نقش شهرهای میانی در توسعه منطقهای (مطالعه موردی شهر یاسوج)
حسن احمدی
1
(
عضو هیئت علمی گروه آموزشی شهرسازی،دانشکده هنر و معماری،دانشگاه گیلان
)
امین ربانی اصل
2
(
دانش آموخته ای کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری،دانشگاه سیستان و بلوچستان
)
اسماعیل جماند
3
(
دانش آموخته ای کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری،دانشگاه تهران مرکز
)
کلید واژه: توسعه منطقه ای, اقتصاد منطقهای, شهرمیانی, شهریاسوج,
چکیده مقاله :
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها، به تعادل شهر و ناحیه، روابط متقابل شهر و روستا، توان فضایی و تعادل انسان و محیط میاندیشند. ایجاد و رویش قارچگونة شهری با اندام بلند جغرافیایی در نواحی کشور، آنجا که روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد به فروپاشی این تعادلها خواهد انجامید. هدف از این مقاله بررسی و تأثیر شهر میانی یاسوج در توسعه منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد است. با توجه به عناصر مورد بررسی،اهداف تحقیق و ماهیت موضوع، نوع پژوهش«کاربردی» با روش تحلیلی-ارزیابی است.اطلاعات مورد نظر از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ، آمارنامهها و مطالعات کتابخانهای گرداوری شده است. و برای تحلیل دادهها ، از روشها و مدلهای کمی مانند: روش آنتروپی،مدل رتبه_اندازه، ضریب مکانی، تغییر سهم، حوزه نفوذ و ضریب کشش پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش برای رسیدن به تعادل در سطح استان نیازمند به کارگیری راهکارهایی برای تعادل و استقرار امکانات و خدمات در سایر شهرهای استان میباشد. استقرار امکانات و خدمات در شهرهای با جمعیت کم علاوه بر جلوگیری از مهاجرت به سه شهر یاسوج،دوگنبدان و دهدشت از فاصله جمعیتی شهر یاسوج با دیگر شهرها خواهد کاست. در بررسی صورت گرفته نتایج نشان میدهد که تمرکز جمعیت، امکانات و خدمات اقتصادی- اجتماعی در سه شهر یاسوج، گچساران و دهدشت بیش از دیگر شهرهای استان بوده و عدم تعادل شدیدی در سطح شهرهای استان وجود دارد. همچنین در روند ساختار اقتصادی شهر یاسوج در دورههای مختلف با افزایش بخش خدمات و صنعت و کاهش بخش کشاورزی روبرو هستیم ، بنابراین تقویت شهر یاسوج و شهرهای زیر بیست هزارنفر استان که 85 درصد شهرهای استان را شامل میشوند می تواند راهکار مناسبی برای رسیدن به ساختار فضایی متعادل در سطح استان باشد.
چکیده انگلیسی :
Today, in the construction of cities and determining their geographical organs, they think about the balance of the city and the region, the mutual relations between the city and the village, the spatial power and the balance of man and the environment. The creation and growth of fungi in cities with long geographical organs in the regions of the country, where the villages are scattered and dense and there is no organic relationship between the city and the village, will lead to the collapse of these balances. The purpose of this article is to study and influence the central city of Yasuj in the development of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces. According to the studied elements, research objectives and the nature of the subject, the type of research is "applied" by analytical-evaluation method. The information is collected from general population and housing censuses, statistics and library studies. And for data analysis, quantitative methods and models such as: entropy method, rank-size model, spatial coefficient, share change, sphere of influence and elasticity coefficient have been used. Research findings In order to achieve balance in the province, it is necessary to apply strategies to balance and establish facilities and services in other cities of the province. Establishing facilities and services in cities with low populations, in addition to preventing migration to the three cities of Yasuj, Dogonbadan and Dehdasht, will reduce the population gap between Yasuj and other cities. In the study, the results show that the concentration of population, facilities and socio-economic services in the three cities of Yasuj, Gachsaran and Dehdasht is more than other cities in the province and there is a severe imbalance in the cities of the province. Also, in the process of economic structure of Yasuj city in different periods, we are facing the increase of services and industry and the decrease of agricultural sector, so strengthening Yasuj city and cities with less than twenty thousand people in the province, which include 85% of the province cities, can be a good solution for Achieving a balanced spatial structure in the province.
_||_
نقش شهرهای میانی در توسعه منطقهای (مطالعه موردی شهر یاسوج)
چکیده
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها، به تعادل شهر و ناحیه، روابط متقابل شهر و روستا، توان فضایی و تعادل انسان و محیط میاندیشند. ایجاد و رویش قارچگونة شهری با اندام بلند جغرافیایی در نواحی کشور، آنجا که روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد به فروپاشی این تعادلها خواهد انجامید. هدف از این مقاله بررسی و تأثیر شهر میانی یاسوج در توسعه منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد است. با توجه به عناصر مورد بررسی،اهداف تحقیق و ماهیت موضوع، نوع پژوهش«کاربردی» با روش تحلیلی-ارزیابی است.اطلاعات مورد نظر از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ، آمارنامهها و مطالعات کتابخانهای گرداوری شده است. و برای تحلیل دادهها ، از روشها و مدلهای کمی مانند: روش آنتروپی،مدل رتبه_اندازه، ضریب مکانی، تغییر سهم، حوزه نفوذ و ضریب کشش پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش برای رسیدن به تعادل در سطح استان نیازمند به کارگیری راهکارهایی برای تعادل و استقرار امکانات و خدمات در سایر شهرهای استان میباشد. استقرار امکانات و خدمات در شهرهای با جمعیت کم علاوه بر جلوگیری از مهاجرت به سه شهر یاسوج،دوگنبدان و دهدشت از فاصله جمعیتی شهر یاسوج با دیگر شهرها خواهد کاست. در بررسی صورت گرفته نتایج نشان میدهد که تمرکز جمعیت، امکانات و خدمات اقتصادی- اجتماعی در سه شهر یاسوج، گچساران و دهدشت بیش از دیگر شهرهای استان بوده و عدم تعادل شدیدی در سطح شهرهای استان وجود دارد. همچنین در روند ساختار اقتصادی شهر یاسوج در دورههای مختلف با افزایش بخش خدمات و صنعت و کاهش بخش کشاورزی روبرو هستیم ، بنابراین تقویت شهر یاسوج و شهرهای زیر بیست هزارنفر استان که 85 درصد شهرهای استان را شامل میشوند می تواند راهکار مناسبی برای رسیدن به ساختار فضایی متعادل در سطح استان باشد.
واژگانکلیدی:شهرمیانی،شهریاسوج،توسعه منطقه ای،اقتصاد منطقهای.
مقدمه
درکشورهای در حال رشد شهرهای بزرگ با عدم پیوستگی کامل با شهرهای میانی وکوچک،اکثر سطوح عالی خدماتی،اجتماعی و اقتصادی را به خود اختصاص داده اند و شهرهای میانی و کوچک با ارتباط ضعیف با جوامع پایینتر از خود به صورت فضاهای پیرامونی،حاشیهای و وابسته درآمدهاند(زیاری،16:1387؛پاشاپور و همکاران،41:1393).
حاصل از میان رفتن نقش شهرهای کوچک و متوسط،پیدایش شبکهای شهری زنجیرهای است،که در آن شهر میانی یا کوچک و حتی در مواردی روستا به طور مستقیم با مادر شهر اصلی در ارتباطاند(حسامیانوهمکاران،114:1377؛پاشاپوروهمکاران،41:1393). در کشورهای توسعهنیافته معمولًا نقش شهرهای کوچک و متوسط کم اهمیتتر است.در مقابل شهرهای اصلی و بزرگ،اهمیت و رشد بیشتری یافتهاند.علت این امر همانا تمرکز در این کشورهاست که عمدتاً ناشی از کمبود زیرساختها،تمرکز سرمایه و سایر امکانات و به طورکلی عوامل متعدد اقتصادی -اجتماعی حاصل از رشد روابط سرمایهداری پیرامونی است.در کشورهای جهان سوم حاصل پویش فوق، ازمیان رفتن نقش سرمایهداری پیرامونی است.در کشورهای جهان سوم که به آن شبکهشهری زنجیرهای میگویند،یعنی هر شهرکوچک یا متوسط و حتی در مواردی هر روستا مستقیماً و به صورت زنجیرهای با مادر شهر اصلی در ارتباط است در حالیکه در کشورهای پیشرفته صنعتی این شبکه غالباً به صورت همگون و کهکشانی است(شکویی،85:1377). برای تمرکززدایی و ایجاد نظامشهری متعادلتر سیاست تقویت شهرهای کوچک برای اولین بار در ششمین برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی فرانسه(1975-1971) مطرح شد و در طول برنامه برای هفت شهر به کار رفت(قرخلو و همکاران،148:1387؛پاشاپور و همکاران،42:1393). راندینلی از پایه گذاران اصلی راهبرد شهرهای کوچک، مبنای عملکرد این شهرها را تدارک خدمات، برخی صنایع وابسته به کشاورزی و صنایع کوچک و نیز خدمات حملونقل تعریف کرده است(Rondinelli,1983,47). در بیشتر کشورهای در حال توسعه، توجه برنامهریزان به تمرکززدایی فضایی-کالبدی سرزمین با هدف توان بخشیدن به نظام سکونتگاهی، مهار رشد نابهنجار کلانشهرها، کاهش نابرابریهای منطقهای و دوگانگی شهری-روستایی،به اتخاذ راهبردهای متفاوتی در زمینه توزیع جمعیت وشهرنشینی منجر شده است. یکی از مهمترین راهبردهای موجود در این زمینه، توجه به شهرهای اندازه متوسط و حمایت از این گونه شهرها در شبکه شهری کشور است(تقوایی و همکاران،38:1387؛رحیمی،28:1392). در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، رشد بیرویه کلانشهرها و اختصاص دادن تمامی امکانات منطقه به این نقاط، توزیع نامتوازن و نامتعادل جمعیت را به دنبال داشته است. این مسأله خود منشا بسیاری از مشکلات بوده و ناهماهنگیهای بسیاری را به وجود آورده است(نظمفر و امینی،2:1389؛رحیمی،28:1392). افزایش جمعیت و تعداد شهرهای بزرگ به ضرر شهرهای میانی کوچک و روستا-شهرها عمل میکنند (تقوایی،4:1379؛ رحیمی،28:1392). بنابراین راهحل توسعه متوازن توجه به شهرهای کوچک و به ویژه میانی است و این شهرها میتوانند نقش مؤثری در توزیع امکانات و توسعه منطقهای داشته باشند. در کشور ایران استان کهگیلویه و بویراحمد استانی است که با عدم تعادل در نظام فعالیت و سکونت مواجه است .یاسوج به عنوان مرکز استان و یک شهر میانی دارای جمعیتی حدود108هزاری میباشد با توجه به جمعیت و موقعیت جغرافیاییاش میتواند در صورت ارتقاء و تجهیز در زمینه اقتصادی و خدماتی نقش مهمی در توسعه مناطق پیرامونی خود وتعادل بخشی به منطقه مورد مطالعه داشته باشد.
ضرورت مطالعه شهرهای کوچک و میانی
در سالهای اخیر با رشد سریع شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه ظهور مسائل مربوط به کمبود واحدهای مسکونی و بالابودن میزان بیکاری، عدهای از محققان پیشنهاد کردهاند برنامهریزیهای توسعه بر اساس تأکید بر پویایی شهرهای کوچک تهیه شود. زیرا به دلیل وجود امکانات شغلی، تعلیم وتربیت بیشتر و دیگرنیازهای اساسی،شهرهای بزرگ، مقصد نهایی بیشتر مهاجران روستایی و مهاجران شهرهایکوچک هستند. جذب مهاجران در شهرهای کوچک، کاهش جمعیت در شهرهای بزرگ را به وجود میآورد و مسائل این قبیل شهرها را تعدیل میکند. از طرفی تأمین امکانات در شهرهای کوچک، سیستم سکونتگاهی کشورهای در حال توسعه را متعادل و متوازن میسازد و این سیستم در توسعه اقتصادی-اجتماعی نقش اساسی دارد(فیضی و همکاران،1:1393). به طور کلی توسعه شهرهای کوچک و متوسط از آغاز دهه 1980مورد توجه بیشتری قرار گرفته، به گونهای که در سال 1980که کنفرانس بینالمللی در مورد جمعیت و آینده مناطق شهری در شهر رم تشکیل شده بود، نیاز به عدم تمرکز و توسعه شهرهای کوچکتر نیز مورد تأکید قرار گرفت(جعفرزادهراستین،26:1366؛ایزدی،4:1389). ودر کنفرانسهای دیگر ازجمله در هابیتت 2 1که در سال1996 در استانبول تشکیل گردید، مجدداً توسعه شهرهای کوچک و میانی نیز مورد تأکید قرار گرفت. این سیاست در طی دو دهه اخیر نیز همواره توجه برنامهریزان و محققان را به خود جلب کرده است و در طی این دو دهه (بهویژه در دهه 1980) افزایش پذیرش نسبت به اهمیت شهرهای کوچک و متوسط برای توسعه روستایی و منطقهای در بین پژوهشگران همواره وجود داشته است(pedersen,1992:30). از دیدگاه پژوهشگران و برنامهریزان، شهرهای بزرگ بیش از حد مطلوب یا اقتصادی رشد کردهاند و چون نیروهای اقتصادی قادر به مهار رشدشان نیستند، لزوماً باید سیاستهای عمده جهت تمرکززدایی مکانی و حمایت مراکز شهرهای کوچک و متوسط پیگیری شود. همچنین این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که آنچه بیشتر مانع اصلی در برابر توسعه اقتصادی و اجتماعی همهجانبه و آبادانی است، توزیعمکانی نامتعادل جمعیت است نه رشد بیش از حد آن. بنابراین، برای توزیع مکانی بهینه جمعیت توجه به توسعه شهرهای کوچک و متوسط ضروری تشخیص داده شده و سیاست الگوی پراکندهتر از توسعه شهری را از طریق تشویق رشد شهرهای متوسط و شهرهای کوچکتر، دنبال کردهاند(ایزدیخرامه،1380؛ایزدی،4:1389). توسعه و تقویت شهرهای کوچک و متوسط یکی از برنامههای سیاست شهری است که با اهداف تمرکززدایی وسازگاری انطباق دارد ودر دراز مدت منجر به ایجاد شرایطی میگردد که توان فعالیتهای تولیدی را در درون این نقاطشهری تقویت نموده و کل منطقه را تحت تأثیر عملکرد و نقش خود قرار میدهد(فنی،زهره،42:1393). در مجموع و با توجه مطالعات انجام گرفته، زمینهها و علل زیر سبب توجه به شهرهای متوسط وکوچک در امر توسعه به ویژه در جهان سوم گردید که عبارتنداز:
-توزیع نامناسب جمعیت در سطح کشورها،
-افزایش رشد شهرهای بزرگ،
-عدم تعادل و برابری اجتماعی و تعادل منطقهای،
-عدم تعادل و توازن در زمینه فعالیتهای صنعتی کشورها،
-ناموفق بودن سیاست قطبهای رشد و توسعه،
-عدم وجود نظام سلسله مراتب سکونتگاهی در کشورها،
-وجود دوگانگی بین نواحی شهری و روستایی،
-بالابودن نرخ مهاجرت روستا به شهر،
-عدم تعادل های محیطی،
-نظام مدیریتی به شدت متمرکز(mathur,1982,4).
در استان کهگیلویه و بویراحمد با توجه به عوامل زیر ضروررت توجه به نقش شهرهای میانی ضرورری به نظر میرسد: 85 درصد شهرهای استان زیر 20 هزار نفر هستند و توزیع جمعیت درسطح استان مناسب نیست ، حدود 70 درصد جمعیت استان در شهر میانی یاسوج و دوشهر میانی کوچک گچساران و دهدشت است، همه فعالیتهای صنعتی استان در سه شهر دهدشت،گچساران و به خصوص یاسوج است و نظام سلسله مراتبی استان دارای عدم تعادل شدیدی است لذا توجه و گسترش شهرهای میانی در سطح استان اهمیت دارد.
مبانی نظری
مفهوم شهرهای کوچک و متوسط و ویژگی آنها
هیچ تعریف جهانی به طور گستردهای برای درک و تعریف شهرهای کوچک و متوسط وجود ندارد و شهرهای کوچک و متوسط براساس ملاحظات تاریخی و جغرافایایی تعریف میشود(Sercaianu,at all,3:2015). «هاروی و ساترتوایت2،شهرهای کوچک ومتوسط را به ترتیب با جمعیت بین 5تا20هزار نفر و بیشتر از 20 هزار نفر، تعریف کردهاند. در سمینار«نقش شهرهای کوچک و میانی در توسعه ملی» که در مرکز توسعه منطقه ای ملل متحد(uncrd) در ژاپن در سال 1982 برگزار شد، شهرهای با جمعیت بین 20تا100هزار نفر را شهرهای کوچک میانی، قلمداد کردهاند. در مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین(مرحله اول؛1364) شهرهای کوچک را با جمعیت کمتر از 50هزار نفر و شهرهای متوسط را با جمعیتی بین 50تا250هزار نفر تعیین کردهاند»(زبردست،11،10:1383؛زیاری و همکاران،42:1393). شهرهای کوچک و متوسط با توجه به ساختار و کارکردشان، ویژگیهای خاصی دارند که عبارتنداز:
ویژگیهای شهرهای کوچک:
-نسبت قابل توجهی از نیروی کار شهر به فعالیتهای غیر کشاورزی، مشغول هستند،
-نقش اداری نسبتاً جزئی دارند وعموماً مرکز تجمع خدمات عمومی رده پایییناز جمله مرکزبهداشت و مدرسه هستند،
-در تولید منطقهای و ملی نقش نسبتاً جزئی دارند؛اما به عنوان مراکز ارائه کالا و خدمات به ساکنین نواحی پیرامونی و نیز فراهم آوردن دسترسی به شبکههای حمل و نقل منطقهای و ملی نقش مهمی دارند،
ویژگیهای شهرهای متوسط
-نسبت کمتری از نیروی کار آن در بخش کشاورزی شاغل، هستند،
-دارای رتبه اداری بالا و معمولاً تمرکز بالای خدمات و تسهیلات عمومی و ترکیبی از خدمات و تسهیلات شهری که در شهرهای کوچک وجود ندارند، هستند(مثلخدمات اتوبوس بین شهری، تنوعی از حِرف، مشاغل و مؤسساتی همچون بانک و مؤسسات اموزش عالی)،
-جمعیت بیشتر واقع در نواحی پیرامونی شهر که از خدمات تجاری شهر برای دستیابی به کالاها و خدمات استفاده میکنند،
-دارای موقعیت مناسب از نظر نظام حمل و نقل و ارتباطات ملی و منطقهای است و اغلب شهرهای کوچک را به سیستمهای حمل و نفل میان منطقهای، مرتبط
میسازد(زبردست،36:1383؛هاروی،31986). موقعیت راهبردی نسبت به یک مرکز شهری ، منابع و زیر ساختهای شهری یکی ار مهمترین ویژگیهای شهرهای میانی است(Lamovsek,291:2012). اندازه و ویژگیهای شهرهای کوچک و میانی در هر کشور و منطقهای متفاوت است(فنی،14:1393). بطوریکه در سطح کشورها، شهرهای با جمعیت کمتر از 500 هزار نفر و در مقیاس جهانی با جمعیّتی بین 20 هزار نفر تا 2 میلیون نفر به عنوان شهر میانی تعریف شدهاند. این شهرها به لحاظ عملکردی، آنهایی هستند که حد واسط بین سکونتگاههای کوچک و کلانشهرها قرار دارند(تقوایی و مختاری،35:1383؛قدیری،34:1393). برای تشخیص شهرهای کوچک از بقیه گروههای شهری نیز معیار ارائه شده توسط سازمان ملل، رقم یکصدهزار نفر سکنه و کمتر از آن است(فنی، 14:1393). راندنیلی4 شهرهای بین صدهزار نفر و بالاتر را بدون در نظر گرفتن بزرگترین شهرهای کشور، شهر میانی مینامد(راندنیلی،47:1983؛قدیری،34:1393). پیرژرژ5 معتقد است که بعد از شهرهای کوتاهاندام در سلسله مراتب شهری، شهرهای متوسط یا میان اندامند که جمعیت آنها از 50 تا 150 هزار نفر نوسان دارد(فرید،491:1391). به نظر راندینلی شهرهای کوچک و متوسط بیشترین روابط را با سکونتگاههای روستایی حوزه نفوذ خود برقرار میسازند. با توجه به نظر این محقق شهرهای میانی بر مبنای جمعیت، ممکن است به ترتیب زیر بر توسعه اثر بگذارند:
-شهرهای میانی ممکن است از مشکلاتی که مسکن، آلودگی، حمل و نقل، اشتغال، تأمین خدمات شهری در بزرگترین شهر میکنند بکاهند.
-شهرهای میانی از نابرابریهای ناحیهای میکاهند؛ زیرا امکانات و خدمات عرضه شده در حوزه مادرشهری از شهرهای میانی بیشتر است.
-سرمایهگذاری در شهرهای میانی فقر را کاهش میدهد و برای بیکاران و مهاجران روستایی اشتغال ایجاد میکند و ازفشارهای جمعیتی و مهاجرتی میکاهد(موحد و مسعودیراد،133:1388؛رحیمی،30،31:1392).
تاکولی (2006) 6اعتقاد دارد اگر به شهرهای کوچک و متوسط در فرایند توسعه منطقهای تاکید گردیده است اما لازم میباشد کارکرد این شهرها در شرایط وسیع نظامهای شهری و سیاستهای توسعه منطقهای مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد(TACOLI,2006:50,51).
مفهوم سیستم شهری و جایگاه شهرهای متوسط و کوچک در آن
هاردوی و ساترتوایت (1986)7 سیستم شهری را مجموعه ای از مراکز شهری مستقل واقع در یک محدوده مشخص و تعامل بین آنها تعریف میکنند. شکویی (1374) سیستم شهری را آرایشی از شهرها که در یک فضای معین جغرافیایی در ارتباط و کنش و واکنش متقابل با یکدیگر از طریق تحرک های جمعیتی، جریان کالا، افکار و عرضه خدمات، گسترده شده و یک سیستم به هم پیوسته عملکردی ساختاری تشکیل میدهند(زبردست، 11:1383؛ایزدی،4:1389). شهرهای متوسط و کوچک در سیستم و شبکه شهری هر منطقه یا کشوری در میانه پایین سلسله مراتب شهری قرار گرفتهاند. شهرهای کوچک به عنوان حلقه واسط بین مرکز روستایی و مراکز شهری عمل میکنند. توسعه شهرهای کوچک و متوسط با عملکردهای خاص خودشان، میتواند نقش بسزایی در یکپارچه کردن سیستم سکونتگاهی هر کشور یا منطقهای ایفاء نماید. تیسدل8 در رابطه با توزیع شهرها از نظر شمار و مقیاس میگوید، با توجه به اینکه نیروهای طبیعی بازار قادر به ایجاد نطام بهینه توزیع جمعیت در سکونتگاههای سرزمین نیستند، برای پیشگیری از تمرکز در بعضی نقاط، توجه به رشد شهرهای کوچک و متوسط باید به عنوان راهی در سیاست گذاری نظام اسکان مورد تأکید قرار گیرد(امکچی،50:1383؛ایزدی،4:1389). برخی محققان معتقدند که حداقل درصدی از شکست توسعه روستایی، معلول نبود یک ساختار مکانی مناسب است که نواحی روستایی را با مکانهای مرکزی بالا، پیوند دهد. به اعتقاد جانسون9، جهان سوم نیازمند وجود سلسله مراتب گوناگونی از مکانهای مرکزی است که پایه و اساس پیشرفت غرب را به وجود آورده است. لذا شهرهای کوچک و متوسط میتوانند به عنوان مراکزی در سلسله مراتب، نواحی روستایی را با مکانهای مرکزی سطح بالاتر پیوند دهند(مهندسان مشاورdhv از هلند،93،153:1371؛ایزدی، 4:1389).
جایگاه شهرهای میانی و کوچک در شبکه شهری ایران
یکی از خصیصههای برجسته شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه رشد روزافزون کلانشهرهاست که نشاندهنده عمق بیماری ساختهای اجتماعی-اقتصادی در این کشورهاست(شکویی،2:1379؛مرعشی و خضرآباد،7:1392). براساس گزارش(سیاستها و روندهای جمعیت جهان) سازمان ملل که در سال 1980 منتشر شد، 71 کشور یا 62درصد از 114 کشور در حال توسعه بر این باور بودند که توزیع فضایی جمعیت آنها غیر قابل قبول بوده، 24 کشور یا 20 درصد نیز توزیع فضایی جمعیت کشورشان را تا حدی غیر قابلقبول اعلام کرده و نیازمند مداخله و سیاستگذاری دانستهاند، درواقع در کشورهای در حال توسعه همیشه شهرهای بزرگ با جذب بیشتر جمعیت، مانع اصلی در راه توسعه اقتصادی-اجتماعی همهجانبه و یکپارچه بوده است، و در این میان شهرهای میانی و کوچک همیشه نقش حاشیهای و بی اثر داشتهاند. در ایران هم با رشد شتابان شهرنشینی که از سال 1345 و با آغاز اصلاحات ارضی شروع شد و متعاقب آن تحولات و شکافهای عمیق اقتصادی و جمعیتی بین شهرهای بزرگ و شهرهای میانی و کوچک صورت گرفت در واقع، الگوی استقرار جمعیت و کانونهای زیستی از نظام بهرهگیری متناسب ظرفیتها و استعدادهای موجود تبعیت نکرده و سیمای اسکان جمعیت، تصویر نامتعادلی را به دست میدهد، الگوی توزیع نامتوازن شهری، تأثیر بازدارندهای بر روند توسعه شهری بر جای گذاشته است(فنی،46:1393). همانطور که بعد از تهران ملاحظه میشود،فضای ملی پیرامون چند متروپل منطقه که کادر بالای خدمات تخصصی، اقتصادی و سیاسی را نسبت به شهرهای پایینتر از خود عرضه میدارند، سازمان یافته است. ولذا شبکه شهرهای متوسط و کوچک با پیوستگی با مراتب بالای نظام شهری ایران روابط ارگانیکی خود را هنوز با جامعه روستایی و کشاورزی حفظ کرده و به صورت اقماری و حاشیهای در نظام شبکه شهری ایران تجلی حاصل کردهاند(نظریان،161:1391). بنابراین رشد ناچیز جمعیت شهرهای میانی و کوچک از ویژگیهای شبکه شهری ایران و بیانگر وجود عدم تعادل در توزیع فضایی جمعیت شهری در مناطق مختلف کشور است.
پیشینهپژوهش
ایده و موضوع مطالعه تأثیر کارکردی شهرها یا نقاط شهری کوچک در سطح منطقهای و محلی، شاید اولین بار با کار جانسون10(1970م) و بحث «مرکز توسعه روستایی» توسط فانل 11(1976م) آغاز و مطرح گردید که تقریباً جدیدترین موضوع در کار توسعه منطقهای بود. بدون شک از مصرترین طرفداران این دیدگاه، دنیس راندینلی12 است که با همکاری رودل13 در سال 1978،بحث عمیق و گستردهای را در این زمینه در نظریه ای با عنوان «عملکردهای شهری در توسعه روستایی» فراهم اورد. این دو محقق، برای ازمون این کارکردها، در اوایل دهه 1980، پروژهای را از طرف نمایندگی امریکا در توسعه بینالمللی (u.s.a.i.d14)، شروع کردند. این پروژه در کشورهای فیلیپین و بولیوی و با راهبردهای مشابه در سایر کشورهای در حال توسعه، تجربه گردید. هدف اصلی برنامه u.s.a.i.d ، کمک به تقلیل فقر روستایی و افزایش تولید و درآمد روستاییان از طریق کارکردها و خدمات شهری (به طور عمده از سوی شهرهای کوچک مجاور) به مناطق روستایی بود(فنی،12:1393)
همچنین در سال1982 نیز کنفرانسی در ژاپن پیرامون نقش شهرهای کوچک و متوسط در توسعه ملی و منطقهای تشکیل گردید. هدف از طرح موضوعات و مباحث مختلف در این کنفرانس، آزمون نقش و موقعیت شهرهای کوچک در توسعهی کشورهای کم رشد بود. این کنفرانس که توسط مرکز عمران منطقهای سازمان ملل برگزار شد نتایجی به شرح زیر داشت:
1_سهم اصلی رشد جمعیت شهرنشین کشورهای کم رشد، به شهرهای 100هزار نفری به بالا تعلق دارد.
2_از دههی(1950) به بعد، نرخ رشد جمعیت شهرهای 20 الی 100هزار نفری تنزل چشمگیری داشته است.
3_ساکنان اکثر شهرهای کوچک از منافع اقتصادی حاصل شده در کشورهای کم رشد، سودی نمیبرند و اغلب آنها به واسطهی ناچیز بودن سهم سرمایهگذاریها در کلیهی زمینهها، نقش چندانی در جذب مهاجرین روستایی نداشتهاند(PRAKASH MATHUR,1982:24).
هندرسون(1997)15 نیز نقش شهر میانی را در نظامهای اقتصادی با اشاره به تجربیات کشورهای برزیل، ژاپن، کرهجنوبی، آمریکا، و دیگر کشورها مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که شهرهای میانی تا حدود زیادی، به خصوص در فعالیّتهای تولیدی دارای تخصص هستند و بایستی به مبادله با هم بپردازند(تقی اندام،11:1384؛قدیری،35:1393). اشمیت و هنری (2000)16 نیز در بررسی اثرات اندازه و رشد شهرها بر تغییرات جمعیّیت روستایی و تغییرات اشتغال در فرانسه، نتیجه گرفتهاند که شهرهای میانی بیشترین اثر مثبت را بر تغییر جوامع روستایی داشتهاندShmitt&henry,2000:1-21)؛قدیری،34:1393 ).
کواتک(2011) 17نیز با بررسی موانع و عوامل رشد شهرهای کوچک لهستان بیان میدارد که به نظر بدون ابتکار مقامات محلی، امروزه عوامل مثبت به تنهایی برای فعال کردن شهرهای کوچک از نظر اقتصادی کافی نیستkwitak-soltys,2011:365)؛قدیری،34:1393(. در ایران نیز در زمینه نقش شهرهای میانی و کوچک در تعادلبخشی به نظام شهری و توسعهی نواحی روستایی پیرامونی و توسعهای منطقهای تحقیقات چندی صورت گرفته است .
فریدون بابایی اقدام(1378)، در مقالهای که تحت عنوان« نقش شهرهای میانهاندام در توسعه فضایی آذربایجان شرقی» به رشته تحریر درآورده وبه این نتیجه رسیده است که توسعه و تقویت شهرهای میانی در استان آذربایجان شرقی علاوه بر ایجاد تعادل در نطام سلسله مراتبی استان، باعث توسعه مناطق پیرامونی و شهرهای استان خواهد شد.
شکویی و زنگنه(1382)، در مقالهای که تحت عنوان«تحلیل و تحولات بازار نیروی کار شهرهای میانی کشور در فاصله سالهای 1375-1335 با نوع تحقیق علی-تاریخی و با روشهای کمی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند به این نتیجه رسیدند که که بین عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار این شهرها و میزان مهاجرت به داخل و رشد جمعیت آنها در دورههای مختلف رابطه مستقیمی وجود دارد.
زیاری و تقی اقدام (1387)، در مقالهای که تحت عنوان«نقش شهر میانی خوی در توسعه فضایی آذربایجان غربی » با روش توصیفی-تحلیلی و از روشهای کمی استفاده شد به این نتیجه رسیدهاند که شهر خوی در آینده میتواند در سطحبندی منطقهای به عنوان مرکزیت خدماتی-صنعتی سکونتگاههای بخش شمال استان ایفای نقش کند.
زهره هادیانی(1392)، در مقالهای تحت عنوان «نقش شهرهای میانی در توسعه منطقهای با مطالعه موردی ایرانشهر» که با روش توصیفی-تحلیلی انجام داد، به این نتیجه رسید که ایرانشهر میتواند علاوه بر ایجاد تعادل در نطام سلسلهمراتبی استان ، نقش زیادی در توسعه مناطق پیرامونی این شهر به خصوص شهرهای کوچک و روستایی داشته باشد.
ایرج حاتمی و دیگران(1393)، در مقالهای تحت عنوان «نقش شهر میانی اسکو در توسعه نواحی روستایی و منطقهای» که با روشهای کمی انجام دادند ، به این نتیجه رسیدهاند که اسکو به عنوان یک شهر در منطقه میتواند در استمرار و پویایی اقتصادی نواحی روستایی اطراف خود نقش مثبت داشته باشد.
حجتالله شرفی و فضلالله کریمی(1394)، در مقالهای تحت عنوان«ارزیابی عملکرد شهرهای میانی در تعادل منطقهای با مطالعه موردی شهر جهرم که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شد به این نتیجه رسیدهاند که شهر جهرم به دلیل داشتن زیر ساختهای مناسب از یک طرف بتواند نقش قابل توجهی در رفع نیازهای منطقه جنوب و شرق استان فارس داشته باشد و از طرف دیگر، زمینه تأمین برخی از نیازهای استانهای همجوار ، از جمله بخشی از استان هرمزگان را نیز فراهم نماید.
روش تحقیق
با توجه به عناصر مورد بررسی،اهداف تحقیق و ماهیت موضوع، نوع پژوهش« کاربردی» با روش تحلیلی-ارزیابی است.اطلاعات مورد نظر از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ، آمارنامهها و مطالعات کتابخانهای گرداوری شده است. و برای تحلیل دادهها ، از روشها و مدلهای کمی مانند:روش آنتروپی،مدل رتبه_اندازه،ضریب مکانی، تغییر سهم،حوزه نفوذ و ضریب کشش پذیری استفاده شده است.
مدل رتبه-اندازه
در حدود سال1913،اولین بار اوئرباخ18 متوجه رابطهای بین اندازهی شهر و مرتبهی آن شد. بعد از وی در سال1926 توسط لوتکا 19و بعدها در سالهای 1941 تا 1949 زیپف20 این توزیع را به صورت قانون اندازه_مرتبه به صورت روبرو نشان داد :
در این تئوری شهرها در یک سلسله مراتب آماری در یک منطقه یا کشور، در یک نظم ریاضی مورد بررسی قرار میگیرند همچنین با استفاده از این مدل میتوان جمعیت شهر معینی را از روی جمعیت شهرهای دیگر و یا جمعیت شهر رتبه اول به دست آورد(Kingsley,1972:30). در این فرمول pr جمعیت شهر در مرتبه r، pl جمعیت بزرگترین شهر، r مرتبه داده شده به شهر، b ضریب ثابت فرمول و q شیب خط مرتبه_اندازه است. زیپف ثابت میکند چنانکه توزیع جمعیت شهرهاتصادفی باشد، رتبهی شهرها ارتباط خطیمعکوسیا نسبت لگاریتم جمعیت شهرها خواهد داشت(Clark,2000:25-28).
کشورهایی که توزیع فضایی جمعیت شهری آنها در کانونهای شهری به صورتی متعادل باشد، در واقع قانون مرتبه_اندازه در آنها حاکمیت خواهد داشت. به طوری که شهر اول دوبرابر شهردوم، جمعیت دارد. لیکن کشورهایی که دارای الگوی نخست شهری میباشند، مدل یاد شده کاربرد چندانی ندارد، زیرا بخش عظیمی از جمعیت شهری کشور در شهر اول قرار میگیرد و چون مبنای این مدل جمعیت شهر اول است، لذا نتایج مدل به واقعیت نزدیک نیست، زیرا این سؤال مطرح است که آیا جمعیت شهر اول در نظام شهری مطلوب است یا خیر؟ آیا در توزیع فضایی جمعیت تعداد شهرها و مرتبه آنها ملاک نیست؟ برای رفع این مشکل میتوان از قانون مرتبه_اندازه تعدیل شده بهره گرفت که از رابطه ذیل حاصل میشود (رحیمی،33:1392).
Prth: جمعیت شهری که در مرتبه r قرار دارد
=مجموع جمعیت واقعی
= مجموع نسبتهای مرتبهای تمام شهرهای مورد مطالعه
کششپذیری
این مدل، شاخصی است که به وسیله آن میتوان درصد جمعیت شهرنشین را در مقابل جمعیت کل برآورد نمود؛ یعنی در مقابل هریک درصد افزایش جمعیت کل در دوره زمانی مشخص، جمعیت شهرنشین(در شهر مورد نظر) چه میزانافزایش یا کاهش دارد همچنین، از طریق این شاخص میتوان گرایشهای موجود در فضای منطقه و میزان کششپذیری جمعیتی آن را در مقیاس منطقهای با سایر کانونهای جمعیتی مقایسه نمود. فرمول این ضرایب به شرح زیر است:
رابطه(8):
E=ضریب کششپذیری در فاصله زمانی
Yu=نرخ رشد سالانه شهری
R= نرخ رشد سالانه جمعیت کل(فنی ،107:1393).
حوزه نفوذ(نقطه جدایی فاصله دوشهر
این مدل اولین تغییر و تعدیل در تئوری تأثیر متقابل است. این مدل سعی میکند خط مرز تجاری بین دوشهر را از هم جدا کند. ساختار کلی مدل به شرح زیر است:
B.P.D=نقطه جدایی فاصله دو شهر
D=فاصله بین دو شهر
P1 = جمعیت شهر بزرگتر و P2 = جمعیت شهر کوچکتر(شرفی،کریمی،66:1394).
آنتروپی
این مدل معیاری برای سنجش توزیع جمعیت شهری و توزیع تعداد شهر طبقات شهری یک منطقه است. براساس این مدل، اگر میزان آنتروپی به طرف صفر میل کند ،حکایت از تمرکز بیشتر و نبود تعادل در توزیع جمعیت شهرها دارد و اگر میزان آنتروپی بیشتر از صفر باشد، حاکی از توزیع متعادلتر جمعیت شهرها در منطقه دارد(Sudhira,2003:299-311).
H= مجموع فراوانی در لگاریتم نپری فراوانی pi= فراوانی lnpi=لگاریتم نپری فراوانی
K=تعداد طبقات =Gمیزان آنتروپی
مدل ضریب مکانی
چارچوب این مدل به شکل زیر است:
LQ=ضریب مکانی TNI=تعداد نیروی کارموجود در بخش I در شهر
TNA=تعداد کل نیروی کار موجود در شهر CNI= تعداد نیروی کار موجود در بخش I در کل کشور
CNA=تعداد نیروی کار موجود در کل کشور(زیاری،20:1387).
اگرLQ>1 باشد، آن شهر صادرکننده آن کالا و خدمات است و اگر LQ<1 باشد آن شهر وارد کننده است و در آخر اگر LQ=1 باشد آن شهر خود کفا است(حکمت نیا و موسوی،68:1385).
. در سالهای اخیر تقویت و توسعه زیر ساختهای شهرهای میانی و کوچک از اهداف مهم برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور بوده، کانونهای مرکزی و اهرمهای برای تغییر جهت و کنترل حساب شده مهاجرت روستائیان به شهرها با همه تلاشها و برنامهریزیها در این زمینه، میزان موفقیت محدودی داشته و از نظر منطقهای تفاوت چشمگیری را نشان میدهد.
مدل تغییرسهم
این روش، تفاوت رشد بخشهای اقتصادی شهر، در مقایسه با رشد بخشها در سطح اقتصاد مرجع را بررسی میکند، که این تفاوت ممکن است مثبت یا منفی باشد که بیانگر تغییر مکان یا جابهجایی سهم اقتصاد شهر در اقتصاد مرجع است(فنی،1378:51). نحوه محاسبه این مدل به شکل زیر است:
-اثر رشد اقتصاد مرجع(A)( در این مطالعه شهر و استان میباشد)
-اثر رشد نسبی بخشهای اقتصادی در کل اقتصاد مرجع(B): در صورتی بیش تر از یک باشد
به معنی انسباط و رشد در بخش مورد نظر و در صورتی که کمتر از یک باشد، به معنی تنزل در آن بخش میباشد.
-اثر عملکرد هر بخش در شهر نسبت به عملکرد همان بخش در سطع مرجع(c)
نرح رشد=A+B+C(اکبری،272:1386).
قلمرو جغرافیایی پژوهش
استان کهگیلویه و بویراحمد با 26416 کیلومتر وسعت در جنوب غربی ایران، بین 30 درجه و 9دقیقه تا 31 در جه و 32 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 57 دقیقه تا 50 درجه و 42 دقیقه طول شرقی واقع شده است. این استان از شمال با استان چهار محال بختیاری ، از جنوب با استانهای فارس و بوشهر ، از شرق با استانهای فارس و اصفهان و از غرب با استان خوزستان همسایه است. قله دنا با ارتفاع 4409 متر بلندترین قله استان و پستترین ناحیه آن لیشتر با با ارتفاع 500 متر از سطح دریا میباشد(www.vista.ir). جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ برابر با ۶۴۰٬۰۰۰ نفر بوده که ۵۰درصد آنها در شهرها سکونت دارند ،در حال حاضر شبکه شهری استان دارای 16 نقظه شهری بوده که که پرجمعیتترین آنها یاسوج با 108505 نفر جمعیت و کمجمعیت ترین آن گراب سفلی با 492 نفر جمعیت است(سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان ک و ب،1390). شهر یاسوج پر جمعیت ترین شهراستان و درشمالشرقی استان است این شهر در کنار موقعیت ارتباطی مناسب ،مراکز تولیدی مختلف میتوان به خدمات مناسب آموزشی و بهداشتی و فروشگاههای خرید اشاره نمود که با برخورداری از این امکانات توانسته نسبت به دیگر شهرهای استان کارکرد موثرتری داشته باشد.
شکل(1)موقعیت منطقه مورد مطالعه(مأخذ:استانداری کهگیلویه و بویراحمد،1394)
یافتههای پژوهش
ارزیابی جایگاه شهر یاسوج در سلسله مراتب شهری استان
سلسله مراتب شهری استان کهگیلویه و بویر احمد با توجه به مدل رتبه_اندازه نشان میدهد که جمعیت شهر یاسوج به عنوان اولین شهر فاصله کمی با دومین شهر دارد و تقریباً دو برابر سومین شهر و هفت برابر چهارمین شهر است. با توجه به مدل مورد نظر، در سطح استان عدم تعادل بسیار زیادی در شهرهای استان وجود دارد به طوری که تقریباً 70 درصد جمعیت استان در سه شهر یاسوج، دوگنبدان و دهدشت قرار دارند و فاصله این سه شهر با سایر شهرها بسیار زیاد است.همچنین نتایج حاصل از مدل نشان از آن دارد که شهر یاسوج و شهرهای استان طبق پیش بینی های مدل پیش نرفته و از قانون مرتبه - اندازه پیروی نکرده است؛ به طوری که در 80 درصد شهرهای استان با کمبود جمعیت روبرو هستیم. بنابراین برای رسیدن به تعادل در سطح استان نیازمند به کارگیری راهکارهایی برای تعادل و استقرار امکانات و خدمات در سایر شهرهای استان میباشد. استقرار امکانات و خدمات در شهرهای با جمعیت کم علاوه بر جلوگیری از مهاجرت به سه شهر یاسوج،دوگنبدان و دهدشت از فاصله جمعیتی شهر یاسوج با دیگر شهرها خواهد کاست.
جدول(1) جایگاه مرتبه_اندازه شهر یاسوج در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال(1395)
شهر | جمعت واقعی(1395) | جمعیت مدل | تفاضل | مدل تعدیل | مازاد یا کمبود جمعیت | رتبه |
یاسوچ | 108505 | 108505 | 0 | 102530 | 5975 | 1 |
دوگنبدان | 91739 | 54253 | 37487 | 51265 | 40474 | 2 |
دهدشت | 56279 | 36168 | 20111 | 34177 | 22102 | 3 |
لیکک | 17007 | 27126 | 10119- | 25632 | 8625- | 4 |
چرام | 12634 | 21701 | 9067- | 20506 | 7872- | 5 |
لنده | 11670 | 18084 | 6414- | 17088 | 5418- | 6 |
مادوان | 10777 | 15501 | 4724- | 14647 | 3870- | 7 |
باشت | 9266 | 13563 | 4297- | 12816 | 3550- | 8 |
سی سخت | 7389 | 12056 | 4667- | 11392 | 4003- | 9 |
سوق | 5993 | 10851 | 4858- | 10253 | 4260- | 10 |
دیشموک | 4875 | 9864 | 4989- | 9321 | 4446- | 11 |
قلعه ریسی | 3562 | 9042 | 5480- | 8544 | 4982- | 12 |
مارگون | 2706 | 8347 | 5641- | 7887 | 5181- | 13 |
پاتاوه | 2314 | 7750 | 5436- | 7324 | 5010- | 14 |
چیتاپ | 1418 | 7234 | 5816- | 6835 | 5417- | 15 |
گراب سفلی | 492 | 6782 | 6290- | 6408 | 5916- | 16 |
(مأخذ:سازمان مدیریت و برنامه ریزی-استان کهگیلویه و بویراحمد)
شکل(2) مرتبه اندازه شهر یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد(1395)
شکل(3) مرتبه اندازه تعدیل یافته شهر یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد (1395)
ارزیابی جمعیت پذیری شهر یاسوج در نقاط شهری استان
نتایج حاصل از ضریب کشش پذیری شهر یاسوج نشاندهنده آن است که در طی دو دوره سرشماری (1375-1365) و (1385-1375)این ضریب یکسان بوده است و در دوره (1395-1390) با کاهش مواجه بوده است؛ بدین معنی که در دوره1375-1365 میزان کششپذیری این شهر 2/1 بوده است و در دوره 75-85 باز هم 2/1 بوده ولی در دوره 1395-1390این ضریب به 0.7 رسیده است. ضریب کششپذیری شهر یاسوج نشاندهنده این است که یاسوج به عنوان یک شهر میانی به علت برخورداری از امکانات اموزشی،بهداشتی،گردشگری، و فرهنگی دارای جاذبه جمعیتی برای مناظق پیرامونی خود و جمعیت شهرهای دیگر استان بوده است و فقط در دوره 1395-1390 به علت افزایش تعداد شهرهای کوچک و افزایش امکانات آموزشی و بهداشتی و غیره و کاهش مهاجرتها نسبت به دوره قبل با کاهش جمعیتی روبرو بوده است.
جدول(2) میزان کشش پذیری شهر یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد در طی 3دوره سرشماری(1395-1365)
سال و نرخ رشد شهر | نرخ رشد جمعیت شهری(درصد) | ضریب کشش پذیری | ||||
1365-1375 | 1365-1375 | 1390-1395 | 1365-1375 | 1375-1385 | 1390-1395 | |
یاسوج | 130/5 | 45/4 | 7/9 | 1/2 | 1/2 | 0/7 |
مارگون | _ | 52/2 | -1/1 | _ | 1/4 | 0/1- |
دوگنبدان | 37/8 | 19/1 | 9/4 | 0/4 | 0/5 | 0/9 |
دهدشت | 90/4 | 37/4 | 9/8 | 0/9 | 0/1 | 0/9 |
سی سخت | 29/5 | 7/2 | 8/4 | 0/3 | 0/2 | 0/8 |
چرام | 69/8 | 24/7 | 4/6 | 0/7 | 0/7 | 0/4 |
لنده | _ | 48/7 | 9/4 | _ | 1/3 | 0/9 |
سوق | _ | 3/9 | 1/7 | _ | 0/1 | 0/2 |
لیکک | _ | 186/0 | 35/0 | _ | 5/1 | 3/2 |
باشت | _ | 6/8 | 11/0 | _ | 0/2 | 1/0 |
پاتاوه | _ | 26/0 | 16/4 | _ | 0/7 | 1/5 |
چیتاب | _ | -9/7 | -9/3 | _ | 0/3- | 0/9- |
قلعه رئیسی | _ | 89/2 | 29/8 | _ | 2/4 | 2/7 |
مادوان | _ | 294/9 | 51/6 | _ | 8/0 | 4/8 |
گراب سفلی | _ | 75/9 | 8/2 | _ | 2/1 | 0/8 |
دیشموک | _ | 88/5
| 18/4 | _ | 0/4
| 1/7 |
حوزه نفوذ
بر اساس نتایج به دست آمده از این مدل در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد شهر سی سخت با ضریب نفوذ7.45که در شمال یاسوج قرار گرفته و در فاصله 45کیلومتری این شهر قرار دارد،بیشترین مقدار حوزه نفوذ را با شهر یاسوج دارد و بعد از آن شهر چرام با ضریب حوزه نفوذ37.87که در شمال غربی یاسوج قرار گرفته است و در مرتبه های بعدی دوگنبدان و لیکک قرار دارند.
جدول(3) حوزه نفوذ یاسوج نسبت به شهرهای مورد نظر
مشخصات | سی سخت | چرام | لیکک | دهدشت | دوگنبدان |
جهت | شمال | شمال غربی | غرب | غرب | جنوب غربی |
حوزه نفوذ یاسوج نسبت به شهر مورد نظر | 7/450242 | 37/87206 | 75/15875 | 102/574 | 74/24984 |
ارزیابی توزیع جمعیت شهری استان در طبقات شهری منطقه
با توجه به نتایج به دست آمده از مدل موردنظر در طول دورههای 1375 الی 1390 نتایج حاکی از آن است که با احتساب شهر میانی یاسوج میزان آنتروپی از68 درصددر سال 1375 به 71 درصددر سال 1395 رسیده است همچنین بدون احتساب شهرمیانی یاسوج و شهرهای میانی کوچک دوگنبدان و دهدشت میزان آنتروپی کاهش قابل ملاحظهای یافته است که نتایج به دست آمده نشاندهنده اهمیت شهر میانی یاسوج و شهرهای میانی کوچک دهدشت و دوگنبدان و تمرکز جمعیت در این سه شهر است. تمرکز بالای جمعیت دراین سه شهر به خصوص شهر یاسوج و کم بودن تعداد شهرهای مابین 100تا250هزار نفر جمعیت در استان از عمده ترین دلایل نابرابری و عدم تعادل در توزیع فضایی جمعیت استان بوده است. شکاف عظیم جمعیت این سه شهر به خصوص شهر یاسوج با دیگر شهرها ناشی از کمبود شهرهای میانی است و تنها با تقویت شهرهای کوچک و سوق دادن آنها به شهرهای میانی ، عدم تعادل کاهش پیدا خواهد کرد.
جدول(4) میزان آنتروپی در شهر یاسوج استان کهگیلویه و بویراحمد
سال میزان آنتروپی | 1385 | 1390 | 1395 |
میزان انتروپی با احتساب شهر میانی یاسوج در سطح استان | 0/68 | 0/70 | 0/71 |
میزان انتروپی بدون احتساب شهر یاسوج در سطح استان | 0/67 | 0/71 | 0/72 |
میزان انتروپی بدون احتساب شهر میانی یاسوج و شهرهای میانی کوچک دهدشت و دوگنبدان | 0/33 | 0/36 | 0/37 |
(منبع:مرکز آمار ایران 1395)
شکل(4)میزان آنتروپی در استان کهگیلویه و بویراحمد در طی سالهای 1385-1395
مدل ضریب مکانی
با توجه به جدول (5) شهر یاسوج طی سالهای 1385 الی 1395 موجب جذب سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی به خصوص دوبخش صنعت و خدمات شده است. با توجه به جدول مذکور و بر طبق دادهای مدل پایه اقتصادی در طی سالهای 1385 الی 1395 شهر یاسوج با افزایش تدریجی در دوبخش صنعت و خدمات مواجه بوده و دارای شرایط صادرکننده به حوزه نفوذ خود به و شهرهای دیگر استان بوده است و افزایش میزان LQ در بخش صنعت، ناشی از ایجاد مشاغل صنعتی در شهر یاسوج است . بخش خدمات هم به میزان قابل توجهی افزایش یافته که علت آن افزایش مشاغل وابسته به این بخش اقتصادی در یاسوج است.
جدول(5) ضریب مکانی یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد در طی سه دوره
کانون های شهری | 1385 | 1390 | 1395 | ||||||
کشاورزی | صنعت | خدمات | کشاورزی | صنعت | خدمات | کشاورزی | صنعت | خدمات | |
یاسوچ | 97/0 | 1/30 | 1/15 | 0/85 | 1/32 | 1/24 | 0/68 | 1/33 | 1/26 |
دوگنبدان | 0/30 | 1/13 | 1/12 | 0/14 | 1/17 | 1/14 | 0/11 | 1/123 | 1/15 |
دهدشت | 0/27 | 0/99 | 1/10 | 0/19 | 1/6 | 1/95 | 0/14 | 0/99 | 1/10 |
چرام | 1/79 | 0/85 | 0/71 | 1/66 | 1/19 | 0/64 | 1/17 | 1/14 | 0/84 |
لنده | 0/86 | 0/77 | 0/69 | 0/10 | 0/97 | 0/48 | 0/06 | 0/99 | 0/90 |
سی سخت | 2/34 | 0/70 | 0/53 | 0/85 | 1.28 | 0/88 | 0/80 | 1.24 | 0/91 |
باشت | 2/19 | 0/83 | 0/52 | 2/30 | 0/92 | 0/58 | 1/97 | 0/87 | 0/72 |
قلعه ریسی | 2/82 | 1/03 | 0/08 | 2/54 | 1/58 | 0/08 | 1/35 | 0/85 | 0/97 |
سوق | 2/02 | 1/02 | 0/48 | 0/44 | 1/71 | 0/75 | 0/25 | 1/67 | 0/82 |
دیشموک | 2/98 | 0/45 | 0/38 | 2/55 | 0/89 | 0/51 | 1/10 | 0/69 | 1/17 |
پاتاوه | 3/72 | 0/12 | 0/24 | 4/94 | 0/18 | 0/27 | 3/97 | 0/39 | 0/27 |
چیتاب | 4/04 | 0/00 | 0/15 | 5/32 | 0/00 | 0/08 | 4/96 | 0/00 | 0/16 |
مارگون | 3/93 | 0/11 | 0/13 | 3/33 | 0/49 | 0/49 | 2/62 | 0/47 | 0/74 |
گراب سفلی | 4/34 | 0/00 | 0/00 | 5/55 | 0/00 | 0/00 | 5/38 | 0/00 | 0/00 |
(مأخذ:مرکز آمار ایران 1395-1385)
جدول(6) ساختار اقتصادی اشتغال بخشهای اقتصادی شهر یاسوج بر مبنای مدل تغییرسهم و اقتصاد مرجع
بخشهای اقتصادی | شهر یاسوج1385 | شهر یاسوج1390 | استان کهگیلویه و بویراحمد1385 | استان کهگیلویه و بویراحمد1390 | اثر رشد اقتصاد مرجع(A) | اثر رشد نسبی بخشهای اقتصادی در کل اقتصاد مرجع(B) | اثر عملکرد هربخش در شهر نسبت به عملکرد همان بخش در سطح مرجع(c) |
نرخ رشد=A+B+C |
کشاورزی | 9000 | 6800 | 23804 | 19919 | 950/3521405 | 2419/222919- | -731/129222 | -2200 |
صنعت | 13900 | 14490 | 42502 | 45451 | 1467/766084 | -503/3149991 | -374/451085 | 590 |
خدمات | 28200 | 32500 | 60064 | 74344 | 2977/77004 | 3726/678548- | -2404/44859 | 4300 |
در تحلیل روند ساختار اقتصادی شهر یاسوج طی دوره 1395-1390 با بهرهگیری از مدل تغییر-سهم میتوان گفت که با افزایش اشتغال بخش خدمات و صنعت و کاهش اشتغال بخش کشاورزی روبرو هستیم. در زطی دوره مورد مطالعه در شهر یاسوج بخش کشاورزی دارای رشد منفی و بازنده اقتصادی و بخش صنعت و خدمات دارای نرخ رشد مثبت و برنده اقتصادی شهر میباشد.
نتیجه گیری
همانگونه که بیان شد موضوع و هدف این تحقیق بررسی نقش شهرهای میانی با مطالعه موردی شهر یاسوج در توسعه منطقهای است و عملکرد شهر یاسوج به عنوان یک شهر میانی در ساختار اجتماعی ،اقتصادی، اجتماعی و فضایی استان کهگیلویه و بویر احمد مورد ارزیابی قرار گرفت.
مدلهای مورد بررسی در این پژوهش حاکی از افزایش جمعیت در شهر میانی یاسوج و دو شهر میانی کوچک گچساران و دهدشت و نابرابری های فضایی که در این استان وجود دارد است. براساس مدلهای جمعیتی مانند رتبه _اندازه ،کشش پذیری و آنتروپی شهر یاسوج به همراه شهر گچساران از توانهای جمعیتی بالایی نسبت به شهرهای دیگر استان برخوردار هستند. این عامل ناشیاز افزایش امکانات گسترده در سطح این دو شهر به خصوصدر شهر یاسوج مرکز استان است. بر اساس مدل رتبه _اندازه سلسله مراتب شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد از این قاعده پیروی نکرده است،به طوری که همه شهرهای استان با کمبود جمعیت روبرو هستند و حدود 13شهر استان با کمبود جمعیت مواجه هستند. بنابراین برای رسیدن به تعادل در سلسله مراتب شهری استان نیازمند استقرار خدمات و امکانات در شهرهای کوچک استان میباشد.استقرار امکانات و خدمات در این شهرها علاوه بر جلوگیری از میزان مهاجرت به شهرهای بزرگتر مانند یاسوج و گچساران، باعث کاهش فاصله جمعیتی شهرهای کوچکتر با دو شهر یاسوج و گچساران خواهد شد؛ بنابراین فرضیه اول تأیید میشود.
ضریب کشش پذیری یاسوج در دوره زمانی1385-1375 و 1390-1385، 2/1 بوده و علت آن وجود امکانات بهداشتی،آموزشی و فرهنگی در این شهر است که باعث جذب جمعیت شهرهای استان به یاسوج شده است، فقط در دوره زمانی 1395-1390 با کاهش مواجه بوده است که علت آن افزایش شهرهای کوچک و افزایش امکانات آموزشی،خدماتی و بهداشتی در دو شهر گچساران و دهدشت است. میزان آنتروپی شهرهای استان حاکی از آن است که با احتساب شهر میانی یاسوج میزان آنتروپی که در سال 1375،حدود 68 درصد بوده است در سال1395به 71 درصد رسیده است. در صورتی که میزان آنتروپی بدون احتساب شهر یاسوج و دو شهر میانی کوچک دهدشت و گچساران با کاهش قابل توجهی روبرو بوده است. این امر نشاندهنده توزیع بیشتر جمعیت در یاسوج به عنوان مرکز استان و دو شهر گچساران و دهدشت است. بنابراین نتیجه میگیریم با توجه به میزان آنتروپی عدم تعادل شدیدی در سطح شهرهای استان وجود دارد.
با بررسی مدل حوزه نفوذ به این نتیجه میرسیم که اکثر شهرهای استان زیر حوزه نفوذ شهر یاسوج قرار دارند و بیشتر حوزه نفوذ این شهر در سطح استان با شهر سی سخت و در سطح شهرستان با شهر مارگون میباشد. بر طبق دادهای مدل پایه اقتصادی(LQ ) سهم شهر یاسوج در بخشهای اقتصادی (صنعت،خدمات) در تمام دورهها با افزایش روبرو بوده است و میزان LQ از یک بیشتر شده و دارای شرایط پایه ای و صادر کننده به حوزه نفوذ خود است نتایج حاصل از پژوهش فرضیه نقش شهر یاسوج در توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه را تأیید میکند، نتایج مدلها به خوبی نقش و اهمیت شهر یاسوج را در زمینه جذب جمعیت و خدمترسانی اقتصادی و اجتماعی به دیگر شهرهای استان نشان میدهد.
با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای زیر به منظور ایجاد تعادل در سیستم سکونتگاهی استان ارایه میگردد:
1-با توجه به اینکه نظام توزیع جمعیت در سطح استان متعادل نیست و حدود 85درصد شهرهای استان زیر 20هزار جمعیت دارند، ایجاد خدمات اقتصادی و اجتماعی در این شهرها تا حدودی جمعیت شهریاستان را به سمت تعادل هدایت خواهد کرد.
2- تقویت زیرساختهای بهداشتی-آموزشی در شهرهای زیر 20 هزارنفر استان مانع از مهاجرت مستقیم مردم به مرکز استان و دوشهر گچساران و دهدشت خوهد شد.
3- با توجه به اینکه 85 درصد شهرهای استان را شهرهای زیر 20 هزارنفر تشکیل میدهند و همه این شهرها با کمبود شدید جمعیت رویرو هستند، تقویت صنایع کوچک محلی، تقویت تأسیسات زیربنایی و افزایش اشتغال در این شهرها میتواند راهگشای این مشکل باشد.
4-با توجه به اینکه استانکهگیلویه و بویراحمد از منابع آب نسبتاً مناسبی برخوردار است، تقویت بخش کشاورزی در شهرهای کوچک استان میتواند کارساز باشد.
5_ توسعه شبکه های ارتباطی بین نقاط روستایی و شهرهای زیر 20هزار نفر جهت ارتباط سازنده این شهرها با روستاها ضروری است.
6- در نهایت توزیع خدمات و امکانات گوناگون در شهرهای زیر 20 هزارنفر جهت سوق دادن جمعیت از دو شهر یاسوج و دوگنبدان به این شهرها مؤثر خواهد بود.
منابع
1. اکبری،نعمت الله و مهدی زاهدی کیوان (1386)،کاربرد روشهاس رتبه بندی و تصمیم گیری چند شاخصه سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور،چاپ اول،تهران ،475ص
2. ایزدی ، حسن (1389) ، نقش شهرهای متوسط و کوچک در ایجاد سیستم شهری پایدار با رویکرد توسعه شهری چند مرکزی ، نخستین همایش توسعه پایدار شهری،تهران،(ص4)
3. بابایی اقدام،فریدون(1378)،نقش شهرهای میانه اندام در توسعه فضایی استان اذربایجان شرقی، پایاننامهی کارشناسی ارشد، حسینزاده دلیر، کریم،دانشگاه تبریز،گروه جغرافیا
4. باقری، اشرفالسادات(1375)، نقش شهرهای میانی در توسعه ناحیهای ، رساله دکترا ، شکوهی،حسین،دانشگاه تبریز ،گروه جغرافیا
5. تقی اقدام، جعفر و کرامت الله زیاری (1387). عملکرد شهر میانی خوی در توسعهی فضایی استان آذربایجان غربی،فصلنامه پژوهشهای جغرافیایی ، شماره 63
6. حکمت نیا، حسن و میرنجف موسوی(1385)، کارکرد مدل درجغرافیا با تاکید بر برنامه ریزی شهری و ناحیهای. انتشارات علم نوین،اول،یزد،325ص
7. خلیجی،محمدعلی؛ فتحی، محمدحسین و حجت الله پاشاپور(1393) . بررسی نقش شهر میانی اسکو در توسعه نواحی روستایی و منطقهای. دانشکده جغرافیا،موسسه جغرافیا،فصلنامه پژوهشهای جغرافیایی انسانی،تهران،(ص42-41).
8. زبردست، اسفندیار (1383). اندازه شهر ،مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری،نوبت چاپ اول،تهران،236ص
9. زیاری، کرامتالله ؛ رضایی،مریم وماندانا مسعودی راد (1393) . تحلیل و ارزیابی مشکلات مدیریتی شهرهای کوچک و میانی ، فرهنگ ایلام.
10. سازمان مدیریت و برنامه ریزی(1385) سالنامه آماری استان کهگیلویه و بویراحمد
11. سازمان مدیریت و برنامه ریزی(1395) سالنامه آماری استان کهگیلویه و بویراحمد
12. شرفی ،حجتالله و فضلالله کریمی، (1394). ارزابی عملکرد شهرهای میانی در تعادل منطقهای (مطالعه موردیشهر جهرم). نشریه مطالعات نواحی شهری ، شماره 3،کرمان،(ص66).
13. شکویی، حسین و یعقوب زنگنه (1382). تحلیل تحولات بازار نیروی کار شهرهای میانی کشور در فاصله سالهای 1375-1335، تحقیقات جغرافیایی،شماره68
14. شکویی،حسین.(1377). کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ناحیهای.(مورد شهر نجف آباد و خمینی شهر)، فصلنامه مدرس،شماره8
15. فرید،یدالله(1391). جغرافیا و شهرشناسی . دانشگاه تبریز، چاپ 6،ص638
16. فنی،زهزه (1393) . شهرهای کوچک رویکردی دیگر در توسعهای منطقهای ، انتشارات سازمان شهرداریها ،نوبت چاپ2،تهران،146ص
17. فیضی،بهرام ولیلاجهانشاهلو(1393). بررسی ضرورت توجه به نقش و جایگاه شهرهای کوچک و میانی در برنامه ریزی. کنفرانس ملی معماری و منظر شهری پایدار،(ص1).
18. قدیری ، محمود(1393). بررسی میزان گسترش شهرهای کوچک و میانی در ایران . جغرافیا و توسعه، شماره 36،(ص35-34).
19. مرعشی، سید مومن و ثریا خضرآباد (1392). توجه به شهرهای میانی رویکردی دیگر در توسعه منطقهای. همایش معماری پایدار و توسعه شهری،(ص1).
20. نظریان، اصغر (1391). جغرافیای شهری ایران. انتشارات دانشگاه پیام نور،نوبت چاپ2،تهران،240ص
21. هادیانی،زهره(1392). نقش شهرهای میانی در توسعه منطقهای (مطالعه موردی شهر ایرانشهر). نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی. سال13،شماره30،(ص48-33-31-30).
22-R0ndinelli,d.a,(1983) secondary cities in dovelopment contries , policies for niffusing urbanization.
23-Pederson,p.o. ,the structure of small sevice centers under conditions of uncertain supplies, intenational regional science review, vol. 14, no . 3, pp. 317_316, 1992
24-Mathur omprakash , the role of small cities in national development re-examined , small cities and national development, omprakash mathur , nagoya japan , unterd , pp.3-20,1982
25-Kingsley, davis,(1972) , world urbanization, berkly institute of international studies , university of collifornia
Clarck,david ,(2000), urban world/global city , routedy london.26
27-Sudhird,h.s,ramachander, t.v , and jaglish, k.s,(2003) urban growth analysis using spatial temporal data, jornal of remote sensing volume31 issue 40
.28-Mathoar ,o.m, (1982) ,small citty and national development , uncrd,nagoyan,japan2
.Tacoli,c.(2006) , rural-urban kages research andinitiative.29
30-M.sercaianu,f.petrescu,o,luca,f;gaman&m.neagu,(2015),implemention of new spatial tools for integrated urban develppment plans in small and medium cities, urban engineering and regional development, technical university of civil engineering bucharest.romama mkbt,romama
31-Lamovsek,A.Z,D.samo,.d,tadeg.z,(2012).Small and medium-size town as the basis of poly centric urban development.
[1] Habitt2
[2] Harvi&satertoit
[3] Harvi(1986)
[4] Rondeneli
[5] P.zorz
[6] Tacoli(2006)
[7] Harvi&satertoit(1986)
[8] tisdell
[9] jounson
[10] Jounson(1970)
[11] Fanel(1976)
[12] D.Rondinelli
[13] rodell
[14] Uniterd Staters Agency for International Development
[15] Henderson(1997)
[16] Shmit&henry(2000)
[17] Kwitak(2011)
[18] Auer back
[19] lotka
[20] zipf