واکاوی عوامل و بازیگران موثر بر نظام برنامه ریزی آمایش سرزمین در ایران
فاطمه سادات کهکی
1
(
دانشگاه تهران
)
احمد پوراحمد
2
(
استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران
)
علی حسینی
3
(
گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
)
کرامت اله زیاری
4
(
استاد/دانشگاه تهران
)
میرنجف موسوی
5
(
استاد گروه جغرافیا دانشگاه ارومیه، ایران
)
کلید واژه: ایران, آمایش سرزمین, نظام برنامه ریزی, روش تحلیل ساختاری,
چکیده مقاله :
آمایش سرزمین بیش از نیمقرن است که وارد ادبیات برنامهریزی در کشور شده و در قالب قوانین و مقررات و طرح های مطالعاتی مطالعات زیادی صورت گرفته است و با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است اما این اقدامات نتوانسته اثربخشی مطلوبی در توزیع مناسب فعالیت ها به تناسب قابلیت های سرزمینی داشته باشد و در حال حاضر کشور با چالشهای اساسی مواجه است که حاکی از عدم تحقق سیاست ها و برنامههای آمایشی است. این مقاله در پی واکاوی عوامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین و بازیگران موثر در وضعیت موجود آمایش سرزمین در ایران است. پژوهش مبتنی بر روش آمیخته (کیفی- کمی) و به عبارت دیگر یک روش به دنبال روش دیگر مطرح میگردد. تحقیق حاضر با بهرهگیری از رویکرد تحلیل ساختاری (تحلیل عوامل و تحلیل بازیگر) و با بهرهگیری از نرمافزار میکمک و مکتور مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی آغاز و با رویکرد کمی به پایان میرسد. جامعه آماری کارشناسان و متخصصان صاحبنظر در حیطه آمایش سرزمین هستند. مورد مطالعه نظام برنامهریزی آمایش سرزمین در ایران است. روش گردآوری داده های مورد نیاز از طریق روش پویش محیطی (مصاحبه نیمه ساختار با افراد کارشناس و باتجربه، مقالات مرتبط، گزارش های سازمان های مرتبط و پرسشنامه) می باشد. یافتهها حاکی از آن است که نظام برنامهریزی آمایشسرزمین دچار ناپایداری است و عوامل و بازیگران متعددی در این ناپایداری دخیل هستند. نتایج تحقیق نشان میدهد با توجه به قرار گرفتن عوامل و بازیگران متعدد در بخش کلیدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین قابلیت تغییر و تحول با بعضی اصلاحات و اقدامات ساختاری وجود دارد که مستلزم در دستور کار قرار گرفتن آمایشسرزمین است.
چکیده انگلیسی :
spatial planning has entered the planning literature in the country for more than half a century, and many studies have been conducted in the form of laws and regulations and study plans, and it has been accompanied by many ups and downs, but these measures have not been able to achieve a desired effect in The proper distribution of activities should be in accordance with the territorial capabilities, and currently the country is facing major challenges, which indicate the non-fulfillment of spatial policies and plans. This article seeks to analyze the effective factors in the ineffectiveness of the planning system of spatial planning and the effective actors in the current situation of spatial planning in Iran. Research based on mixed method (qualitative-quantitative) and in other words one method after another method is proposed. The present research has been investigated by using the structural analysis approach (factor analysis and actor analysis) and by using MICMAC and Mactor software. The current research begins with a qualitative approach and ends with a quantitative approach. The statistical community is experts in the field of spatial planning. The subject of study is the spatial planning system in Iran. The method of collecting the required data is through the environmental survey method (semi-structured interviews with experts and experienced people, related articles, reports of related organizations and questionnaires). The findings indicate that the spatial planning system is unstable and many factors and actors are involved in this instability. The results of the research show that due to the placement of several factors and actors in the key part of the spatial planning system, there is a possibility of change and transformation with some reforms and structural measures that require the inclusion of spatial planning in the agenda.
_||_
واکاوی عوامل1 و بازیگران موثر بر نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران2
چکیده
آمایش سرزمین با سابقه فعالیت بیش از نیمقرن،در قالب قوانین و مقررات و طرح های مطالعاتی مطالعات زیادی تاکنون صورت گرفته است،اما این اقدامات نتوانسته اثربخشی مطلوبی در توزیع مناسب فعالیت ها به تناسب قابلیتهای سرزمینی داشته باشد و در حال حاضر کشور با چالشهای اساسی مواجه است که حاکی از عدم تحقق سیاست ها و برنامههای آمایشی است. این مقاله در پی واکاوی عوامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین و بازیگران موثر در وضعیت موجود آمایش سرزمین در ایران است. پژوهش مبتنی بر روش آمیخته (کیفی- کمی) است. تحقیق حاضر با بهرهگیری از رویکرد تحلیل ساختاری (تحلیل عوامل و تحلیل بازیگر) و با بهرهگیری از نرمافزار میکمک و مکتور مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری کارشناسان و متخصصان صاحبنظر در حیطه آمایش سرزمین هستند. مورد مطالعه نظام برنامهریزی آمایش سرزمین در ایران است. روش گردآوری داده های مورد نیاز از طریق روش پویش محیطی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با افراد کارشناس و باتجربه، مقالات مرتبط، گزارش های سازمان های مرتبط و پرسشنامه) می باشد. حجم نمونه برای انجام مصاحبه ۴۰ کارشناس و روش نمونهگیری هدفمند بود. نتایج نرمافزار میکمک نشان داد از جمله مهمترین عوامل کلیدی که در ناکارآمدی آمایشسرزمین نقش دارند عبارتند از: بر مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده، ساختار برنامهریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی و سردرگمی و بی نظمی در نظام برنامهریزی و بخصوص برنامه ریزی آمایش سرزمین. نتایج نرمافزار مکتور نشان داد، وزارت دفاع و نیروهای مسلح به عنوان تاثیرگذارترین بازیگر، از قدرت بالایی در اختصاص، توزیع و کنترل منابع برخوردار است و به شکل دولت پنهان در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین عمل میکند. بر اساس نتایج تحقیق، بیشترین همگرایی بازیگران آمایشسرزمین با هدف ملاحظات امنيتي و دفاعي بوده است. یافتههاحاکی از آن است که نظام برنامهریزی آمایشسرزمین دچار ناپایداری است و عوامل و بازیگران متعددی در این ناپایداری دخیل هستند وبا توجه به قرار گرفتن عوامل و بازیگران متعدد در بخش کلیدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین قابلیت تغییر و تحول با بعضی اصلاحات و اقدامات ساختاری وجود دارد که مستلزم در دستور کار قرار گرفتن آمایشسرزمین است.
کلمات کلیدی: نظامبرنامهریزی، آمایشسرزمین، روش تحلیل ساختاری، ایران.
مقدمه
مفهوم سنتی برنامه ریزی به عنوان یک فعالیت رویه ای، فنی منطقی و از نظر سیاسی خنثی، که به منافع عمومی واحد مربوط می شود، به دلیل غیر دموکراتیک بودن، ناتوانی در تعامل با فرآیندهای سیاسی گسترده تر درگیر در تصمیم گیری مورد انتقاد قرار گرفته است (Campbell & Marshal, 2002; Healey, 1997). برنامه ریزی به دنبال تنظیم یا کنترل فعالیت افراد و گروه ها به گونه ای است که اثرات بدی که ممکن است ایجاد شود را به حداقل برساند و عملکرد بهتر محیط فیزیکی را مطابق با مجموعه ای از اهداف کلان و اهداف خاص تر در برنامه ارتقا دهد .(MacLoughlin,1969, p. 59) با تکامل برنامهریزی، مفهوم و آموزه های برنامه ریزی فضایی پدید آمده است (Acheampong,2019:14). برنامهریزی فضایی یک انتخاب علمی برای دستیابی به توسعه با کیفیت بالا، از طریق هدایت نحوه استفاده از فضای ملی و شکلدهی به فضا است و از اهمیت زیادی برخوردار است (Yanbo et al,2023)؛ «آمایشسرزمین تا حد زیادی با «سرزمین» در معنایی وسیع مرتبط است» (Larsson,2006,2)؛ و در مورد مکانسازی در مقیاسهای فضایی مختلف است (Acheampong,2019:25). با توجه به استفاده از زمین، در این نوع برنامهریزی"طراحی یک سیستم برای برنامهریزی، اجرا و کنترل بسیار وابسته به نگرش عمومی در جامعه به مشارکت و هدایت عمومی است" (Larsson,2006,5)؛ چون به عنوان یک فناوری برای اقدام جمعی با هدف بهبود محیط فیزیکی" در سازمان های اجتماعی است ( (Sager, 2009,1؛ و به عبارتی تابع فرآیندهای نهادینهسازی هستند (Gualini, 2001, p. 51). یک سیستم برنامه ریزی «فناوری نهادی دولت» است، که «به عنوان یک لولای بین نظام دولتی و سیستم تولید و مصرف فضایی عمل میکند (Janin Rivolin,2012:63). دولت و حکمروایی ابعاد همزیستی فرآیند برنامهریزی فضائی هستند و نمی توان آنها را به عنوان دیدگاه های متقابل یا جایگزین فرض کرد (Heere, 2004). هر دولتی در هر جای جهان شرایطی را برای توسعه فنی و تأیید اجتماعی برنامه ریزی فضایی فراهم میکند (Janin Rivolin,2017:994). از جمله چارچوبهای قانونی که از اواخر قرن نوزدهم به بعد در همه کشورها به تثبیت «نظامهای حکمرانی و برنامهریزی فضایی» کمک میکند، مدیریت و تنظیم سازماندهی فعالیتها در فضا به گونهای که از طریق تعاملات عمودی (بین سطوح سیاست) و افقی (بین دولت، بازار و جامعه مدنی) پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، معرفی شدهاند (Blanc et al,2022:1). کشورها از برنامهریزی فضایی برای مدیریت توسعه فضایی یا سرزمینی و مشارکت دادن ذینفعان و شهروندان در این فرآیند استفاده میکنند (Berisha et al,2020:186). از آنجائی که ماهیت برنامهریزی آمایشسرزمین جامع است و بر نیاز به یکپارچگی سیاستها، هماهنگی و همکاری میان بازیگران متعدد تأکید میکند (Healey,2004; Morphet 2010; Albrechts,2004; Acheampong,2019). عملکرد نظام برنامهریزی فرآیندی سیال و پویا، چند مقیاسی و تکرار شونده بین نهادها و بازیگران متعدد است (Janin Rivolin,2012:78)؛ و موفقیت حکمروایی بر اساس مناسب ترین پیکربندی همه عوامل و بازیگران خواهد بود تا امتیاز دادن به نقش یکی از آنها (Virtudes,2016:1713)؛ برنامهریزی فضائی مشارکتی میتواند با مشارکت ذینفعان در فرآیند برنامهریزی، به افزایش اعتماد به نتایج برنامهریزی و تسهیل یادگیری و رسیدن به اهداف برنامهریزی کمک کند (Bonnevie et al,2023)؛ این در حالی است که برخی بازیگران نیات فضایی خود را بر اساس علاقه خودشان به سازمان فضایی تحمیل می کنند (Ligtenberg et al,2001:21)؛ و همینطور از دیگرچالشهای رایج برنامهریزی فضایی شامل کمبود دادهها و عدم دسترسی به دادهها، چالشهای اجرای طرح از جمله عدم اجرا و انطباق با مقررات و کاستیهای نظارت است (Schwartz-Belkin & Portman,2023 در حوزه جایگاه قانونی زیر معیار«عدم تعریف دقیق جایگاه برنامهها و نگاه آمایشی در اسناد قانونی هدایتگر برنامهها و تصمیمات»، در حوزه مدیریتی زیر معیار «حاکمیت اقتصاد نفتی و اقتصاد رانتی بهعنوان مؤلفه اصلی در نهادینه نشدن نگاه منطقهای-فضایی» در حوزه ساختاری زیر معیار«سنتی بودن نظام برنامهریزی در پذیرش رویکرد آمایشی» و در حوزه معیار محتوایی زیر معیار «عمیق بودن نابرابریهای منطقها ی به حدی که طرحهای آمایشی تا توازن بخشی فضایی راه بسیار طولانی دارند» از جمله چالشهای اصلی میباشند (عمو و حاتمینژاد،۱۳۹۸: ۲۷). فعالیتها و فرآیندهای آمایشسرزمین باید در چارچوب اهداف، ابزارها و رویههای قانونی تعیینشده باشد که این در دولتهای مدرن معمولاً از حقوق اساسی قانون اساسی ناشی میشود (Janin Rivolin,2012:63)؛ برنامهریزی آمایش سرزمین دارای ابعاد معماری الگو (اصول، چارچوب، فرایندها)، اجرای معماری (مدیریت الگو)، پایش و ارزیابی معماری و اجرای معماری است (رکن الدین افتخاری و همکاران،۱۳۹۸) هرکدام از این ابعاد، متأثر از نارساییهای مختلف نظری و عملیاتی است که «بن زمینه» این الگو را دچار سستی و ناپایداری کرده است و پایه و اساس این نوع رویکرد یکپارچه و هماهنگکننده را همواره با شدت و ضعف، دچار تزلزل کرده است. در این راستا، تجلی عینی و مکانی-فضایی نارساییهای مختلف در ابعاد مختلف قلمرویی3، بخشی4، سازمانی5 و در بخشهایی معماری الگو6، اجرای معماری7 و پایش و نظارت8 بازتاب پیدا کرده است (افتخاری،۱۳۹۱؛ درویشی و همکاران، ۱۴۰۰: ۲۹۴). هر کدام از این ابعاد دارای نارسائیهایی است که به عنوان عوامل کلیدی عمل میکنند و سازمان فضایی موجود را دچار شلختگی و پیچیدگی کرده است چنانچه به دنبال توسعه فضائی در چارچوب آمایشسرزمین هستیم نیاز داریم پیش از هرگونه سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا، نارساییهای موجود را شناسائی، اطلاعرسانی کنیم تا نسبت به کاستن و حذف آنها اقدام شود، با توجه به اینکه بسیاری از این نارسائیها ساختاری هستند، نیازمند اقدامات و اصلاحات ساختاری نیز هستند. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال شناسائی عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین و بازیگران موثر بر آمایشسرزمین در ایران است و سوالات زیر مطرح میشود:
۱-عوامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش سرزمین کدامند؟
۲-بازیگران موثر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین کدامند؟
ادبیات نظری
در طی دهههاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادي بسياري از كشورهای صنعتي به برنامهريزي فضايي روی آوردند، ولی در دهة ۱۹۸۰ با نوعي منطقهگرايي و گريز از برنامههاي راهبردي، به سمت برنامهريزي شهري و منطقهاي همراه شدند. در دهة ۱۹۹۰، آنچه برنامهريزي شهري و منطقهاي مطرح شده بود (بهخصوص توسط گرايشهاي فرانوگرايانه)، مورد انتقاد قرار گرفت؛ زيرا توسعه را چيزي به شمار ميآوردند كه اگر تحققپذير هم باشد، قابل برنامهريزي نيست. در سالهاي اخير- مجدد- برنامهريزي فضايي مورد توجه ويژه قرار گرفته است و بسياري از كشورها، بهويژه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، به نحو بيسابقهاي به اتخاذ سياستهاي راهبردي فضايي در زمينة توسعة سرزميني (آمايش) روي آوردهاند (سعیدی،۱۳۸۹: ۴). برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران عاریت گرفته از کشورهای اروپایی است. در سال هاي اوليه بازسازي اروپا، دولت هاي اروپايي دريافتند كه كاربرد شيوه هاي برنامهريزي سوسياليستي پاسخگوي نيازمنديهاي توسعهاي مناسب براي جوامع غربي نيست. بنابراين آنها در رفع تنگناهاي مدل برنامهريزي سنتي، به جستجوي شيوه هايي از برنامهريزي برآمدند كه امر توسعه ملي را در يك چشم انداز پيوسته و جامع و در متن ارزش هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي جامعه و الگوهاي پراكندگي و چيدمان طبيعي منابع انساني و طبيعي و ملاحظات ژئواستراتژيك به تصوير بكشند و برنامه ريزي توسعه را در يك چارچوب و بافت منسجم و پايشپذير هدايت كنند (عظیمیبلوریان،۱۳۸۸). کلمه آمایشسرزمین ترجمه شدهی آن چیزی است که در زبان فرانسه مفهومش مدیریت سرزمین بود و در ایران تنسیق (مدیریت) سرزمین ترجمه شد. بعد کلمه آمودن و مدیریت و آرایش سرزمین را تلفیق کردند و کلمه آمایش را انتخاب کردند که یک کلمه ایرانی است. معادل Global spatial planning و National spatial planning شاید نزدیکتر به مفهوم آمایشسرزمین باشد. در اسناد قدیمی در ایران National spatial planning of Iran نوشته شده است. منظور از آمایش سرزمین میتواند برنامه باشد همانطور که در ستیران اسمش را planning گذاشتهاند می تواند چشمانداز9 باشد. در اروپا هم برای کل اروپا خطوط بلندمدت بالای ۲۰ سال را تهیه میکنند و مرتب در آن تغییر و تحول ایجاد میکنند و اسمش چشمانداز توسعه اروپا10 (ESDP) را به کار میبرند که چشم انداز است. آمایشسرزمین یک نوع ویژن و برنامهی راهبردی، کلی و کلان و توسعهای و سرزمینی است و باید محصولش این خطمشی11 و چشمانداز12 باشد نه پروژه (شریفزادگان،۱۴۰۰).
آمایشسرزمین بهعنوان عامل یکپارچگی، همافزایی و تعادلبخشی برای مجموعه اقدامات توسعه در قلمروی کشور و در رقابتپذیری/ همیاری با قلمروهای مجاور است و بهصورت مشکلسو13 (بازتابی14)، آیندهسو15 (پیشنگرانه16)، آرمانسو17 (بینشورانه18) مطرح شده است (صرافی، ۱۳۹۳: ۱۷). آمایشسرزمین این پلتفرم را برای ذینفعان فراهم میکند تا در فرآیندهای دموکراتیک مؤثر بر توزیع منابع شرکت کنند و در نهایت پیامدهای توزیعی را برای افراد، خانوادهها، گروهها و جوامع به همراه داشته باشد. سیستم برنامهریزی آمایشسرزمین وسیلهای را برای تامین کالاهای ضروری عمومی و شایسته و حفاظت از سلامت عمومی فراهم میکند. علاوه بر این، به بسیج درآمد برای تأمین مالی توسعه و ارائه طیف گستردهای از خدمات از طریق ابزارهای مالی مانند مالیات بر دارایی و ... کمک میکند. همچنین از طریق ابزارهای مبتنی بر انگیزه دادن از طریق سیستم برنامهریزی فضایی برای تحریک بازارها و ترویج و جذب فعالیتهای مطلوب به کار گرفته میشوند. برنامه ریزی فضایی به منظور تأثیرگذاری بر توزیع فعالیت ها و جمعیت و مدیریت توسعه فضایی به سمت نتایج توسعه پایدار است (Acheampong,2019:25). فرآوردۀ این نوع برنامهریزی و سیاستگذاری برپایۀ سه رکن اصلی خلق ثروت19، (رشد)، حفظ ثروت20 (حفاظت)، توزیع ثروت21 و در سطوح و مقیاسهای مختلف فضایی (مقیاس اتحادیه تا مقیاس محلی) و در ابعاد مختلف رقابتپذیری اقتصادی22، انسجام اجتماعی23، پایداری محیطی24، حکمروایی قلمرویی25 و برنامهریزی فضایی26 است (درویشی و همکاران،۱۴۰۰: ۲۹۶). ارتباط برنامهریزی فضایی و اقتصاد سیاسی بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار بگیرد. ميان اقتصاد در مقياس كلان و آمايش سرزمين رابطه اي تنگاتنگ وجود دارد زيرا اقتصاد در سطح كلان ناظر بر استفاده بهينه از منابع كمياب است و آمايش سرزمين اين بهينگي را در راهكار چيدمان و توزيع مناسب همان امكانات در پهنه كشور و ايجاد پويايي در داد و ستد شهرها و روستاها از يكسو و تعامل عملكرد اقتصادي در وراي مرزهاي كشور مي داند (عظیمیبلوریان،۱۳۸۸). برنامهریزی فضایی، در حالی که کارکردهای سنتی طراحی، تنظیم و کنترل توسعه را در بر میگیرد، تلاش میکند تا با فرآیندها و شیوههای اجتماعی سیاسی گستردهتر مؤثر بر توسعه فضاها درگیر شود. در جوامع مختلف فلسفههای متفاوتی در رابطه با ارتباط بین دولت-بازار و اینکه چه مقدار از تصمیمات باید به بازار آزاد واگذار شود و چه مقدار باید توسط مداخلات دولت هدایت شود، وجود دارد. در یک طرف طیف یک دولت قوی است و در طرف دیگر بازار آزاد است. تعادل در حال تحول بین این نیروها و نحوه عملیاتی شدن آنها در عمل در هر زمینه معین چیزی است که اقتصاد سیاسی نامیده میشود. در اصل، سوسیالیستها تمایل به حمایت از یک دولت رفاه قوی دارند، در حالی که دولتهایی که تمایل به شیوه تولید سرمایهداری دارند، تمایل دارند از شرکت خصوصی و آزادیهای فردی مرتبط با آن حمایت کنند و بنابراین، بر برنامهها و سیاستهایی تمرکز میکنند که از اصول بازار آزاد حمایت میکنند (Acheampong,2019:14). آمايش سرزمين تنها در صورتي مي تواند نقش اساسي در برنامه ريزي توسعه كشور ايفا كند كه با اقتصاد سياسي گره بخورد و وارد گود سياستگذاري بلندمدت شود. كشورهاي مختلفي كه در مسير توسعه خود دستاوردهاي ارزشمندي را تجربه كرده اند داراي اين ويژگي ها مي باشند ۱. يك چارچوب حقوقي بسيار مستحكم براي مالكيت خصوصي براي سرمايه گذاري بخشخصوصي دارند. ۲. توانايي در برقراري مناسبات مستحكم و سازنده با دنياي خارج حول سه محور تجارت، سرمايه گذاري و روابط فني و تكنولوژيك دارند. ۳. دولت نقش تقويت در فراهم كردن زيربناهاي لازم براي توسعه اقتصادي را دارد. امر توسعه در كشور ما هنوز به لحاظ مفهوم و تعريف آن در حوزه هاي انديشه اقتصادي و برنامه ريزي، به ويژه آمايش سرزمين کامل جا نيوفتاده است (عظیمیبلوریان،۱۳۸۸).
روشتحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی- توسعهای و از نظر روش توصیفی و تحلیلی میباشد و پژوهش مبتنی بر روش شناسی آمیخته (کیفی- کمی) است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی آغاز و با رویکرد کمی به پایان میرسد. جامعه آماری کارشناسان و متخصصان صاحبنظر در حیطه آمایش سرزمین (سطح تحصيلات و مسئوليت كاري به عنوان آيتمهايي هستند كه در تكميل پرسشنامهها حائز اهميت است) هستند. مورد مطالعه نظام برنامهریزی آمایش سرزمین در ایران است. روش گردآوری اطلاعات ادبیات نظری به صورت کتابخانهای و اسنادی و روش گردآوری داده های مورد نیاز از طریق روش پویش محیطی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با افراد کارشناس و باتجربه، مقالات مرتبط، گزارش های سازمان های مرتبط و پرسشنامه) می باشد. در بخش کیفی حجم نمونه برای انجام مصاحبه ۴۰ کارشناس و روش نمونهگیری هدفمند و نوع نمونهگیری گلولهبرفی بود. در بخش کمی جامعه آماری کارشناسان و حجم نمونه ۱۰ نفر و روش نمونهگیری هدفمند بود. ابزارهای مورد استفاده برای گردآوری داده مصاحبه و پرسشنامه بود. در ابتدا عوامل و بازیگران تاثیرگذار بر برنامهریزی آمایش سرزمین از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته، مطالعه اسناد و مقالات مرتبط شناسائی شدند و سپس ۳ پرسشنامه طراحی شد. پرسشنامه اول جهت سنجش نحوه اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر بر نظام برنامهریزی آمایش سرزمین ایران است که شامل ۷۰ عامل است و پرسشنامه به صورت دودویی و مقابسه زوجی طراحی شد طیف سنجش ۴ تایی (۰: فاقد اثر، ۱: تاثیرکم، ۲: تاثیرمتوسط و ۳: تاثیر زیاد) بود. پرسشنامه دوم جهت شناسائی نحوه اثرگذاری و اثرپذیری بازیگران آمایشسرزمین بر یکدیگر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین است که شامل ۴۴ بازیگر است. این پرسشنامه نیز به صورت تاثیرات متقابل طراحی شد طیف سنجش ۵ تایی است (۰ فقدان اثر بازیگر بر بازیگر، ۱ اثرگذاری کم، ۲ اثرگذاری متوسط، ۳ اثرگذاری زیاد و ۴ اثرگذاری خیلی زیاد). پرسشنامه سوم میزان واگرایی و یا همسویی بازیگران با هر یک از اهداف آمایشسرزمین را میسنجد. در این پرسشنامه اثر ۴۴ بازیگر بر ۸ هدف آمایش مورد سنجش قرار گرفته است طیف سنجش ۹ تایی (۰ فقدان اثر، ۱ همسویی کم، ۲ همسویی متوسط، ۳ همسویی زیاد، ۴ همسویی خیلی زیاد، ۱- واگرایی کم، ۲- واگرایی متوسط، ۳- واگرایی زیاد و ۴- واگرایی خیلی زیاد) است. ابزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دادهها نرمافزار Excel بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق از نرمافزارهای - MICMAC (جهت سنجش نحوه اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر نظام برنامهریزی آمایش سرزمین) و Mactor (جهت شناسائی نحوه اثرگذاری و اثرپذیری بازیگران آمایشسرزمین بر یکدیگر و بر اهداف آمایش سرزمین) استفاده شد.
شناسایی وضعیت تاثیر عوامل مختلف در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین ایران
در این قسمت از پژوهش ابتدا برای شناسائی عوامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین از روش پویشمحیطی استفاده شد (مصاحبه با ۴۰ نفر از متخصصان و کارشناسان آمایشسرزمین از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، جستجو در مقالات داخلی و خارجی مربوطه و گزارشهای سازمانهای مرتبط با آمایشسرزمین). بعد از اتمام فرایند انجام مصاحبه و استخراج نظرات آنها و مطالعه و جستجو در مقالات و اسناد، ۱۳۷ عامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش شناسائی شد و این عوامل مجددا برای ۱۰ کارشناس فرستاده شد تا نظرات خود را اعلام نمایند و بعد از چند مرحله رفت و برگشت، تعدادی از عوامل و بازیگران ادغام، حذف و بعضی اضافه شدند و نهایتا ۷۰ عامل به عنوان عوامل اولیه مؤثر بر ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش انتخاب شده و در قالب پرسشنامه تاثیرات متقابل طراحی شد و در اختیار ۱۵ کارشناس قرار گرفت و نهایتا ۱۰ پرسشنامه تکمیل و بازگشت داده شد. از دادههای پرسشنامه مد گرفته شد و با استفاده از نرمافزار میک مک به عنوان یکی از نرمافزارهای روش تحلیل ساختاری، تجزیه و تحلیل شدند. شکل ۱ نحوه پراکنش عوامل از نظر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مستقیم را نشان میدهد. با توجه به اینکه پراکنش عوامل در نقشه اثرات مستقیم حول محور قطری است وضعیت نظام برنامهریزی آمایش سرزمین ناپایدار است.
شکل۱. نقشه پراکنش نحوه اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران
شکل۱. نقشه پراکنش نحوه اثرگذاری و اثرپذیری عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران
متغیرهایی که در بالا، گوشه سمتراست نمودار هستند دارای بیشترین تأثیرپذیری یا وابستگی به دیگر عوامل و بیشترین تأثیرگذاری بر عوامل دیگر هستند. این متغیرها به دلیل وابستگی به متغیرهای دیگر به سرعت تأثیرات را جذب میکنند و همچنین به دلیل تأثیرگذاری به سرعت تأثیرات را انتقال میدهند به همین دلیل از انعطاف بالایی برخوردارند و با استفاده از این قابلیت میشود در سیستم تغییر ایجاد کرد. در بالای سمت چپ نمودار، عواملی هستند که دارای کمترین وابستگی و بیشترین اثرگذاری در سیستم هستند، این متغیرها نفوذ زیادی در سیستم دارند. متغیرهای با کمترین تأثیرگذاری و بیشترین تأثیرپذیری در سمت راست، پایین نمودار هستند این متغیرها بیشترین تأثیر را از تغییر در شرایط یک سیستم می پذیرند و به عبارتی وابسته27 هستند. متغیرهایی که در سمت چپ پایین نمودار هستند تأثیرگذاری و وابستگی کمی به دیگر متغیرها دارند و به عبارتی مستقل28 از سیستم هستند. متغیرهای تنظیمی در وسط نمودار قرار میگیرند و دارای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متوسط هستند. در بین ۷۰ عاملی که در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش نقش دارند ۱۴ عامل جزو متغیرهای مستقل، ۱۱ عامل جزو متغیرهای وابسته، ۶ عامل جزو متغیرهای تنظیمی، ۹ عامل جزو متغیرهای تاثیرگذار و ۳۰ عامل جزو متغیرهای کلیدی قرار گرفتند. تعداد زیاد متغیرهای کلیدی حاکی از ناپایداری نظام برنامهریزی آمایشسرزمین است و اگر قدرت در کنترل و تغییر عوامل کلیدی باشد می شود به عنوان فرصت استفاده کرد و منجر به تغییر سیستم شد.
جدول ۱. وضعیت قرارگیری عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش سرزمین در صفحه پراکندگی متغیرها
وضعیت | متغیر | درصد | |
متغیرهای تاثیرگذار | نداشتن نگرش آمایشی سازمان متولی (اقتصادی)؛ اهمیت بیشینگی به جای بهینگی(Var۱۴)؛ سازمان برنامه و بودجه مجری، ناظر، سرمایه گذار و ... (Var۲۰)؛ مقاومت در به کارگیری کارشناسان نسل جدید و افراد شایسته با تفکر آمایشی در مدیریت و برنامه ریزی(Var۲۵)؛ گذرگاه های تاریک مصوبات نهادهای مختلف و دخالت در انجام طرح ها(Var۲۷)؛ نگاه امنیتی و دفاعی در توسعه و منطقه بندی کشور (Var۳۷)؛ ناهمسانی بین افق زمانی چشمانداز و سازمان فضایی مطلوب و تفاوت در افق زمانی چشم انداز استانها با یکدیگر (استفاده نادرست از رویکرد آینده پژوهی در برنامه ها)(Var۴۲)؛ عدم وجود طیفی از پروگرامهای اجرایی در راستای آمایش بلندمدت و پروژه خواهی مسئولین(Var۴۶)؛ انحصار ایدئولوژیک(Var۵۳)؛ کمبود پشتوانه قوی مطالعات و مشخص نبودن حد تفصیل مطالعات(Var۵)؛ | ۱۲.۸۶ | |
متغیرهای کلیدی (راهبردی) | عدم تعامل نظام برنامه ریزی و نظام حاکمیتی و اندیشه سیاسی حاکمیت(Var۳)؛ سواد پائین تصمیم گیری و تصمیم سازی مقامات و عدم نگاه حکمی و همه جانبه به مسائل(Var۴)؛ فقدان نظام مدیریت یکپارچه فضائی (بخشی، سازمانی، قلمرویی و سیاستی)(Var۷)؛ درک نادرست و پایین بودن آگاهی در مورد آمایش در نهادهای مختلف و بین بازیگران مختلف و برداشت های مختلف و برداشت هر رشته از دید خود (در تقابل هم فرض کردن اقتصاد و فضا)(Var۸)؛ فقدان قدرت و جایگاه شورای عالی آمایش سرزمین و نداشتن دستگاه اجرایی (عدم تبعیت سایر قوانین و مقررات پایین دستی از دستورالعمل های آمایشی)(Var۱۳)؛ مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده(Var۱۷)؛ فاصله طرح های آمایش با جهت گیری های کلی آمایش (توجه حداقلی به اهداف بنیادین آمایش)(Var۲۲)؛ عدم تعهد و قانون گریزی در اجرای الزامات آمایشی (Var۲۸)؛ ماندن در دوره مدرنیسم و تاکید بر تخصص در بحش های مختلف و استفاده نکردن از دانش روز و تغییرات تکنولوژی در زمینه آمایش سرزمین(Var۲۹)؛ غلبه قدرت بازیگران سیاسی و نفع فردی در تخصیص منابع به جای نفع جمعی(Var۳۳)؛ فقدان هدفگذاری (Var۱)؛ عدم استفاده از برنامه هایی که تداعی کننده مفهوم و روح مکان و سرزمین است (در نظر نگرفته زمینه و ژنوم سرزمین و عدم شناخت درست ساختار اجتماعی، فرهنگی و ... سرزمین)(Var۳۴)؛ عدم پیوند آمایش با برنامه های توسعه و انحراف برنامه ها با رویکرد آمایش (فقدان انسجام برنامه ها) و تعدد مطالعات و برنامه های اجرایی توسط نهادهای مختلف(Var۳۵)؛ فقدان مطالبه گری و میثاق ملی تمامی کنشگران(Var۳۶)؛ ساختار برنامه ریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی(Var۳۹)؛ فهم پائین و فاقد خلاقیت کنشگران آمایش و عمل کردن بر اساس قاعده ذهنی خود(Var۴۰)؛ تعیین نقشهای آرمانی برای استان ها در تقسیم کار ملی و منطقه(Var۴۱)؛ تفاوت مفهوم توسعه مد نظر مردم با آنچه پیاده شده(Var۴۳)؛ کاسبی از اسم آمایش و شعار زدگی(Var۴۴)؛ عدم برنامه ریزی براساس مناطق واقعی عملکردی و در نظر نگرفتن شایستگی ها و بایستگی های مناطق(Var۴۹)؛ لابی گری در واگذاری تهیه طرح های آمایش(Var۵۰)؛ سردرگمی و بی نظمی در نظام برنامه ریزی و بخصوص برنامه ریزی آمایش سرزمین و پیروی از برنامه ریزی سنتی و خطی و فقدان رویکرد راهبردی(Var۵۱)؛ جدا از هم فرض کردن آمایش سرزمین، توسعه و برنامه ریزی(۵۵2)؛ فقدان ذهنیت شبکه ای و تفکر سیستمی(Var۵۶)؛ فراز و نشیب توجه به آمایش در دولت های مختلف(Var۵۹)؛ دخالت بنگاهها و هلدینگهای اقتصادی بزرگ کشور در امر برنامه ریزی (تمرکز ثروت)(Var۶۰)؛ نظام اقتصادی تک ساخت و مبتنب بر درآمد نفت کشور(Var۶۳)؛ فقدان الگو و مکتب بومی آمایش سرزمین متناسب با الزامات کشور ایران (فقدان پارادایم آمایش سرزمین)(Var۶۷)؛ ضعف به کارگیری خرد جمعی و اجماع و دیالکنیک (فقدان دیدگاه های مهندسی شده)(Var۶۸)؛ فقدان نظام پایش و ارزیابی و پاسخگویی (Var۶۹) | ۴۲.۸۶ | |
متغیرهای نتیجه | فقدان تدوین سازکارهای حل اختلاف فضائی بخشی(Var۶)؛ اغتشاش تئوریک نظریه پردازان متاثر از مکاتب گوناگون و استفاده از ادبیات نظری متفاوت با ساختار و واقعیت جغرافیایی کشور ایران (ضعف اندیشه ای و نظریه ای)(Var۱۰)؛ نشناختن وضع موجود سرزمین و داشتن دید آرمانگرایانه در مورد منابع (Var۱۲)؛ نشناحتن مسائل مکان ها و دادن راه حل برای درمان آن بخصوص راه حل های نامتناسب با مسئله مکان(Var۱۸)؛ عدم هماهنگی فرآیندی و فرآورده ای در تهیه طرح های آمایش سرزمین در همه سطوح و ارتباط ضعیف بین سطوح(Var۲۴)؛ بودجه ریزی نامتناسب با نظام برنامه ریزی آمایش، برنامه ریزی بر اساس بودجه موجود و نه بودجه لازم برای برنامه ریزی(Var۲۶)؛ پیروی کورکورانه از تجارب سایر مکان ها و تکنولوژی پرستی(Var۳۰)؛ سوداگری و مشارکت حداقلی نهادهای مختلف(Var۳۱)؛ ماندن در حد مطالعات و مفهوم نداشتن اجرای برنامه ها (نداشتن قدرت و توان و قانون)(Var۴۸)؛ اقدامات شکلی و حل مشکلات لحظه ای به جای اقدامات محتوایی و ساختاری (فرصت سازی حداقلی متناسب با قابلیت ها و توجه حداقلی به اهداف بنیادین)(Var۵۸)؛ اصلاح ناهمترازی ها به جای توجه به بهینگی فضا(Var۶۱) | ۱۵.۷۱ | |
متغیرهای مستقل | مدیریت کوتاه مدت و اعمال کوتاه مدت (ضعیف بودن سیاست های اجرایی بلند مدت) و شکاف برنامه ریزی و برنامه پذیری (Var۲)؛ فقدان ظرفیت سازی نهادی در میان تمامی ذینفعان و نهادسازی ناکارا و اثربخش و عدم انسجام و شفافیت بین آنها(Var۹)؛ ضعف شرکت های مهندسین مشاور در تهیه طرح های آمایش (Var۱۱)؛ تعارض در بهره بردای از منافع اقتصاد(Var۱۹)؛ شرح خدمات قدیمی و فقدات یکپارچگی در طرح های آمایش سرزمین(Var۲۱)؛ فقدان محقق راستین و ضعف نیروی انسانی تحصیل کرده آمایشی (مهارت پایین نیروی انسانی تحصیل کرده)(Var۲۳)؛ طولانی شدن فرآیند تهیه طرح ها و برنامه های آمایشی و فقدان نظارت و ارزیابی آنها(Var۳۲)؛ توقع بیش از حد داشتن و نگاه آرمانی به برنامه ریزی آمایش سرزمین(Var۴۵)؛ ضعف داده و اطلاعات(Var۴۷)؛ آمایش سرزمین تنظیم فضای کالبدی(Var۵۲)؛ مدل زدگی و ضعف روش شناسی در تهیه برنامه ها و طرح های آمایش سرزمین(Var۵۴)؛ سیاست خارجی منزوی دست و پاشکسته و بی ثباتی سیاسی(Var۵۷)؛ بازار و تمایل به تمرکز در مقابل آمایش سرزمین غیرمتمرکز(Var۶۶)؛ تحریم کشور ایران (Var۷۰) | ۲۰ | |
متغیرهای تنظیمی | نظام برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پائین (القائی و دستوری) در مقابل آمایش سرزمین غیرمتمرکز و جریان دو سویه (فقدان حکمروایی توسعه فضائی)(Var۱۵)؛ عدم تفویض اختیار برای سطوح میانی و محلی و فقدان قدرت مدیران منطقه ای و نداشتن استقلال(Var۱۶)؛ تفاوت و تعدد بازیگران در سطوح مختلف بدون تعریف نقش و تعارض منافع و توجه نکردن به بازیگران کلیدی آمایش(Var۳۸)؛ عدم هم افزایی و تعامل بین دولت و ملت(Var۶۲)؛ عدم وجود قوانین الزام آور و اصلاح بعضی قوانین(Var۶۴)؛ ضعف همکاری و گفتگو و مشارکت بین دستگاه های اجرایی و جامعه دانشگاهی(Var۶۵) | ۸.۵۷ |
نمودار زیر نیز بیانگر وزن عوامل کلیدی موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایش سرزمین می باشد که از نتایج اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم به دست آمده است. طبق نتایج، مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده؛ ساختار برنامهریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی، سردرگمی و بی نظمی در نظام برنامه ریزی و بخصوص برنامه ریزی آمایش سرزمین و پیروی از برنامهریزی سنتی و خطی و فقدان رویکرد راهبردی، فهم پائین و فاقد خلاقیت کنشگران آمایش و عمل کردن بر اساس قاعده ذهنی خود، ضعف به کارگیری خرد جمعی و اجماع و دیالکنیک (فقدان دیدگاه های مهندسی شده از جمله عواملی بودند که دارای مجموعه اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بیشتری نسبت به سایر عوامل بودند. از مهمترین این عوامل ساختار سیاسی و بخشی آمایشسرزمین است. این عامل باعث تحریک سایر عوامل در ناکارآمدی آمایشسرزمین میشود. این در حالی است که ذات برنامهریزی آمایشی با ذات برنامهریزی بخشی و اقتصادی در تضاد است. آمایش سرزمین فراسیستمی، فراساختاری است و ذات برنامهریزی آمایشی بیشتر بر توسعه متوازن، رفع تعادلهای منطقهای، محرومیتزدایی است و سعی بر سازماندهی و بهینگی فضا دارد. اما ذات برنامهریزی بخشی و اقتصادی، حداکثر کارایی و سود اقتصادی است. جایی که ضرر داشته باشد سرمایهگذاری نمیکنند. ممکن است حداکثر سود منجر به آسیب دیدن قشر خاصی از طبقات اجتماعی و مناطق خاصی شود یا آلودگی ایجاد کند. در حالی که در برنامهریزی آمایشسرزمین ما به دنبال تعادل بین ۳ مولفه انسان، فعالیت و محیطزیست در فضا هستیم. نظام برنامهریزی آمایشی در سطح بینالمللی، ملی، منطقهای و محلی است.
شکل ۲. عوامل با بالاترین امتیاز تاثیر گذاری با جمع وزن های تاثیر گذاری مستقیم و غیرمستقیم
شناسایی وضعیت تاثیر بازیگران مختلف در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین ایران
تحلیل بازیگران فرآیندی است که به کمک آن بازیگرانی که بیشترین نفوذ و تأثیر را بر یک موضوع، مسئله، فعالیت، راهبرد یا تصمیم گیری را دارند، شناسایی می شوند. با توجه به اینکه هریک از این بازیگران علایق، اهداف و راهبردهای خود را دارند که معمولا گاهی اوقات با یکدیگر ناسازگار است (بخصوص در کشور ایران که ساختار برنامهریزی سیاسی و بخشی است و هر بخش به دنبال منافع خود است و تعارض در منافع وجود دارد)، این روش که یکی از روشهای سیستمی و جامع تحلیل بازیگران است برای شناسائی وضعیت اثرگذاری و اثرپذیری بازیگران در نظام برنامهریزی آمایش بسیار کاربرد دارد. در این روش دو هدف اصلی دنبال میشود. نخست، طبقه بندی بازیگران بر مبنای تأثیر گذاری و تأثیرپذیری نسبی آنها از یکدیگر که داده های مربوط به آن به کمک ماتریس اثرات مستقیم بازیگران بر یکدیگر فراهم شد. هدف دوم شناسایی موضع گیری هریک از بازیگران نسبت به اهداف آمایش سرزمین است. برای رسیدن به این هدف ابتدا فهرستی از بازیگران و اهداف از طریق روش پویش محیطی شناسایی شد (مصاحبه با ۴۰ نفر از متخصصان و کارشناسان آمایشسرزمین از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته، جستجو در مقالات داخلی و خارجی مربوطه و گزارشهای سازمانهای مرتبط با آمایشسرزمین). بعد از اتمام فرایند انجام مصاحبه و استخراج نظرات آنها و مطالعه و جستجو در مقالات و اسناد، ۵۴ بازیگر موثر در نظام برنامهریزی آمایش شناسائی شد و این عوامل مجددا برای ۱۰ کارشناس فرستاده شد تا نظرات خود را اعلام نمایند و بعد از چند مرحله رفت و برگشت، تعدادی از بازیگران ادغام، حذف و بعضی اضافه شدند و نهایتا ۴۴ بازیگر مؤثر در نظام برنامهریزی آمایش انتخاب شد و در قالب پرسشنامه تاثیرات متقابل طراحی شد در مرحله بعد برای سنجش همگرایی یا واگرایی بازیگران با اهداف یک پرسشنامه طراحی شد و این دو پرسشنامه در اختیار ۱۵ کارشناس قرار گرفت و نهایتا ۱۲ پرسشنامه تکمیل و بازگشت داده شد. از دادههای پرسشنامه مد گرفته شد و با استفاده از نرمافزار مکتور29 تجزیه و تحلیل شدند. شکل ۱ نحوه پراکنش بازیگران از نظر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مستقیم را نشان میدهد. با توجه به اینکه پراکنش بازیگران در نقشه اثرات مستقیم در تمامی صفحه پراکنش دارند است حاکی از ناپایداری بین بازیگران است. این نقشه تأثیرات و وابستگی های(مستقیم یا غیرمستقیم: Di و Ii) بین بازیگران را نشان میدهد که حاکی از نفوذ و وابستگی بین بازیگران به صورت نمایشی گرافیکی از موقعیت بازیگران بین یکدیگر است.
شکل شماره۳. نمودار اثرگذاری و اثرپذیری بازیگران بر یکدیگر
جدول ۲. وضعیت تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بین بازیگران نظام برنامهریزی آمایش سرزمین
در بین ۴۴ بازیگری که در نظام برنامهریزی آمایش نقش دارند ۸ بازیگر (۱۸.۱۸ درصد) در نقش متغیر مستقل، ۱۰ بازیگر (۲۲.۷۳ درصد) در نقش متغیر وابسته، ۱ بازیگر (۲.۲۷ درصد) در نقش متغیر تنظیمی، ۶ بازیگر در نقش متغیر تاثیرگذار (۱۳.۶۴ درصد) و ۱۹ بازیگر (۴۳.۱۸ درصد) در نقش متغیر کلیدی قرار گرفتند. تعداد زیاد متغیرهای کلیدی حاکی از ناپایداری اثرگذاری بازیگران بر یکدیگر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین است. نکته قابلتوجه در این یافتهها قرارگیری وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...) به عنوان تاثیرگذارترین بازیگر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین است. در نقشه اثرگذاری و اثرپذیری در جایگاهی قرار گرفته است که اثرگذاری آن قابل کنترل نیست و از قدرت بالایی در اختصاص، توزیع و کنترل منابع برخوردار است و به شکل دولت پنهان عمل میکند. شکل ۳ و ۴ روابط بین بازیگران را در سطح ۵ و ۵۰ درصد نشان میدهد، همانطور که از نتایج پیداست در هر دو نمودار Var ۴۲ که علائم اختصاری مربوط به مردم است نشان میدهد مردم دارای قویترین روابط در هر دو سطح با بازیگران است و بیشترین همگرایی را با سایر بازیگران دارد. این یافته بسیار ارزشمند است و اهمیت نقش مردم در بین سایر کنشگران را گوشزد میکند. با توجه به اینکه برای تحقق اهداف آمایشی نیاز بهکارگیری کنشگران کلیدی آمایشسرزمین داریم در این راستا نیاز به استفاده از زبانمشترک و به عبارتی نیاز به بازنگری در مدلهای حکمروایی به عنوان کنش جمعی، ادغام و تطبیق چندین گروه و منافع سرزمینی، در راستای دفاع از استراتژیها و اهداف مشترک داریم که این نیازمند ارتباط دادن بین بازیگران و کنشگران خصوصی و عمومی و ارتقای هم افزایی، اجماع و انسجام آنها در راستای اهداف آمایشسرزمین است.
طبق نتایج جدول۳، وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...)؛ شورای عالی آمایشسرزمین؛ سازمان برنامه و بودجه؛ مجلس شورای اسلامی و وزارت راه و شهرسازی بیشترین اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین دارند. شرکت سهامی آب منطقهای استانها؛ سازمان برنامه و بودجه؛ سازمان صمت (صنعت، معدن و تجارت) استانها؛ وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استانها و وزارت راه و شهرسازی بیشترین اثرپذیری مستقیم و غیرمستقیم را در نظامبرنامهریزی آمایشسرزمین دارند. بیشترین توانایی بسیجکنندگی بازیگر برای رسیدن به اهداف مربوط به ستاد اجرایی فرمان امام؛ وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...)؛ سازمان برنامه و بودجه؛ استانداریها و کارگروه زیر بنایی و آمایش سرزمین است. از بین بازیگران، کمترین همگرایی با اهداف آمایشسرزمین مربوط به نهادهای بین المللی؛ شورای اداری استانها؛ شرکتهای مهندسین مشاور و سازمان امور اقتصادی و دارایی استانها است. NS30 مقیاس خالص تاثیر مستقیم و غیرمستقیم و به عبارتی تفاوت کل تاثیر مستقیم و غیرمستقیم برای هر بازیگر است و فاصله بین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم را اندازهگیری میکند که نتیجه تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بازیگران بر هر بازیگر است اگر مثبت باشد حاکی از تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بیشتر بر روی بازیگران است و بازیگر بیش از آنچه دریافت میکند، تاثیر میگذارد و اگر منفی باشد تاثیر مستقیم و غیرمستقیم کمتری بر بازیگران داشته و بازیگر تاثیر کمتری نسبت به دریافتش دارد. طبق نتایج جدول زیر وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...)؛ بنگاه ها و هلدینگهای بزرگ اقتصادی مثل خودروسازان و ... و قوه قضائیه دارای فاصله خالص مثبت بر روی سایر بازیگران بوده اند و اتاق بازرگانی استانها؛ شورای اداری استانها و سازمان امور اقتصادی و دارایی استانها دارای فاصله خالص منفی بر روی سایر بازیگران بوده اند و به عبارتی وابسته به سایر بازیگران هستند. بازیگرانی که دارای تاثیرگذاری بیشتری هستند و از طرفی وابستگی کمتری نیز به سایر بازیگران دارند دارای توان رقابتپذیری هستند. از بین بازیگران وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...)؛ بنگاه ها و هلدینگهای بزرگ اقتصادی مثل خودروسازان و ...؛ سازمان برنامه و بودجه؛ دیوان محاسبات و مجلس شورای اسلامی دارای توان رقابتپذیری بیشتری نسبت به سایر بازیگران برخوردارند که حاکی از تاثیرگذاری بالا و تاثیرپذیری پایین آنها میباشد.
جدول۳. میزان اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، همگرایی، رقابتپذیری و فاصله با اهداف
شناسایی وضعیت تاثیر بازیگران نظام برنامهریزی آمایشسرزمین بر اهداف آمایشسرزمین
شکل ۵ فاصله خالص بین اهداف را نشان میدهد. این نقشه برای شناسایی اهدافی استفاده می شود که بازیگران در مورد آنها موضع یکسانی دارند (اعم از موافق یا مخالف). از این رو این امکان را فراهم می کند تا گروه هایی از اهداف را که در آن همگرایی قوی (زمانی که اهداف نزدیک به هم هستند) یا واگرایی (زمانی که اهداف دور از هم هستند) از طرف نظر بازیگران وجود دارد، جدا شود. همچنین اهداف را با توجه به مقیاس خالص (تفاوت بین ماتریس همگرایی ارزشی و ماتریس واگرایی ارزشی) ترسیم می کند. شکل ۶ نمودار فواصل خالص بین اهداف است. این نمودار برای شناسایی اهدافی استفاده می شود که بازیگران در مورد آنها موضع یکسانی دارند (اعم از موافق یا مخالف). هر چه پیوند بین اهداف قوی تر باشد، همگرایی نظرات بازیگران در مورد این اهداف بیشتر است. طبق نتایج شکل ۵ فاصله خالص بین اهداف را نشان میدهد. طبق نتایج در وضعیت موجود نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در کشور اهداف ملاحظات امنيتي و دفاعي (۱Obj)؛ وحدت و يكپارچگي سرزمين (۳Obj)؛ گسترش عدالت اجتماعي و تعادلهاي منطقهاي (۴Obj)؛ رفع محروميت ها، به خصوص در مناطق روستايي كشور (۸Obj) و حفاظت محيطزيست و احياي منابع طبيعي (۵Obj) دارای فاصله کمتری هستند و به عبارتی دارای همگرایی قوی هستند و بازیگران در مورد آنها دارای موضع موافق یکسانی دارند. اهداف حفظ هويت اسلامي - ايراني و حراست از ميراث فرهنگي (۶Obj) و كارآيي و بازدهي اقتصادي (۲Obj) نیز فاصله کمی از سایر اهداف دارند و همگرایی نسبی را دارند ولی هدف تسهيل و تنظيم روابط دروني و بيروني اقتصاد كشور (۷Obj) از سایر اهداف آمایش سرزمین بیشترین فاصله را دارد و با سایر اهداف آمایش سرزمین واگرایی دارد و از آنها دور است. طبق نتایج شکل ۶ هدف ۱ دارای طولانیترین و قویترین فواصل خالص با سایر اهداف است و هدف تسهيل و تنظيم روابط دروني و بيروني اقتصاد كشور با یک واگرایی واضح دارای فاصله خالص و ارتباط ضعیف با سایر اهداف است.
با توجه به شکل ۷ جایگاه بازیگران نسبت به اهداف آمایشسرزمین، نتایج حاکی از آن است که در وضعیت موجود همه بازیگران موثر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در راستای اهداف آمایشسرزمین گام برمیدارند ولی میزان این همسویی با اهداف متفاوت است.
میزان همگرایی بازیگران با اهداف آمایشسرزمین در شکل ۸ نشان داده شده است. میزان همگرایی بازیگران با اهداف آمایش با توجه به پرسشنامه سوم تحقیق سنجیده شد. بیشترین همگرایی بازیگران به ترتیب با اهداف ملاحظات امنيتي و دفاعي (۱۳۶.۷)؛ وحدت و يكپارچگي سرزمين (۷۸.۷)؛ گسترش عدالت اجتماعي و تعادلهاي منطقهاي (۷۸.۴) است. نکته قابل تامل میزان همگرایی با ملاحظات امنيتي و دفاعي است که بسیار زیاد و با فاصله از سایر اهداف است و حاکی از یک تلاش جمعی بیشتر در راستای تحقق این هدف است. کمترین همگرایی با هدف تسهيل و تنظيم روابط دروني و بيروني اقتصاد كشور (۵۶.۶) است. به عنوان یکی از ارکان نظام برنامهریزی آمایشی، علیرغم اینکه اهداف آمایشسرزمین مصوب شورای عالی آمایشسرزمین است ولی در عمل چیز دیگری رخ میدهد که با اهداف آمایشسرزمین مطابقت ندارد. در واقع هر چند عملکرد نظام برنامهریزی آمایشسرزمین فعلی معیوب است ولی عملکردها به سمت واگرایی نرفته است.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش هدف شناسائی عوامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین و بازیگرانی که در هر مرحله از برنامهریزی آمایش سرزمین در ایران موثر هستند، را دنبال کرده است. ۷۰ عامل موثر در ناکارآمدی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران شناسائی شد که ۱۴ عامل جزو متغیرهای مستقل، ۱۱ عامل جزو متغیرهای وابسته، ۶ عامل جزو متغیرهای تنظیمی، ۹ عامل جزو متغیرهای تاثیرگذار و ۳۰ عامل جزو متغیرهای کلیدی قرار گرفتند. از آنجا که به دنبال اصلاح نظام برنامهریزی آمایشسرزمین هستیم استفاده از عوامل کلیدی به واسطه انعطافپذیری میتواند منجر به تغییر سیستم شود. تعداد بالای عوامل کلیدی در این پژوهش حاکی از ناپایداری نظام برنامهریزی آمایشسرزمین است. از بین عوامل کلیدی عوامل مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده (با پژوهش رضائی ۱۳۹۳، اکبری و همکاران ۱۳۹۵، همخوانی دارد)؛ ساختار برنامه ریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی (که با پژوهش درویشی و همکاران ۱۴۰۰، زحمتکش و همکاران،۱۳۹۹همخوانی دارد)؛ سردرگمی و بی نظمی در نظام برنامه ریزی و بخصوص برنامه ریزی آمایش سرزمین و پیروی از برنامه ریزی سنتی و خطی ( فقدان رویکرد راهبردی) (که با پژوهش عمو و خاتمینژاد ۱۳۹۸، سرور و خلیجی، ۱۳۹۳؛ راحلی و همکاران،۱۳۹۸ همخوانی دارد) جزو عواملی بودند که بالاترین امتیاز تاثیر گذاری با جمع وزن های تاثیر گذاری مستقیم و غیرمستقیم را کسب کردند. عواملی که بر ناکارآمدی آمایشسرزمین به صورت مستقیم بیشترین تاثیر را گذاشتهاند عبارتند از: ساختار برنامه ریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی؛ مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده؛ انحصار ایدئولوژیک. عواملی که بر ناکارآمدی آمایشسرزمین به صورت غیر مستقیم بیشترین تاثیر را گذاشتهاند عبارتند از: عدم استفاده از برنامه هایی که تداعی کننده مفهوم و روح مکان و سرزمین است (در نظر نگرفته زمینه و ژنوم سرزمین و عدم شناخت درست ساختار اجتماعی، فرهنگی و ... سرزمین) (که با پژوهش محمودی و رامشت ۱۳۹۷ همخوانی دارد) ؛ مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل) و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده؛ ضعف به کارگیری خرد جمعی و اجماع و دیالکنیک (فقدان دیدگاه های مهندسی شده). برای شناسائی بازیگرانی که بر نظام برنامهریزی آمایشسرزمین تاثیر میگذارند ۴۴ بازیگر شناسائی شد. از بین بازیگران وزارت کشور، استانداری، اداره کل راه و شهرسازی استانها، شورای برنامهریزی و توسعه استان و کارگروههای اصلی و شرکت سهامی آب منطقهای بالاترین اثرگذاری مستقیم را در وضعیت موجود نظام برنامهریزی آمایشسرزمین دارند. بازیگران آمایشسرزمین به این سبک در سایر پژوهشها، مورد بررسی قرار نگرفته است. همچنین قابل ذکر است وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی های نظامی و ...)، استانداری، وزارت کشور، سازمان برنامه و بودجه، مجلس شورای اسلامی بیشترین اثرگذاری را به صورت غیر مستقیم داشتهاند. قرارگیری وزارت دفاع و نیروهای مسلح (سپاه، نیروی انتظامی و ...) به عنوان تاثیرگذارترین بازیگر در نظام برنامهریزی آمایشسرزمین قابل تامل است. در جایگاهی قرار گرفته است که اثرگذاری آن قابل کنترل نیست و از قدرت بالایی در اختصاص، توزیع و کنترل منابع برخوردار است و به شکل دولت پنهان عمل میکند به عبارتی یک نوع انحصارگرایی در قدرت است (با نتایج پژوهش کاظمیان و جلیلی ۱۳۹۴؛ جعفریان و همکاران ۱۳۹۷؛ کولیوند و همکاران،۱۳۹۹ همخوانی دارد). طبق نتایج در وضعیت موجود نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در کشور اهداف ملاحظات امنيتي و دفاعي؛ وحدت و يكپارچگي سرزمين؛ گسترش عدالت اجتماعي و تعادلهاي منطقهاي؛ رفع محروميت ها، به خصوص در مناطق روستايي كشور و حفاظت محيطزيست و احياي منابع طبيعي دارای همگرایی قوی هستند و بازیگران در مورد آنها دارای موضع موافق یکسانی دارند با اهداف حفظ هويت اسلامي - ايراني و حراست از ميراث فرهنگي و كارآيي و بازدهي اقتصادي نیز همگرایی نسبی دارند ولی هدف تسهيل و تنظيم روابط دروني و بيروني اقتصاد كشور از سایر اهداف آمایش سرزمین بیشترین فاصله را دارد و با سایر اهداف آمایش سرزمین واگرایی دارد و از آنها دور است و با یک واگرایی واضح دارای فاصله خالص و ارتباط ضعیف با سایر اهداف است.
زيربناي آمايش سرزمين، برنامه ريزي است. برنامه ريزي روشي براي راه اندازي و روان سازي اقدامات پيچيده است و نقطه مقابل آن تصميمگيري فيالبداهه ميباشد (عظیمیبلوریان،۱۳۸۸). برای اینکه پیاده شود نیاز به قدرت و جایگاه دارد و از طرفی یک فرآیندی است که دارای مراحل مشخص و به هم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات است (سهامی،۱۳۸۶: ۴۶). آنچه بعد از گذشت بیش از ۵ دهه آمایشسرزمین در ایران دیده شده است، ناهماهنگی فرایندی و فراوردهای است. کاربرد آمایش سرزمین این است که به ما خط و خطوط میدهد و سایر برنامهها نیز باید بر اساس این خطوط کلی تهیه شوند و فاصله از آن یک هشدار باشد. اینکه به دلایل امنیتی فعالیتها در مرکز ایران شکل گرفت و از توسعه دریامحور غفلت شده است باید یک هشدار باشد، چیزی که به آن بیتوجهی شده است و آمایشسرزمین هم دارای قدرت، جایگاه والا و دستگاه اجرایی نیست که بتواند در مقابل این عدم پیروی از خط و خطوط ایستادگی کند و مانع تصمیمات فیالبداهه شود. آمایش سرزمین در حال حاضر جنبه توصیهای و صرفا مشورتی دارد. با وجود داشتن دریای عمان، دهانهی اقیانوس هند و منطقهی مکران، دریای مازندران و ... پتانسیلهای نسبی مورد استفاده قرار نگرفته است. شبکهها و کریدورهای بین المللی شمال و جنوب، باید این خط و خطوط را بدهد که میتواند همه شبکههای حمل و نقلی و هم ارتباطات فراملی و منطقهای و هم شبکههای زمینی، هوایی و دریایی و ریلی را تقویت کند. در زمینه ژئوپلیتیک روابطی که کشور ایران با آسیای غربی (۲۸ کشور) و همچنین کشورهای حوزه اقیانوس هند و خلیج فارس و آسیای مرکزی دارد، بسیار پتانسیلهای بالایی هستند ولی متاسفانه همه این پتانسیلها بلا استفاده ماندهاند چون ملاحظات آمایشی مبنای انجام نیستند و مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی مبنا قرار نمیگیرد و در واقع حاکی از عدم ارتباط علم با عمل است و نهایتا انطباق بسیار پائین طرح با برنامه و عدم همپوشانی آنچه عرضه شده با آنچه نیاز بوده را شاهد هستیم.. همانطور که بسیاری از این پتانسیلهای قید شده، در ستیران هم به آن توجه شده است. بر اساس آمایش سرزمین صنایع آببر نباید در جایی استقرار یابد که کمآب است باید به لب دریا ساخته شوند. توصیههای آمایش بسیار روشن است، فولاد و پتروشیمیها باید به لب آب برود. ولی سودمندیها و توصیههای آمایش را اجرا نشده است چون ملاحظات سیاسی و نفع فردی و برخوردهای جناحی و سیاسی بسیار قویتر از ملاحظات آمایشی بودهاند. برخی بازیگران سیاسی31 وجود دارند که در تخصیص منابع دخالت دارند. مثل اصفهان که کارخانههای فولاد و ... در انجا استقرار یافته است. با اینکه در طرح آمایش اصفهان فعالیتهای گردشگری- خدماتی و علمی برای اصفهان پیشنهاد شده است و با وجود بیآبی در آنجا برنج کاری (۷۰ هزار هکتار) میشود و حتی در کاشان که با بیآبی دست و پنجه نرم میکند در حال ساخت صنعت فولاد هستند. تا زمانی که بازیگران سیاسی حذف نشوند، در واقع آمایشسرزمینی وجود نخواهد داشت. بازیگران اصلی مردم، بخش خصوصی، بخش عمومی، سازمانهای مردم نهاد و دولت باید در نظر گرفته شوند و هیچ بازیگری نباید وزنش از وزن سایر بازیگران بالاتر باشد. مثلا قدرت یک بازیگر دولتی نباید از قدرت نهاد مردمی بالاتر باشد که از قدرت استفاده کند و بتواند تخصیص منابع را به نفع و سمت خود بکشد. اینها باید در یک توازن قوا قرار بگیرند و در تعریف و وجود سایر بازیگران خللی وارد نکند و آن زمانی است که ما بتوانیم یک ساختار منسجم داشته باشیم که قدرت داشته باشد. ساختار قبول کند که تسلیم آمایشسرزمین شود. یک نماینده مجلس باید قبول کند که باید تسلیم آمایشسرزمین باشد نه اینکه قول بدهد امکان احداث فلان کارخانه را دارم و ... و از قدرت و نفوذ سیاسی در اختصاص و توزیع منابع استفاده کند، کارخانه را پتانسیل، تعریف علمی و آمایش مشخص میکند نه نماینده مجلس و وزیر، و پتانسیل زیر سوال میرود. باید آمایشسرزمین تعریف شود که اصفهان، ارومیه، مشد، تبریز و ... چه نقشی داشته باشند و باید انتظامی و پیوستگی بین مناطق باشد که اینها مثل یک ساختار سلسله مراتبی به هم چسبیده باشند. با وجود اینکه مهمترین توصیههای آمایشسرزمین حفظ محیطزیست و حفظ اکولوژی است. اگر آمایشسرزمین وجود داشته باشد و از جایگاه لازم برخوردار باشد باید بتواند و ابزاری داشته باشد که مغایرتها را کنترل کند. سند آمایش سرزمین داریم ولی باید یک مرکز مستقل خیلی قوی داشته باشد تا بتواند کارساز باشد ولی در حال حاضر یک اداره در سازمان برنامه و بودجه است هرچند مراکزی مرتبط مثل مرکز پژوهش و آینده نگری در این زمینه فعالیت میکنند ولی کافی نیست. عملیاتیکردن آمایشسرزمین مستلزم در دستور کار قرار گرفتن است.
منابع
اکبری، یونس؛ ایمانیجاجرمی، حسین؛ رستمعلیزاده، ولیاله (1395). تحلیل و بررسی موانع آمایش سرزمین در ایران، فصلنامه سیاستنامه علم و فناوری، دوره6، شماره3، صص: 13-5.
جعفریان، بابک؛ سرور، رحیم؛ برنا، رضا (۱۳۹۷). مدل يابی موانع تحققپذيری طرحهای آمايشسرزمين استان تهران با رويكرد آينده پژوهی، فصلنامه جغرافیا، دوره جدید، سال شانزدهم، شماره ۵۹، صص. ۹۴-۷۷.
حاتمینژاد، حسین و ابراهیم عمو (1398). آسیبشناسی و ارزیابی طرحهای آمایش سرزمین در کشور ایران، فصلنامه برنامهریزی منطقهای، سال9، شماره پیاپی34، صص: 38-27.
درویشی، هدایت؛ رکنالدینافتخاری، عبدالرضا؛ کهکی، فاطمهسادات؛ بیرانوندزاده، مریم (۱۴۰۰). واکاوی و تحلیل نارساییهای اثرگذار در معماری الگوی برنامهریزی و سیاستگذاری آمایش سرزمین در ایران، مجله جغرافیا و آمایش شهری منطقهای، سال یازدهم، شماره۴۱، صص. ۳۰۶-۲۸۷.
راحلی، حسین؛ کوهستانیعینالدین، حسین؛ بهشتینهند، شمسی (1398). آسیب شناسی آمایش سرزمین در ایران: نارساییهای اندیشهای و اجرایی، پنجمین کنفرانس بین المللی مهندسی محیط زیست و منابع طبیعی، 25 اردیبهشت 1398، موسسه آموزش عالي مهر اروند.
رکنالدین افتخاری، عبدالرضا؛ درویشی، هدایت؛ رحمانی، بیژن؛ صرافی، مظفر. (۱۳۹۸). تحلیل عوامل مؤثر در طراحی سناریوهای توسعۀ فضایی مبتنی بر مناطق روستایی مورد مطالعه: منطقۀ سه آمایش سرزمین. فصلنامۀ برنامهریزی و آمایش فضا(دانشگاه تربیت مدرس)، دوره، شماره، ۵۵-۴۱.
رکنالدین افتخاری، عبدالرضا؛ علی، بدری. (۱۳۹۱). بنیانهای نظریهای الگوی توسعهای روستای نمونه، چاپ اول، انتشارات استانداری گیلان.
زحمتکش، ابراهیم؛ ابراهیمزاده، عیسی؛ زالی، نادر (1399). آسیب شناسی نظام برنامه ریزی منطقه ای دراستان های ساحلی شمال کشور، مجله نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال دوازدهم، شماره 2، صص. 16-1.
سرور، رحیم؛ خلیجی، محمدعلی(۱۳۹۳). آسیبشناسی برنامههای آمایشسرزمین در ایران، اولین همایش ملی رویکردهای نوین آمایش سرزمین در ایران، ۲۶ و ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۳، دانشگاه سمنان.
سعیدی، عباس (۱۳۸۹). محيط، فضا و توسعه (بحثي در ضرورت توسعه يكپارچه روستايي- شهري)، مجله مسکن و محیط روستا، شماره ۱۳۱، صص: ۱۲-۳.
سهامی، حبیبالله (۱۳۸۶). آمایش و مکانیابی، انتشارات دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران.
شریفزادگان، محمدحسین (۱۴۰۰). آمایشسرزمین در ایران مفهوم و آسیبها، استاد دانشگاه شهید بهشتی، مصاحبه.
صرافی، مظفر. (۱۳۹۳). آمایش سرزمین چیستی و چرایی، همایش آمایش سرزمین زیربنای توسعه، تهران.
عظیمیبلوریان، احمد (۱۳۸۸). مفهوم آمايش سرزمين در برنامه ريزي توسعه خاستگاه ها، سير تكاملي و تجربه ايران، چاپ اول، انتشارات موسسه خدمات فرهنگي رسا، تهران.
کاظمیان، غلامرضا؛ جلیلی، سیدمصطفی (۱۳۹۴). تحليل قدرت ذی نفعان کلیدی در فرآیند سیاستگذاری طرح جامع تهران (۱۳۷۸- ۱۳۹۰)، دوفصلنامه دانشگاه هنر، نامه معماری و شهرسازی، شماره ۱۵، صص. ۱۵۸-۱۲۹.
کولیوند، حجتالله؛ طلاچیان، مرتضی؛ ماجدی، حمید (۱۳۹۹). تحلیل زمینهاي برآسیبشناسی طرحهاي توسعۀ شهري در ایران، مجله برنامهریزی و آمایش فضا، دوره ۲۴، شماره ۴، صص. ۱۷۵-۱۵۳.
محمودیمحمدآبادی، طیبه و محمدحسین رامشت (1397). طرحواره آمایش بنیادین ایران و افتراق ها، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، دوره 33، شماره 1، صص: 38-26.
Albrechts, L. (2004) Strategic (spatial) planning reexamined. Environ Plan B: Plan Des 31(5):743–758.
Berisha, E. Giancarlo, C. Rivolin, U J. Solly, A. (2020). Spatial Governance And Planning Systems In The Public Control Of Spatial Development: A European Typology, European Planning Studies, VOL. 29, NO. 1, 181–200.
Blanc, F. Cabrera, JE. Cotella, G. García, A. Sandoval, JC. (2022). Does Planning Keep its Promises? Latin American Spatial Governance and Planning as an Ex-Post Regularisation Activity, PLANNING PRACTICE & RESEARCH, https://doi.org/10.1080/02697459.2022.2042921.
Bonnevie, I. M., Hansen, H. S., Schrøder, L., Rönneberg, M., Kettunen, P., Koski, C., & Oksanen, J. (2023). Engaging stakeholders in marine spatial planning for collaborative scoring of conflicts and synergies within a spatial tool environment. Ocean & Coastal Management, 233, 106449.
Campbell H, Marshall R (2002) Utilitarianism’s bad breath? A re-evaluation of the public interest justification for planning. Plan Theory 1(2): 163–187.
Godet, A. J. Meunier, M. F. Roubelat, F. (2003), Structural analysis with the MICMAC method & actors' strategy with MACTOR method, AC/UNU Millennium Project: Futures Research Methodology-V2.0, AC/UNU.
Gualini, E. (2001) Planning and the Intelligence of Institutions. Interactive Approaches to Territorial Policy making Between Institutional Design and Institution-building (Aldershot: Ashgate).
Healey P (1997) The revival of strategic spatial planning in Europe. In Making strategic spatial plans. UCL Press, London, pp 3–19.
Healey, P. (2004) The treatment of space and place in the new strategic spatial planning in Europe. Int J Urban Reg Res 28: 45–67.
Heere, W. P. (Ed) (2004) From Government to Governance. The Growing Impact of Non-State Actors on the International and European Legal System (Cambridge, Cambridge University Press).
Janin Rivolin, U. (2012). Planning Systems As Institutional Technologies: A Proposed Conceptualization And The Implications For Comparison, Planning Practice And Research, Vol. 27, No. 1, Pp. 63–85.
Janin Rivolin, U. (2017). Global Crisis And The Systems Of Spatial Governance And Planning: A European Comparison, European Planning Studies, 2017 VOL. 25, NO. 6, 994–1012.
Larsson, G. (2006) Spatial Planning Systems in Western Europe: An Overview (Amsterdam: IOS Press).
Ligtenberg, A. bregt, A K. lammeren, Rv. (2001). Multi-actor-based land use modelling: spatial planning using agents, landscape and urban planning, 56 (21-33).
MacLoughlin JB (1969) Urban & regional planning: a systems approach. Faber and Faber.
Morphet, J. (2010) Effective practice in spatial planning. Routledge.
R. A. Acheampong (2019), Spatial Planning in Ghana, The Urban Book Series, https://doi.org/10.1007/978-3-030-02011-8_2.
Sager, T. (2009) Responsibilities of theorists: The case of communicative planning theory, Progress in Planning, 72(1), pp. 1–51.
Schwartz-Belkin, I., & Portman, M. E. (2023). A review of geospatial technologies for improving Marine Spatial Planning: Challenges and opportunities. Ocean & Coastal Management, 231, 106280.
Virtudes, A. (2016). Good governance principles in spatial planning at local scale, Procedia Engineering 161 ( 2016) 1710 – 1714. https://doi.org/10.1016/j.proeng.2016.08.650.
Yanbo, Q., Shilei, W., Yaya, T., Guanghui, J., Tao, Z., & Liang, M. (2023). Territorial spatial planning for regional high-quality development–An analytical framework for the identification, mediation and transmission of potential land utilization conflicts in the Yellow River Delta. Land Use Policy, 125, 106462.
[1] . در این تحقیق منظور از عوامل موثر، آسیبها و عوامل موثر بر ناکارآمدی آمایشسرزمین در ایران است و منظور از بازیگران تمامی نهادها، سازمانها و ... است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نظام برنامهریزی آمایش سرزمین در ایران اثر میگذارند.
[2] . مقاله مستخرج از رساله دکتری با عنوان آسیبشناسی نظام برنامهریزی آمایشسرزمین در ایران است.
[3] - Territorial
[4] -Sectoral
[5] -organization
[6] - Pattern Architecture
[7] - Pattern Operation
[8] - Monitoring And Evaluation
[9] Vision, Perspective
[10] European Spatial Development Perspective
[11] Policy
[12] Perspective
[13] -Problem- Oriented
[14] -Reactive
[15] - Future- Oriented
[16] - Proactive
[17] -Goal- Oriented
[18] -Visionary
[19] -Create Wealth
[20] - Retain Wealth
[21] - Distribute Wealth
[22] - Economic Competitiveness
[23] - Social Cohesion
[24] - Environmental Sustainability
[25] - Territorial Governance
[26] - Spatial Planning
[27] Dependent
[28] Independent
[29] Mactor
[30] Net Scale of influences
[31] تعریف بازیگران سیاسی مفهوم همان اقتصاد سیاسی دیوید هاروی است. تفکیک منابع بر اساس اقتصاد سیاسی یعنی قدرت سیاسی. یعنی هر منطقهای قدرت سیاسی بیشتری دارد. سهم بیشتری از منابع می برد.