اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر علائم افسردگی و عملکرد جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر
محورهای موضوعی : زن و خانواده
سلماز عماری
1
(
دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، واحد بوشهر ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بوشهر، ایران.
)
عزت دیره
2
(
استادیار، گروه روانشناسی ، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی ، بوشهر، ایران ( نویسنده مسئول ) ezatdeyreh@iaubushehr.ac.ir
)
مولود کیخسروانی
3
(
دانشیار، گروه روانشناسی عمومی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی ، بوشهر، ایران.
)
کامران گنجی
4
(
دانشیار، گروه روانشناسی ، واحد ملایر، دانشگاه آزاد اسلامی ، ملایر، ایران.
)
کلید واژه: افسردگی, عملکرد جنسی, زوج درمانی هیجان مدار, زنان آسیب دیده از خیانت همسر,
چکیده مقاله :
زمینه و هدف: دست یابی به یک جامعه سالم بستگی دارد به سلامت خانوادهها، که آن نیز، به داشتن شرایط بهداشت روانی بهنجار و ارتباط خوب با یکدیگر مرتبط است. خیانت زناشویی یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم روابط زناشویی است. موضوع خیانتهای زناشویی است که موجب بروز اختلالات خلقی از جمله افسردگی، استرس پس از ضربه و اختلال در عملکرد زوجین میگردد که باعث نگرانی در مورد بهداشت روانی خانواده و تاثیر آن بر رشد و عملکرد کودکان گردیده است. روش: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر علائم افسردگی و عملکرد جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری 3 ماهه انجام گرفت. تعداد 105 نفر از زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده مراکز مشاوره و کلینیکهای خدمات روانشناختی اداره بهزیستی شهر بوشهر در بازه زمانی دیماه سال 99 الی خرداد 1400 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 30 نفر از کسانی که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند (با اخذ رضایت کتبی) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به شیوه زیر صورت پذیرفت و به طور تصادفی به گروه آزمایش (درمان هیجان محور؛ (n=15 و گروه کنترل(n=15) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان سیاهه افسردگی بک و مقیاس عملکرد جنسی را در سه مرحله تکمیل و اندازهگیری قرار گرفت. جلسات درمانهای مذکور درمان زوج درمانی هیجان مدار(10جلسه 2 ساعته ) به صورت گروهی انجام گرفت. فرضیههای مربوط به اثربخشی مداخله های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میانگین متغیر افسردگی و عملکرد جنسی در مرحله پیش آزمون بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد که نشانگر همگن بودن دو گروه پژوهش در مرحله پیش آزمون است، اما تفاوت بین دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری بود که میتواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیرهای ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری بوده است (001/0>P ). نتبجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مذکور میتواند در کاهش افسردگی و بهبود عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.
Background and Aim: Achieving a healthy society depends on the health of families, which is also related to having normal mental health conditions and good communication Between the couples. Marital infidelity is one of the most important factors threatening the performance, stability and continuity of marital relationships. Marital infidelity refers to any sexual or emotional relationship beyond the framework of a committed relationship between two spouses. It is the subject of marital infidelity that causes mood disorders such as depression, post-traumatic stress and dysfunction of couples, which has caused the concern about family mental health and its impact on the growth and performance of children. Method: The aim of this study was to compare the effectiveness of emotion-based couple therapy on the depressive symptoms and sexual function in women affected by infidelity. The present study was a quasi-experimental study in which a pretest-posttest design with a control group was assessed by baseline after intervention and 3-month follow-up. A total of 105 women affected by infidelity referred to counseling centers and psychological service clinics of Bushehr Welfare Office in the period from May to September in 1398, taking into account the inclusion criteria, 30 of those who wished to participate in the study (With written consent) were selected and randomly assigned to the experimental group (emotion-based therapy (n = 15 and control group (n = 15)). The sexual function scale was completed and measured in three stages: The sessions of the mentioned treatments, i.e. the emotion-oriented couple therapy (8 sessions of 2.5 hours) was done in groups. Hypotheses about the effectiveness of research were tested using analysis of variance. Results: The results of the present study showed that the mean of depression and sexual function in the pre-test stage was not significantly different between the two groups, which indicates the homogeneity of the two groups in the pre-test stage, but there was a significant difference between the groups in the post-test and follow-up stages. It could indicate the effectiveness of the intervention on the mentioned variables and the stability of effectiveness in the follow-up phase (P <0.001). Conclusion: The results of this study showed that the mentioned treatment can be used as a psychological intervention in reducing depression and improving the sexual function of affected women.
_||_
References