اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناخت موریتس و رویکرد فراشناخت ولز بر نشخوار فکری زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری
محورهای موضوعی : زن و خانوادهروح اله عزیزی 1 , فاطمه بهرامی 2 * , کوروش گودرزی 3 , مسعود صادقی 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه مشاوره و روانشناسی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد ،بروجرد، ایران
2 - استاد ، گروه مشاوره، ، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایران ( نویسنده مسئول)
3 - استادیار، گروه روان شناسی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، بروجرد،ایران
4 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
کلید واژه: نشخوار فکری, اختلال وسواس جبری, واژه های کلیدی: رویکرد فراشناخت ولز, رویکرد فراشناخت موریتس,
چکیده مقاله :
هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناخت موریتس و رویکرد فراشناخت ولز بر نشخوار فکری زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری بود.اختلال وسواس جبری یک اختلال نسبتاً شایع است که در سراسر جهان تحت تشخیص و درمان است . در این مطالعه تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناخت موریتس و رویکرد فراشناخت ولز بر نشخوار فکری زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری کلیه زنان متقاضی درمان نشخوار فکری مراجعه کننده به کلینیکها و مراکز مشاوره شهرستان بروجرد در سال 1397 و جهت انتخاب نمونه مورد مطالعه، از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس 45 نفر انتخاب شد که به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل و پیگیری 15 نفره تقسیم شدند.ابزار مطالعه پرسشنامههای استاندارد نشخوار فکری بود. این مطالعه بصورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و با دوگروه کنترل و دو گروه آزمایش بود. تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از اثر بخشی یکسان هر دو رویکرد فراشناختی ولز و موریتس بر درمان نشخوار فکری در زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری بود.یافته های پژوهش نشان داد که رویکرد فراشناخت ولز و موریتس در درمان نشخوار فکری زنان خانه دار کاربرد دارد.نتایج حاکی از اثر بخشی هر دو رویکرد فراشناختی ولز و موریتس بر درمان نشخوار فکری در زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری بود.واژه های کلیدی: رویکرد فراشناخت ولز ، رویکرد فراشناخت موریتس ، نشخوار فکری، اختلال وسواس جبری.
The aim of this study was to determine the effectiveness of treatment based on Moritz metacognitive approach and Wales metacognitive approach on housewives' mental rumination with obsessive-compulsive disorder. Obsessive-compulsive disorder is a relatively common disorder that is diagnosed and treated around the world. In this study, the effectiveness of Moritz metacognitive approach on housework of housewives with obsessive-compulsive disorder was examined. The statistical population all women seeking intellectual rumination therapy referred to clinics and counseling centers in Boroujerd city in 1397 and to select the sample, non-random sampling methods were selected, were randomly divided into. This study was.Data analysis showed that both Wolves and Moritz metacognitive approaches had the same effect on the treatment of ruminants in housewives with obsessive-compulsive disorder. The results suggest that both the Wales and Moritz metacognitive approaches to the treatment of rumination in housewives with obsessive-compulsive disorder have been shown to be effective. led to a decrease in intellectual rumination in the housewives with obsessive-compulsive disorder.
_||_