هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعهی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونهگیری چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعهی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبکهای حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم¬زمان تجزیهوتحلیل شدند. نتایج یافتهها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبکهای تفکر قانونگذار، اجرایی، سلسلهمراتبی، آنارشی ، جزئینگر، دروننگر، بروننگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبکهای تفکر مونارشی، کلینگر، آزاداندیش و محافظهکار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبکهای تفکر قانونگذار، سلسلهمراتبی، جزئینگر، دروننگر و سبکهای حلمسأله کارآمد و ناکارآمد توانستهاند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیشبینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیشبینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبکهای تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفتهاند می توانند با بهره گیری از زمینههای فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
پرونده مقاله