شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و تحقق تابآوری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)
مریم علیپور شعاری دهقانی
1
(
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
)
علی پناهی
2
(
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز- ایران (نویسنده مسئول).
)
رضا ولیزاده
3
(
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
)
کلید واژه: مدیریت بحران, تابآوری, سرمایهی اجتماعی, کلانشهر تبریز,
چکیده مقاله :
در عصر حاضر مفهوم تاب آوری شهری به یک اجماع جهانی برای دستیابی به توسعهی پایدار شهری تبدیل گردیده است. با توجه به اهمیت تابآوری شهری، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و به تبع آن تحقق تابآوری در کلانشهر تبریز میباشد. در این راستا، روش تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی بوده، که بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Amos استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق نیز شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل مدیریت بحران شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی میباشد که با استفاده از فرمول کوهن، حجم نمونهی آماری 200 نفر برآورد گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تأثیرگذاری متغیرهای سرمایهی اجتماعی یعنی هم پیوندی (درون سازمانی)، اتصالی (بین سازمانی) و مربوط کننده بر ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری به ترتیب 71/0، 65/0 و 58/0 بوده است. همچنین در بین متغیرهای فرعی بیشترین تأثیرگذاری مربوط به متغیرهای میزان آگاهی لازم برای مواجهه با بحرانها، میزان هم فکری درونسازی در مواجهه با بحرانها و وجود هماهنگی میان مراکز اخذ تصمیمها و فعالیتهای اجرایی میباشد که به ترتیب ارزش مدل ساختاری برای آنها 92/0، 89/0، 83/0 و 81/0 محاسبه شده است.
چکیده انگلیسی :
Nowadays, the concept of urban resilience has become a global consensus to achieve sustainable urban development. Due to the importance of urban resilience, the purpose of this study is to identify the effective components of social capital on the promotion of crisis management system and, consequently, the realization of resilience in the metropolis of Tabriz. In this regard, the research method is applied from the perspective of purpose and from the perspective of analytical-exploratory nature, which in order to analyze the information, has been used of structural equation modeling in Amos software. The statistical population of the study also includes managers, officials and experts in urban crisis management as well as academic elites, which using Cohen's formula, the statistical sample size is estimated at 200 people. Findings show that the effect of social capital variables, ie interconnected (intra-organizational), interconnected (inter-organizational) and related, on organizational promotion and realization of resilience were 0.71, 0.65 and 0.58, respectively. Also, among the sub-variables, the most influential are related to the variables of knowledge required to face crises, the degree of internalization in the face of crises and coordination between decision-making centers and executive activities, which the value of the structural model for them are calculated 0.92, 89. 0, 0.83 and 0.81.
اداره کل راه و شهرسازی استان آذربایجان شرقی (1394)، گزارش وضعیت مناطق نابسامان شهری و عملکرد ستادهای استانی و شهرستانی، دبیرخانهی ستاد بازآفرینی پایدار محدودهها و محلات هدف استان آذربایجان شرقی.بهزاد، داوود (1381)، سرمایهی اجتماعی بستری برای سلامت روان، رفاه اجتماعی، دورهی 2، شماره 6، صص 53-43.پورمحمدی، محمدرضا، حسینزاده دلیر، کریم، پیری، عیسی (1390)، تحلیلی بر دگرگونی کیفی سرمایهی اجتماعی در نظام شهری، مطالعهی موردی نظام شهری استان آذربایجان شرقی، مطالعات جغرافیای مناطق خشک، دورهی 1، شماره 3، صص 19-1.
_||_
«مقاله پژوهشی»
شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و تحقق تابآوری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)1
تاریخ دریافت مقاله: 0/0/1400 تاریخ پذیرش نهایی مقاله: 0/0/1400
چکیده
در عصر حاضر مفهوم تابآوری شهری به یک اجماع جهانی برای دستیابی به توسعهی پایدار شهری تبدیل گردیده و برنامهریزی شهر تابآور از ضروریات نظام مدیریت بحران شهرها تلقی میگردد. بدین منظور نیاز است تا سازمانهای درگیر با موضوع مدیریت بحران در راستای بهبود عملکرد خود از طریق ارتقاء سرمایهی اجتماعی با ایجاد شبکهی تعامل، اعتماد و انسجام درونسازمانی و بین سازمانی مقدمات تحقق شهر تابآور را فراهم سازند. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و به تبع آن تحقق تابآوری در کلانشهر تبریز میباشد. در این راستا، روش تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی بوده، که بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Amos استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق نیز شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل مدیریت بحران شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی میباشد که با استفاده از فرمول کوهن، حجم نمونهی آماری 200 نفر برآورد گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تأثیرگذاری متغیرهای سرمایهی اجتماعی یعنی همپیوندی (درون سازمانی)، اتصالی (بین سازمانی) و مربوطکننده بر ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری به ترتیب 71/0، 65/0 و 58/0 بوده است. همچنین در بین متغیرهای فرعی بیشترین تأثیرگذاری مربوط به متغیرهای میزان آگاهی لازم برای مواجهه با بحرانها، میزان همفکری درونسازی در مواجهه با بحرانها و وجود هماهنگی ميان مراکز اخذ تصميمها و فعالیتهای اجرایی میباشد که به ترتیب ارزش مدل ساختاری برای آنها 92/0، 89/0، 83/0 و 81/0 محاسبه شده است.
واژگان کلیدی: سرمایهی اجتماعی، مدیریت بحران، تابآوری، کلانشهر تبریز.
Identifying the effective components of social capital on the promotion of crisis management system and realization of resilience (Case study: Tabriz metropolis)
Abstract
Nowadays, the concept of urban resilience has become a global consensus to achieve sustainable urban development and resilient city planning is considered a necessity of urban crisis management system. To this end, it is necessary for organizations involved in crisis management in order to improve their performance by promoting social capital by creating a network of interaction, trust and cohesion within the organization and inter-organization to prepare for the realization of a resilient city. Due to the importance of the subject, the purpose of this study is to identify the effective components of social capital on the promotion of crisis management system and, consequently, the realization of resilience in the metropolis of Tabriz. In this regard, the research method is applied from the perspective of purpose and from the perspective of analytical-exploratory nature, which in order to analyze the information, has been used of structural equation modeling in Amos software. The statistical population of the study also includes managers, officials and experts in urban crisis management as well as academic elites, which using Cohen's formula, the statistical sample size is estimated at 200 people. Findings show that the effect of social capital variables, ie interconnected (intra-organizational), interconnected (inter-organizational) and related, on organizational promotion and realization of resilience were 0.71, 0.65 and 0.58, respectively. Also, among the sub-variables, the most influential are related to the variables of knowledge required to face crises, the degree of internalization in the face of crises and coordination between decision-making centers and executive activities, which the value of the structural model for them are calculated 0.92, 89. 0, 0.83 and 0.81.
Conflict of interest:
ACCORDING TO THE AUTHORS, THE ARTICLE Did Not Have Any CONFLICT OF INTERST.
Keywords: Social capital, Crisis management, Resilience, Tabriz metropolis.
مقدمه و بیان مساله
تابآوری مفهومی است که با درنظر گرفتن ابعاد مختلف مدیریتی و برنامهریزی بهمنظور مقابله با انواع چالشهای پیچیدهی شهرها و انواع بحرانها و مخاطرات مطرح گردیده و در تحقیقات علمی و گفتمانهای بینالمللی متعددی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است (5)، (15)، (20)، (24)، (31). با بررسی تحقیقات صورت گرفته میتوان عنوان کرد که تابآوری توانایی یک سیستم، شهر یا منطقه برای مقاومت در برابر شوک، فاجعه و بیماری و بهبود یافتن از آن تعریف شده است (1)، (8). همچنین تابآوری بهعنوان رویکردی برنامهریزیشده در راستای مواجهه با آسیبپذیری شهرها در برابر انواع بحران و مخاطرات و تحققپذیری توسعهی پایدار در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی-زیستمحیطی و اقتصادی مطرح گردیده است (14). بنابراین، هدف اصلی این رویکرد، ایجاد جوامع امن و پایدار به وسیلهی روشهایی مانند یکپارچگی در دیدگاههای کاهش آسیبپذیری، افزایش ظرفیت محلی برای ایجاد تابآوری و یکپارچه کردن کاهش خطر با طراحی و اجرای آمادگی اضطراری، واکنش، بازتوانی و برنامههای بازسازی میباشد (28). از اینرو، سازمانهای شهری میتوانند با بهرهگیری از ابزار مناسب و پشتیبانی رویکرد تابآوری، مقدمات تحقق شهر ایمن و تابآور را از طریق برنامهریزی، مدیریت و سیاستگذاری فراهم نمایند. بدین منظور پیششرطهایی برای موفقیت سازمانهای شهری در راستای دستیابی به اهداف شهر تابآور مورد نیاز است که یکی از مهمترین آنها سرمایهی اجتماعی میباشد. سرمایهی اجتماعی از مفاهیمی است که امروزه در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده و سبب ایجاد نظریههایی گردیده که پایهای برای سایر مطالعات مدیریت است و نقشی به مراتب مهمتر از سرمایهی فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا میکند. سرمایهی اجتماعی برخلاف سرمایهی فیزیکی وجود عینی ندارد؛ بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است و از طرف دیگر افزایش آن میتواند موجب پایین آمدن جدی هزینههای ادارهی جامعه و هم هزینههای عملیاتی سازمان شود (2). در واقع سرمایهی اجتماعی با تقویت سیستمهای اجتماعی از طریق همکاری و ارتباطات در بین سازمانهای مختلف، نخبگان و گروههای اجتماعی میتواند نقش مهمی در کاهش آسیبپذیری ناشی از سوانح طبیعی و بهبود کارایی مدیریت سانحه در جوامع در معرض خطر ایفا کند (21). با توجه به اهمیت و نقش سرمایهی اجتماعی در نظام مدیریتی و سازمانی بهمنظور مواجهه با انواع بحرانها و دستیابی به شهر تابآور، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران کلانشهر تبریز در راستای دستیابی به شهر تابآور میباشد. در نظام مدیریت بحران کلانشهر تبریز، همچون نظام ادارهی شهر تأکید بر ابعاد و سرمایههای اجتماعی بهصورت محدود قابل مشاهده بوده و ادامهی روند موجود، باعث عدم کارایی این نظام در راستای دستیابی به اهداف پایداری و تحقق شهر تابآور خواهد گردید. در این بین، عدم شکلگیری اعتماد، همفکری و همبستگی درونسازمانی و برونسازی از یکسو و عدم شکلگیری احساس مسئولیت اجتماعی درونسازمانی و بین سازمانی و مشارکت جمعی در مواجهه با بحران از مسائل و مشکلات پیش روی نظام مدیریت بحران با درنظر گیری سرمایههای اجتماعی میباشد. بنابراین شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران شهری و به تبع آن تحقق شهر تابآور ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد.
سؤال تحقیق
1. مهمترین مؤلفههای سرمایههای اجتماعی تأثیرگذار بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و تحقق تابآوری در کلانشهر تبریز کدامند؟
مبانی نظری تحقیق
پیشینهی تجربی
تابآوری رویکردی نوین در گفتمانهای بینالمللی محسوب میشود که طی سالهای اخیر در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین علیرغم جدید بودن موضوع تابآوری، پژوهشها و مطالعات متعددی در این حوزه انجام شده است. با بررسی پیشینهی مطالعاتی میتوان عنوان کرد که ظرفیتسنجی و امکانسنجی موضوع اکثر پژوهشها بوده و بررسی تأثیر متغیرهای میانجیگر در راستای تحقق تابآوری بهویژه در سازمانهای مسئول همچون سرمایهی اجتماعی در مطالعات معدودی مشاهده میشود. در ادامه به نزدیکترین پژوهشها در راستای تأثیر سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء تابآوری اشاره میگردد.
قربانی و همکاران (1394)، در پژوهشی تحت عنوان تحلیل و ارزیابی سرمایهی اجتماعی در راستای تقویت تابآوری جوامع محلی و مدیریت پایدار سرزمین، پروژهی بینالمللی RFLDL در استان خراسان جنوبی را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان اعتماد، مشارکت، انسجام و سرمایهی اجتماعی قبل از اجرای پروژهی RFLDL متوسط بوده، ولی پس از اجرای این پروژه میزان این شاخصها افزایش یافته و اجرای طرح اتحاد و یگانگی را در میان افراد افزایش داده است. نوروزی و همکاران (1399)، در مطالعهای با بررسی تأثیر کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر تابآوری سازمانی با تأکید بر میانجیگری سرمایهی اجتماعی به این نتایج دست یافتهاند که کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی رابطهی مستقیم و معنادار با تابآوری سازمانی و سرمایهی اجتماعی دارد. همچنین سرمایهی اجتماعی با تابآوری سازمانی رابطهی معنادار دارد. از طرفی میانجی بودن سرمایهی اجتماعی در رابطهی بین مدیریت منابع انسانی استراتژیک و تابآوری سازمانی نیز تائید میشود. فاضلی کبریا و همکاران (1400)، در پژوهش خود تحت عنوان تأثیر سرمایهی اجتماعی بر تابآوری با تأکید بر نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در بحرانها، به بررسی کارکنان جمعیت هلال احمر استان کرمانشاه پرداختهاند. نتایج پژوهش ارتباط معناداری بین سرمایهی اجتماعی، تابآوری و رفتارشهروندی سازمانی نشان میدهد. همچنین پائول2 و همکاران (2016)، در پژوهش خود به بررسی تأثیر تابآوری کارکنان بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی تعهد سازمانی پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که رابطهی معنادار و مستقیمی بین تابآوری و رفتار شهروندی سازمانی وجود داشته و تابآوری بر عملکرد سازمان و شکلگیری تعاملات نهادی-اجتماعی تأثیر میگذارد. وو3 (2020)، در مطالعهای تحت عنوان اعتماد عمومی و موفقیت سیاستهای مقابله با بحرانها با تأکید بر بحران کرونا به این نتایج دست یافته است که اعتماد عمومی بالا در جامعه، احتمال موفقیت سیاستهای اجتماعی را بیشتر خواهد کرد. در این راستا، میتوان گفت که تحقق سیاستهای اجتماعی در کشورهایی با اعتماد عمومی بالا امکانپذیر بوده و در این زمین سرمایهی اجتماعی نقش مهمی ایفا میکند. هوآنگ4 و همکاران (2021)، نیز در پژوهشی به بررسی عوامل و مکانیزمهای مؤثر بر تابآوری شهری در چین پرداختهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیستم سیاستگذاری مهمترین علت و تخصیص منابع مهمترین عامل تأثیرگذار بر تحقق تابآوری شهری در چین میباشد. همچنین در این راستا تأکید بر شاخصهای اجتماعی از ضروریات اساسی تلقی میگردد.
تابآوری
تابآوری در اصل از لغت لاتین (Resilire) (انعطاف داشتن) مشتق شده، که به معنی بازگشت به حالت اولیه میباشد. کاربرد عمومی لغت تابآوری به توانایی یک موجود یا سیستم، برای بازگشت به شرایط طبیعی پس از وقوع یک سانحه که وضعیت آن از هم گسیخته، دلالت دارد (17). بنابراین تابآوری رویکردی یکپارچه بهمنظور ارتقاء ظرفیتهای موجود و کاهش آسیبپذیری جوامع انسانی در مقابله با انواع بحرانها و مخاطرات محیطی محسوب میگردد (12). تأکید رویکرد تابآوری در راستای افزایش ایمنی شهرها بر برنامهریزی استراتژیک و بهرهمندی از رویکردهای یکپارچه و هماهنگ و مشارکت جمعی همهی ذینفعان (نهادهای دولتی، غیردولتی و مردم محلی) و بهرهمندی از سیستمهای هشدار میباشد (22). بهطور کلی نیز میتوان عنوان کرد که تابآوری بهمنظور مدیریت مخاطرات پدیدار شده است و ادعا میکند افراد را برای آمادگی و سازگاری سازمان میدهد و به یکپارچگی اجتماعی، درگیر کردن جامعه و اعتماد تبدیل میکند (10). همچنین این رویکرد میزان مقاومت سیستمها و تواناییشان در تحمل تغییر، اختلال و تداوم روابط موجود بین افراد یا متغیرها را ارتقاء میدهد (29).
سرمایهی اجتماعی و انواع
ایدهی سرمایهی اجتماعی سابقهی ذهنی طولانی در علوم اجتماعی دارد و برخی آن را در آرای اندیشمندان متقدم و کلاسیک علوم اجتماعی مانند دورکیم5، وبر6 و دیگران جستوجو میکنند (3). با توجه به ادبیات نظری در این حوزه میتوان عنوان کرد که محققان سرمایهی اجتماعی را مؤثر بر پایداری اجتماعی در سطح خُرد، کاهشدهندهی هزینههای مبادله و توانمندسازی اقتصادی، مؤثر بر پایداری محیطی و اقتصادی در تمام سطوح میدانند. همچنین از خصوصیات این سرمایه تقویت آن به واسطهی هزینه شدن آن است. به بیانی دیگر هرچه این سرمایه بیشتر به کار گرفته شود، باعث تولید و بازتولید آن میشود و هرچه بیمصرف بماند، از توانایی آن کاسته شده یا به عبارتی با فرسایش سرمایهی اجتماعی مواجه میشود (18). از طرفی میتوان بیان کرد که سرمایهی اجتماعی بهعنوان عامل تسهیل همکاری در سه سطح، خُرد (در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهرهبرداری از سرمایهی اجتماعی به دست میآورد)، سطح گروهی یا میانه (سرمایهی اجتماعی در کنار منافعی که برای فرد دارد، میتواند در صورت تکرار و پایبندی تمامی اعضای گروه به تعهدات خویش، منافعی جمعی را پدید میآورد که برای تمامی اعضای گروه قابل استفاده باشد) و سطح اجتماعی یا کلان (وجود روابط افقی مبتنی بر اعتماد میان نهادهای مختلف جامعه منافعی را تولید میکند که همهی اعضای جامعه از آن بهرهمند خواهند بود) قابل بحث میباشد (7). بهطور کلی نیز سرمایهی اجتماعی به سه دستهی زیر قابل تقسیم میباشد:
الف) سرمایهی اجتماعی پیوندی7: این نوع سرمایهی اجتماعی به تلاشهایی اشاره دارد که پیوندهای درونگروهی اعضای یک اجتماع محلی را تحکیم میبخشد و نوعاً در میان مردمی یافت میشود که دارای علایق مشترک واقعی و با ارزش هستند (27). همچنین این نوع سرمایهی اجتماعی توانایی گروهی برای تحت تأثیر قرار دادن رفتار فردی را تقویت کرده و اعضا را برای کنش در جهت منفعت گروهی تحریک میکند (4). این نوع سرمایهی اجتماعی بیشتر در بعد شناختی و در میان گروههای همگن یافت میشود.
ب) سرمایهی اجتماعی اتصالی8: این نوع سرمایهی اجتماعی، شامل پیوندهایی بین گروههای مختلف جامعه است که ضرورتاً هویتهای اجتماعی مشابهی ندارند و به سطوح عدالت اجتماعی، انسجام و احترام متقابل در جامعه بهعنوان کل (26) و به روابط بین افراد از گروههای مختلف و گذار از مرزهای گروهی و در کنار همدیگر آوردن مردم، از گروههای مجزا به درون یک اجتماع محلی اشاره دارد (4).
ج) سرمایهی اجتماعی مربوط کننده9: این نوع از سرمایهی اجتماعی پیوندهایی را توصیف میکند که افراد یا گروهها را به مردمی مرتبط میکند که قدرت سیاسی و مالی دارند. این پیوندها به گروهها اجازهی دستیابی به منابع، افکار و اطلاعاتی از نهادهای قدرت را میدهد؛ همچنین توانایی اعضای گروه را برای گسترش سرمایهی اجتماعی سطح خرد و کنش جمعی به سمت سطح مؤثر سیاسی و اقتصادی افزایش میدهد (30).
رابطهی سرمایهی اجتماعی و تابآوری
شهر تابآور شهری است که توانایی مقابله با مشکلات، ناملایمات و حوادث را داشته و با برنامههای آمادگی و پیشگیرانه، موفق به مقاومت در برابر آنها میشود. مردم این شهر با تجربه گرفتن از بحرانهای گذشته و با نگرشی اندیشمندانه در گرفتن تمهیداتی خلاقانه، با نگاهی مثبت به آینده به حل مشکلات ناشی از مخاطرات میپردازند. در این بین سرمایهی اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در افزایش تابآوری در کنار دیگر عوامل و بهعنوان چارچوبی برای ارزیابی تاب آوری سوانح در جامعه بهشمار میآید (19). تعاریف زیادی از این مفهوم انجام گرفته است، اجماع کلی از این مفهوم بر سه شاخص اعتماد، انسجام و مشارکت استوار است که در بحث مدیریت بحران جامعه در کشورهای توسعهیافته، بهعنوان عامل تأثیرگذار در تابآوری شهرها و دستیابی به توسعهی پایدار مورد توجه قرار دارد. از آنجایی که مؤلفههای سرمایهی اجتماعی با همدیگر رابطه و تعامل دارند، یعنی با افزایش انسجام و اعتماد، میزان مشارکت اجتماعی نیز افزایش مییابد، توجه به این سرمایهی وسیع و گسترده، در کنار دیگر سرمایهها، در برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت در اقدامات پیشگیرانه از وقوع بحران و فاجعه و تابآور کردن شهرها، لازم و ضروری میباشد. همچنین سرمایهی اجتماعی نقش مهمی در ارتقاء شرایط سازمانهای درگیر در مدیریت بحران ایفا میکند. در این راستا، محققان سرمایهی اجتماعی را مفهوم زیربنایی در درک خلاقیت، نوآوری و پویایی سازمانی میدانند، چراکه از سویی، نوآوری مستلزم همگرایی دانشهای متنوعی است که به اعضای سازمان تعلق دارد و سرمایهی اجتماعی این همگرایی را فراهم میکند و از سویی دیگر، سرمایهی اجتماعی از طریق هماهنگی بین افراد و ترغیب همکاری بین واحدهای مختلف در سازمانها، خلاقیت و نوآوری را تسهیل میکند (32). بر مبنای پژوهشهای بِسِر10 (2009) و ساباتینی11 (2009)، مؤلفههای سرمایهی اجتماعی تأثیرگذار بر ارتقاء سازمانی و تابآوری شامل عوامل سازمانی، بین سازمانی و مربوطکننده بوده که تحت عنوان مدل مفهومی تحقیق به شرح شکل شماره 1 میباشد.
شکل شماره (1): مدل مفهومی تحقیق (رابطهی بین سرمایهی اجتماعی با ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری)
روش پژوهش
روش تحقیق در پژوهش حاضر کمی با هدف کاربردی و ماهیت تحلیلی-اکتشافی میباشد. جامعهی آماری تحقیق نیز شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل مدیریت بحران شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی میباشد که با توجه به مشخص نبودن حجم جامعهی آماری، از فرمول کوهن12 در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونهی آماری 200 نفر برآورد گردیده است. همچنین نحوهی دسترسی به حجم نمونه بر مبنای الگوی روش غیرتصادفی ساده بوده است. در راستای تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق نیز از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Amos استفاده شده است.
فرمول کوهن:
n = (z2 × s2)/d2
در این فرمول n تعداد حجم نمونه، z یک مقدار ثابت است که در فاصلهی اطمینان 95 درصد برابر با 96/1 میباشد، d میزان خطا که با توجه به فاصلهی اطمینان 95 درصد برابر 05/0 و s نیز واریانس نمونهی اولیه بوده که معمولاً با پرسشگری از 20 نمونهی اولیه از حجم نمونه بهدست میآید (9)، که در تحقیق حاضر 3607/0 محاسبه شده است.
همچنین متغیرهای سرمایهی اجتماعی مورد بررسی بهمنظور شناسایی تأثیر آنها بر ارتقاء سازمانی و به تبع آن دستیابی به شهر تابآور، به شرح جدول شماره 1 میباشد.
بهطور کلی میتوان عنوان کرد که در تحقیق حاضر منظور از سرمایهی اجتماعی، مجموعهای از امتیازات اجتماعی همانند «ارزشها و هنجارهای مشترک، اعتماد، صداقت، درک متقابل، تساهل، ارتباطات، همکاری، مشارکت، تعهد، مسئولیتپذیری، برادری، روحیهی کار گروهی و احساسِ هویت جمعی» (4) و منظور از تابآوری فرایند مقابله و سازگاری موفقیتآمیز در برابر شرایط چالش برانگیز و تهدیدکننده میباشد (28).
جدول شماره (1): متغیرهای مورد بررسی تحقیق و کدبندی آنها
متغیرهای سرمایهی اجتماعی | گویهها | منابع |
همپیوندی (درون سازمانی) A | میزان اعتماد و همبستگی درونسازمانی در مواجهه با بحران A1، میزان همفکری درونسازی در مواجهه با انواع بحرانها A2، میزان مشارکت جمعی افراد درون سازمانها در مواجهه با بحرانها A3، میزان آگاهی لازم برای مواجهه با انواع بحرانها A4. | (4)، (16). |
اتصالی (بین سازمانی) B | میزان اعتماد و همبستگی بین سازمانی در مواجهه با بحران B1، میزان همفکری بین سازمانی در مواجهه با انواع بحرانها B2، میزان تعامل و همکاری بین نهادهای درگیر با مدیریت بحران B3، وجود هماهنگی ميان مراکز اخذ تصميمها و فعالیتهای اجرایی در راستای مقابله با بحران B4. | (4)، (24). |
مربوطکننده C | بسترسازی فرهنگی در بین نهادها در راستای مشارکت جمعی در زمینهی بحران و پیشگیری از آن C1، شکلگیری احساس مسئولیت اجتماعی درونسازمانی و بین سازمانی در مواجهه با بحران C2، افزایش شفافیت و مسئولیتپذیری در بین مدیران و مسئولان حوزهی بحران C3، شکلگیری همبستگی بين مديران و کارکنان سازمانهای متولی امور مدیریت بحران C4، افزایش خلاقیت و نوآوری در سازمانها C5، ارتقای میزان تساهل و پذيرش رويکردهاي متنوع در نظام مدیریتی بحران C6. | (12)، (30). |
در راستای قلمرو پژوهش میتوان گفت که تبریز، بزرگترین شهر شمال غرب ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی میباشد که بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای 1773033 نفر جمعیت بوده و ششمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز محسوب میشود. ارتفاع متوسط این شهر از سطح آبهای آزاد حدود 1340 متر بوده و از نظر موقعیت جغرافیایی در 41 درجه و 25 دقیقهی طول شرقی و 38 درجه و 2 دقیقهی عرض شمالی از نصفالنهار مبدأ قرار دارد. بررسی رشد فیزیکی و جمعیتی تبریز نشان میدهد که در فاصله زمانی 60ساله (1395-1335)، مساحت این شهر از 1170 هکتار به 19000 هکتار و جمعیت آن از 289996 نفر به 1773033 نفر رسیده است. یعنی جمعیت آن قریب به 6 برابر و توسعهی فیزیکی آن حدود 16 برابر رشد داشته است. همچنین بیش از 400 هزار نفر از جمعیت شهر در سکونتگاههای غیررسمی در چهار پهنهی شمال، جنوب، شمال غرب و جنوب غرب اسکان و گسترش یافتهاند (11).
شکل شماره (2): موقعیت جغرافیایی کلانشهر تبریز
تجزیه و تحلیل دادهها
بهمنظور شناسایی شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء نظام مدیریت بحران و تحقق تابآوری در کلانشهر تبریز از نرمافزار مدلسازی معادلات ساختاری AMOS گرافیک و کدبندی متغیرها بر مبنای جدول شماره 1 استفاده شده است.
در مدلسازی ساختاری ابتدا ارتباط ساختاری جزئی برای این رابطه و سپس صورت کلی و نهایی آن مورد بررسی قرار میگیرد. ارتباط ساختاری جزئی یا درونی به ارزیابی ارتباط ساختاری ناشی از میزان تأثیر متغیرهای سرمایهی اجتماعی بهعنوان متغیر مستقل بر ارتقاء سازمانی و دستیابی به تابآوری در کلانشهر تبریز بهعنوان متغیر وابسته بوده که برای ورود به بحث کلی و نهایی ابتدا مورد آزمون جداگانه قرار گرفته است.
جدول شماره (2): تحلیل پایایی تبیینی متغیرهای مستقل و وابسته در مدلسازی معادلات ساختاری
متغیرها | CR 13 | AVE 14 | CA15 | MR | A | B | C |
ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری (MR) | 71/0 | 645/0 | 86/0 | 857/0 | - | - | - |
همپیوندی (درون سازمانی) A | 74/0 | 659/0 | 79/0 | 672/0* | 819/0 | - | - |
اتصالی (بین سازمانی) B | 78/0 | 662/0 | 75/0 | 529/0* | 609/0* | 793/0 | - |
مربوطکننده C | 82/0 | 674/0 | 72/0 | 646/0* | 585/0* | 603/0* | 785/0 |
*p < 0.05.
ورود عوامل تبیینکنندهی ارتباط ساختاری برای ارزیابی نقش متغیرهای سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء سازمانی و دستیابی به تابآوری در کلانشهر تبریز نشان میدهد میزان پایایی ترکیبی (CR) و ضریب پایایی (CA) بهدست آمده بیش از 7/0 و میزان میانگین واریانس استخراجشده (AVE) که در قطر خطی جدول شماره 2 مشخص شده است بیش از 6/0 میباشد. همچنین همبستگی متغیرهای تحقیق که با رنگ تیره مشخص گردیده است در بازه 78/0 تا 86/0 بوده که ورود عوامل را برای تبیین ارتقاء سازمانی و دستیابی به تابآوری در کلانشهر تبریز با توجه به مؤلفههای سرمایهی اجتماعی به میزان قابل ملاحظهای تشریح میکند.
از طرفی مهمترین سنجههای شکلدهندهی آماری در ساختار عاملی تأییدی سنجهی خیدو یا کای اسکوئر ()، نسبت کای اسکوئر بر درجه آزادی، شاخص برازش تطبیقی16 (CFI) و شاخص برازش افزایشی17 (IFI) و در نهایت ریشهی میانگین مربعات تقریبی18 (RMSEA) میباشد. این سنجهها دارای مقدار معینی بوده که تحلیل را معنادار ساخته و به تشریح ارتباط ساختاری متغیرهای بهدست آمده میپردازد. به علت متورم شدن میزان کایاسکوئر در نمونههای تحلیلی، اکثر تحلیلگران از نسبت کای اسکوئر بر درجه آزادی استفاده میکنند که نمونههای دقیق تحلیلشده برای شناسایی ساختار را بهدست میدهد. مقدار این نسبت باید ترکیب نیمی از دادهها را دربر گیرد. به دیگر سخن نباید کمتر از دو باشد تا بتوان به معناداری دادههای به کار رفته اطمینان داشت. نتایج تحلیل ساختار ارتباطی سه متغیر شناسایی شده در این سنجه نشان از قابل قبول بودن آن دارد. شاخصهای برازش تطبیقی و افزایشی مطابق با استاندارهای آماری تعیینشده هرچه به سمت 1 میل کنند برازش از سطح نکویی بالایی برخوردار خواهد بود. نتایج این دو شاخص برای متغیرها و تبیین ارتباط ساختاری آنها قابل قبول بهدست آمده است. شاخص ریشهی دوم میانگین مربعات خطای برآورد یا RMSEA نیز آخرین سنجهی ساختارشناسی در این مرحله است که در الگوهای قابلقبول مقدار 08/0 یا کمتر دارد. برازش الگوهایی که مقادیر بالاتر از 1/0 دارند، ضعیف برآورد میشوند. همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، مقدار این شاخص برای الگوی اندازهگیری کمتر از 08/0 است که نشاندهندهی برازش مناسب الگوها، توسط دادهها است. بنابراین، با توجه به مطالب یادشده میتوان نتیجه گرفت الگوهای اندازهگیری برازش خوبی دارند و به این معناست که متغیرهای آشکار بهخوبی میتوانند متغیرهای پنهان را اندازهگیری کنند.
جدول شماره (3): آمارهی ساختار عاملی تأییدی ارتباط ساختاری متغیرهای مستقل و وابسته
متغیرها |
| df | P |
| CFI | IFI | RMSEA |
ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری (MR) | 77/443 | 199 | 000/0 | 23/2 | 917/0 | 924/0 | 03/0 |
همپیوندی (درون سازمانی) A | 73/451 | 199 | 000/0 | 27/2 | 958/0 | 933/0 | 02/0 |
اتصالی (بین سازمانی) B | 65/467 | 199 | 001/0 | 35/2 | 942/0 | 907/0 | 03/0 |
مربوطکننده C | 51/495 | 199 | 001/0 | 49/2 | 928/0 | 939/0 | 05/0 |
در شکل شماره 3 نتایج نهایی مدلسازی معادلات ساختاری ارائه شده و بر اساس نتایج بهدست آمده میتوان گفت که تأثیرگذاری متغیرهای سرمایهی اجتماعی یعنی همپیوندی (درون سازمانی)، اتصالی (بین سازمانی) و مربوطکننده بر ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری به ترتیب 71/0، 65/0 و 58/0 بوده است. همچنین در بین متغیرهای فرعی بیشترین تأثیرگذاری مربوط به متغیرهای میزان آگاهی لازم برای مواجهه با انواع بحرانها، میزان همفکری درونسازی در مواجهه با انواع بحرانها، وجود هماهنگی ميان مراکز اخذ تصميمها و فعالیتهای اجرایی در راستای مقابله با بحران و بسترسازی فرهنگی در بین نهادها در راستای مشارکت جمعی در زمینهی بحران و پیشگیری از آن میباشد که به ترتیب ارزش مدل ساختاری برای آنها 92/0، 89/0، 83/0 و 81/0 محاسبه شده است.
شکل شماره (3): معماری ساختار ارتباطی بین متغیرهای سرمایهی اجتماعی در راستای ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری
درنهایت، پس از بررسی و تأیید الگوهای اندازهگیری برای آزمون معناداری فرضیهها دو شاخص جزئی مقدار بحرانی و P به کار گرفته شده است. بر اساس سطح معناداری 05/0 مقدار بحرانی میبایست بیشتر از 96/1 باشد، مقدار پارامتر کمتر از این در الگو، با اهمیت شمرده نمیشود. همچنین، مقادیر کوچکتر از 05/0 برای مقدار P حاکی از تفاوت معنادار مقدار محاسبهشده برای وزنهای رگرسیونی با مقدار صفر در سطح 95 درصد اطمینان است. بر اساس نتایج مدل، مقدار بحرانی برای تمامی متغیرها، بالای 96/1 محاسبه شده و در سطح اطمینان 95 درصد مورد تأیید میباشند. به عبارتی رابطهی معناداری بین شکلگیری سرمایهی اجتماعی یعنی همپیوندی (درون سازمانی)، اتصالی (بین سازمانی) و مربوطکننده با ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری وجود دارد.
با توجه به نتایج مستخرج و همچنین بررسیهای میدانی از سازمانهای درگیر با مدیریت بحران میتوان عنوان کرد که از منظر سرمایهی اجتماعی درونسازمانی (همپیوندی) در کلانشهر تبریز وضعیت نسبتاً مطلوبی برخوردار است، اما از منظر دو بعد دیگر یعنی بین سازمانی (اتصالی) و مربوطکننده شاهد وضعیت نامناسبی میباشیم. این امر ناشی از رویکرد حاکم سنتی و تکنوکراتگرا بر نظام مدیریتی شهر بوده که خواه یا ناخواه در حوزهی مدیریت بحران نیز گسترش یافته است. در این راستا در شکل شماره 4 الگوی استخراجشده از تحقیق حاضر بهمنظور ارتقاء سازمانی و دستیابی به شهر تابآور در کلانشهر تبریز بر مبنای مؤلفههای سرمایهی اجتماعی نمایش داده شده است.
شکل شماره (4): الگوی ارتقاء سازمانی و دستیابی به شهر تابآور در کلانشهر تبریز بر مبنای مؤلفههای سرمایهی اجتماعی
بر مبنای شکل شماره 4 و الگوی ارائهشده میتوان چگونگی تحقق شهر تابآور تبریز بر مبنای مؤلفههای سرمایههای اجتماعی را بدین گونه بیان کرد: اول؛ ارتقاء سرمایههای اجتماعی درونسازمانی: در این راستا بایستی سازوکاری در راستای شکلگیری محیطی برای تعامل و همفکری بهمنظور دستیابی به انسجام در تصمیمگیریها و اجرائیات درون سازمانها اندیشیده شود. دوم؛ ارتقاء سرمایههای اجتماعی و روابط بین سازمانی: در این بعد نیاز است تا با تحقق مدیریت یکپارچه و واحد، به تعامل و هماهنگی بین سازمانهای مختلف در ابعاد مختلف تصمیمگیری و اجرا نائل آییم. سوم؛ ارتباط مؤثر: بهمنظور شکلگیری ارتباطات مؤثر بهمنظور تحقق تابآوری شهری نیاز است با ارائهی تشویقات لازم خلاقیت و نوآوری در عملکردها افزایش یابد. همچنین شفافیت در عملکردها، وجود نظارت مناسب، برنامهریزی دقیق بر مبنای موضوعشناسی مناسب و بهرهمندی از رویکردهای متنوع میتواند ارتقاء مسئولیتپذیری و کارایی سازمان را افزایش دهد.
بحث و نتیجهگیری
سرمایهی اجتماعی یکی از مهمترین معیارهای انسانی مرتبط با ارتقاء سازمانها و جوامع و همچنین میزان تابآوری در یک سیستم اجتماعی محسوب میشود. بیشک افزایش کارایی سازمانها در مدیریت بحران و تحقق تابآوری از سرمایهی اجتماعی غنی سرچشمه میگیرد. بنابراین میتوان استدلال کرد که هرچقدر سرمایهی اجتماعی در سازمانهای دخیل در حوزهی مدیریت بحران بیشتر باشد، ظرفیت این سازمانها برای شکلیابی ارتباطات، شبکهها، هنجارها، اعتماد نهادی، مشارکت و دستیابی به اهداف مشترک بیشتر میگردد. نتایج تحقیق حاضر نیز با بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء سازمانی و تحقق تابآوری در کلانشهر تبریز به شرح زیر میباشد.
اول؛ در وهلهی اول نیاز است درون سازمانها پیوند مناسبی از ابعاد اجتماعی بین افراد همچون اعتماد و همبستگی، مشارکت و همفکری و آگاهی یافتن از شرایط موجود شکل گیرد.
دوم؛ در وهلهی دوم هماهنگی، اعتماد، همبستگی و تعامل بین سازمانهای درگیر در حوزهی مدیریت بحران تحقق یابد. وجود هماهنگی در ابعاد مختلف تصمیمگیری، سیاستگذاری و اجرایی بین سازمانهای مختلف میتواند موفقیت طرحها و برنامههای آمادگی، پیشگیری، مواجهه و بازسازی را افزایش دهد.
سوم؛ شکلگیری سرمایهی اجتماعی درون و بین سازمانی میتواند بسترها و زمینههای مشارکت جمعی را فراهم کرده و با افزایش مسئولیت اجتماعی درونسازمانی و بین سازمانی در مواجهه با بحران و همچنین افزایش شفافیت و مسئولیتپذیری در بین مدیران و مسئولان مقدمات شکلگیری همبستگی بين مديران و کارکنان سازمانهای متولی امور مدیریت بحران، افزایش خلاقیت و نوآوری در سازمانها و ارتقای میزان تساهل و پذيرش رويکردهاي متنوع در نظام مدیریتی بحران را ایجاد نماید.
همچنین نتایج تحقیق حاضر تأییدی از نتایج پژوهشهای قربانی و همکاران (1394)، نوروزی و همکاران (1399)، فاضلی کبریا و همکاران (1400)، وو (2020) و هوآنگ و همکاران (2021) در راستای تأثیر سرمایهی اجتماعی بر ارتقاء عملکرد سازمانی و تحقق تابآوری میباشد.
پیشنهادها
بهطور کلی نیز با توجه به وضعیت موجود میتوان راهکارهای زیر در راستای ارتقاء سازمانی و تحقق شهر تابآور بر مبنای مؤلفههای سرمایهی اجتماعی در کلانشهر تبریز ذکر نمود:
- ارتقاء فرهنگ وفاداری، اطاعت، مشارکت، اجتماعگرایی، دوستی و اعتماد بین افراد سازمانها از طریق تشویقات و تنبیهات در راستای افزایش فداکاری و همکاری بیشتر افراد در تحقق اهداف سازمانها.
- ایجاد رویهای مناسب برای ارتقاء انگیزههای رفتاری افراد سازمانها در راستای بهبود عملکرد سازمانی.
- بهرهمندی از نظرات مختلف افراد سازمان در راستای شکلگیری روحیهی مشارکت و همفکری سازمانی.
- شکلگیری ارتباط مناسب مدیران و مسئولان با کارکنان سازمانها.
- تأکید بر رویکرد یکپارچه و سیستمی در نظام مدیریت بحران بهمنظور شکلگیری تعامل و همکاری نهادی در مواجهه با انواع بحرانها.
- تأکید بر دانشمحوری نظام مدیریت بحران بهمنظور دستیابی به راهکارهای مؤثر در حوزهی پیشگیری، آمادگی، مواجهه و بازسازی در انواع بحرانها.
- ایجاد زمینهای در سازمانها بهمنظور دستیابی به رویکردهای متنوع برای مواجهه با انواع بحرانها و دستیابی به شهر تابآور.
تعارض منافع
«بنا بر اظهار نویسندگان مقاله حاضر فاقد هر گونه تعارض منافع بوده است. «
منابع
1. Agudelo-Vero, Claudia, M. (2012). Harvesting urban resources towards more resilient cities, Resources, Conservation and Recycling, 64, 3-12.
2. Barnes-Mauthe, M., Oleson, K.L.L., Zafindrasilivonona, B. (2013). The total economicvalue of smallscalefisheries with a characterization of post-landing trends: anapplication in Madagascar with global relevance. Fish. Res, 147, 175–185.
3. Behzad, D. (2002). Social capital hospitalized for mental health. Social welfare, 2(6), 43-53.
4. Besser, T. (2009). Changes in small town social capital and civic engagement. Journal of Rural Studies, 25(2), 185-193.
5. Eraydin, A., & Taşan-Kok, T. (2013). Introduction: Resilience thinking in urban planning. In A. Eraydin, & T. Taşan-Kok (Eds.). Resilience thinking in urban planning (pp. 1–16). Dordrecht: Springer.
6. Fazeli Kebria, H., Shafqat, A., Bahmani, A., & Karimi, M. (2021). The effect of social capital on resilience with emphasis on the mediating role of organizational citizenship behavior in crises, Case study: Red Crescent staff of Kermanshah province. Crisis Management, 19, 73-81.
7. Firozabadi, S.A., & Imani Jajromi, H. (2006). Social capital and socio-economic development in the metropolis of Tehran. Social welfare, 6(23), 197-224.
8. Folke, C., Carpenter, S. R., Walker, B., Scheffer, M., Chapin, T., & Rochstorm, J. (2010). Resilience thinking: integrating resilience, adaptability and transformability. Ecology and Society, 15(4), 1-9.
9. Ganj, K., & Hojati, F. (2015). Statistical questions and research methods of the doctoral exam in educational management. Tehran: Roshd Publications.
10. Gasparini, P., Manfredi, G., & Asperone, D. (2016). Resilience and Sustainability in the Face of Natural Disasters (Challenges for Future Cities). Translated by Hossein Hataminejad and Morteza Nosratihi. Tehran: Arad Ketab Publications.
11. General Directorate of Roads and Urban Development of East Azerbaijan Province (2015). Report on the situation of unorganized urban areas and the performance of provincial and city headquarters. Secretariat of the Sustainable Reconstruction Headquarters of the target areas and neighborhoods of East Azerbaijan Province.
12. Gholami, H., Panahi, A., & Ahmadzadeh, H. (2020). Future research of resilience of urban settlements against environmental hazards with emphasis on Corona pandemic (Case study: Tabriz city). Environmental hazards, 7(36), 179-199.
13. Ghorbani, M., Avazpour, L., & Usefi, M. (2015). Analysis and Assessment of Social Capital in toward increasing of Local Communities Resilience and Sustainable Landscape Management. Journal of Range and Watershed Management, 68(3), 625-645.
14. Gonzales, P., & Ajami, N. (2017). An Integrative Regional Resilience Framework for the Changing Urban Water Paradigm. Sustainable Cities and Society, 30, 128-138.
15. Hegger, D. L. T., Driessen, P. P. J., Wiering, M., van Rijswick, H. F. M. W., Kundzewicz, Z. W., & Matczak, P. (2016). Toward more flood resilience: Is a diversification of flood risk management strategies the way forward. Ecology and Society, 21(4), 52.
16. Huang, G., Li, D., Zhu, X., Zhu, J. (2021). Influencing factors and their influencing mechanisms on urban resilience in China. Sustainable Cities and Society, 74, 1-11.
17. Klein, R. J. N., & Thomalla, F. (2003). Resilience to Natural Hazards: How Useful is this Concept. Environmental Hazards, 5(1-2), 35–45.
18. Masuod, M., & Haghverdian, F. (2012). The Role of Social Capital on empowerment of the informal settlements (case study: around of Eynak neighborhood in Rasht city). Human settlement planning studies, 7(18), 128-140.
19. Mayunga, J. S. (2007). Understanding and applying the concept of community disaster resilience: A capital-based approach, A Draft Working Paper Prepared for the Summer Academy for Social Vulnerability and Resilience Building, 22- 28 July 2007, Munich.
20. Meerow, S., Newell, J. P., & Stults, M. (2016). Defining urban resilience: A review. Landscape and Urban Planning, 147, 38–49.
21. Nakagawa, Y., & Shaw, R. (2004). Social capital: A missing link to disaster recovery. International Journal of Mass Emergencies and Disasters, 22(1), 5– 34.
22. Neumann, B., & Unger, S. (2019). From voluntary commitments to ocean sustainability. Science, 363, 35–36.
23. Norouzi, H., Khamehchi, H., Darvish, F. (2020). Investigating the Effect of Strategic Human Resource Management Functions on Organizational Resilience with Emphasis on Social Capital Mediation. Quarterly Journal of Nursing Management (IJNV), 9(3), 101-109.
24. O’Hare, P., & White, I. (2013). Deconstructing resilience: Lessons from planning practice. Planning Practice & Research, 28(3), 275–279.
25. Paul, H., Kumar Bamel, U., & Garg, P. (2016). Employee Resilience and OCB: Mediating Effects of Organizational Commitment, VIKALPA. Journal for Decision Makers, 41(4), 308-332.
26. Poortinga, W. (2006). Social relations or social capital? Individual and community health effects of bonding social capital. Social science and medicine, 63(1), 255-270.
27. Pourmohammadi, M.R., Hoseinzade Dalir, K., & Piri, I. (2011). Analysis of the qualitative transformation of social capital in the urban system, a case study of the urban system of East Azerbaijan province. Geographical studies of arid regions, 1(3), 1-19.
28. Rafieian, M., Rezayi, M.R., Asgari, A., Parhizkar, A., & Shayan, S. (2011). Conceptual Explanation of Resilience and Creation of its Indicator in the Community Base Disaster Management. Journal of Spatial Planning, 15(72), 19-41.
29. Rezayi, M.R. (2011). Assessing the economic and institutional resilience of urban communities against natural disasters Case study: Earthquake in Tehran neighborhoods. Crisis management, 2(3), 25-36.
30. Sabatini, F. (2009). Social capital as social networks: a new framework for measurement and empirical analysis of its determinants and consequences. Socio-Economics, 38(3), 429-442.
31. Stumpp, E. M. (2013). New in town? On resilience and “resilient cities”. Cities, 32, 164–166.
32. Toghraei, M.T., & Rezvani, M. (2011). Mapping of Social capital in entrepreneurial marketing activities in small business. New Marketing Research, 2(3), 87-106.
33. Wu, C. (2020). The dynamics of trust before, during, and after the COVID-19 outbreak. Canadian Sociological Association, Societe canadienne di sociologie. York University.
[1] - مقالهی حاضر برگرفته از رسالهی دکتری رشتهی جغرافیا و برنامهریزی شهری تحت عنوان امکانسنجی اصول مدیریتی تابآوری بر مبنای رویکرد هیوگو (HFA) در کلانشهرهای ایران (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)، با همکاری نویسندگان میباشد.
[2] . Paul
[3] . Wu
[4] . Huang
[5] . Durkheim
[6] . Weber
[7] . Bonding Social Capital
[8] . Bridging Social Capital
[9] . Linking social capital
[10] - Besser
[11] - Sabatini
[12] . Cohen
[13] . Composite Reliabilities
[14] . Average Variance Extracted
[15] . Cronbach’s Alpha
[16] . Comparative Fit Index
[17] . Incremental Fit Index
[18] . Root-Mean-Square-Error of Approximation