طراحی الگوی برنامه درسی فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر آن بر عملکردشناختی، عاطفی و مهارتی دانشآموزان دوره متوسطه شهر تهران
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیخلیل غفاری 1 , اسماعیل کاظمپور 2 , علی حسینیمهر 3
1 - گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الیگودرز
2 - گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن
3 - گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان
کلید واژه: فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا), عاطفی و مهارتی, عملکرد شناختی, الگوی برنامه درسی,
چکیده مقاله :
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی برنامه درسی فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر عملکرد شناختی، عاطفی و مهارتی دانشآموزان مقطع متوسطه در حوزه فاوا بود. با توجه به ماهیت موضوع، روش این پژوهش از دو بخش زمینهیابی و شبه آزمایشی از نوع طرح آزمون مقدماتی و نهایی با دو گروه آزمایش و گواه تشکیل شد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانشآموزان (128934 نفر) و دبیران (12890 نفر) و متخصصان برنامه درسی و فاوای شهر تهران (60 نفر) در سال 1387 بود. حجم نمونه شامل 120 دانشآموز، 120 دبیر و 60 متخصص فاوا و برنامه درسی با استفاده از شیوه نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها الف) از پرسشنامه 97 سؤالی 5 گزینهای در 10 مؤلفه مبانی فلسفی، اجتماعی، روانشناختی، مفاهیم و اصطلاحات، حوزۀ دانش، توانش و نگرش، اصول انتخاب و سازماندهی در محتوا، شیوههای آموزش و تدریس و شیوههای ارزشیابی، ب) آموزش الگوی برنامه درسی فاوا بر روی دانشآموزان استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس تکعاملی، آزمون تعقیبی توکی و آزمون t گروههای مستقل) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دیدگاه دانشآموزان، دبیران و متخصصان در مبانی فلسفی، اجتماعی، روانشناختی تفاوت وجود دارد. بین دیدگاه آنان در مفاهیم و اصطلاحات اساسی الگوی برنامۀ درسی فاوا، در دانش و مهارت اساسی و اصول انتخاب و سازماندهی محتوا تفاوت وجود دارد. بین دیدگاه سه گروه آزمودنی در نگرش اساسی، شیوه آموزش و ارزشیابی تفاوت وجود ندارد. سطح مبانی، مفاهیم و اصطلاحات، دانش، نگرش و مهارت دانشآموزانی که الگوی برنامه درسی فاوا را آموزش دیدهاند بهطور معناداری بالاتر است از دانشآموزانی که این آموزش را دریافت نکردهاند
This project aimed to design ICT-based curriculum model and assess its impact on cognitive, affective performance, and skills of high school students. This study has been done through the descriptive survey and quasi-experimental method. Study population included all students (N=128934) and teachers (N=12890) and 60 curriculum and ICT specialists in Tehran in 1387. 120 student, 120 teachers and 60 specialists of ICT and curriculum were selected using multi-stage sampling method. data collection was done by a 52-item questionnaire (with 5 options) in 6 subscales, data analysis was done through descriptive and inferential statistics (ANOVA test, Tukey post hoc test and t-test). Results indicated that there was difference between the view of students, teachers and specialists in philosophical, social, psychological fundamentals. There was difference between their view about basic concepts of ICT curriculum model, basic knowledge, and skill, principles of content selection and organization. There was no difference between their attittude toward teaching method, and evaluation. The Levels of foundation, concepts and terminology , knowledge, attitude and skills of students who trained in ICT curriculum is significantly higher than students who did not receive this training