تجارب دانشجویان دکتری ریاضی از تأثیر تربیتی استاد راهنما در توسعه دانش تدریس
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیعظیمه سادات خاکباز 1 , جمیله علم الهدی 2 , نعمت الله موسی پور 3 , اسماعیل بابلیان 4
1 - دانشگاه شهید بهشتی
2 - دانشگاه شهید بهشتی
3 - دانشگاه شهید باهنر کرمان
4 - دانشگاه تربیت معلم تهران
کلید واژه: برنامه درسی دکتری, توسعه دانش تدریس, تدریس دانشگاهی, استاد راهنما,
چکیده مقاله :
استادان آینده آموزش عالی، دانشجویان دکتری کنونی هستند که آموزش آنان به منظور تدریس در دانشگاه، مورد غفلت واقع شده است. زیرا برنامه درسی دکتری ـ که عمدتاً انتظار میرود تا آنها را برای تدریس دانشگاهی آماده سازد ـ با تمرکز بر توسعه دانش پژوهشی و تخصصی رشتهای آنان تدوین شده است. یکی از مؤلفههای اثر گذار در این برنامه پیش از خدمت، استاد راهنماست که این پژوهش در صدد مطالعه آن است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی ـ پدیدارشناسی و با تمرکز بر سه شرکت کننده، از میان 19 مورد مطالعه انجام شده است. شرکت کنندگان، دانشجوی دکتری ریاضی هستند و در نخستین تجربه خود از تدریس ریاضی دانشگاهی درگیرند. دادههای این پژوهش از طریق مشاهده مشارکتی، مصاحبههای نیمه ساختاری، دفترچه خاطرات روزانه دانشجویان و طرح درسها و دیگر میدانی جمع آوری شده است. همچنین مصاحبه نیمه ساختاری با استادان راهنمای آنان صورت گرفته است. دادهها از طریق کدگذاری و مقوله بندی اشتراس و کوربین تجزیه و تحلیل شدهاند. تحلیل دادهها نشان از آن دارد که استاد راهنما به عنوان فردی اثرگذار در دنیای حرفهای و پژوهشی دانشجوی دکتری، میتواند در توسعه دانش تدریسی او بیشترین مداخله را داشته باشد و آن نقش را گاه به صورت استاد راهنما به عنوان یک مرشد، گاه به شکل استاد راهنما به عنوان الگوی عملی و گاه به شکل استاد راهنمای پنهان میگذارد.
Future professors of higher education are the existing PhD students whom their training for this purpose are neglected since the PhD curriculum, which is expected to prepare them for university teaching, focused on the development of specific research knowledge. One of the most important factors in this curriculum is supervisor, which is mainly studied in this research. The research method was qualitative study with phenomenology approach. It explored the experience of three participants. They were PhD mathematics students who were engaged in their primary experience related to university teaching. Data were gathered through cooperative observation, semi-structured interviews, participants’ autobiographical writing, lesson plans, and other field information. Semi-structured interviews were done with their supervisors too. Data were analyzed through Strauss and Corbin method. Data analysis revealed that supervisors had a prominent influence on PhD students’ teaching knowledge development (as a mentor, as a practical model and hidden supervisor)..
_||_