تأثیر روش تدریس مشارکتی بر گروهگرایی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دوره متوسطه در شهر مشهد
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیمرتضی کرمی 1 , اعظم محمدزاده 2 , معصومه افشاری 3
1 - 1استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
2 - 2دانشجوی گروه علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
3 - 3استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
کلید واژه: برنامه درسی, گروهگرایی, روش تدریس مشارکتی, پیشرفت تحصیلی, آموزش متوسطه,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی بر گروهگرایی و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دوره متوسطه صورت پذیرفت.روش پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر پایه اول دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 90 ـ 89 و حجم نمونه تحقیق 77 نفر بود که 24 نفر در گروه آزمایش، 26 نفر در گروه کنترل 1 و 27 نفر در گروه کنترل 2 قرار گرفتند. در گروه آزمایش، تدریس به روش مشارکتی انجام شد و در گروههای کنترل از روش تدریس سنتی(روش سخنرانی) استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه گروهگرایی ایوانز و جارویس(1986) و آزمونهای پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود که کلیه آزمونها از لحاظ روایی و ضریب پایایی (86/0) مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، از روش آمار استنباطی (MANCOVA) نیز استفاده شد. نتایج آزمون مانکوا نشان داد که بین سه گروه از جهت متغیر گروهگرایی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P= )و نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نمایانگر این بودکه گروه آزمایش در متغیر گروهگرایی نسبت به هر دو گروه (گروه کنترل یک 004/0(P= و گروه کنترل دو ) 005/0(P= از شیوه تدریس کار مشارکتی، تأثیر بیشتری پذیرفته است. ولی بین سه گروه از جهت متغیر پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت (646/0P= ) با وجود اینکه این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نیست اما مقایسه میانگینها در پیشرفت تحصیلی سه گروه، عملکرد بهتر گروه آزمایشی نسبت به دو گروه کنترل را نشان داد. معلمان باید روشهای فعال تدریس را به خوبی فرا گرفته و این روشها را در کلاسهای درس اجرا کنند و همچنین در جهت تغییر نگرش دانشآموزان نسبت به کار گروهی نیز گام بردارند
This quasi-experimental study with pretest – posttest and two control groups investigated the impact of cooperative learning on group tendency and academic achievement of high school students in Mashhad, Iran.The study population was high school first-grade female students of Mashhad in academic year 2010-2011. The sample size was 77, in which 24 were in the experimental group, 26 in control group 1 and 27 in control group 2. In the experimental group cooperative teaching method was used and in control groups the traditional teaching method .The tools were Evans and Jarvis’ group tendency questionnaire (1986) and researcher-made academic achievement tests.All the tests were consistent in terms of validity and reliability coefficient (0.86). To analyse data, both descriptive and inferential statistics (MANCOVA) were used.MANCOVA test showed significant differences among the tendencies of the three groups (P=0.001). Benfroni’s post hoc test results showed that the experimental group was affected more by cooperative teaching method compared with the other two groups (control group 1 with (P= 0.004) and control group 2 with (P=0.005)). But there wasn’t any significant diffenrence among the three groups considering academic achievement (P=0.646). Although this difference is not statistically significant, comparison of the averages of academic achievement in three groups showed better performance of experimental group. Teachers should learn active teaching methods and apply them in their classes. Also they should take measures to change students’ attitudes toward group work.
_||_