پژوهش حاضر با هدف تحلیل راهبردهای رسانه ای، به تاثیر آنها بر ارتقا فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی می پردازد. بدین منظور در پارادایم تفسیری مبتنی بر روششناسی کیفی، از روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین (1988) استفاده شده است. 31 مصاحبه عمیق و نیمه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تحلیل راهبردهای رسانه ای، به تاثیر آنها بر ارتقا فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی می پردازد. بدین منظور در پارادایم تفسیری مبتنی بر روششناسی کیفی، از روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین (1988) استفاده شده است. 31 مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته با صاحب نظران رسانه و محیط زیست، اساتید جامعه شناسی، فرهنگی و رسانه، کارشناسان خبره سازمان های حفاظت محیط زیست، جنگل ها ، مراتع و آبخیزداری کشور و همچنین کارشناسان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان انجام شد. برای ارزیابی اعتبار، مصاحبهشوندگان تفسیر مصاحبهها را تایید کردند و در پایان خلاصهای از الگوی صورت‎بندیشده به چند نفر از استادان، ارایه و نظرهای آنها برای اصلاح و تعدیل جمعآوری شد. راهبردهای پژوهش عبارتند از آموزش محیط زیست از کودکی، مخاطب شناسی، برگزاری جشنواره های هنری، تولید فیلم سینمایی و سریال، ایجاد گروه محیط زیست در رسانه ها، راه اندازی سرویس های چندرسانه ای، انتشار آثار تخریب محیط زیست و منابع طبیعی، ایجاد کمپین، آموزش خبرنگاران، حفظ تشخص ظاهر عوامل محیط زیست و منابع طبیعی، ارتقا سواد محیط زیستی از طریق تحلیل موضوعات منابع طبیعی و محیط زیست، اصلاح تفکر وفور منابع، شخصیت سازی، تولید محتوی کیفی، مقدم بودن رسانه ملی، ارایه طرح زندگی سبز، الگودهی رفتاری کارکنان سازمان های متولی، تامین اعتبارات و حمایت از رسانه ها، ایجاد نظام ارتباطی رسانه و محیط زیست و منابع طبیعی که از مراحل کدگذاری به دست آمد. در نتیجه به کارگیری این راهبردها، پیامد الگوی رسانه ای به منظور ارتقا فرهنگ حفظ محیط زیست و منابع طبیعی مطرح می شود. با توجه به نتایج مطالعه، پیشنهاد میشود به پیدا کردن راهبردهای رسانه ای در راستای ارتقا فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی مردم پرداخت و بدین گونه به کاهش مشکلات زیست محیطی و افزایش رفتار زیست محیطی مسئولانهتر کمک کرد.
پرونده مقاله