پدیده مهاجرت در ایران، در کنار ایجاد فرصت در حوزه تبادلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، مشکلاتی از قبیل عدم توازن جمعیتی، افزایش بیکاری و بروز ناامنی را نیز بدنبال داشته است. ایران از سال 1358 تاکنون، تقریباً به طور دائم میزبان حداقل دو میلیون اتباع خارجی و در دورههایی حت چکیده کامل
پدیده مهاجرت در ایران، در کنار ایجاد فرصت در حوزه تبادلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، مشکلاتی از قبیل عدم توازن جمعیتی، افزایش بیکاری و بروز ناامنی را نیز بدنبال داشته است. ایران از سال 1358 تاکنون، تقریباً به طور دائم میزبان حداقل دو میلیون اتباع خارجی و در دورههایی حتی بیش از چهار میلیون نفر، که غالب آن ها از افغانستان هستند، بوده است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش سئوال اصلی تحقیق اینست که حضور اتباع افغانستان چه فرصتها و چالشهایی را در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته است؟ در این خصوص، این فرضیه را میتوان مطرح نمود که حضور اتباع افغانستان بدون مدرک در ایران چالشهایی در حوزههای مختلف از جمله گسترش قاچاق مواد مخدر و بزهکاری و افزایش آسیبهای اجتماعی بدنبال داشته است که همگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت ملی اثرگذار بودهاند. اما حضور نظاممند اتباع افغانستان فرصتهای گوناگونی در بخشهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی از قبیل ایجاد شرایط نفوذ و تأثیر در نخبگان و ساختار قدرت سیاسی افغانستان، ارتقاء قدرت چانهزنی ایران در سطح بینالمللی، و استفاده از کارگر ارزان قیمت در بُعد اقتصادی را درپی داشته است. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد قوانین موجود و تشکیلات اداری فعلی آن چنان که باید نتوانسته است پاسخگوی خیل عظیم اتباع افغانستانی در کشور بوده و تعدد مراکز قدرت باعث شده از پتانسیلهای مثبت حضور این اتباع نتوان آنچنان که شایسته است بهرهمند شده و چالشهای گوناگونی را در عرصه امنیتی بدنبال داشته است.
پرونده مقاله
آمریکا و متحدانش در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ به عراق حمله نموده و این کشور را به اشغال خود درآوردند. با تثبیت امنیت نسبی در این کشور و انتقال قدرت به سران محلی و با خروج آخرین تیپ رزمیآمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ این جنگ بهطور رسمیخاتمه یافت. با این وجود آمریکا بخشهایی از نیروهای چکیده کامل
آمریکا و متحدانش در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ به عراق حمله نموده و این کشور را به اشغال خود درآوردند. با تثبیت امنیت نسبی در این کشور و انتقال قدرت به سران محلی و با خروج آخرین تیپ رزمیآمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ این جنگ بهطور رسمیخاتمه یافت. با این وجود آمریکا بخشهایی از نیروهای خود را در مراکز حساس و با بهانههای مختلف همچنان حفظ نموه و شواهد حاکی از آن است که این کشور تمایلی به خروج از عراق ندارد. این مسئله پس از ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیشتر نمایان شده و بررسی امکان خروج آمریکا به یکی از مهمترین مسائل این کشور تبدیل شد. اما سئوالی که مطرح میباشد این است که پیش نیازهای اصلی برای خروج آمریکا از عراق چه بوده و منافع عراق و آمریکا در این حوزه کدامها هستند؟ و نقش ایران چیست؟ با توجه به طبیعت این موضوع عنصر اصلی روش این تحقیق متا آنالیز درنظر گرفته شده است. لذا برای این مقاله، یک متا از منابع مختلف الکترونیکی و منتشر شده برای تفسیر دلایل حضور آمریکا در عراق از دیدگاه نئوواقعگرایی استفاده میشود. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که فاکتورهای مختلف مؤثر بر خروج آمریکا از عراق آنچنان قدرتمند نیستند که بتوان در کوتاه مدت و حتی در میان مدت انتظار داشت تا مسئولین عراقی به استراتژی واحدی برای خروج کامل آمریکا از این کشور دست یابند. برخی از این فاکتورها عبارتند از ناکارآمدی دولت عراق به ویژه در حل مشکلات اقتصادی، تمایل بیشتر اکراد و سنیهای عراقی به ماندن آمریکا در این کشور، افزایش مشکلات اقتصادی ایران بخاطر تحریم و امکان مشارکت اقتصادی کمتر در عراق و همچنین مواجه شدن ایران با چالشهای بیشتر برای اجرای نقش سیاسی خود در این کشور تنها بخشیهایی از این موانع میباشند. علیرقم وجود تمامیمشکلات و چالشها در این پژوهش اقداماتی که میتواند عراق را از وجود هرگونه نیروی خارجی بی نیاز کند نیز مورد برررسی قرار گرفته است تا با اتکاء به این اقدامات شاید بتوان فشارها برای خروج آمریکا را افزایش داده و دستکم حضور آمریکا در عراق را به حضوری حداقلی مبدل نمود.
پرونده مقاله