واﮐﺎوی ﻧﻈﺮﯾﺎت اﺳﺘﻌﻤﺎری ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ دوﻟﺖ ﻣﺪرن ﭘﻬﻠﻮی دوم
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات سیاسی
1 - ﻋﻀﻮ ﻫﯿﺎتﻋﻠﻤﯽ و اﺳﺘﺎدﯾﺎر ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﺗﺎﮐﺴﺘﺎن
کلید واژه: وابستگی, دولت, استعمار, نظام پهلوی دوم, دولت دست نشانده,
چکیده مقاله :
نظریه پردازان و تحلیل گران جامعه ایران دیدگاههای مختلفی نسبت به تشکیل دولت مدرن و تحول در کارکردهای آن دولت در تاریخ معاصر ایران بخصوص دولت پهلوی دوم ارایه کردهاند. البته هرکدام از این نظریات در قالبهای مختلف سنتی (تداوم دولتهای کلاسیک)، ترکیبگرا(تداخل ویژگیهای جدید در ویژگیهای سنتی دولت در ایران)، تطبیقگرا (بهرهگیری از تجربه دولت مدرن در غرب برای دولت جدید در ایران) و برونگرا (تبیین ماهیت دولت پهلوی براساس استعمار و وابستگی) استفاده کردهاند. در قالب نظریههای برونگرا به نظریات مختلفی همچون دولت وابسته شاپور رواسانی، دولت سلطهپذیر گازیوروسکی، دولت استبداد شرقی، دولت شبه پیرامونی جان فوران میتوان اشاره کرد. در این نظریات مولفه های همچون سلطهپذیری نظام پهلوی دوم از غرب، وابستگی به آمریکا، نگرش ابزاری غرب به ایران، فقدان پایگاه اجتماعی دولت پهلوی دوم، نگرش امنیتی غرب به ایران، نادیده گرفتن تحولات اجتماعی و نیروهای سیاسی متعارض در ایران، استقلال بالای دولت، نوسازی براساس الگوهای غربی، توسعه نامتوازن، تحولات اقتصادی بر اساس خواستهها و انتظارات غرب، بیتعادلی در جامعه، بیهویتی، جامعه بیطبقه، تفکیک دولت از جامعه (نگرش جزیره ای به دولت) درباره ماهیت دولت پهلوی دوم مورد تاکید قرار گرفتهاند.
One of the most important aspects of contemporary Iranian history has been the formation of modern state and its functional evolvement. In fact, one of the most important changes in the aftermath of Iranian constitutional revolution has been the changes in the nature, structure, and functions of government. That is why theorists and analysts of contemporary history express different views on Iranian governments and in particular on the governments during the reign of Pahlavi the second. These analysts use different approaches such as traditionalism, integrative, comparative and extraversions in their reflection on the government in Iran. Such studies include Ravasani ’s“ dependent governments” Gasiorowski’s “cliental governments”, Foran’s “oriental despotism”. These approaches apply the following concepts in their study of governments in Iran: clientalistic nature of Iranian governments, dependence on west, instrumental approach of the west toward Iran ignoring political forces, rivalry of political forces, classless society, the crisis of identity and consideration of Iran as an Island.
_||_