بررسی، تحلیل و مقایسۀ کرامات در کشفالمحجوب هجویری و رسالۀ قشیریه
محورهای موضوعی : ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)فتحیه السادات کارآموز 1 , دکتر رضا اشرف زاده 2 , دکترمجید تقوی 3
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
3 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
کلید واژه: کرامت, رسالۀ قشیریه, کشفالمحجوب, عرفان اسلامی, مشایخ,
چکیده مقاله :
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیرۀ عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو شخصیت نامی در حوزۀ عرفان اسلامی یعنی علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری به زمینه های کاربست کرامات در سیرۀ عملی اهل تصوف بپردازیم. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. همچنین، جامعۀ آماری پژوهش، کتاب های کشف المحجوب ورسالۀ قشیریه می باشد.کرامت در نظرگاه هجویری و قشیری، دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. به این معنا که عارفان گاهی برای تحقق خواسته های شخصی و گاهی برای نفع عمومی از کرامت استفاده کرده اند. در مجموع، زمینه های مشترک کاربست در دو اثر مذکور عبارتند از: ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ صحبت با پیامبران در حیات و ممات؛ ارتباط با حیوانات؛ شفای بیماران. وجوه تمایز کاربست کرامت در این دو اثر، تنوع و گستردگی بیشتر رسالۀ قشیریه و تعدد مصداق ها و شاهدمثال های آن نسبت به کشف المحجوب و برجسته تر بودن وجه نظری اثر هجویری است. دیگر آنکه، هجویری به کراماتی چون: گفت وگو با خداوند و نقش بستن عبارت بر بدن شیخ متوفی اشاره کرده و در اثر قشیری از کراماتی چون: اطلاع از غیب، تصرف در اشیاء، گفت وگوی شیخ با درخت، و مرگ و حیات ارادی سخن به میان آمده است.
Dignity in the culture of Islamic mysticism is one of the most widely used terms and concepts. This issue has not only stopped at the theoretical level, but has also been reflected in the practical history of Muslim mystics. They have used it to achieve various personal and social goals. In this article, we intend to deal with the fields of application of miracles in the practical life of Sufism based on the opinions of two well-known personalities in the field of Islamic mysticism, namely Ali ibn Osman Hojwiri (author of Kashf al-Mahjoob) and Abolghasem Qosheiri (author of Resaleye Qosheiriyeh). For this purpose, descriptive and analytical methods have been used and data collection has been done based on library resources. Also, the statistical population of the research is the books of Kashf al-Mahjoob and the Resaleye Qosheiriyeh. Dignity in Hojwiri's and Qosheiri's views has two individual and social dimensions. In other words, mystics have sometimes used dignity to fulfill personal desires and sometimes for the public good. In general, the common areas of application in these two works are: mind reading and frosting; capturing the forces and elements of nature; hearing Hatef's voice; talking to the prophets in life and death; communication with animals; healing patients. The distinguishing features of the application of dignity in these two works are the greater variety and breadth of the Resaleye Qosheiriyeh and the multiplicity of its examples and parables than the discovery of the obligatory and the more prominent theoretical aspect of the satirical work. Also, Hojwiri refers to miracles such as: talking to God and tying the phrase on the body of the deceased Sheikh, and as a result of a layer of miracles such as: knowledge of the unseen, possession of objects, Sheikh's conversation with the tree, and death and voluntary life. Come
_||_