ضحاک و لوکی: مقایسه دو اسطورۀ ایرانی و اسکاندیناوی بر مبنای نمایشنامههای ضحاک و ایولف کوچک در چهارچوب نظریۀ کنشگرایانۀ ژرژ دومزیل
محورهای موضوعی : اسطورهفریندخت زاهدی 1 , مارال اصغریان 2 , مهسا طالبی رستمی 3
1 - دانشیار هنرهای نمایشی دانشکدۀ هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
2 - دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشکدۀ هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
3 - دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشکدۀ هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران
کلید واژه: ضحاک, لوکی, ایولف کوچک, دومزیل, ساعدی,
چکیده مقاله :
اسطورهها از بهترین عناصر برای مقایسه و تطبیق میان ملتهای مختلف به شمار میروند. اسطورهها در طول زمان شکلهای مختلفی به خود گرفتهاند و تأثیراتشان در آثار فرهنگی ـ ادبی جوامع مختلف، مشاهده میشود. مقالۀ حاضر مطالعۀ تطبیقی میان دو اسطوره از دو ملیت مختلف است: اسطورۀ ضحاک در ایران و اسطورۀ لوکی در اسکاندیناوی. هدف از نگارش این مقاله، یافتن شباهتهای میانِ این دو شخصیت شرّ اسطورهای و دریافتن ویژگیهای بنیادین آنهاست که در روند شکلگیری شخصیتهایی با همین ویژگیها در ادبیات نمایشی مؤثر واقع شدهاند. در این تحقیق به بررسی تطبیقی نمودهای شکل گرفته از اسطورۀ ضحاک در نمایشنامهای با همین نام از غلامحسین ساعدی و اسطورۀ لوکی در نمایشنامه ایولف کوچک اثر هنریک ایبسن، در چهارچوب نظریۀ کنشگرایانۀ ژرژدومزیل پرداخته شده است. نظریۀ کنشگرایانۀ دومزیل از بررسی تطبیقی کارکردها و کنشها بهره میگیرد که سه کارکرد اساسی آن، حکمرانی، قدرت و باروری است. نتایج حاصل از این پژوهش با شرح تفاوتها و شباهتهای موجود در این آثار نشان میدهد که دو نمایشنامۀ مذکور به عنوان انعکاسی از ریشههای فرهنگی جامعۀ خود بنابر مقتضیات زمانه توانستهاند با کنشهای کارکردشناسانۀ ژرژ دومزیل منطبق شوند.
Myths are amongst the best elements for comparing different nations. In the passage of time, they have changed their form and their effects can be found on cultural-literary works of different societies. The present article is a comparative study on two myths from two different nationalities: The myth of ‘Zahhāk’ in Iran and the myth of ‘Loki’ in Scandinavia. The aim of this study is to find the similarities between these two mythical evil characters and their fundamental features which have had an influence on the forming process of some characters with the same characteristics in dramatic literature. This study compares the aspects of the myth of ‘Zahhāk’ appeared in a play with the same name by Gholam-Hossein Sa'edi with the aspects of the myth of ‘Loki’ appeared in a play by Henrik Ibsen called The Little Eyolf in the framework of trifunctional hypothesis by George Dumézil. The trifunctional hypothesis by Dumézil benefits from a comparative study of functions and actions; the three basic functions of it are the function of sovereignty, the military function and the function of productivity. By describing the differences and similarities between these two works, the results of the research suggests that the two aforementioned plays, as a reflection of cultural roots of their society, have been in accordance with the trifunctinal hypothesis of George Dumézil.
ایبسن، هنریک. 1352. ایولف کوچک. ترجمۀ حفظ الله بریری. تهران: مازیار.
بندهش. ۱۳۹۰. گزارش مهرداد بهار. چ۴. تهران: توس.
پیج، ریموند ایان. 1387. اسطورههای اسکاندیناوی. ترجمۀ عباس مخبر. چ۳. تهران: مرکز.
جعفری دهقی، محمود و زهرا دشتبان. 1392. «بررسی سرانجام جمشید، پادشاه اساطیری در مآخذ گوناگون». فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب. ش31.
دومزیل، ژرژ و دیگران. 1391. جهان اسطورهشناسی. ترجمة جلال ستاری. چ۳. تهران: مرکز.
زمردی، حمیرا. 1389. «اسطوره، کلید رویارویی با درک جهان؛ مقدمه تحلیلی در باب اسطورهشناسی». آزما. ش73. صص 42-40.
ساعدی، غلامحسین.1377. ضحاک. اهواز: بهنگار.
صد در نثر و صد در بندهش. 1392. به کوشش بهمن انصاری (سوشیانت). موجود در کتابخانه مجازی ـ کتب نایاب، تاریخی، زرتشتی.[1]
طبسی، محسن و محمود طاووسی. 1385. «نگاهی به داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه فردوسی». فصلنامۀ مطالعات ایرانی. ش10. صص 174-161.
مختاریان، بهار. 1389. درآمدی بر ساختار اسطورهای شاهنامه. تهران: آگه.
مختاریان، بهار و مریم کمالی. 1390. «تحلیلی دیگر از طبقات ساسانی». فصلنامۀ نشر دانش. ش 119. صص 28- 19.
نامور مطلق، بهمن. 1392. درآمدی بر اسطورهشناسی: نظریهها و کاربردها. تهران: سخن.
ولیپور هفشجانی، شهناز. 1395. «اسطوره فریدون، نمادها، بنمایهها و تحولات آن». فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب. ش43. صص 343-315.
English scours
Andreas Munch, Peter. 1926. Norse Mythology Legends of Gods and Heroes, New York: The American-Scandinavian Foundation
Dumezil, Georges.1959.Gods of the Ancient Northmen. Ed by Einar Haugen. California: University of California Press.
Wanner, Kevin J.2009.”Cunning Intelligence in Norse Myth: Loki, Odinn, and the Limits of Sovereignty”, History of Religions. Chicago: the University of Chicago Press. Vol. 48, No. 3, Pp. 211-246.
Bondahešn. (2011/1390SH). Gozāreš-e Mehrdād Bahār. 4th ed. Tehrān: tūs.
Dumezil, Georges et al. (2012/1391SH). Jahān-e ostūre-šenāsī. Tr. by Jalāl Sattārī. 3rd ed. Tehrān: Markaz.
Ibsen, Henrik. (1973/1352SH). Eyolf-e kūčak. Tr. by Hefzollāh Barīrī. Tehrān: Maziyār.
Ja’farī Dehqī, Mahmūd & Zahrā Daštbān. (2013/1392SH). “Barresī-ye saranjām-e jamšīd, pādešāh-e asātīrī dar ma’āxez-e gūnāgūn”. Quarterly Journal of Mytho-Mystic Literature. Islamic Azad University- South Tehran Branch. No. 31.
Moxtāriyān, Bahār. (2010/1389SH). Darāmadī bar sāxtār-e ostūreī-ye šāhnāme. Tehrān: Āgāh.
Mokhtarian, Bahar & Maryam Kamālī. (2011/1390SH). “Tahlīlī dīgar az tabaqāt-e sāsānī”. Fasl-nāme-ye Našr-e Dāneš. No. 119. Pp. 19-28.
Nāmvar Motlaq, Bahman. (2013/1392SH). Darāmadī bar ostūre-šenāsī: Nazarī-ye-hā va Kārbord-hā. Tehrān: Soxan.
Page, Raymond Ian. (2008/1387SH). Ostūre-hā-ye eskāndīnāvī (Norse myths). Tr. by Abbās Moxber. 3rd ed. Tehrān: Markaz.
Sā’edī, Qolāmhossein. (1998/1377SH). Zahhāk. Ahvāz: Beh-negār.
Sad dar Nasr va Sad dar Bondaheš. (2013/1392SH). With the Effort of Bahman Ansāri. Acc. on www.TarikhBook.ir
Tabasī, Mohsen & Mahmūd Tāvūsī. (2006/1385SH). “Negāhī be dāstān-e zahhāk-e mārdūš dar šāhnāme-ye ferdowsī”. Fasl-nāme-ye Motāle’āt-e Īrānī. No. 10.
Valīpūr Hafšejānī, Šahnāz. (2016/1395SH). “Ostūre-ye fereydūn, nomād-haā, bonmāye-hā va tahavvolāt-e ān”. Quarterly Journal of Mytho-Mystic Literature. Islamic Azad University- South Tehran Branch. No. 43. Pp. 315-343.
Zomorrodī, Homeyrā. (2010/1389SH). “Ostūre, kelīd-e rūyarūie’ī bā dark-e Jahān; moqaddame-ye tahlīlī dar bāb-e ostūre-šenāsī”. Āzmā. No. 73. Pp. 40-42.