بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و روشهای تامین مالی و سودآوری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
محورهای موضوعی : آینده پژوهیفریدون رهنمای رودپشتی 1 , عظیم اصلانی 2
1 - نویسنده مسئول
2 - ندارد
کلید واژه: حاکمیت شرکتی, تمرکز مالکیت, اندازه شرکت, سودآوری شرکت, سهامداران اکثریت (عمده), تامین مالی, ایجاد بدهی, سود انباشته, انتشار سهام,
چکیده مقاله :
چگونگی کنترل و اداره شرکتها و همچنین روشهای تامین مالی آنان، امروزه از مهمترین مباحث حاکمیت شرکتی در دنیا میباشد. کنترل و اداره شرکتها تحت تاثیر مستقیم میزان تمرکز مالکیت سهام این شرکتها است که در دست سهامداران عمده قرار دارد. چگونگی تمرکز مالکیت در کشورهای مختلف دنیا بر نحوه بر نحوه تامین مالی شرکتها نیز موثر میباشد. در این تحقیق چگونگی تمرکز مالکیت و همچنین نحوه تامین مالی و اثر آن بر سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار میگیرد. از اطلاعات انتشار یافته سازمان بورس اوراق بهادار تهران در طی سالهای 83-79 در قالب ترازنامه و صورتحساب سود و زیان و یادداشتهای همراه ترازنامه استفاده میگردد. بررسی رابطه بین تمرکز مالکیت و اندازه شرکت ها (سرمایه) و ارتباط آنان با روشهای تامین مالی (سود انباشته، ایجاد بدهی، انتشار سهام) از اهداف تحقیق حاضر است. اثر هرکدام از متغیرهای فوق بر سودآوری شرکتها نیز بررسی میگردد. نتایج این تحقیق برای خریداران سهام شرکتها و اعتبار دهندگان به شرکتها و کلیه دستاندرکاران بورس اوراق بهادار در ایران و محققین و دانشجویان رشتههای مالی میتواند کاربرد داشته باشد. میزان تمرکز مالکیت در شرکتهای ایرانی با اندازه پایین، بیشتر است. با افزایش اندازه شرکت ها بر میزان سودآوری آنان در شرکتهای ایرانی بطور معنیداری افزوده میگردد. با افزایش تمرکز مالکیت بر میزان تامین مالی از طریق ایجاد بدهی نیز بطور معنیداری افزوده میشود، یعنی بر طبق همان قاعده کلی همانند دیگر کشورهای دنیا که این تحقیق در آن مکانها هم انجام شده، سهامداران اکثریت در ایران هم نمیخواهند با آوردن شرکای جدید کنترلی خود بر شرکت را از دست بدهند.
Quality of controling and directing of firms and their patterns of finance are important discussions incorporate governance in recent years in the world .Ownership is a key element in corporate control andgovernance. Quality of ownership concentration of top stock holders affect directly patterns of finance.Implementation of specific financing pattern in southeast Asia led to financial crisis. This thesis surveycontrol structure and patterns of financing of listed firms in Tehran stock exchange .Financial datas areissued by Tehran stock exchange in period 2000-2004 in the formes of balance sheet and income statementand other information are used in this thesis .Ownership concentration is measured by the proportion ofshares owned by top one shareholders. The iranian corporate sector’s owenership concentration iscategorized into three groups based on percentage of ownership (i) 0%-33% (ii) 33%-66% (iii) 66%-100%.By firm size, the corporate sector is divided into large, medium, and small companies, depending on capitals.The relationship bettween ownership concentration and firms size are tested, then their relations withpatterns of financing (retained earning, debting, issuing equities) are tested. The effect of each abovevariables on sale and profitability are tested, too. The conclusions indicated, the most important source offinancing in Iranian firms is debting, with average ratio 0.6, and also stock issue with average ratio 0.3 is thesecond, and retained earning with average ratio 0.1 is the thired patterns of financing in compare with othercountries. Ownership and control of corporations in Iran are highly concentrated, ownership concentration oftop one stockholder in Iranian firms held, on average 50/1 percent of shares, is the highest in compare withother countries. Based on a Regression analysis,there is statistically significant relationship between capitaland profitability, increasing in capital led to high profitability and also reduction in depending on financingin debt and a little increase in issuing equities, in Iranian firms .On the other hand, results show a significantpositive relationship between ownership concentration and financial leverage, as measured by total debt – to-total assets ratios.These are consistent with the hypothesis that companies with more concentratedownership tend to engage in higher debt financing because their controling owners do not want to dilute theircontrol by bringing in new equity holders