تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی با استفاده از ISM
محورهای موضوعی : آینده پژوهیعبدالحسین شکری 1 , هوشنگ تقی زاده 2 , مجید باقر زاده خواجه 3
1 - گروه مدیریت، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2 - گروه مدیریت، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3 - گروه مدیریت، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
کلید واژه: ISM, روابط علی, اکوسیستم کارآفرینی, توسعه صنعتی,
چکیده مقاله :
سیاستگذاران در حال حاضر شروع به مطالعه بر روی شایستگیهای مورد نیاز یک سیستم مبتنی بر حمایت از کارآفرینی با رشد بالا نمودهاند. یک رویکرد در حال ظهور تمرکز بر اکوسیستم های کارآفرینی است. بر همین اساس هدف این تحقیق تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی با استفاده از ISM میباشد. روش تحقیق از نوع توصیفی بوده و نمونه آماری این تحقیق به روش نمونهگیری هدفمند و به تعداد 143 نفر در بخش تأییدی و 15 نفر خبره در بخش الگوی ساختاری- تفسیری(ISM) انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده که پس از تأیید روایی و پایایی در بین اعضای نمونه آماری تحقیق توزیع شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل عاملی تأییدی و الگوی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. نتایج بررسیهای نشان میدهد که بازارهای قابل دسترسی شامل بازار داخلی و بازار بینالمللی در سطح اول قرار داشته و برای دستیابی به این بازارها بایستی اساس و پایه اکوسیستم کارآفرینی مانند بودجه و مالی، دانشگاه ها به عنوان کاتالیزورها، سرمایه فکری و نیروی کار، آموزش و پرورش و پشتیبانی فرهنگی تقویت شود.
Today, policy makers have started to study the required competency of a system which supports entrepreneurship with high growth. An emerging approach has focused on entrepreneurship ecosystems. Accordingly, the current research aims to determine the causal relationships of the entrepreneurship ecosystem dimensions in order industrial development by using ISM. The research method is descriptive and the sample was gathered by targeted sampling method. Furthermore, 143 ones and 15 experts were selected for confirmed section and Structural-Interpretative Modeling (ISM) section respectively. A questionnaire was used to collect data. Its validity and reliability was confirmed; then it was distributed among the members of the statistical sample. In order to analyze the data, confirmatory factor analysis and Structural-Interpretive Modeling was applied. The results show that accessible markets such as the domestic market and the international market are placed in the first level; moreover, the foundations and basis of entrepreneurship ecosystems such as budget and finance, universities as catalysts, intellectual capital and labor, education and cultural support should be enhanced for gaining access to these markets.
.
_||_.
تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی با استفاده از ISM
چکیده
سیاستگذاران در حال حاضر شروع به مطالعه بر روی شایستگیهای مورد نیاز یک سیستم مبتنی بر حمایت از کارآفرینی با رشد بالا نمودهاند. یک رویکرد در حال ظهور تمرکز بر اکوسیستم های کارآفرینی است. بر همین اساس هدف این تحقیق تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی با استفاده از ISM میباشد. روش تحقیق از نوع توصیفی بوده و نمونه آماری این تحقیق به روش نمونهگیری هدفمند و به تعداد 143 نفر در بخش تأییدی و 15 نفر خبره در بخش الگوی ساختاری- تفسیری(ISM) انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده که پس از تأیید روایی و پایایی در بین اعضای نمونه آماری تحقیق توزیع شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل عاملی تأییدی و الگوی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. نتایج بررسیهای نشان میدهد که بازارهای قابل دسترسی شامل بازار داخلی و بازار بینالمللی در سطح اول قرار داشته و برای دستیابی به این بازارها بایستی اساس و پایه اکوسیستم کارآفرینی مانند بودجه و مالی، دانشگاه ها به عنوان کاتالیزورها، سرمایه فکری و نیروی کار، آموزش و پرورش و پشتیبانی فرهنگی تقویت شود.
واژههای کلیدی: اکوسیستم کارآفرینی، توسعه صنعتی، روابط علی، ISM
مقدمه
کمیسیون اروپا1 کارآفرینی را به عنوان فرآیند افزایش فعالیت اقتصادی با در نظر گرفتن ریسک، خلاقیت، نوآوری و داشتن یک سیستم مدیریت مناسب تعریف می کند. کارآفرینی یک عنصر حیاتی برای رشد اقتصادی است(آدوستیچ،2007). این دیدگاه که کارآفرینی به ارث برده نمیشود، تقریبا مورد توافق مدیران و سیاستگذاران توسعه صنعتی و اقتصادی است(معروف خانی و همکاران،2018). بر همین اساس نیز در طی شصت سال گذشته، شیوهای که در آن دولتهای کشورهای پیشرفته سیاستهای صنعتی و تجاری را اتخاذ کرده اند، تکامل یافته است. در طول بیست سال گذشته نیز هم مقدار ابتکار سیاستگذاری و هم میزان بودجه اختصاص یافته به این فعالیت ها، در یک فرایند به نام "وضعیت توسعه"بیشتر شده است(بلاک ، 2008). بر این اساس، سیاستگذاران در حال حاضر شروع به مطالعه بر روی شایستگیهای مورد نیاز یک سیستم مبتنی بر حمایت از کارآفرینی با رشد بالا نمودهاند. این نشان دهنده تغییر در جهت مداخلات مربوط به شرکتها در جهت توسعه شبکهها، هماهنگ کردن اولویتها، ایجاد ظرفیتهای سازمانی جدید و ایجاد همکاری بین سهامداران مختلف میباشد(وارویک، 2013). یک رویکرد در حال ظهور تمرکز بر اکوسیستم های کارآفرینی است( فلد،2012 ).
مفهوم اکوسیستم شامل همکاری و رقابت بین شرکت ها، بخشها و صنایع، ارتباط سازمانها، فنآوریها، مصرف کنندگان و محصولات است(فلورس و همکاران،2017؛ انگرانی ، 2007). این شبکه روابط، شامل بازیگران متفاوتی است که در تعامل با یکدیگر بوده و به عملکرد یک جامعه یا منطقه کمک می کند. فرصتهای جدید برای کسب و کارها فراهم و مرزهای کارآفرینی را تعریف میکند(ولتر ،2011؛ ثورنتن و همکاران،2011). مطالعات نشان میدهد اکوسیستمهای کارآفرینانه با سرعت بالا تبدیل به ابزار عمومی در مطالعه جغرافیای کارآفرینی شده است. اکوسیستمها مجموعهای از دور نمای فرهنگی متمرکز، شبکههای اجتماعی، حمایت مالی، دانشگاهها و سیاستهای اقتصادی فعالی هستند که مجموعه حمایتی از کسب و کار مخاطره آمیز مبتنی بر نوآوری را خلق میکنند. کارآفرینان در اکوسیستم باید بتوانند فرصتها را نه تنها در اکوسیستم، بلکه در خارج از آن نیز تشخیص داده و از آن بهرهبرداری کنند. اکوسیستم کارآفرینی یک الگوی رشد را برای کارآفرینان فراهم میکند(داوری و همکاران، 1396). با توجه به اینکه اکوسیستم کارآفرینی یک الگوی رشد برای کارآفرینان و کسب و کارها ایجاد مینماید، لذا بررسی و ارائه یک مدل مناسب برای اکوسیستم کارآفرینی میتواند تقویت کننده توسعه صنعتی کسب و کارها شود. در سالهای اخیر به رغم تلاشهایی که در جهت توسعه کارآفرینی در کشور شده است، رشد معنیداری در حوزه کسب و کارهای جدید و کارآفرینی دیده نمیشود. در تحلیل این عدم موفقیت بسیاری از متخصصان و مدیران اجرایی به مشکلات متعددی اشاره میکنند که در چارچوب اکوسیستم کارآفرینی قابل تحلیل میباشد. به کارگیری سیاستهای سلیقهای در حوزه اقتصادی و کسب و کار، عدم ثبات قوانین و مقررات مرتبط با کارآفرینی و تجارت، بی ثباتی در مدیران و کارفرمایان دولتی، عدم دسترسی به زیرساختهای مناسب توسعه کارآفرینی، نامناسب بودن بازار، عدم حمایت بانکها از تولید با وجود رشد قارچ گونه این بانکها در سالهای اخیر و عدم اثربخش آموزشهای دانشگاهی کارآفرینی از جمله دلایل عدم موفقیت در توسعه کارآفرینی و به دنبال آن توسعه صنعتی است. به نظر میرسد برای فائق آمدن بر این مشکلات و توسعه کارآفرینی، یک راهبرد مناسب در چارچوب اکوسیستم کارآفرینی مورد نیاز خواهد بود تا بر اساس آن بتوان به توسعه صنعتی مناسبی دست یافته و رشد اقتصادی کشور را افزایش داد. اکوسیستم کارآفرینی مفهومی نوظهور، اما شدیدا مورد توجه میباشد که به بررسی عناصر بیرونی و خارج از کنترل بنگاه یا تیم کارآفرین میپردازد که دارای اثرات مستقیمی بر نرخ راهاندازی فعالیتهای کارآفرینی و میزان موفقیت آنها است. نگاه اکوسیستمی به این معنی است که کارآفرینی به صورت ایزوله شکل نمیگیرد و مجموعهای از عوامل باید فراهم شوند تا از دل آن فعالیت کارآفرینی به وقوع بپیوندد. عواملی که بالغ بر صدها جزء متمایز دارد(براتی و همکاران، 1396). محققین عمدتا آنها را در شش دسته کلی محیط فرهنگی مساعد برای کارآفرینی، سیاستگذاری و رهبری توانمندکننده، در دسترس بودن منابع تأمین مالی مناسب، سرمایه انسانی با کیفیت، بازارهای مناسب برای کالاها و خدمات و طیف وسیعی از حمایتهای نهادی و زیرساختی طبقهبندی میکنند(آیزنبرگ،2011). به مجموعه این عوامل، اکوسیستم کارآفرینی گفته میشود(براتی و همکاران، 1396). بر همین اساس برای توسعه صنعتی در یک منطقه، ایجاد بستر مناسب در چارچوب اکوسیستم کارآفرینی ضرورت دارد. از این رو توسعه مدلی برای اکوسیستم کارآفرینی بر اساس نگاه به توسعه صنعتی میتواند اهمیت داشته باشد. از طرفی نیز بررسی تحقیقات قبلی انجام شده در حوزه اکوسیستم کارآفرینی در ایران و خارج از کشور نشان دهنده برخی از شکافهای مطالعاتی است که انجام تحقیقی در این خصوص را ضروری میسازد.
بر همین اساس هدف این تحقیق تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی در جهت شناخت از نحوه تعاملات ابعاد اکوسیستم کارآفرینی در جهت برنامهریزی مناسب برای توسعه صنعتی میباشد.
مبانی نظری تحقیق
به نظر میرسد مور2( 1393)، یکی از اولین کسانی است که از اصطلاح اکوسیستم استفاده میکند. او پیشنهاد کرد که یک کسبوکار باید نهتنها بهعنوان عضو یک صنعت واحد در نظر گرفته شود، بلکه همچنین باید بهعنوان بخشی از اکوسیستم کسبوکار در سراسر صنایع مختلف در نظر گرفته شود. کسبوکار، بهسادگی، در یک خلأ شکل نمیگیرد. در ادامه، مور بیشتر توضیح میدهد که هر اکوسیستم تجاری در چندین مرحله توسعه مییابد؛ و بهویژه در اوایل مرحله اول، به همکاری با اعضای مختلف اکوسیستم میپردازد. رویکردهای در حال ظهور، بر تعریف و توضیح نقش و عملکرد اکوسیستم کارآفرینانه تمرکز دارند(نامبیسون و براون 2013؛ معروف خانی وهمکاران، 2013؛ ملکی،2011). درواقع، بینشهای متفاوتی در مورد اکوسیستم وجود دارد؛ و همه این بینشها این سوال را مطرح میکنند که چگونه میتوان اکوسیستم کارآفرینی که امروزه سروصدای زیادی به پا کرده است را تعریف نمود؟ اساساً، اکوسیستم را میتوان بهعنوان یک سیستم معرفی کرد که موجب پرورش و بقای کارآفرینی میشود(آیزنبرگ، 2010). چنین امری، ارتباطات متقابل و فعالیتهای میان سهامداران مختلف در یک جامعه کارآفرین و اهمیت محرکهایی را مورد تأکید قرار میدهد که کنشگران مختلف همزمان با حرکت بهسوی سازگاری با اکوسیستم با آن روبرو میشوند(وارویک ، 2013). میسون و براون3(2014)، اکوسیستم کارآفرینی را بهعنوان مجموعهای از کنشگران کارآفرین دارای ارتباط متقابل، سازمانهای کارآفرینی، نهادها و فرآیندهای کارآفرینی در نظر میگیرند که بهطور رسمی و غیررسمی با یکدیگر ادغام شدهاند تا "به هم بپیوندند"، "نقش مداخله گرایانه داشته باشند" و "عملکرد را در محیط کارآفرینی محلی مدیریت کنند". اوتیو و همکاران4، 2014 و رودریگوز پوز5، 2013)، با جزئیات، در مورد تقویت همکاری بین سهامداران مختلف، ایجاد ظرفیت سازمانی جدید و یا انگیزه برای نوآوری بحث میکنند. کارلسون و همکاران6 (2002)، به موضوع مشابه در ارتباط با اکوسیستم کارآفرینی اشاره میکنند. پیچیدگی روابط همکاری، ارتباطات و بازخورد بین کنشگران نهادی مختلف مورد بحث قرار گرفته است. میسون و براون(2014)، اکوسیستم کارآفرینی را بهعنوان مجموعهای از کنشگران کارآفرین دارای ارتباط متقابل، سازمانهای کارآفرینی، نهادها و فرآیندهای کارآفرینی در نظر میگیرند که بهطور رسمی و غیررسمی با یکدیگر ادغام شدهاند.
مفهوم اکوسیستم کارآفرینی، دیدگاه جدید و متمایزی در مورد کارآفرینی منطقهای ارائه میدهد. هرچند این مفهوم با موضوعات مختلفِ نظریۀ خوشه، سیستم نوآوری و منطقه صنعتی نیز درهمآمیخته میشود (میسون و براون، 2014). وجه مشترک این مفاهیم (از جمله اکوسیستمهای کارآفرینی) تأکید بر محیط کسبوکار بیرونی است (اسپیگل، 2015؛ استم و اسپیگل، 2016). به طور خاص، آنها استدلال میکنند که نیروهای خاصی در خارج از مرزهای یک شرکت، اما در داخل یک منطقه وجود دارند که رقابتجویی شرکت را افزایش میدهند. در مناطق صنعتی، روی یکی از تخصصهای کارگران یک صنعت، یعنی، یک تقسیم کار محلی تمرکز شده است (مارشال، 1920). اخیراً بهعنوان یک موجودیت اجتماعی منطقهای توصیف شده است که در آن جامعهای از مردم و جمعی از شرکتها تمایل به ادغام دارند (بکاتینی1، 1990). نظریه خوشه بهعنوان «تجمع جغرافیایی شرکتها و مؤسسات مرتبط در یک زمینۀ خاص» تعریف شده است. این شرکتها و مؤسسات، تأمینکنندگان تخصصی، شرکتهای صنعتی، مؤسسات (دولتی)، برای مثال، دانشگاهها و اتاقهای فکری که پشتیبانی ویژه ارائه میدهند را شامل میشود. فهرست عناصر را میتوان در چهار عامل دستهبندی کرد: 1) شرکتهای یک صنعت مرتبط، استراتژی و رقابت آن صنعت، 2) شرایط تقاضا، 3) شرایط عامل و 4) صنایع وابسته و پشتیبانیکننده (پورتر، 2001). همکاری و رقابت بین این مؤلفهها، یعنی، ارتباط متقابل خوشه، میتواند به رشد، رقابت و نوآوری منجر شود روابط متقابل بین مؤسسات تولید دانش، مثل دانشگاهها و سازمانهای تحقیقاتی عمومی و شرکتهای نوآور، موضوعات اکوسیستمهای نوآوری منطقهای (RIS)2 هستند. این شبکهها باعث سرریز دانش میشوند و از این راه نوآوری منطقه را تقویت میکنند (کوک3 و همکاران، 1997).
اولین تفاوت بین رویکرد اکوسیستم کارآفرینی و مناطق صنعتی، سیستمهای نوآوری و خوشهها این واقعیت است که به جای شرکتها، خودِ کارآفرینها در بطن مفهوم قرار دارند (استم و اسپیگل، 2016). در نتیجه، رویکرد اکوسیستم کارآفرینی نهتنها کارآفرینی را بهعنوان نتیجۀ اکوسیستم، بلکه بهعنوان یک فاکتور ورودی مهم تفسیر میکند، چراکه یک کارآفرین با خلق سیستم و حفظ سلامت آن، نقش بازیگر اصلی را ایفا میکند (فلد4، 2014). این خصوصیسازی در مقایسه با سه مفهوم دیگر به کاهش نقش دولت منجر میشود (استم و اسپیگل، 2016). به طور مشابه، فلد5 (2012) بیان میکند که این مفهوم، نقش دولت را به یک تغذیهکننده تغییر میدهد. نمونههای دیگر تغذیهکنندهها، سازمانهای پشتیبان مالی و خدماتی هستند. علاوه بر این، این کارآفرینها میتوانند بهعنوان مربی یا «معاملهگر» افرادی با شبکه اجتماعی خاص خود عمل کنند، و از این طریق واسطۀ روابط میان سایر بازیگران باشند و خلق کسبوکار مخاطرهپذیر جدید را تقویت کنند (فلد6، 2012).
بر اساس تعریف، خوشهها و مناطق صنعتی از شرکتهای یک صنعت خاص تشکیل شدهاند، در حالی که یک اکوسیستم کارآفرینی از مجموعۀ ناهمگونی از شرکتها تشکیل شده است (اسپیگل، 2015). علاوه بر این، پیشینۀ تحقیق اکوسیستم بر خلاف پیشینۀ تحقیق سیستمهای نوآوری، خوشهها و مناطق صنعتی، صراحتاً روی شرکتها و استارتاپهای با رشد بالا تمرکز دارد (میسون و براون، 2014؛ استم و اسپیگل، 2016). این سه مفهوم بر شرکتهای بزرگ و معتبر و / یا شرکتهای کوچک و متوسط تأکید دارند (استم و اسپیگل، 2016). به طور مشابه، ای. مارکوسن7 (1996) اشاره میکند که خوشهها و مناطق صنعتی همیشه این استارتاپهای با رشد بالا را شامل نمیشوند. اگرچه نظریههای سیستمهای نوآوری، خوشهها و مناطق صنعتی نقشی برای کارآفرینان را شامل میشوند (برای مثال، کوک، 2002)، اما این پژوهشها کارآفرینان را بهعنوان نقاط کانونی در نظر نمیگیرند، بلکه بیشتر بر نقش آنها در کلِ خلق ارزش و نوآوری تمرکز دارند (استم و اسپیگل، 2016). به همین دلیل است که این چارچوبها اغلب استارتاپها را بهعنوان جایگزینهای کوچکتر شرکتهای بزرگ تفسیر میکنند. در مقابل، استارتاپها باید بهعنوان سازمانهای منحصربهفرد با تواناییها و منابع متمایز و محدودتر دیده شوند. اسپیگل (2015) این نتیجهگیری را ارائه میدهد: «مزایای یک اکوسیستم کارآفرینی به جای انواع دیگر مزایای صنعتی موجود در خوشهها که به شرکتهای در هر اندازه و سنی تعلق دارند، به منابع خاص فرایند کارآفرینی مثل فرهنگ استارتاپی و تأمین مالی مربوط میشوند» (اسپیگل، 2015).
آخرین تفاوت به نقش سرریزهای دانش مربوط میشود (استم و اسپیگل، 2016). مدلهای سنتی، مثل خوشهها و سیستمهای نوآوری بر دانش فنی و دانش بازار تمرکز دارند (کوک، 2001). دانش فنی برای ایجاد و توسعه محصولات و فناوریهای جدید مهم است. دانش بازار برای این که بفهمیم آیا این محصولات جدید شانس موفقیت در بازار را دارند یا خیر، ضرورت دارد. رویکرد اکوسیستم در کنار این دو نوع دانش، نوع سوم دانش را شامل میشود: دانش مربوط به خود فرایند کارآفرینی (استم و اسپیگل، 2016). برخی نمونههای این نوع دانش، آگاهی از چالشهای مقیاسگذاری یک شرکت، نحوۀ مطرح کردن یک ایده برای سرمایهگذاران و تدوین برنامههای کسبوکار، نحوۀ جذب تأمینکنندگان و مشتریان بالقوه جدید در هنگام شروع سرمایهگذاری و غیره است. بنابراین، کارآفرینان برای اکوسیستم بسیار مهم هستند، چراکه آنها بهعنوان مربی عمل میکنند و با دیگر کارآفرینان ارتباط برقرار میکنند، که این امر به گسترش دانش کارآفرینی منجر میشود.
آیزنبرگ(2011) معتقد است که رویکرد اکوسیستم کارآفرینی یک رویکرد جدید و مقرونبهصرفه برای تقویت رونق اقتصادی را شکل میدهد. بنا به گفتۀ آیزنبرگ، اکوسیستم کارآفرینی «جایگزینی یا حداقل مکملی ضروری یا حتی پیششرطی برای استراتژیهای خوشه، سیستمهای نوآوری، اقتصاد مبتنی بر دانش و سیاستهای رقابتجویی ملی است» (آیزنبرگ، 2011).
در سالهای اخیر، یک رویکرد فوقالعاده مؤثر توسط آیزنبرگ بسط یافته است. آیزنبرگ در مقالات مختلفی تأثیر استراتژی اکوسیستم کارآفرینی را بر رشد کسبوکار مورد بحث قرار داده است(آیزنبرگ،2010). چارچوب این اکوسیستم در جدول(1) نشان داده شده ست.
جدول(1): چارچوب اکوسیستم کارآفرینی از منظر (آیزنبرگ،2011) | ||
سیاست | رهبری | - پشتیبانی بیقیدوشرط - مشروعیت اجتماعی - سیاست درهای باز برای طرفداران -استراتژی کارآفرینی -ضرورت، بحران و چالش |
دولت | - نهادها (بهعنوانمثال سرمایهگذاری، پشتیبانی) - پشتیبانی اقتصادی (بهعنوانمثال R&D، بودجههایی برای خیز ابتدایی) - محرکهای چارچوب قوانین (بهعنوانمثال سود مالیات) - نهادهای تحقیقی - قوانین مناسب با معاملات مخاطرهآمیز (بهعنوانمثال ورشکستگی، انجام معاملات، دارایی، حقوق و نیروی کار) | |
اقتصاد | سرمایه اقتصادی | - وامهای خرد - خانواده، دوستان و سرمایهگذاری مالی کمککننده - سرمایهگذاری مخاطرهآمیز مرحله صفر - بودجه سرمایهگذاری مخاطرهآمیز - دارایی خصوصی - بدهی |
فرهنگ | داستانهای موفقیت | - موفقیتهای قابلمشاهده - تولید ثروت برای مؤسسان - شهرت ملی |
هنجارهای اجتماعی | - تحمل ریسک، اشتباه و شکست - نوآوری، خلاقیت، آزمایش - جایگاه اجتماعی کارآفرین - تولید ثروت - جاهطلبی، انگیزه، اشتیاق |
ادامه جدول(1): چارچوب اکوسیستم کارآفرینی از منظر(آیزنبرگ،2011)
پشتیبانیها | نهادهای غیر دولتی | - ترویج کارآفرینی در سازمانهای غیرانتفاعی - محتواهای برنامه تجاری - کنفرانسها - روابط موافق با کارآفرینی |
زیرساختها | - ارتباطات مخابراتی - حملونقل و تدارکات - انرژی - نواحی، تکوین مراکز، خوشهها | |
مشاغل حمایتی | - حقوقی - حسابداری - بانکهای سرمایهگذاری - متخصصان فنی، مشاوران | |
سرمایه انسانی | نیروی کار | - ماهر و بدون مهارت - کارآفرینان متوالی - خانواده نسل بعد |
نهادهای آموزشی | - مدارک عمومی (حرفهای و دانشگاهی) - آموزش ویژه کارآفرینی | |
بازارها | مشتریان اولیه | - پذیرندگان ابتدایی شواهد تجربی - تخصص در تولید - مشتریان مرجع -ارزیابیهای اولیه - کانالهای توزیع |
شبکهها | - شبکههای کارآفرینی - شبکههای پراکنده - همکاریهای بینالمللی |
دنیل آیزنبرگ (2011)، عناصر یکسانی را شناسایی میکند اما آنها را به شکل متفاوتی طبقهبندی میکند. او بیان میکند که یک منطقه برای داشتن یک کارآفرینی خودکفا به رهبری، دولت، بودجه، هنجارهای فرهنگی، داستانهای موفقیت، سرمایه انسانی، دانشگاه، سازمانهای کارآفرینی، زیرساخت، خدمات پشتیبانی، شبکهها و مشتریانِ اولیه نیاز دارد. از نظر آیزنبرگ این موارد تنها در صورتی ممکن است که یک اکوسیستمِ کارآفرینی کامل وجود داشته باشد. همانطور که در جدول(1) نشان داده شده، این مشارکتکنندگان را می توان را در شش حوزه تقسیم بندی کرد که عبارتند از: فرهنگ هدایتکننده، امکانپذیر کردن سیاستها و رهبری، دسترسی مالی، کیفیت سرمایه انسانی، بازارهای سازگار با ریسک برای محصولات و انواع حمایتهای سازمانی و زیربنایی. لازم به ذکر است که این شش حوزه اصلی شامل صدها عنصر جزئی میشود.
یکی از مدلهای دیگر اکوسیستم کارآفرینی، مدل نظارت جهانی کارآفرینی است که بهعنوان یک نوع اکوسیستم شناختهشده، در نظر گرفته میشود. نظارت جهانی کارآفرینی یک مدل اکوسیستم مفهومی را ایجاد کرد که کیفیت آن از طریق پیمایشهای متخصصین ملی ارزیابی شده است. نظارت جهانی کارآفرینی، عمدتاً بر مشاغل جدید دارای ریسک تجاری تمرکز میکند و پیشنهاد میکند که پویاییهای کارآفرینی را میتوان به شرایطی پیوند داد که باعث تقویت ایجاد کسبوکار جدید میشود. این شرایط، بهعنوان شرایط چارچوب کارآفرینی توصیف میشوند. چنین چارچوبی، ویژگیهای چندبعدی کارآفرینی را نشان میدهد. زمینه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از طریق چارچوب مفهومی ارائه میشود(کلی و همکاران،2016). در رابطه با اکوسیستم کارآفرینی و کیفیت درک شده آن، نظارت جهانی کارآفرینی ویژگیهای ذکرشده در جدول (2) را دنبال میکند.
جدول(2): اکوسیستم کارآفرینی از نظر نظارت جهانی کارآفرینی | |||
شرایط چارچوب عمومی | - باز بودن (تجارت خارجی) - دولت (گستردگی، نقش) - بازارهای مالی (بهرهوری) - فناوری (سطح، شدت) - زیرساخت (فیزیکی) - مدیریت (مهارتها) - بازار کار (انعطافپذیر) - مؤسسات (مقررات بیطرفانه قانونی) | کیفیت درک شده اکوسیستم کارآفرینی (شرایط چارچوب کارآفرینی) | - سرمایه کارآفرینی - سیاستهای دولت: پشتیبانی و ارتباط - سیاستهای دولت: مالیات و بوروکراسی - برنامه کارآفرینی دولتی - آموزش کارآفرینی در سن مدرسه و در دوران پس از مدرسه - انتقال تحقیق و توسعه - زیرساخت تجاری و حقوقی - پویاییهای بازار داخلی - مرزهای تجارت داخلی یا مقررات ورود - زیرساختهای فیزیکی -هنجارهای فرهنگی و اجتماعی |
انجمن جهانی اقتصاد، هشت فاز برای اکوسیستم کارآفرینی در نظر میگیرد(فاستر و همکاران ، 2013). چنین امری به این دلیل است که تفاوتهای عمده در سیستم کارآفرینی میتواند از ناحیهای به ناحیهی دیگر به وجود آید. فاستر و همکاران(2013)، در گزارش انجمن جهانی اقتصاد، این ستونها و اهمیت و اعتبار آنها را برای کارآفرینان بررسی کرده است.
جدول (3): اجزای فازهای اکوسیستم کارآفرینی انجمن جهانی اقتصاد(فاستر و همکاران ، 2013). | |
بازارهای قابل دسترس | سرمایه انسانی، نیروی کار |
- بازار داخلی - بزرگ / کوچک / متوسط / دولت بهعنوان مشتری - بازار خارجی - بزرگ / کوچک / متوسط / دولت بهعنوان مشتری | - استعداد مدیریتی - استعداد فنی - تجربه کارآفرینی شرکت - دسترسی به منابع بیرونی - دسترسی به نیروی کار مهاجر |
بودجه و تأمین مالی | سیستم پشتیبانی |
- دوستان و خانواده - سرمایهگذاران کمککننده مالی - دارایی خصوصی - سرمایهگذاری مخاطرهآمیز - دسترسی به بدهی | - مربیان / مشاوران - خدمات حرفهای - تکوین / شتابدهندهها - شبکه همتایان کارآفرینی |
چارچوب نظارتی و زیرساخت | آموزشوپرورش |
- سهولت شروع کسبوکار - مشوقهای مالیاتی - قوانین و سیاستهای سازگار با تجارت - دسترسی به زیرساختهای اساسی - دسترسی به ارتباطات مخابراتی/ پهنای باند - دسترسی به حملونقل | - نیروی کار موجود با آموزش پیشدانشگاهی - نیروی کار موجود با تحصیلات دانشگاهی - آموزش ویژه کارآفرینان |
دانشگاههای بزرگ بهعنوان کاتالیزور | پشتیبانی فرهنگی |
- دانشگاههای بزرگ فرهنگ احترام به کارآفرینی را ترویج میکنند - دانشگاههای بزرگ نقش مهمی را در ایده پردازی برای شرکتهای جدید ایفا میکنند - دانشگاههای بزرگ نقش مهمی در ارائه فارغالتحصیلان برای شرکتهای جدید بازی میکنند | - تحمل ریسک و شکست - اولویت برای خوداشتغالی - داستانهای موفقیت / مدلهای نقش - فرهنگ تحقیق - تصویر مثبت از کارآفرینی - تجلیل از نوآوری |
هنگامیکه اکوسیستم کارآفرینی طراحی شد، سؤالات جدیدی مطرح میشود: چگونه میتوانیم اطلاعات مربوط به جامعه کارآفرینی را تفسیر کنیم؟ چگونه میتوان نقش و فعالیتهای اعضای اکوسیستم کارآفرینی را توصیف کرد؟(بل مسترسون و استنگلر ، 2015). یک رویکرد اکوسیستم کارآفرینیِ دارایِ عملکرد خوب، بینشی در مورد "خوشهبندی" فعالیت هر یک از اعضاء ارائه میکند. همانطور که آیزنبرگ(2011)، اشاره میکند اکوسیستم کارآفرینی بر روی چندین بینش متمایز تمرکز میکند، این بینشها عبارتاند از: "محیطهای محلی و منطقهای و شرایط موردنیاز برای ایجاد کارآفرینی بلندپروازانه"؛ "تعامل بین شرایط چارچوب و محیط محلی" و "غیره".
درحالیکه شواهدی مبتنی بر این امر وجود دارد که بازار کار، سازمانها، فرهنگ، قوانین و یا چهارچوب آموزشی دارای عملکرد مطلوب، بر تلاشهای کارآفرینی در یک جامعه تأثیر میگذارد؛ بهطورکلی اکوسیستم کارآفرینی دارای ارزشهای عملی محدودی است. در اکوسیستم، متغیرهای زیادی با یکدیگر همکاری میکنند، اما در حقیقت گاهی مداخلههای منفرد یا کوچک میتوانند کاتالیزورهایی برای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز جدید باشند. بنابراین، آنها تنها مسیرهای عمومی را تعیین نمیکنند، بلکه تعیین مسیرهای ناحیهای نیز بسیار مفید است. آدراتسچ9(2007)، از این ایده وقتی پشتیبانی میکند که جامعه کارآفرینی را بهعنوان بخشی از اکوسیستم مورد بحث قرار میدهد که چنین اکوسیستمی مبتنی بر افرادی است که از ارزشهای مشوق فردی طرفداری میکنند؛ چنین رویکردی سرمایهگذاری مخاطرهآمیز نوآورانه را ترویج میکند. لاندستروم و استیونسون10(2006)، اضافه میکند که یکی از اجزای اساسی اکوسیستم کارآفرینی، قطعاً سیاست عمومی و تمرکز آن بر تحریک کارآفرینی است، اما تعداد زیادی از عوامل در حمایت از اکوسیستم کارآفرینی سالم سهیم هستند بنابراین بررسی عوامل کوچک و منفرد دلایل بسیار مهمی دارد.
روششناسی تحقیق
این تحقیق بر اساس هدف تحقیق، کاربردی و از منظر روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی، بر اساس زمان انجام تحقیق به صورت مقطعی بوده است. در این تحقیق به منظور جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه اول به منظور تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی بر اساس جدول(3) تنظیم شده است. هدف از این پرسشنامه تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جامعه مورد بررسی بوده است. پرسشنامه دوم، بر اساس روش مدلسازی ساختاری- تفسیری بوده و در آن مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی وارد پرسشنامه مدلسازی ساختاری- تفسیری شده و مقایسات دو به دوی مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی جهت سطحبندی انجام شده است. روایی پرسشنامه اول بر اساس روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن بر اساس پایایی ترکیبی به صورت جدول(4) تعیین شده است. بر اساس نتایج پایایی ترکیبی، چون مقادیر پایایی ترکیبی بزرگتر از 7/0 بوده است، نتیجه گرفته شده که پایایی پرسشنامه مناسب بوده است.
جدول(4): پایایی ترکیبی مولفههای اصلی تحقیق | |
مولفه اصلی(پایه اکوسیستم کارآفرینی) | پایایی ترکیبی |
بازارهای قابل دسترس | 722/0 |
بودجه و مالی | 753/0 |
چارچوب نظارتی و زیرساخت | 882/0 |
دانشگاه ها به عنوان کاتالیزورها | 743/0 |
سرمایه فکری و نیروی کار | 852/0 |
سیستمهای پشتیبانی | 841/0 |
آموزش و پرورش | 769/0 |
پشتیبانی فرهنگی | 792/0 |
در این تحقیق با توجه به ماهیت کار، ابتدا سعی شده تا کارآفرینان در صنایع مختلف، شناسایی شوند. برای این منظور پس از بررسیهای مختلف و مصاحبه با برخی از کارآفرینان، در مجموع پرسشنامه تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در اختیار 143 نفر قرار داده شد که واجد معیارهای کارآفرینی بودهاند. در بخش دوم به منظور استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری، پرسشنامه این قسمت در اختیار 12 نفر از کارآفرینان با سابقه بالای ده سال فعالیت در بخش کارآفرینی که با مباحث اکوسیستم کارآفرینی آشنایی داشتهاند، همچنین سه نفر از اساتید دانشگاه که در بحث کارآفرینی دارای مقاله و تألیف بودهاند قرار داده شده است. در مجموع، در این بخش پرسشنامه در اختیار 15 نفر از خبرگان قرار گرفت.
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در این تحقیق، از تحلیل عاملی تأییدی بر اساس بارهای عاملی، مقادیر t متناظر بارهای عاملی، معنیداری خیدو،() ریشه میانگین مربعات خطای تقریب()، خیدو بهنجارشده() و شاخصهای KMO و سطح معنیداری آزمون بارتلت استفاده شد. همچنین به منظور تعیین روابط علی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی از مدلسازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. مدلسازی ساختاری- تفسیری(11ISM) ابتدا توسط وارفیلد12 در سال 1974 پیشنهاد شده است. این روش بر پایه قضاوت افراد شرکت کننده در یک گروه خبره و تصمیمگیر است(گن و همکاران13، 2018). ISM یک روش موثر برای شناسایی روابط میان اجزاء مختلف یک سیستم پیچیده است(ابوزینب و همکاران14، 2017). مراحل روش مدلسازی ساختاری- تفسیری را میتوان به صورت زیر خلاصه نمود:
- مرحله اول: در این گام، متغیرهای مربوط به مشکل یا مسئله مورد بحث شناسایی می شوند.
- مرحله دوم: در این مرحله رابطه دو به دوی متغیرهای شناسایی شده در گام اول تعیین و ماتریس دستیابی اولیه15 ایجاد میشود. برای تعیین رابطه دو به دوی متغیرها میتوان از نظرات خبرگان استفاده نمود. در این تحقیق همانگونه که گفته شد از 15 فرد خبره استفاده شده است. در نهایت بر اساس نظر اکثریت، اگر بین دو متغیر رابطه وجود داشته باشد از عدد 1 و در غیر اینصورت از عدد صفر استفاده شده است.
- مرحله سوم: ایجاد و توسعه ماتریس دستیابی نهایی؛ با توجه به اینکه ماتریس دستیابی اولیه فقط روابط مستقیم را نشان میدهد، برای نشان دادن روابط غیر مستقیم، ابتدا ماتریس اولیه با یک ماتریس یکه هماندازه جمع شده و بعد از آن، ماتریس بدست آمده با استفاده از قاعده بولین به توان رسانده میشود تا به حالت پایدار برسد. روابط غیر مستقیم به این معنی است که اگر A منجر به B میشود، و B منجر به C میگردد، پس A به C هم منجر خواهد شد. بر اساس کار شن و همکاران(2016) ماتریس دستیابی نهایی با در نظر گرفتن مباحث گفته شده به صورت رابطه (1) محاسبه میشود. در این رابطه مقدار درایه در ماتریس دستیابی نهایی و مقدار درایه در ماتریس دستیابی اولیه میباشد.
رابطه(1)
- مرحله چهارم: در نهایت سطحبندی برای شناسایی سطوح مختلف مدل انجام میشود. برای ایجاد ساختار سطحبندی شده از متغیرهای تحقیق، سطحبندی بر پایه مجموعه دستیابی، مجموعه پیشنیاز و مجموعه مشترک انجام میگیرد. مجموعه دستيابي یک متغير شامل متغير و متغيرهاي ديگري است كه ممکن است این متغیر منجر به آنها شود. مجموعه پيشنیاز یک متغير شامل متغیر و متغيرهاي ديگري میباشد که ممکن است آن متغیرها منتهی به این متغیر بشوند. مجموعه مشترک نیز اشتراک متغیرها در دو مجموعه دستیابی و پیشنیاز میباشد. 1های موجود در سطر هر متغیر ماتریس دستیابی نهایی، نشان دهنده مجموعه دستیابی و 1های موجود در ستون هر متغیر ماتریس دستیابی نهایی نشان دهنده مجموعه پیشنیاز میباشند(گن و همکاران، 2018).
- مرحله چهارم: در این گام بر اساس نتایج سطحبندی، نموداری به منظور دستیابی به یک مدل ترسیم میشود. به همين منظــور ابتــدا متغيرهــا، برحســب ســطح آنهــا به ترتيــب از بالا بــه پاييــن تنظيــم ميشــوند. برای رسمم نمودار میتوان از روابط غیرمستقیم چشمپوشی نمود. روابط بین متغیرها و جهت پیکانهای در نمودار از روی ماتریس نهایی مشخص میگردد( قنبری و صفایی شکیب، 1396).
یافتههای تحقیق
ابتدا به منظور تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جامعه مورد بررسی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی در جدول(5) نشان داده شده است.
جدول(5): تحلیل عاملی تأییدی و شاخصهای KMO و بارتلت | ||||||||
مولفه اصلی (نماد) | معرف | بارعاملی | مقدار t | معنیداری خیدو | RMSEA | خیدو بهنجارشده | KMO | معنیداری بارتلت |
بازارهای قابل دسترس (AM) | AM1 | 72/0 | 32/2 | 000/1 | 000/0 | 000/0 | 50/0 | 000/0 |
AM2 | 80/0 | 92/9 | ||||||
بودجه و مالی (FF) | FF1 | 79/0 | 58/6 | 105/0 | 079/0 | 886/1 | 87/0 | 000/0 |
FF2 | 81/0 | 52/8 | ||||||
FF3 | 88/0 | 71/19 | ||||||
FF4 | 74/0 | 40/4 | ||||||
FF5 | 77/0 | 57/4 | ||||||
چارچوب نظارتی و زیرساخت (RI) | RI1 | 67/0 | 83/4 | 062/0 | 073/0 | 747/1 | 82/0 | 000/0 |
RI2 | 65/0 | 74/4 | ||||||
RI3 | 75/0 | 63/4 | ||||||
RI4 | 68/0 | 44/4 | ||||||
RI5 | 64/0 | 63/4 | ||||||
RI6 | 54/0 | 43/2 | ||||||
دانشگاه ها به عنوان کاتالیزورها (MU) | MU1 | 72/0 | 71/3 | 000/1 | 000/0 | 000/0 | 69/0 | 000/0 |
MU2 | 78/0 | 48/3 | ||||||
MU3 | 67/0 | 94/3 | ||||||
سرمایه فکری و نیروی کار (HC) | HC1 | 89/0 | 85/3 | 142/0 | 071/0 | 710/1 | 74/0 | 000/0 |
HC2 | 73/0 | 32/4 | ||||||
HC3 | 70/0 | 56/5 | ||||||
HC4 | 58/0 | 43/5 | ||||||
سیستمهای پشتیبانی (SS) | SS1 | 63/0 | 82/6 | 161/0 | 070/0 | 695/1 | 70/0 | 000/0 |
SS2 | 59/0 | 29/4 | ||||||
SS3 | 66/0 | 05/5 | ||||||
SS4 | 79/0 | 62/6 | ||||||
آموزش و پرورش (ET) | ET1 | 88/0 | 50/4 | 000/1 | 000/0 | 000/0 | 63/0 | 000/0 |
ET2 | 80/0 | 59/4 | ||||||
ET3 | 61/0 | 65/5 | ||||||
پشتیبانی فرهنگی (CS) | CS1 | 64/0 | 74/7 | 083/0 | 063/0 | 562/1 | 89/0 | 000/0 |
CS2 | 74/0 | 85/6 | ||||||
CS3 | 85/0 | 69/5 | ||||||
CS4 | 80/0 | 19/6 | ||||||
CS5 | 53/0 | 24/5 | ||||||
CS6 | 68/0 | 54/6 |
نتایج جدول(5) نشان میدهد که مقادیر بارهای عاملی برای هر یک از معرفهای مربوط به مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جامعه مورد بررسی بزرگتر از 5/0 بدست آمده که نشان دهنده ارتباط مناسب معرفها با مولفههای اصلی متناظر خود بوده است. مقدار t متناظر هر یک از بارهای عاملی در سطح اطمینان 95 درصد بزرگتر از 96/1 بدست آمده است که نشان دهنده معنیداری این بارهای عاملی بوده است. سطح معنیداری خیدو برای تمامی مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی بزرگتر از 05/0 میباشد که نشان دهنده مناسب بودن مدلهای تأییدی است. همچنین مقدار ریشه میانگین مربعات خطای تقریب برای تمامی مدلهای تأییدی کوچکتر از 08/0 محاسبه شده است. خیدو بهنجار شده نیز برای تمامی مدلهای تأییدی کوچکتر از 2 بوده که نشان دهنده مناسب بودن هر یک از مدلهای تأییدی و تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جامعه مورد بررسی بر اساس شاخصهای مختلف مدلهای تأییدی است. علاوه بر این شاخصها، مقادیر KMO برای هر یک از مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی، بزرگتر از 5/0 بدست آمده که نشان دهنده کفایت نموهگیری بوده است. سطح معنیداری آزمون بارتلت نیز برای تمامی مولفههای صفر بوده است که نشان دهنده وجود ساختار عاملی بین معرفها و مولفههای اصلی هر کدام بوده است.
پس از اطمینان از تأییدی مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جامعه مورد بررسی، با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری مدل راهبرد اکوسیستم کارآفرینی تدوین شده است.
بر اساس مراحل روش ISM، گام اول که شناسایی متغیرهای مربوط به مشکل یا مسئله مورد نظر بوده، بر اساس تحلیل عاملی تأییدی انجام شده است. در گام دوم روش ISM، رابطه دو به دوی متغیرهای شناسایی شده در گام اول تعیین و ماتریس دستیابی اولیه تشکیل شده است. برای تعیین رابطه دو به دوی متغیرها نظر اکثریت بر اساس رابطه (2) محاسبه شده است. نتایج در جدول(6) نشان داده شده است.
رابطه (2)
جدول(6): ماتریس دستیابی اولیه | ||||||||
CS | ET | SS | HC | MU | RI | FF | AM |
|
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | AM |
0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 1 | 0 | 1 | FF |
0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | RI |
1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | MU |
0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | HC |
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | SS |
1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | ET |
0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | CS |
پس از محاسبه ماتریس دستیابی اولیه، در مرحله سوم، روابط غیر مستقیم با استفاده از رابطه(1) محاسبه شده و ماتریس دستیابی نهایی در توان چهارم به پایداری رسیده است. ماتریس دستیابی نهایی در جدول(7) نشان داده شده است.
جدول(7): ماتریس دستیابی نهایی | ||||||||
CS | ET | SS | HC | MU | RI | FF | AM |
|
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | AM |
1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | FF |
0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 1 | 0 | 1 | RI |
1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | MU |
1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | HC |
0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | SS |
1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | ET |
1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | CS |
در نهایت، پس از محاسبه ماتریس دستیابی نهایی، سطحبندی برای شناسایی سطوح مختلف اکوسیستم کارآفرینی انجام شده است. برای ایجاد ساختار سطحبندی شده از متغیرهای تحقیق، سطحبندی بر پایه مجموعه دستیابی، مجموعه پیشنیاز و مجموعه مشترک انجام گرفته است. نتایج در جداول(8) تا (11) نشان داده شده است.
جدول(8): مرحله اول تعیین سطح در روش ISM | ||||
خروجی | مشترک | پیشنیاز | دستیابی | پایه اکوسیستم |
AM | AM | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | AM | AM |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | FF |
| RI | FF, RI, MU, HC, ET, CS | AM, RI, SS | RI |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | MU |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | HC |
| SS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | AM, SS | SS |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | ET |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | AM, FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | CS |
جدول(9): مرحله اول تعیین سطح در روش ISM | ||||
خروجی | مشترک | پیشنیاز | دستیابی | پایه اکوسیستم |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | FF |
| RI | FF, RI, MU, HC, ET, CS | RI, SS | RI |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | MU |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | HC |
SS | SS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | SS | SS |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | ET |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, SS, ET, CS | CS |
جدول(10): مرحله سوم تعیین سطح در روش ISM | ||||
خروجی | مشترک | پیشنیاز | دستیابی | پایه اکوسیستم |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, ET, CS | FF |
RI | RI | FF, RI, MU, HC, ET, CS | RI | RI |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, ET, CS | MU |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, ET, CS | HC |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, ET, CS | ET |
| FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, RI, MU, HC, ET, CS | CS |
جدول(11): مرحله چهارم تعیین سطح در روش ISM | ||||
خروجی | مشترک | پیشنیاز | دستیابی | پایه اکوسیستم |
FF | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF |
MU | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | MU |
HC | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | HC |
ET | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | ET |
CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | FF, MU, HC, ET, CS | CS |
نتایج سطحبندی انجام شده برای مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در جدول(8) نشان میدهد که بازارهای قابل دسترس که خود متشکل از دو بازار داخلی و بینالمللی بوده است در سطح اول قرار گرفته است. این به این معنی است که در اکوسیستم کارآفرینی، بازارهای قابل دسترس از سایر مولفههای اکوسیستم تأثیر گرفته و بر مولفههای دیگر تأثیری ندارند. پس از حذف بازارهای قابل دسترس از بین مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی، سطح دوم در جدول(9) نشان داد که خروجی این مرحله سیستمهای پشتیبانی میباشد که در سطح دوم قرار میگیرد. در مرحله سوم و پس از حذف متغیرهای خروجی مرحله اول و دوم، نتایج جدول(10) نشان داد که مولفه اصلی چارچوب نظارتی و زیرساخت در سطح سوم قرار میگیرند. در مرحله چهارم، نتایج جدول(11) نشان میدهد که بودجه و مالی، دانشگاهها به عنوان کاتالیزورها، سرمایه فکری و نیروی کار، آموزش و پرورش و پشتیبانی فرهنگی در سطح چهارم قرار گرفتهاند. این مولفهها در سطح اکوسیستم کارآفرینی نقش اصلی و هدایت کننده بر عهده دارند. از طرفی میتوان این متغیرها را به عنوان متغیرهای مستقل نام برد که بر سایر متغیرهای اکوسیستم کارآفرینی تأثیر دارند. بر همین اساس و با حذف روابط غیر مستقیم، میتوان الگوی نهایی اکوسیستم کارآفرینی با هدف توسعه صنعتی در کشور را به صورت شکل(1) نشان داد.
شکل(1): الگوی نهایی اکوسیستم کارآفرینی به منظور توسعه صنعتی |
شکل(1) بر اساس سطحبندی انجام شده نشان میدهد که بودجه و مالی، دانشگاه ها به عنوان کاتالیزورها، سرمایه فکری و نیروی کار، آموزش و پرورش و پشتیبانی فرهنگی در سطح چهارم قرار دارند. این مولفههای پایههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی در ایران محسوب میگردند. ضمن اینکه این مولفهها، بر سایر مولفههای اکوسیستم تأثیر دارند، بین خود مولفهها نیز روابط متقابل وجود دارد. در سطح سوم چارچوب نظارتی و زیرساختی قرار گرفته است. اگر بتوان مولفههای اصلی سطح چهارم را به عنوان بعد نرمافزاری اکوسیستم کارآفرینی نامید، چارچوب نظارتی و زیرساختی بعد سختافزاری اکوسیستم کارآفرینی محسوب میگردد که برای توسعه کارآفرینی و رسیدن به بازارهای بینالمللی مورد توجه قرار میگیرد. در سطح دوم، سیستمهای پشتیبانی قرار گرفته است که قدرت خود را از نرمافزارها و سختافزارهای اکوسیستم کارآفرینی گرفته و میتواند به عنوان پشتیبانی کننده صادرکنندگان در دسترسی به بازارهای خارجی نقش اصلی داشته باشد. بازارهای قابلی دسترس در سطح اول نشان دهنده این مطلب است که برای توسعه صنعتی بایستی ابتدا بر روی نرمافزارها، سپس سختافزارها و پس از آن سیستمهای پشتیبان تمرکز نموده تا بتوان مسیر دستیابی به توسعه صنعتی را در پیش گرفت.
بحث و نتیجهگیری
مفهوم اکوسیستم شامل همکاری و رقابت بین شرکت ها، بخشها و صنایع، ارتباط سازمانها، فنآوریها، مصرف کنندگان و محصولات است. این شبکه روابط، شامل بازیگران متفاوتی است که در تعامل با یکدیگر بوده و به عملکرد یک جامعه یا منطقه کمک می کند، فرصتهای جدید برای کسب و کارها فراهم و مرزهای کارآفرینی را تعریف میکند. اکوسیستم کارآفرینی قادر است تا کارآفرینی را در کشور تقویت کرده و از این طریق به رشد اقتصادی کمک نماید. بر پایه آنچه تاکنون در این تحقیق به آن اشاره شد، توسعه کارآفرینی باید همه جانبه، کل نگر و پایدار بوده، به طوري که عوامل اقتصادي، فرهنگی، اجتماعی و مقرراتی را به طور همزمان مورد توجه قرار دهد. بنابراین سیاستهایی که براي توسعه کارآفرینی تدوین میشود باید همه ابعاد آن را زیر پوشش قرار دهد. به عبارت دیگر توسعه کارآفرینی تنها از طریق رهیافت اکوسیستم می تواند به وقوع بپیوندد. مبناي به کارگیري از این رهیافت تفکر سیستمی است. با به کارگیري دیدگاه سیستمی ریشه می مشخص کشور کارآفرینی مشکلات از بسیاري قابل شناسایی با و گردد کنترل و اجزا ترین ساختارهاي اکوسیستم کارآفرینی، میتوان راه حلی خلاقانه براي هدایت این اکوسیستم به سمت مطلوب خود پیدا نمود. در این دیدگاه ساختار، الگوها و وقایع را در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار دهند و تنها به مشاهده وقایع اکتفا نمیگردد. بنابراین، دارا بودن دیدگاه کل نگرانه به توسعه کارآفرینی بر اثرگذاري کل اکوسیستم کمک میکند و چرخه هاي با ارزشی را بین همه عناصر اکوسیستم ایجاد می کند.
ایجاد محیطی که کارآفرینی را تشویق کند شانس یا تصادف نیست، اکوسیستمهاي کارآفرینانه نتیجه معمولا و تشخیص از اين نواحی و بگذارند اثر کارآفرینانه تغییر بر که هستند افرادي وسیستم هاي درست را قرار دهند و ساختارها را در جایی پشتیبانی کنند که زمینه موفقیت براي آن ها را ایجاد کند. متأسفانه بسیاري از دولتها آرمان دسترسی ناپذیري از توسعه کارآفرینی را دنبال می کنند. در حالی که تأکید رهیافت اکوسیستم بر داراییها، مشکلات و فرصت هاي موجود می باشد. هر کشوري باید به دقت بر جغرافیاي خاص خودش تمرکز کند. آنچه که دریک منطقه کار می کند ممکن است در مناطق دیگر کار نکند. بسیاري از جوامع علل شکست خود را در زمینه کارآفرینی باید در درون خودشان جستجو کنند. بنابراین هرکشوري بر پایه شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي و سیاسی و موقعیت جغرافیایی خود، می تواند اکوسیستم کارآفرینی متفاوتی داشته باشد. بررسی مطالعات مختلف در حوزه کارآفرینی نشان میدهد که تا به حال اکوسیستم کارآفرینی از منظر روابط علی ابعاد آن مورد توجه قرار نگرفته و جای خالی آن در تحقیقات و بدنه دانشی به وضوح دیده میشود. با توجه به اینکه تحقیقات نشان داده که کارآفرینی اثرمثبتی بر توسعه صنعتی و اقتصادی دارد، بر همین اساس یکی از مسائلی که میتواند بر کارآفرینی افراد و شرکتها تأثیر گذار باشد، اکوسیستم کارآفرینی است. در این تحقیق سعی گردید تا مدل راهبرد اکوسیستم کارآفرینی بر اساس توسعه صنعتی بوسیله روش ISMتدوین گردد. نتایج در بخش تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی نشان داد که شرکتها ابتدا بایستی برای سودآوری و ادامه حیات در بازهای قابل دسترسی تمرکز نمایند. به عبارتی شرکتها به منظور توسعه صنعتی بایستی ابتدا در بازارهایی کار کنند که توان دسترسی بالایی در آنها وجود دارد. هر چند در یک اکوسیستم کارآفرینی برای رسیدن به این بازارها نیاز است تا سایر مولفههای اکوسیستم کارآفرینی به درستی به وظایف خود عمل کنند. در اکوسیستم کارآفرینی و مدل ارائه شده، مکانیزمهای تسهیل کننده ای نیاز است که به شرکتها کمک کند تا برخی از مسائل و ابهامات خود را در رابطه با بازارهای قابل دسترس حل کنند. این مکانیزمها در این تحقیق تحت عنوان سیستمهای پشتیبان بوده که میتواند از طریق مشاوره و شبکه کارآفرینان همسان به کارآفرین برای فعالیت در بازارهای قابل دسترس و به خصوص بازارهای بینالمللی کمک کند. قوانین مقررات دولتی، زیرساختها و تسهیل فعالیتهای شروع کسب و کار از دیگر اجزای اکوسیستم کارآفرینی میباشند. وجود اینها در حقیقت سراغازی خواهد بود برای رسیدن به توسعه صنعتی و رونق اقتصادی در کشور که هدف بسیاری از دولتها است. در نهایت منابع مالی، سرمایه فکری، سرمایه فرهنگی و دانشگاههای تولید کننده علم، مشوق و پایهگذاری کارآفرینی در یک کشور محسوب میگردند. به طور کلی نتایج بدست آمده در این تحقیق برای تأیید مولفههای اصلی اکوسیستم کارآفرینی با نتایج تحقیق تائول پروچازکووا16(2016) و فاستر و همکاران(2013) همخوانی داشته است. در بحث تدوین مدل اکوسیستم کارآفرینی با رویکرد توسعه صنعتی، به جرات میتوان گفت که تا به حال تحقیقی در این حوزه انجام نشده و این تحقیق بر اساس توان خود قصد داشته تا خلاء نظری موجود در این حوزه را پر کند. بر همین اساس به مدیران و سیاستگذاران اقتصادی کشور پیشنهاد میگردد تا برای رونق کارآفرینی و به تبع آن توسعه صنعتی و اقتصادی، تسهیل فضای کسب و کار را از طریق توجه به اکوسیستم کارآفرینی ایجاد کرده و در این راه حداقل انتظار از دولت، توجه به چارچوب نظارتی و زیرساختی به عنوان یکی از پاپههای مهم اکوسیستم کارآفرینی در کشور میباشد. بر خلاف سایر پایههای اکوسیستم کارآفرینی، این پایه در اختیار دولت بوده و دولت بیشترین توجه را بایستی به این مولفه داشته باشد تا ضمن رونق کسب و کار داخلی، از مزایای توسعه صنعتی بیشترین بهره را ببرد.
[1] Becattini
[2] Regional Innovation Ecosystems
[3] Cooke
[4] M. P. Feldman
[5] Feld
[6] M. Feldman
[7] A. Markusen
[1] . European Commission
[2] . Moore
[3] . Mason & Brown
[4] . Autio et al
[5] . Rodríguez-Pose
[6] . Carlsson et al
[7] - Kelly et al
[8] - Hechavarria & Ingram
[9] - Audretsch
[10] - Lundstrom & Stevenson
[11] - Interpretive structural model
[12] - Warfield
[13] - Gan et al
[14] . Abuzeinab et al
[15] . در برخی از متون روش مدلسازی- ساختاری- تفسیری، قبل از ایجاد ماتریس دستیابی اولیه، از ماتریس ساختاری خودتعاملی بر اساس حروف استفاده میشود.
منابع و مأخذ
1) براتی، امیر، یاوری، الهام، شریف، حسین(1396)، شناسايي شاخص هاي اولويت دار سنجش اكوسيستم هاي كارآفريني براي پياده سازي در مناطق ايران، فصلنامه علوم مدیریت ایران، شماره45، 60-41.
2) قنبری، وحید و صفایی شکیب، علی(1396)، ساختاردهی به مسائل مدیریت کیفیت با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری، مدیریت استاندارد و کیفیت، 7(1)، 6-15.
3) داوری، علی، سفیدبری، لیلا، باقرصاد، وجیه(1396)، عوامل اکوسیستم کارآفرینی ایران براساس مدل آیزنبرگ، فصلنامه توسعه کارآفرینی، شماره 35، 120-101.
4) Abuzeinab, A., Arif, M., & Qadri, M. A. (2017). Barriers to MNEs green business models in the UK construction sector: An ISM analysis. Journal of cleaner production, 160, 27-37.
5) Anggraeni, E., Den Hartigh, E., & Zegveld, M. (2007, October). Business ecosystem as a perspective for studying the relations between firms and their business networks. In ECCON 2007 Annual meeting (pp. 1-28).
6) Audretsch, D. B. (2007). The entrepreneurial society. Oxford University Press.
7) Audretsch, D. B., Grilo, I., & Thurik, A. R. (Eds.). (2007). Handbook of research on entrepreneurship policy. Edward Elgar Publishing.
8) Autio, E., Kenney, M., Mustar, P., Siegel, D., & Wright, M. (2014). Entrepreneurial innovation: The importance of context. Research Policy, 43(7), 1097-1108.
9) Bell-Masterson, J., & Stangler, D. (2015). Measuring an entrepreneurial ecosystem. Available at SSRN 2580336.
10) Block, F. (2008). Swimming against the current: the rise of a hidden developmental state in the United States. Politics & society, 36(2), 169-206.
11) Carlsson, B., Jacobsson, S., Holmén, M., & Rickne, A. (2002). Innovation systems: analytical and methodological issues. Research policy, 31(2), 233-245.
12) Cooke, P. “Regional Innovation Systems: General Findings and Some New Evidence from Biotechnology Clusters“ Technology Transfer, 27(1), pp. 133-145, 2002.
13) European Commission (2003). Green paper entrepreneurship in Europe
14) Feld, B. (2012). Startup communities: Building an entrepreneurial ecosystem in your city. John Wiley & Sons.
15) Feld, B. (2012). Startup communities: Building an entrepreneurial ecosystem in your city. John Wiley & Sons.
16) Flores, A., Pereira, E., & Graça, H. (2017). Entrepreneurial Ecosystems: Knowledge Transfer. In Knowledge Transfer to and within Tourism: Academic, Industry and Government Bridges (pp. 97-111). Emerald Publishing Limited.
17) Foster, G., Shimizu, C., Ciesinski, S., Davila, A., Hassan, S., Jia, N., & Morris, R. (2013, September). Entrepreneurial ecosystems around the globe and company growth dynamics. In World Economic Forum (Vol. 11).
18) Gan, X., Chang, R., Zuo, J., Wen, T., & Zillante, G. (2018). Barriers to the transition towards Off-site construction in China: An Interpretive Structural Modeling approach. Journal of Cleaner Production
19) Hechavarria, D. M., & Ingram, A. (2014). A review of the entrepreneurial ecosystem and the entrepreneurial society in the United States: An exploration with the global entrepreneurship monitor dataset. Journal of Business and Entrepreneurship, 26(1), 1-35.
20) Isenberg, D. (2011). The entrepreneurship ecosystem strategy as a new paradigm for economic policy: Principles for cultivating entrepreneurship. Presentation at the Institute of International and European Affairs.
21) Isenberg, D. (2013). Worthless, impossible and stupid: How contrarian entrepreneurs create and capture extraordinary value. Harvard Business Review Press.
22) Isenberg, D. J. (2010). How to start an entrepreneurial revolution. Harvard business review, 88(6), 40-50.
23) Kelly, D., & Singer, S., & Herrington M.(2016). Global Entrepreneurhsip Monitor: 2015/2015 Global Report. GEM
24) Lundstrom, A., & Stevenson, L. A. (2006). Entrepreneurship policy: Theory and practice (Vol. 9). Springer Science & Business Media.
25) Malecki, E. J. (2011). Connecting local entrepreneurial ecosystems to global innovation networks: open innovation, double networks and knowledge integration. International Journal of Entrepreneurship and Innovation Management, 14(1), 36-59.
26) Maroufkhani, P., Wagner, R., & Wan Ismail, W. K. (2018). Entrepreneurial ecosystems: a systematic review. Journal of Enterprising Communities: People and Places in the Global Economy, 12(4), 545-564.
27) Mason, C., & Brown, R. (2014). Entrepreneurial ecosystems and growth oriented entrepreneurship. Final Report to OECD, Paris, 30(1), 77-102.
28) Moore, J. F. (1993). Predators and prey: a new ecology of competition. Harvard business review, 71(3), 75-86.
29) Nambisan, S., & Baron, R. A. (2013). Entrepreneurship in innovation ecosystems: Entrepreneurs’ self–regulatory processes and their implications for new venture success. Entrepreneurship theory and practice, 37(5), 1071-1097.
30) Napier, G., & Hansen, C. (2011). Ecosystems for young scalable firms. FORA Group.
31) porter, M. E. “Clusters Of Innovation: Regional Foundations Of U.S. Competitiveness” Council On Com-petitiveness, Washington, pp.1-39, 2001.
32) Rodríguez-Pose, A. (2013). Do institutions matter for regional development?. Regional Studies, 47(7), 1034-1047.
33) Stangler, D., & Bell-Masterson, J. (2015). Measuring an entrepreneurial ecosystem. Kauffman foundation research series on city, metro, and regional entrepreneurship, 16.
34) Steyaert, C., & Katz, J. (2004). Reclaiming the space of entrepreneurship in society: geographical, discursive and social dimensions. Entrepreneurship & regional development, 16(3), 179-196.
35) Suresh, J., & Ramraj, R. (2012). Entrepreneurial ecosystem: Case study on the influence of environmental factors on entrepreneurial success. European Journal of Business and Management, 4(16), 95-101.
36) Spigel, B. (2017). The relational organization of entrepreneurial ecosystems. Entrepreneurship Theory and Practice, 41(1), 49-72.
37) Stam, E., & Spigel, B. (2016). Entrepreneurial ecosystems and regional policy. Sage handbook for entrepreneurship and small business. London: SAGE.
38) Taušl Procházková, P. (2016). Entrepreneurial ecosystem insights: case study, Trendy v podnikání, 6(1) 23-32
39) Thornton, P. H., Ribeiro-Soriano, D., & Urbano, D. (2011). Socio-cultural factors and entrepreneurial activity: An overview. International small business journal, 29(2), 105-118.
40) Warwick, K. (2013). Industrial policy: Emerging issues and new trends. University of Cambridge.
41) Welter, F. (2011). Contextualizing entrepreneurship—conceptual challenges and ways forward. Entrepreneurship theory and Practice, 35(1), 165-184.
Determine the causal relationships of the dimensions of the entrepreneurial ecosystem to industrial development using ISM
Abstract
Policy makers are now beginning to study the merits of a system based on supporting high-growth entrepreneurship. This reflects a change in the company's interventions for network development, aligning priorities, creating new organizational capacities, and building partnerships between different stakeholders. An emerging approach is focusing on entrepreneurship ecosystems. Accordingly, the purpose of this research is to determine the causal relationships between the dimensions of the entrepreneurship ecosystem for industrial development using ISM. The research method was descriptive and the statistical sample of this study was selected through purposeful sampling and 143 persons in the confirmatory department and 15 experts in the structural-interpretive pattern (ISM) section. A questionnaire was used to collect data, which was distributed among the members of the statistical sample after confirmation of validity and reliability. For data analysis, confirmatory factor analysis and structural-interpretive model have been used. The results of the research indicate that the accessible markets include the domestic market and the international market, and in order to reach these markets, the foundations of entrepreneurship ecosystems, such as budget and finance, universities as catalysts, intellectual capital And workforce, education and cultural support.
Keywords: Entrepreneurship Ecosystem, Industrial Development, ISM.