عواطف فردی ، هیجان خواهی ، تمایل به شرط بندی و پیش بینی رفتار مدیریت سود : آزمون نظریه سطوح بالاتر
محورهای موضوعی : آینده پژوهی
1 - گروه حسابداری ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
کلید واژه: مدیریت سود, عواطف فردی, نظریه سطوح بالاتر, هیجان خواهی و تمایل به شرط بندی,
چکیده مقاله :
این مقاله بر اساس نظریه سطوح بالاتر ، رفتار مدیریت سود را بر اساس ویژگی روانشناختی افراد مورد مطالعه قرار می دهد. این نظریه تاکید دارد که تصمیم گیری های مدیران ارشد سازمان به شدت متاثر از ویژگی های فردی آن ها است. در نتیجه عملکرد سازمان نیز وابسته به ویژگی های فردی از جمله ویژگی های روانشناختی مدیران آن می باشد. از این رو ، هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی های روان شناختی بر تصمیم گیری افراد در مدیریت سود می باشد. نمونه آماری شامل 259 نفر از کارشناسان حسابداری ، روسای حسابداری و مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشند. روش تحقیق پیمایشی بوده و داده های تحقیق بر اساس پرسش نامه جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها بر اساس معادلات ساختاری انجام شده است. شواهد این تحقیق نشان می دهد که عواطف منفی بر هر دو نوع رفتار مدیریت سود یعنی مدیریت سود فرصت طلبانه و کارا تاثیر معنی دار و مثبت دارد. اما عواطف مثبت تنها بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی دار دارد و تاثیری معنی دار بر مدیریت سود کارا ندارد. هم چنین یافته های این تحقیق نشان می دهد هیجان خواهی تنها بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد و نه بر مدیریت سود فرصت طلبانه. در نهایت نتایج این پژوهش تایید می نماید مدیرانی که تمایل به شرط بندی در آن ها بالا است. تمایل بیشتری به مدیریت سود از هر دو رویکرد کارا و فرصت طلبانه دارند.
This paper, based on upper echelons theory, studies earnings management behavior based on the psychological of individuals. This theory emphasizes that the decisions of senior executives of the organization are strongly influenced by their individual characteristics. As a result, the performance of the organization also depends on the individual characteristics, including the psychological characteristics of its managers. Therefore, the purpose of this article is to investigate the psychological characteristics of people's decision making in earnings management. The sample consisted of 259 accounting experts, accounting chiefs and financial managers of listed companies. The research method was survey and the data were collected by questionnaire. Data analysis and hypothesis testing are performed on the basis of structural equations. Evidence from this study shows that negative moods have a significant and positive effect on both types of earnings management behaviors, namely opportunistic and efficient earnings management. But positive moods have only a significant effect on opportunistic earnings management and have no significant effect on efficient earnings management. Also, the findings of this study show that sensation- seeking only has a significant effect on efficient earnings management and not on opportunistic earnings management. Finally, the results of this study confirm that managers with a high Intention to gambling They are more sentiment to earnings management than both an efficient and opportunistic approach.
_||_
عواطف فردی ، هیجان خواهی ، تمایل به شرط بندی و پیش بینی رفتار مدیریت سود : آزمون نظریه سطوح بالاتر
چکیده
هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی های روان شناختی بر تصمیم گیری افراد در مدیریت سود می باشد. هم چنین این مقاله به دنبال آن است تا بر اساس نظریه سطوح بالاتر ، رفتار مدیریت سود را بر پایه ویژگی روانشناختی افراد مورد مطالعه قرار می دهد. این نظریه تاکید دارد که تصمیم گیری های مدیران ارشد سازمان به شدت متاثر از ویژگی های فردی آن ها است. در نتیجه عملکرد سازمان نیز وابسته به ویژگی های فردی از جمله ویژگی های روانشناختی مدیران آن می باشد. نمونه آماری شامل 259 نفر از کارشناسان حسابداری ، روسای حسابداری و مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشند. روش تحقیق پیمایشی بوده و داده های تحقیق بر اساس پرسش نامه جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها بر اساس معادلات ساختاری انجام شده است. شواهد این تحقیق نشان می دهد که عواطف منفی بر هر دو نوع رفتار مدیریت سود یعنی مدیریت سود فرصت طلبانه و کارا تاثیر معنی دار و مثبت دارد. اما عواطف مثبت تنها بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی دار دارد و تاثیری معنی دار بر مدیریت سود کارا ندارد. هم چنین یافته های این تحقیق نشان می دهد هیجان خواهی تنها بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد و نه بر مدیریت سود فرصت طلبانه. در نهایت نتایج این پژوهش تایید می نماید مدیرانی که تمایل به شرط بندی در آن ها بالا است. تمایل بیشتری به مدیریت سود از هر دو رویکرد کارا و فرصت طلبانه دارند.
واژگان کلیدی: مدیریت سود ، عواطف فردی ، هیجان خواهی و تمایل به شرط بندی ، نظریه سطوح بالاتر
تحقیقات درباره مدیریت سود ابتدا در حوزه بازار سرمایه و تحقیقات اثباتی شکل گرفت. اما بعد از آن در پژوهش های رفتاری نیز توجه ویژه ای به آن نموده اند. این پژوهش ها ، عوامل رفتاری را محرک تصمیم گیری مدیران در بیش نمایی یا کم نمایی سود می دانند. در این راستا، برخی پژوهش ها نشان می دهد رفتار مدیریت سود با شخصیت افراد رابطه دارد و رفتار مدیر در بیش نمایی سود را می توان با دیدگاه های اخلاقی او مرتبط دانست (شفر و وانگ1 2011 ، دایاناندان 2و همکاران 2012).در پژوهش دیگر پژوهشگران نشان دادند مدیریت سود با سطح بیش اعتمادی مدیر رابطه ای مستقیم دارد(بنی مهد و همکاران 1397). یکی از خلاء های تحقیقات رفتاری درباره مدیریت سود، هیجانات و عواطف فردی می باشد. پژوهش ها نشان می دهند احساسات و هیجانات مثبت منجر به تصمیم گیری مالی مثبت و بر عکس احساسات و هیجانات منفی منجر به تصمیم گیری های مالی منفی و ناکارآمد می شود (ابگرگیس وولیوتیس3 ، 2016). آن چه که در پژوهش های داخلی درباره رفتار مدیریت سود مورد بررسی قرار نگرفته است، هیجان خواهی و تمایل به شرط بندی در تصمیم گیری درباره مدیریت سود می باشد. محققان هیجان خواهی را به عنوان یکی از عوامل رفتاری تاثیرگذار بر فرایند قضاوت و تصمیم گیری می شناسند. آن ها تاکید دارند افرادی که هیجان خواهی بالایی دارند، در تصمیم گیری خود ریسک بیشتری را می پذیرند(دوناهو و همکاران4 (2000). تمایل به شرط بندی نیز یکی از موضو عات رفتاری است که تمایل افراد به پذیرش ریسک بالا را نشان می دهد (کارپوف 5و همکاران 2008). شواهد نشان می دهند مدیرانی که تمایل بالایی به شرط بندی دارند ، رفتارهای متقلبانه در گزارشگری مالی در آن ها بالا است( چن 6، 2014). با توجه به آن چه که گفته شد ، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سئوال است که هیجانات و عواطف و هم چنین تمایل به شرط بندی در مدیران چه تاثیری بر انگیزه و تصمیم آن ها در بیش نمایی سود دارد. اهمیت تحقیقات رفتاری حسابداری برای درک و فهم بهتر رفتار تهیه کنندگان و استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری و هم چنین فقدان پژوهش کافی درباره عنوان این مقاله، موجب شد تا نویسندگان مقاله حاضر ، نقش هیجانات و تمایل به شرط بندی را در رفتار مدیران در مدیریت سود را مورد مطالعه قرار دهند. بنابراین هدف مقاله حاضر در درجه اول بررسی تاثیر هیجانات و تمایل به شرط بندی بر تصمیم گیری افراد در مدیریت سود است. هدف دوم این پژوهش نیز بسط و گسترش مبانی نظری تحقیقات رفتاری در حوزه مدیریت سود می باشد. دستاوردها و ارزش افزوده علمی این مقاله را می توان به شرح زیر برشمرد:
اول این که شواهد پژوهش نشان می دهد چگونه هیجانات روانشناختی و تمایل به شرط بندی افراد بر رفتار فرصت طلبانه یا کارایی مدیریت سود تاثیرگذار است. این موضوع به عنوان یک دستاورد علمی می تواند اطلاعات سودمندی را در اختیار دانشجویان ، استادان و پژوهشگران حسابداری و امور مالی قرار دهد و موجب بسط مبانی نظری پژوهش های رفتاری در حسابداری شود. دوم این که نتایج این پژوهش می تواند پیشنهادهایی را برای انجام تحقیقات آتی در اختیار پژوهشگران قرار دهد. در ادامه مقاله مبانی نظری ، روش شناسی و یافته های پژوهش ارائه می شود.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش
1-2- مدیریت سود فرصت طلبانه و کارا
مدیریت سود عبارت است از انتخاب و استفاده از رویه ها و خط مشی های حسابداری توسط مدیریت واحد تجاری تا بواسطه آن انتخاب، به اهداف خاصی نایل آید. مدیریت سود معمولاً با انگیزه های مختلفی انجام می شود. مهم ترین انگیزه مدیران از مدیریت سود را می توان انگیزه های شخصی در راستای تامین منافع شخصی از جمله دریافت پاداش بیشتر و حفظ موقعیت شغلی دانست. این گونه مدیریت سود را مدیریت سود فرصت طلبانه تعریف می کنند. اما در مقابل ، نوع دیگری از مدیریت سود وجود دارد که مدیر به دنبال حداکثر کردن منافع خود نیست ، بلکه مدیر به دنبال آن است تا ارزش شرکت در بازار سرمایه را حفظ نماید. در واقع مدیر به دنبال حداکثر نمودن منافع و ثروت سهامداران است. به این شکل از مدیریت سود را مدیریت سود کارا تعریف می نمایند( اسکات7 ، 2009).
2-2- نظریه سطوح بالاتر8
این نظریه یکی از نظریه های علم مدیریت می باشد و توسط همبريك و ميسون9 (1984) ارائه شده است. به عقیده آن ها ، ويژگي هاي جمعيت شناختي مديران سطوح بالا بر تصميمات و عملكرد آنها در سازمان تأثير مي گذارد. زيرا اين ويژگي ها با پايه هاي شناختي، ارزش ها و ادراكات آن ها در ارتباط است كه همه این موارد می تواند بر تصميم گيري مديران تاثيرگذار باشد. به عبارت دیگر ، ویژگی های فردی و روانشناختی مدیران در کنار ویژگی های سازمانی و متغیرهای محیطی در تصمیم گیری آنها نقش اساسی دارند و می توان ادعا نمود که سبک تصمیم گیری مدیران به ویژگی های فردی و روانشناختی آن ها وابسته است. بر اساس این نظریه ، عملکرد واحد تجاری در حوزه های مختلف از جمله عملکرد مالی می تواند متاثر از ویژگی های جمعیت شناختی و رفتاری مدیران عالی آن باشد. همبریک (2007) این فرضیه را مطرح کرد که هرگاه مدیران با چالش های اساسی در حوزه مدیریت خود مواجه می شوند ، معمولاً تصمیمات عقلایی اتخاذ نمی کنند بلکه بیشتر بر روش های میان بر ذهنی و پیش زمینه های شخصی اتکاء می کنند. از این رو ، او اعتقاد دارد هر گاه چالش های مدیریتی( مثلاً کاهش سودآوری یا نقدینگی شرکت ) بیشتر باشد ، در آن صورت مدیران در تصمیم گیری های خود بیشتر از ویژگی های جمعیت شناختی و شخصی خود استفاده می کنند. در این حالت ، رابطه ای مستقیم میان عملکرد سازمان و ویژگی های شخصی و رفتاری مدیر برقرار است.
در این راستا ، حبیب و حسین 10(2013) در یک پژوهش مروری ، شواهدی را در این زمینه فراهم کردند. آن ها نشان دادند ویژگی های فردی و رفتاری مدیران عامل و مدیران مالی مانند جنسیت ، سوابق کاری ، بیش اعتمادی ، ریسک پذیری ، قدرت و شهرت مدیر می تواند در تصمیم گیری مدیران در حوزه گزارشگری مالی ، بسیار با اهمیت و تاثیر گذار باشند. هم چنین، نوتبوهم11 و همکاران (2019) تایید نمودند که ایدئولوژی سیاسی مدیر عامل می تواند بر کیفیت گزارشگری مالی دخالت داشته باشد. آن ها دریافتند مدیرانی که سابقه طرفداری از احزاب محافظه کار را دارند ، معمولاً کیفیت گزارشگری مالی در واحدهای تجاری تحت مدیریت آن ها بیشتر است. بامبر12 و همکاران (2010) نیز دریافتند سبک و روش های افشای داوطلبانه اطلاعات مالی شرکت ها با متغیرهای جمعیت شناختی یعنی دوره تصدی مدیریت ، سن ، سوابق نظامی و سطح تحصیلات مدیران آن شرکت ها رابطه ای مستقیم دارد. یافته های تری13 و همکاران ( 2011 ) حاکی از آن است که مدیران ارشد جوان بیشتر از مدیران دیگر ، خود را سرگرم گزارشگری مالی متقلبانه می نمایند. به عقیده آن ها علت این موضوع آن است که مدیران جوان ریسک پذیرتر از بقیه مدیران هستند. هم چنین آن ها در این پژوهش نشان دادند که مدیران ارشد زن در مقایسه با مدیران ارشد مرد ، تمایل کمتری به گزارشگری مالی متقلبانه دارند. از طرف دیگر ، مدیرانی که فاقد تحصیلات در رشته های مدیریت، اقتصاد و بازرگانی هستند ؛ بیشتر در گزارشگری مالی متقلبانه هستند. عواطف و هیجانات مثبت و منفی عاملی مهم و تاثیرگذار بر قضاوت و تصمیم گیری های مدیران است. تصمیمگیری اشخاص در هنگام شادی و خوشحالی با تصمیمگیری آن ها در حالت غم ، عصبانیت و تنفر متفاوت است. نتایج تحقیقات قبلی بیانگر آن است احساسات و هیجانات مثبت منجر به تصمیم گیریهای مالی مثبت و برعکس احساسات و هیجانات منفی باعث تصمیمگیری های مالی منفی و ناکارآمد می شود(اپرگیس و ولیوتیس14، 2016). پژوهش ها در حوزه رفتار نشان داده است که وضعیتهای احساسی و عاطفی شخص میتواند بر تمامی مراحل زنجیرهی پردازش اطلاعات، از انتخاب اطلاعات تا رمزگذاری اطلاعات و بازیابی آتی آن از حافظه، اثر بگذارد (کلوری و همکاران15 ، 1994). پژوهشگران نشان داده اند که عواطف میتواند بر قضاوت و تصمیم گیری اثر بگذارد، به این شکل که احساسات و عواطف خوب موجب ایجاد نگاهی مثبت به موضوع و وضعیت میشود. اما احساسات و عواطف منفی موجب ایجاد دیدگاه منفیتری میشود( فورگاس و گئورگ16 ، 2001).
3-2- پیشینه پژوهش
رفاهی بخش و همکاران (1398) دریافتند عواطف مثبت رابطه ای معنی دار و مثبت با مدیریت سود از نوع کارا دارد. آن ها هم چنین نشان دادند که عواطف منفی رابطه ای مثبت با مدیریت سود فرصت طلبانه دارد. کریمی و همکاران (2014) نشان دادند که میان ویژگی ماکیاولیسم و مدیریت سود فرصت طلبانه رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. مورفی17 (2012) نیز طی تحقیقی ادعا نمود که ویژگی رفتاری ماکیاولیسم در مدیران می تواند آن ها را تشویق به ارائه صورت های مالی گمراه کننده نماید. نتایج تحقیق نصیری پور دری و همکاران (1395) بیانگر آن است که مدیرانی که دارای بیش اعتمادی بالایی هستند، سود را بیشتر از دیگران بیش نمایی می کنند. آن ها در این تحقیق بیان می کنند که انگیزه مدیر از بیش نمایی سود برای دریافت پاداش بیشتر ، ریشه در ویژگی های رفتاری و شخصیتی مدیر دارد.
هوارت18 (2018) دریافت دستکاری در سود توسط مدیران یک موضوع رفتاری و روانشناختی است. به عقیده او عوامل مختلف روانشناختی نظیر بیش اعتمادی ، خودشیفتگی ، منبع کنترل ، ماکیاولیسم و سازگاری در مدیر عامل و مدیر مالی می تواند در دستکاری حسابها نقش تعیین کننده ای داشته باشند. کاپالبو19 و همکاران (2018) در پژوهش خود نشان دادند که خودشیفتگی مدیران می تواند تاثیری معنی دار و مثبتی بر بیش نمایی سود داشته باشد. آن ها در این پژوهش نتیجه می گیرند مدیران خودشیفته از دیدگاه روانشناختی نیاز به تایید دیگران دارند. لذا این دسته از مدیران برای جلب نظر سرمایه گذاران، سود را بیش نمایی می کنند تا بدینوسیله از سوی سرمایه گذاران تایید گردند. در نهایت به عقیده آن ها ، کژمنشی مدیر در ایجاد عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از مدیریت سود، می تواند متاثر از ویژگی های رفتاری و روانشناختی مدیران واحدهای تجاری باشد. احمد و دوئلمن20 (2013) دریافتند که رابطه ای معنی دار و منفی میان ویژگی خودشیفتگی مدیران و محافظه کاری حسابداری وجود دارد. به بیان دیگر، مدیر خود شیفته بیشتر از رویه های افزایش دهنده سود استفاده می کنند تا رویه های محافظه کارانه حسابداری. سیه21 و همکاران (2018) در بررسی رابطه میان بیش اعتمادی مدیران و اجتناب مالیاتی نشان دادند که ویژگی روانشناختی بیش اعتمادی عامل مهمی در اجتناب مالیاتی محسوب می شود. گی22 و همکاران (2011) طی پژوهشی ادعا نمودند که دو ویژگی رفتاری مدیران یعنی ریسک پذیری و بیش اعتمادی آن ها رابطه ای مستقیم و معنی داری با بیش نمایی سود دارد. جونز23 (2013) نشان داد مدیران با هوش هیجانی بالاتر تمایلی کمتری به مدیریت سود دارند. به عبارت دیگر این دسته از مدیران ، از هوش هیجانی خود برای دستکاری سود استفاده نمی کنند. اما منصور زارع (1394) این موضوع را در میان مدیران شرکت های ایرانی مورد مطالعه قرار داد و به نتیجه ای عکس دست یافت، او در تحقیق خود دریافت که رابطه ای مثبت میان هوش هیجانی مدیران و مدیریت سود وجود دارد. شواهد پژوهش او تایید می نماید هرگاه به مدیر از محل سود پاداش داده می شود ، مدیرانی که هوش هیجانی بالایی دارند ، تمایل بیشتری به مدیریت سود دارند.
رامشه و ملانظری (1393) نشان دادند که بیش اطمینانی مدیران تاثیری معنی دار و منفی در بکارگیری رویه های محافظه کارانه حسابداری دارد. خواجوي و همكاران (1395 ) دريافتند كه رابطه معناداري بين خودشيفتگي مديران و مدیریت سود و عملكردهاي مـالي وجود دارد. نمازي و همکاران(1395) نيز در پژوهش به بررسي تجربي تأثير خودشـيفتگي مـديران بـر نگـرش در انتخـاب استراتژي تجاري شركتها پرداخته و دريافتند كه با افزايش خودشيفتگي، تمايل مديران به انتخاب استراتژي تهـاجمي و جسورانه افزايش مي يابد. سرلك و همکاران (1397 ) نشان دادند مديران بيش اطمينان به دليل اعتماد بـيش از حد به خود و ناديده گرفتن تقاضا براي وجه نقد، تمايل كمتري به نگهداشت وجه نقد دارند. بذر افشان و همکاران (1397) نشان دادند خودشـيفتگي مديران موجب افزايش مديريت سود و كاهش كيفيت سود می شود.
کریستنسن24 و همکاران (2018) اعتقاد دارند شرط بندی تاثیر با اهمیتی بر وضعیت اقتصادی جامعه و عملکرد شرکت ها داشته است. نتایج پژوهش آن ها بیانگر آن است شرکت هایی که مدیران آن ها تمایل بیشتری به شرط بندی دارند ، معمولاً در پروژه هایی سرمایه گذاری می کنند که ریسک آن بالا است. مدیرانی که تمایل به قمار و شرط بندی در آن ها بالا است ، ریسک پذیر بوده و هیجان خواهی در آن ها بالا است. این دسته از مدیران بیش اعتماد هستند و این موضوع آن ها را به انتخاب گزارشگری مالی متقلبانه سوق می دهد. به عقیده این نویسندگان ، مدیران مزبور قانون گریز بوده و ویژگی خود کنترلی در آن ها پایین است و این خود باعث می شود که آن ها برای افزایش منافع شخصی ، سود را بیش نمایی کنند تا پاداش بیشتری دریافت نمایند. در مقابل مدیرانی که اعتقادات مذهبی بالایی دارند ، معمولاً ریسک گریز بوده و به دنبال رویه های گمراه کننده گزارشگری مالی نیستند. دیویدسن25 و همکاران (2015) بر اساس مثلث تقلب ، تایید می نمایند که تقلب در گزارشگری مالی را می توان تابع ای از فشار بر مدیر ، فرصت ایجاد شده برای مدیر و نگرش مدیر برای انجام تقلب دانست. به عقیده آن ها ، اگر تمایل به شرط بندی در مدیران را به عنوان یک نگرش و دیدگاه در نظر بگیریم ، در آن صورت می توان نتیجه گرفت که مدیرانی که تمایل به شرط بندی در آن ها بالا است، در شرایط فشار ، به گزارشگری مالی متقلبانه و بیش نمایی سود روی می آورند.
نتایج مطالعات روانشناسی بیانگر آن است که هیجان خواهی در افراد ، ریسک پذیری در آن ها را تقویت می نماید و موجب می شود تا افراد محدودیت ها و قوانین را نقض و درگیر رفتارهای غیر اخلاقی مانند تقلب شوند(لو26 ، 2008). در تایید این موضوع مک ترنان27 و همکاران (2014) دریافتند تقلب تحصیلی در دانشجویانی که شخصیت هیجان طلب و مخاطره جو دارند ، در مقایسه با سایر دانشجویان بالا است. مطالعات در حوزه مالی نیز نشان داده است ، سرمایه گذارانی که ویژگی هیجان خواهی در آن ها بالا است ، ریسک پذیری آن ها در سرمایه گذاری ها نیز بالا بوده و حجم معاملاتی این دسته از سرمایه گذاران بیشتر از بقیه است(تن28 و همکاران ، 2019) . لوبو29 و همکاران (2019) بر اساس نظریه ثبات رفتاری در روانشناسی نتیجه گیری می کند که رفتار افراد در داخل و خارج سازمان یکسان است. به عنوان نمونه، مدیرانی که گریز مالیاتی در پرداخت مالیات شخصی خود دارند ، واحدهای تجاری تحت مدیریت آن ها نیز گریز مالیاتی خواهند داشت. بر این اساس می توان ادعا نمود مدیرانی که در زندگی شخصی خود ، خواهان فعالیت های مملو از هیجان و به عبارتی مخاطره جو هستند، این رفتار مخاطره آمیز آن ها بر کار حرفه ای آن ها نیز تاثیر مستقیم خواهد داشت. از این رو ، می توان نتیجه گرفت مدیرانی که در آن ها درجه بالایی از هیجان خواهی وجود دارد ، ریسک پذیری در آن ها بالا بوده و این موضوع باعث گرایش آن ها به بیش نمایی سود و گزارشگری مالی متقلبانه می شود. هم چنین آرمسترانگ30 و همکاران (2013) تاکید می نمایندکه ریسک پذیری مدیران می تواند موجب ارائه اطلاعات گمراه کننده از سوی آنان شود.
تحقیقات در روانشناسی و علوم رفتاری نشان دادند که عواطف فردی بر هیجان خواهی تاثیرگذار است. به این معنی که هیجان طلبی افراد در شرایط مختلف عاطفی متفاوت می باشد. به عبارت دیگر ، هیجان طلبی یک شخص هنگام شادی و خوشحالی با تصمیمگیری آن ها در حالت غم و خستگی فرق دارد(مک کی31 و همکاران ، 2018). هم چنین هیجان خواهی عامل مهم و تعیین کننده ای در تمایل افراد به شرط بندی و قمار است. به بیان دیگر هر چه هیجان خواهی در افراد بیشتر باشد ، تمایل آن ها به ریسک و شرط بندی نیز افزایش می یابد( بونیر و باروالت32، 2018). در مطالعات اقتصاد رفتاری نیز پژوهشگران دریافته اند تمایل به شرط بندی ، متاثر از ویژگی های رفتاری شناختی نظیر شخصیت ، احساسات ، هیجانات و عواطف و غیر شناختی مانند مهارت و شانس است. این پژوهشگران تاکید دارند که تمایل به شرط بندی در سرمایه گذاران موجب پیامدهای نامطلوبی را برای آن ها به ارمغان خواهد آورد(گونگ و ژو33، 2019).
بر اساس اهدف و مبانی نظری پژوهش حاضر ، فرضیه های این پژوهش به صورت زیر تدوین می شود:
ردیف | شرح فرضیه |
1 | عواطف مثبت برهیجان خواهی تاثیر معنی داری دارد. |
2 | عواطف مثبت بر تمایل به شرط بندی تاثیر معنی داری دارد. |
3 | عواطف مثبت بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد. |
4 | عواطف منفی برهیجان خواهی تاثیر معنی داری دارد. |
5 | عواطف منفی بر تمایل به شرط بندی تاثیر معنی داری دارد. |
6 | عواطف منفی بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد. |
7 | هیجان خواهی بر تمایل به شرط بندی تاثیر معنی داری دارد. |
8 | تمایل به شرط بندی بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد. |
9 | هیجان خواهی بر مدیریت سود کارا تاثیر معنی داری دارد. |
10 | عواطف مثبت بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی داری دارد. |
11 | عواطف منفی بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی داری دارد. |
12 | تمایل به شرط بندی بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی داری دارد. |
13 | هیجان خواهی بر مدیریت سود فرصت طلبانه تاثیر معنی داری دارد. |
3-رو