تبیین قفل شدگی سیاستی حوزه فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر در ایران
محورهای موضوعی : آینده پژوهیطاهره میرعمادی 1 , زهره رحیمی راد 2
1 - دانشیار سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران و پژوهشگر مپسد
tamiremadi@Yahoo.com
(مسئول مکاتبات)
2 - دانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه مازندران و پژوهشگر مپسد
کلید واژه: انرژیهای تجدید پذیر, تعمیق آینده, قفل شدگی سیاستی, تحلیل لایه ای علی,
چکیده مقاله :
زمینه: تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره زمین یکی از تهدیدهای عاجل جامعه بشری و ایران است و یکی از راه حل ها افزایش استفاده از انرژیهای تجدید پذیر است. با این وجود، این حوزه توجه درخوری را در سیاست های ملی علم و فناوری ایران دریافت نکرده است. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه پاسخ به پرسشهای دوگانه چرایی قفل شدگی سیاستی حوزه فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر و چگونگی رفع آن در قالب یک بسته جامع از آمیخته های سیاستی است. روشها: این پژوهش از نگرش پسا ساختارگرایانه "تعمیق آینده"عنایت الله و روش عملی هماهنگ با آن یعنی "تحلیل لایه ای علی" برای ساخت چارچوب فراترکیبی خود استفاده می کند. یافته ها: دستاورد نظری پژوهش، مدل جدیدی برای طبقه بندی یا لایه بندی نظریه های علی قفل شدگی سیاستی اعم از نظریات نئوکلاسیک، تکامل گرا و نگرش چند سطحی بر اساس نظریه تعمیق آینده ی عنایت الله است. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، مکتب اقتصاد نئوکلاسیک دارای سطحی ترین نوع تبیین نسبت و مکتب تکامل گرا دارای تبیین نسبتا پیچیده تر و نگرش چند سطحی دارای عمیق ترین نوع تبیین نسبت به پدیده قفل شدگی سیاستی در حوزه سیاستهای توسعه فناوری انرژی تجدید پذیر است. بر مبنای این یافته نظری، آمیخته ی سیاستی جامعی که حاصل ترکیب این دلالتهای سیاستی ست، درپایان ارائه می شود.
Context: Environmental degradation and climate change is one of the human security threats at the international and national level. However, there is no appropriate policy response regarding this problem at the national policy context. This is a policy lock-in in the sector of renewable energies in Iran. Aim: The aim of the paper is to determine why this policy lock in exists and how to mitigate it. Methodology: The research uses the post structuralist approach of Sohail Inayatullah and combines it with the methodology of meta-analysis to build a model of four layers of causal relations. Finding: The Neoclassical economics is the least analytical approach to deal with the environmental challenges. The systemic approach is relatively more complex and the MLP is the most comprehensive approach to analyze the causes of policy lock in of Iranian renewable energy sector. Conclusion: To analysis the policy lock in Iranian renewable energy sector, there are three sets of causal relationship which can presents three parts of policy mix prescription.
_||_
تبیین قفل شدگی سیاستی حوزه فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر در ایران
چکیده
زمینه: تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره زمین یکی از تهدیدهای عاجل جامعه بشری و ایران است و یکی از راهحلها افزایش استفاده از انرژیهای تجدید پذیر است. با این وجود، این حوزه توجه درخوری را در سیاست های ملی علم و فناوری ایران دریافت نکرده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه پاسخ به پرسشهای دوگانه چرایی قفل شدگی سیاستی حوزه فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر و چگونگی رفع آن در قالب یک بسته جامع از آمیخته های سیاستی است.
روشها: این پژوهش از نگرش پسا ساختارگرایانه "تعمیق آینده"عنایت الله و روش عملی هماهنگ با آن یعنی "تحلیل لایه ای علی" برای ساخت چارچوب فراترکیبی خود استفاده می کند.
یافته ها: دستاورد نظری پژوهش، مدل جدیدی برای طبقه بندی یا لایه بندی نظریه های علی قفل شدگی سیاستی اعم از نظریات نئوکلاسیک، تکامل گرا و نگرش چند سطحی بر اساس نظریه تعمیق آیندهی عنایت الله است.
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، مکتب اقتصاد نئوکلاسیک دارای سطحی ترین نوع تبیین نسبت و مکتب تکامل گرا دارای تبیین نسبتا پیچیده تر و نگرش چند سطحی دارای عمیق ترین نوع تبیین نسبت به پدیده قفل شدگی سیاستی در حوزه سیاستهای توسعه فناوری انرژی تجدید پذیر است. بر مبنای این یافته نظری، آمیختهی سیاستی جامعی که حاصل ترکیب این دلالتهای سیاستی ست، درپایان ارائه میشود.
کلید واژه ها: تعمیق آینده ، تحلیل لایه ای علی، قفل شدگی سیاستی، انرژیهای تجدید پذیر
تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره زمین یکی از تهدیدهای عاجل جامعه بشری وایران است. سازمانهای بین المللی و ملی درباره این چالش ها در منطقه خاورمیانه به شدت هشدار داده اند. برای کاهش این معضل، یکی از راه حلهای عمومی که در سطح بین المللی مطرح است، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از طریق افزایش استفاده از انرژیهای تجدید پذیر است. در حالیکه کشورهای نفتی همسایه چون عربستان برنامه های بلند پروازانه ای برای استفاده از انرژیهای تجدید پذیر به میزان 10 گیگا وات تا سال 2035 دارند (دیپلودا1،2017) یا امارات متحده عربی که در برنامه های توسعه سالهای 2025 تا 2050 ، خودرا ملزم به استفاده از انرژیهای انرژی های پاک تا سقف 44 درصد از کل انرژیهای مصرفی کرده است (نمایندهی امارت متحده عربی در کنفرانس پاریس2،2016)، ایران علی رغم پتانسیل به مراتب بیشتر نسبت به این همسایگان به دلیل وسعت بیشتر و تنوع آب و هوایی و سرمایه انسانی غنی تر، متاسفانه توجه شایستهای به سیاست های ملی علم و فناوری در حوزه انرژیهای تجدید پذیر حود نکرده است (حافظ نیا3 و همکاران،2017).
توضیح آنکه با بررسی برنامه های 5 ساله توسعه ایران مشخص می شود که علی رغم آنکه از برنامه سوم توسعه، کاربرد انرژی های نو به عنوان یک راهکار در کاهش مصرف انرژی مطرح بوده، اما سیاستگذاری مشخص در حوزه انرژیهای تجدید پذیر تنها از سال 1384 همزمان با تدوین برنامه پنجساله چهارم آغاز شده است. در این برنامه مقرر شده بود 500 مگاوات که برابر است با یک درصد انرژی مصرفی در کشور تولید شود. همچنین قرار بود که 270 مگاوات از آنرا ، بخش خصوصی تامین کند. ارزیابی ها در پایان برنامه حاکی از آن است که میزان تحقق این برنامه تنها 38 درصد بوده است (نجات4 و همکاران،2013). در برنامه پنجم توسعه نیز مقرر شده بود که 5 درصد مصرف انرژی در کشور به انرژیهای تجدید پذیر اختصاص داده شود. لکن به گزارش رئیس وقت کمیسیون انرژی کشور 95 درصد از این هدف تحقق نیافته است (خبرگزاری خانه ملت، 1396). برنامه ششم نیز تولید 5000 مگاوات انرژی تجدید پذیر را به عنوان هدف تعیین کرده است که اجرای آن با تعهد ایران مبنی بر کاهش 12 درصدی کاهش گازهای گلخانه ای5 مقارن شد و لکن در حال حاضر ظرفیت فعلی نیروگاه های تجدیدپذیر کشور تنها ۵۲۷ مگاوات اعلام شده است(اردکانیان،1397). همچنین در سند چشم انداز بیست ساله برق (1384-1404)، مقرر شده که 10 درصد تولید برق بر مبنای انرژی های تجدیدپذیرباشد. در سند ملی توسعه دانشبنیان انرژیهای تجدیدپذیر نیز که در حال حاضر مراحل اجراییشدن خود را طی می کند بر تامین 8/1 درصد از انرژی کل کشور و تولید ۱۰ درصد برق نیروگاههای کشور تا چشمانداز ۱۴۰۴ از محل انرژیهای تجدیدپذیر تاکید شده است (فیروزی, 1396).
از سوی دیگر درحالیکه برای حمایت از توسعه انرژی های تجدیدپذیر، استفاده از ابزارهای سیاستی متنوعی چون قیمت گذاری بر کربن، خرید تضمینی برق6، استاندارد های پرتفلیو سبد انرژی تجدید پذیر7، یارانه های مستقیم، گرنتهای تحقیقاتی، قوانین قیمت گذاری ، معافیتهای مالیاتی،الزامات جیره بندی و غیره در سیاستگذاری کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه رواج یافته (نجات و همکاران،2013) در ایران به استثنای ابزارهای تشویقی تحقیق و توسعه دانشگاهی، خرید تضمینی برق، بعنوان تنها ابزار سیاستی موثر و هدفمند، آن هم از سال 94 به بعد بکار گرفته شده است8.
همهی این آسیب ها بیان کننده این حقیقت است که ایران همه اکنون از قفل شدگی سیاستی در حوزه انرژیهای تجدید پذیر در سطوح سه گانه ابزار، دلالتهای سیاستی و خردمایه ها رنج می برد. پرسش اول این پژوهش چرایی عدم عنایت کافی به سیاستهای توسعه فناوریهای تجدید پذیر در مجموعهی سیاستهای مرتبط است. در جستجوی پاسخی برای این پرسش، به ادبیات نظری این حوزه مراجعه می شود و با توجه به تنوع نظرات و مکاتب دراین حوزه، طبعا انتظار آن است که پاسخهای متعددی نیز برای این پرسش احصا گردد. نوشته حاضر بر این اصل پسا ساختار گرایانه تکیه می کند که تکثر دیدگاه ها نه تنها یک آسیب بلکه یک مزیت دانسته می شود (عنایت الله9،2010)و بر همین اساس، این مقاله به دنبال کشف یک پاسخ واحد نیست، بلکه می کوشد کلیه پاسخهای نظری به پرسش این پژوهش را از طریق مرور هدفمند ادبیات استخراج کرده ودسته بندی کند و آنگاه دلالتهای سیاستی آنرا استخراج نماید. بنابراین هدف پژوهش، علاوه بر پاسخ به چرایی قفل شدگی سیاستی، روشن کردن چگونگی رفع آن از طریق ارائه یک بسته آمیخته سیاستی است.
اما قبل از آنکه پژوهش وارد موضوع اصلی بشود، باید نخست منظور ما از کلیدواژه "قفل شدگی سیاستی" روشن گردد. در ادبیات نظریات سیاستگذاری عمومی و توسعه فناوری و نوآوری واژه "قفل شدگی10" وجود دارد. مراد از "قفل شدگی" عدم توانایی گذار نظام تولید بر پایه یک فناوری منسوخ یا تثبیت شده به یک فناوری جدیدتر با کارائی بالاتراست (اونرا11،2000) . در سطح بنگاه به این پدیده، "قفل شدگی فناورانه" گفته می شود. در سطح کلان، پدیدهی قفل شدگی در حوزه سیاستهای حامی توسعه فناوری نوین مطرح است (نیر و هولت12 ،2016). مراد ما نیز قفل شدگی سیاستی در سطح کلان سیاستهای علم و فناوری در حوزه انرژیهای تجدید پذیر است که در ادامه برای رعایت اختصار "سیاست تجدید پذیرها" خوانده می شود.
ادبیات مرتبط با پرسش اصلی پژوهش یعنی آسیب شناسی سیاستگذاری تجدید پذیرها در ایران ، مختصر و بیشتر مبتنی بر شواهد تجربی است. بطورمثال اصلانی و همکاران دلایل عدم تحقق برنامه های تولید و انتشار فناوریهای تجدیدپذیر را متعدد دانسته و از جمله محدودیت های بودجه ای، کمبود اطلاعات درمورد بازار و تقاضای تجدیدپذیر، سیاستها و مقررات بی ثبات و مبهم، مشوق های نامناسب برای استفاده از انرژی های تجدیدپذیر (به عنوان مثال مالیات، تعرفه ها...)، عدم وجود سیاست های مربوط به ارتقای انرژی های تجدیدپذیر، فقدان برنامه ریزی قوی در توسعه سطوح راهبردی و عملیاتی، شکاف بین پروژه های تحقیقاتی و نیازهای بازار، فقدان نیروی انسانی تخصصی و ماهر در صنعت تجدیدپذیر برشمرده اند (اصلانی13 و همکاران،2014). از نظر حافظ نیا و همکاران (2017) دلائل شکست سیاستهای توسعه و گسترش فناوری انرژِیهای تجدید پذیر یکسان بودن سیاستهای تشویقی در سرتاسر کشور است. به عقیده نویسندگان این سیاستها باید به شکل منطقه ای طراحی و اجرا شود. نجات و همکاران (2013) نیز این آسیب را نتیجهی وجود سازمانهای موازی وعدم وجود شفافیت در مورد تقسیم کار بین آنها، عدم تخصصگرایی و عدم استفاده از نیروی جوان و کارآمد می دانند.
همینطور که می بینیم گرایش غالب تحلیل در این حوزه از ادبیات ، عمدتا از طریق مشاهده پدیدهها و برشمردن ساده نقاط ضعف و کاستی های مشهود بدست آمده است. به همین لحاظ، تحلیلهای مربوط به سیاست پژوهی درآن بطور پراکنده انجام گرفته و فاقد ارزش تحلیلی قابل توجهی به نظر می رسد و به تبع آن نیز راه حلهای استخراج شده که پیشنهاد شده است، نمی تواند چارچوب تحلیلی-نظری قدرتمندی باشد.
پژوهش حاضر در جهت پر کردن این شکاف، از چارچوب نظری "تعمیق آینده"14عنایت الله استفاده کرده و یافته های اینگونه مشاهدات را بر اساس معرفت شناسی و روش شناسی آنها لایهبندی می کند و مبنای فراترکیبی می سازد تا هم جامع نظریات تبیینگر در مورد پدیدهی قفل شدگی سیاستی باشد و هم بستهی سیاستهای تجویزی آنرا به شکل جامعی هماهنگ با مبانی نظری تدوین کند.
2-روش پژوهش
با توجه به هدف مقاله، روش انتخابی ما، روش فراترکیب15 است. پژوهش فرا ترکیب می کوشد. روش تحقیق پژوهشهای فراترکیب، تفسیری است و هدف آن بدست دادن یک تبیین جامع از یک پدیده به شکل پویا و ایستا است. گامهای عملی روش فراترکیب از تشخیص نوع ارتباط مفهومی بین پژوهشهای متعدد، شناسایی نقاط اشتراک و افتراق آنها با یکدیگر و دسته بندی و گونه شناسی آنها آغاز می شود. سپس نسبت این گونه ها با یکدیگر شناسایی می گردد و در نهایت به یک مدل نظری فرا ترکیب توسعه می یابد (والش و داون16،2005؛ فاینفگلد کانکت17،2010).
همچنین در این پژوهش از نگرش پسا ساختارگرایانهی "تعمیق آینده"عنایت الله برای تحلیل گونه های شناخته شده نظریه هااستفاده میشود. مهم ترین دستآورد نظری عنایت الله ، "تحلیل لایه ای علی18" است. تحلیل لایه ای علتها با کشف ریشه های یک مسئله در لایههای مختلف (لایه مشهود، لایه سیستمی، لایه گفتمانی و لایه استعاره) سروکار دارد و بر آن است که پدیداری یک مسئله را به شکل لایه به لایه ریشه یابی کند. از نظر وی، هر چقدر لایهها عمیقتر باشد، قدرت تحلیل افزایش می یابد.اما هیچ لایه ای هم بطور مستقل کامل نیست و محقق به همه لایه ها برای بدست دادن یک نگرش جامع از پدیده ها محتاج است.
روش جمعآوری دادهها، با توجه به چارچوب فراترکیب، شامل دادههای دسته اول که از طریق مصاحبه حضوری بدست آمده است و دادههای دسته دوم که از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با دست اندرکاران از طریق انعکاس آن در رسانه ها بوده است. معیار اعتباردرونی نتایج پژوهش، همآهنگی مقدمات و نتیجه گیری تحقیق و اعتبار بیرونی پژوهش نتیجه هماهنگی بین چارچوب نظری و نتایج است (والش و داون ،2005؛ فاینفگلد کانکت ،2010). بنابراین اعتبار نتایج پژوهش منوط به پذیرفتن اصول نظری نگرش "تعمیق آینده" عنایت الله ، از جمله تعدد لایه های مختلف در پیدایش یک مسئله و نقش ویژهی لایه فرهنگی در عمق علتهای بوجود آمدن آن مسئله است. در شکل ذیل مراحل مختلف پژوهش از بیان مسئله تا نتیجه گیری دیده می شود.
شکل1- مراحل انجام پژوهش
3-یافته ها:
همانگونه که در بخش روش پژوهش بیان شد، در چارچوب تعمیق آیندهی عنایت الله، هر مسئله دارای لایه های مختلف است که تحلیل آن باید به شکل نوبتی از لایه سطحی به طرف لایه عمقی صورت پذیرد. بر این اساس، مدل جدیدی برای طبقه بندی یا لایه بندی نظریه های علی قفل شدگی سیاستی بر اساس نظریه تعمیق آیندهی عنایت الله ارائه می شود. فايدهی چنين چارچوبي، لایه بندی گسترهی ميدان ادراک و تحليل نظريات مرتبط با حوزه مطالعات فناوري (از نظريات حوزه نئوکلاسيک گرفته تا نظريات نظامهاي نوآوري و نظريه گذار ) است. از سوی دیگر، تعیین لایه بندی نظریه ها به معنای تعدد ساحتهای سیاستی و تنوع ابزارهای سیاستی و شناخت روابط بین آنهااست.
1-3-لایهبندی نظریات قفل شدگی
همه نظریات سیاستگذاری علم و فناوری دارای تحلیلی از قفل شدگی سیاستی نیستند. در مروری بر ادبیات روشن می گردد که سه نظریهی اقتصاد نئوکلاسیک، مکتب تکامل گرایی و نگرش چند سطحی مسئله قفل شدگی سیاستی را توضیح می دهند و برای آن راه حل ارائه می کنند. از آنجا که این سه نظریه دارای معرفت شناسی های متفاوتی می باشند، روش های تحقیق متفاوتی را برای جمع آوری داده و تحلیل آن دارند. معهذا با توجه به چارچوب فراترکیبی پژوهش که ملهم از نظرات عنایت الله است، هر سه در یک چارچوب قابل جمع اند:
-لایهی اول، لایه سطحی مشهود: همانطور که پیشتر گفته شد، از آنجا که این سطح فاقد هر گونه توانایی برای تحلیل است و از این جهت نمی توان هیچ یک از نظریات قفل شدگی را برآن مترتب شد و به همین جهت حذف می گردد.
-لایهی دوم، لایه نگرش کمی گرا و پیش بینی نگر: در این لایه نظریات اقتصاد نئوکلاسیکها جا می گیرد. روش تحقیق و تجزیه و تحلیل در نزد نئوکلاسیکها معمولا فرمال و ریاضی است (نریمانی و دیگران، 1391). شناخت شناسی مسلط در این لایه اثبات گرایی است. حل مسئلهی قفل شدگی سیاستهای محیط زیست، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در نگرش نئوکلاسیکی، ایجاد فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر است. بنابراین دیدگاه مسلط در این تفکر سازه ای و فناورانه می باشد. پاسخ آنها به پرسش اول پژوهش (چرایی قفل شدگی) آن است که از آنجا که سرمایه گذاری در فناوری ، به علت شکست بازار به شکل عادی از سوی بخش خصوصی انجام نمی گیرد، دولت باید در اقتصاد مداخله کرده و در بخش فناوریهای تجدیدپذیر سرمایه گذاری کند. تبیین لایه اقتصاد نئوکلاسیک از قفل شدگی سیاستی، و ایجاد پدیدهی "شکست بازار" به شرح جدول (2) است.
جدول 1-شکستهای بازار در لایه دوم(منبع: محققان)
| نوع شکست | ساز و کار شکست |
شکست بازار یا خردمایه انتخاب عقلانیت ابزاری و به حداکثر رسانیدن نفع فردی | به علت عدم قطعیت19 | عدم قطعیت در مورد نتیجه تحقیقات ، کوتاه مدت بودن افق زمانی سرمایه گذاران برای نتیجه گرفتن از سرمایه گذاری خود . |
سرریز دانشی20 به علت عدم تملیک21
| خصوصیت کالای عمومی تحقیقات باعث می شود که سرزیر دانشی را امکان پذیر می کند. همه نتایج تحقیق و توسعه به مالکیت سرمایه گذار در نمی اید و بقیه هم استفاده می کنند و این امر سرمایه گذار خصوصی را نسبت به سرمایه گذاری در تحقیقات دلسرد می کند. | |
| عدم جدا سازی فناوری از صاحب فناوری 22 | پس از انتقال دانش و فناوری از مالک ، مالک هنوز دارندهی فناوری است. |
به باور نئوکلاسیکها، از آنجا که، ریسک و مخاطره و عدم قطعیت تحقیق و توسعه بیش از تولید است، اصولا تمایل سرمایه گذار بخش خصوصی در سرمایه گذار در این رشته به مراتب پایین تر از حد متوسط است. مداخلهی دولت به شکل سرمایه گذاری مستقیم و یا کمکهای غیر مستقیم ، ریسک این سرمایه گذاری را کاهش می دهد. از نظر آنها دو عامل خصوصیت دیگر فناوری باعث می شود که بازار نتواند به سازوکاری برای تعادل در بازار سرمایه تبدیل شود؛ اول اینکه دانش تولید شده در فرآیند تحقیق و توسعه می تواند به حوزه های دیگر تسری یابد و سر ریز داشته باشد. بنابراین درحالیکه سرمایه گذار بر روی فرآیند تحقیق و توسعه سرمایه خودرا صرف می کند، فقط او نیست که از این دانش بهره می برد. به این ویژگی ، خصوصیت تملیک ناپذیری دانش و فناوری گفته می شود. ویژگی دیگر ، عدم جدا سازی دانش از افرادی است که قانونا صاحب دانش محسوب نمی شوند و از طریق خرید حق لیسانس آنرا بدست نیاورده اند (متکالفی23،1998).
از سوی دیگر، از نظراین مکتب، میزان سرمایه گذاری دولتها در تکوین فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر تابعی از نرخ رشد تولید ناخالص ملی کشورها است. نئوکلاسیکها در اینجا از منحنی زیست محیطی کوزنتس استفاده کرده و معتقدندکه هر چه رشد اقتصادی بیشتر باشد، به علت استفاده از سوخت فسیلی، تولید دی اکسید کربن در سطح ملی نیز بیشتر می شود. این روند ادامه خواهد یافت تا زمانی که دولت وارد سرمایه گذاری فناوری انرژیهای تجدید پذیر گردد. از آن زمان به بعد، با توجه به جایگزینی فناوری تجدید پذیرها به جای انرژی فسیلی، نرخ انتشار گاز دی اکسید کربن مرتبا کاهش می یابد (استرن24،2004). مسنن مظفری و صبوحی (1392)، منحنی کوزنتس بر اساس نسبت بین انتشار گازهای گلخانه ای و تولید ناخالص ملی محاسبه شده است (شکل2).
شکل2- منحنی زیست محیطی کوزنتس(منبع:مسنن مظفری و صبوحی (1392))
بر اساس نظریه کوزنتس و با توجه به شکل بالا، قفل شدگی سیاستی در ایران در حوزه سیاستهای تجدیدپذیر ناشی از سطح نازل تحقیق و توسعه در این گونه فناوریها است. این سطح هم تابعی از سطح تولید ناخالص ملی است. از آنجا که تولید ناخالص ملی با عدد 16705 دلار (برابری قدرت خرید25) هنوز زیر کف استاندارد کشورهایی است که در فناوریهای تجدید پذیر سرمایه گذاری می کنند، افزایش رشد اقتصادی، بیشتر شدن میزان آلودگی را به همراه خواهد داشت، مگر اینکه با اختصاص درصد بیشتری از تولید ناخالص ملی به تحقیق و توسعه این نسبت تغییر یابد و ایران در یک فرآیند همپایی به میزان رشد کشورهای پیشتر رفته برسد. این نظریه سیاستهای فعال عربستان و امارات در این حوزه را هم به همین صورت پاسخ می دهد و استدلال می کند که تولید ناخالص سرانه 57 هزار دلار و 67 هزار دلار در سال 201626 (با نرخ برابری قدرت خرید)، نشاندهنده وجود شرایط لازم برای ورود به جمع کشورهایی است که در حوزه سیاستگذاری تجدید پذیرها سرمایه گذاری می کنند.
-لایهی سوم، تحلیل سیستمی: در لایهی بعدی تحلیل علی، نگرش اقتصاد تکاملی و سیستمی و حاصل تعامل آنان یعنی نگرش نظام نوآوری می تواند قرار بگیرد. نگرش تکاملی به اقتصاد نوآوری در انتقاد از هستی شناسی مکانیکی و معرفت شناسی صوری و فورمال اقتصاد نئوکلاسیک بوجود آمد (نریمانی و همکاران، 1391). این نگرش نیز پاسخ های خودرا به دو پرسش پژوهش دارد. پاسخ لایهی تحلیل سیستمی به پرسش اول ، وجود شکست سیستم در نظام های نوآوری است. برای شناخت شکست سیستم ، نخست باید تعریفی از نظامهای نوآوری داده شود. نظامهای نوآوری عبارتند از مجموعه عناصر و روابط که در تولید انتشار و کاربرد دانش نوین و اقتصادی سهم دارند (لوندوال27 و همکاران،2011). نظام نوآوری در سطوح ملی، منطقه ای ، فناورانه و بخشی قابل شناسایی است. شکست سیستم، به معنای عدم کارکرد سیستم نوآوری به دلایل مختلف است و همانطور که جدول 3 دیده می شود، دارای انواع متفاوتی است.
موضع نگرش نظام های نوآوری نسبت به راه حل برای قفل شدگی سیاستی نئوکلاسیکها، انتقادی است. نگرش سیستمی، رشد فناوری را تنها حاصل سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه نمی داند، بلکه آنرا یک معضل سیستماتیک می بیند. رشد فناوری باید در چارچوب یک نظام بررسی شود . ساختار این نظام دارای دو طرف عرضه و تقاضا است و رابطهی بین این دو توسط نهادهای وحائل و میانجی برقرار می شود. تا زمانیکه این نهادها وارد عمل نشده اند، تعاملات سیستم وجود ندارد. به غیر از نهادهای حائل، سطح توانمندی بازیگران نیز اهمیت دارد. بنابراین، نتیجه گیری می شود که صرفا سرمایه گذاری در انرژیهای تجدید پذیر، به افزایش فناوریهای تجدید پذیر و کاهش انتشار کربن کمک نمی کند، بلکه باید در کنار آن نهادهای سخت و نرم برای رفع شکستهای سیستم ایجاد شود، نیروی انسانی آموزش ببیند و سرمایه گذاری برای زیرساختها و شبکه ها صورت پذیرد.
دیدگاه سیستمی تاکنون رایج ترین نگرش نسبت به تبیین مسئله عدم رشد فناوریهای تجدید پذیرها در ادبیات اقتصاد نوآوری بوده است. بیشترین پژوهشها در مورد علل عدم رشد فناوریهای تجدید پذیر، با استفاده از رویکرد کارکردی آن در حوزه نظامهای نوآوری فناورانه انجام شده است(سورس28،2009; نگرو و هکرت29،2012). در رابطه با شکستهای سیستم در حوزه تجدید پذیرها در ایران نیز پژوهشهای متعددی صورت گرفته است. میرعمادی و رحیمی راد (1395) در حوزهی سوختهای زیستی، مهمترین شکست سیستم را شکست راهبری و هدایت تحقیق دانسته اند. در پژوهش دیگری که در حوزه پیل های سوختی توسط امیری نیا و همکاران (1395) انجام شده، نشان داده که نظام نوآوری فناورانه پیل سوختی در حوزه های کارآفرینی و شکل دهی بازار دچار شکست است. در جدول 2 انواع راه حلها برای رفع قفل شدگی یا به تعبیر نگرش نظام نوآوری برای رفع شکستهای سیستمی مشاهده می شود.
جدول2-انواع شکست و نهادهای سخت و نرم لازم برای رفع آنها(منبع:ولتویس30 و همکاران(2005))
نوع شکست | سازوکارشکست | نهادهای واسط برای رفع شکست |
شکست زیربنایی | عدم وجود یا ضعف زیربنای دانشی و فیزیکی | ایجاد زیرساختهای مناسب ایجاد و انتشار فناوری مانند آزمایشگاههای مرجع، پارکهای فناوری ، شهرکهای صنعتی، انکباتورها و شتابگرهای اختصاصی انرژهای تجدید پذیر |
شکست نهادی | عدم وجود یا ضعف نهادهای نرم و یا سخت ( غیبت یا کم بودن) | تدوین بسته سیاستی و قوانین مناسب مشوق انرژیهای تجدید پذیر در حوزه بانکی، مالیاتی ، اعتباری ، |
شکست شبکه ای | شکست شبکه قوی و ضعیف | ایجاد نهادهای حائل برای اتصال عرضه و تقاضا و شبکه سازی در طرف عره برای انتشار فناوری و در طرف تقاضا برای حمایت از مصرف کننده |
شکست توانمندی | نبود و یا ضعف توانمندی بازیگران | ارتقای سطح توانمندی از طریق ظرفیت سازی در دانشگاهها و مراکز فنی حرفه ای |
-لایهی چهارم، سطح اسطوره و استعاره: عنایت الله، عمیق ترین نوع تحلیل علی راتحلیل در سطح اسطوره و استعاره می خواند. لایهی تحلیل اسطوره و استعاره در واقع می کوشد که علل رفتار بازیگران جامعه را از طریق کنکاش در ناخودآگاه جمعی بازشکافی و معرفی کند. در این لایه، در حوزه مطالعات نوآوری، می توان به خوشه ای از نظریه ها و مطالعات که نگرش چشم انداز چند سطحی31، مدیریت گذار32و مدیریت راهبردی جاگوشه33 را دربر گرفته اند، اشاره کرد. در این مطالعات، سه سطح رژیمهای اجتماعی –فنی34، جاگوشه های1 بازار و فناورانه و دورنما35 در یک فرایند پویا و دینامیک مطالعه می شوند.
رژیمهای اجتماعی –فناورانه اصطلاحی است که از قبل هم در ادبیات اقتصاد نوآوری استفاده می شد و منظور مجموعه ای از نهادها، سازمانها و فناوری است که برای تولید و مصرف یک محصول به شکل تثبیت شده وجود داشته باشد. جا گوشه ها، فناوری های نوینی هستند که به علت عدم توانایی در رقابت بازار نتوانسته اند وارد رژیمهای تثبیت شده فناوری گردند و دورنما مجموعه عواملی است که خارج اراده و تصمیم گیریهای بنگاهها و سازمانها بر پویایی رژیم و جاگوشه ها تاثیر می گذارد. بنابراین نگرش چند سطحی چندین امتیاز به نسبت نگرش نظام نوآوری دارد. اولا که بر عکس نگرش قبلی، این نگرش دارای دیدگاهی پویا است . ثانیا در این نگرش به حوزه مصرف در کنار حوزه تولید پرداخته می شود. ثالثا، یکی از آورده های مهم نظری این مجموعه ، تحلیل عنصر فرهنگ است که هم نقطه مشترک آن با نظریات عنایت الله و هم نقطه افتراق آن از نظریات نئوکلاسیک و تکامل گرا می باشد. گیلزدر مقالهی خود (گیلز، 2004) تحت عنوان "از نظام بخشی نوآوری تا نظامهای اجتماعی" –جایگاه عنصر فرهنگ را در دوگانه تولید و مصرف نظام های اجتماعی-فناوری نشان داده است.
شکل3- عناصر نظامهای اجتماعی-فنی (منبع:گیلز36(2004))
از جمله نکات اصلی تحلیل فرهنگی –اجتماعی نظامها، تحلیل "پندار نگار37"ها در این ادبیات می باشد. گیلز و همکاران وی برای نشان دادن نقش فرهنگ در ثبات رژیمها و پویایی جاویژه ها از این مفهوم استفاده کرده اند و بطور ویژه نشان داده اند که عامل فرهنگ در پویایی های گذار از یک نظام اجتماعی-فناورانه به یک نظام جدید نقش بسیار پر اهمیتی دارد. در این راستا ادبیات نظری مرتبط با حوزه بهداشت عمومی و نظام اجتماعی-فنی آب و فاضلاب شهری (گیلز،2005) ، نظام اجتماعی –فنی انرژی (گیلز و ورهیس38،2011) و نظام اجتماعی – اقتصادی حمل نقل از گاری تا اتوموبیل (گیلز،2005)(گیلز،2014) قابل ذکر است. مشخصهی مطالعات گیلز و همکارانش آن است که عامل فرهنگ مقوله انتزاعی و غیر ملموس نیست. بلکه "پندارنگار " نمادها و استعاره های ذهنی هستند که در مجموعه روابط اجتماعی و بخصوص روابط سیاسی، عامل تغییر و تحولات اجتماعی یا مانع آن می گردند. بنابراین شدیدا با روابط قدرت و فرآیند تصمیم گیری در جامعه هماهنگ و یا معارض می باشند.
از نظر مطالعات چشم انداز چند سطحی، مسئلهی قفل شدگی سیاستهای انرژیهای تجدید پذیر را می توان در قفل شدگی نهادهای سیاسی- اجتماعی به دلیل عدم دربرگیرندگی کلیهی ذینفعان در نظام تصمیم گیری سیاستی و عدم تحمل نا اطمینانی ناشی از نوآوریهای نهادی در جامعه دانست. از نظر این مکتب، قفل شدگی سیاستی زمانی پدیدار می شود که تفکر راهبرد دراز مدت، انتقادی و تاملی دچار شکست و ضعف گردد و بازیگرانی که راهبری نظام سیاسی و سیاستی جامعه را بر عهده دارند، در تطبیق خود با پویایی های اجتماعی و فناورانه ناتوان گردند(گیلز و همکاران،2017). در جدول زیر انواع شکست در چشم انداز چشم سطحی و نحوه رفع شکست آنها ارائه شده است.
جدول 3-انواع شکست در چشم انداز چشم سطحی و نحوه رفع شکست آنها(منبع: محققان با الهام از (وبر و رهراچر39،2012) و (فوئن شیلینگا و تروفر40،2014)
عنوان شکست | انواع شکست | نحوه رفع شکست | |
شکست جاویژه ها | قفل شدگی فناوری – شکست مدیریت انتظارات –شکست شبکه سازی | افزایش توانمندی فناورانه ، فعالیت در جهت مشروعیت فرهنگی فناوری نوین، افزایش شبکه سازی بین بازیگران داخل و داخل به خارج | |
شکست مدیریت گذار | شکست همآهنگی بین سیاستها – عدم توانایی برای لحاظ کلیه ذینفعان در برنامه ها - عدم همآهنگی بین حوزه های مختلف سیاستی ، عدم جامعیت دستورکارها ، عدم وجود چشم انداز بلند مدت در تدوین سیاستها، عدم تحمل عدم قطعیتهای ناشی از نوآوریهای نهادی | افزایش شوراهای بالادستی برای افزایش هماهنگی بین سیاستهای متداخل، افزایش مشارکت ذینفعان در دستورکار سازی سیاستی ، افزایش تلاش در جهت ارتباط بین نتایج آینده پژوهی ها و فرایندهای سیاستگذاری | |
شکست دورنما | ثبات دورنما به شکل ثبات فرهنگ و مقاومت در برابر تغییر | توانمندسازی ائتلاف های حامی فناوریهای تجدید پذیر برای مدیریت تغییر |
در ایران، هر چند اندک، مطالعاتی در مورد تاثیر مقاومتهای فرهنگی و سیاسی اقتصاد نفتی بر رشد فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر انجام شده است. نصیری و همکاران (2013) به صورت گذرا به مقاومت اقتصاد رانتیر بر سیاستگذاری های تجدید پذیرها اشاره می کنند. حافظ نیا و همکاران(2017) نیز در مطالعه خود، تعارض منافع بین متولیان اقتصاد نفتی و انرژیهای تجدید پذیر را یکی از آسیب های جدی سیاستگذاری کلان کشوری می دانند. پژوهش میرعمادی (1391) نیز هرچند در مورد تاثیر رانت نفتی بر انتخاب فناوری در کشور بطور کلی است، اما نتیجه گیری آن در رابطه با موضوع این پژوهش یعنی فناوری تجدید پذیرها قابل استفاده است. این پژوهش نشان می دهد که اقتصاد نفتی در تاریخ ایران به رشد دولتی بزرگ و متصدی در اقتصاد منجر شده که به شکل نهادی دخالت گر در فرآیندهای اجتماعی عمل می کند. همچنین برخورداری از رانت نفتی امکان پیشبرد یک راهبرد خودکفائی در صنعت را بوجود آورده و در نتیجه از سیاست منفعلانه ای در رابطه با افزایش سرمایه گذاری خارجی سطح بین المللی پیروی می کند. این ویژگیها از طریق سه سازوکار بر مسئله انتخاب فناوری انرژی تجدید پذیر تاثیر می گذارد: نخست از طریق سازوکار بیماری هلندی41 که بر اساس آن قیمت ارز ملی پایین نگهداشته شده و سازوکار کلی قیمت گذاری در بازار مخدوش می شود. دوم در اثر دخالت دولت در هزینه های تولید از طریق ارائه یارانه انرژی به صنایعی که از سوختهای فسیلی استفاده می کنند و به این ترتیب باعث می شود که قیمت سوخت فسیلی همواره پایین تر از هزینه های واقعی آن در اقتصاد نگهداشته شود. سوم از طریق سیاستگذاری غیر کارآمد در حوزهی روابط اقتصادی بین المللی که در رابطه با عضویت در شبکه های بین المللی دانش و توسعه همکارهای بین المللی غیر موثر عمل می کند و در نتیجه انتقال فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر را از طریق سرمایه گذاری خارجی و یا قراردادهای انتقال فناوری به کشور با مشکل مواجه می کند.
بر همین اساس، راه حلهایی که چشم انداز چند سطحی برای رفع قفل شدگی ارائه می دهد ، تدوین آمیخته سیاستهای مشوق تولید فناوری های تجدید پذیر به صورتی است که همراه با توقف سیاستهای تبعیض آمیز به نفع مصرف سوختهای فسیلی مانند یارانه های بنزین یا فرآورده های دیگر نفتی که در تولید کارخانه ای مصرف می شود، همراه گردد. از این جهت ابزار سیاستی مالیات کربنی و یا قیمت گذاری کربنی42 به عنوان مهمترین ابزار سیاست کاهش سوختهای فسیلی باید مد نظر قرار بگیرد. در شکل زیر گسترش حوزه سیاستگذاری با تعمیق لایه های تحلیل علی در حوزه انرژیهای تجدید پذیر مشخص شده است.
شکل4- گسترش حوزه سیاستگذاری با تعمیق لایه های تحلیل علی در حوزه انرژیهای تجدید پذیر (منبع: محققان)
همانطور که در شکل بالا دیده می شود ، هر چه لایه ها پایین تر می روند ، میدان تحلیل وسیع تر و سطح تحلیل عمیق تر می شود . همچنین ابزارها متنوع تر و حوزه های سیاستی گسترده می گردد. با توجه به چارچوب تعمیق آینده، پژوهشگر برای بدست دادن یک چشم انداز جامع به تحلیل هر سه لایه احتیاج دارد و باید بطور مداوم بین لایه های بالا تا پایین در رفت و آمد باشد. بنابراین بسته جامع آمیخته سیاستی ، از ترکیب نگرشهای مختلف به حل مسئله ساخته می شود. در جدول زیر بطور خلاصه اهم یافته های پژوهش ارائه شده است.
جدول 4 - لایه بندی پاردایمهای نظری سیاستگذاری نوآوری بر اساس لایه های تحلیل علی عنایت الله (منبع: محققان)
ردیف | لایه بندی تعمیق آینده | لایه بندی نظریات بر اساس خردمایه ها | ماهیت قفل شدگی | حوزه زیر پوشش سیاستی | راهبردها | ابزارهای سیاستی برای رفع قفل شدگی سیاستی |
1 | لایه دوم | خردمایه نئوکلاسیک | شکست بازار در تشوق به سرمایه گذاری محیط زیستی | آموزش عالی و تحقیقات | سرمایه گذاری جدی دولت در تحقیق و توسعه فناوری های سبز | تشویق سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه-تقویت قوانین مالکیت فکری –آموزش نیروی انسانی |
2 | لایه سوم | نظریات سیستمی | شکست سیستم (توانمندی، نهادها، شبکه ها ، زیرساختها) | حوزه بالا به علاوه نظام تولید و اقتصاد | فضا سازی کسب و کار، افزایش توانمندی بازیگران، ایجاد نهادهای واسط برای تعامل بازیگران ، شبکه سازی ، هدایت انتظارات، بسیج منابع، بازارسازی | علاوه بر سیاستهای بالا سیاستهای جامع آموزش عالی -مالی-مالیاتی –تجاری –مالکیت فکری - |
3 | لایه چهارم | نظریات مدیریت گذار و مدیریت راهبردی جا گوشه ها | شکست گذار به دلیل مقاومت رژیمهای اجتماعی-فناوری-ضعف جاگوشه های فناوری–ثبات دورنماها | حوزه های بالا به علاوه حوزه فرهنگ و سیاستهای اجتماعی | شالوده شکنی پندار نگارها از طریق تقویت جاگوشه ها همراه تضعیف رژیمها – افزایش آگاهی بخشی مصرف کننده به منافع توسعه پایدار
| علاوه بر سیاستهای بالا، سیاستهای تقویت نهادهای مدنی ، حمایت گری ائتلافها، مدیریت انتظارات، شبکه سازی، مشارکت ذینفعان در سیاستهای توسعه رفع یارانه ها ی انرژی کربنی و فسخ سیاستهای تبعیض آمیز علیه انرژیهای پاک-
|
4-بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با استفاده از چارچوب فراترکیب که بر اساس نگرش تعمیق آینده سهیل عنایت الله شکل گرفته بود، نظریات مرتبط با پدیداری قفل شدگی سیاستی را در حوزه نظری سیاستهای نوآوری گونه شناسی کرد و هریک را در یکی از لایه های تحلیل کمی گرا و پیش بینی نگر (نظریات نئوکلاسیک) ، کیفی و سیستمی (نظریات تکامل گرایان) و چشم انداز سه سطحی ( نظریات مدیریت گذار) جایابی نمود. سپس متناظر با این سه لایه، دلایل قفل شدگی را تحت عنوان" شکست ها "، بررسی کرده و سه نوع شکست بازار، شکست سیستم و شکست گذار رااحصا نمود . همچنین پژوهش به بررسی نحوه رفع این شکستها پرداخت و متناسب با ماهیت هر گونه از شکست، تجویزات سیاستی آنرا در سه سطح ارائه داد. همچنین مشخص شد که نظریهی نئوکلاسیک سطحی ترین نوع تحلیل و ابزار سیاستی را ارائه می دهد و نگرش چند سطحی با تحلیل علتهای فرهنگی و سیاسی، روابط قدرت و نهادهای اجتماعی را به نقد می کشد و عمیق ترین تحلیل را ارائه می دهد.
اثباتی |
بنابراین در سطح مدیریت کلان گذار؛ هماهنگی کلیه سیاستها و اجماع بین آنها اصلی ترین شرط حل معضل قفل شدگی است. منظور آن است که آمیخته سیاستهای نوآوری در حوزه ایجاد و توسعه فناوریهای تجدید پذیر فقط شامل سیاستهای تشویق عرضه فناوریهای این رشته نمی باشد، بلکه باید کلیهی سیاستهایی که بر توسعه و انتشار این فناوریها به نحو مثبت یا منفی اثر می گذارند ، مورد توجه قرار بگیرند.
قدردانی و تشکر: نویسندگان بدین وسیله از آقای دکتر پایا که صورت اولیه این پژوهش را مطالعه نمودند و پیشنهادات ارزشمندی برای بهبود آن ارائه دادند تشکر میکنند. پژوهش حاضر بر اساس نتایج حاصله از یک پروژه تحقیقاتی تحت عنوان "آینده پژوهی سیاستهای انرژیهای تجدید پذیر در ایران" نوشته شده است که بدینوسیله از حمایتهای مالی و معنوی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای اجرای این پروژه قدردانی می شود.
منابع
- اردکانیان،رضا،1397، ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر ایران به ۴۰۰۰ مگاوات میرسد.دسترسی در 25/5/1397 از وبسایت: goo.gl/aUQjCq
- امیری نیا ، حمیدرضا ، باقری مقدم، ناصر، طباطبائیان، سید حبیب الله ، محمد پور، سید مصطفی.(1395). تبیین کارکردههای نظام فناورانه پیل سوختی، فصلنامه سیاستگذاری عمومی، 2(2)، 51-71.
- طباطبائی میثم (1394)،رئیس هیئت مدیره انجمن سوختهای زیستی ایران، مصاحبه با طاهره میرعمادی، 17 خرداد.
- مسنن مظفری, مهدیه, صبوحی, محمود. (1392). بررسی منحنی زیست محیطی کوزنتس در ایران با استفاده از سیستم معادلات همزمان. فصلنامه علوم و تکنولوژی محیط زیست, 15(3), 75-80.
- معظمی نسرین (1396)، مجری پروژه میکرو الگ، طاهره میرعمادی، 14 اردیبهشت.
- میرعمادی, طاهره, رحیمی راد, زهره. (1395). شناسايي شكست هاي سيستم در تحليل نظام نوآوري فناورانه سوخت زيستي در ايران. فصلنامه سیاست علم و فناوری, 8(1), 27-41.
- میرعمادی, طاهره. (1391). مدارهای توسعه نیافتگی و تاثیر آنها بر نظام ملی نوآوری در ایران. فصلنامه سیاست علم و فناوری, 5(1), 17-30.
- نریمانی، میثم، قاضی نوری، سپهر، میرعمادی، طاهره. (1395). استخراج دلالتهای سیاستی رویکرد تطوری در سیاستهای علم و فناوری. فصلنامه سیاست علم و فناوری, 5(2), 1-16.
-
- Aslani, A., Naaranoja, M., & Mohaghar, A. (2015). Renewable Energy Industry: Business Aspects.
- Walsh, D., & Downe, S. (2005). Meta‐synthesis method for qualitative research: a literature review. Journal of advanced nursing, 50(2), 204-211.
- Diplaola, A. (2017, Feb 14). Saudi Arabia Turning to Wind and Solar Power. Retrieved 8 7, 2017, from Bloomberg /renewableenergyworld.com : http://www.renewableenergyworld.com/articles/2017/02/saudi-arabia-turning-to-wind-and-solar-power.htm
- Finfgeld‐Connett, D. (2010). Generalizability and transferability of meta‐synthesis research findings. Journal of advanced nursing, 66(2), 246-254.
- Geels, F. W. (2014). Regime resistance against low-carbon transitions: introducing politics and power into the multi-level perspective. Theory, Culture & Society, 31(5), 21-40.
- Geels, F. W. (2004). From sectoral systems of innovation to socio-technical systems: Insights about dynamics and change from sociology and institutional theory. Research policy, 33(6-7), 897-920.
- Geels, F. (2005). Co-evolution of technology and society: The transition in water supply and personal hygiene in the Netherlands (1850–1930)—a case study in multi-level perspective. Technology in society, 27(3), 363-397.
- Geels, F. W. (2005). The dynamics of transitions in socio-technical systems: a multi-level analysis of the transition pathway from horse-drawn carriages to automobiles (1860–1930). Technology analysis & strategic management, 17(4), 445-476.
- Hafeznia, H., Aslani, A., Anwar, S., & Yousefjamali, M. (2017). Analysis of the effectiveness of national renewable energy policies: A case of photovoltaic policies. Renewable and Sustainable Energy Reviews, 79, 669-680.
- Inayatullah, S. (2005). Causal Layered Analysis -Deepening the Future , . In S. Inayatullah, Questioning the Future: methods and and tools for organizational and societal transformation. Tansuk: Tamkang Publishing .
- Inayatullah, S. (1998). Causal layered analysis: Poststructuralism as method. Futures, 30(8), 815-829.
- Inayatullah, S. (2010). Epistemological Pluralism in the Future Studies. In S. Inayatullah, Epistemological Pluralism in Futures Studies booklet (pp. 1-7). Futures.
- Fuenfschilling, L., & Truffer, B. (2014). The structuration of socio-technical regimes—Conceptual foundations from institutional theory. Research Policy, 43(4), 772-791.
- Lundvall, B. Å., Joseph, K. J., Chaminade, C., & Vang, J. (Eds.). (2011). Handbook of innovation systems and developing countries: building domestic capabilities in a global setting. Edward Elgar Publishing.
- Metcalfe Stanley (1998), Evolutionary Economics and Creative Destruction, London and New York, Routlege
- Nair, S., & Howlett, M. (2016). From robustness to resilience: avoiding policy traps in the long term. Sustainability science, 11(6), 909-917.
- Nasiri, M., Khorshid-Doust, R. R., & Moghaddam, N. B. (2013). Effects of under-development and oil-dependency of countries on the formation of renewable energy technologies: A comparative study of hydrogen and fuel cell technology development in Iran and the Netherlands. Energy policy, 63, 588-598.
- Negro, S. O., Alkemade, F., & Hekkert, M. P. (2012). Why does renewable energy diffuse so slowly? A review of innovation system problems. Renewable and Sustainable Energy Reviews, 16(6), 3836-3846.
- Nejat, P., Morsoni, A. K., Jomehzadeh, F., Behzad, H., Vesali, M. S., & Majid, M. A. (2013). Iran's achievements in renewable energy during fourth development program in comparison with global trend. Renewable and Sustainable Energy Reviews, 22, 561-570.
- Weber, K. M., & Rohracher, H. (2012). Legitimizing research, technology and innovation policies for transformative change: Combining insights from innovation systems and multi-level perspective in a comprehensive ‘failures’ framework. Research Policy, 41(6), 1037-1047.
- Woolthuis, R. K., Lankhuizen, M., & Gilsing, V. (2005). A system failure framework for innovation policy design. Technovation, 25(6), 609-619.
- Stern, D. I. (2004). The rise and fall of the environmental Kuznets curve. World development, 32(8), 1419-1439.
- Suurs, R. A., & Hekkert, M. P. (2009). Cumulative causation in the formation of a technological innovation system: The case of biofuels in the Netherlands. Technological Forecasting and Social Change, 76(8), 1003-1020.
- Unruh, G. C. (2000). Understanding carbon lock-in. Energy policy, 28(12), 817-830.
- UAE Delegation to Paris Conference (2016) UAE raises to 27 % its renewable Energy Target.,http://gulfnews.com/news/uae/environment/uae-raises-clean-energy-target-to-27-by-2021-1.1917569
Defining the policy lock-in of the sector of renewable energy sector in Iran
Corresponding Author2: Tahereh Miremadi
Zohreh Rahimi Rad3
Abstract:
Context: Environmental degradation and climate change is one of the human security threats at the international and national level. However, there is no appropriate policy response regarding this problem at the national policy context. This is a policy lock-in in the sector of renewable energies in Iran
Aim: The aim of the paper is to determine why this policy lock in exists and how to mitigate it.
Methodology: The research uses the post structuralist approach of Sohail Inayatullah and combines it with the methodology of meta-analysis to build a model of four layers of causal relations.
Finding: The Neoclassical economics is the least analytical approach to deal with the environmental challenges. The systemic approach is relatively more complex and the MLP is the most comprehensive approach to analyze the causes of policy lock in of Iranian renewable energy sector.
Conclusion: To analysis the policy lock in Iranian renewable energy sector, there are three sets of causal relationship which can presents three parts of policy mix prescription.
Keywords: Deepening the Future, Causal layer Analysis, Policy Lock-in, Renewable Energy.
[1] Niches
[2] Faculty member of Iranian Research Organization for Science and Technology (IROST) and researcher of MAPSED (tamiremadi@yahoo.com)
[3] Ph.D. Student at Mazandaran University and researcher of MAPSED(zrahimi.rad@gmail.com)
[1] Diplaola
[2] UAE Delegation to Paris Conference
[3] Hafeznia
[4] Nejat
[5] طبق برنامه ارائه شده ایران، 4 درصد کاهش گازهای گلخانهای با تکیه بر منابع مالی، فناوری و انسانی ملی صورت می گیرد و 8 درصد مازاد بر آن با جلب منابع مالی توانمندی و فناوریها است(منبع:ایسنا)
[6] Feed in Tariff
[7] Portfolio standard
[8] در جریان تدوین این پژوهش، امضای تفاهم نامه برای استفاده از بایو فیول در ترکیب سوخت ناوگان اتوبوس شهری انجام شد (طباطبائی, 1396) که ارزیابی کارایی و کارآمدی آن باید در فرصت دیگر انجام گیرد.
[9] Inayatullah
[10] Lock-in
[11] Unruh
[12] Nair and Howlett
[13] Aslani
[14] Deepening the Future (Inayatullah,2008)
[15] Meta-Synthesis
[16] Dawne and Walsh
[17] Finfgeld-Connett
[18] Causal Layaered Analysis (CLA)
[19] uncertainties
[20] Spillover
[21] Appropiratblity
[22] Indivisibility or non excludability
[23] Metcalfe
[24] Stern
[25] https://countryeconomy.com/countries/compare/iran/saudi-arabia
[26] http://www.indexmundi.com/factbook/compare/saudi-arabia.united-arab-emirates
[27] Lundvall
[28] Suurs
[29] Negro and Hekkert
[30] woolthuis
[31] Multi-level Persepective
[32] Transition management
[33] Strategic Niche management
[34] Socio-technical regime
[35] landscape
[36] Geels
[37] Ideograph
[38] Verhees
[39] Weber and Rohracher
[40] Fuenfschillinga and Truffer
[41] Deutch Disease
[42] Carbon Pricing