کاربست تحلیل مضمون آتراید استرلینگ در واکاوی شاخص های مدل حکمرانی شهر هوشمند در راستای بهبود توسعه اجتماعی بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیک
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایراناحمدرضا کسرائی 1 , حوریه عابدپور 2 , محمدعلی کرامتی 3 , حسن مهرمنش 4
1 - گروه مدیریت صنعتی،واحد تهران مرکزی ،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ، ایران
2 - گروه مدیریت فناوری اطلاعات، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران
3 - گروه مدیریت صنعتی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 - گروه مدیریت صنعتی ،واحد تهران مرکزی ،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ، ایران
کلید واژه: تحلیل مضمون آتراید استرلینگ, حکمرانی شهر هوشمند, عدالت شهری, مشارکت الکترونیکی,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر باهدف واکاوی شاخصهای مدل حکمرانی شهر هوشمند در راستای بهبود توسعه اجتماعی بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، مدیران شهرداری و برنامه ریزان شهریباسابقه تدریس حداقل 15سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بودهاند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمند با ملاک سابقه تدریس در دوره تحصیلی ابتدایی انجام گردید. نمونهگیری با مشارکت 18 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، شامل دو بخش، 1-بررسی و کنکاش اسناد بالادستی، اسناد برنامه ریزی شهری در بخش کتابخانهای، 2- مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود که مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکتکنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. برای تجزیهوتحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل مضمون براساس الگوی آتراید-استرلینگ استفاده شد. به منظور حصول اطمینان از روایی،سؤالات مصاحبه مورد تائید 3 نفر از صاحب نظران باتجربه مدیریت و برنامه ریزی شهری که 1 نفر دارای مدرک کارشناسی ارشد و 2 نفر دارای مدرک دکتری بودند قرار گرفت. و به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کریپندورفاستفاده گردید که مورد تائید قرار گرفت. در قسمت تحلیل مضمون از نرم افزار ATLASTI استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان میدهد که از میان 176 شاخص (گویه) موجود، 33 مضمون پایه قابل شناسایی است و 9 دسته مضمون سازنده به دست آمده است .9 مضمون سطح اول شناسایی شده عبارتند از:
The current research was conducted with the aim of analyzing the indicators of the smart city governance model based on urban justice with the approach of electronic participation. The participants of this research were municipal managers and urban planners with a teaching experience of at least 15 years and a master's degree or higher. The selection of people was done by purposive sampling with the criterion of teaching experience in the elementary education period. Sampling was done with the participation of 18 experts. The data collection tool consisted of two parts, 1- examination and exploration of upstream documents, urban planning documents in the library section, 2- semi-structured interview in the field section, where the semi-structured interview with the participants continued until the theoretical saturation stage. To analyze the qualitative data, the theme analysis method based on the Atreide-Sterling model was used. In order to ensure validity, the interview questions were approved by 3 experienced urban planning and management experts, 1 of whom had a master's degree and 2 had a doctorate. And in order to measure reliability, Krippendorf's alpha coefficient was used, which was confirmed. ATLASTI software is used in the theme analysis. The results of the factor analysis show that among the 176 indicators (items) available, 33 basic themes can be identified and 9 categories of constructive themes have been obtained. The 9 first-level themes identified are: smart governance, smart interaction, smart sustainability, public and private sector cooperation, knowledge integration, smart innovation support, smart infrastructure, smart
کاربرست تحلیل مضمون آتراید استرلینگ در واکاوی شاخصهای مدل حکمرانی شهر هوشمند در راستای بهبود توسعه اجتماعی بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف واکاوی شاخصهای مدل حکمرانی شهر هوشمند در راستای بهبود توسعه اجتماعی بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، مدیران شهرداری و برنامه ریزان شهری باسابقه تدریس حداقل 15 سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بودهاند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمند با ملاک سابقه تدریس در دوره تحصیلی ابتدایی انجام گردید. نمونهگیری با مشارکت 18 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، شامل دو بخش، 1-بررسی و کنکاش اسناد بالادستی، اسناد برنامه ریزی شهری در بخش کتابخانهای، 2- مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود که مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکتکنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. براي تجزیهوتحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل مضمون براساس الگوی آتراید-استرلینگ استفاده شد. به منظور حصول اطمینان از روایی، سؤالات مصاحبه مورد تائید 3 نفر از صاحب نظران باتجربه مدیریت و برنامه ریزی شهری که 1 نفر دارای مدرک کارشناسی ارشد و 2 نفر دارای مدرک دکتری بودند قرار گرفت. و به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کریپندورف استفاده گردید که مورد تائید قرار گرفت. در قسمت تحلیل مضمون از نرم افزار ATLASTI استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان میدهد که از میان 176 شاخص (گویه) موجود، 33 مضمون پایه قابل شناسایی است و 9 دسته مضمون سازنده به دست آمده است . 9 مضمون سطح اول شناسایی شده عبارتند از: حکمرانی هوشمند، تعامل هوشمند، پایداری هوشمند، همکاری بخش دولتی و خصوصی، یکپارچگی دانش، حمایت از نوآوری هوشمند، زیرساختهای هوشمند سازی، استراتژیهای هوشمندی و اقتصاد هوشمند. نتایج بیانگر این است که خروجی اصلی تحقق شهر هوشمند و شهرداری الکترونیک فراهم شدن شرایطی برای ارائه خدمات با سالمترین روش به شهروندان، از بین رفتن فساد، ایجاد فرصتهای جدید کار و خدمت و تحول در بخشهای اقتصادی و تجاری، نهادینه کردن توسعه اجتماعی افزایش حضور مؤثر بخش خصوصی و بهبود محیط کسب و کار، کاهش آسیبها به محیط زیست، حکمروایی هوشمند و افزایش رضایت مردم است.
واژگان کلیدی:
تحلیل مضمون آتراید استرلینگ، حکمرانی شهر هوشمند، عدالت شهری، مشارکت الکترونیکی
Atride Stirling theme analysis workshop in analyzing the indicators of the smart city governance model based on urban justice with the approach of electronic participation
Abstract
The current research was conducted with the aim of analyzing the indicators of the smart city governance model based on urban justice with the approach of electronic participation. The participants of this research were municipal managers and urban planners with a teaching experience of at least 15 years and a master's degree or higher. The selection of people was done by purposive sampling with the criterion of teaching experience in the elementary education period. Sampling was done with the participation of 18 experts. The data collection tool consisted of two parts, 1- examination and exploration of upstream documents, urban planning documents in the library section, 2- semi-structured interview in the field section, where the semi-structured interview with the participants continued until the theoretical saturation stage. To analyze the qualitative data, the theme analysis method based on the Atreide-Sterling model was used. In order to ensure validity, the interview questions were approved by 3 experienced urban planning and management experts, 1 of whom had a master's degree and 2 had a doctorate. And in order to measure reliability, Krippendorf's alpha coefficient was used, which was confirmed. ATLASTI software is used in the theme analysis. The results of the factor analysis show that among the 176 indicators (items) available, 33 basic themes can be identified and 9 categories of constructive themes have been obtained. The 9 first-level themes identified are: smart governance, smart interaction, smart sustainability, public and private sector cooperation, knowledge integration, smart innovation support, smart infrastructure, smart strategies and smart economy. The results show that the main output of the realization of the smart city and electronic municipality is the provision of conditions to provide services to citizens in the healthiest way, the elimination of corruption, the creation of new work and service opportunities and transformation in the economic and commercial sectors, increasing the effective presence of the private sector and Improving the business environment, reducing damage to the environment, smart governance and increasing people's satisfaction.
Keywords:
Atride Stirling theme analysis, smart city governance, urban justice, e-participation
مقدمه
توسعه، توسعه یافتگي و توسعه نيافتگي از مهم ترین چالش ها و دغدغه هاي صاحب نظران علوم اجتماعي، نخبگان سياسي و دولت هاي تاریخ معاصر در كشورهاي در حال توسعه محسوب مي شود. توسعه باور بنيادي دنياي نوین است و در توسعه تمامي پيشرفت هاي مدرن در علم، فن آوري، دموكراسي، ارزش ها، اخلاق و سازمان اجتماعي با طرح بشردوستانه ایجاد دنيایي به مراتب بهتر در مي آميزند. توسعه به معناي بهبودي در مجموعه ي شرایط بهم پيوسته ي طبيعي، اقتصادي، اجتماعي،فرهنگي و سياسي است(وانگ و ژیا1، 2022).
امروزه توسعه جنبه هاي مرتبط باحيات اجتماعي، همچون انسان، فرهنگ، سياست، هنر، عدالت اجتماعي نيز مرتبط است. توسعه علاوه بر بهبود در ميزان توليد و درآمد، شامل دگرگوني در ساخت هاي نهادي، اجتماعي، اداري و همچنين ایستا رها و وجهه نظرهاي عموم مردم است. در فراگرد توسعه ابعادكيفي اساسي وجود دارد كه فراتر از رشد یا گسترش یک اقتصاد ازطریق فراگرد ساده توسعه است(برگ و لیدسکوگ2، 2018).
توسعه اجتماعي یکي از ابعاد توسعه است كه با چگونگي و شيوه زندگي افراد یک جامعه پيوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عيني بيشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگي عمومي از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهينه در زمينه هاي فقر زدایي، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگي گذران اوقات فراغت مي باشد(براباکر3، 2017).
توسعه اجتماعی یکی از ابعاد اصلی فرایند توسعه و بیانگر کیفیت نظام اجتماعی در جهت دستیابی به عدالت اجتماعی، ایجاد یکپارچگی و انسجام اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی است(دورسو4 و همکاران، 2020). توسعه اجتماعی به کیفیت زندگی انسان ها مربوط است و در این رابطه دو هدف بنیادي دارد هدف اول توزیع مجدد امکانات و منابع است براي تأمین نیازهاي مادي و معنوي انسان ها نظیر ثروت، درآمد، خدمات اجتماعی و سایر امکانات جامعه براي بالا بردن سطح زندگی اکثریت افراد جامعه، هدف دوم بیشتر جنبه فرهنگی دارد و شامل به رسمیت شناختن گروه ها و افراد متنوع جامعه و برابري حقوق اجتماعی آنها است به طوري که بتوانند مشارکت آزاد در فعالیت هاي مختلف اجتماعی و اقتصادي و سیاسی جامعه داشته و خلاقیت هاي خود را به منصه ظهور برسانند(درایزک5 و همکاران، 2019).
با روند جهانی توسعه شهرهای هوشمند پایدار، حاکمیت مشارکتی نقش اساسی در دستیابی به دولت هوشمند ایفا کرده است (لیم و همکاران6، 2022). این در تعریف تحقق شهر هوشمند که توسط کارالیگو7 (2011)، ارائه شده است مشهود است، که شهر زمانی هوشمند میشود که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و اجتماعی و زیرساختهای ارتباطی سنتی (حمل و نقل) و مدرن (ICT) باعث رشد اقتصادی پایدار و کیفیت بالای زندگی، با مدیریت خردمندانه منابع طبیعی، از طریق حاکمیت مشارکتی شود (چانتری8، 2022). علاوه بر این، براساس هدف اصلی شهر هوشمند(روسول و همکاران9، 2022)، حکمرانی هوشمند عمدتاً به حکمرانی مشارکتی اشاره دارد که بر مشارکت در تصمیمگیری و شفافیت از طریق کانالهای ارتباطی جدید برای استفاده شهروندان، یعنی دولت الکترونیکی تأکید دارد (ملک و همکاران10، 2021؛ سیلوا و همکاران11، 2018).
دولت الکترونیک شامل ارائه خدمات آنلاین به شهروندان، آمادگی زیرساختهای مخابراتی و توسعه سرمایه انسانی است (آرتیوشینا12، 2020). به ویژه، برای ارائه خدمات آنلاین، دولت الکترونیک باید مشارکت شهروندان خود را در پلتفرمهای الکترونیکی مانند وبسایتها، برنامههای کاربردی تلفن همراه، رسانههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای اینترنت اشیا (IoT) فعال و تسهیل کند. طراحی پلتفرمهای الکترونیکی از طریق مشارکت الکترونیکی باید سه سطح را در نظر بگیرد، یعنی تصمیم گیری الکترونیکی، مشاوره الکترونیکی و اطلاعات الکترونیکی که همگی بیانگر حاکمیت مشارکتی با رویکرد عدالت اجتماعی است. بنابراین یکی از اصول اساسی دولت الکترونیکی در توسعه شهر هوشمند، عدالت شهری برای تساوی مشارکت شهروندی است (باتوس و همکاران13، 2023).
در این میان با توجه به تصرف داراییهای عمومی، دولتها تحت فشار هستند تا از صلاحیتهای موجود در صنعت برای تدوین سیاست شهری «هوشمند» و ارائه خدمات شهری مبتنی بر فناوری از طریق مشارکت عمومی-خصوصی، اجاره، مقررات زدایی و رقابت در بازار و خصوصی سازی استفاده کنند. استدلال میشود که شهرها با توجه به ایدهها و سیستمهای مدرن برای مدیریت شهرها در پشت منحنی فناوری قرار دارند. آنها فاقد مهارتها، دانش، منابع و ظرفیتهای اصلی برای رسیدگی به مسائل مبرم شهری و حفظ خدمات و زیرساختهای حیاتی هستند که از نظر اجتماعی و فنی پیچیدهتر میشوند و نیاز به مداخلات تخصصی چند لایه دارند (ویلیس و همکاران14، 2020).
شهر هوشمند نمادینترین بیان معاصر از تلفیق شهرسازی و فناوریهای دیجیتال است. محققان شهری انتقادی اکنون به طور فزایندهای به احتمال زیاد بیعدالتیهایی را که با طرحهای نوظهور شهر هوشمند ایجاد و تشدید میشود، برجسته میکنند و روشی را که این پروژهها فضای شهری و سیاست شهری را به روشهای ناعادلانه بازسازی میکنند، تشخیص میدهند (اسمیت15، 2020). ما در عصری زندگی میکنیم که دیجیتالیسازی، شبکههای دیجیتال، دادههای بزرگ و زیرساختهای مبتنی بر اینترنت «واسطهگری و افزایش تولید فضا» هستند و با انجام این کار، «روابط اجتماعی-فضایی را تغییر میدهند» (اش و همکاران16، 2018).
شهر هوشمند بیان نمادین این تحولات است که در آن دادهها، حسگرها و الگوریتمها به عنوان راه حلهای فنی برای مشکلات شهری ارائه میشوند (داتا17، 2020). پس از اینکه در ابتدا تحت سلطه دیدگاههای مثبت قرار گرفت، از حدود سال 2014 تعداد فزایندهای از دیدگاههای انتقادی در مورد شهر هوشمند توسط جغرافی دانان و محققان شهری منتشر شده است (در میان بسیاری دیگر، کارلودو و همکاران18، 2019؛ کیچین19، 2016؛ لژچینسکی20، 2016؛ رز21، 2020)، که برخی از اولین و پر استنادترین نقدها منتشر شده است. شهرها به طور فزایندهای به سمت هوشمند سازی حرکت میکند. یکی از مهمترین شهر هوشمند حکمرانی هوشمند، عدالت شهری است. این بعد از هوشمند سازی شهرها بر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای مشارکت سیاسی و فعال شهروندان و ارائه خدمات مطلوب شهروندی دلالت دارد (وانولو22، 2019).
بیشتر این نقدها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به پرسشهای عدالت شهری دامن می زند. با این حال، آنها معنای مشخصی برای عدالت شهری در شهر هوشمند بیان نکردند (الوود23، 2020). در نتیجه، معنای عدالت در بحثهای حیاتی شهر هوشمند مبهم و از لحاظ نظری توسعه نیافته باقی میماند. بنابراین فرض میشود که روشهایی که عدالت در بحثهای آکادمیک درباره شهرهای هوشمند تعریف میشود، پیامد فرآیندها است، زیرا توانایی جمعی ما برای پاسخگویی به ادعاهای عدالت مشروط به همان مفاهیمی است که برای شناسایی و جبران بیعدالتی استفاده میشوند (بارکان و پولیدو24، 2017). . برای تشخیص مفهوم انتزاعی عدالت برای بررسی شهر هوشمند با هدف تقویت این پدیده، از نظریههای مرتبط با عدالت اجتماعی استفاده میشود. فرض ابتدایی نظریه عدالت اجتماعی نانسی فریزر25 است.
رویکرد گسترده فریزر سه بعد متمایز و وابسته به هم و در عین حال متمایز از عدالت را ترکیب میکند که با هم برابری مشارکت را تضمین میکند (روبرا26، 2019). این سه بعد عبارتند از: توزیع مجدد (به بیان ساده: چه کسی چه چیزی را دریافت میکند)، شناخت (چه کسی شامل و شنیده میشود) و نمایندگی (چگونه تصمیم میگیریم که چه کسی چه چیزی را دریافت کند و این تصمیم گیری در کجا انجام شود). اگرچه فریزر این ابعاد را برای اهداف تحلیلی از هم جدا میکند، اما آنها به هم مرتبط هستند: توزیع مجدد و درمان نابرابری اقتصادی، به رسمیت شناختن شکست در برخورد با همه گروههای اجتماعی به طور یکسان، و شاخص عدم اطمینان از روند درست در مقیاسهای مختلف است. بنابراین فریزر فراتر از نظریههای عدالت است که مسائل مربوط به بازتوزیع مادی، شناخت فرهنگی و بازنمایی سیاسی را جداگانه بررسی میکند (فریزر، 2005).
بنابراین، نقد مبتنی بر نظریه عدالت فریزر، تعاملی جامع و ظریف را با روشهای ناهمواری که در آن حقوق، مسئولیتها، وظایف، ظرفیتها و فرصتها در بسترهای شهری موجود تجربه میشوند را امکانپذیر میسازد که در آن دیجیتالیسازی، شبکههای دیجیتال و زیرساختهای مبتنی بر اینترنت به طور فزایندهای غالب و به عنوان یک هدف مهم توسعه شهری و خیر عمومی ذاتی ارائه میشود (کوهلر27، 2016).
براساس نظریه عدالت اجتماعی فریزر، در این تحقیق به شناسایی موضوعهای کلیدی عدلت شهری در چارچوب شهر هوشمند براساس مفاهیم مشارکت شهروندی پرداخته میشود. با شناخت این مفاهیم، برای رویکردهای تحول آفرین به عدالت شهری استدلال میشود که در آن تلاشها به سمت تصور و اجرای شهری عادلانه بر اساس اصول برابری مشارکت است. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخی برای این سؤال است که شاخصهای حکمرانی شهر هوشمند بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی چگونه است؟
مروری بر ادبیات و پیشنه پژوهش
بهبود توسعه اجتماعی
توسعه ی اجتماعی عبارت است از افزایش توانایی جوامع انسانی برای مواجهه با پیچیدگیهای محیطی ای که به مسأله ی بقای جوامع ارتباط می یابند. با توجه به عدم توانایی علم برای شناسایی تمامی ابعاد زندگی اجتماعی که با بقاء و زوال یک جامعه ارتباط می یابد، مفهوم توسعه ی اجتماعی مفهومی سیّال است و با گسترش دانش بشری پیرامون مخاطراتی که بقای جوامع انسانی را تهدید میکنند این مفهوم ابعاد گسترده تری می یابد(فائولکنر و کافمن28، 2017). از این منظر جوامعی از نظر میزان توسعه ی اجتماعی در سطوح بالاتری قرار دارند که در مقایسه با سایر جوامع از نظر مواجهه با پیچیدگیهای محیطی عملکردها و واکنشهای بهتری دارند و در نتیجه احتمال بقای خود را در مقایسه با سایر جوامع افزایش داده اند. به نظر میرسد این تعریف از جهاتی از مزیت هایی در مقایسه با سایر تعاریف ارائه شده برخوردار است. نخست این که با مبتنی کردن مفهوم توسعه ی اجتماعی بر یک نیاز بنیادین و مشترک در میان انسان ها و جوامع انسانی تا حدود بسیاری از نگرشهای ارزشی که در بعضی موارد بر سایر تعاریف ارائه شده به شدت حاکم است و از این رو تعمیم آنها به جوامع مختلف را با مشکل مواجه می کند دوری می نماید(فیشکین،29 2018). در ثانی با در نظر داشتن پیچیدگی های محیطی کلیه ی ابعادی که در تمامی تعاریف خاص ارائه شده از توسعه ی اجتماعی ذکر شده است در بر می گیرد. پیش از ورود به بحث شاخص های توسعه ی اجتماعی و با در نظر داشتن مطالب فوق معیار این مباحث برای ترجیح یک شاخص به شاخص دیگر در زمینه ی توسعه ی اجتماعی توانایی آن شاخص برای سنجش وضعیت کلی یک جامعه در ارتباط با پیچیدگی های محیطی مختلفی است که جوامع انسانی را احاطه کرده است. از این رو شاخصی موفق تر است که وضعیت جامعه را در ارتباط با پیچیدگیهای محیطی پیرامونش به صورت کامل تری مشخص کند(گودین30، 2017).
از دیدگاه، وارنر(1958) توسعه ی اجتماعی شامل امکانات زندگی برای مردم جامعه است. ماکس وبر ارتباط میان توسعه ی اجتماعی با شانس زندگی را تبیین نموده و از نظر او شانس زندگی عبارت است از امکان دستیابی به شرایط زندگی مناسبتر و تجربیات زندگی شخصی بهتر. دیدگاه های مارکسیستی تأکید بر ارزش های مبتنی بر مساوات اجتماعی در بحث توسعه ی اجتماعی نموده اند. دونگ کیم، توسعه ی اجتماعی را درجه ای از ساختار اجتماعی می داند که به اکثریت مردم محروم جامعه، علاوه بر اجازه تقاضا برای برخورداری از منابع ملی، در جهت رسیدن به آن هدف نیز آنها را یاری می نماید(سائوکانی31 و همکاران، 2019).
مرکز توسعه ی منطقه ای سازمان ملل متحد، توسعه ی اجتماعی را تدارک خدمات اجتماعی موردنیاز شهروندان میداند و بر بهبود کیفیت زندگی مردمان از راه تأمین آموزش، کار، بهداشت، مسکن، رفاه اجتماعی اصلاحات ارضی، توسعه ی محلی، ایمنی در برابر آسیب های طبیعی، توجه به بخش های گوناگون جامعه ازجمله زنان و کودکان تأکید می کند(وو و چو32، 2021). استیویس از توسعه ی اجتماعی به عنوان فرایند تحقق نیازهای اساسی مردم دستیابی به توزیع عادلانه ثروت به دست آمده در نتیجه رشد اقتصادی ایجاد سرمایه انسانی و اجتماعی، گسترش دامنه فرصت های افراد جوامع، ترویج عدالت اجتماعی و فرصت های برابر و از بین بردن فقر یاد میکند(بروباکر33، 2017). توسعه ی اجتماعی دربرگیرنده بعدی از توسعه است که برکنشها و واکنش های انسانی، نهادها و روابط اجتماعی تأکید می ورزد و بر آنها تمرکز می کند(برگ و همکاران، 2018).
رویکرد بانك جهانی برای توسعه ی اجتماعی شامل موارد زیر است:
1-بهبود مؤثر، پاسخگو و شفاف نهادها و حکمرانی خوب،
2- ایجاد اماکن دستیابی یکسان افراد و گروه های اجتماعی به فرصت های اقتصادی از راه از بین بردن موانع رسمی و غیررسمی اجتماعی و فرهنگی،
3-بهبود جوامعی که حقوق انسانی و مدنی را می شناسد و حفظ می کند و از ارزش و جایگاه یکایك گروه های اجتماعی و افراد حمایت می کند.
در نشست جهانی برای توسعه ی اجتماعی کشورها در بیانیه نهایی در سه محور توافق حاصل شد:
1) مردم ابزار توسعه هستند چگونگی زندگی مردم معیار اثربخش بودن توسعه است و مشارکت و مسئول بودن در پیشگامی برای توسعه عامل مهمی در کامیابی آنهاست،
2)ارتباطات، فرهنگ ها و نهادها سرمایهی اجتماعی جامعه هستند. به سرمایه های فیزیکی، انسانی و مدیریت سرمایه طبیعی بسیار توجه شده است، اما باید سرمایهی اجتماعی بیشتری برای توسعه، شناسایی و تقویت شود،
3)مردم، نهادها و جامعه، انگیزه توسعه هستند. برای اطمینان از اینکه اهداف و سیاست ها ممکن و مؤثرند، باید زمینه های اجتماعی و فرهنگی و نهادی بهتر درک شود.
مفهوم توسعه ی اجتماعی از طریق نهادینه کردن اخلاق توسعه به ویژه اخلاق توسعه ی اجتماعی برای حصول به همبستگی، وفاق اجتماعی و عدالت اجتماعی در جهت بالا بردن سطح کیفیت زندگی و افزایش ضریب امنیت اجتماعی تعریف و تعبیر می شود. بر اساس آخرین تعاریف سـازمان ملل، توسعه ی اجتماعی فرایندی از تغییرات است که منجر به بهبود در به زیستن و روابط اجتماعی می شود که منصفانه تر و سـازگارتر با اصول حکومت دمکراتیك و عادلانه اسـت(دورسو و همکاران، 2020).
هدف اصلی توسعه ی اجتماعی برآورده کردن کل نیازهای اساسی بشریت است که از جامعه ای به جامعـه دیگر با توجه به نیازها، گرایش ها و محدودیت ها فرق می کند و هدف کلیدی، بهبود کیفیت زندگی محسوب می شود(درایزک، 2019).
شهر هوشمند
شهرهای هوشمند با هدف مدیریت کارآمد شهرنشینی رو به رشد، مصرف انرژی، حفظ محیط سبز، بهبود استانداردهای اقتصادی و زندگی شهروندان خود و ارتقای توانمندیهای مردم برای استفاده کارآمد و پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات مدرن (ICT) هستند (آلبینیو و همکاران34، 2015).
تعاریف متعددی از آنچه که یک شهر را «هوشمند» میکند، وجود دارد، برای مثال، IBM شهر هوشمند را این گونه تعریف میکند: «شهری که از تمام اطلاعات به هم پیوسته موجود امروزی برای درک و کنترل بهتر عملیات آن و بهینه سازی استفاده محدود منابع میکند. با این حال، به طور خلاصه، یک شهر هوشمند از چارچوبی از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای ایجاد، استقرار و ارتقای شیوههای توسعه برای مقابله با چالشهای شهری و ایجاد زیرساختهای پیوسته با قابلیت فناوری و پایدار استفاده میکند (پیر و همکاران35، 2019).
عدالت شهری
عدالت فضایی یا محیطی به معنای بهرمندی همه سطوح شهر از خدمات عمومی میباشد تا جای که خدمات شهری به مثابه کالای عمومی است که نمیتوان بخشی از مردم شهر را از آن محروم کرد. اجرای برنامههای مبتنی بر خدمات شهری که توسط شهرداری یا دیگر ارگانهای مسئول در سطح یک شهر صورت می گیر، بدون توجه به عدالت اجتماعی، خود نمودی از بی عدالتی است و پیاده سازی چنین خدماتی به معنای عدم برابری همه جامعه از امکانات شهری است و این امر هم نارسایی مدیریت یک شهر را به ما یادآوری میکند و هم اجرای چنین سیاستی موجب نارضایتی شهروندان خواهد شد (تقوایی و همکاران، 1394).
مشاهده میشود که بخشی از مناطق حاشیه شهرها با کمبود امکانات رو به رو است از جمله کمبود فضایی آموزشی، کمبود فضایی تفریحی، عدم زیبا سازی منطقه، نبود مبلمان شهری، ضعف در خدمات یا کیفیت پایین خدمات و… در حالی که بخشی دیگری از شهر انبوهی از امکانات و خدمات شهری رفاهی نابرابر دارند. حتی کیفیت امکانات و خدمات عمومی نیز برای بخشهای مختلفی از شهر با هم تفاوت دارد و این امر را میتوان به فرض مثال از نحوه تعمیر و بازسازی امکانات پارکها و خیابانها معابر نیز دید. مدیریت شهری یعنی مدیریتی کنترل شده و برنامه ریزی شده برای دست یابی تمامی اقشار جامعه و شهروندان یک شهر از امکانات عمومی، است پس مفهوم عدالت شهری در گرو تأمین منابع و منافع برای تمامی اقشار جامعه است.
نظریه عدالت نانسی فریزر
نانسی فریزر که فیلسوفی شناخته شده در سطح بین المللی است، با کار خود، هم به نظریه فمینیستی و هم در تحلیل انتقادی سرمایه داری کمک کرده است. فریزر تأکید میکند که مبارزات برای عدالت باید در سه زمینه-اقتصادی، فرهنگی، سیاسی- مبارزه شود تا اصل برابری مشارکت تضمین شود، یعنی «ترتیبات اجتماعی که به همه اعضای (بزرگسال) جامعه اجازه میدهد تا با یکدیگر به عنوان همسالان تعامل داشته باشند (روسولو و همکاران، 2022).
در کار اولیه خود در مورد عدالت، تا حدی در پاسخ به یانگ36 (1990) که به درستی از کاهش حاکم بر عدالت اجتماعی به عدالت بازتوزیعی انتقاد کرد که غالباً افرادی را که از نظر فرهنگی با هنجارهای مردانه سفیدپوست غربی شناسایی نمیشوند حذف میکند و از محققان میخواست ظلم مبتنی بر گروهها را وارد کنند. به نظر، فریزر به دنبال غلبه بر آنچه او معضل بازتوزیع-شناسایی نامید (فریزر، 2005)، که در آن دو پارادایم مسلط عدالت - توزیع مجدد منابع و به رسمیت شناختن ادعاهای هویت - با یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنند، بود.
فریزر توزیع مجدد را به عنوان ابعاد اجتماعی-اقتصادی عدالت برحسب تخصیص ثروت، منابع، نیروی کار و فرصت تعریف کرد. به طور خاص، او توجه خود را به ترتیبات اجتماعی جلب کرد که محرومیت، استثمار و نابرابری فاحش ثروت، درآمد و اوقات فراغت را نهادینه میکند و از این طریق برخی افراد را از ابزار و فرصتهای تعامل با دیگران به عنوان همسالان محروم میکند (شکل 1)
شکل1: نظریه برابری مشارکتی (روسولو و همکاران، 2022).
مشارکت شهروندی
مشارکت شهروندی فراهم ساخت فرصتهایی برای شهروندان جهت شرکت کردن در تصمیمهای دولتی یا فرایندهای برنامهریزی کلان است. مشارکت شهروندی یک اصطلاح عام است که تلاشهای دولت را برای درک و درگیر کردن شهروندان در فعالیتها و تصمیمگیریهای خرد و کلان پوشش میدهد. دامنه این نیازها ا کسب دادهها و اطلاعات و مشخص نمود رویدادهایی است که بر دولتها تأثیر میگذارد تا شفافیت و اعتمادسازی را برای مواجهه با چالش و بهرهگیری از فرصتها بهبود بخشند (برناندس و همکاران37، 2018).
رویکرد مشارکت شهروندی به عنوان فرایند انتخاب ارزش است. بهطوریکه مردم حق دارند رهبران خود را انتخاب کنند و به آنها اجازه دهند که تصمیمهای مهمی برای مردم اتخاذ نمایند. در واقع مشارکت بدان معنا است که تصمیمگیرندگانی که بر زندگی مردم تاثیرگذار هستند خود توسط مردم انتخاب میشوند. این رویکرد محور اصلی خدمات عمومی نوین است که آن را از مدیریت دولتی نوین جدا میکند. مشارکت از نظر لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص است. به عبارت دیگر، مشارکت به معنای بکار گرفتن منابع شخصی برای سهیم شدن در یک اقدام جمعی است. مشارکت اجتماعی ابزاری برای خودشکوفایی در جوامع، پیشرانی برای وحدت اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی، فرهنگی و مذهبی است (توتس38، 2019). در ادامه به بررسی تحقیقات داخلی و خارجی همراستا با اهداف تحقیق پرداخته شده است:
دارابی و همکاران(1401)، در مطالعه خود به بررسی نقش تعاونی ها در توسعه اجتماعی و اقتصادی (مطالعه موردی شرکتهای تعاونی استان قم( پرداختند. یافته ها نشان میدهد میانگین متغیر توسعه اجتماعی در سطح متوسط رو به پایین قرار دارد. بالاترین میانگین را به ترتیب شاخصهای فعالیت های مدنی، سلامت جسمانی و هنجارهای تعمیم یافته داشته است. همچنین کمترین میانگین مربوط به انسجام اجتماعی و آگاهی اجتماعی است. میانگین توسعه اقتصادی برابر با 2.44 بوده و کمتر از حد متوسط است. همچنین مقدار آن از توسعه اجتماعی نیز پایین تر است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان میدهد که 5/40 درصد از تغییرات توسعه اجتماعی و 1/30 درصد توسعه اقتصادی متأثر از تعاونی ها و بخش تعاونی است. نتیجه این که تعاونی ها و عملکرد مثبت آنها می تواند زمینه را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم سازد.
خانپور و همکاران (1401) در پژوهشی با عنوان مؤلفههای مشارکت شهروندی در شهر هوشمند؛ نمونه موردی کلانشهر تهران نشان دادند یکی از مفاهیمی که انتظار میرود با هوشمند شدن شهرها، دچار تحول شود، مفهوم مشارکت شهروندان در امور شهرسازی و مدیریت شهری است. بویژه در شهری چون تهران که میزان مشارکت تا نقطه مطلوب، فاصله زیادی دارد. نتیجه پژوهش، شامل ارائه ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای مشارکت در شهر هوشمند و پویا در تهران به عنوان الگوی تمام نمای شهر ایرانی است. غلامی و همکاران (1401) در پژوهشی با عنوان تبیین الگوی حکمروایی هوشمند با رویکرد مشارکت مردمی در تصمیم گیری شهری (نمونه موردی: شهر تهران) بیان کردند که مشارکت در تصمیمگیری شهری بر روی حکمروایی هوشمند شهری تأثیر مثبت و مستقیمی دارد. براساس نتایج بدست آمده مشارکت در تصمیمگیریها قادر است که 6/38 درصد از واریانس متغیر وابسته یعنی حکمروایی هوشمند شهری را تببین نماید. همچنین از بین دو مؤلفه مربوط به مشارکت بر تصمیمگیریها مؤلفه مشارکت اجتماعی تأثیر بیشتری بر حکمروایی هوشمند شهری داشت. حیدری و همکاران (1401)، پژوهشی با عنوان نقش مشارکت شهروندان در حکمروایی خوب شهری(نمونه موردی: منطقه2 شهر شیراز) نشان دادند که که بین شاخصهای مشارکت و حکمروایی خوب شهری رابطه معناداری وجود دارد. بیشترین همبستگی و اثرگذاری مشارکت در حکمروایی خوب شهری مربوط به شاخص تمایل شهروندان به انجام فعالیتهای مختلف شهری با شاخص اعتماد اجتماعی بوده است. بلوچی و همکاران (1401) در پژوهشی با عنوان طراحی الگویی برای شهر هوشمند با الهام از مفروضات خدمات دولتی نوین و ارزیابی مؤلفههای زیرساختی آن در شهرداری بندرعباس نشان دادند لازمه تحقق شهر هوشمند، ایجاد زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (زیرساخت هوشمند و خدمات هوشمند)، توجه به بعد جامعه (مشارکت سرمایههای انسانی و اجتماعی) و مدیریت یکپارچه شهری و مبتنی بر مفروضات خدمات دولتی نوین (در سطح خرد شهرداریها و سیاستگذاری کلان) است. تجزیهوتحلیل دادهها در مرحله کمی بیانگر این است که شهر بندرعباس در تمام زمینههای فنی، انسانی و مدیریتی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد، همچنین عدم وجود زیرساختهای انسانی و نهادی (مدیریتی) لازم، موانع و محدودیتهای بیشتری در مسیر هوشمندسازی شهر بندرعباس قرار داده است. موسوی و همکاران (1401) در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر شهر هوشمند بر وندالیسم شهری با نقش واسطهای شهر شاد و عدالت اجتماعی (مورد مطالعه: شهر شیراز) مشخص کردند که شهر هوشمند تأثیر مستقیم معناداری بر وندالیسم شهری ندارد اما از طریق شهر شاد و عدالت اجتماعی دارای تأثیر غیر مستقیم و معنادار بر وندالیسم شهری است. همچنین شهر هوشمند اثر مستقیم و معناداری بر شهر شاد و عدالت اجتماعی دارد. ناصری فر و همکاران (1401) در پژوهشی با عنوان تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در هوشمندسازی شهر نشان دادند هوشمندسازی یا هوشمند شدن زندگی جمعی از موضوعات فراگیر در عصر حاضر است که به دغدغهای برای ساختارهای مدیریتی تبدیل شده است.در حوزه هوشمند سازی مشارکت مردمی در آن یکی از ضمانتهای نیل به موفقیت ارزیابی میشود.
در بررسی تحقیقات خارجی دیگار39 و همکاران(2023) در پژوهشی به بررسی نقش آموزش و پرورش و فرهنگ در توسعه اجتماعی پرداختند. توسعه اجتماعی شامل یادگیری ارزش ها، دانش و مهارت های تعامل اجتماعی است. در این فرآیند، فراگیران ارتباط و تعامل با معلمان، سایر فراگیران و دوستان را در محیط مدرسه یاد خواهند گرفت. مهارت های اجتماعی و عاطفی مستقیماً توسط کسانی که از آنها مراقبت می کنند و به آنها آموزش می دهند و همچنین به طور غیرمستقیم از طریق روابط اجتماعی در خانواده یا با دوستان به کودکان منتقل می شود. تعامل متقابل دائمی بین فرهنگ و توسعه اجتماعی وجود دارد، خواه از قبل تنظیم شده و با دقت طراحی شده باشد یا خود به خود و غیرعمدی. شواهد تأثیر فرهنگی بر توسعه اجتماعی را می توان در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی یافت. شروع از آموزش در دوران کودکی، زمانی که هنر و فرهنگ نقش اساسی در رشد خلاقیت کودکان خردسال، اساساً از طریق تمام سطوح آموزش رسمی و غیررسمی ایفا می کند، و با برنامه های یادگیری بین نسلی و مادام العمر خاتمه می یابد. پرزیبیلویز و همکاران40 (2023) در پژوهشی با عنوان مشارکت شهروندان در شهر هوشمند: یافتههای یک مطالعه تطبیقی بین المللی با استفاده از شیوههای حکمرانی شهری برای ارائه عمق زمینهای، در کنار ادبیات مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند، به بررسی عمیق نقشهای شهروندان پرداختند. این نشان میدهد که چگونه طرحهای شهر هوشمند نتایج را متمایز کردهاند و چگونه نحوه حکمرانی در یک بافت اجتماعی و نهادی نقش مهمی در شکلدهی الگوهای مشارکت شهروندان ایفا میکند. باستوس و همکاران41 (2023) در پژوهشی با عنوان برنامههای کاربردی شهر هوشمند برای ارتقای مشارکت شهروندان در مدیریت و حکمرانی شهر: بررسی سیستماتیک مشخص کردند علاقه فعلی به توسعه برنامههای کاربردی برای ارتقای مشارکت شهروندان برای شناسایی مشکلات شهری و کمک به فرآیندهای تصمیمگیری است. لیم و همکاران (2022) در پژوهشی با عنوان حاکمیت مشارکتی شهر هوشمند: دیدگاههایی از مشارکت الکترونیکی پوتراجایا و پتالینگ جایا، کشور مالزی نشان دادند حاکمیت مشارکتی به طور گسترده به عنوان یک عنصر ضروری برای تحقق شهرهای هوشمند برنامه ریزی شده در نظر گرفته میشود. با این وجود، پیادهسازی پلتفرمهای مشارکت الکترونیکی، مانند وبسایتها و برنامههای تلفن همراه مقامات مدنی، اغلب اطلاعات مبهم در مورد اینکه چگونه صداهای عمومی ممکن است بر تصمیمگیری الکترونیکی تأثیر بگذارد، ارائه میدهند.
روسول و همکاران (2022) در پژوهشی با عنوان از شهر هوشمند تا عدالت شهری در عصر دیجیتال برای پر کردن این شکاف و تقویت نقد شهر هوشمند، از رویکرد سه جانبه عدالت که توسط فیلسوف نانسی فریزر توسعه یافته است، استفاده کردند که بر توزیع مجدد، شناسایی و بازنمایی متمرکز است. در قالببندی مجدد و گسترش نقدهای موجود در مورد شهر هوشمند، استدلال شده است و یک مفهوم عادلانه طراحی نمودند. کیتچن و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان شهروندی، عدالت و حق شهر هوشمند نشان دادند که چگونه شهروندان و شهروندی تا به امروز در شهر هوشمند تصور و عملیاتی شدهاند. سپس این موضوع را با بحث عدالت اجتماعی و شهر هوشمند دنبال کردند. در نهایت مفهوم «حق بر شهر هوشمند» را بررسی کردند و اینکه چگونه میتوان از آن برای بازسازی شهر هوشمند به روشهای رهایی بخش و توانمندساز استفاده کرد.
روش شناسی
پژوهش حاضر ازنظر رویکرد جزو تحقیقات کیفی و ازلحاظ روش، تحلیل مضمون است. در بخش کیفی جامعه موردمطالعه این پژوهش اساتید دانشگاه در حوزه مدیریت و برنامهریزی شهری بودند. از طریق نمونهگیری هدفمند، از نوع ملاک محور، نمونهی موردنظر انتخاب و نمونهگیری تا رسیدن به حد اشباع نظری دادهها ادامه یافت. ازاینرو مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 18 نفر از اساتید و مدیران بود. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. فرایند تحلیل دادههای حاصل از متن مصاحبهها نیز با توجه به اهمیت آن در رویکرد تحلیل مضمون آتراید-استرلینگ، همزمان با جمعآوری دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز انجام شد و در قالب مضامین و زیر مقولات طبقهبندی شدند. درروش تحلیل مضمون از نرمافزار ATLASTI استفادهشده است.
در جدول 1، اطلاعات جمعیت شناختی مربوط به مصاحبه شوندگان نشان داده شده است. در تحلیل مضمون، همزمان با گردآوری اطلاعات کدگذاری و تحلیل انجام میگیرد. با کدگذاری باز، مضامین زیادی به دست آمد که طی فرایند رفت و برگشتی دادهها، مجموعة دادههای کیفی اولیه به مقولههای کمتری کاهش یافت. در این مرحله با استفاده از دادههای خام، مقولات مقدماتی در ارتباط با شاخصهای مدل حکمرانی شهر هوشمند بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی از طریق مقایسه و واکاوی پدیدهها استخراج گردید.
بخش کیفی این مطالعه بر اساس دیدگاه 18 نفر از خبرگان آشنا با برنامه ریزی شهری انجامشده است. ازنظر جنسیت 12 نفر مرد هستند و 6 نفر نیز زن هستند. درنهایت 14 نفر کمتر از 10 سال سابقهکاری داشته و 4 نفر نیز بالای 15 سال سال تجربه کاری دارند،که در جدول 1 به تفکیک فراوانی آنها مشخص شده است.
جدول1: ویژگیهای جمعیتشناختی خبرگان
ویژگیهای جمعیتشناختی | فراوانی | درصد | |
جنسیت | مرد | 12 | 69% |
زن | 6 | 31% | |
سابقهکاری | کمتر از 10 سال | 14 | 75% |
بیشتر از 11 سال | 4 | 25% | |
کل | 18 | 100% |
یافتهها
در پژوهش حاضر براي تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل مضمون42 استفاده شد. برای شناسایی شاخصهای توسعه شهر هوشمند از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. فرایند تحلیل دادههای کیفی زمانی آغاز میشود که محقق گزارهها و عبارات معنیدار مرتبط با موضوع را شناسایی و مدنظر قرار میدهد. این تحلیل، با بررسی و مطالعه مکرر بین دادهها آغاز و پس از مشخص شدن گزارههای معنیدار مرتبط با موضوع پژوهش کدگذاری میشود. فرایند عملی انجام تحلیل داده، شامل چهار مرحله میباشد: آمادهسازی، آشنا شدن، کدگذاری و حصول مقولات اصلی.
براي اينكه محقق با عمق و گستره محتوايي دادهها آشنا شود لازم است كه خود را در آنها تا اندازهاي غوطهور سازد. غوطهورشدن در دادهها معمولاً شامل "بازخواني مكرر دادهها" و خواندن دادهها به صورت فعال (يعني جستجوي معاني و الگوها) است. در این پژوهش کدگذاریها به صورت نرم افزاری انجام شد. در ادامه به برخی از مصاحبه اشاره شده است:
جدول2: برخی از کدگذاری مصاحبههای انجام شده
مصاحبه | کد اولیه |
من فکر میکنم که خیلی مهم است در مورد بحث شهر هوشمند تفکیکی که انجام میشود این باشد که ما آیا شهر هوشمند را فقط به معنای الکترونیکی شدن میفهمیم یا چیزی ورای الکترونیکی شدن و در واقع خیلی نزدیکتر به تعاریفی که ما از شهر پایدار یا شهری که در واقع زیستپذیر باشد داشته باشیم. | -تمایز هوشمندی و الکترونیکی شدن |
ینطور درواقع ابزارها، اینطور درواقع دیسکورسها و گفتمانها میتوانند بهطور مختلفی تقویت کنندهی مثلاً فرض بفرمایید بیعدالتی یا ناعدالتی در شهر باشد یا میتوانند درواقع تقویتکنندهی روابط ناسالمی باشند که در شهر وجود داشته باشد. | -بی عدالتی -روابط ناسالم اداری |
خب مثال بارز آن همین بحث گردش اطلاعات است که خیلی میتواند کمک بکند، پردازش اطلاعات دوباره بهنظر من خیلی مهم است و اینکه چطور از آن استفاده میشود. این | -پردازش اطلاعات -گردش اطلاعات |
مثلاً اینکه ما سیستمهای اتوماسیونی در شهرداری داشته باشیم اطلاعات همهاش پردازش چطور میشود، | -سیستمهای اتوماسیون |
اینجا خب این تسهیم اطلاعات خیلی مهم بوده اینکه این اطلاعاتی که به دست میآید از داخل شهر و میتواند ابزاری باشد برای تصمیمگیری به شکل در واقع دیسپرس شده و منتشر شده در اختیار افراد مختلف اینطوری در واقع قرار بگیرد. خیلی شهرداری در واقع سعی کرد در اختیار گذاشتن اطلاعات جعرافیایی را آزادتر بکند و این خودش باعث میشد که تعداد بیشتری از شرکتهایی حالا میخواهند نوآوری بکنند و در این زمینهها در واقع بیزنسهای جدید راه بیندازند شروع کنند از این استفادهکردن. | -تسهیم اطلاعات -بهینه سازی تصمیم گیری -همکاری بین سازمانی -حمایت از کسب و کارهای جدید |
این اطلاعات یکچیزی نیست که فقط باید در اختیار قدرتمندان باشد باعث شد که شفافیت درواقع در کنار بحث شهر هوشمند خیلی محوریت پیدا بکند در شهرداری تهران حداقل. | -افزایش شفافیت اطلاعات |
نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان میدهد که از میان 176 شاخص (گویه) موجود، 33 مضمون پایه قابل شناسایی است و 9 دسته مضمون سازنده به دست آمده است . بر اساس ادبیات، پیشینه و نظریههای موجود این مولفهها در جدول زیر نامگذاری شد.
جدول3: مضامین نهایی شناساییشده جدول کدهای استخراجی تحلیل مضمون مدل حکمرانی شهر هوشمند بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی
مضمون فراگیر: مدل حکمرانی شهر هوشمند بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی | ||
---|---|---|
مضمون سازنده (سطح یک) | مضمون سازنده (سطح دو) | مضمون اولیه |
حکمرانی هوشمند | مدیریت شهر هوشمند | توسعه ابزار هوشمند در مدیریت شهرها |
ترافیک هوشمند | ||
حمل و نقل هوشمند | ||
پلیس هوشمند | ||
خدمات رسانی شهری هوشمند | ||
بیمارستان هوشمند | ||
متمرکزسازی | ||
استانداردسازی | ||
ایجاد چارچوب بومی برای افزایش سازگاری شهری | ||
توسعه ابزار هوشمند شهری | ||
نقش اجرایی | ایجاد نهاد هماهنگ کننده | |
نیازسنجی در جامعه | ||
تعادل در سیستم عرضه و تقاضا | ||
همکاری بین سازمانی | ||
فرهنگ سازی نقش اپراتور شهری در توسعه شهر هوشمند | ||
استفاده از پتانسیل بخش خصوصی در بخش اجرایی | ||
هماهنگ سازی اجرایی سازمانها | ||
اجرایی سازی الگوی تحول هوشمند | ||
توازن رویکرد بالابه پایین و پایین به بالا | ||
نقش مقتدرانه | تعیین مدیر بالادستی | |
نظارت صحیح و دقیق در اجرای زیرساختهای پایه | ||
ایجاد بستر رقابتی | ||
نظارت بر مسئولیت پذیری سازمانی | ||
برنامه ریزی و ساماندهی پیوندهای بین نهادی | ||
تعیین هیئت ناظر | ||
یکپارچه سازی مدیریت | ||
دولت داخلی | ایجاد تعادل در رویه داخلی و خارجی توسعه شهر هوشمند | |
شفافیت نقش سازمانها در برنامه ریزی شهر هوشمند | ||
شفاف سازی نقش سازمان شهرسازی | ||
حمایت بخش دولتی یا بخش خصوصی به عنوان اسپانسر | ||
همکاری دولت، صنعت و دانشگاه | ||
طرح نگاشت نهادی | ||
شفاف سازی نقش شهرداری | ||
دولت دیجیتال | استقرار صحیح دولت الکترونیک | |
بهینه سازی مستمر ارائه خدمات الکترونیکی | ||
مشارکت عمومی و دولت بر پایه فناوری دیجیتال | ||
به کارگیری صحیح ابزارهای دیجیتالی و سیستمهای ارتباطی در راستای خدمت به مردم | ||
همسان سازی فرمت خروجی سازمانها | ||
تعامل هوشمند | تعامل شهروندی دیجیتال | فرهنگ سازی هوشمندی در جامعه |
شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش هوشمندی در مردم | ||
شناسایی شکاف رفتاری پذیرش هوشمندی مردم | ||
استفاده از ابزار هوشمند برای افزایش مشارکت مردمی | ||
استفاده از ابزارگیمیفیکیشن برای افزایش مشارکت مردمی | ||
تصویرسازی افزایش کیفیت زندگی برای مردم براساس توسعه شهر هوشمند | ||
مشارکت گرفتن مردم در مسائل شهری | ||
بهبود روحیه همکاری مردمی | ||
تعامل اجتماعی دیجیتال | هوشمندسازی براساس ویژگیهای اجتماعی مردم | |
ارتقای سرمایه اجتماعی | ||
شناسایی سطح انتظارات اجتماعی | ||
شفافیت هوشمندسازی برای بهبود عدالت اجتماعی | ||
ایجاد اعتماد اجتماعی | ||
تعامل سازمانی | ارتباط برخط با مردم | |
ارتباط بر خط با دیگر سازمانها | ||
تعامل عمومی بر خط در ارائه خدمات | ||
پایداری هوشمند | مؤلفههای اجتماعی دیجیتال | اصلاح الگوی مصرف و سبک زندگی مردم |
بهبود پاسخگویی به مردم | ||
کنترل دقیقتر بیماریهای واگیر دار | ||
افزایش نظم در زندگی اجتماعی | ||
درک نقش مسئولیت اجتماعی در زندگی فردی | ||
نظارت بر شرایط زندگی اجتماعی | ||
کاهش اتلاف زمان | ||
کاهش هزینههای کلی زندگی | ||
مؤلفههای زیست محیطی | کاهش تولید و انتشار گازهای آلاینده زیست محیطی | |
نظارت بر عملیاتهای اجرایی در فضای سبز و طبیعت | ||
بهبود کیفیت هوا (کاهش آلودگی هوا) | ||
کاهش آلودگی صوتی | ||
فرآیند اداری بدون کاغذ | ||
فرهنگ سازی حفظ محیط زیست و فضای سبز | ||
افزایش فضای سبز | ||
مدیریت انرژی دیجیتالی | هوشمندسازی آب | |
هوشمندسازی ساختمانها در جهت کاهش مصرف انرژی | ||
بهینه سازی مصرف انرژی با ابزار اینترنت اشیاء | ||
هوشمندسازی برق | ||
هوشمندسازی سوختهای فسیلی | ||
اجرای کنتورهای هوشمند | ||
اجرای اینترنت انرژی | ||
همکاری بخش دولتی و خصوصی | نقش نهادهای دولتی | تعیین چشم انداز، بهینه سازی تصمیم گیری |
کنترل و شبیه سازی رشد پروژه | ||
تعیین پیشرفت فرآیندهای پروژه با استفاده از فن آوری | ||
نقش نهادهای خصوصی | برنامه ریزی اقدامات و برآورده سازی نیاز بخش دولتی | |
ایجاد خدمات یا محصولات کارا | ||
معرفی نمونههای موفق بین المللی به دولت و بومی سازی آن در ایران | ||
پیچیدگی همکاری | تغییر ساختار فرآیندهای دولتی در برابر بخش خصوصی | |
مشخص نمودن سطح مالکیت و برون سپاری | ||
بهبود مقررات همکاری بین واحد خصوصی و دولتی | ||
هدفمندی پروژهها | رسیدن به چشم انداز مشترک بین واحد دولتی و خصوصی | |
شناسایی راهکار براساس منافع ذی نفعان و مردم | ||
شناسایی اهداف قابل اندازه گیری، اهداف فرعی | ||
شناسایی نتایج مشخص براساس احتمالات (مشارکت یا عدم مشارکت مردمی) | ||
سرمایه گذاری زیرساختهای دیجیتالی | فراخوان سرمایه گذاری بخش خصوصی و صنعت گران | |
شناسایی پتانسیلهای تقاضای شهری و امکان سرمایه گذاری | ||
شناسایی راهکارهای نوین جذب سرمایه گذار (دولتی و خصوصی) | ||
مشارکت بازار بورس و اوراق بهادار | ||
شروع پروژهها با یارانه و بودجه اولیه و جذب سرمایه گذار | ||
بسترسازی استارتاپ ها و شرکتهای نوپا | ||
یکپارچگی دانش | مدیریت اشتراک داده | اشتراک اطلاعات و تجربیات از طریق جلسات و طوفان فکری |
ایجاد بستر دسترسی به داده بین سازمانی | ||
مشورت با واحدهای بین المللی | ||
هماهنگی و اتصال بخشهای مختلف برای تبادل داده | ||
ایجاد جلسات ادواری بین سازمانی و مشورت | ||
تغییر نگرش دیجیتالی | فرهنگ سازی اشتراک داده به عنوان یک سرمایه گذاری ارزشمند در شهر هوشمند | |
اشتراک دانش به منظور شناسایی تخصصهای مردمی | ||
فرهنگ سازی سازی ضرورت اشتراک داده در بین سازمانها | ||
اشتراک دانش با مردم به منظور افزاش یادگیری هوشمندسازی | ||
واحد دانشی | ایجاد آزمایشگاه زنده برای رونمایی از پروژههای هوشمندسازی در مقیاس کوچک | |
ایجاد پایگاه جمع آوری و نگهداری دانش | ||
ایجاد واحد یکپارچه سازی داده | ||
ایجاد پارک فناوری هوشمند | ||
شفافیت دانش دیجیتال | ایجاد مقیاس اندازه گیری صحت دادهها | |
افزایش شفافیت گزارشات براساس خروجی و دادههای ثبت شده | ||
تقویت کارگروه شفافیت و شهر هوشمند | ||
ثبت داده به دور از جهت گیری و آمارسازی | ||
سیاست گذاری در جهت شفافیت اشتراک داده | ||
بهبود سامانه شفافیت اقدامات نهادی | ||
ایجاد واحد نظارت بر ثبت اطلاعات و داده | ||
استاندارسازی دیجیتال سازی دادهها | ایجاد زبان مشترک در اشتراک داده | |
ایجاد قالب و استاندارد ثابت برای فهم داده | ||
مشخص کردن استانداردهای ثبت، نگهداری و انتشار داده | ||
حمایت از نوآوری هوشمند | بستر یکپارچه سازی دیجیتالی | ایجاد پلتفرم هماهنگی برای استفاده از دادههای پروژهها |
انجام پروژه به صورت متداول و مشخص نمودن قسمت نوآوری (منافع نوآوری) | ||
ادغام پتانسیلها و استفاده از رویکرد سیستمی | ||
استاندارسازی نوآوری | اجرایی سازی نوآوری و ادغام با دیگر واحدهای هوشمند | |
ایجاد واحد نوآوری برای کسب تجربه از دیگر محققان و شناسایی راهکارهای نوین و کم خطا | ||
ایجاد چارچوب نوآوری در سیستمهای موجود (شناسایی نیاز و تقاضا) | ||
عمومی سازی نوآوری | ایجاد بستر مشارکت بخش خصوصی در ارائه خلاقیت و نوآوری | |
حمایت از ایدههای نوآوری و خلاقیت | ||
فراخوان عمومی برای معرفی نوآوری | ||
تشویق نوآوری | افزایش استقبال مردم از اهمیت نوآوری و توسعه شهر هوشمند | |
افزایش انگیزه واحد خصوصی در شرکت در توسعه شهر هوشمند | ||
استقبال باز از نوآوریهای موجود در پیشنهادات و انتقادات مردمی | ||
حمایت مالی از نوآوری و استارتاپ ها | ||
زیرساختهای هوشمند سازی | زیرساختهای فنی دیجیتال | رایانش ابری |
توسعه فیبر نوری | ||
بستر سازی اینترنت اشیاء | ||
فناوریهای هوشمند | ||
اینترنت پرسرعت | ||
رسانههای اجتماعی | ||
وب معنایی | ||
زیرساختهای منابع انسانی | آموزش منابع انسانی | |
تعریف رشته های دانشگاهی مرتبط با شهر هوشمند | ||
استفاده از متخصصان و کارشناسان هوشمندسازی | ||
زیرساخت های مالی | تخصیص بودجه دولتی کافی برای اجرایی سازی شهر هوشمند | |
برنامه ریزی مالی صحیح برای فرآیندهای توسعه شهر هوشمند | ||
بازنگری سیستم قیمت گذاری | ||
شناسایی منابع درآمدی سازمان ها در فرآیند توسعه شهر هوشمند | ||
ایجاد منابع درآمدی پایدار در فرآیند توسعه شهر هوشمند | ||
اختصاص تسهیلات مورد نیاز پروژه های توسعه شهر هوشمند | ||
تعیین دقیق منابع مالی شهرداری (مالیات بر ارزش افزوده، عوارض نوسازی، کسب و پیشه و خودرو، اجاره ساختمانهای استیجاری شهرداری و سایر درآمدها بوده و فروش اموال غیر منقول، وام یا اوراق مشارکت) | ||
آمایش زمین | مدیریت خردمندانه فضا و تخصیص بهینه زمین | |
گسترش حمل و نقل عمومی و انسان محور | ||
ارایه مدل کاربری مختلط با برنامه ریزی کاربری زمین به صورت کارا و اثرگذار در صرفه جویی زمین | ||
توازن در توزیع مناسب خدمات و امکانات و تجهیزات شهری در تمام سطوح شهر | ||
حفظ و ذخیره زمین که جلوگیری از ایجاد کلانشهرهای خودرو و ارگانیک | ||
یکپارچه سازی مدیریت شهر براساس اطلاعات GIS | ||
تلفیق داده های مکانی و برنامه ریزی بلند مدت | ||
استراتژی های هوشمندی | فرهنگ بروکواتیک | ایجاد ثبات داخلی |
کاهش قوانین دست و پاگیر | ||
افزایش هم افزایی گروهی | ||
تغییر پارادایمی | ایجاد تفکر عقلایی | |
توسعه منابع انسانی | ||
ایجاد نگرش هوشمند | ||
اقتصاد هوشمند | جنبه بین المللی | اتصال به تجارت بین المللی |
الگوگیری از کسب وکارهای جهانی و بومی سازی آنها | ||
شناسایی بازارهای جهانی | ||
مشتری محوری جهانی | ||
بین المللی سازی شهر و راهبردهای ارتقای شهر در سطح بین المللی | ||
بهبود جایگاه اقتصادی در میان جوامع بین المللی | ||
جنبه ملی | کارآفرینی | |
هوشمندسازی خط تولید | ||
رشد اقتصادی کشور | ||
کاهش هزینه های کشور | ||
افزایش درآمد پایدار | ||
فروش و ارائه خدمات بی واسطه | ||
حمایت از کسب و کارهای خانگی | ||
انعطاف پذیری و افزایش میزان مشاغل پایدار | ||
کاهش نرخ بیکاری |
شکل2: مدل حکمرانی شهر هوشمند بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی
از چهار معیار کمی برای بررسی قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری استفادهشده است: ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف.
میزان همبستگی دیدگاه خبرگان با محاسبه ضریب هولستی (PAO) یا «درصد توافق مشاهدهشده » 810/0 بدست آمده است که مقدار قابل توجهی است. با توجه به ایراداتی که به روش هولستی وارد است شاخص پی-اسکات نیز محاسبه شده است که میزان آن 737/0 بدست آمده است. چهارمین شاخص برآورد اعتبار تحقیقات کیفی شاخص کاپای کوهن است. شاخص کاپای کوهن در این مطالعه 791/0 بدست آمده است. در نهایت نیز از آلفای کرپیندروف استفادهشده است و میزان آن در این مطالعه 820/0 برآورد گردیده است.
بحث :
هدف پژوهش حاضر مدل حکمرانی شهر هوشمند در راستای بهبود توسعه اجتماعی بر اساس عدالت شهری با رویکرد مشارکت الکترونیکی بوده است. 9 مضمون سطح اول شناسایی شده عبارتند از: حکمرانی هوشمند، تعامل هوشمند، پایداری هوشمند، همکاری بخش دولتی و خصوصی، یکپارچگی دانش، حمایت از نوآوری هوشمند، زیرساخت های هوشمند سازی، استراتژی های هوشمندی و اقتصاد هوشمند. حکمرانی هوشمند به معنای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بهبود فرایندهای تصمیمگیری و مدیریت شهری است. از این طریق، سیستمهای هوشمندی ایجاد میشود که اطلاعات را جمعآوری کرده و به افراد مرتبط ارائه میدهند تا فرایندهای تصمیمگیری بهبود یابد و رسیدگی به مسائل شهری به شکل بهتری انجام شود. تعامل هوشمند به ارتباطات و تعاملات میان افراد، سازمانها و سیستمهای مختلف در شهر هوشمند اشاره دارد. این تعاملات میتوانند از طریق پلتفرمهای الکترونیکی، اپلیکیشنهای موبایل یا سایر فناوریهای ارتباطی صورت بگیرند و هدف آن بهبود ارتباطات و افزایش تعاملات موثر و مفید بین افراد و سازمانهاست.
پایداری هوشمند به توسعه و استفاده از فناوریها و رویکردهایی اشاره دارد که منجر به مدیریت بهینه منابع، کاهش مصرف انرژی، حفاظت از محیطزیست و ایجاد سیستمهای پایدار در زمینههای مختلف شهری میشود. خانا43 (2015)، بیان کرد همکاری بخش دولتی و خصوصی بر روابط همکاری و هماهنگی بین دولت و بخش خصوصی تاکید دارد. این همکاری میتواند شامل تعاون برای ارائه خدمات شهری، ایجاد زیرساختهای فناورانه، یا حمایت از استارتاپها و فعالیتهای نوآورانه در حوزههای شهر هوشمند باشد. یکپارچگی دانش به اشتراک گذاری، جمع آوری و استفاده از دادهها و اطلاعات مرتبط با شهر هوشمند اشاره دارد. اینجاست که شهر با استفاده از فناوریهای الکترونیکی و ارتباطات، دادههای مربوط به ترافیک، مصرف انرژی، مدلهای شهری، اطلاعات جمعیتی و... را جمع آوری و تحلیل میکند. این دادهها سپس به صورت عمومی یا محدود شده (با رعایت حفظ حریم خصوصی) برای استفاده شهروندان و سازمانهای مختلف منتشر میشود. این اقدامات منجر به افزایش دانش جمعی، بهبود تصمیمگیریها و ارتقای سطح زندگی شهروندان میشود. حمایت از نوآوری هوشمند به ایجاد و حمایت از فضایی برای نوآوری و توسعه فناوریهای هوشمند در شهر اشاره دارد. سیاستها و برنامههایی که این موضوع را پوشش میدهند، شامل تشویق به استفاده از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، واقعیت افزوده و سایر فناوریهای پیشرفته است. این اقدامات منجر به ارتقای خدمات شهری، بهرهوری منابع و افزایش اشتغال میشود (کاراوگلو و همکاران44، 2019).
زیرساختهای هوشمند سازی به بهبود زیرساختهای فیزیکی و فناوریای شهر میپردازد. شامل اینترنت پرسرعت، سیستمهای ارتباطی پیشرفته، شبکههای انرژی هوشمند، سامانههای حمل و نقل هوشمند و زیرساختهای دیگر است. این زیرساختها اساساً امکان فراهم کردن بستری هوشمند برای اجرای خدمات شهری بهتر و کارآمدتر را فراهم میکنند. انگین و همکاران45 (2020)، نشان دادند استراتژیهای هوشمندی به سیاستها، برنامهریزیها و راهبردهایی اشاره دارد که بر اساس دادهها و اطلاعات جمعآوری شده از یکپارچگی دانش، اتخاذ میشوند. این استراتژیها برای بهینهسازی استفاده از منابع، بهبود کیفیت خدمات شهری، مدیریت پایدار منابع طبیعی و پاسخ به چالشهای شهری طراحی میشوند. اقتصاد هوشمند به توسعه اقتصاد بر پایه فناوریهای نوین و هوشمند اشاره دارد. شامل تشویق به رشد کسب و کارهای فناورانه، ایجاد فضاهای کارآفرینی، پشتیبانی از صنایع هوشمند و توسعه اقتصادی در حوزههای فناوری میشود(عباس و همکاران46، 2019). این اقدامات منجر به ایجاد اشتغال، توسعه اقتصادی پایدار و رشد اقتصادی با استفاده از فناوریهای نوین خواهد شد.
نتیجه گیری
یکی از اهداف اولیه و اساسی فرایند ریزي برنامه شهري، حفظ و بهبود کیفیت محیط شهري و به تبع آن برخورداري همزمان تمام شهروندان از تمام امکانات و خدمات و این است امر با مدیریت و حکمروایی خوب شهري ممکن خواهد شد. این مفاهیم یعنی برخورداری از توسعه اجتماعی و تحقق آن در سطح شهر در واقع، تلاشی جهت در دستیابی به معیارهاي کیفی در عرصۀ برنامه ریزی شهري به شمار می رود. بنا بر همین ضرورت، شناخت وضعیت موجود کیفیت محیط مناطق شهری از طرقیق تحقق توسعه اجتماعی و سنجش و ارزیابی آن با مدیریت حکمروایی خوب شهري به یکی از مهمترین جنبه های مطالعاتی در مباحث برنامه شهري تبدیل شده است.
در این پژوهش مشخص گردید که مهمترین عامل در بهبود حکمروایی خوب شهري، بهبود توسعه اجتماعی است و هر چه شاخص هاي توسعه اجتماعی بهبود یابد شاخص هاي حکمروایی خوب شهري نیز بهبود می یابد. از سوي دیگر بررسی ها نشان داد میان آگاهی از مؤلفه هاي توسعه اجتماعی و شفافیت و پاسخگویی از حکمروایی خوب شهري رابطه مستقیم وجود دارد. به این صورت که به دلیل عدم انتشار اطلاعات و ارتباط نامناسب با شهروندان، ذينفعان از اطلاعات طرح ها آگاهی پیدا نمی کنند و در نتیجه این مؤلفه در وضعیت نامناسب قرار می گیرد. همچنین میان مؤلفه اعتماد و عملکرد مدیریت شهري نیز رابطه مستقیم وجود دارد که در صورت اجراي صحیح پروژه ها و کاهش مشکلات، اعتماد میان شهروندان و مدیران شهري افزایش می یابد.
شهرهای هوشمند در حد فاصل بین ابعاد اجتماعی و فناوری دیجیتال قرار دارند. این مفهوم شامل «شهرها با هر اندازه»، از جمله جوامع کوچکتر یا شهرداریهای منطقهای است که نمونههای الهامبخش مختلفی را نیز میتوان یافت. با این حال، بسیاری از بحثها پیرامون شهرهای هوشمند عمدتاً به دلیل نقش رهبری اولیه توسط سازمانهای شرکتی مانند IBM، CISCO، اینتل و اخیراً توسط GE، مایکروسافت، اوراکل و آمازون حول محور بعد فناوری دیجیتال بوده است. این طرحها بر توسعه پلتفرمهای مبتنی بر ابر و راهحلهایی برای پروژههای شهر هوشمند تمرکز دارند. بنابراین نقش فناوری برای توانمندسازی فرآیندهای جدید تولید، توزیع و حکمرانی کلیدی دگرگونی ترتیبات سازمانی و نهادی؛ و اطلاعات انتخاب ها و رفتارهای فردی بوده است. با این حال، فناوری های اطلاعات و ارتباطات تنها مؤلفه های ارائه راه حل های هوشمند نیستند. نوآوری اجتماعی که اشکال اجتماعی جدید و اشکال همکاری در جامعه ایجاد می کند نیز ضروری است.در این زمینه، ظرفیت شهرداری ها برای مشارکت دادن ذینفعان مختلف (کارآفرینان، دانشگاهیان، سازمان های مردم نهاد و شهروندان) در برنامه ریزی و باید بر فرآیندهای اجرایی و همچنین توانایی آنها در توافق بر سر بهترین راه حل ها برای توسعه، مسئولیت ها و سرمایه گذاری ها در نتیجه تلاش های مشترک تاکید شود.
چندین فنآوری نوظهور قرار است تا سال 2025 در شهرها در زمینه های مدیریت، محیط، سلامت،اقتصاد، حمل و نقل، شیوه زندگی و تعاملات اجتماعی اثر بگذارند. پیشبینی میشود که آنها پیامدهای قوی ویژهای برای توسعه و مدیریت شهری مانند تولید (چاپ سه بعدی)، اینترنت اشیا، تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ، هوش مصنوعی، فناوریهای پیشرفته ذخیرهسازی انرژی، فناوری شهری، هواپیماهای بدون سرنشین، وسایل نقلیه (پهپادها) و بلاک چین داشته باشند.. در آینده میانی، وسایل نقلیه خودران نیز در ابتدا تاثیر زیادی بر شهرها خواهند داشت. برای پر کردن شکاف مربوط به عدم وجود یک چارچوب اندازه گیری قابل مقایسه، هماهنگ و جامع، برنامه شهرهای هوشمند در حال حاضر در حال توسعه یک چارچوب شاخص شهرهای هوشمند است که معیارها، داده ها و اندازه گیری هایی را در اختیار دولت های محلی و ملی در مورد میزان دیجیتالی شدن قرار می دهد. نتایج و تاثیر بهتری را برای شهروندان به ارمغان می آورد. در ایران تحقق اصولی شهر هوشمند و هوشمندسازی شهرها و شهرداری الکترونیک باید همواره از اولویتهای اصلی مدیریت شهری باشد و انتظار میرود شهرداریها در کنار توجه به توسعه زیرساختها به موضوع هوشمندسازی شهرها توجه مضاعفی کنند. فناوری اطلاعات در فرایند توسعه شهری و ارتقای جایگاه مدیریت شهری در نظام اداری و اجرایی کشور و رفاه شهروندان از بخش های پیشران محسوب می شود و چنانچه در مدیریت شهری به ابعاد گوناگون فناوری اطلاعات توجه لازم صورت گیرد، مسیر توسعه شهری با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت و تحولات بزرگی در شهر و شهرداری ایجاد می شود. در نهایت براساس نتایج به دست آمده، پیشنهادهای کاربردی زیر ارائه می شود:
- توسعه پلتفرمهای آنلاین که به شهروندان امکان دهد ایدهها، نظرات و پیشنهادات خود را برای مسائل شهری ارائه کنند. این ابزارها میتوانند یک فضای ارتباطی آسان برای مشارکت مردم فراهم کنند.
- منتشر کردن دادههای شهری به شکل باز و قابل دسترسی الکترونیکی برای شهروندان. این دادهها میتوانند به آنها کمک کنند تا تصمیمات بهتری بگیرند و در فرایندهای تصمیمگیری شرکت کنند.
-این فناوریها میتوانند اطلاعات بیشتری از دادههای شهری را جمعآوری و تحلیل کنند و نتایج خود را به شهروندان و مسئولین ارائه دهند تا تصمیمات بهتری اتخاذ شود.
- برگزاری نشستها، کنفرانسها و مشاورههای آنلاین که امکان مشارکت و حضور شهروندان را در فرایندهای تصمیمگیری شهری فراهم کند.
- ایجاد برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی الکترونیکی برای آگاهیبخشی شهروندان در مورد مسائل شهری و نحوه شرکت در فرایندهای حکمرانی شهری.
-حمایت از سازمان هاي مردم نهاد به این صورت که براي هر یک از این سازمان ها جایگاه مشورتی در نظرگرفته شود و در جلسات شوراي شهر که در مورد موضوع کار سمن ها است بتوان از نظرات آنها استفاده کرد.
-شفاف سازي هزینه هاي شهرداري به صورت انتشار دورهاي آنها و ایجاد پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی براي ثبت شکایات و ارائه پیشنهادها.
منابع
1. بلوچی، اسماء. بهبودی، محمدرضا. ترابی، محسن. (1401). طراحی الگویی برای شهر هوشمند با الهام از مفروضات خدمات دولتی نوین و ارزیابی مؤلفههای زیرساختی آن در شهرداری بندرعباس. فصلنامه مدیریت دولتی ایران، 2: 159-189.
2. حیدری، تارا. زارع، امیرعباس. مشک سار، پریسا. (1401). نقش مشارکت شهروندان در حکمروایی خوب شهری(نمونه موردی: منطقه2 شهر شیراز). دانش انتظامی چهارمحال و بختیاری، 37: 65-88.
3. خانپور، سعید. ذبیحی، حسن. نوری، علی. (1401). مولفه های مشارکت شهروندی در شهر هوشمند؛ نمونه موردی کلانشهر تهران. فصلنامه جغرافیایی سرزمین، 72: 1-17.
4. غلامی، هادی. میره ای، محمد. جاوید، علیرضا. (1401). تبیین الگوی حکمروایی هوشمند با رویکرد مشارکت مردمی در تصمیم گیری شهری (نمونه موردی: شهر تهران). برنامه ریزی و آمایش فضای دانشگاه تربیت مدرس، 26: 119-139.
5. مسعود دارابی، ابوالقاسم حیدرآبادی(1401). نقش تعاونیها در توسعه اجتماعی و اقتصادی (مطالعه موردی شرکت های تعاونی استان قم). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پانزدهم/ شماره اول/زمستان 1401.
6. موسوی، حسن. ثابت، عباس. فیلی، اردلان. (1401). بررسی تاثیر شهر هوشمند بر وندالیسم شهری با نقش واسطه ای شهر شاد و عدالت اجتماعی (مورد مطالعه: شهر شیراز).برنامه ریزی شهری، 13: 150-266.
7. ناصری فر، اکرم. بیات، بهرام. نیکوگفتار، منصوره. (1401). تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در هوشمندسازی شهر. فصلنامه علمی امنیت ملی، 97-120.
8. Abbas, H., Shaheen, S., & Amin, M. (2019). Engineering Large Complex Critical Infrastructures of Future Smart Cities as Self-adaptive Systems. In Security in Smart Cities: Models, Applications, and Challenges (pp. 143-170): Springer
9. Albino, V., U. Berardi, R. M. Dangelico. )2015(. “Smart Cities: Definitions, Dimensions, Performance, and Initiatives.” Journal of Urban Technology 22 (1): 3–21.
10. Artyushina, Anna. )2020(. “Is Civic Data Governance the key to Democratic Smart Cities? The Role of the Urban Data Trust in Sidewalk Toronto.” Telematics and Informatics 55: 101456. doi:10.1016/j.tele.2020.101456.
11. Ash, James, Rob Kitchin, and Agnieszka Leszczynski. )2018(. Digital Turn, Digital Geographies? Progress in Human Geography 42 (1): 25–43. doi:10.1177/0309132516664800
12. Barkan, J, & Laura, P. )2017(. Justice: An Epistolary Essay.” Annals of the American Association of Geographers 107 (1): 33–40. doi:10.1080/24694452.2016.12 30422.
13. Bastos, D. Caballero, A. Pereira, A. (2023). Smart City Applications to Promote Citizen Participation in City Management and Governance: A Systematic Review.
14. Berg, M., & Lidskog, R. (2018). Deliberative democracy meets democratised science: A deliberative systems approach to global environmental governance. Environmental Politics, 27(1), 1–20.
15. Bernardes, M.B. (2018). De Andrade, F.P.; Novais, P.; Lopes, N.V. Participatory governance of smart cities: A study upon Portuguese and Brazilian government portals. In Proceedings of the 11th International Conference on Theory and Practice of Electronic Governance, ICEGOV’18, Galway, Ireland, 4: 526–536
16. Bing Wang · Longmei Xia · Alfred M. Wu. 2022. Social Development with Public Value: An International Comparison. Social Indicators Research (2022) 162:909–934 https://doi.org/10.1007/s11205-021-02805-5.
17. Brubaker, R. (2017). Why populism? Theory and Society, 46(5), 357–385
18. Caragliu, A. Del Bo, C.F.; Nijkamp, P. (2011). Smart Cities in Europe. J. Urban Technol. 18, 65–82
19. Caragliu, A., & Del Bo, C. F. (2019) .Smart innovative cities: The impact of Smart City policies on urban innovation. Technological Forecasting And Social Change, 142, 373-383.
20. Cardullo, Paolo, Cesare Di Feliciantonio, and Rob Kitchin. (2019). the Right to the Smart City. Emerald: Bingley
21. Chantry, W. (2022). Built from the internet up’: assessing citizen participation in smart city planning through the case study of Quayside, Toronto. GeoJournal. https://doi.org/10.1007/s10708-022-10688-3
22. D’Urso, P., De Giovanni, L., Disegna, M., et al. (2020). A tourist segmentation based on motivation, satisfaction and prior knowledge with a socio-economic profling: A clustering approach with mixed information. Social Indicators Research. https://doi.org/10.1007/s11205-020-02537-y
23. Dryzek, J. S., et al. (2019). The crisis of democracy and the science of deliberation. Science, 363(6432), 1144–1146.
24. Elwood, Sarah. (2020). Digital Geographies, Feminist Relationality, Black and Queer Code Studies: Thriving Otherwise. Progress in Human Geography 0 (0): 0309132519899733. doi:10.1177/0309132519899733.
25. Engin, Z., van Dijk, J., LAN, T., Longley, P. A., Treleaven, P., Batty, M., & Penn, A. (2020) Data-driven urban management: Mapping the landscape. Journal of Urban Management, 9(2): 140-150
26. Faulkner, N., & Kaufman, S. (2017). Avoiding theoretical stagnation: A systematic review and framework for measuring public value. Australian Journal of Public Administration, 77(1), 69–86.
27. Fishkin, J. S. (2018). Democracy when the people are thinking: Revitalizing our politics through public deliberation. Oxford University
28. Fraser, Nancy. (2005). Reframing Justice in a Globalizing World. New Left Review 36: 69–88
29. Goodin, R. E. (2017). The epistemic benefts of deliberative democracy. Policy Sciences, 50(3), 351–366.
30. Khanna, P. (2015). Urbanisation,Technology,and the Growth of Smart Cities, Asian Management Insights , 2: 59-52
31. Kitchin, R., Cardullo, P. and Di Feliciantonio, C. (2019), Citizenship, Justice, and the Right to the Smart City, Cardullo, P., Di Feliciantonio, C. and Kitchin, R. (Ed.) The Right to the Smart City, Emerald Publishing Limited, Bingley, pp. 1-24.
32. Kitchin, Rob. (2016). Reframing, Reimagining and Remaking Smart Cities. Ireland: Maynooth Universit
33. Köhler, Bettina. (2016). Smart City. In Wörterbuch Klimadebatte, edited by Sybille Bauriedl, 269–276. Bielefeld: transcript
34. Leszczynski, A. (2016). Speculative Futures: Cities, Data, and Governance beyond Smart Urbanism.” Environment and Planning A 48 (9): 1691–1708
35. Lim, S.B.; Malek, J.A.; Yigitcanlar, T. (2021). Post-materialist values of smart city societies: International comparison of public values for good enough governance. Future Internet. 13, 201
36. Lim, S.B.; Yigitcanlar, T. (2022). Participatory Governance of Smart Cities: Insights from e-Participation of Putrajaya and Petaling Jaya, Malaysia. Smart Cities, 5, 71–89. https://doi.org/10.3390/ smartcities5010005
37. Malek, J.A.; Lim, S.B.; Yigitcanlar, T. (2021). Social inclusion indicators for building citizen-centric smart cities: A systematic literature review. Sustainability, 13, 376
38. Pierre, J., and B. Peters. (2019). Governance, Politics and the State. 2nd ed. London: Red Globe Press
39. Przeybilovicz, E. Cucha, M. Tomor, Z. (2023). Citizen participation in the smart city: findings from an international comparative study. Local Government Studies, 48: 1-12.
40. Ribera-Fumaz, Ramon. (2019). “Moving from Smart Citizens to Technological Sovereignty?” In The Right to the Smart City, edited by Paolo Cardullo, Cesare Di Feliciantonio, and Rob Kitchin, 177–191. Emerald: Bingley.
41. Rose, Gillian. 2020. “Actually-existing Sociality in a Smart City. City 24 (3-4): 512–529. doi: 10.1080/13604813.2020.1781412
42. Rosol, M. Gwendolyn, B. (2022). From the smart city to urban justice in a digital age, City, DOI: 10.1080/13604813.2022.2079881
43. Saukani, N., & Ismail, N. A. (2019). Identifying the components of social capital by categorical principal component analysis (CATPCA). Social Indicators Research, 141, 631–655.
44. Silva, B. N., Khan, M., & Han, K. (2018). Towards sustainable smart cities: A review of trends, architectures, components, and open challenges in smart cities. Sustainable Cities and Society, 38
45. Smith, Gavin JD. (2020). The Politics of Algorithmic Governance in the Black box City. Big Data & Society 7 (2): 2053951720933989
46. Toots, M. (2019).Why e-participation systems fail: The case of Estonia’s Osale.ee. Gov. Inf. Q. 36, 546–559
47. Vanolo, Alberto. (2019). Playable Urban Citizenship: Social Justice and the Gamification of Civic Life. In The Right to the Smart City, edited by Cardullo Paolo, Feliciantonio Cesare Di, and Kitchin Rob, 57–69. Emerald: Bingley.
48. Willis, Katharine S, and Alessandro Aurigi. (2020). The Routledge Companion to Smart Cities. London: Routledge
49. Wu, A. M., & Chou, K. (2021). Intergenerational confict or solidarity in Hong Kong? A survey of public attitudes toward social spending. Social Indicators Research. https://doi.org/10.1007/ s11205-021-02607-9
[1] Wang Xia
[2] Berg, M., & Lidskog, R.
[3] Brubaker, R
[4] D’Urso,
[5] Dryzek,
[6] Lim et al.
[7] Caragliu
[8] Chantry
[9] Rosol et al.
[10] Malek et al.
[11] Silva et al.
[12] Artyushina
[13] Bastos et al,
[14] Willis et al.
[15] Smith
[16] Ash et al.
[17] Datta
[18] Cardullo and Kitchin
[19] Kitchin
[20] Leszczynski
[21] Rose
[22] Vanolo
[23] Elwood
[24] Barkan and Pulido
[25] Nancy Fraser
[26] Ribera
[27] Köhler
[28] Faulkner, N., & Kaufman, S.
[29] Fishkin, J
[30] Goodin, R.
[31] Goodin, R.
[32] Wu, A. M., & Chou, K
[33] Brubaker
[34] Albino et al.
[35] Pierre et al.
[36] Young
[37] Bernardes et al.
[38] Toots
[39] Digar
[40] Przeybilovicz et al.
[41] Bastos et al.
[42] -Thematic Analysis
[43] Khanna
[44] Caragliu et al
[45] Engin et al
[46] Abbas et al