فراتحلیل مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در 4 دهه اخیر
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخرضا فاضل 1 , سارا ابراهیمی 2 , حمید انصاری 3
1 - گروه جامعه شناسی ، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران
2 - گروه جامعه شناسی ، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران
3 - گروه جامعه شناسی ، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران
کلید واژه: مشارکت سیاسی, مشارکت اجتماعی, زنان, فراتحلیل,
چکیده مقاله :
هدف از این تحقیق، فراتحلیل مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در 4 دهه اخیر است. مطالعه حاضر با هدف ترکیب کمی و کیفی نتایج پژوهش های انجام شده در مشارکت سیاسی اجتماعی اجرا شده است تا از ترکیب این نتایج، عوامل موثر بر مشارکت سیاسی و اجتماعی مشخص گردد و شدت تاثیر هر یک از آنها بر این متغیرها، از طریق ضریب شدت تاثیر محاسبه گردد وموثرترین عوامل بر مشارکت مشخص گردد. بنابراین، این مطالعه، با استفاده از روش تحقیق اسنادی، با فیش برداری از، مطالعه چاپ شده در این زمینه، اجرا شده است. یافته ها حاکی از آن بود که متغیرهای اثربخشی سیاسی، احساس نابرابری حقوقی، آگاهی سیاسی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، اعتماد به نفس، سن، رسانه های جمعی، باورهای کلیشه ای، اشتغال زنان، وضعیت تاهل، احساس نابرای جنسیتی، جامعه پذیری، باورهای سنتی و سطح سواد به ترتیب به عنوان موانع اثربخش تر در مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان به شمار می روند. در نتیجه این موانع منجر به حضور کمرنگ زنان در موارد محدود شده است و باید با از میان برداشتن این موانع و تغییر در باورهای غلط جاافتاده و تربیت و جامعه پذیری صحیح زنان و دختران از سنین پایین، آنها را برای برعهده گرفتن مناصب بالای سیاسی و اجتماعی آماده کرد.
The purpose of this study is to meta-analyze the political and social participation of women in the last 4 decades. The aim of this study was to quantitatively and qualitatively combine the results of research conducted in socio-political participation to determine the factors affecting political and social participation and the intensity of the impact of each of them on these variables through the intensity coefficient. The impact should be calculated and the most effective factors on participation should be identified. Therefore, this study has been carried out using the documentary research method, by taking notes from the published study in this field. Findings indicated that the variables of political effectiveness, feeling of legal inequality, political awareness, social and economic status, self-confidence, age, mass media, stereotypes, women's employment, marital status, feeling of gender inequality, sociability, Traditional beliefs and literacy levels are considered as more effective barriers to women's social and political participation, respectively. As a result, these barriers have led to the low presence of women in limited cases, and by removing these barriers and changing misconceptions and the proper education and socialization of women and girls from an early age, they must be promoted to high political positions and Socially prepared.
_||_
فراتحلیل مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در 4 دهه اخیر
چکیده
هدف از این تحقیق، فراتحلیل مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در 4 دهه اخیر است. مطالعه حاضر با هدف ترکیب کمی و کیفی نتایج پژوهش هاي انجام شده در مشارکت سیاسی اجتماعی اجرا شده است تا از ترکیب این نتایج، عوامل موثر بر مشارکت سیاسی و اجتماعی مشخص گردد و شدت تاثیر هر یک از آنها بر این متغیرها، از طریق ضریب شدت تاثیر محاسبه گردد وموثرترین عوامل بر مشارکت مشخص گردد. بنابراین، این مطالعه، با استفاده از روش تحقیق اسنادي، با فیش برداري از، مطالعه چاپ شده در این زمینه، اجرا شده است. یافته ها حاکی از آن بود که متغیرهای اثربخشی سیاسی، احساس نابرابری حقوقی، آگاهی سیاسی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، اعتماد به نفس، سن، رسانه های جمعی، باورهای کلیشه ای، اشتغال زنان، وضعیت تاهل، احساس نابرای جنسیتی، جامعه پذیری، باورهای سنتی و سطح سواد به ترتیب به عنوان موانع اثربخش تر در مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان به شمار می روند. در نتیجه این موانع منجر به حضور کمرنگ زنان در موارد محدود شده است و باید با از میان برداشتن این موانع و تغییر در باورهای غلط جاافتاده و تربیت و جامعه پذیری صحیح زنان و دختران از سنین پایین، آنها را برای برعهده گرفتن مناصب بالای سیاسی و اجتماعی آماده کرد.
کلید واژه: مشارکت اجتماعی، مشارکت سیاسی، زنان، فراتحلیل
A meta-analysis of women's political and social participation in the last 4 decades
Abstract
The purpose of this study is to meta-analyze the political and social participation of women in the last 4 decades. The aim of this study was to quantitatively and qualitatively combine the results of research conducted in socio-political participation to determine the factors affecting political and social participation and the intensity of the impact of each of them on these variables through the intensity coefficient. The impact should be calculated and the most effective factors on participation should be identified. Therefore, this study has been carried out using the documentary research method, by taking notes from the published study in this field. Findings indicated that the variables of political effectiveness, feeling of legal inequality, political awareness, social and economic status, self-confidence, age, mass media, stereotypes, women's employment, marital status, feeling of gender inequality, sociability, Traditional beliefs and literacy levels are considered as more effective barriers to women's social and political participation, respectively. As a result, these barriers have led to the low presence of women in limited cases, and by removing these barriers and changing misconceptions and the proper education and socialization of women and girls from an early age, they must be promoted to high political positions and Socially prepared.
Keywords: social participation, political participation, women, meta-analysis
مقدمه
حیات اجتماعی زمانی میسر است که افراد همانند اعضای یک بدن با یکدیگر تعامل و همکاری داشته باشند. دایره المعارف علوم اجتماعی، مشارکت را شرکت فعالانه ی انسانها در حیات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و به طور کلّی در ابعاد حیات میداند. از این رو، مشارکت و تسهیل در فرایند تحقیق آن همواره مورد توجه برنامه ریزان و مصلحان اجتماعی بوده است ( ملانیا ، 1395 : 3)مشارکت بر این بینش استوار است که همه ی افراد حق دارند در امور مربوط به خود احساس مسؤولیت کنند و درتصمیمهایی که بر زندگی آنها اثر می گذارد، دخالت داشته باشند. مشارکتی که لازمه ی توسعه ی پایدار است، مشارکت همه ی اقشار و گروههاست (محسنی ، 1390: 31). بدون شك تنها عاملي كه سرعت وآهنگ رشد وتوسعه اقتصادي واجتماعي را تسريع مي بخشد منابع انساني آن جامعه است. اين جامعه انساني متشكل از زنان ومرداني است كه تحت روابط متقابل اجتماعي درعين وابستگي متقابل هريك ازدو جنس به يكديگر نقش وكاركرد ويژه اي راايفا مي كنندو بي ترديدزنان به عنوان نيمي از جمعيت نيز تاثير مستقيمي درتوسعه جامعه دارند لذا استراتژي هاي يك جامعه توسعه يافته برمبناي مشاركت هرچه فعال تر زنان دراموراقتصادي اجتماعي وسياسي پي ريزي می شود.. زنان قشرعظیمی از جامعه هستند که مشارکت آنها در عرصه های عمومی از یک سوء توانمندی آنها را نمایان می سازد و از سوی دیگر بار کفالت جامعه و حکومت را کاهش داده و موجبات ترقی و توسعه دولت و جامعه می شود. علاوه براین مشارکت زنان درجامعه به هیچ وجه به این معنی نیست که نقش مردان در جامعه محدود شود و یا زنان بخواهند در مقابل مردان قرار گیرند٬ بلکه منظور این است که نشان داده شود که ممانعت از شرکت زنان در ایجاد فرهنگ و جامعه تا چه حد موجب عقب ماندگی و فقر معنوی بشریت میشود (ابوت ووالاس1، 1387: 30). با توجه به ضرورت حضور و مشارکت حقیقی زنان در عرصههای مختلف فعالیتها برای تحقق جامعه مدنی، رشد و بالندگی جامعه بانوان و نیز تسریع فرآیند توسعه و محقق شدن عدالت اجتماعی مشارکت اجتماعی یکی از انواع مشارکت است که دلالت بر گسترش روابط بین گروهی درقالب انجمنهای داوطلبانه، باشگاهها، اتّحادی هها و گروههایی دارد که معمولاً خصلتی محلّی وغیردولتی دارند و هدفشان مشارکت و درگیر ساختن مردم در فرایندهای اجتماعی مختلف درقالب سیاستهای اجتماعی است ( محسنی تبریزی ، 1389). مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان در جوامع و کشورهاي گوناگون ، چهره اي متفاوت از خود نشان می دهد . به این معنا که در برخی از جوامع و کشورهاي درحال توسعه ،زنان با مسائلی متفاوت از دیگر جوامع روبه رویند . از جمله می توان به عدم استقلال اقتصادي زنان و نیز عدم توجه به حقوق اساسی آنان ، پایین بودن سطح سواد وآگاهی و .... اشاره کرد . در دهه هاي اخیر بهبود ابعاد مختلف زندگی زنان در سطح جهانی موردعنایت خاصی قرار گرفته است . و دولت ها بنا به تأکید سازمان هاي بین المللی در قالب برنامه هاي توسعه اي به ارتقاي سطح زندگی آنان مبادرت ورزیدند (عباس نیا، 1390). به هر شکل مشارکت اجتماعی سیاسی و تحقق این مفاهیم در جهان معاصر، مهمترین ملاک مشروعیت حکومتهای دموکراتیک بوده ودرک این نکته که جامعه باید در مسیر پویایی خود با اتکا به تکثر و آزادیهای مدنی اداره شود. مشخصکنندهی موقعیت فرد در عرصهی اجتماعی سیاسی با اتکا به آزادیهای فردی و مشارکت در دستگاههای سیاسی چون پارلمان2 است .به هر حال در دنیای امروز یکی از شاخص های مهم در سنجش اندازه توسعه یافتگی جوامع، چند و چون مشارکت زنان در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن هاست (کاظمی پور، 1383: 218). برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تبعیضات و درنتیجه توسعه بهتر و کامل تر جامعه، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرایند تصمیم گیری در سطوح مختلف جامعه شرکت کنند. مروري بر تحقیقات پیشین نشان میدهد که متغیرهاي گوناگونی در افزایش یا کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی تاثیرگذارند، از جمله آن میتوان به سن، جنس، تاهل، میزان تحصیلات ونوع شغل، وضعیت اقتصادي، اعتماد اجتماعی، دوستان و غیره اشاره نمود. . لذا مسئله اصلی در این پژوهش این است که مشارکت زنان در چیستی، چرایی و چگونگی در بدنه پژوهشی کشور به چه نحو باز نمودیافته است واینک طی چهاردهه اخیر چه ادبیات و دانشی در باب مشارکت زنان در عرصه نخبگان کشورتولید شده است ونحوه باز نمود.مشارکت زنان در فضای دانشی به چه نحوه بوده است علاوه براین در این زمینه فرایند مشارکت اجتماعی، سیاسی زنان پژوهشی صورت نگرفته عامل اصلی انجام این پژوهش شناسایی تمامی دستاوردهای پژوهشی در حوزه مشارکت سیاسی اجتماعی در چهار دهه اخیر ، تحلیل و شناسایی رویکردهای حاکم بر مسئله مشارکت اجتماعی سیاسی زنان در پژوهش ها؛ ارائه و نمایان سازی تصویر کلی و شفاف از سیر حاکم بر مقالات انجام شده در زمینه مشارکت سیاسی واجتماعی زنان بعد از انقلاب؛ شناسایی خلأهای بنیادی و راهبردی در حوزه مشارکت اجتماعی، سیاسی زنان در عرصه پژوهش؛ از مسایلی است که در این پژوهش به آن خواهیم پرداخت بنابراین به این سوال اصلی پاسخ خواهیم داد که براساس روش فراتحلیل مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در 4 دهه اخیرچگونه بوده است؟
مبانی نظری
مشارکت در حیات اجتماعی انسان سابقه ای کهن و دیرینه دارد. هرچند در دنیای جدید (از دهه 1970 به بعد) در ادبیات توسعه در قالب رویکردهای مشارکتی مورد توجه واقع مي شود. در این دوره مفهوم مشارکت به عنوان مؤلّفه کلیدی رویکردهای جدید توسعه در ابعاد متنوع و در عین حال پویا و متحول و به عنوان فرآیند عمیق چند سویه در اشکال غایتی و ابزاری در فرآیند توسعه مورد بررسی قرار میگیرد. دسته بندی های و نظریه های گوناگونی پیرامون مبحث مشارکت سیاسی واجتماعی صورت گرفته است . در ایران نیز مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان و مقام هایی که کسب کرده انـد همـواره تـابعی از موقعیت عصر خود بوده است. اما پیشینۀ واکنش به وضعیت سنتی زنـان بـه او اخـر قرن نوزدهم و به ویژه جنبش مشروطیت بازمی گردد. تاریخ بیداري واقعی زنان را در ایران می توان همین تاریخ دانست. اصولاً نوسـان در جایگـاه حقوقی و مقام زن در هر دوره به شرایط زمـان و وضعیت محیط و نــوع مناسبـات اجتماعی بستگی داشته است. به عنوان مثال پـایه و ارزش جایگاه نقش هـایی کـه زن در جامعه ایفا کرده بـه نسـبت آزادي اي بـود کـه در موقعیـت هـاي گونـاگون از آن برخوردار بوده است. در سال 1341 حق رأي به زنان داده شد. در پی آن، تعدادي به نمایندگی مجلس انتخاب شدند و گروهی نیز به مقام هاي بالا ازجملـه وزارت رسـیدند ؛ ولـی بیشترین مشاغل، خاص گروه هـاي بـالاي اجتمـاع بـود . مشـارکت در سـطح تـوده هیچگاه به معناي واقعی اتفاق نیفتاد. بین دو الگوي زن مدرن غربگرا و زن سنتی بـا چادر، یک قشر بینابینی تشکیل شد که غربگرایی را نمیخواست، ولی درعین حـال تحصیلکرده و شاغل بود (قاسمی و معالی، 1393: 135).اما از ابتداي شکل گیـري انقـلاب در ایران با ترکیبی از انواع مشارکت سیاسی- اجتماعی زنـان بـه ترتیـب زیـر روبـرو هسـتیم : 1- مشارکت بسیجی، مانند شرکت در فرایند انقلاب؛ 2- مشارکت مدرن، مانند شـر کت در رأي گیريها و مجلس مقننه؛ 3 -مشارکت سنتی زنان مانند پشتیبانی از همسـران، پسران، برادران و پدران براي شرکت در جنگ تحمیلـی عـراق علیـه ایـران. در برخی منابع نیز مشارکت سیاسی زنان با توجه به سطح مشارکت آنها بـه دو سطح توده و نخبگان تقسیم بندي شده است. مشارکت سیاسی توده اي زنان، مواردي ازجمله: 1 -شرکت در فرایند انقلابی؛ 2 -شرکت در انتخابـات ادواري ؛ 3 -شـرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها؛ 4- شـرکت در گـروه هـا و انجمـن هـا ؛ 5 -شـرکت در فعالیت هاي بسیج و جنگ تحمیلی، را شامل می شـود . مشـارکت سیاسـی در سـطح نخبگان نیز شـامل مـوارد زیـر اسـت:: 1 -عضـویت در مجلـس قـانون گـذاري ؛ 2- مشـارکت در سطوح بـالاي تصمیم گیـري دولت و بخش خصوصـی ؛ 3 -مشـارکت در فعالیت هاي قوه قضائیه (همان: 136). انقلاب اسلامی فرصت ایفای نقش سازنده آنان را در ایجاد و استقرار ارکان مختلف نظام اسلامی فراهم آورد و موجب تاثیرات شگرف در استحکام و پایداری انقلاب از آغاز تا امروز شد ( زرگری نژاد، 1398). به هر حال مشارکت سیاسی و اجتماعی بری زنان اتفاق افتاده است اما کیفیت و کمیت آن مقوله مهمی است که باید به بررسی آن پرداخته شود که در این پژوهش با توجه به روش فرا تحلیل به این موضوع می پردازیم .علاوه بر این از آنجا که در پژوهش های فرا تحلیل ، پژوهش بر مبنای نظریه ای مشخص انجام نمی شود و اساساً به دنبال اثبات فرضیات متأثر از یک نظریه مشخص نیست لذا پرداختن به نظریات در قالب ملاحظات نظری صورت می پذیرد تا در ذیل آن پژوهشگر بتواند نسبت به حوزه دانشی که در آن پژوهش انجام داده است مؤیدی نظری داشته باشد. لذا در این قسمت به تبیین ملاحظات نظری مرتبط با موضوع پژوهش که نظریات مطرح در باب مشارکت سیاسی اجتماعی است می پردازیم.
- نظريه رابرت دال3
این نظريه که مبتنی بر رویکرد روانشناختی رفتارگرایانه است، پدیده گرایش و عدم گرایش افراد به مشارکت اجتماعی سیاسی را مورد توجّه قرار داده و عواملی را که نهایتاً منجر به تصمیم گیری فرد برای مشارکت و عدم مشارکت مي شود برمی شمارد و در این راستا بیشتر به دنبال توضیح عمومیت عدم گرایش به مشارکت اجتماعی سیاسی است. رابرت دال با ارائه تصویری از عدم علاقه افراد نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی می کوشد ، با ارائه دلایلی نشان دهد چرا مردم در امور اجتماعی خود را درگیر(مشارکت) (محسنی تبریزی، 1375: 15). در مجموع متغیر های مؤثر بر رفتار سیاسی افراد در مدل تبیینی رابرت دال را مي توان برحسب قاعده هزینه فایده تحلیل کرد که بر اساس آن افراد بر حسب تفاضل بین هزینه و فایده دست به انتخاب مي زنند (هاشمی و دیگران، 1388: 206).
- آنتونی داونز4
داونز یک فرد محاسبه گر عقلاني را مطرح ميسازد كه می کوشد هزينهها را به حداقل و منافع را به حداكثر برساند و در سيستمي عمل می کند كه در آن احزاب براي به حداكثر رساندن رأي فعّاليّت می کنند و شهروندان به طور عقلاني عمل می کنند (راش، 1393 : 140). در واقع داونز گزينش هاي سياسي را مانند گزينش هاي اقتصادي میداند ، او می گوید در بازار اقتصادي، مصرف کننده، كالاها را از نظر قيمت و مرغوبيت مقايسه میکند و كالايي را میخرد كه از لحاظ اقتصادي، خريد آنها معقول باشد و نیز در بازار سياسي، رأي خود را خرج حزبي خواهد كرد كه با توجّه به اطلاعات موجود ، احتمال زیادی میدهد كه هدفهای او را برآورده خواهد كرد . در اين مورد موقعيت اجتماعي يا وفاداری حزبي عواملي کم اهميت تر از تلاش عقلاني براي حزب يا فردي است كه منافع فردی رأي دهندگان را (که اغلب منافع اقتصادي دانسته مي شود ) به بهترين شكل تأمين میکند . رهيافت گزينش عقلاني میگذارد رأي دهنده بر اساس سابقه حكومت رأي دهد، با نگاه به گذشته داوري كند و از اين راه قول های نامزدها و حزبها را نادیده بگيرد . به يقين، دليلي قوي هست كه وضع اقتصادي در زمان انتخابات تعيين کننده قدرتمند رفتار انتخاباتي است (کریمی بجدن، 1387 : 50).
- نظريه رونالد اينگلهارت
اينگلهارت به تبعيّت از آلموند و دیگران فرض می کند كه اعتماد به یکدیگر بخشي از نشانگان فرهنگي پايدار است كه به بقاي دموكراسي منجر مي شود . وي در كتاب تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي تلاش می کند تا به اين سؤال اساسي پاسخ دهد كه آيا تفاوت هاي فرهنگي در اعتماد به یکدیگر وجود دارد؟ وي معتقد است كه در صورتي كه اين موضوع حقيقت نداشته باشد ، هرگونه بحث درباره تأثير سياسي بلند مدت آن بي اثر است. شواهد و يافته هاي وي نشان مي دهند كه سطح اعتماد در جوامع مختلف با هم تفاوت دارد. به نظر وي اين موضوع حتي مي تواند در مورد مناطق معيّني از كشورهاي مورد نظر نيز صحت داشته باشد (اينگلهارت، ١٣٨٢: ٣٦). اينگلهارت معتقد است كه با وجود شواهد حاكي از ثبات چشمگير در تمايل به اعتماد كر دن به دیگران، اعتماد یک ويژگي ژنتيكي فطري نيست. بلكه یک پدیده فرهنگي است كه تجارب تاريخي مردم به آن شكل مي دهد . بنابراين، در معرض تغيير قرار دارد (همان : ٣٨). وي همچنين معتقد است كه سطوح عالي اعتماد به یکدیگر با دموكراسي با ثبات نيز رابطه دارد. به نظر وي سطوح نسبتاً پایين انتشار رضايت و اعتماد موجب مي شود كه شخص به احتمال زياد نظام سياسي موجود را نپذيرد و از راست يا چپ افراطي حمايت كند . به زعم وي رضايت از زندگي، رضايت سياسي، اعتماد به یکدیگر، ميزان زياد بحث سياسي و حمايت از نظم اجتماعي موجود همه همراه هم هستند . (همان: 39-44).
- نظريه دانیل لرنر5
در این زمینه ] مشارکت سیاسی[، مطالعات دانیل لرنر از جمله مهم ترين آنهاست. که معمولاً سرآغاز تحقیقات دیگر نیز هست. لرنر در اثر کلاسیک خود ، تحت عنوان گذر جامعه سنّتی: نوسازی خاورمیانه ( 1958 ) که حاصل مطالعه در شش کشور در حال توسعه ( ایران، ترکیه، لبنان، مصر، سوریه و اردن) است استدلال میکند که مطالعه مشارکت و توسعه در هر جامعه ای مستلزم عواملی از جمله سواد ، شهرنشینی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی است. وی با تأکید بر نقش ارتباطات، آن را زمینه ساز بسیج سیاسی می داند و معتقد است که ارتباطات، مشارکت و توسعه سیاسی را سامان می بخشد (لرنر، 1958: 46-51). در نهایت لرنر به این نتیجه می رسد که میان وجود و استفاده از وسایل ارتباط جمعی با مشارکت سیاسی و اجتماعی رابطه معنا داری وجود دارد . از اين رو، لرنر علل مشاركت سياسي را در بسيج اجتماعي جستجو مي كند كه عامل نخست در تكوين و گسترش آن، صنعت و شهرنشيني است و بعد از پيد ايش آن دو ، نرخ سواد آموزي و استفاده از وسايل ارتباط جمعي (به لحاظ كاهش ارتباطات چهره به چهره) افزايش مي يابد. زيرا نيازهاي ارتباطي از سوي سازمان هاي بروكراتيك، مطبوعات، رادیو، سينما و ... برطرف مي شود . لذا براي استفاده از وسايل ارتباط جمعي كسب سواد ، ضروري به نظر مي رسد . چنانكه با افزايش نرخ باسوادان گرايش به سوي وسايل ارتباط جمعي نيز فزوني میابد و هر جامعه اي كه با تحولات ارتباطي مواجه شده باشد ، تشكّلات مشاركتي (به خصوص شركت در رأي گيري) در آن جامعه گسترش می یابد (اميركواسمي، ١٣٧٥ : ١٧).
- نظريه مارتین لیپست6
به گفته وي، الگوي شركت در انتخابات در اكثر كشورها یکسان است. بدین صورت كه مردان بيشتر از زنان، آموزش دیده ترها بيشتر از كمتر آموزش دیدهها، شهرنشينان بيشتر از روستائيان، 55-35 ساله ها بيشتر از جوانان و پيران، متأهلان بيشتر از مجرّدان، افراد داراي منزلت اجتماعي بالا بيشتر از افراد داراي منزلت اجتماعي پائين، اعضاي سازمان هاي مختلف بيش از غيرعضوها در انتخابات شركت مي نمايند (كاظمي پور، ١٣٨٣: 218 - 219 ).
متغیرهای مورد نظر لیپست در تبیین مشارکت سیاسی را مي توان در سه دسته کلی تقسیم بندی کرد: 1- موقعيّت اقتصادی خانواده که متغیرهایی چون سطح درآمد ، شغل، محل سکونت و منزلت را دربرمیگیرد. این متغیرها از نظر لیپست به عنوان متغیرهایی پایه ای عمل میکنند که به طور غیرمستقیم از طریق برخی متغیرهای دیگر نظیر ایدئولوژی سیاسی، عضویت حزبی و ... رفتار سیاسی افراد را تحت تأثیر قرار مي دهند . 2- موقعيّت های اجتماعی فرد که متغیرهایی چون وضعیّت تأهل، مشارکت در نهاد های سیاسی- اجتماعی، شهری یا روستایی بودن، مهاجر یا بومی بودن، سطح تحصیلات و میانسال یا جوان بودن را دربرمی گیرد . 3- موقعيّت سیاسی - مذهبی فرد که متغیرهای این دو وجه تأثیر متقابلی بر یکد یگر دارند . متغیرهایی چون ایدئولوژی سیاسی فرد که ارتباط تنگاتنگی با میزان مذهبی بودن دارد ، به نوبه خود متأثّر از ویژگی سیاسی خانواده نیز هست (هاشمی و دیگران، 1388 : 206).
- نظريه جين نلسون و ساموئل هانتينگتون7
هانتینگتون و نلسون مشارکت سیاسی را از عوامل اصلی توسعه سیاسی میدانند. آنان مشارکت سیاسی را تابع دو عامل نگرش و اولویتهای نخبگان سیاسی و وضع گروهها و انجمنها و نهادهای اجتماعی واسطه در خود جامعه میدانند و معتقدند که فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق دو مجرا میتواند سرانجام به گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی بیانجامد (رضایی، 1383: 56-54).هانتینگتون درمدل خود برای متغیرهای اجتماعی موثر در مشارکت همبستگی قوی بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی و مشارکت را تبیین نموده و معتقداست که هر چه فرد در طبقه بالاتری از سلسله مراتب قرار گرفته باشد درجه مشارکت بالاتری دارد. علاوه براین نلسون و هانتينگتون ( 1976). از نظر هانتينگتون و نلسون در كشورهاي در حال توسعه، مشاركت اجتماعي (به طور اعم) و مشاركت سياسي (به طور اخص) في نفسه هدف محسوب نمي شود و معمولاً تابعي از تصميمات نخبگان حاكم و سياست هاي آنها يا محصول جانبيِ توسعه به طور كلي محسوب مي شود . به اين معنا كه نخبگان براي تحكيم قدرت خود، تحكيم استقلال ملي يا اصلاحات اجتماعي يا كاهش نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي و...، راه مشاركت بخشهايي از جامعه را هموار و مشاركت آنها را تشويق می کنند . يا اينكه چون توسعه اقتصادي و اجتماعي فرصت تحرّك اجتماعي و اقتصادي فرد را بيشتر مي کند ، در دراز مدت عواملي مانند افزايش منزلت اجتماعي، كمال يافتن نگرش ها و پيدايش احساس توانمندي و تأثير سياسي، موجب گسترش مشاركت سياسي مي شود (لاکانی ، 1390،7 71). به اعتقاد اين دو نويسنده، مشاركت سياسي اشكال مختلفي دارد كه عبارت اند از : 1- فعّاليّت در انتخابات 2- فعّاليّت سازماني (عضويت در سازمان ها، گروه هاي صاحب نفوذ، احزاب و …) 3- اعمال نفوذ 4- ايجاد روابط با مقامات قدرتمند 5- خشونت (استفاده از زور براي تأثيرگذاشتن بر تصميمات دولت). عواملي مانند مهاجرت، جنگ خارجي، علايق مذهبي و عقيدتي، كاملاً مستقل از توسعه اقتصادي، موجب تعالي آگاهي گروهي، دخالت در سازمانها و نيز تشدید فعّاليّت هاي دولت مي شود كه احتمالاً مشاركت سياسي را افزايش خواهد داد (رضايي، 1383 : 54 - 56 ).
- دیدگاه پارسونز
دیدگاه پارسونز است که بر اساس آن، فرد در زندگی اجتماعی بهعنوان عضوی از یک نظام اجتماعی در نظر گرفته میشود که به شکل داوطلبانه، ارادی و عقلانی دارای کنش است. کنش اجتماعی از دیدگاه پارسونز دارای سه نوع جهتگیری شناختی، عاطفی و ارزیابانه است. کنش اجتماعی از دیدگاه پارسونز فرآیندی است که طی آن، فرد کنشگر یک موضوع را مرتبط با نیازهای جهت یافتهی خود درمییابد و سپس نسبت به موضوع از جهت عاطفی درگیر میشود؛ بدینصورت که به موضوع احساس مثبت یا منفی پیدا میکند و سرانجام کنشگر بر اساس ارزیابی خود از موضوع که تا چه حد تأمینکنندهی حداکثر منفعت است کنش خویش را انجام میدهد. (پارسنز و شیلز، 1951). مشارکت افراد در امور سیاسی بهعنوان یک کنش اجتماعی در نظر گرفته میشود که بهصورت ارادی در جهت منافع عموم و ایجاد تعادل در نظام اجتماعی انجام میشود. مشارکت سیاسی، بهمانند دیگر کنشهای اجتماعی در زمینههای اجتماعی و تحت تأثیر عوامل اجتماعی صورت میپذیرد. تحصیلات، اشتغال و طبقهی اجتماعی زنان (اینکه فرد خود را متعلق به کدام طبقهی اجتماعی میداند) بهعنوان عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت سیاسی در این مطالعه در نظر گرفته شده است.
- دیدگاه فمینیستها
نظریهپردازان فمینیست ازجمله پیروان رویکردهای فرهنگی-اجتماعی هستند. اینان بر این باوراند که علوم سیاسی و جامعهشناسی به شکل سنتی در مطالعات خود کلیشههایی از زنان ارائه میکنند که در آن زنان محافظهکار، بیعلاقه به سیاست و زیر نفوذ مرداناند درحالیکه واقعیت تجربی خلاف موارد فوق را نشان داده است زیرا سیاست و علوم سیاسی بازتاب علایق مردانه است که در آن سعی میشود زنان از عرصهی سیاست کنار گذارده شوند. بنا بر اعتقاد فمینیستها، تقسیمکار سنتی موجود در جوامع بهگونهای عمل میکند که زنان به قلمرو خصوصی تعلق دارند و باید از حوزهی عمومی زندگی حذف شوند. قوانین و سیاستهای رسمی نظامهای سیاسی، مصوبههای قانونی، سخنرانیها و بیانیههای احزاب سیاسی نیز کلیشههای فرهنگی مؤید این نوع تقسیمکار سنتی را که زنان را تنها در مقام همسر و مادر و در قلمرو خانگی ترسیم مینمایند تقویت و تثبیت میکند. بدینسان، تمام این موارد برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به عدم حضور زنان در عرصهی سیاست و مردانه جلوه دادن امور سیاسی تلاش میکند (ابوت و والاس، 1388: 71-249).
- نظریه ساخت گرایی8: این نظریه معتقد است مشارکت اجتماعی مردم جزئی از ساخت اجتماعی هر جامعه را تشکیل می دهد. از نظر صاحب نظران این مکتب، روابط پایدار نهادینه شده در جامعه اند که میزان مشارکت افراد را تحت تأثیر قرار می دهند. مشارکت اجتماعی توده مردم، ساخت جامعه را حفظ می کند و موجب بقا و ادامه حیات آن ها می شود. برای بالا بردن مشارکت افراد یا گروه ها در جامعه باید تغییرات اساسی در ساخت های گوناگون جامعه ایجاد شود (مجموعه مقالات مسائل جامعه شناسی ایران، 1383: 2-461).نظریه کارکردگرایی9: این نظریه توجه خود را به نقش ها و کارکردهایی معطوف می دارد که مشارکت افراد یا گروه ها در جامعه موجب پدید آمدن آن ها می شود. از نظر طرفداران این مکتب عملکرد یا فونکسیونی که مشارکت گروه ها طبقه خاصی در جامعه به وجود می آورد، حائز اهمیت است؛ زیرا در نتیجه این کارکردها، نظام اجتماعی می تواند به حیات خود ادامه دهد و انسجام اجتماعی و وفاق جمعی را پدید آورد. در این مکتب، نقشی که هر جزئی از ساخت اجتماعی در رابطه با کل در جهت یکپارچگی ایفا می کند، حائز اهمیت است.
- نظریه فرهنگی10: این نظریه جنبه های پویایی مشارکت را بر حسب ایجاد تغییرات در ساخت هنجارهای جامعه، به خصوص مجموعه ای از ارزش ها که مانع یا مشوق مشارکت اجتماعی می شوند، بررسی می کند. در این دیدگاه ها اهمیت متغیرهای ساختی انکار نمی شود ولی ارزش های فرهنگی پیش نیاز اساسی برای وصول به مشارکت اجتماعی محسوب می شوند (مجموعه مقالات مسائل جامعه شناسی ایران، 1383: 461).
از میان نظرات مطرح در باب مشارکت زنان به نوعی هر سه دسته از نظریات قابلیت تحلیل مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان را از منظری که مسئله اند باشد دارند. از آنجا که این پژوهش به دنبال فرا تحلیل پژوهش های انجام شده در باب مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان است، هر سه دسته نظریه را در ملاحظات نظری فراتحلیل مفید می داند. چراکه هم نقش ساختارهای اجتماعی در نظریه ساختارگرایی و هم نقش فرد و گروه در نظریه کارکردگرایی و همچنین نقش هنجارها و ارزش های فرهنگی در نظریات فرهنگی در تحلیل مشارکت زنان قابل توجه می باشند.
روش پژوهش
روش اصلی در انجام این تحقیق فراتحلیل است. فراتحلیل شیوه ای دقیق برای ترکیب هدفمند نتایج مطالعات متعدد برای رسیدن به یک برآورد بهتر درباره حقیقت است (استرینر به نقل از عابدی، ۲۰۰۳). گلاس که خود در واقع بنیان گذار روش فراتحلیل است می گوید: فراتحلیل، تحلیل تحلیل هاست». اگرچه فراتحلیل عموماً با روش شناسایی های کمی گره خورده است اما معادل کیفی هم دارد به طور کلی در این روش، تحلیل ها و تحقیقاتی که درباره موضوع انجام شده گردآوری و مورد تحلیل مجدد قرار می گیرند و تحقیقات در یک طیف خاص از ضعیف به قوی رتبه بندی می شوند (ولف، ۱۹۸۶ به نقل از شکربیگی، ۱۳۹۳). در فراتحلیل ابتدا، هدف پژوهشگر مشخص و مسئله تحقیق به روشنی تعریف می شود. دوم، از بین مطالعات موجود، از آن هایی که با ملاک های پژوهش موردنظر هماهنگی دارند، نمونه گیری به عمل می آید؛ سوم، داده های تحقیقات جمع آوری و ویژگی های آنها براساس هدف تحقیق فراتحلیلی کدگذاری و طیف بندی می شود. نتایج مطالعه به یک مقیاس کمی مشترک تبدیل می شود، به طوری که قابل مقایسه باشد. سرانجام برای بررسی روابط بین ویژگی های مطالعات و یافته ها، روشهای آماری مورد استفاده قرار می گیرد. دسته دوم مطالعات تفسیری است که همانند مطالعات ادغامی درگیر ترکیب شواهدی از مطالعات انجام شده است اما هدف اصلی خود را بر روی توسعه مفاهیم و شناسایی موضوعات مهم در تحقیقات انجام شده می گذارد و هدف عمدتاً تفسیر داده هاست که با تکنیک های متفاوت انجام می گیرد (شرایبر، ۲۰۰۸). پژوهش های انجام شده که به مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ایران در چهار دهه اخیر می پردازند در این پژوهش، با دیدی کلی نگر و فراتحلیلانه مورد بررسی قرار می گیرند .روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت فراتحلیل است بنابراین داده های این پژوهش شامل پایان نامه، کتاب و مقاله است که با جستجوی محدود به واژه (زن+ مشارکت سیاسی و اجتماعی ) در بازه زمانی 59 تا 99 ، از طریق رجوع به پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ملی، جهاد دانشگاهی و سایت نورمگز استخراج خواهد گردید. که به عنوان جامعه آماري این تحقیق قرار گرفتند. در یک مطالعه مقدماتی بیش از عنوان به دست آمد که از این تعداد،40 مطالعه، بر اساس معیار رعایت قواعد روش شناسانه و نتایج آزمون ها و محل انجام آنها و اهداف تحقیق، گزینش شدند رییسی و همکاران (1399) زارعان و همکاران (1399)، صادقلو (1399)، فمی (1398)، فرزاد رستمی عرفان صفری (1398) نوروزی (1397)، فریبا حیدری ( 1397 )، جنیدی و سنگی(1397)، کریمی، هزارجریبی و فرهادی(1397) پریزاد و قدیری(1397) کمایی و افشاری (1396)، مدرسی عالم داودی( 1396) اسکندری چراتی( 1396) عنایت و همکاران (1396) - پورمحمد (1396 ) زار ع مهدی و همکاران (1396) زارعی(1396) عباسی اسفجیر(1396) عامری(1396)قدیمی، عباس؛ کاظمی، زهرا(1396) پیراهری(1395) ولی زاده(1395) -صدیقی و عامری(1395) بدرود و رضایی(1395) -مسینی غیاثوند(1395) میرشکاری(1395) صادقی فسائی(1395)عباسی(1395) شعبانی و یزدخواستی(1395) خاکسار (1395)کولایی (1395) دارابی (1394 )عظیمی نژاد و همکاران(1394)هاشمی(1394) شریفی(1394) ابطی(1394)صمدی راد(1394) فاضل نیا، هاشمی، (1394) نظری(1393)، شکربیگی و حسین پناهی(1391 ) اطهری و شهریاری(1393) پناهی و بنی فاطمه(1393)علیزاد (1393) قاسمی (1393)، حسنی و همکاران (1392) شكربيگي عاليه, حسين پناهي بهروز ( 1391) امام جمعه زاده و همکاران(139) نیک پور قنواتی(1391) غفاری، و همکاران( 1391)ثقفی نژاد و همکاران ( 1390)امام جمعه زاده و همکارن(1390) سید مهدی احمدی سیده رقیه سیدی جربندی( 1390)، رستمی، و همکاران(1389) عزیزی (1389) حسنوند و همکاران(1388) جعفری نژاد(1388) خواجه نوری(1387) موحد و همکاران(1387) کردی(1386) انور صمدی راد ( 1385) وثوقی و یوسفی آقابین(1384) کارنامه حقیقی و همکاران(1384) ملکی(1384) محمدی اصل ( 1383) کاظمی پور(1383) نرگسی( 1383) موحد(1382) زنجانی زاده( 1381) شادی طلب کمالی ( 1381) چابکی(1381) حسینی(1380) شادلو(1379) مصفا(1375 ) بشیریه (1372 َ)
بحث
جدول1. خلاصه اطلاعات مربوط به فرا تحلیل بر روی پژوهش های نمونه
محقق | سال | حجم نمونه | ضریب معناداری | اندازه اثر |
صادقلو | 1399 | 116 | 000/0 | 896/0 |
هزارجریبی و همکاران | 1397 | 1210 | 001/0 | 728/0 |
اسکندری چراتی | 1396 | 64 | 000/0 | 621/0 |
زارعی | 1396 | 343 | 004/0 | 568/0 |
پورمحمد وهمکاران | 1396 | 600 | 002/0 | 875/0 |
هاشمی | 1394 | 343 | 000/0 | 820/0 |
دارابی | 1394 | 400 | 005/0 | 737/0 |
عظیمی هاشمی | 1394 | 940 | 000/0 | 615/0 |
پناهی و بنی فاطمه | 1394 | 385 | 002/0 | 710/0 |
اطهری و شهریاری | 1393 | 350 | 001/0 | 527/0 |
امام جمعه زاده و مرندی | 1391 | 288 | 000/0 | 618/0 |
نیک پور قنواتی و همکاران | 1391 | 273 | 003/0 | 690/0 |
جعفری نژاد و همکاران | 1388 | 342 | 000/0 | 679/0 |
تاجیک و جعفری | 1387 | 380 | 000/0 | 628/0 |
موحد و همکاران | 1387 | 398 | 003/0 | 807/0 |
خواجه نوری و مقدس | 1386 | 1147 | 001/0 | 737/0 |
صمدی راد | 1385 | 390 | 002/0 | 716/0 |
موحد | 1382 | 218 | 000/0 | 798/0 |
چابکی | 1381 | 167 | 000/0 | 521/0 |
"سطح معناداری تمامی تحقیقات کمتر از 05/0 میباشد".
با توجه به داده های جداول از مجموع 40 مقاله 19 مقاله از آزمون همبستگی در سطح کلی دو فرضیه را بررسی کرده اند. در تحقیق حاضر به منظور بررسی فراتحلیل ارتباط مشارکت سیاسی زنان آماره مرتبط با هر مقاله وارد نرم افزار گردید و اندازه اثر آن محاسبه شد. نتایج اندازه اثرهای محاسبه شده پژوهش های مورد بررسی در جدول 4-6 ارائه شده است.
جدول 2. توزیع فراوانی طبقات اندازه اثر متغیرها
دامنه تغییر شدت تاثیر | فراوانی | درصد فراوانی |
شدت تاثیر زیر 3/0 (کم) | 5 | 26/0 |
بین 3/0 تا 5/0 (متوسط) | 8 | 42/0 |
5/0 و بالاتر (زیاد) | 6 | 32/0 |
جمع | 19 | 100/0 |
محاسبه اندازه اثر به نحوی انجام شد که اندازه اثر مثبت، تاثیر مشارکت سیاسی زنان را نشان دهد.
جدول 3. نتایج آزمون فراتحلیل فرضیه اول
محقق | سال | اندازه اثر | حد پایین | حد بالا | Z | سطح معناداری |
صادقلو | 1399 | 896/0 | 634/0 | 739/0 | 551/16 | 000/0 |
هزارجریبی و همکاران | 1397 | 728/0 | 874/0 | 911/0 | 051/31 | 000/0 |
اسکندری چراتی | 1396 | 621/0 | 640/0 | 766/0 | 713/13 | 000/0 |
زارعی | 1396 | 568/0 | 755/0 | 857/0 | 986/14 | 000/0 |
پورمحمد وهمکاران | 1396 | 875/0 | 666/0 | 751/0 | 199/20 | 000/0 |
هاشمی | 1394 | 820/0 | 802/0 | 858/0 | 732/25 | 000/0 |
دارابی | 1394 | 737/0 | 470/0 | 579/0 | 224/15 | 000/0 |
عظیمی هاشمی | 1394 | 615/0 | 649/0 | 720/0 | 744/24 | 000/0 |
پناهی و بنی فاطمه | 1394 | 710/0 | 843/0 | 894/0 | 981/24 | 000/0 |
اطهری و شهریاری | 1393 | 527/0 | 734/0 | 793/0 | 866/27 | 000/0 |
امام جمعه زاده و مرندی | 1391 | 618/0 | 568/0 | 663/0 | 373/18 | 000/0 |
نیک پور قنواتی و همکاران | 1391 | 690/0 | 700/0 | 784/0 | 917/19 | 000/0 |
|
| 679/0 | 727/0 | 750/0 | 203/73 | 000/0 |
شکل 1. نمودار فارست مطالعات وارد شده به فراتحلیل فرضیه اول
نتایج فراتحلیل مطالعات در نمودار درختی(فارست) 4-1 نشان داده شده است. همان طور که در جدول 4-7 نشان داده می شود سطح معناداری کمتر از 05/0 و همچنین مقدار Z بالاتر از 96/1 میباشد. بر اساس این مطالعات وجود یک اندازه اثر معنادار مشارکت سیاسی زنان می باشد. و همچنین با توجه به نمودار فارست تاثیر مطالعات صادقلو، زارعی و امام جمعه زاده و مرندی نسبت به سایر مطالعات بیشتر بوده است. و همبستگی مثبت و معناداری در مشارکت سیاسی زنان وجود دارد.
جدول 4. فراتحلیل مشارکت اجتماعی زنان
محقق | سال | حجم نمونه | ضریب معناداری | اندازه اثر |
صادقلو | 1399 | 116 | 000/0 | 683/0 |
فمی | 1398 | 398 | 000/0 | 789/0 |
عامری | 1396 | 30 | 004/0 | 875/0 |
پیراهری | 1395 | 406 | 015/0 | 567/0 |
مظلوم خراسانی و همکاران | 1391 | 385 | 011/0 | 514/0 |
کردی | 1385 | 251 | 003/0 | 693/0 |
شادی طلب | 1382 | 1500 | 000/0 | 634/0 |
جدول 5. نتایج آزمون فراتحلیل فرضیه دوم
محقق | سال | اندازه اثر | حد پایین | حد بالا | Z | سطح معناداری |
صادقلو | 1399 | 683/0 | 712/0 | 783/0 | 432/23 | 000/0 |
فمی | 1398 | 789/0 | 629/0 | 737/0 | 179/16 | 000/0 |
عامری | 1396 | 875/0 | 847/0 | 895/0 | 264/26 | 000/0 |
پیراهری | 1395 | 567/0 | 747/0 | 823/0 | 701/20 | 000/0 |
مظلوم خراسانی و همکاران | 1391 | 514/0 | 732/0 | 795/0 | 135/26 | 000/0 |
کردی | 1385 | 693/0 | 705/0 | 771/0 | 575/25 | 000/0 |
شادی طلب | 1382 | 634/0 | 875/0 | 910/0 | 779/31 | 000/0 |
|
| 791/0 | 779/0 | 803/0 | 363/64 | 000/0 |
شکل2. نمودار فارست مطالعات وارد شده به فراتحلیل فرضیه دوم
نتایج فراتحلیل مطالعات در نمودار درختی(فارست) نشان داده شده است. همان طور که در جدول نشان داده می شود سطح معناداری کمتر از 05/0 و همچنین مقدار Z بالاتر از 96/1 میباشد. بر اساس این مطالعات وجود یک اندازه اثر معنادار مشارکت اجتماعی می باشد. و همچنین با توجه به نمودار فارست تاثیر مطالعات فمی (1398) نسبت به سایر مطالعات بیشتر بوده است. و این نشان دهنده همبستگی مثبت و معنادار مشارکت اجتماعی زنان است.
جدول 6. میزان نام نظریه پردازها
درصد فراوانی | فراوانی | نام نظریه پرداز |
23/0 | 11 | پارسونز |
16/0 | 8 | لرنر |
09/0 | 4 | اینگلهارت |
18/0 | 9 | بوردیو، فوکویاما، لوري، پاتنام، |
12/0 | 6 | راجرز |
04/0 | 2 | آنتونی داونز |
11/0 | 5 | هانتینگتون |
07/0 | 3 | فوکویاما |
100/0 | 48 | جمع |
جدول 7. میزان حجم نمونه
دامنه حجم نمونه | تعداد | درصد فراوانی |
بین 80 تا 1800 | 21 | 54/0 |
بین 1100 تا 1800 | 18 | 46/0 |
جمع | 39 | 100/0 |
نتیجه گیری
ü تحلیل نتیجه مطالعات انجام شده مشارکت سیاسی ، اجتماعی در چهار دهه اخیر
دهه 60 :در دهه 60 پژوهشی(مقاله ) در زمینه مشارکت سیاسی و اجتماعی صورت نگرفته است هر چند جو حاکم در آن دوره شرایط جنگ که زنان همراه مردان سرزمین شان نقش پشتیبانی داشتندو پژوهش در این زمینه ناچیز بوده است هر چند نقش ایدلوژی حاکم آن دوره را باید مدنظرداشت.دانشگاهها تعطیل یا نیمه تعطیل بودند.به طور کلی زنان در دهه 60 در امر مشارکت سیاسی بیشتر به رای دهی پرداخته اند با توجه به عوامل مذهبی و فرهنگی (کلیشه های جنیستی و مردسالاری) در آن زمان تبلیغات انتخاباتی بیشتر مختص مردان بوده که از طریق آنان به زنان و باقی اعضای خانواده انتقال می¬یافت. عده¬ای زنان که جمعیت بیشتر بی سوادان را در سطح کشور در ان دوره تشکیل می دادند مشارکت سیاسی آنان توده¬ای و تماشاگرانه و به نوعی به تقلید از مردان خانواده بوده است. مشارکت اجتماعی در دهه 60 در حیطه اموزش و پرستاری و همچنین با شروع جنگ تحمیلی به صورت خود جوش به فعالیتهای اجتماعی همدوش مردان سرزمین پرداختند و بیشتر در توزیع آذوقه در مناطق جنگی، لباس رزمندگان و ملحفههای بیمارستانی،جمع آوری کمکهای مردمی،نگهبانی و محافظت از مهمات ، ساخت سنگر مشارکت داشتند و در پایگاهای بسیج و مساجد و انجمن های اسلامی به فعالیت های اجتمای می پرداختند.علاوه براین در دهه 60می توان گفت اغلب پژوهش های مشارکت سیاسی،اجتماعی رویکرد بنیادی داشتن دارد . سعی شده است زن دهه 60 با زنان در جنگ¬های دوره پیامبر مقایسه گردد و صبر و استقامت وی در مقابل جنگ و حوادث ناگوار با زنان در طول تاریخ اسلام بررسی گردد. از دیدگاه پرداختن به موانع و مشکلات روبه روی مشارکت سیاسی ،اجتماعی زنان در دهه 60 کاری صورت نگرفته است به دلیل بحران های داخلی و جنگ تاکید بر نقش خانوادگی زنان و سعی در الگوگیری از زنان صدر اسلام بوده است. پژوهش های آسیب شناسانه در این دهه وجود ندارد. پژوهش¬های بسیار کمی در دهه 60 در زمینه مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان انجام گرفته است که مشارکت سیاسی زنان را با مصداق مادر یا همسر شهید و رزمنده که دارای وجوه و اعتبار بالایی است بیان می دارد. پژوهش های راهیابی همسو با پژوهش های آسیب شناسانه در این پژوهش های دهه 60 جایی ندارد.بنابراین می تواند نتیجه با توجه به مطالعات صورت گرفته پژوهش در زمینه مشار کت سیاسی ، اجتماعی زنان صورت نگرفته است .
در دهه 70 پژوهش ها بیشتر در رابطه با ارزش های انقلاب اسلامی و فقه، مشارکت سیاسی،اجتماعی زنان توضیح داده شده است و بیشتر تاکید می گردد بیان جایگاه زن در طول تاریخ، مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان از نظر شرعی با مانع مهمی رو به رو نیست اما با وجود قوانین اساسی و مجازات اسلامی جایگاه زن ناچیز است. اما در اواخر دهه دولت سازندگی برای سیاستمداران زن ایرانی، آغازگر حضور در صحنه اجرایی کشور بود، اواخر دهه 70 یعنی دولت اصلاحات مشارکت سیاسی زنان به شکل روشنی تجلی یافت. به شکلی که زنان در مقایسه با نقش زنان در انقلاب مشروطه و در طول تاریخ مورد بررسی قرار گرفتند. حضور پر رنگ زنان در مجلس شورای اسلامی و بدست اوردن نقش مدیریت های میانی قدمی رو به جلو برای زنان فعال و مشارکت جو بوده است.دوره اصلاحات ارتقا جایگاه آنان را رقم زد. در دهه 70 که امکان حضور سیاسی زنان در انتخابات هموارتر گردید زنان نقش برجسته تری در تحولات سیاسی را پذیرفتند بخصوص در سال های پایانی دهه 70 و دوره اصلاحات زنانی که کاندید شد در انتخابات شورای اسلامی و شورای مردمی چندین برابر شد. میزان اعتماد و گرایش جامعه به زنان به عنوان نماینده یک منطقه با گرفتن چندین کرسی مجلس برای زنان نمایان است. زنان در این ده در رای دهی و تبلیغات انتخاباتی نقشی فعال تر داشتند و سعی می نمودند راه خود را بردر اختیار داشتن سمت های مدیریتی بهتر هموار کنند. با توجه به تحولات فرهنگی و دید باز نسبت به تغییرات جایگاه زنان به صورت ملی و جهانی زنان مطابق سابق مشارکتی توده ای و تماشایی نداشتند بلکه با آگاهی سیاسی بیشتر در گروه ها و تشکل های سیاسی حضور می یافتند.در دهه 70 پژوهش های مبنایی حضور دارد که نسبت به دهه 60 سیر نزولی یافته و سعی گردیده است در این راستا می توان به بیان حدود مشارکت سیاسی زنان در اسلام و با اشاره به آیات قرآن و سخنان ائمه تاکید دارد که اندازه پژوهش های مبنایی. پژوهش های آسیب شناسی هم با بیان تبعیضات جنسی و فرهنگ بومی در مورد سیاست و اجتماع مورد بررسی قرار گرفته است. از نتایج مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در این دهه می توان چنین استنباط کردکه هرچند مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان با مانع مهمی روبرو نیست اما با وجود قوانین اساسی و مجازات اسلامی مسئله بغرنج به نظر می رسدو اینک جایگاه زن بسیار ناچیز بوده است. بااین حال حضور زنان شاعر ، نویسنده ، فیلمساز، ناشر در جامعه و حتی خارج از کشور محسوس می بوده . زنان سیاستمدار وابسته به منافع قدرت تااندازه ای که قدرت اجازه داده توانسته خواسته ها، گرایش ها، دیدگاهها و طیف ها و لایه هاگوناگون جامعه رامطرح و از ان دفاع کرده البته بعضی ها به خاطر مسایل جناحی و حزبی حقوق زنان را ندیده گرفته اند. وتفاوت اشکاری بین زنان اندیشمند جامعه و زنان سیاستمدار وابسته به منافع قدرت دیده می شود و هچنین تفاوت فرهنگ و قومیت در مشارکت سیاسی و اجتماعی دهه 70 تاثیر داشته است .
در دهه 80 پزوهش های این دوره از حالت سفارشی به سمت پژوهش های دانشگاهی و شخصی پیش رفته است. به دیدگاه مذهبی و فقی در مورد مشارکت سیاسی زنان مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین توجه به میزان باروری زنان در مقایسه با میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان. در دهه 80 زنان با مطرح شدن عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وموانع مشارکت سیاسی و اجتماعی سعی کرند به حقوق شهروندی و سیاسی ، اجتماعی خود اطلاع کامل یابند. در سال¬های میانی دهه 80 البته زن با خانواده و نقش¬های خصوصی بیشتر بازتاب یافت. انجام سیاست ها باروری و بیمه برای زنان خانه دار را می توان از جمله دلایل جذب زنان به خانواده بیان نمود. در سال های پایانی دهه 80 زنان در تمام وجوه مشارکتی فعالیت داشتند که از آن جمله می توان به رای دهی، تبلیغات انتخاباتی، مشارکت در تشکل ها و گروه های انتخابی و حتی مشارکت در گروه های سیاسی غیرمسالمت آمیز به صورت کاملا هجومی و دور از انتظار نیز می توان اشاره کرد. . در این دهه بررسی موانع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در مشارکت سیاسی زنان پرداخته شده است . پرداختن به عواملی که در ارتباط با مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان هستند از جمله، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی و... از جمله عواملی است که بدان توجه شده است. بنابراین از نتایج مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت سیاسی و اجتماعی می توان به این نتیجه رسید محدوديت هاي ساختاري و خانوادگي از بارزترين موانع مشاركت ، سیاسی، اجتماعي زنان گزارش شده است علاوه براین مولفه های مرتبط با مشارکت سیاسی وضعیت تاهل، ارزیابی فایده، نگرش والدین به سیاست، وضعیت اشتغال، سن، رضایت از نظام سیاسی، میزان ساعات مطالعه درس، ارزیابی فرد از نظر نظام به مشارکت، احساس سرنوشت مشترک با نظام، ارزیابی فرد از عدالت توزیعی نظام، مذهب، ارزیابی فرد از دانش سیاسی خود، مذهب، الگوی سکونت، نوع رشته، جنسیت، با مشارکت سیاسی و اجتماعی در ارتباط است .
با بالا رفتن سطح تحصیلات ، سطح مشارکت زنان افزایش یافته و بیشترین میزان مشارکت سیاسی در زنان طبقه متوسط دیده شده است اکثر زنان تحصیلکرده بالا، به رغم گرایش به اشتغال و مشارکت اقتصادی، به دلیل آگاهی از نقص قوانین، تمایل کمتری به مشارکت سیاسی دارند. بنابراین، تلاش برای اصلاح قوانین حاکم بر شئونات زنان جامعه پیش شرط اساسی برای ارتقای مشارکت آنان است علاوه براین سرعت همگرایی تقاضای اجتماعی زنان برای مشارکت اجتماعی وآموزش عالی بیش از مردان بوده و این به معنی متفاوت بودن همگرایی در تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی بین مردان وز نان است.مطابق نتایج پژوهش های مطالعه شده با افزایش سن افراد میزان مشارکت اجتماعی آنان کاهش می یابد. با افزایش استفاده از وسایل ارتباط جمعی، میزان مشارکت اجتماعی افزایش می¬یابد.. با افزایش نگرش مثبت زنان نسبت به توانائی های خود میزان مشارکت آن ها افزایش یافته است. سرمایه اجتماعی زنان که حکایت از منابع موجود در گروه های اجتماعی مرتبط با آنان و گستردگی شبکه روابط اجتماعی دارد، اعتماد اجتماعی، شبکه¬های اجتماعی بر میزان روی اوردن به فعالیت های سیاسی و اجتماعی موثر بوده است. تضعیف ساختار پدرسالانه حاکم بر جامعه و محورمتی هایی که در گذشته بر سر راه روابط اجتماعی زنان وجود داشت، امکان حضور بیشتر انان در جامعه را فراهم می نمود. بنابراین بین سرمایه اجتماعی، نوگرایی، سالهای ازدواج، اعتماد اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی آگاهی و مهارت سیاسی و مشارکت سیاسی ، اجتماعی رابطه وجود دارد. مطابق نتایج بین مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و تمامی ابعاد ساختار قدرت در خانواده رابطه مثبت وجود دارد. یعنی هر چه ساختار خانواده سنتی تر باشد مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان کاهش می یابد و برعکس.
بیشترین میزان رابطه را با رضایت مالی، وضعیت شغلی، روابط خانوادگی، وضعیت تندرستی با انگیزه مشارکت در سازمان های مردم نهاد داشته است. هرچقدر پایگاه اجتماعی قوی باشد مشارکت سیاسی ، اجتماعی بیشتر است
در دهه 90 پژوهش ها بیشتر دانشگاهی واز تعداد پژوهش های سفارش شده کاسته مس شود تاثیر رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی درآگاهی زنان ومشارکت آنها تاثیر گذار بوده است. طبق ديدگاه چلپی، تشکلهای مشارکتی از يک طرف با جلب همکاری افراد، زمینه اتصال هرچه بیشتر آنها به جامعه را فراهم آورده و مشارکت فردی در امور اجتماعی را افزايش میدهند و از سويی ديگر، با بسط شبکه های اجتماعی و تقويت همبستگی اجتماعی به گسترش مشارکت فعالانه و داوطلبانه افراد جامعه کمک می کنندانگیزه زنان مشارکت کننده و تاثیر نابرابری های جنسیتی را می توان به عنوان دلیل پژوهش های شخصی و انگیزشی زنان می توان عنوان نمود. دهه 90 با وجود چالش های اقتصادی در جامعه و سعی بر احیای توسعه در جامعه با رویکردی تدریجی در پی تبیین مشارکت سیاسی زنان در کنار نقش او در خانواده شده است و این دهه بیشترین مقالات ،پایان نامه ها ،کتاب وطرحهای پژوهشی را داریم .
در دهه 90 میزان مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان نیز در تمامی وجوه مشارکتی دیده می¬شود از جمله رای دهی، مشارکت در نامزدی انتخابات، سازمانهای مردم نهاد ، انجمن ها ، خیریه هاو مشارکت در تبلیغات و تشکل¬های سیاسی و اجتماعی به خصوص حفاظت محیط زیست و حیوانات) که گاه شکل غیر مسالمت آمیز نیز به خود گرفته است.
در دهه 90 پژوهش های بنیاد دینی نسبت به دهه گذشته کاهش یافته است . نتایج پژوهش های مطالعه شده در زمینه مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان در دهه 90 می توان چنین بیان کرد که که عوامل مرتبط با مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان از جمله سن، تحصیلات، سطح اطلاعات سیاسی، آگاهی سیاسی، رسانه ها ، شبکه های اجتماعی ، اشتغال، تاهل و.... با مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان مرتبط دانسته شده است. بررسی نقش رسانه ها در این دوره از جمله آن ها شبکه اجتماعی بیش از دوره های پیش بیان گردیده است. رابطه مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی این دو متغیر همبستگی بالایی دارند.بیشترین میزان رابطه با رضایت مالی، وضعیت شغلی، روابط خانوادگی، وضعیت تندرستی با انگیزه مشارکت در سازمان های مردم نهاد داشته است. میان انسجام خانوادگی و مشارکت سیاسی اجتماعی زنان رابطه عکس وجود دارد. هرچقدر پایگاه اجتماعی قوی باشد مشارکت سیاسی ، اجتماعی بیشتر است .نتایج پژوهش نشان میدهد، عوامل فرهنگی و چگونگی جامعه پذیري زنان مهمترین عوامل محدودکننده مشارکت سیاسی ، اجتماعی ، زنان و محدودماندن تعداد نمایندگان زن در مجلس شوراي اسلامی است.
مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در فعالیت های اجتماعی بر کیفیت زندگی آن ها تاثیر گذار است. پیشنهاد می گردد زمینه مشارکت بیشتر زنان و بخصوص زنان مسن تر، با در آمد پایین تر و فرزندان بیشتر در جامعه فراهم شود.
با افزایش سن و با تغییر از مجرد به متاهل مشارکت سیاسی واجتماعی بیشتر می شود. .میان سن و اعتماد اجتاعی رابطه وجود دارد یعنی با افزایش سن افراد میزان اعتماد ان ها به شبکه روابط و نهادها افزایش می یابد. وضعیت تاهل و اعتماد اجتماعی نیز رابطه وجود دارد و همچنین بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی و اعتماد اجتماعی نیز رابطه وجود دارد. و نهادهاي آموزشی و رسانه ها در فرایند جامعه¬پذیري آداب و رسوم و سنتها و باورهاي تبعیض آمیز دربارة دختران و پسـران را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کنند و به این صورت منشأ بسیاري از نابرابريهاي اجتمـاعی می شوند. نابرابريهایی که بیشتر از آنکه منشأ قانونی داشته باشند، سرچشمه در کلیشه هاي جنسیتی موجود در جامعه دارندکه در مشارکت سیاسی و جتماعی زنان تاثیرگذار است. بین تبعیض جنسیتی وهمچنین بین ابعاد مختلف مشارکت اجتماعی ( مشارکت عمومی، مشارکت سیاسی، مشارکت انجمنی) و احساس امنیت رابطه معنادار یافت شد.
.توانمندسازی زنان در مشارکت سیاسی و اجتماعی وشرکت در تصمیم گیری سیاسی ، اجتماعی در سطح ملی، تاثیرگذار بوده است.با توجه به دینی بودن حکومت در ایران سکولارها مشارکت سیاسی کمتری دارند. نوگرایان مشارکت سیاسی کمتری دارند
مشارکت سیاسی زنان به ترتیب به شدت با متغیرهای ، کسب منفعت ، سرمایه اجتماعی، موقعیت طبقاتی، اثربخشی سیاسی، وسایل ارتباط جمعی، امید زنان به آینده ، اعتماد به نفس ،همکاری و مشارکت و تجربه مشارکت سیاسی مربوط است. و بیشترین اثر مستقیم و غیر مستقیم بر مشارکت سیاسی زنان، متغیر سرمایه اجتماعی زنان است.دلایل پایین بودن حضور زنان مردسالانه بودن ساختار سیاسی و محدودیت های عرفی و شرعی است. برای جبران عقب ماندگی زنان در زمینه مشارکت سیاسی در سطح نخبگان باید اقدامات و برنامه ریزی فرهنگی و آموزشی به اصلاح نگرش ها پرداخت تا زمینه هر چه بیشتر حضور زنان در جامعه فراهم گردد. مشارکت اجتماعی غیر رسمی بیشتر از مشارکت رسمی است. بین شغل زنان و مشارک اجتماعی انان رابطه وجود دارد.
زنان از مسائل و مشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در رنج هستند. یکی از شاخص های تأثیرگذار بر روی مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان آموزش و توانمندسازی آنان است. به هر میزان بر روی آموزش و مهارت آموزی زنان برنامه ریزی و سرمایه گذاری گردد، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر روی مشارکت اقتصادی و سیاسی کشورها دارد
نتایج بهدستآمده که مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان روستایی و بعضی مناطق مثل سیستان و بلوچستان موانع اصلی را نهادهای غیررسمی یا ناملموس همانند فرهنگ پدر/ مردسالاری و بخشی از باورهای سنتی تعریف میکند؛ باورهایی که از سویی علت خودناباوری زنان در فعالیتهای سیاسی است. با وجود این، نهادهای مشارکتی از جمله شوراهای اسلامی شهر و روستا موفق شدهاند اثربخشی نفوذ نهادهای غیررسمی را با مرور زمان بر مشارکت سیاسی ، اجتماعی زنان بلوچ کاهش دهد .
یافته هاي پژوهش حاضر، حاکی از آن است که در بیش از 60 درصد مطالعات مشارکت سیاسی اجتماعی زنان عدم ذکرجزییات روشی و آماري پژوهش و نبود جایگاه مبانی نظري و تجربی و ذکر ارتباط آنها با روند پژوهش، قابل تامل است، همچنین روش نمونه گیري، قابلیت اعتماد و اعتبار ابزار اندازه گیري پژوهش نیز، در 70 درصد موارد ذکر و تشریح نشده است . این پژوهش ها، بر نقش رسانه ها در امر مشارکت افراد تاکید دارد که همسو با نظر لرنر می باشد. همچنین متغیرهاي ، توانمندسازی،سرمایه اجتماعی ، آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، بر مشارکت افراد تاثیر گذار است، که این یافته نیز با نظر افراد چون راجرز، الکسی دوتوکویل، بوردیو، فوکویاما، لوري، پاتنام، لوفلین، پاراگال، گلیکان، هوك، کریشنا، آفف، اینگلهارت، همسو می باشد. علاوه براین متغیرهای هچون جامعه مدنی ، دموکراتیک با افرادی چون دوزو لیپست همسو می باشد.علاوه براین تحصیلات ، شهرنشینی ، رسانه جمعی با نظريه لر همسومی باشد.
همچنین متغیرهایی مانند آموزش ،، شهرنشی ، وضعیت تاهل وپایگا ه اجتماعی و عضویت در سازمان هاي مختلف ، انجمن ها ، سازمانهای مردم نهاد ، با نظریه لیپست هسو می باشد.
بنابراین می توان نتیجه گرفت از دهه 60 تا 90 تحولات زیادی در حیطه مطالعاتی زنان صورت گرفته و تعداد متغیرهای استفاده شده هر چه به دهه نود نزدیکتر می شویم بیشتر است همچنین اصطلاحات متنوع تر و شاخص های بیشتری (مانند توانمند سازی ، شبکه های اجتماعی ، تبیعیض جنسیتی ،..) برای مشارکت سیاسی و اجتماعی استفاده می شود وکه دهه قبل کمتر استفاده می شده .که تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه تاثیر گذاربوده است. هر چند دغدغه موانع مشارکت سیاسی اجتماعی زنان کاهش نیافته است و هنوز موانع زیادی در این زمینه وجود داردکه در ذیل به آنها اشاره شده است.
منابع
1. احمدی، سید مهدی؛ سیده رقیه، سیدی جربندی. (1390). «مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه کتاب، سنت و فقه اسلامی»، جامعه شناسی زنان دانشگاه آزاد واحد مرودشت، سال دوم بهار 1390، شماره 1 (پیاپی 5).
2. ازکیا، مصطفی؛ غفاري، غلامرضا. (1380). «بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی کاشان»، نامه علوم اجتماعی، شماره 17 ، صص 46.
3. ازکیا، مصطفی؛ فیروزآبادي ، سیداحمد .(1383).« سرمایه اجتماعی و نقش آن در تشکل هاي تولیدي»، جامعه شناسی ایران، دوره 5، شماره 4، صص 49.
4. ابوت، پالما؛ کلر، وارس. (1388). جامعه شناسی زنان، ترجمه: منیژه نجم عراقی. تهران : نشرنی.
5. استراس، آنسلم ؛ کوربین، جولیت. (1385). اصول روش تحقیق کیفی: نظریه مبنایی رویهها و شیوهها/ تالیف آنسلم استراس.
6. اسکندری چراتی، آذر. (1396). «بررسی عوامل موثر بر افزایش مشارکت سیاسی زنان شاغل دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر»، مجله مطالعات سیاسی ، پاییز 1396 ، شماره 37 .
7. بشیریه، حسین.(1387). « جامعه شناسی سیاسی»، تهران: نشر نی.
8. پناهی، محمدحسین؛ یزدان پناه، لیلا. (1383).« اثر ویژگی هاي فردي بر مشارکت اجتماعی»، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، سال دوم، شماره 26 ، صص 107-69.
9. پیراهری، نیره. (1395). «بررسی مشارکت های اجتماعی رسمی و غیر رسمی زنان در شهر تهران»، ز ن و جامعه (جامعه شناسی زنان سابق) سال هفتم .
10. پیران، پرویز. (1383). «مشارکت اجتماعی در ایران؛ تناقصی ریشه دار»، مجموعه مقالات اولین همایش ملی طرح مسائل جامعه شناسی ایران، جمال رئیسی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، صص 531- 542.
11. پوریوسفی، حمید؛ بهاری، حبیبه. (1388).« بررسی عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت زنان در سازمان هاي غیردولتی در شهر تبریز»، فصلنامه جامعه شناسی معاصر، سال اول، شماره دوم، صص 27-48.
12. تولایی، نسرین. (1380). «بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان»، مجموعه مقالات کارگاه آموزشی توسعه مشارکت زنان، تهران، دانشگاه علامه طباطبائی.
13. حسینی، سید موسی. ( 1380). «دیدگاه قرآن در باره مشارکت سیاسی زنان»، پژوهشهای قرآنی شماره 25 و ویژه نامه زن در قرآن.
14. رییسی، سیما؛ تفضلی، حسین ؛ فام، محمد توحید؛ طاهری، احمد رضا. (1399). « موانع نهادی مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست ، دوره 18 شماره 2.
15. رمضان نرگسی، رضا. (1383). «تحلیلی از مشارکت سیاسی زنان ایرانی در تاریخ معاصر»، معرفت 1383 ، شماره 86.
16. پورمحمد، رؤیا؛ جهانبخش، اسماعیل؛ محمدی، اصغر. (1396). «بررسی نقش دینداری در مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی (نمونه مورد مطالعه: زنان شهر تهران )»، علوم اجتماعی شوشتر، سال یازدهم، پاییز 1396 شماره 3 (پیاپی 38).
17. زرگری نژاد، غلامحسین؛ فروزش، سینا؛ حقانی صرمی، فاطمه. (1398).«گفتمان انقلاب اسلامی در مورد جایگاه سیاسی اجتماعی زنان با تاکید بر رویکرد دولت سازندگی و اصلاحات»، فصلنامه تاریخ ، دانشگاه ازاد اسلامی محلات ، دوره 14 ، شماره 54.
18. زنجانی زاده، هما. (1381). « مشارکت سیاسی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن، چالشهای نوین»، فصلنامه علوم اجتماعی ، دوره 9 شماره 16.
19. زارعان، منصوره؛ قاسمی ، یار محمد؛ صفربگی، شهناز؛ چابکی، ام ابنین. (1399). «رابطه مشارکت اجتماعی زنان با احساس امنیت آنان در شهر ایلام» ، فصلنامه زن و خانواده ، دوره 8 شماره 1 .
20. سفیری، خدیجه ؛ صادقی، مریم. (1388). «مشاركت اجتماعي دانشجويان دختر دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاههای شهر تهران و عوامل اجتماعي مؤثر بر آن«، جامعه شناسي كاربردي، سال 20 ،شماره پياپي 34 .
21. شادی طلب، ژاله ؛ کمالی ، افسانه. (1381).«مشارکت اجتماعی زنان »، زن در توسعه وسیاست (پژوهش زنان )، دوره 1، شماره 4.
22. شادلو، شیده. (1379).« زنان، توسعه و مشارکت سیاسی»، حقوق زنان، شماره 17.
23. شكربيگي، عاليه؛ حسين پناهي، بهروز. (1391). «عوامل اجتماعي موثر در مشارکت سياسي- اجتماعي زنان (مورد مطالعه: زنان شهر گنبد کاووس در استان گلستان)»، مطالعات جامعه شناختی ایران، دوره 2 شماره 5.
24. شمسيني غياثوند، حسن؛ نجفي، خورشيد. (1395). «واکاوی مشارکت سياسي زنان در جهان اسلام؛ با تاکيد بر کشور مصر»، مطاالعات سياسي جهان اسلام، دوره 5 ، شماره 3.
25. صادقلو، طاهره؛ خوب، شادی؛ صاحبی، شیرین. (1399). «بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکتپذیری زنان روستایی (منطقۀ مورد مطالعه: دهستانهای گلمکان و رادکان شهرستان چناران)». فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 18 ، شماره 1.
26. صدیقی، بهرنگ؛ عامری ، پردیس. (1395). «نقش مشارکت سیاسی زنان در فرآیند توسعه پایدارکشور ( با تأکید بر سه دولت اصلاح طلب، اصولگرا و اعتدالگرا)»، پژوهش اجتماعی، دوره 9 ، شماره 33.
27. عامری، پردیس. (1396). «امنیت و مشارکت اجتماعی زنان در مواجهه با نابهنجاریهای محلهای (مطالعة وضعیت زندگی ساکنان برجهای نواب و اطراف )»، مطالعه اجتماعی ایرا ن ، دوره 11، شماره 4.
28. قدیمی قیداری، عباس ؛ کاظمی، زهرا. (1396). «زمستوری تا حضور اجتماعی: موانع و پیامدهای مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه نشریه ملانصرالدین»، تحقیقات تاریخ اجتماعی، سال هفتم، شماره 2 (پیاپی 14).
29. عظیمی هاشمی، مژگان ؛ قاضی طباطبایی، محمود ؛ هدایتی، علی اصغر. (1394). «مشارکت سیاسی زنان در ایران و عوامل موثر بر آن،منبع: زن و جامعه (جامعه شناسی زنان سابق)»، سال ششم، شماره 4 (پیاپی 24).
30. علیزاده، سمیه؛ محسنی، محبت ؛ خانجانی، نرگس ؛ ویکتوریا، مومن آبادی. (1393). «همبستگی بین مشارکت اجتماعی زنان با کیفیت زندگی آنان در شهر کرمان»، فصلنامه مدیریت سلامت ، دوره 3 ،شماره 2.
31. عنایت، حلیمه؛ موحد، مجید؛ براتی، شهناز. (1396).« مطالعه جامعه شناختی مشارکت سیاسی زنان از دید گاه اسلام» ، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده پاییز .
32. غفاری، غلامرضا؛ نیک بین ، فاطمه؛ اسماعیلی زاده ، خالد. (1391). «مشارکت اجتماعی زنان و تأثیر آن بر رفاه خانواده (مطالعه موردی: منطقه 9 شهر تهران)»، زن و مطالعات خانواد ه ، سال پنجم ، شماره هجدهم .
33. غفاري، غلامرضا. (1380). «بررسی موانع اجتماعی-فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی-اقتصادي سازمان یافته در جامعه روستایی ایران مطالعه موردي روستاهاي کاشان»، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشگاه تهران.
34. کاظمیپور، شهلا . (1383). «نقش اجتماعی شدن سیاسی و عوامل اجتماعیکننده در مشارکت سیاسی زنان»، مجموعه مقالات همایش مشارکت سیاسی زنان در کشورهای اسلامی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، صص 237-217.
35. لیپست، مارتین ؛ دوز، رابرت. (1373). جامعه شناسی سیاسی، ترجمه: محمد حسین فرجاد، تهران: انتشارات توس.
36. موحد ؛ مجید. (1382). «سياسي زنان و عوامل اجتماعي موثر بر آن مطالعه موردي شهرستان بندرعباس»، مطالعات اجتمااعی – روانشناختی زنان (مطالعه زنان ، دوره 1 شماره 3).
[1] . Abbott Wallace
[2] . Parliament
[3] . Robert Dal
[4] . Anthony Downs
[5] . Daniel Lerner
[6] . Seymour Martin Lipst
[7] . Jane Nelson and Mr. Samuel Huntington
[8] Structuralism
[9] Functionalism
[10] Cultural perspectives