تبیین چگونگی ایجادنظم و امنیت در تجارت ابریشم در دوره شاه عباس اول (با تأکید بر همگرایی و واگرایی روابط خارجی)
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخ
1 - دانشجوی دکتری
کلید واژه: روابط خارجی, شاه عباس اول, ابریشم, امنیت تجاری,
چکیده مقاله :
امنیت تجاری همواره در اقتصاد دولت ها نقش بارزی را ایفا کرده است. تجارت ابریشم در طول تاریخ یکی از شاخص های تعیین کننده در تجارت ایران به شمار می رفت. دورۀ صفویان یعنی قرن شانزده میلادی مصادف با دورۀ رنسانس در اروپا و توجه همزمان کشورهای اروپایی به ایران، مخصوصاً در امر تجارت می باشد. شاه عباس اول صفوی (1006- 1038 ه. ق) دریافت که کلید سعادت و فراوانی اقتصاد ایران در تجارت ابریشم نهفته است، لذا با اقداماتی نظیر شکست ازبکان و عثمانی و به دست آوردن ایالات ابریشم خیز ایران و حاکم کردن امنیت بر ایالات مرزی، همچنین وارد کردن ارمنیانی که به علت مسیحی بودن امکان ارتباط راحت تر با اروپائیان داشتند، تجارت ماورای بحار ایران را جانی تازه بخشد. او همچنین با ایجادنظم و امنیت در راه ها و کاروانسرا ها و گسترش ارتباطات، زمینه آرامش تجاری را ایجاد نمود. علاوه بر این، شاه عباس با کشورهای اروپائی از جمله انگلیس، پرتغال، اسپانیا و ... ارتباط های وسیع تجاری و سیاسی برقرار کرد و از طریق اعزام سفرا زمینه صدور ابریشم به ممالک اروپائی را فراهم نمود.
Business security has always played a significant role in the economy of the state. Silk trade in history was one of the key indicators in Iranian trade. The Safavid period of the sixteenth century coincided with the Renaissance in Europe and the simultaneous attention of the European countries to Iran, especially in the field of trade. Shah Abbas I Safavid (1006-1038 AH) found that the key to the happiness and abundance of Iranian economy lies in silk, thus, with such actions as the defeat of Uzbeks and Ottomans and the acquisition of silk states of Iran and the rule of security on the border states, as well The introduction of Armenians, which, due to Christianity, could be more easily communicated with the Europeans, would make Iran's business more fresh. He also created a climate of peace with the establishment of security and safety in roads and inn and expansion of communications. In addition, Shah Abbas with other European countries, including Britain, Portugal and Spain, ... established massive commercial and political ties, and through dispatching ambassadors, he provided export silk to European countries.
_||_
تبیین چگونگی ایجادنظم و امنیت در تجارت ابریشم در دوره شاه عباس اول
(با تأکید بر همگرایی و واگرایی روابط خارجی)
محمد آزغ دانشجویی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه اصفهان azaghmohammad@yahoo.com
چکیده:
امنیت تجاری همواره در اقتصاد دولت ها نقش بارزی را ایفا کرده است. تجارت ابریشم در طول تاریخ یکی از شاخص های تعیین کننده در تجارت ایران به شمار می رفت. دورۀ صفویان یعنی قرن شانزده میلادی مصادف با دورۀ رنسانس در اروپا و توجه همزمان کشورهای اروپایی به ایران، مخصوصاً در امر تجارت می باشد. شاه عباس اول صفوی (1006- 1038 ه. ق) دریافت که کلید سعادت و فراوانی اقتصاد ایران در تجارت ابریشم نهفته است، لذا با اقداماتی نظیر شکست ازبکان و عثمانی و به دست آوردن ایالات ابریشم خیز ایران و حاکم کردن امنیت بر ایالات مرزی، همچنین وارد کردن ارمنیانی که به علت مسیحی بودن امکان ارتباط راحت تر با اروپائیان داشتند، تجارت ماورای بحار ایران را جانی تازه بخشد. او همچنین با ایجادنظم و امنیت در راه ها و کاروانسرا ها و گسترش ارتباطات، زمینه آرامش تجاری را ایجاد نمود. علاوه بر این، شاه عباس با کشورهای اروپائی از جمله انگلیس، پرتغال، اسپانیا و ... ارتباط های وسیع تجاری و سیاسی برقرار کرد و از طریق اعزام سفرا زمینه صدور ابریشم به ممالک اروپائی را فراهم نمود.
کلیدواژه ها: شاه عباس اول، روابط خارجی، ابریشم، امنیت تجاری، راه ها، کاروان سراها
مقدمه
حکومت ها در طول تاریخ همواره به تجارت به عنوان رکنی از پایه های اقتصاد خود توجه ویژه ای داشتند. در دوران باستان داریوش کبیر با ساخت جاده ها به تشویق تجار و بازرگانان پرداخت. در دوران بعد شاهان و حکام ایران نیز به این مسئله توجه کردند. علاوه بر جادۀ ابریشم که از ایران می گذشت، راه های دریایی نیز مورد توجه تجار و بازرگانان ابریشم بود. خلیج فارس در طول تاریخ ایران در تجارت ابریشم نقش بسزایی داشته و دولت های مختلف می کوشیدند با در اختیار گرفتن این نقطۀ مهم، نبض تجارت منطقه را در دست بگیرند. دوران سلطنت شاه عباس اول تقریباً مقارن با سلطنت حکمرانان بزرگی چون الیزابت اول ملکۀ انگلیس، فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا و ایوان مخوف امپراتور روسیه بوده است. این زمان را می توان دوران اوج و شکوه قدرت تمدنی و فرهنگ صفوی قلمداد کرد. شاه عباس چون در سراسر دوران پادشاهی خود جویای افتخارات گوناگون و نیک نامی بود و پیوسته می کوشید تا آنجا که مسیر باشد با افزودن به صادرات و کاستن از واردات بر ثروت مملکت بیفزاید، به همین سبب نیز در امور بازرگانی مداخله و اعمال نفوذ می کرد و خرید و فروش کالاهای داخلی و خارجی را در اختیار خود می گرفت. شاید ایران زمان شاه عباس به راحتی با کشورهای بزرگ اروپایی پهلو می زده و حتی از آنها برتر بوده است. شاه عباس سخت به تجارت اشتیاق داشت و معتقد بود که بارزگانی یگانه راه ثروتمندی و آبادانی کشور است. در ابتدای حکومت شاه عباس در شمال شرق ایران ناآرامی های ازبکان و حملات آن ها به خراسان اقتصاد و تجارت را از پیشرفت بازداشت؛ راههای تجاری خشکی کابل و قندهار نه تنها از حملات ازبکان آسیب دید، بلکه اقدامات اکبر گورکانی برای تحکیم پایه های امپراتوری خود نیز بدان لطمه وارد ساخت؛ در غرب و جنوب نیز دشمنی ایران باعثمانی ها و پرتغالی ها مانع پیشرفت تجاری در این دو منطقه بود، اما شاه عباس با درایت خاص خود بر این موانع به طور نسبی غلبه کرد. بیشتر سیاحان عصر صفوی مانند، شاردن، تاورنیه و پیترو دلاواله در سفرنامه های خود به رشد تجارت ابریشم در این دوره اشاره هایی کرده اند. در واقع پس از ارتباط کشور های اروپایی با ایران در دورۀ عباس اول صفوی، ایجاد قرارداد های تجاری در زمینۀ ابریشم جزء اولویت های اول این کشورها قرار گرفت. می توان گفت که دورۀ شاه عباس اول صفوی در زمینه تجارت ابریشم یک نقطۀ عطف به شمار می رود.
بر این اساس در این پژوهش، به همگرایی و واگرایی روابط شاه عباس اول با کشور های اروپایی و همسایگان و نقش اقدامات امنیتی او در رونق تجارت ابریشم در این بازده زمانی پرداخته می شود، تا بتوان به تبیین دلایل رونق تجارت ابریشم و سهم شاه عباس اول در توسعه ی اقتصادی در این دوران پرداخت.
راه ابریشم
راه ابریشم از چین آغاز می شد، از ترکستان چین «سین کیانگ»، بلخ، مرو و از طریق حوزۀ نهر تاریم به هکاتم پلیس (دامغان)، و از آنجا به همدان و سلوکیه (مداین، تیسفون ،بغداد) می رسید. از تیسفون راه دو تا می شد: یکی ازطریق آشور (موصل) الحضر و نصیبین و دیگری از طریق دورا بود که در آنجا از طریق ساحل راست فرات یا از طریق راه میان بر بیابانی از طریق پالمیر (تدمر) می گذشت. ( باستانی پاریزی، 1362: ج3/ 117-119)
اهمیت تجارت ابریشم و محل های تولید آن
ابریشم در زمان شاه عباس اول و جانشینان او یکی از بهترین و گرانبها ترین محصولات بازرگانی ایران بود و در کشور های اروپایی خریداران بسیار داشت. (فلسفی، 1352: ج5/ 229) تجارت عمدۀ ایران مربوط به ابریشم بود که تولید سالیانه آن 22هزار عدل بود. در این میان گیلان ده هزار عدل، مازندران دو هزار عدل، آذربایجان و خراسان هر کدام سه هزار عدل و قراباغ وگرجستان هر کدام دو هزار عدل ابریشم تولید می کردند. ( فریر، 1384: 162-163) مهمترین منطقه ی تولید ابریشم گیلان بود، که شهر های رشت، لاهیجان و فومن از مراکز درجه اول تولید آن بودند. (فلور، 1356: 36-37) اولئاریوس نیز که در زمان شاه صفی از ایران دیدن کرد، می گوید یکی از محصولات مهم گیلان که نسبت به سایر نقاط ایران فراوان تر است ابریشم می باشد. (اولئاریوس، 1385: 346)
مسیر های صدور ابریشم
ابریشم یکی از مهمترین اقلامی بود که از طریق هرمز و بندر جرون یا عباسی تجارت می شد. تجار ایران پس از تصرف این جزیره توسط شاه عباس توانستند بدون دخالت و نظارت پرتغالی ها ابریشم را صادر کنند. علاوه بر راه جنوب از راه شمال خصوصاً روسیه (دولت مسکوی) نیز صادر می شد. مراکز عمدۀ آن در شمال تبریز و اردبیل بودند. تبریز از اردبیل مهمتر بود و با اعراب، گرجی ها، ایرانیان، هندیان، دولت مسکوی و تاتارها دائماً تجارت داشت. (باستانی پاریزی، 1362: ج3/ 115-116و 123-125) ابریشم ایران هرگاه که شاه عباس اول با سلطان عثمانی در صلح و مسالمت به سر می برد از راه آسیای صغیر، گرجستان و بحر الروم و دریای سیاه به اروپا صادر می شد و اگر میان دو دولت آتش جنگ بر افروخته بود، به وسیلۀ کشتی های اسپانیایی و پرتغالی یا انگلستان از طریق بندر گمرون (بندر عباس) و خلیج فارس و اقیانوس هند حمل می شد. (فلسفی، 1352: ج5/ 23) ارامنه ایرانی و بازرگانان ونیزی نیز ابریشم ایران را بیشتر از طریق آسیای صغیر و بحرالروم به ونیز و یا به مراکز بازرگانی آن کشور در سواحل مدیترانه، دریای سیاه و شبه جزیره ی کریمه حمل می کردند و از آنجا به کشور های بزرگ اروپا در آن زمان مانند اسپانیا، لهستان، مجارستان، فرانسه، هلند وانگلستان می بردند. گذشته از بازرگانان ونیزی، تجار ایرانی و ارمنی هم در کشورها و بنادر بزرگ اروپا و از جمله در لی ورنو، ونیز و آمستردام مراکز و نمایندگان تجاری دائر کرده بودند و از طریق این مناطق تجارت می کردند. (فلسفی، 1352: ج5/ 234-235) بنابراین می توان گفت اقدامات شاه عباس اول نقش بسزایی در نظم و امنیت راه ها و به تبع آن رشد تجارت ابریشم داشت.
کارخانه ها و منسوجات شاهی
یکی از دلایل رونق تجارت ابریشم در ایران ایجاد کارخانه ها و منسوجات شاهی توسط شاه عباس اول است. شاردن می گوید یکی از قسمت های سرای سلطنتی جبه خانه است که شاه ایران عده ای از استادان هر هنری را در استخدام گرفته و برای هر هنری کارخانه مخصوص ساخته است. شاه عباس حدوداً سی و دو کارخانه دارد که در هر کدام 150 کار گر کار می کند. (شاردن، (قسمت شهر اصفهان)، 1384: 57-58) تاورنیه نیز می گوید در کاشان نیز عدۀ زیادی صنعتگر و کارگر ابریشم بودند، که خیلی خوب کار می کردند. ( تاونیه، 1363: 87 و 123) شاه عباس در تمامی شهر های بزرگ کشور کارخانه های مخصوص شعر بافی، زربافی و رزکشی برای بافتن منسوجات پشمین و ابریشمین و پارچه های زربفت گرانبها در اختیار داشته است. به علت کار آزموده نبودن کارگران کارخانه های کاشان، اصفهان و سایر شهرهای کشور، شاه عباس کارگرانی از فرنگستان را که در بافندگی پارچه های اطلس و ابریشمین مهارت کامل داشتند به ایران دعوت کرد. (فلسفی، 1352: ج5/ 237-238)
نقش راه ها وکاروان سرا ها در رونق تجارت ابریشم
باید دانست که توسعۀ تجارت بستگی به چند عامل داشت، که مهمترین آنها سرمایه، نظم و امنیت و ارتباطات بود. در مورد سهولت ارتباطات می باید اولاً راه های اساسی عبور کاروان آماده باشند. ثانیاً وسایل اساسی برای استراحت مسافران و کاروان سرا وجود داشته باشد. امروزه هنوز راههای که به نام راه « شاه عباسی» معروف است، در برخی نقاط کشور وجود دارد که در واقع جانشین عنوان «راه شاهی»، میراث داریوش کبیر بود. شاه عباس کبیر در زمینه ی راه سازی اقداماتی دارد از جمله: به دستور او راه مازندران و راه میانه و زنجان را سنگفرش نمودند و پل های عالی در این مسیر ها ساختند. اسکندر بیک منشی نیز نوشته است که خیابان فرح آباد تا ساری را که تخمیناً چهار فرسخ بود طرح انداخته وسنگ بسته اند. ( باستانی پاریزی، 1362: 98-100) همچنین خیابانی در راه مازندران از آهک و سنگ فرش درست کردند که از اول راه مازندران الی آخر چهارده منزل است. (مستوفی، 1375: 102) علاوه بر آن صارقین و راهزنان به علت وجود امنیت و مراقبت کامل مأموران جرئت تجاوز به روستاها و راه ها را نداشتند. شاه عباس راهزنان را به سختی مجازات می کرد، و آنها را در گچ می گرفت. (تاج بخش، احمد، 1373: 289) ضمناً شاه عباس مسؤلیت حفظ اموال مسافرین و تجار رابر عهدۀ حاکم هر محل قرار داد. اگر کاروانی را دزدان غارت می کردند، حاکم محل باید دزدان را دستگیر کند و اموال مسروقه را به صاحبش بدهد یا خود خسارت را بپردازد. (تاج بخش، احمد، 1373: 293-294) بدین ترتیب اولاً حکام و فرمانداران با دزدان و راهزنان همکاری نمی کردند. ثانیاً در حفظ و امنیت راه ها مراقبت می نمودند، چون پرداخت خسارت اموال مسروقه بر عهدۀ آنها بوده است.
مهمتر از راه سازی ایجاد کاروان سرا بود. افسانه ای که می گوید شاه عباس اول 999 کاروان سرا ساخته، درست یا نادرست دلیلی بر تعداد زیاد کاروانسرا ها در این دوران است. علاوه بر شاه امرا نیز کاروان سرا هایی ساخته اند که امروزه در جای جای ایران دیده می شود. ( باستانی پاریزی، 1362: 102-103) فیگو ئروا در جای جای سفرنامۀ خود از کاروان سرا هایی یاد می کند که وسیله ی آسایش او را فراهم کرده اند. او از کاروان سرای گجی در چهار فرسنگی بندر علی، کاروان سراهای تبریز که مهمترین آنها کاروان سرای میرزا صادق خان بود، کاروان سرای سرچم، کاروان سراهای سلطانیه و قم و همچنین در راه تبریز از کاروانسرای چاما لاوا یاد می کند، که وسایل آسایش مسافران در آنها فراهم بود. (فیگو ئروا، 1363: 71-85) تاورنیه می گوید: « عموماً وضع کاروان سراهای ایران هم از حیث راحتی هم از بابت عظمت، بهتر از عثمانی است و به فاصله ی معین در همه جای مملکت کاروان سراهایی بنا شده است». ( تاونیه، 1363: 87 و 123) مستوفی هم در کتاب خود از رباط هایی مثل رباط میانۀ ورزنه و اصفهان، رباط، آب انبار و باغ منزل عباس آباد و ... یاد می کند. (مستوفی، 1375: 102) بنابراین اقدامات شاه عباس در امنیت راه ها و کاروانسرا ها و ارتباطات گسترده نقش بسزایی در رونق تجارت ابریشم در این دوره داشته است.
نقش ارمنیان در رونق تجارت ابریشم
کشورهای اروپایی در تمامی دورۀ صفویه، قرارداد های تجاری خود را بر اساس مبادلات ابریشم بسته اند. تجار ارمنی برای به ثمر رساندن تجارت ابریشم اختیار و موقعیت فوق العاده ای داشتند و بسیاری از آنها همانند خواجه زکریا و عابد بیگ از این راه ثروت بسزایی به دست آوردند. صدور ابریشم در حکم انحصار دولتی بود و واسطۀ این انحصار ارمنیان بودند. زیرا اولاً این اقلیت هرگز خطری برای شاه ایجاد نمی کردند. ثانیاً به علت هم کیشی با مسیحیان و زبان دانی آنها، امکان انجام تجارت بین المللی بیشتر بود. ( باستانی پاریزی، 1362: 120-125) شاه عباس سفیری به اتفاق یک تاجر ایرانی از اهالی اصفهان با مقدار کثیری ابریشم نزد پادشاه اسپانیا فرستاد، این سفیر ابریشمی را که قرار بود بفروشد به شاه اسپانیا تقدیم کرد و در آمدی از آن حاصل ننمود، در نتیجه شاه از عدم لیاقت آنها در تجارت و میل به شهوترانی وافراط و تفریط متنفر شد. همین عامل باعث توجه شاه عباس اول به ارمنیان شد. ( تاونیه، 1363: 40-43) تخصص بازرگانی و مالی ارمنیان و روابط های اروپایی شان برای مقصود های شاه عباس اول ضروری بود. ( سیوری، 1388: 195) شاه عباس بهترین رعایایی را که می توانستند به کار داد و ستد و بازرگانی خواه با عثمانیان و خواه با مسیحیان که هم مذهب آنها هستند بپردازند، سرمایۀ نقدی و جنسی برای تجارت داد، زیرا در فکر و اندیشه ی شاه عباس آن بود که تنها راه آبادانی کشور و بی نیازی مردم وجود امنیت تجاری است. (شاردن، (قسمت شهر اصفهان)، 1384: 190-191) می توان گفت که شاید یکی از حیاتی ترین کمک های شاه عباس اول به اقتصاد ایران در درازمدت، وارد کردن ارمنیان به ایران باشد. علاوه بر ارمنی هایی که در گیلان و مازندران جای داده شدند، گروه قابل توجهی از آنها در جلفای اصفهان مستقر شدند. ارمنیان به غیر از مقتصد بودن و سخت کوشی و باهوشی شان در امر زبان دانی و سفر توانائی هایی داشتند. آنها به دلیل مسیحی بودن با اروپاییان ارتباط بیشتری داشتند و در امر تجارت خود بارها از اروپا دیدن کرده بودند. (کمبریج (تاریخ صفویان)، 1388: 244-247) بنابراین ارمنیان در دورۀ شاه عباس اول در عین حال که تابع خواسته های شاه عباس بودند، چون تولید ابریشم تحت نظارت و اختیار او قرار داشت، موقعیت خود را در تجارت بین المللی ایران تثبیت کرده و در پیشرفت و موفقیت تجارت ابریشم ایران از عوامل مؤثر بودند.
نقش روابط خارجی شاه عباس اول در رونق تجارت ابریشم
روابط شاه عباس اول و عثمانی
در ابتدای سلطنت شاه عباس اول راه های تجاری شرق در اختیار ازبکان بود و جریان تجارت جنوب تحت نظارت پرتغالی ها قرار داشت و ترکان هم در شمال کشور بر ایالات ابریشم خیز مسلط شده بودند، تقریباً اوضاع اقتصادی در وضع بحرانی بود. (بایبوردیان، 1375: 69) شاه عباس پس از سرکوب ازبک ها متوجه مسأله عثمانی شد. منافع تجاری یکی از دلایل تضاد چند مساله میان ایران و عثمانی محسوب می شد، به ویژه تمایل به کسب منافع عظیم حاصل از تجارت ابریشم و برنامه ریزی برای تصاحب مناطق ابریشم خیز قفقاز و ایران برای دولت عثمانی غیر قابل کنترل بود. در پیمان های صلح میان ایران و عثمانی وارادت ابریشم از ایران به عنوان غنیمت جنگی یا به عنوان هدیه یکی از بندهای پیمان های صلح را شامل می شد. توقف عرضه ابریشم توسط ایرانیان باعث بروز جنگ های تازه بین ایران و عثمانی می شد. شاه عباس مصمم بود تجارت خود را به اروپا از راه عثمانی تا سر حد امکان توسعه دهد، اما با وجود پایان سلطه تجاری ونیزیان در کرانه شرقی مدیترانه، امپراتوری عثمانی که در دو طرف مهمترین مسیرهای تجارتی سنتی قرار داشت دشمن ایران به شمار می رفت. (سیوری، 1388: 193) اتحاد حاکمان ولایت عثمانی با راهزنان و تقسیم منافع، همچنین گرفتن عوارض گمرکی بالا زمینه رکود تجارت را فراهم می نمود. (بایبوردیان، 1375: 71ـ70 ) هدف دولت عثمانی ها تقویت اقتصاد کشورشان و تضعیف اقتصاد ایران بود و برای رسیدن به این هدف از صادرات عمده ایران جز در موردی که به نفع ترکان بود جلوگیری می کردند. (فریر، 1380: 233) بنابراین اقدامات شاه عباس در جنگ و صلح با عثمانی و به تبع آن نظم و امنیت راه ها می توانست تأثیر بسزایی در رونق تجارت ابریشم داشته باشد.
علاوه بر مسائل مذهبی اشتراک منافع ازبک ها با عثمانی در تجارت ابریشم نیز زمینه جنگ را فراهم می نمود. (باستانی پاریزی، 1371: 273) شاه عباس کبیر برای محروم کردن ترک ها و ازبک ها از درآمد حاصل از تجارت بین شرق و غرب درصد تغییر مسیر تجارت ابریشم از راه حلب به مسیر خلیج فارس بود. (بوندار فسکی، 1361: 39) از طرف دیگر ورود شرکت های تجاری غربی به سواحل جنوبی ایران شاه را تحریک به تسلط بر خلیج فارس و استفاده از راه دریایی می کرد. (Matthee. 1999: 33) با ورود و ظهور این شرکت ها مسیری های کاروانی، بخشی از رونق خود را به نفع مسیرهای دریایی علی الخصوص مسیر تجاری خلیج فارس که از اهمیت قابل توجهی نیز برخوردار بوده است ازدست دادند. (klein , 1993: 305-306) می توان گفت که اقدامات شاه عباس اول و امرایش در راستای ایجاد امنیت راه ها برای گسترش تجارت ابریشم بود. پس از سقوط هرمز و ایجاد امنیت در آن، بصره که به مرکز مهمی برای تجارت پرتغالی ها تبدیل شده بود، مورد هجوم امام قلی قرار گرفت. پاشای بصره برای مقابله با هجوم ایرانی ها به پرتغالی ها توسل جست، در مقابل امامقلی خان از انگلیسی ها کمک خواست، اما فرمانده ناوگان انگلیسی در خلیج فارس این دعوت را نپذیرفت، زیرا انگلیسی ها ترسیدند با داخل شدن در جنگ علیه عثمانی بر منافع تجاریشان در عثمانی لطمه وارد شود. (عوض، 1991 م: 59) سرانجام با رسیدن خبر فوت شاه عباس، قشون ایران دست از محاصره کشیدند. (تاورنیه، 1363: 230)
از طرف دیگر شاه عباس بغداد را در سال 1032 هـ فتح کرد. (دوری، 1375: 50) در سال 1035هـ شاه عباس موفق شد بار دیگر عراق عرب را به اطاعت خویش درآورد، (منشی ترکمان، 1377، ج3/ 1762) امیر جاسک نیز خود را تابع و خراجگذار ایران خواند و تا پایان سلطنت شاه عباس همه ساله خراجی به خزانه شاهی می پرداخت. دولت ایران با فتح هرموز و حملات نظامی به سواحل خلیج فارس در دو سوی شرق و غرب آن، مسیر تجارت هندوستان را در دست گرفت و بر این راه تجاری امنیت برقرار نمود. (منشی ترکمان، 1377: ج 4/1558) او با ایجاد رابطه تجاری با پرتغالی ها، هلندی ها و انگلیسی ها از امکانات آنها برای تجارت کالاهای ایرانی استفاده کرد، با این اقدامات شاه عباس مسیر تجاری امن دیگری باز کرد، که ایران را از طریق کشتی های بازرگانی اروپایی با سراسر جهان پیوند می داد.
روابط شاه عباس اول با کشور های اروپایی
علاوه بر عثمانی شاه عباس با برخی کشورهای اروپایی رابطه برقرار نمود. در تمامی دوره ی صفویه دو نکته موجب ارتباط ایران و اروپا می شد: 1- گسترش امپراتوری عثمانی و اختلاف ایران با این امپراتوری. 2- علاقه به تجارت بین شرق وغرب، که ایران هر ساله مقدار متنابعی ابریشم به اروپا صادر می کرد. (شوستر والسر، 1364: 73-74) در این میان شاه عباس با بسیاری از کشورهای اروپایی مثل اسپانیا و پرتغال، انگلیس، هلند و ... به منظور گسترش تجارت ابریشم و استفاده از کمک های آنها در مقابل عثمانی ها ارتباط برقرار کرد.
روابط شاه عباس اول با اسپانیا و پرتغال
در هنگام به سلطنت رسیدن عباس اول پرتغالی ها بر اقتصاد تجاری و دریایی خلیج فارس تسلط داشتند. آن ها می خواستند که خرید کالاهای ایران و تجارت آن از راه خلیج فارس در انحصار آن ها باشد، به همین جهت به بازرگانان ایرانی اجازه نمی دادند که ابریشم یا سایر محصولات ایران را مستقیماً از راه خلیج فارس به اروپا صادر کنند. (فلسفی، 1316: 22) به عبارتی می توان گفت آنها آرامش و امنیت حاکم بر راه های آبی جنوب ایران را از بین بردند.
شاه عباس قصد داشت هرمز را تصرف کند، اما چون در این حال در گیر جنگ با عثمانی بود، قادر نبود پیش از متارکه جنگ یا مصالحه با عثمانی کار هرمز را تمام کند. او که در فریبکاری در جهان نظیر نداشت؛ به منظور سرگرم کردن پادشاه اسپانیا رابرت شرلی را به اسپانیا و نزد پادشاهان اروپایی فرستاد؛ تا آنها را به تشکیل اتحادیه ای علیه عثمانی ها بر انگیزد. شاه شرلی را به اسپانیا فرستاد تا به اسپانیا وعده دهد که مایل است تجارت ابریشم از طریق هرمز را منحصراً به اسپانیا وا گذارد، در عین حال از اسپانیا بخواهد که سفیری به ایران بفرستد. (فیگوئروا، 1363: 2-5) شرلی به اسپانیا رفت و مأموریت خود را انجام داد، در همین زمان سفیری به نام دنگیز بیگ از طرف شاه عباس اول به اسپانیا آمد و به او روی خوش نشان دادند. احتمالاً پیشنهادات شرلی با استقبال سردی مواجه شد، اما با ملاقات های بعدی شرلی قول هایی در زمینه جنگ با عثمانی و خرید ابریشم از ایران داده شد. (نوایی، 1364: ج3/1509ـ 1508) رابرت شرلی به دولت مذکور پیشنهاد کرد تمامی کالاهای ایران از طریق هرمز به لیسبون فرستاده شود، مشروط بر اینکه اسپانیا با عثمانی بجنگد. (Ferrier , 1973: 73) اسپانیایی ها از ورود به چنین تجارتی اکراه داشتند چون وسایل و ابزار کافی برای انتقال آن را نداشتند. همچنین با یکی شدن اسپانیایی و پرتغالی از سال 988 ه . / 1580 ا میلادی و عدم هماهنگی کامل آنها برنامه ریزی برای امور تجاری دشوار بود. (فریر، 1380: 235ـ 234) رابرت شرلی با عدم توفیق در مذاکرات خود راهی انگلیس شد، زیرا شاه عباس اول به او گفته بود در صورتی که اسپانیا بنای کژتابی را نهاد، به انگلستان برود و با این کشور قرارداد ببندد. پادشاه انگلیس پیشنهاد رابرت شرلی را در خصوص اعطای آزادی تجارت و آزاد گذاشتن کارگزاران شرکت هند شرقی انگلیس برای قطع تجارت با عثمانی پذیرفت. (اقبال، 1328: 84ـ83) اما به علت مخالفت شرکت انگلیسی لوانت که به هیچ وجه نمی خواست روابط بازرگانی خود را با عثمانی آسیب پذیر سازد، این مذارکرات به نتیجه نرسید. (بلان، 1375: 250)
این حرکت رابرت شرلی اسپانیا را نگران کرد و فیلیپ سوم دستوراتی برای امنیت و مصونیت هرمز داد. حملۀ پرتغالی ها به قلعه و بندر گمبرون و تصرف آن نقطه در سال 1021 ه. ق مسلماً در اجرای همان دستور العمل ها بود. بعد از آن شاه عباس بر سر قیمت ابریشم های شاهی که سفیران ایران واسپانیا (دنگیز بیگ و آنتونیو دو گووه آ) به اسپانیا برده بودند، با خشم تمام با آنتونیو صحبت کرد و چنین وانمود کرد که از کار سفیر و اقدام مخدوم او فیلیپ سوم بسیار خشمگین است، زیرا بهای ابریشم او را نپرداخته بودند. (نوایی، 1377 الف: 100-104) امّا علت اصلی خشم شاه این بود که اسپانیا هیچ گونه اقدامی بر علیه ترکان عثمانی انجام نداده است. بنابراین شاه عباس به دنبال بهانه ای برای قطع رابطه با این کشور بود و سفر سوم آنتونیو نیز به ناکامی انجامید. در سال 1023ه. ق اسپانیا فیگه ئروا را به ایران فرستاد. انگیزۀ فیلیپ از ارسال او این بود که اگر اسپانیا به عثمانی حمله کند شاه عباس اول حاضر است انحصار تجارت ابریشم را به این کشور بدهد. فیگه ئروا در ژوئن 1618 /19 جمادی الثانی 1027 ه. ق در قزوین به حضور عباس اول رسید. در این زمان نامه ای از رابرت شرلی به دست عباس اول رسید که در آن اشاره به رابطه سرد اسپانیا با او داشت، از قضا نسخه ای از آن به دست فیگه ئروا افتاد و دانست که مذاکره با شاه فایده ندارد. در این زمان دستوری از فیلیپ مبنی بر مذاکره با شاه ایران رسید. درخواست وی این بود که بندر گمبرون و بحرین را به اسپانیا واگذار کند؛ تا اسپانیا کشتی به دریای سرخ بفرستد و راه تجارت عثمانی راببندد. ولی شاه عباس اول در این زمان با عثمانی صلح کرده بود. (28 ذی القعده ی 1027 ه . ق) او اعلام کرد گمبرون در خاک ایران و متعلق به ایران است و چون با عثمانی صلح کرد به کشتی های اسپانیا نیازی ندارد. ابریشم را خود نیز به شهر های حلب و قسطنطنیه برای فروش خواهد فرستاد. بنابراین دلایلی مثل تقاضای اسپانیا مبنی بر استر داد بحرین و انحصار تجارت ابریشم در برابر وعده توخالی اتحاد با ایران بر علیه عثمانی، همچنین خود رأیی و غرور بیش ازحد فیگه ئروا، موجب عدم موفقیت این سفیر و مخدومش فیلیپ سوم شد. هنوز این سفیر به هرمز نرسیده بود که اسپانیا سفیر دیگری به نام « سر ردموتو دولا کروز» را همراه با چند کشتی جنگی به ایران فرستاد تا اگر ایران حاضر به واگذاری جزیره ی قشم و بندر گمبرون نشد، در قشم به ایجاد قلعه ی نظامی اقدام کند و به نوبۀ خود به ایران اعلام جنگ دهد. سفیر نامه نزد شاه عباس اول فرستاد. وقتی شاه عباس از مضمون نامه آگاه شد آن را پاره کرد و قسم خورد که هرمز را به ضرب شمشیر از پرتغالی ها بگیرد. شایعه شد که ایران با انگلیس به مذاکره نشست و فریر دست به اقدام خطایی زد. کشتی های پرتغالی با این عنوان که شاه عباس اول تجارت ابریشم را به آنها داده و این کار را رابرت شرلی انجام داده است، کشتی های حامل ابریشم انگلیس را مورد حمله قرار دادند و انگلیسی ها هم هر وقت فرصت می یافتند به کشتی های اسپانیا حمله می کردند. این اقدامات جنون آمیز پرتغالی ها سبب اتحاد ایران و انگلیس علیه پرتغال شد. امام قلی جزیرۀ قشم را تصرف کرد، که باعث بی آبی در هرمز شد. همچنین رأس الخیمه (جلفار) را بر پرتغالی ها شورانید و آن را از دست دشمن خارج کرد. علاوه براین امام قلی در رجب 1030 ه.ق / مه وژوئن 1621 م با هزار سپاهی به بندر جرون آمد و عده ای را مأمور تصرف قشم کرد. قلعه قشم تسلیم شد و رویی فریر در میان تسلیم شدگان بود. بعد از قشم نوبت هرمز رسید و در 27 ربیع الثانی محاصره و تسلیم شد، محمود شاه حاکم هرمز، به دربار صفوی برده شد و بدین ترتیب بساط ملوک هرمز برچیده شد. پس از فتح هرمز بندر جرون بندر عباس نامیده شد و آن را جایگزین هرمز کردند. ( (نوایی، 1377 الف: 102-107) بدین طریق با فتح هرمز و قشم و ایجاد امنیت در آنجا زمینۀ تجارت ابریشم از طریق این بنادر و خلیج فارس بدون دخالت و نظارت پرتغال فراهم شد. پس از فتح هرموز ایرانیان از بندر عباس به علت داشتن لنگرگاه خوب به جای هرمز استفاده کردند. (لکهارت، 1364: 427) حتی در هنگامیکه هرموز در اختیار پرتغالی ها بود بیشتر معاملات در بندر عباس انجام می شد، زیرا از نظر امنیت بر همه نقاط خلیج فارس برتری داشت. (تاورنیه، 1363: 688)
پس از تسخیر هرمز امامقلی خان تصمیم به فتح عمان و مسقط و ایجاد امنیت در آنجا گرفت، ( اقبال، 1328: 91) اما انگلیسی ها که هدفشان تجارت بود نه جنگ به ایران کمک نکردند. (فلور، 1369: 390) پس از نا امیدی دولت ایران از کمک هلندی ها و انگلیس ها دولت ایران با پرتغالی ها به توافق رسید و بندر گنگ و برخی حقوق تجاری به آنها واگذار شود، این اقدام به خصومت طرفین پایان داد و امنیت را تقریباً بر خلیج فارس حاکم نمود. (فریر، 1380: 241) شاه عباس با همه قدرت های دریایی آن زمان از در دوستی درآمد و با مهارت خاصی آنها را با یکدیگر دشمن ساخت و خو د از موقعیت استفاده کرده و کالاهای ایرانی را به واسطه رقابتی که بین آنها برقرار بود به قیمت مورد نظرش به فروش می رسانید. (بیانی، 1378: 42) موقعیت سیاسی و استراتژیکی ایران در خلیج فارس تا حدودی به واسطه روابط سیاسی مناسب شاه عباس به دست آمد. ( Ramazani , 1972: 1) شاه عباس با دادن امتیازاتی به شرکتهای هندشرقی انگلیس و هلند بندرعباس را مرکز مهمی برای صدور ابریشم ساخت، (Donald. 1963: 68) کمپانی های انگلیسی و هلندی سود ویژه ای از منافع گمرکی می بردند. ( Ferrier , 1973: 82) در نتیجه می توان گفت شاه عباس باتصرف هرمز و بنادر جنوبی و ایجاد امنیت راه های آبی، زمینه رونق تجارت ابریشم از طریق خلیج فارس را فراهم نمود.
روابط شاه عباس اول با هلند
در سال 1603 م یکی از کشتی های پرتغالی حاوی ابریشم ایران به چنگ هلندیان افتاد و فروش ابریشم ها سود فراوانی به بار آورد و هلندیان را شیفتۀ تجارت ابریشم با ایران کرد. (نوایی، 1377 الف، ص 156-159) قبل از کشتی های انگلیسی چند کشتی هلندی در سال 1016 هـ/ 1607 م برای اولین بار علاقه مندی خود را به حمل ابریشم خام از طریق خلیج فارس نشان دادند. در این هنگام شاه عباس به خیال آنکه می تواند از هلندیها، علیه پرتغالی ها کمک بگیرد بسیار خشنود شد و شخصی به نام زین العابدین خان شاملو را به هلند فرستاد تا مذاکراتی در این خصوص به عمل آورد. (دولتشاهی، 1342: 444) اما وی قادر به جلب کمک هلندی ها نشد، تا اینکه خود هلندی ها به خاطر رقابت با انگلیسی ها به ایران رو آوردند. (فلور، 1356: 40) در سال 1611 م رابرت شرلی در دربارهای اروپایی با یکی از تجار هلندی به نام گیلز دولا فیل در اسپانیا ملاقات کرد و ضمن مذاکره به او پیشنهاد کرد تا شرکت مشترکی از تجار هلندی و انگلیسی برای تجارت ابریشم در ایران تأسیس شود. این کار به دلایلی از قبیل طمع کار بودن آن تاجر و عدم پذیرش خطر احتمالی توسط کمپانی تازه تأسیس هلند انجام نشد. (نوایی، 1377 الف: 156-159) در سال 1031هـ/1621میلادی همکاری انگلیسی ها و هلندی ها ناوگان پرتغالی را که نایب السلطنه جدید پرتغال هند را همراه داشت به طور کامل نابود کرد. (Furber, 1976 :442)
هلندی ها از قدیم با وارد کردن ابریشم ایران از طریق حلب و رفت و آمد تجار هلندی مقیم حلب، با ابریشم ایران در اوایل قرن هفدهم آشنایی داشتند. دو انگیزه ی مهم باعث شد که هلندی ها برای تجارت ابریشم با ایران اقدام کنند. اولاً انگلیسی ها با ایران تجارت ابریشم داشتند و هلندی ها نمی خواستند در این مورد از آنها عقب بیفتند. ثانیاً احتیاج هلندی ها به کالایی جدید و باب پسند بازار های اروپایی بود. (فلور، 1365: 17-18) بعد از اینکه انگلیسی ها پیشقدم شدند و در سال 1616 م/1025 ه. ق نخستین کشتی خود را برای بارگیری ابریشم فرستادند. هلندی های زیر دست از رؤسای کمپانی در خواست کردند تا اجازه ی تجارت ابریشم با ایران را بدهد، امّا چون اندکی قبل از آن انگلیسی ها و ایرانیان طبق قراداد میناب دست پرتغالی ها را از جزیرۀ هرمز و خلیج فارس قطع کردند، انگلیسی ها امتیازاتی به دست آوردند. از جمله در هرمز از 50 درصد حقوق گمرکی معاف شدند، و برای صادرات و واردات غیر تجاری و اختصاصی از پرداخت هر گونه حقوق گمرکی معاف شدند. این امتیازات باعث شد که انگلیسی ها تمایل به مشارکت با هلند در تجارت ابریشم با ایران را نداشته باشند. فرمانروای هلندی در باتاویا وقتی چنین دید بازرگانی به نام هویبرت ونیس نیخ را مأموریت داد تا با ایران وارد مذاکره شود. او در سال 1623 م/1033 ه. ق وارد هرمز شد و به بندر عباس رفت؛ بی آنکه با ایران وارد مذاکره شود؛ به بهانۀ اینکه در جنگ با پرتغالی ها هلندی ها به کمک انگلیسی ها آمده بودند؛ در بندر عباس تجارت خانه ای بنا نهاد. ونیس نیخ وقتی می خواست به حضور شاه عباس برسد شاه عباس موافقت کرد، زیرا می خواست از رقابت کشور های اروپائی با هم استفاده کند، چنان چه انگلیسی ها را به جان پرتغالی ها انداخته بود، تصمیم گرفت انگلیس و هلند را نیز به جان هم بیندازد. دلیل وی این بود انگلیسی ها بسیار مغرور شده بودند و هر روز امتیازات بیشتری طلب می کردند. (نوایی، 1377 الف: 156-159) سرانجام طبق قراردادی در 21 نوامبر سال 1623 م/ محرم 1033 ه. ق به اتباع هلند اجازه داده شد که آزادانه در سراسر ایران تجارت کنند. با اینکه هلندی ها بدون فرستادن سفیر صاحب این امتیاز شدند دست به شکایت بر آوردند، که چرا دولت ایران ابریشم را با نرخ کمتری به ارامنه می دهد، یا اینکه پرداخت پول نقد دشوار است و ایران باید در مقابل مقداری از قیمت ابریشم کالا بگیرد. ( نوایی، 1377 الف: 159-170) اما عاقبت بین تاجر نمایندۀ شاه عباس و ونیس نیخ اختلاف افتاد. مهمترین عامل این اختلاف سیاست تجار کمپانی راجع به وارد کردن ادویه به جای فرستادن پول نقد بود. با وجود اینکه مقامات هلندی ونیس نیخ را از مقام خود خلع کردند ولی در زمان جانشینان او نیز به همان سیاست خود ادامه دادند. (فلور، 1356: 35-36) در مقابل شاه عباس اول یکی از سفرای خود به نام موسی بیگ را به هلند فرستاد تا با هلند درباره ی تجارت وارد مذاکره شود، ولی هلندی ها و انگلیسی ها که هر امتیازی را که می خواستند قبلاً گرفته بودند و نمی خواستند بخاطر ایران با عثمانی جنگ کنند و تجارت با عثمانی را از دست بدهند. همچنین ایران می خواست با یاری آنها با همان شرایط و امتیازاتی که در فتح هرمز به انگلیس داده شده بود، مسقط ولارک را از پرتغالی ها پس بگیرد. لذا هلندی ها به دلایل زیر با این کار موافق نبودند: اولاً هلند نمی خواست بازار عثمانی را از دست بدهد. ثانیاً سفیر ایران ریخت و پاش های زیادی می کرد و این برای هلندی های کاسب منش دشوار بود. (نوایی، 1377 الف: 159-170) عاقبت موسی بیگ همراه با سفیری از هلند به نام یان اسمیت در 5 فوریه 1629 م وارد بندر عباس شد و همان گونه که در سفر نامه یان اسمیت دیده می شود، به علت عواملی مثل تصادف فوت شاه عباس اول با ورود اسمیت، بی علاقه گی و بی تجربگی جانشین او شاه صفی و همچنین اختلافات او با ونیس نیخ قادر به ترمیم تجارت هلند و بهبود مناسبات دو کشور نبود. (فلور، 1356: 46-61) همچنین پس آن که شرکت هند شرقی هلند در سال 1602م/1011ه. ق تشکیل شد، شاه عباس اول در صدد ایجاد رابطه با آن افتاد، زیرا از دشمنی آنها با اسپانیا و پرتغال آگاه بود. اولین استقرار شرکت هند شرقی در سال 1032 ه.ق / 1623م صورت گرفت و هلندی ها پس از آن که در بندر عباس مستقر شدند توسط نماینده ای به نام هوبرت وینیش با شاه عباس اول از در موافقت در آمدند، و مقرر شد مطابق امتعۀ هلندی از محصولات ایران مانند ابریشم قالی و پشم به آنان داده شود، اما پس از فوت شاه عباس اول این فرمان از بین رفت. (والسر، 1364: 106- 107)
پس از انعقاد قرار داد بندر عباس و اصفهان با موافقتت شاه عباس دفاتر بازرگانی شرکت هلندی دایر شد. (فلور، 1371: 11) دلیل موافقت شاه عباس این بود که اولاً به کمک هلندی ها اخراج باقی مانده پرتغالی ها از خلیج فارس آسانتر شود، ثانیا ما بین انگلیسی ها و هلندی ها رقابت به وجود آید و تجارت ایران رونق یابد. (همایون، 1348: ج 1/75)
مهمترین نمایندگی هلندی ها در اصفهان بود و علاوه بر آن آنها نمایندگی هایی در بندر عباس و لار داشتند. (عوض، 1991 م: 198ـ197) یکی از مهمترین مسائل در تجارت ایران و شرکت هلندی مساله پول بود. هلندی ها سالیانه چندین تن طلا و نقره ایران را جذب می کردند، و عدم پرداخت های نقدی در بیشتر مواقع میان ایران و هلند مشکل ساز بود. (فوران، 1377: 114) این مشکل مقامات تجاری ایران را به تجارت با انگلیس ها متمایل ساخت، انگلیسی ها نیز بعد از قرارداد شعبان 1035 هـ /آو ریل 1626 میلادی، ایران و هلند خود را در تجارت ایران عقب تر از هلندی ها می دیدند و به دربار ایران روی آورده بودند. (steens Gaard , 1973: 380) در سال 1037 هـ /1628 میلادی توافقی بین طرفین صورت پذیرفت اما پس از چندی صادرات پارچه و قلع انگلیس همانند ادویه آسیایی هلند بازار ایران را اشباع کرد. همچنین کیفیت پارچه ها نیز بسیار بد بود. (سیوری، 1388: 196) با تمام نارضایتی هایی که تاجر شاه از هلندی ها داشت تجارت با آنها برای ایران در مقایسه با شرکت هندشرقی انگلیس منفعت بیشتری داشت، از این رو هلندی ها در رقابت با انگلیسی ها موقعیت بهتری بدست آوردند. (Hure witz , 1978: 162)
موفقیت های هلندی ها در پیشی گرفتن از انگلیسی ها مدیون دستیابی بر نقره های اسپانیا بود، (فوران ، 1377: 69) و تا حدودی دولت ایران را که طالب پول نقد بود راضی کرد، مهمترین کالای صادراتی کمپانی هندشرقی هلند از ایران ابریشم بود.
شرکت انگلیسی در طول همین سال ها 15429 عدل (1542900کیلوگرم ) ابریشم از ایران صادر کرده است، یعنی صادرات هلندی ها در این مدت تقریبا دو برابر انگلیسی ها بوده است. با این وجود لازم به ذکر است که نمی توان هلندی ها را در این دوره یکه تاز تجارت با ایران دانست. تجارت هلندی ها با دولت ایران کم و بیش تجارت دو شریک برابر بود و قرارداد انحصاری و یک طرفه هم در کار نبود. (فوران، 1377: 69) بین کمپانی هند شرقی انگلیس و هلند رقابتی برقرار بود که در نهایت به سود ایران تمام می شد. (فریر، 1380: 243ـ242) توسعه سلطه ایران بر خلیج فارس از اهداف دیگری بود که شاه عباس در ارتباط با هلندی ها دنبال می کرد که نتیجه از آن به دست نیامد. (فلور، 1356: 41ـ54) زیرا شرکت هندشرقی هلند علاقه ای به عملیات نظامی در خلیج فارس نداشت. (فلور، 1369: 390) بنابراین شاه عباس تصمیم به روابط تجاری دوستانه گرفت.
روابط شاه عباس اول با انگلستان
در زمان حکومت الیزابت ملکه انگلستان (966-1012هـ/1558-1603م.) حق انحصاری تجارت با کشورهای دور دست به شرکت های تجاری واگذار شد. (طاهری، 1354: 219) آنتونی جینکینسون در سال 969 ه. ق از جانب ملکه الیزابت به دربار ایران آمد. (Matthee, 1999: 31) از سال ورود تا سال 989ه. ق شش سفر دیگر به وسیله تاجران و ماجراجویان انگلیسی از راه شمال انجام گرفت. (گابریل، 1348: 86) علت این سفرهای انگلیسی ها، سهیم شدن در تجارت شرق با پرتغالی ها بود، (عوض، 1991 م:81) اما در عمل بنا به دلایلی نتوانستند موقعیت چشمگیری بدست آورند. (Amin, 1976: 2-4) در سال 989 ه. با تشکیل شرکت لوانت (Amin , 197: 3) تصمیم گرفته شد تا از راه بصره، بغداد و حلب به مدیترانه با ایران تجارت شود. ( عوض، 1991م: 116) انگلیسی ها به علت مخالفت با پروتستان ها مجبور به دست و پنجه نرم کردن با قدرتمندترین دولت دریایی آن زمان یعنی کشور اسپانیا شدند. (بیانی، 1326: ج1/177) ایجاد شرکت لوانت باعث گشوده شدن تجارت بین انگلستان و امپراتوری عثمانی به طور پایدار شد، (hure witz, 1987: 9) و بازرگانان شرکت لوانت تصمیم گرفتند دامنه فعالیت هایشان را به ایران و هند از طریق راه زمینی سوریه و بین النهرین گسترش دهند. در سال 991 ه. ق جان نیوبری به همراه بازرگانان دیگر به خلیج فارس آمد، اما چند روز بعد از ورودشان به هرمز تنی چند از تجار محلی ونیزی نزد مقامات پرتغالی آنان را متهم به جاسوسی و ارتداد کردند. (سیوری، 1377: 51) فیچ که یکی از بازرگانان همراه نیوبری بود در گزارش خود با شدت تحت تاثیر تجارتی که در هرموز جریان داشت قرارگرفته است. (78-77 Standich , 1978:) در سال 996ه. ق. انگلیسی ها با به دام انداختن یک کشتی پرتغالی درستی مشاهدات و تجربیات نیوبری و فیچ را به چشم خود مشاهده کردند و با انهدام ناوگان اسپانیا در 997ه. ق اعتماد فزاینده ای از قدرت دریایی خود به دست آوردند. (سیوری ، 1377: 52) در نیمه دوم قرن شانزدهم به دلیل ازدیاد فلزات که از آمریکا وارد می شد ثروت بازرگانان چند برابر شد. (پالمر، 1340: ج 1/134) بنابراین بازرگانان انگلیسی رغبت بیشتری برای تجارت پیدا کردند، آنها برای به دست آوردن کالاهای مورد نیازشان و فروختن منسوجات انگلیسی که در آن زمان تولید آنها افزایش یافته بود، نیاز به تجارتی گسترده تر احساس می کردند. (طاهری، 1349: 43؛ پانیکار، 1356: 53) جنگ بین اسپانیا و انگلستان در ربع آخر قرن شانزدهم باعث شد شرکت لوانت در سال 996ه. ق. اقداماتش را به خاطر خطراتی که در مسافر تهای تجاری در دریای مدیترانه وجود داشت به طور موقت به حالت تعلیق درآورد، (عوض، 1991 م: 117) از این رو انگلیسی ها و هلندی ها تصمیم گرفتند در تجارت دریایی از طریق دماغه امید نیک داخل شوند. آنها انتظار داشتند سهمی از تجارت پرسود ادویه آسیا را از این راه به دست آورند. (Matthee, 1999: 932) بازرگانان لندن با تکیه بر تجربیات بازرگانان ماجراجوی عصر الیزابت، (standish , 1998 :78) به ویژه انتشار سفرنامه رالف فیچ، شرکت هندشرقی انگلیس را در سال 1009 ه. /1600 میلادی تاسیس کنند. (هاولی، 1370: 11)
در آخرین سال های قرن 16 م هیئتی مرکب از بیست و پنج نفر انگلیسی به ریاست شخصی موسوم به سر آنتونی شرلی به ایران آمد. از جمله اهداف آنها این بود که عباس را به جنگ با عثمانی بر انگیزند و میان ایران و انگلیس روابط بازرگانی برقرار سازند. بعدها آنتونی شرلی از طرف شاه عباس اول به دربار جیمز اول فرستاده شد، تا پیشنهاد اولیه را دربارۀ تجارت ایران و انگلستان در میان نهد. شاه عباس حاضر شد که ابریشم ایران را که پیشتر از طریق خاک عثمانی به اروپا فرستاده می شد، منحصراً به وسیلۀ کشتی های انگلیسی و از طریق خلیج فارس و جنوب آفریقا به انگلستان و سایر ممالک اروپا بفرستد. ( شوستر والسر، 1364: 90-91) سر آنتونی در دوم اکتبر 1611 م به حضور پادشاه بریتانیای کبیر رسید و اعتبار نامۀ خود را تقدیم کرد و از طرف پادشاه ایران برای انجام این مراسلات اظهار مودت کرد، که جمیع تبعۀ آن اعلی حضرت در تمام اقطار ممالک ایران برای تجارت آزاد و مختار باشند. (شرلی، 1362: 139) ولی در این بین سفیری به نام نقد علی بیگ وارد شد که آنتونی شرلی را تکذیب کرد وکاری کرد که انگلستان رابطۀ خود را با او قطع کند. بنابراین پادشاه انگلستان آنها را همراه سفیری به نام سر ددمور کاتن به ایران فرستاد. نقد علی بیگ از ترس مؤاخذۀ شاه عباس خود کشی کرد. (والسر، 1364: 90-91) کاتن برای انجام مأموریت هایی به ایران آمده بود. از جمله این مأموریت ها این بود که: اولاً ثابت کند که شرلی واقعاً از جانب شاه عباس اول است، ثانیاً زمینۀ تجارت ابریشم را با ایران فراهم کند. درباره ی تجارت ابریشم شاه عباس گفت حاضر است همه ساله در ژانویه ده هزار عدل ابریشم در جزیرۀ هرمز تحویل دهد و به جای آن ماهوت انگلیسی بگیرد و به جای آن تجار انگلیسی قول بدهند که با ترکان تجارت نکنند. اما این مجلس آخرین دیدار آنها بود، زیرا اولاً سفیر از طرف دولت خود اختیار بستن قرارداد را نداشت. ثانیاً این که شاه عباس پرتغالی ها را از هرمز بیرون رانده بود؛ و در صفحه ی غربی نیز در مقابل عثمانی پیروز شد؛ و بغداد نیز تصرف شد؛ و عباس اول بر آن شد که دست انگلیسی ها، اسپانیایی ها و پرتغالی ها را از جزیره ی هرمز و بلکه از سراسر خلیج فارس کوتاه کند، زیرا عباس اول دیگر خود را نیازمند خارجیان نمی دانست. (نوایی، 1377 الف: 132-138) بنابراین شاه عباس اول می خواست که سر مار را به دست دشمن بکوبد. از این لحاظ به نمایندگان شرکت هند شرقی روی خوش نشان داد تا آنجا که به نمایندگان شرکت هند شرقی اجازه داد که به گیلان بروند و هر جور ابریشمی را که می پسندند انتخاب کنند.
همچنین در اواخر سلطنت الیزابت اول که شرکت هند شرقی انگلیس تشکیل شد، این شرکت سعی کرد در عوض منسوجات غیر قابل فروش در هند ابریشم ایران را به دست آورد، و دو سفیر به نامهای جان کروتر و ریچار استیل (john crowther،richard steele) رابه دربار شاه عباس اول فرستاد. بدین ترتیب شرکت هند شرقی انگلیس درسال 1024 ه.ق /1615 م موفق به أخذ اولین عهدنامۀ تجاری با ایران شد. در سال 1026 ه/1617 م نماینده ی دیگری به نام ادوارد کاناک (connock) رابه منظور به دست آورن قیمت مناسبی برای ابریشم به ایران فرستاد. شاه نماینده ی شرکت را پذیرفت و وعده داد که بندر جاسک، هرمز یا هر بندر دیگری را که شرکت بخواهد در اختیار او قرار دهد. شرکت تجارت خانه هایی در شیراز و اصفهان ساخت و در سال بعد عازم جزیرۀ هرمز شد. کاناک و همراهانش در هنگام بازگشت به انگلستان بر اثر مسمومیت هلاک شدند، و معلوم شد که پرتغالی ها آنها را مسموم کردند. پس از او معاونش با ایران وارد مذاکره شد و دولت ایران حاضر به بستن قرارداد در زمینۀ ابریشم شد. در همان سال 1029 ه/ 1620 م سفیر دیگری به نام جیلز هوبس (Giles hobbs) وارد ایران شد، هدف او بررسی خط کشتی رانی ولگا برای تجارت بود. نتایج این بررسی از نظر بهره برداری بسیار منفی بود. (والسر، 1364: 103-104) سرانجام ویلیام بل از طرف انگلیس به ایران آمد. انگلیسی ها بخشی از تعهدات پیشنهادی شاه مبنی بر اخراج پرتغالی از هرمز را عمل کردند؛ و قرار گاه های تجاری در بندر عباس بنا نمودند؛ و یکی از مهم ترین کالا های که از ایران می خریدند ابریشم بود. (والسر، 164: 104-106) در این میان یکی از امتیازاتی که شاه عباس اول به کمپانی هند شرقی انگلیس داده بود آزادی ادای مراسم مذهبی بود. این امتیاز در بطن سیاست عباس اول برای توسعۀ تجارت خارجی قرار داشت و بدون آن چنان توسعه ای امکان نداشت. (سیوری، 1388: 194)
بعد از سقوط هرمز دولت ایران امتیازاتی را که در هرموز به انگلیس ها داده بود در بندر عباس برقرار ساخت. (لکهارت، 1364: 427) شرکت هند شرقی انگلیس به منظور دستیابی به قرار دادهای اقتصادی و تجاری سودمند تر تلاش کرد به شاه عباس فشار آورد، اما تسخیر بغداد در 1032ه/1623 م توسط دولت ایران انگلیس ها را از هرگونه اهرم فشار که در نتیجه تشویق شاه از عثمانی می توانستند به کار گیرند محروم ساخت. (سیوری، 1388: 193) در تجارت بین ایران و انگلیس فرآورده هایی که مبادله می شد، مصنوعات و مواد خام هر دو طرف بودند و از نظر ورود شمش های نقره به ایران، تراز بازرگانی به سود کشور ایران تمام می شد. ( فوران، 1377: 71) بعد از فتح هرموز تجارتی که بین ایران و شرکت های هندشرقی انگلیس و هلند برقرار شد، تجارتی بود که میان طرف های برابر انجام می گرفت. (فوران، 1377: 70)
تجارت منظم ابریشم خام در ایران از طریق خلیج فارس از حدود سال 1030هـ/1620 میلادی آغاز شد. از سال مذکور تا سال 1033هـ/1623میلادی شرکت هند شرقی انگلیس به طور متوسط سالانه 70000 هزار کیلو گرم ابریشم خام را از طریق خلیج فارس انتقال داد. (Herzing , 1978: 73) اوج صادرات ابریشم این شرکت در سالهای 38/1037هـ /28-1627 میلادی به دلیل نارضایتی مقامات تجاری ایران از هلندی ها صورت گرفت که طی این سالها 93800 کیلو گرم ابریشم صادر کرد. (سیوری، 1377: 62) این روابط تجاری حداقل سودی که برای انگلیسی ها داشت این بود که حضور دریایی آنها را در منطقه خلیج فارس که از تمایلات تجاری جدایی ناپذیر بود تامین می کرد. (standish, 1998: 78) بنابراین شاه عباس با ایجاد امنیت در راه های خلیج فارس و استفاده از رقابت کشورهای اروپایی زمینه را برای رونق تجارت ابریشم فراهم نمود.
نتیجه گیری
شاه عباس اول با اقدامات چشمگیر خود در زمینۀ بهبود اوضاع داخلی، تشویق تجار خارجی و بستن قراداد های تجاری و اقتصادی با کشورهای اروپایی، بهره گیری از خدمات تجار ارمنی در گسترش و پیجوئی بازارهای جدید و ایجاد تسهیلات تجاری، دینی و رفاهی برای آنها، توسعۀ دامنۀ راه های موجود و ایجاد کاروان سرا ها، تجارت ماورای بحار ایران را جانی تازه بخشید. تجارت بین هند و ایران و دریای مدیترانه که در پی گشایش خلیج فارس و تصرف هرمز و ایجاد نظم و امنیت به روی کشتی های همۀ کشورهای مختلف گشوده شد، نیز از اهمیت بسزایی برخوردار بود. این امر علاوه بر افزایش حجم وارزش محموله های کشتی رانی کمپانی های هلند و انگلیس، کشتی رانی بومی و محلی را نیز به تکاپو واداشت. اینها همه در پی دستاوردهای سیاسی و اقتصادی شاه عباس اول بود که روحی تازه به تجارت ابریشم در ایران بخشید و موجب پایائی تجارت ابریشم و ایجاد امنیت تجاری ایران در دورۀ صفویان شد.
منابع و مآخذ
1. آژند، یعقوب. (1388). تاریخ ایران (دوره ی صفویان) پژوهش از دانشگاه کمبریج، تهران: انتشارات گلشن، چاپ چهاردهم.
2. اقبال، عباس. (1328). مطالعاتی در باب بحرین، جزایر و سواحل خلیج فارس، تهران: چاپخانه مجلس.
3. اولئاریوس، آدام. (1385). سفرنامه اولئاریوس، مترجم احمد بهپور، تهران: انتشارات ابتکار نو، چاپ اول.
4. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1362). سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران: انتشارات صفی علی شاه، چاپ سوم.
5. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1370). اژدهای هفت سر، تهران: کتاب درنا، چاپ چهارم.
6. بایبوردیان، واهان. (1357). نقش ارامنه ایرانی در تجارت بین المللی تا پایان سده 17 میلادی، ترجمه ادیک باغدا ساریان، تهران.
7. بلان، لوسین لویی. (1375). زندگی شاه عباس، ترجمه و لی الله شادان، تهران: اساطیر.
8. بوندارفسکی، گریگوری. (1361). برتری جویان و امپریالیست ها در خلیج فارس، ترجمه زمان زاده، تهران: انتشارات ابوریحان.
9. بیانی، خانبابا. (1326). تاریخ عمومی، تفوق و برتری اسپانیا ، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
10. بیانی، خانبابا، (1378). تاریخ نظامی ایران (دوره صفویه)، تهران: انتشارات زرین قلم.
11. پالمر، روزول. (1340). تاریخ جهان نو، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران: انتشارات امیر کبیر.
12. پانیکار، ک.م. (1356). آسیا و استیلای باختر، ترجمه محمدعلی مهمید، تهران: انتشارات روز.
13. تاج بخش، احمد. (1373). تاریخ صفویه، شیراز: انتشارات نوید، چاپ اول.
14. تاورنیه، ژان باتیست. (1363). سفرنامه ی تاونیه، مترجم ابوتراب نوری، با تجدید نظر حمید شیروانی، تهران: انتشارت کتابخانه سنائی، کتابفروشی تأئید، چاپ سوم.
15. دوری، عبدالعزیز، و دیگران. (1375). بغداد،(چند مقاله در تاریخ و جغرافیای تاریخی)، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی.
16. دولتشاهی، اسماعیل. (1342). « روابط ایران وهلند در دوره صفویه»، تهران: سخن، دوره 17، ش4،5 .
17. سیوری، راجر. (1388). ایران عصر صفویه، مترجم کامبیز عزیزی، تهران: انتشارات سحر، چاپ هجدهم.
18. سیوری، راجرز. (1377). خلیج فارس از دوران باستان تا قرن هیجدهم، ترجمه حسن زنگنه، قم: انتشارات همسایه.
19. شاردن، ژان. (1384). سفرنامه شاردن (قسمت شهر اصفهان)، مترجم حسین عریضی، بامقدمه علی دهباشی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ دوم.
20. شرلی، آنتونی. (1362). مترجم آوانس، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ اول.
21. شوستر والسر، سیبیلا. (1364). ایران عصر صفوی از دیدگاه سفرنامه های اروپائیان، مترجم غلام رضا ورهرام، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ اول.
22. طاهری، ابوالقاسم. (1349). تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی و انتشارات فرانکلین.
23. طاهری، ابوالقاسم. (1354). تاریخ رو ابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران ، تهران: انجمن آثار ملی.
24. عوض، عبدالعزیز. (1991). دراسات فی تاریخ الخلیج العربی الحدیث، بیروت: دارالجیل، عمان – اردن، الرائد العلمیه.
25. فریر، رانلد دبلیوه. (1384). برگزیده ای ازشرح سفرنامه شاردن، مترجم حسین هژبریان و حسن اسدی، تهران: انشارات پژوهش فرزان روز، چاپ اول.
26. فریر، رانلد. (1380). تاریخ ایران ( دوره صفویان )، پژوهش از دانشگاه کمبریج، ترجمه یعقوب آژند، تهران: انتشارات جامی.
27. فلسفی، نصرالله. (1316). تاریخ روابط ایران و اروپا در زمان صفویه ، تهران: انتشارات بی نا.
28. فلسفی، نصرالله. (1352). زندگانی شاه عباس اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
29. فلور، ویلم. (1356). بکوشش داریوش مجلسی و حسین ابوترابیان، تهران: انتشارات کتابخانه طهوری، چاپ اول.
30. فلور، ویلم. (1371). جسارتهایی از تاریخ اجتماعی ایران(هلندیان در جزیره خارک- خلیج فارس در عصر کریم خان زند)، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: انتشارات توس.
31. فلور، ویلم. (1356). اولین سفرای ایران و هلند، به کوشش مجلسی و ابوترابیان، تهران: انتشارات طهوری.
32. فوران، جان. (1377). مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
33. فیگو ئروا، دون گارسیا. (1363). سفرنامه فیگو ئروا، مترجم رضا سمیعی، تهران: انتشارات نشر نو، چاپ اول.
34. گابریل، آلفونس. (1348). تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تهران: ابن سینا.
35. لکهارت، لارنس. (1364). انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران: انتشارات مروارید، چاپ دوم.
36. مستوفی، محمد محسن. (1375). زبدة التواریخ، به کوشش بهروز گودرزی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چ اول.
37. منشی، اسکندر بیگ. (1377). تاریخ عالم آرای عباسی، به تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران: انتشارات دنیای کتاب.
38. نوایی، عبد الحسین. (1377). روابط سیاسی واقتصادی ایران در دوره ی صفویه، تهران: انتشارات سمت، چ دوم.
39. نوایی، عبدالحسین. (1364). شاه عباس، مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی همراه یادداشت های تفضیلی، ج3، تهران: انتشارات دنیای کتاب.
40. هاولی، دونالد. (1370). دریای پارس و سرزمین های متصالح، ترجمه حسن زنگنه، قم: انتشارات همسایه.
41. همایون، غلامعلی. (1348) اسناد مصور اروپاییان از ایران ، تهران: دانشگاه تهران.
منابع لاتین
1. -Amin, Abdul Amir. British interests in the Persian Gulf. Leiden, 1976.
2. Donald . n . Wilber , Iran ( past and present ) princeton 4 new jersey , 1963 .
3. Ferrier, R.W." An English view of Persians trade in1618". Journal of the Economic and social History of the. Vol. XIX, Part. II.1976.
4. -Ferrier, R.w" The European diplomacy of Shah Abbas I and the First Persian embassy to England". Iran. Vol.XI,1973.
5. -Furber, Holden. Rival empires of trade in the Orient, 1600-1800 Oxford Univercity Press,1976.
6. -Herig, Edmond ."the volum of Iranian raw slik exports in the Safavid Period". Iranian Studies .Vol. 25,Part. I-II.1992.
7. -Horewitz, J.C. Diplomacy in the Near and Middle East. Vol. I, Archive Edition, 1978.
8. -Klein, Rudiger."Caravan trade in Safavid Iran". Etudes Safavids Parsi. Te he ran,1993.
9. -Matthee, Rudolph. The politics of trade in Safavid Iran, Cambridge Univercity press, 1999.
10. Rammazani, Rouhollah, K. The Persian Gulf, Iran s role. Univercity press of Virginia, 1972.
11. steens gaard, Niles. Carra cks, Caravans and Com panies. Copen hagen,1973
12. -standish, John. Persia and the Gulf .Curzon press,1998.
Explaining how to establish security and security in the silk trade during the Shah Abbas I era
(With an emphasis on the convergence and divergence of external relations)
Mohammad Azagh PhD Student in History of Iran after Islam University of Isfahan
Review:
Business security has always played a significant role in the economy of the state. Silk trade in history was one of the key indicators in Iranian trade. The Safavid period of the sixteenth century coincided with the Renaissance in Europe and the simultaneous attention of the European countries to Iran, especially in the field of trade. Shah Abbas I Safavid (1006-1038 AH) found that the key to the happiness and abundance of Iranian economy lies in silk, thus, with such actions as the defeat of Uzbeks and Ottomans and the acquisition of silk states of Iran and the rule of security on the border states, as well The introduction of Armenians, which, due to Christianity, could be more easily communicated with the Europeans, would make Iran's business more fresh. He also created a climate of peace with the establishment of security and safety in roads and inn and expansion of communications. In addition, Shah Abbas with other European countries, including Britain, Portugal and Spain, ... established massive commercial and political ties, and through dispatching ambassadors, he provided export silk to European countries.
Keywords: Shah Abbas I, Foreign Relations, Silk, Business Security, Roads, Caravans