حذف یارانه سوخت و کاهش آلودگی هوا در مشهد (با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه)
محورهای موضوعی : مدیریت محیط زیستمریم مقیمی 1 , ناصر شاهنوشی 2 , شهناز دانش 3 , بیت ا.. اکبری مقدم 4 , محمود دانشور 5
1 - مسوول مکاتبات):دانش آموخته کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
2 - استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
3 - دانشیار گروه عمران، دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
4 - استادیارگروه اقتصاد، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، ایران.
5 - استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد ، ایران.
کلید واژه: یارانه سوخت, آلودگی هوا, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, مشهد,
چکیده مقاله :
زمینه و هدف: آلودگی هوای شهری یکی از بزرگ ترین پیامد های شهرنشینی می باشد که در نتیجه آن هر روز بر تعداد افرادی که بر اثر ناراحتی های تنفسی، قلبی و ریوی، جان خود را از دست می دهند، افزوده می شود. شهر مشهد از جمله کلان شهر های ایران است که مانند سایر کلان شهرها مبتلا به شرایط و مسائل خاص خود می باشد. این شهر به دلیل کثرت آلایند ه ها و منابع آلوده کننده هوا در ردیف هفتم شهر های آلوده کشور قرار دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات حذف یارانه سوخت های فسیلی بر تقاضای سوخت، رفاه و آلودگی هوا در مشهد می باشد. روش بررسی: با استفاده از جدول داده- ستانده استان خراسان رضوی، اهداف مطالعه در قالب مدل تعادل عمومی قابل محاسبه مورد بررسی قرار گرفته است و در چهار سناریوی حذف یکباره، در مدت 3 و 5 سال و در 11 نرخ مالیاتی نتایج مورد ارزیابی قرارگرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با حذف یارانه سوخت های فسیلی، تقاضای واسطه ای و مصرفی سوخت های فسیلی کاهش می یابد. حذف یکباره یارانه سوخت، تقاضای داخلی گاز را 3/197 درصد و تقاضای داخلی فرآورده های نفتی را 3/157 درصد کاهش می دهد. و میزان آلودگی های ناشی از CO2، SO2، NOX، CO، CH و SPMبه ترتیب حدود 9/169درصد، 8/151 درصد و 9/158 درصد، 7/169 درصد، 4/205 درصد و 154 درصد کاهش می یابد. نتیجه گیری در همه سناریو ها با لحاظ اثر مثبت کاهش آلودگی، تغییرات رفاه مثبت بوده است. ولی بالاترین نرخ رشد رفاه با درنظرگرفتن اثرات زیست محیطی، نرخ حذف 15 درصد می باشد.
Abstract Nowadays, one of the most important subjects concerning environmental quality is urban renewal and air pollution. Therefore, governments should strive to take various policies and programs to overcome the environmental problems including air pollution or negative effects of human functions on environment. This study uses an input-output table of the Khorasan-Razavi province in 2001 and amount of pollutants and greenhouse gas emissions to survey the welfare and environmental effects on decline of subsidy on fossil fuels. For this purpose, using MCP and GAMS software, welfare changes with and without environmental impact, changes in demand for fossil fuels and changes in pollutants for 4 scenarios have been studied. Results showed that the elimination of subsidy on fossil fuels would reduce the demand for fossil fuels as an intermediate input and final good. If the environmental effects are considered, in the all scenarios, the welfare changes will be positive and the welfare will increase with the omitting rate increase. The highest growth rate of welfare is obtained to be15%.
1- شهرداری مشهد، « ارزشگذاری نقش فضای سبز شهری بر سلامت انسانی»، معاونت خدمات شهری، سازمان پارکها و فضای سبز، 1388.
2- دفتر برنامه ریزی کلان و برق کشور، « ترازنامه انرژی کشور»، وزارت نیرو، 1380.
3- کدخدازاده، احمد، « تعیین قیمت مناسب حاملهای انرژی در ایران و بررسی آثار آن بر شاخصهای اقتصاد کلان»، پایان نامه کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه تهران، دانشکده اقتصاد، 1376؛ صفحات 14 تا 21 و 52 تا 69.
4- مرکز مطالعات انرژی، « بررسی کارایی انرژی در ایران و کشورهای در حال توسعه»، تهران، 1381.
5- مرکز مطالعات وزارت نفت، « اصلاح سیاست قیمتگذاری فرآوردههای نفتی»، تهران،1382.
6- بزرگزاده، مهدی ، «حذف یارانه حاملهای عمده انرژی و آثار آن بر دهکهای هزینه در بخش خانگی شهری»، پایان نامه کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه تهران، دانشکده اقتصاد، 1376؛ صفحه 46 تا 70.
7- Uri, N. D., Boyd, R., 1997. “An Evaluation of the Economic Effects of Higher Energy Prices in Mexico”. Energy Policy, Vol. 25, No. 2, pp.205 -215.
8- Berument, H., Talpcy, H., 2000. “Inflationary Effect of Crude Oil Prices in Turkey”. Department of Economics. Bilkent University, Turkey.
9- Dubo, I., 2003. “Impact of Energy Subsidies on Energy Consumption and Supply in Zimbabwe: Do the Urban Poor Really Benefit?”. Energy Policy, Vol. 31, No.2, pp. 1635- 1645.
10- باستان نژاد، حسین، « سیاست سقف قیمت و توزیع یارانه در بازار انرژی ایران»، بهار و تابستان 1380، روند نشریهی علمی – تخصصی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، سال 11، شماره 32 و 33،
11- Jensen, J., Tarr, D., 2002. “Trades, Foreign Exchange Rate, and Energy Policies in Iran: Reform Agenda”. Economic Implications and Impact on the Poor.
12- کرباسی، عبدالرضا و همکاران، « برآورد میزان انتشار آلایندههای هوا، ناشی از مصرف سوختهای فسیلی در صنایع کشور»، گزارش طرح، 1383.
13- Boehringer, C., Rutherford, T., 1997. “Carbon taxes with exemptions in an open economy: A general equilibrium analysis of the German tax initiative”. Journal of Environmental Economics and Management, No. 32, pp. 189 -203.
14- Boehringer, C., Rutherford, T., 2002. “Carbon Abatement and International Spillovers” .Environmental and Resource Economics, No.1, pp. 1- 27.
15- Ill, M., 1998. “Green Tax Reform in Sweden: The Second Dividend and the Cost of Tax Exemptions. Economics Department”. Stockholm School of Economics and the Beijer Institute, Stockholm, Sweden.
16- Labandeira, X., Linaresb, P., Rodriguez, M., 2004. “Changes Policies in Spain: An Evaluation of Pollution markets”.
17- Bohringer, C., Wolfgang, W., Starkweather, C., 2002. “Green tax reform and computational economics: A do – it – yourself Approach”. Computational Economics, Vol.13, pp. 75 -109.
18- پرمه، زواره، « بررسی یارانه انرژی وآثار افزایش قیمت حاملهای انرژی بر سطوح قیمتها در ایران». فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، 1384؛ شماره 34، صفحه 117 تا 147.
19- De Melo, J., Tarr, D., 1992. “A General Equilibrium Analysis of Foreign Exchange Shortage in a Developing Country”. Economic Journal, No 91, pp. 891- 906.
20- Kemfert, C., Welsh, H., 2000. “Energy – Capital –Labor Substitution and the economic Effects of CO2 Abatement: Evidence for Germany”. Journal of Policy Modeling, No 22, pp. 641- 660.