امکان سنجی کاربرد مدیریت عملکرد در گروههای آموزشی دانشگاه شیراز از دیدگاه مدیران
محورهای موضوعی : آموزش و پرورش
جعفر ترک زاده
1
(عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز)
سکینه جعفری
2
(دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه شیراز)
کلید واژه: دانشگاه, مدیریت عملکرد, امکا نسنجی, مدیریت آموزش عالی,
چکیده مقاله :
هدف کلی از این پژوهش امکان سنجی کاربرد مدیریت عملکرد در گروههای آموزشی دانشگاه شیراز از دیدگاه مدیران آموزشی دانشگاه بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل مدیران حوزه آموزشی دانشگاه، رؤسا و معاونین آموزشی دانشکده ها و گروههای آموزشی ( 84 نفر) و روش نمون هگیری از نوع نمون هگیری در دسترس بوده است. ابزار جمع آوری دادهها، پرسش نامه محقق ساخته مشتمل بر دو بعد فایده و قابلیت اجرای مدیریت عملکرد در دانشگاه بود، که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع و جمع آوری گردید. 58 پرسش نامه قابل استفاده عودت داده شد. داده ها با استفاده از روشهای آمار استنباطی تحلیل شد. نتایج نشان داد که: مدیران فایده مدیریت عملکرد در دانشگاه شیراز را ارزیابی نموده اند. آنان (Q ولی در سطح کفایت قابل قبول ( 2 ،(Q پایین تر از سطح کفایت مطلوب ( 3 (Q قابلیت اجرای مدیریت عملکرد در دانشگاه شیراز را نیز پایی نتر از سطح کفایت قابل قبول ( 2 ارزیابی نموده اند. با این حال فایده کاربست مدیریت عملکرد و ابعاد آن برای دانشگاه، بالاتر از میانگین قابلیت اجرای مدیریت عملکرد و ابعاد آن در دانشگاه ارزیابی شده است. تعامل مرتبه علمی و گروه آموزشی نیز تأثیر معناداری بر نظر مدیران درباره فایده کاربست و قابلیت اجرای مدیریت عملکرد در دانشگاه نداشته است.
The overall purpose of this research was to study the feasibility of managing performances at Shiraz University’s educational departments, based on the views of educational managers of Shiraz University. This study was a descriptive survey. The research population involved educational managers, principals, and assistants at Shiraz University’s faculties and educational departments (n=84). The participants were chosen through convenience sampling. Data were collected through a questionnaire (developed by the present researchers) with two dimensions: advantage and applicability of managing performance at university. After establishing the reliability and validity of the questionnaire, it was distributed among the participants. Of the study population, 58 usable questionnaires were returned. Data were analyzed using inferential statistics. The results showed that managers evaluated the advantage of managing performance in Shiraz University to be below the desired level of adequacy (Q3), and to be at an acceptable adequacy level (Q2). Similarly, they found the applicability of managing performance at Shiraz University to be lower than the acceptable adequacy level (Q2). However, the advantage of using managing performance and its dimensions at university was assessed to be higher than the average of its applicability at the university. Interaction of academic rank and educational department had no meaningful impacts on managers’ viewpoint regarding the advantage and applicability of managing performances.