تحلیل و نقد قاعده الساقط لا یعود
عبدالله بهمن پوری
1
(
الهیات ، علوم انسانی ، دانشگاه یاسوج
)
کلید واژه: دَین, الساقط لایعود, , ذمه, , اسقاط, , , ,
چکیده مقاله :
عرصه ی معاملات عرصه ی حاکمیت اراده است و افرد با ارداه اقدام به معامله و یا انحلال آن می نمایند. یکی از موارد مهمی که در در بیان فقها و حقوقدانان اثر حاکمیت اراده نادیده گرفته شده است استناد به قاعده ی الساقط لایعود است. مطابق این قاعده اگر دین یا حقی ساقط شد اعاده و بازگرداندن مجدد آن به ذمه ممکن نیست. بنیان این دیدگاه خلط عالم اعتباری حاکم بر معاملات با عالم حقیقت و قیاس اسقاط دین با زوال اجسام مادی و فیزیکی است. به این قاعده در مواردی چون امتناع رجوع به ایقاعات، امتناع بازگشت دین ساقط شده به ذمه استناد شده است. برخی گفته اند اعاده معدوم کلا ممکن نیست، برخی نیز گفته اند اعاده ی معدوم ممکن نیست و اعاده ی مثل آن ممکن است و نهایتا عده ای باور دارند که اعاده ی خود فرد سقط شده ممکن است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی ضمن رد ادله و استدلال های قایلین این دیدگاه، با عنایت به ادله ای چون اصل حاکمیت اراده و تمیز مقام اعتبار از حقیقت، پیشنهاد اصلاح و ترمیم این قاعده را تبیین می نماید.
چکیده انگلیسی :
The realm of transactions is the realm of the rule of the will, and individuals willingly trade or dissolve it. One of the important cases in which the effect of the rule of will is ignored in the expression of jurists and jurists is the invocation of the rule of the abrogated invalid. According to this rule, if a religion or right is revoked, it is not possible to restore it. The basis of this view is the confusion of the credit world governing transactions with the world of truth and the analogy of the abolition of religion with the decay of material and physical bodies. This rule has been invoked in cases such as refusal to refer to agreements, refusal to return the revoked religion to liability. Some have said that restoration of the extinct is not possible at all, some have said that restoration of the extinct is not possible and restoration like that is possible, and finally some believe that the restoration of the aborted person is possible. This descriptive-analytical method, while rejecting the arguments and arguments of those who hold this view, explains the proposal to amend this rule with regard to arguments such as the principle of the rule of will and the purity of the authority from the truth.
_||_