عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی
محورهای موضوعی : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتصدیقه مهدوی نژاد 1 , سعید یاری 2
1 - کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل، دانشگاه غیرانتفاعی مهرالبرز
2 - کارشناسی ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه صداوسیما، تهران، ایران
کلید واژه: استراتژیهای کسب و کار فناوری محور, شرکتهای دانش بنیان, شرکتهای صادراتی,
چکیده مقاله :
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژی های کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی انجام پذیرفت . روش: پژوهش مذکور کاربردی و در زمینه مطالعات توسعه ای است. داده های گردآوری شده کیفی و با رویکرد نظریه داده بنیاد می باشد. جامعه ی آماری پژوهش مدیران و متخصصان حوزه ی صادرات در شرکت های دانش بنیان بوده که از طریق نمونه گیری نظری با یازده نفر از آنان مصاحبه های عمیق نیمه ساختمند انجام شده است. سپس با استفاده از کدگذاری باز، مفاهیم و مقوله های استخراج شدند . یافته ها: براساس فرایند نظریه داده بنیاد، طی مراحل کدگذاری 52 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شناسایی و دسته بندی شدند. سپس ضمن شناسایی مقوله محوری، مقوله ها در درون مولفه های اساسی شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردهای و پیامدهای قرار گرفتند و مدل نهایی شکل گرفت. نتیجه گیری: شرکت های دانش بنیان می توانند با استفاده از استراتژی های فناورانه در مدل کسب و کار، شناسایی بازارهای هدف جدید، استفاده از خلاقیت و دانش بروز و بهره گیری از تجربیات سایر کشورها، به روش های فناورانه در تولید محصولات جدید و گسترش صادرات این کالاها روی آورند.
Purpose: The purpose of this research is to identify the factors influencing the policy formulation of technology-oriented business strategies in export companies. Method: The collected data is qualitative and with the approach of foundational data theory. The statistical population of the research is managers and specialists in the field of export in knowledge-based companies, and semi-structured in-depth interviews were conducted with eleven of them through theoretical sampling. Then, using open coding, concepts and categories were extracted. Findings: Based on the foundation's data theory process, 52 sub-categories and 5 main categories were identified and categorized during the coding process. Then, while identifying the central category, the categories were placed within the basic components of causal conditions, fields, interventionists, strategies and consequences, and the final model was formed. Conclusion: Knowledge-based companies can use technological strategies in the business model, identify new target markets, use creativity and up-to-date knowledge, and take advantage of the experiences of other countries, to turn to technological methods in producing new products and expanding the export of these goods.
انوشه، مرتضی و سیدمجتبی موسوی ، نقبی. (1397)، تحلیل چارچوب بخش بندی بازارهای بین المللی و استراتژیهای ورود به بازاهای جهانی ، سومین کنفرانس بین المللی مدیریت، حسابداری و حسابرسی پویا، تهران، دانشگاه صالحان.
جعفرزاده مهدی، | رضوانی مهران، داوری علی. (1398). ارائه الگوی بکارگیری استراتژی رقابت همکارانه در بین المللی سازی خوشه های صادرات محور با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری. مجله مدیریت کسب و کار بین المللی، دوره 2، شماره 4، 51-72.
حاتمی، محمدرضا، چراغعلی، محمودرضا، سعیدی، پرویز، مستقیمی، محمودرضا.(1399). ارائه الگوی بین المللی شدن کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعتی مورد حمایت صندوق کارآفرینی امید. فصلنامه سیاست نامه علم و فناوری. دوره 11، شماره 2. 5-16.
حقیقی، محمد. (1393). بازارگانی بینالملل، چاپ سیزدهم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
خیرالهی، ام لیلا، مژگان، میرزایی. (1398). مروری بر استراتژیهای ورود به بازارهای بینالمللی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری، مدیریت و نوآوری در کسب و کار، تهران، دبیرخانه دائمی کنفرانس.
قادری، ماریه و محمدی، سحر،1395،بررسی رابطه استراتژی های فناورانه و عملکرد سازمان با نقش میانجی قابلیت های استراتژیک در شرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه،پنجمین کنفرانس ملی مدیریت، اقتصاد و حسابداری،تبریز
عربی، افسانه، چراغعلی، محمدرضا، شریف زاده، محمدشریف، گرجی، محمدباقر. (1400). شناسایی و ارزیابی شاخصهای تجاری سازی دانش با رویکرد بینالملل در شرکتهای دانش بنیان تهران. فصلنامه مدیریت کسب و کار، شماره 49، 432-447.
_||_
Brege, H., & Kindström, D. (2020). Exploring proactive market strategies. Industrial Marketing Management, 84, 75–88.
Cuervo‐Cazurra, Al., Doz, Y., & Gaur, A. (2020). Skepticism of globalization and global strategy: Increasing regulations and countervailing strategies. Global Strategy Journal, 10 (1), 3–31.
Descotes, R.M, & Walliser, B. (2018). International marketing related competences and SMEs export performance during the recession. Cairn. Info Matieres A Reflexion, 3(21): 61-82.
Hoang, P. (2016). Relationship of Export Market Orientation, Selected Export Strategy, and Export Performance: An Empirical Study. Global Journal of Management and Business Research, 15 (6): 25-32.
Hemmat afza, Omid Masoud Ahmadi, Rahman Ghaffari, Identify the Factors Affecting the Foreign Trade Policy of Basic Goods in the Context of Economic Sanctions, Journal of Islamic Life Style Centeredon Health, 2020:4(2): 304-317.
Hsieh, L., Child, J., Narooz, R., Elbanna, S., Karmowska, J., Marinova, S., and Zhang, Y. (2019). "A multidimensional perspective of SME internationalization speed: The influence of entrepreneurial characteristics". International Business Review, 28(2), pp. 268-283.
Krammer ,Sorin M.S., Strange ,R., & Lashitew, A.(2017). The export performance of emerging economy firms: The influence of firm capabilities and institutional environments. International Business Review, 27 (1): 1- 13.
Peng, Yao, Lin, Ku (2017). The effect of global dynamic capabilities on internationalizing SMEs performance. Baltic Journal of Management, 12(2).
Thakkar, B.S. (2021). Culture in Global Businesses: Addressing National and Organizational Challenges. Cham: Springer International Publishing. Retrieved from
Zakić, K., & Radišić, B. (2017). Strategies of Chinese Companies when Entering Global Market. Varazdin Development and Entrepreneurship Agency, John Naisbitt University
عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی
نام نویسندگان
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی انجام پذیرفت .
روش: پژوهش مذکور کاربردی و در زمینه مطالعات توسعهای است. دادههای گردآوری شده کیفی و با رویکرد نظریه داده بنیاد میباشد. جامعهی آماری پژوهش مدیران و متخصصان حوزهی صادرات در شرکتهای دانشبنیان بوده که از طریق نمونهگیری نظری با یازده نفر از آنان مصاحبههای عمیق نیمه ساختمند انجام شده است. سپس با استفاده از کدگذاری باز، مفاهیم و مقولههای استخراج شدند .
یافتهها: براساس فرایند نظریه داده بنیاد، طی مراحل کدگذاری 52 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شناسایی و دستهبندی شدند. سپس ضمن شناسایی مقوله محوری، مقولهها در درون مولفههای اساسی شرایط علی، زمینهای، مداخلهگر، راهبردهای و پیامدهای قرار گرفتند و مدل نهایی شکل گرفت.
نتیجه گیری: شرکتهای دانشبنیان میتوانند با استفاده از استراتژیهای فناورانه در مدل کسب و کار، شناسایی بازارهای هدف جدید، استفاده از خلاقیت و دانش بروز و بهره گیری از تجربیات سایر کشورها، به روشهای فناورانه در تولید محصولات جدید و گسترش صادرات این کالاها روی آورند.
کلمات کلیدی: استراتژیهای کسب و کار فناوری محور، شرکتهای دانش بنیان، شرکتهای صادراتی
مقدمه
صادرات از جمله مهمترین قدمهای سازمان برای گسترش سرمایهگذاری و ورود به بازارهای بینالمللی و توسعه فعالیتهای تجاری است(فاریابی و همکاران، 1399) و همگام با رشد اقتصاد جهانی به عنوان یکی از فعالیتهای اقتصادی که نسبت به دیگر فعالیتها رشد بیشتری دارد، مورد توجه قرار گرفته است و همچنین به عنوان یکی از فعالیتهای تجاری و رایجترین روش برای ورود به تجارت بینالمللی برای افزایش بهرهوری تولید و اقتصاد کشور ضروری میباشد (کرامر و همکاران1، 2017). شرکتها و کشورها به منظور دستیابی به بخشهای بیشتری از بازار، افزایش درامد، به دست آوردن منابع کمیاب، هزینههای پایین، مزایای رقابتی و رشد اقتصادی، صادرات را به عنوان استراتژی اصلی خود قرار میدهند (هوانگ2، 2016).
در سالهای اخیر، نیاز به توسعه صادرات و ورود به بازارهای جهانی با توجه به وجود تحریمهای نفتی و تجاری ایران، بیش از پیش اهمیت یافته است. زیرا اتکا به درآمدهای نفتی و وابستگی این درآمدها به مسائل سیاسی، موجب آسیبپذیری جدی اقتصاد گشته است(انوشه و نقبی، 1398). شاید دلیل توجه روز افزون به صادرات را بتوان در واژه تراز پرداختها جستجو کرد چون اکثر کشورها به نحوی کسری تراز پرداختها را چه به صورت واقعی و چه در قالب یک پیشبینی صرف تجربه نمودهاند، امروزه این امر به صورت یک قانون درآمده است که توسعه صادراتی یا بینالمللی شدن تنها راه بقا و رشد باشد(خیرالهی و میرزایی، 1398).
دلیل عمده دیگر در زمینه افزایش تمایل به سمت صادرات شاید تغییر در اقتصاد جهان باشد. این تغییر که مشخصههای آن گسترش تکنولوژی جدید در تمام جهان، کاهش موانع تجاری، شکلگیری موافقتنامههای تجاری چندجانبه میان کشورهای جهان ، مقررات زدایی بازارهای مالی و نزدیک شدن ذائقه مشتریان به هم و در کل جهانی شدن اقتصاد است، میتواند انگیزه مهمی را در جهت ایجاد تمایل به سمت صادرات به وجود آورد (بریچ و کیندستروم3، 2020).
دراکر معتقد است که امروزه در هر کشور و در هر کسب و کاری، به خصوص کسب و کارهای بزرگ، آنهایی که میخواهند خوب عمل کنند باید بپذیرند که در حال حاضر اقتصادجهانی حرف اول را میزند و سیاستهای اقتصاد داخلی تنها در صورتی موفق میشود که خود را قدرتمند نماید و یا حداقل کار کند که به موفقیت رقابت بینالمللی کشورشان لطمهای وارد نسازد(رادیسیک و زاکیک، 2017).
ظهور یک جهان بدون مرز که باعث سهولت در جریان آزاد اطلاعات و منابع میگردد همانند شمشیری دو لبه است که باعث ظهور فرصتها و هم ایجاد تهدیدات بسیاری میشود. برای موفقیت در چنین جریانی و برای بهرهبرداری از فرصتها و احتراز از تهدیدات لازم است که کشورها توانمندی خود را شناسایی نموده و ضعفهای خود را پوشش دهند. در این زمینه شناسایی مزیت نسبی شرکتها از اهمیت زیادی برخوردار است (حقیقی، 1393).
تقویت بنیه رقابت در تولید و صادرات در بازارهای جهانی مستلزم توجه به چند نکته است. ارتقای کیفیت کالاها متناسب و مطابق با استانداردهای قابل قبول جهانی، استفاده از دانش روز دنیا در تولید محصولات، کاهش قیمت تمام شده و همسانی با قیمت کالاهای مشابه در بازارهای بینالمللی و مدیریت بازار از نکات مهم است که برای بهرهگیری از مزیتهای نسبی موجود و ایجاد مزیتهای نسبی جدید جهت رقابتپذیری کالاهای تولیدی ضرورت دارد(تاکار4، 2021). با این حال فقدان استراتژی کسب و کار که بتوان با توجه به امکانات موجود برنامههای توسعه را بر آن اساس استوار ساخت موجبات انحراف از اهداف کلی رشد اقتصادی و تامین رفاه اجتماعی و بهبود سطح زندگی مردم را فراهم میآورد.
علاوه بر این ورود به بازارهای بینالمللی نیازمند برنامهریزی و اداره کردن مبادلات مابین مرزی است تا اهداف افراد و سازمانها برآورده گردد. بازارهای داخلی و خارجی تفاوتهای بسیاری دارند که از آن جمله میتوان به تفاوت در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد. تفاوتهای موجود در آب و هوا، محیط طبیعی، فرهنگ، منابع و فناوری، نیازهای تولیدی و خدماتی متفاوتی را بوجود میآورد(خیرالهی و میرزایی، 1398).
در بازارهای بینالمللی عدم اطمینان محیطی، رقابت، پیچیدگی، جهانیسازی و تغییرات فرایند و فناوری نقش مهمی در عملکرد شرکتها ایفا میکنند. این، در حالی است که مهمترین دغدغه سازمان/شرکتها، تدوین و پیادهسازی استراتژیهایی است که عملکرد آنها رادر شرایط رقابتی بازارهای بینالمللی تضمین کند. دلیل اصلی رکود شرکتها و اینکه عملکرد بسیار پایینی دارند، عدم استفاده از استراتژیهای جدید و فناوریمحور است(کورو و همکاران5، 2020). لذا مدیریت بازاریابی میبایستی فرصتهای موجود را از طریق تدوین استراتژیهای توسعه بازارهای خارجی تجزیه و تحلیل کند تا بتواند بهترین استراتژیهای کسب و کار فناوری محور را شناسایی نموده و به کمک آن خدمات مورد نیاز مصرفکنندگان هدف را تامین نماید(انوشه و نقبی، 1398). در این زمینه پژوهشگران معتقدند که در زمینه تولیدات، سازمانی موفق است که به طور مرتب و با توجه به وضعیت بازار استراتژیهای نوآورانه را شناسایی نموده تا بتواند بر رقابت عدم اطمینان حاصل از وجود آشفتگی در بازارهای بینالمللی غلبه کند. این استراتژیها به عنوان نیروی محرکه رقابت و مزیت رقابتی در بازارهای جهانی مطرح شدهاند که میتوانند با ایجاد فرصتهای مناسب برای کسب سود، موجب بهبود راندمان شرکت گردند(رحیم نیا و همکاران، 1397).
در این میان صادرات متکی بر صنایع فناوری محور به علت ارزش افزوده بالا و موثر بودن بر دیگر بخشهای اقتصادی از مهمترین بخشهای صادراتی است. داشتن مزیتهای مبتنی بر سطح فناوری برای موفقیت در محیط تجاری بینالمللی نقشی کلیدی ایفا میکند. شرکتهایی که سطح شایستگی تکنولوژیکی آنها نسبت به دیگر شرکتها بالاتر است، در بکارگیری استراتژیهای کسب وکار نوآورانه موفقتر هستند. شایستگی تکنولوژیکی دلایل تفاوت شرکتها، چگونگی تغییر آنها در طول زمان و امکان بقای آنها در عرصه رقابت را تبیین مینماید(پنگ و همکاران6، 2017). عملکرد صادرات محصولات فناورانه طی دوره بحران مالی اخیر نشان داد که برخلاف صادرات محصولات سنتی، عایدی صادراتی آنها باثبات بوده و در نتیجه تکانههای خارجی کمتر آسیبپذیر است و در هر حرکت به سمت اقتصاد مستقل از درآمدهای نفتی، بخش صادراتی قابل اتکا خواهند بود(دسکوتز و والیسر7، 2018).
استراتژیهای فناوریمحور سازمان در یک افق مشخص، مسیرهای توسعه و پیشرفتهای فناوری و همچنین کسب و بهرهبرداری از دانشهای نو را مشخص میکند. همچنین فناوری مناسب را برای تولید و ارائه محصول؛ با قیمت مناسب را تعیین کرده و مجموعهای از اهداف و ابرازهای کنترل را برای رسیدن به آنها در اختیار سازمان قرارداد میدهد . هدف از استراتژيهای فناوریمحور، دستيابي به مزيت فناوري پايدار است كه مزيت رقابتي مشخصي را به دنبال دارد. بهکارگیری استراتژیهای فناورانه در شركت بايستي مطابق با خطمشیهایی باشد كه بهدقت و بهخوبی طراحیشدهاتد. با این وجود در حوزه فناوري، خط مشیگذاری و اقدامات مربوط به آن، مطالعات كمتري مستقیماً به گونه شناسي و دستهبندی استراتژي فناوري پرداخته است.(قادری و محمدی، 1395). خط مشی، صرف اتخاذ یک تصمیم نسیت، بلکه پروسهای شامل تمام اعمالی است که از زمان احساس امکان بروز مشکل شروع و در نهایت به ارزیابی نتایج حاصل از اجرای خط مشی، ختم میگردد. در مفهوم کلی، خطمشی، الگوی پایداری است که انتظارات مختلف و گاهی متناقض را پاسخ میدهد و برای جلب همکاری در حل مسائل، انگیزه ایجاد میکند. اگر سیاستهای تجارت خارجی کشور در چارچوب یک خط مشی صحیح پیش رود به تجارت صرفا به عنوان مفری برای مازاد یا کمبود تولید داخلی نگریسته نمیشود، بلکه تجارت خارجی به عنوان عامل تعیینکننده رشد اقتصادی و وسیله ارتقای فناوری، کارایی و بهرهوری کل عوامل تولید شناخته خواهد شد(همت افزا و همکاران، 2020).
در مطالعات مختلف، استراتژيهای فناوريمحور بيشتر براساس زمان ارائه فناوري جديد طبقهبندی میشد. فريمن استراتژیهاي نوآوري فناورانه را به شش دسته تقسيم و بهویژه بر روي تفاوتهای ظريف انواع دنبالهروی تأکید میکند كه اين شش طبقه عبارتاند از: (قادری و محمدی، 1395)
ü تهاجمي: طراحیشده براي كسب رهبري (پيشگامي) در فناوري و بازار از طريق جلوتر بودن از رقبا در ارائه فرآيندها و محصولات جديد.
ü تدافعي: آماده بودن براي ارائه محصول به بازار درست پشت سر پيشگام.
ü تقليدي: درحالیکه هدف از استراتژیهاي تدافعي توليد محصولاتي است كه بهینهشده محصولات پيشگامان باشد، استراتژي تقليدي آن است كه يك شرکت محصولات شرکتهای نوآور را تقليد كند.
ü وابسته: كه در آنیک شرکت بپذیرد كه به شكل اقماري عمل كند يا زیرمجموعه يك شركت قویتر باشد. نوآوري نتيجه يك درخواست خاص از سوي مشتريان است.
ü سنتي: مطابق با استراتژي شرکتهایي است كه در صنايعي فعاليت میکنند كه بازار، متقاضي تغيير نيست و اجباري براي رقابت وجود ندارد.
ü فرصتطلب: كه بر اساس استراتژي كسب موقعيت مناسب عمل میکند.
علیرغم اهمیت استراتژیهای فناوری محور در رشد و کسب مزیت رقابتی شرکتها؛ ارزیابی موقعیت اقتصاد دانشبنیان ایران با کشورهای منطقه براساس متدولوژی ارزیابی بانک جهانی و با توجه به شاخصهای اقتصادی دانش، آموزش، تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی، نوآوری، رژیم نهادی و مشوقهای اقتصادی نشان میدهد، آنچه تاکنون در راه رشد اقتصاد دانشبنیان انجام شده نامتوازن بوده و بصورت همگن این رشد صورت نگرفته است. همچنین یافتهها نشاندهنده این حقیقت است که ایران در صادرات کالاهای فناوریمحور، تنها در تعداد بسیار محدودی از ردیفهای تعرفهای رقابتمند است و درک مناسب این واقعیت، لزوم خط مشی گذاری در استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی را نمایانتر میکند. از سوی دیگر افزایش سهم کالاهای مبتنی بر فناوری پیشرفته در صادرات صنعتی کشورها یکی از شاخصهای توسعه یافتگی محسوب میشود و توسعه صادرات کالاهای فناوریمحور، یکی از اهداف مهم استراتژی بلندمدت توسعه صادرات کشور است، بطوریکه محور جدید صادرات کالاها و خدمات فناوریمحور به محورهای اساسی صادرات غیرنفتی افزوده شده است که در این زمینه شرکتهای فناوریمحور صادرکننده پارک فناوری پردیس مورد مطالعه قرار گرفته است(عربی و همکاران، 1400).
بررسی مطالعات گذشته نشان داده که در زمینه صادرات کالاهای فناوریمحور و خطمشیهای استراتژیک کسب و کارها در این زمینه مطالعات کمی صورت گرفته است. در این زمینه منافزاده هیر و همکاران (1400) در پژوهشی با استفاده از روش داده بنیاد و مصاحبه با 14 نفر از متخصصین در امر صادرات به این نتیجه رسیدند که عوامل مالی و بینالمللی، تولید و بازاریابی، نظارتی، آموزشی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در توسعه صادرات محصولات پتروشکی در بازارهای خارجی موثر هستند.
عربی و همکاران(1400) در پژوهشی با بررسی 175 نفر از مدیران و کارشناسان شرکتهای دانشبنیان مستقر در پارکهای فناوری واقع در پردیس دانشگاهی عنوان داشتند شاخصهای تجاریسازی دانش با رویکرد بینالملل در شرکتهای دانشبنیان تهران شامل آمادگی نهادی، اقتصادکلان، بنگاه یا شرکت،بهرهبرداری از ارزش، پیشنهاده ارزش، تبیین مفهوم، خدمات حمایتی، زایش و برایش ایده، زیست بوم، سرمایه معنوی، ظرفیت کارآفرینی فناروانه، قابلیت مدیریت کسب و کار و کیفیت شبکه بودند.
حاتمی و همکاران(1399) در مطالعه خود عنوان داشتند که متغیرهای ویژگی محصول و تنوع در آنها تأثیر مثبت و معناداری در بینالمللی شدن کسبوکارهای کوچک و متوسط دارند. این درحالی است که روابط بینالمللی تأثیر منفی و معنادار در بینالمللیشدن کسب و کارهای کوچک و متوسط دارد.
جعفرزاده و همکاران (1398) در پژوهشی به ارائه الگوی بکارگیری استراتژی رقابت همکارانه در بینالمللی سازی خوشههای صادرات محوری پرداخت و با معرفی پانزده عامل موثر, الگوی پیشنهادی را در سه سطح مختلف توسعه داده است. مطابق با این الگو با اولویت ترین عوامل تاثیرگذار در توسعه بین المللی خوشه های صادراتی کشور دو عامل شناخت عمومی خوشه ها از محیط بازارهای صادراتی و انعقاد قرارداد و تفاهم نامه های تجاری بین المللی توسط آنها می باشد که در سطح سوم الگوی پیشنهادی قرار دارند, در حالی که سه عامل سطح دوم یعنی مدیریت تعارضات اعضای خوشه, تحلیل روندهای موجود در بازارهای بین المللی و تحلیل جذابیت های بازارهای بین المللی توسط خوشه در درجه اهمیت بعدی نسبت به دو عامل قبلی قرار دارند. ده عامل تعیین شده در سطح اول الگوی پیشنهادی از جمله تدوین استراتژی و برنامه های عملیاتی صادرات, توسعه فرهنگ همکاری و کارگروهی و. . . از اولویت های بعدی در این زمینه محسوب می شوند.
شیه و همکاران8(2019) در مطالعات خود به بررسی تاثیر ویژگیهای کارآفرینی از جمه تجربه، منطق و استراتژیهای کسب و کار نوآورانه بر سرعت بینالمللی شدن 180 کسب و کار کوچک و متوسط پرداختند و نشان دادند که بینالمللی شدن زودهنگام کسب و کارها با تجربهی تجارت بینالمللی کارآفرینان و درک آنها از فرصتهای خارجی و همچنین ترجیح یک استراتژی نوآورانه همراه است.
وانگ و همکاران9(2018) با بررسی همکاریهای بینالمللی 35 شرکت فعال در صنعت هوا فضا عنوان داشتند زمانبندی مناسب و انتخاب شریکی با خصوصیات داشتن منابع مکمل، داشتن انگیزه همکاری و سابقه پیشین همکاری نقش مهمی در موفقیت فعالیتهای بینالمللی دارد.
هاگن و همکاران10(2014) نیز در پژوهشی با در نظر گرفتن ابعاد مختلف بینالمللی شدن شامل جهتگیری استراتژیک و مزیت رقابتی، چهار گروه از استراتژیهای موجود در بینالمللی شدن شرکتهای کوچک و متوسط شامل گروه رشد محور، گروه مشتری محور، گروه محصول و گروه فاقد استراتژی را شناسایی کردند.
با توجه به پیشینههای عنوان شده میتوان دید در هیچ پژوهشی به بررسی و شناسایی عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی پرداخته نشده است و پژوهش حاضر تا آنجا که محقق متوجه شده است جزو اولین مطالعات انجام شده در ایران در زمینه صادرات محصولات فناور محور است.
روش پژوهش
براساس هدف، جهتگیری کلی این پژوهش بنیادی است؛ زیرا با نظریه پردازی، مدلی برای خط مشیگذاری در زمینه صادرات کالاهای فناوری محور در کسب و کارهای دانشبنیان مطرح شده است. براساس نحوه گردآوری دادهها نیز، پژوهشی توصیفی بهشمار میرود. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق با خبرگان فعال در حوزه صادرات است.
جامعه پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور در شرکتهای صادراتی تعریف شده است، بنابراین خبرگان این حوزه که شامل مدیران و کارشناسان شرکتهای دانشبنیان آشنا به حوزه صادرات؛ در پارک فناوری پردیس؛ مدنظر بودند که با 11 نفر از آنان مصاحبه به عمل آمده است. نمونهگیری نیز به صورت نظری انجام شد. نمونه گیری نظری، نوعی نمونهگیری هدفمند است که پژوهشگر را در خلق یا کشف نظریه با مفاهیمی یاری میکند که ارتباط نظری آنها با نظریه در حال تکوین اثبات شده است. در نمونهگیری نظری از رویدادها نمونه گیری میشود، نه لزوما از افراد و تا رسیدن مقوله ها به اشباع نظری ادامه مییابد مقصود از اشباع نظری، مرحلهای است که در آن دیگر داده های جدیدی در ارتباط با مقوله پدید نیایند، مقوله گسترة مناسبی یافته و روابط بین مقوله ها برقرار و تأیید شده باشند. در این پژوهش از مصاحبه دهم، تکرار در داده ها مشاهده شد؛ به گونهای که مفهوم جدیدی شناسایی نشد، اما با وجود این، در نهایت دوازده مصاحبه صورت پذیرفت.
این پژوهش رویکرد کیفی داشته و از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، به گردآوری و تحلیل داده ها پرداخته است. با در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر خط مشیگذاری، بدیهی است که شناسایی اینگونه عوامل باید با رویکردی کیفی انجام گیرد؛ زیرا رفتار خبرگان این حوزه را نمیتوان با پدیده های کمی بیان کرد؛ بنابراین ناگزیر به پیروی از رویکرد کیفی خواهیم بود. با استناد به اصول موضوعه در پارادایم تفسیری، پیروی از این پارادایم از جنبه هایی منطقی به نظر میرسد.
استراوس و کوربین برای پردازش داده مبنا و نظریهپردازی مبتنی بر گرداوری داده که در آنها مقولات حول پارادایمی اساسی و مبنایی شکل گرفتهاند با بافت موضوعی پژوهش به طور اساسی ماهیتی پارادایمی دارد، الگویی را ارائه میکنند که برای کدگذاری مقولات و استخراج نتایج پژوهش طراحی شده است. این الگو حول فرایندی شکل میگیرد که مواجهه پژوهشگر با پدیده مورد پژوهش را بررسی میکند. کرسول این الگو را به صورت شکل 1 نشان داده است(کرسول، 1381).
بستر پدیده |
پیامدها |
شرایط علی |
راهبردها |
شرایط مداخله گر |
شکل1. الگوی پارادایمی (کرسول، 1381)
یافتههای پژوهش
یافتههای پژوهش کدگذاری داده ها شامل سه مرحله کدگذاری باز ، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است. البته نباید این سه نوع کدگذاری را متمایز از یکدیگر دانست، یا به لحاظ زمانی، مراحلی مجزا در فرایند تفسیر به شمار آورد؛ بلکه اینها روش های مختلف برای کار با داده های متنی هستند که محقق در صورت نیاز آنها را جابه جا یا با هم تلفیق میکند. فرایند تفسیر با کدگذاری باز آغاز و با نزدیک شدن به مراحل پایانی فرایند تحلیل کدگذاری، گزینشهای بیشتر مطرح میشود. اشتراس و كوربین به طور خلاصه مراحل زیر را برای تحلیل داده ها در روش داده بنیاد پیشنهاد میکنند:
1. گردآوری داده ها و کدگذاری باز (دسته بندی و تشکیل مفاهیم)؛
۲، کد گذاری محوری (انتخاب مقوله محوری و مرتبط کردن سایر مقوله ها با آن)؛
٣. تعیین راهبردها (عمل یا تعامل های حاصل از پدیده اصلی)
۴. تعیین زمینه و بستر (شرایط ویژه مؤثر بر راهبردها)؛
۵ تشخیص شرایط مداخله گر (شرایط عمومی محیطی مؤثر بر راهبردها)؛
6. پیامدها (نتایج پدیدار شده در اثر راهبردها).
کدگذاری باز
در این مرحله پژوهشگر با مرور مجموعه داده های گردآوری شده، تلاش میکند که مفاهیم مستتر در آن را باز شناسد و به آن، مرحله باز گفته میشود؛ چرا که پژوهشگر بدون هیچ محدودیتی به نام گذاری مقوله ها می پردازد. به بیان دیگر، در کدگذاری باز پژوهشگر با ذهنی باز مقوله ها را نام گذاری میکند و محدودیتی برای تعداد کدها و مقولهها قائل نمیشود .
پس از شناسایی کدهای اولیه و در نظر گرفتن کدهای مشابه، 52کد مفهومی استخراج شد و سپس در مرحله بعد با بررسی این کدها و طبقه بندی آنها،5 مقوله اصلی براساس الگوی پارادایمی ترسیم شده در شکل 1 شناسایی و استخراج شدند. در جدول1 مفاهیم و مقولههای فرعی مترتب بر آنها ذکر شده است.
جدول1. مقولههای فرعی و اصلی استخراج شده
مقوله اصلی | مقوله فرعی | فراوانی |
شرایط علی | شرایط بین المللی و بازارهای خارجی | م1-م6-م7-م10 |
عوامل دانشی و تاکید بر مفهوم سازمان یادگیرنده | م4-م5-م8-م11 | |
شریک سرمایه گذار خارجی | م2-م7-م5-م10 | |
رصد فعال رقبا و درک تحولات | م2-م4-م8-م10 | |
گردآوری مستمر اطلاعات | م3-م6-م7-م8 | |
استراتژی سازی برای صادرات کالاهای فناوری محور | م1-م5-م7-م9 | |
سرمایه گذاری در کالاهای فناوری محور | م2-م4-م8- م 5 | |
شرایط مالی شرکت جهت تولید کالای فناوری محور | م5-م7-م9 | |
حمایتهای خارجی: مشاوران کسب و کار، مهارت ارائه دهندگان IT، فعالیتهای واحد پژوهش | م1-م3-م7-م4 | |
مستقر شدن واحدهای بازارایابی بین المللی و شناخت بازار و رقبا | م8-م5-م4-م9 | |
شرایط زمینه ای | شرکای تجاری و صلاحیت آنها | م1-م2-م3-م11 |
پوشش حمایتی دولتی در پرداخت هزینه های صادراتی برای هزینه های ثبت اختراع | م4-م7-م6-م9 | |
ایجاد رقابت پذیری در صادرات کالاهای فناوری محور همچون کاهش قیمت تمام شده مواد اولیه | م2-م7-م8-م10 | |
کنترل نرخ تورم، نرخ ارز و ثبات اقتصادی | م2-م3-م6-م11 | |
ایجاد مزیت رقابتی در نیروی انسانی متخصص | م3-م6-م7-م8 | |
مدیریت راهبردی توسعه، تدوین و ایجاد استراتژی | م2-م6 | |
در نظر گرفتن معافیتهای مالیاتی برای صادرات کالاهای فناوری محور | م7-م2-م3-م5 | |
فراهم آوردن زیرساخت ها و امکانات صادراتی | م1-م3-م5-م4-م9 | |
شرایط مداخله ای | ضعف مهارت و دانش تخصصی ، جذب و بکارگیری نیروی انسانی ناکارآمد | م2-م3-م6-م7-م10- |
زیر ساختهای نامناسب ICT (شامل نیروی ماهر و فناوری) | م1-م7-م11 | |
موانع و دستورالعملها و بخشنامههای صادراتی | م5-م7-م10 | |
پیچیدگی کسب و کارهای فناوری محور | م3-م4-م6 | |
عدم ثبات اقتصادی و نرخ تورم بالا | م5-م9 | |
محدودیت های موجود در زمینه صادرات کالاهای فناوری محور | م8-م9-م11-م10 | |
محدودیت های موجود در بیمه کالاهای فناوری محور | م1-م3-م2 | |
کاهش بروکراسی اداری و تسهیل فرایند صادرات | م3-م5-م9-م1 | |
بهبود دانش مدیریت و قابلیتهای مدیریتی | م2-م4-م6-م7 | |
وجود رقبای قوی و پیشرفت بالای رقبا | م1-م2-م4-م5-م7 | |
حضور شرکتهای خارجی با دانش و تکنولوژی بالا | م2-م3-م6-م8 | |
وجود محدودیت های اقتصادی برای شرکتهای صادر کننده | م2-م3-م4-م8 | |
راهبردها | صادرات به بازارهایی که حضور رقبا در آن کمرنگ تر باشد | م1-م5-م6-م10-م12 |
توسعه پژوهش و دانش فناوری محور | م2-م5-م11 | |
شناسایی ترجیحات مشتریان | م1-م9-م10 | |
پیدا کردن دلایل وفاداری مشتریان به محصولات | م2-م4-م3 | |
گردآوری مستمر اطلاعات از بازارهای هدف | م2-م7م-م8-م9 | |
شناسایی فناوری های پیشرفته | م3-م6-م7-م10 | |
بهبود در تولید محصولات فناوری محور | م1-م5-م3-م8-م9 | |
حفظ مشتریان و جذب مشتریان بالقوه | م1-م4-م5-م8 | |
رهبری هزینه و تولید با استفاده از تمام ظرفیت | م4-م5-م8-م10 | |
پیامدها | بهبود شاخصهای اقتصادی و افزایش سهم بازار کشور | م2-م3-م8-م11- |
جذب مشتریان جدید در بازارای بین المللی و در کشورهای هم مرز | م1-م5-م7-م9 | |
ایجاد یک اقتصاد مولد | م1-م3-م5-م7-م8 | |
ارتقای فرهنگ صادراتی | م5-م6-م7-م11 | |
آشناشدن با فرهنک سایر جوامع بین المللی | م1-م3-م4-م5-م8 | |
آشنایی با تکنولوژی روز دنیا | م4-م6-م5-م9-م11 | |
افزایش توان تولید محصولات فناوری محور | م2-م4-م8 | |
بهبود روابط سیاسی با شرکا و سرمایه گذاران بین المللی | م5-م7-م8-م9 | |
نفوذ سیاسی در جوامع بین المللی | م5-م6-م7-م11 | |
حفظ مشتریان وفادار | م1-م3-م4-م5-م8 | |
افزایش فناوری در تولید محصولات | م4-م6-م5-م9-م10 | |
افزایش تراز صادراتی کشور | م2-م4-م8 | |
توسعه بازارهای داخلی و خارجی | م2-م3-م6-م8 |
در گام اول با بررسی وضعیت موجود، دادههای بدست آمده در5 مقوله اصلی طبقهبندی میشوند. با نظر اساتید و کارشناسان امر، از کلیهی شاخصهای بدست آمده از تحلیل کیفی محتوای مصاحبهها، تعداد 52 شاخص، جهت طراحی مدل شناسایی عوامل موثر بر خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور به کارگرفته شده است. شکل (2) نشاندهنده مدل پارادایمی خط مشی گذاری استراتژیهای کسب و کار فناوری محور شرکتهای دانشبنیان است.
بحث و نتیجه گیری
از دیدگاه اقتصادی، صادرات عبارت است از بخشی از تولیدات داخلی که به سایر کشورها صادر میشود و از جمله مهمترین متغیرهای اقتصادی است که به تغییرات بهرهوری حساسیت زیادی نشان میدهد. به عبارت دیگر، صادرات، ارتباط و کارکردن با بازاهای حرفهای در آن سوی مرز و نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است (نوری و نعمتی، 1392). چنانچه صادرات در اقتصاد کشوری شکل بگیرد نتایج زیر را در پی دارد:
· طبیعی است که میتوان ظرفیتهای بدون استفاده را به کار گرفت
· دسترسی مصرفکنندگان به محصولات ارزانتر بیشتر میشود و به تبع آن رفاه آنها افزایش مییابد.
این استراتژی موجب هدایت اقتصاد در جهت تولید و فروش محصولاتی میشود که کشور در تولید آنها دارای مزیت نسبی است (بخشی و همکاران، 1391).
برای اینکه تولیدات ملی هر کشور، بتواند در عرضههای بینالمللی با کالاهای سایر کشورها رقابت کند لازم است در زمینه ارتقای کیفیت کالاها، بستهبندی مناسب، کاهش قیمت تمام شده در مقایسه با کالاهای مشابه در بازارهای جهانی و بازاریابی کشور – کالایی اقدامات مهمی صورت گیرد. حذف حقوق و عوارض گمرکی و سود بازارگانی مواد اولیه و واسطهای وارداتی مورد استفاده در تولید کالاهای صادراتی، معافیت پرداخت عوارض و مالیات برای کالاهای صادراتی و معافیت از اخذ گواهیهای مختلف برای صادرات، اقداماتی در جهت کاهش قیمت تمام شده، خلق مزیت نسبی، کاهش تشریفات اداری و تقویت انگیزهها برای جهش صادرات غیرنفتی از جمله فعالیتهایی است که علاوه بر افزایش سهم ایران در تجارت جهانی، زمیننههای رقابت در بازارهای جهانی را فراهم خواهد کرد (حقیقی، 1393).
در پژوهش حاضر پس از استخراج کدهای مربوطه پنج بعد کلیدی در خصوص خط مشیگذاری استراتژی کسب و کارهای فناوری محور با استفاده از روش داده بنیاد احصاء و با نظر خبرگان شرکتهای دانش بنیان مورد تایید قرار گرفت. نتایج مقولههای استخراج شده نشان داد عواملی نظیر رصد کردن بازارهای جهانی و جمعآوری مستمر اطلاعات در کنار سرمایهگذاری در کالاهای فناوری محور و مشاوره گرفتن از افراد متخصص، همچنین ایجاد واحد پژوهشی در راستای شناسایی تحولات بازارهای جهانی میتواند خطمشی های لازم برای کسب و کارهای فناورمحور را بخوبی برای این شرکتها ترسیم نموده و موجب بهبود شرایط صادرات کالاهای فناوری محور گردد.
از طرفی عواملی نظیر شرکای تجاری ، پوشش حمایتی دولتی در کاهش هزینه های شرکتهای صادراتی در ازای ثبت اختراعات فناوری محور؛ همچنین کنترل نرخ تورم، نرخ ارز و کمک به ثبات اقتصادی توسط دولت از عوامل زمینهای تاثیرگذار در بهبود استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور است. از دیگر عوامل زمینهای استخراج شده میتوان به معافیتهای مالیاتی در این شرکتها اشاره داشت.
در این میان شرایط مداخلهگر و محدودیتهایی در خطمشیگذاری استراتژیهای کسب و کارهای فناوری محور وجود دارد بعنوان مثال زیر ساختهای نامناسب ، موانع و دستورالعملها و بخشنامههای دست و پا گیر صادراتی ، بروکراسی اداری و پیچیدگی کسب و کارهای فناوری محور از این دست محدودیتها هستند. عدم ثبات اقتصادی و نرخ ارز نیز از دیگر محدودیتهای این کسب و کارها به شمار میرود.
پیامدهای خط مشیگذاری استراتژیهای کسب و کار فناوری محور نیز عبارتند از بهبود شاخصهای اقتصادی و افزایش سهم بازار کشور، جذب مشتریان جدید در بازارای بین المللی و در کشورهای هم مرز، ایجاد یک اقتصاد مولد ، ارتقای فرهنگ صادراتی و آشناشدن با فرهنک سایر جوامع بین المللی و ...
همچنین با نگاه به متغیرهای بینالمللی و مالی، عوامل مربوط به تولید و بازاریابی، نظارتی، آموزشی ، اجتماعی و فرهنگی و با درنظر گرفتن بسترهای اقتصادی و سیاستهای دولتی تاثیر محدودیتها و قابلیتهای محیطی و سازمانی میتوان با بکارگیری استراتژیهای مناسب خط مشیهای مناسبی در جهت بهبود استراتژیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برداشت که بهبود این شرایطاز مهمترین اهداف دولتها محسوب میشوند.
هر پژوهشی در کنار رسابودن و داشتن نقاط قوت، دارای برخی محدودیتهایی میباشد که از جمله محدودیتهای این پژوهش میتوان به موارد زیر اشاره کرد
Ø عدم آشنایی برخی از مصاحبه شوندگان با روش پژوهش داده بنیاد
Ø کمبود مطالعات پژوهشی در ارتباط با موضوع پژوهش
Ø امتناع از ارائه پاسخ شفاف برخی از پاسخدهندگان به دلیل مسائل سازمانی
منابع
انوشه، مرتضی و سیدمجتبی موسوی ، نقبی. (1397)، تحلیل چارچوب بخش بندی بازارهای بین المللی و استراتژیهای ورود به بازاهای جهانی ، سومین کنفرانس بین المللی مدیریت، حسابداری و حسابرسی پویا، تهران، دانشگاه صالحان.
جعفرزاده مهدی، | رضوانی مهران، داوری علی. (1398). ارائه الگوی بکارگیری استراتژی رقابت همکارانه در بین المللی سازی خوشه های صادرات محور با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری. مجله مدیریت کسب و کار بین المللی، دوره 2، شماره 4، 51-72.
حاتمی، محمدرضا، چراغعلی، محمودرضا، سعیدی، پرویز، مستقیمی، محمودرضا.(1399). ارائه الگوی بین المللی شدن کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعتی مورد حمایت صندوق کارآفرینی امید. فصلنامه سیاست نامه علم و فناوری. دوره 11، شماره 2. 5-16.
حقیقی، محمد. (1393). بازارگانی بینالملل، چاپ سیزدهم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
خیرالهی، ام لیلا، مژگان، میرزایی. (1398). مروری بر استراتژیهای ورود به بازارهای بینالمللی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری، مدیریت و نوآوری در کسب و کار، تهران، دبیرخانه دائمی کنفرانس.
قادری، ماریه و محمدی، سحر،1395،بررسی رابطه استراتژی های فناورانه و عملکرد سازمان با نقش میانجی قابلیت های استراتژیک در شرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه،پنجمین کنفرانس ملی مدیریت، اقتصاد و حسابداری،تبریز
عربی، افسانه، چراغعلی، محمدرضا، شریف زاده، محمدشریف، گرجی، محمدباقر. (1400). شناسایی و ارزیابی شاخصهای تجاری سازی دانش با رویکرد بینالملل در شرکتهای دانش بنیان تهران. فصلنامه مدیریت کسب و کار، شماره 49، 432-447.
Brege, H., & Kindström, D. (2020). Exploring proactive market strategies. Industrial Marketing Management, 84, 75–88.
Cuervo‐Cazurra, Al., Doz, Y., & Gaur, A. (2020). Skepticism of globalization and global strategy: Increasing regulations and countervailing strategies. Global Strategy Journal, 10 (1), 3–31.
Descotes, R.M, & Walliser, B. (2018). International marketing related competences and SMEs export performance during the recession. Cairn. Info Matieres A Reflexion, 3(21): 61-82.
Hoang, P. (2016). Relationship of Export Market Orientation, Selected Export Strategy, and Export Performance: An Empirical Study. Global Journal of Management and Business Research, 15 (6): 25-32.
Hemmat afza, Omid Masoud Ahmadi, Rahman Ghaffari, Identify the Factors Affecting the Foreign Trade Policy of Basic Goods in the Context of Economic Sanctions, Journal of Islamic Life Style Centeredon Health, 2020:4(2): 304-317.
Hsieh, L., Child, J., Narooz, R., Elbanna, S., Karmowska, J., Marinova, S., and Zhang, Y. (2019). "A multidimensional perspective of SME internationalization speed: The influence of entrepreneurial characteristics". International Business Review, 28(2), pp. 268-283.
Krammer ,Sorin M.S., Strange ,R., & Lashitew, A.(2017). The export performance of emerging economy firms: The influence of firm capabilities and institutional environments. International Business Review, 27 (1): 1- 13.
Peng, Yao, Lin, Ku (2017). The effect of global dynamic capabilities on internationalizing SMEs performance. Baltic Journal of Management, 12(2).
Thakkar, B.S. (2021). Culture in Global Businesses: Addressing National and Organizational Challenges. Cham: Springer International Publishing. Retrieved from
Zakić, K., & Radišić, B. (2017). Strategies of Chinese Companies when Entering Global Market. Varazdin Development and Entrepreneurship Agency, John Naisbitt University
[1] Krammer et al
[2] Hoang
[3] Brege, H., & Kindström
[4] Thakkar
[5] Cuervo‐Cazurra et al
[6] Peng, et al
[7] Descotes, R.M, & Walliser
[8] Hsieh, L et al
[9] Wang et al
[10] Hugen et al