تبیین نقش معنویت در محیط کار بر توسعة فرهنگ کارآفرینی سازمانی با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی
محورهای موضوعی : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتحسین صمدی میارکلائی 1 , حمزه صمدی میارکلائی 2
1 - باشگاه پژوهشگران و نخبگان جوان
2 - باشگاه پژوهشگران جوان
کلید واژه: فرهنگ کارآفرینی, معنویت در محیط کار, نوعدوستی, ادب اجتماعی,
چکیده مقاله :
زمینه: امروزه کارآفرینی بهعنوان یکی از بهترین استراتژیهای توسعة اقتصادی، برای توسعة رُشد اقتصادی و تقویت رقابتپذیری کشور و سازمانها در مواجهه با گرایشهای فزایندة جهانیسازی نگریسته میشود، برای برخورداری از مزایایی کارآفرینی در سازمانها بایستی بر عوامل مؤثر بر فرهنگ کارآفرینیسازمانی تمرکز و سرمایهگذاری کرد هدف: در واقع هدف از این پژوهش تبیین نقش معنویت درمحیط کار بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی (مولفههای رفتار شهروندی سازمانی) در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران میباشد. روشها: روش این پژوهش از نظر نحوهی گردآوری دادهها، روش توصیفی- پیمایشی و از نظر مقاصد پژوهش، کاربردی است. جامعهی آماری پژوهش، کلیه کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران بودهاند، از میان آنها با استفاده از فرمول نمونهگیریکوکران تعداد 147 نفر براساس نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند، برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که شکلگیری معنویت درمحیط کار، زمینه را برای بهبود فرهنگ کارآفرینیسازمانی فراهم میکند، نقش معنیدار میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی بر رابطه میان متغیرها نیز تائید شد. همچنین از مولفههای معنویت در محیط کار جزء کاربامعنا، میان وحدتویگانگی و همسوئی با ارزشها با فرهنگ کارآفرینی سازمانی رابطهی مثبت و معناداری یافت شد.
Background: Nowadays, entrepreneurship as one of the best economic development strategy for the promotion of economic growth and enhancing competitiveness in the face are seen of increasing globalization trends, In order to gain benefits from entrepreneurship in organizational.Objective: The goal of this paper is verification the role of spirituality at work on entrepreneurial organizational culture development with the mediator variables of civil virtue and altruism in housing foundation of Islamic revolution of Mazandaran province. Methods: The method used in this study in terms of data collection is descriptive- survey method and in terms of research purposes, it is an applied research. The statistical population of the research consisted of all staffs of housing foundation of Islamic revolution of Mazandaran province. Using Cochran’s sampling formula, 147 staffs were selected as research sample, andLISREL and SPSS software were used for data analyzing.Findings: The research results indicated that formation of spirituality at work paves the way for entrepreneurial organizational culture. Significant role in mediating civil virtue and altruism on the relationship between variables was confirmed. Accordingly, Component of spirituality at workplace, there are positive and meaningful relationships between unity and convergence of values, for by meaningful work, with entrepreneurial organizational culture.
_||_
تبیین نقش معنویت در محیط کار بر توسعة فرهنگ کارآفرینی سازمانی با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی
چکیده
زمینه: امروزه كارآفريني بهعنوان يكي از بهترين استراتژيهاي توسعة اقتصادي، براي توسعة رُشد اقتصادي و تقويت رقابتپذيري كشور و سازمانها در مواجهه با گرايشهاي فزايندة جهانيسازي نگريسته ميشود، برای برخورداری از مزایایی کارآفرینی در سازمانها بایستی بر عوامل مؤثر بر فرهنگ کارآفرینیسازمانی تمرکز و سرمایهگذاری کرد، در این میان عناصری چون معنویت درمحیط کار و مؤلفههای رفتار شهروندی سازمانی در بهبود آن نقشی اساسي دارد. هدف: در واقع هدف از این پژوهش تبیین نقش معنویت درمحیط کار بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی (مولفههای رفتار شهروندی سازمانی) در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران میباشد. روشها: روش این پژوهش از نظر نحوهی گردآوری دادهها، روش توصیفی- پیمایشی و از نظر مقاصد پژوهش، کاربردی است. جامعهی آماری پژوهش، کلیه کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران بودهاند، از میان آنها با استفاده از فرمول نمونهگیریکوکران تعداد 147 نفر براساس نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند، برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. يافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که شکلگیری معنویت درمحیط کار، زمینه را برای بهبود فرهنگ کارآفرینیسازمانی فراهم میکند، نقش معنیدار میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی بر رابطه میان متغیرها نیز تائید شد. همچنین از مولفههای معنویت در محیط کار جزء کاربامعنا، میان وحدتویگانگی و همسوئی با ارزشها با فرهنگ کارآفرینی سازمانی رابطهی مثبت و معناداری یافت شد. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که منابع انسانی هر سازمان، باارزشترین سرمایة آن محسوب میشوند و نقش تعیینکنندهای در اثربخشی آن دارند، مدیران همواره در تلاش برای بهرهگیری بهینه از این منابع بودهاند.
واژههاي کلیدي: معنویت در محیط کار، فرهنگ کارآفرینی، نوعدوستی، ادب اجتماعی
مقدمه
امروزه در کشورهای مختلف در دانش مدیریت و اقتصاد، توجه خاصی به کارآفرینی اقتصادمدار و کارآفرینان میشود. براساس بیانیه جهانی کارآفرینی، یک همبستگیقوی میان رشد اقتصاد ملّی و سطح فعالیت کارآفرینانه ملّی و سازمانی وجود دارد. کارآفرینی سازمانی نگرش و وضعیتی برای ادامه حیات سازمانهاست، این بدان معناست که این دوران، کارآفرینیسازمانی جانمایه دوام حیات سازمانهاست و پدیدهای نیست که برحسب سلیقه بتوان با آن برخورد کرد. بههمین علت مطالعات زیادی پرداختن به کارآفرینی در سطحسازمان را یک ضرورت دانستهاند (فیض و همکاران، 1392).
در واقع کارآفرینی سازمانی مفهومی است که نوآوریها را به عنوان ترکیبات اصلی کار میپذیرد: گسترش یا فرمولبندی جدید محصولات، مهندسی مجدد یا کاهش هزینة فرآیند، جستجوی بازارهای بِکر و دستنخورده، کاربردهای جدید محصولات و خدمات جدید، سرمایهگذاریهای جدید (اوبینوموکویا1، 2012). یکی از نگرانیها و دغدغههای مدیران سازمانها وجود مسئله فرهنگ سازمانی کارآفرینانه است، که امروزه بسیاری از پژوهشها را به سمت خود سوق داده است. باید اشاره کرد که برای سازمانها، ثبات، موفقیت و توسعه کارآفرینی سازمانی در گرو توسعه فرهنگ سازمانی کارآفرینانه است و در سایه آن محقق میگردد.
قابل ملاحظه است که مدیران علاقه فزایندهای به تلفیق معنویت و مدیریت دارند. این تلفیق، عمیقترین ارزشهای را که بر کارشان تاثیرگذار است را بههمراه دارد و نیز به همان میزان، نوید دهنده مؤفقیت بیشتر آنها خواهد بود. در حقیقت، مدیران به دلیل برخی از علائق مشترک، خود را به معنویت ملزم کردهاند. به همین خاطر پارادایم جدید پژوهشهای سازمان و مدیریت به سمت بررسی و تبیین ابعاد و شاخصههای معنویت سازمانی و عوامل مؤثر بر آن یا متأثر از آن حرکت کرده است (یزدانی و همکاران، 1389). در این میان معنویت در محیط کار که به عنوان تمایل به جستجوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف تعریف شده است، اهمیت بسزایی در تحریک کارکنان سازمان برای بهبود و توسعه فرهنگ سازمانی کارآفرینانه دارد.
از طرفی اگر سازمانهای دولتی خواهان این هستند تا در بازارهایی که امکان موفقیت وجود دارد، حضور داشته باشند و واحدها و همچنین بروکراتها را به کارآفرینان مبدل سازند، توسعه کارآفرینی درون سازمانی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است (صمدی میارکلائی و احمدی، 1395؛ مقیمی، 1385). از دیگر عوامل مهم و بیبدیل برای توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمانها، وجود نیروی انسانی کارآمد، متخصص و دلسوز است، در واقع عمده منابع هرسازماني متوجه منابع انساني، مالي و فني آن است، که مسلماً سرمايه انساني تعيين کنندة سمت و سوي ديگر سرمايههاست، زيرا نيروي انساني است که با تواناييهاي خود و با برنامهريزي، ديگر منابع را به خدمت گرفته است.
پس از بيان اهميت پژوهش، باید اشاره کرد که با توجه به انجام پژوهشهای فراوان در حوزه معنویت در محیط کار (اشموس و داچون2، 2000؛ چری3، 2012؛ پینگا و ساماریب4، 2012؛ فری و همکاران5، 2013، ماهدیوان6، 2013)؛ رفتار شهروندی سازمانی (اکفلت و کت7، 2005؛ پودساکاف و همکاران8، 2000؛ وندون و همکاران9، 1994)؛ و ادبیات كارآفريني سازماني (بالتازاد و همکاران10، 2006؛ مکگوایر11، 2003؛ زهرا و همکاران12، 2004)، تاکنون پژوهشهای بسیار اندکی به بررسي ارتباط ميان معنویت و كارآفريني (کینگ-کوانوی و همکاران13، 2005؛ آگبیم و همکاران14، 2013؛ ناندارم15، 2009)؛ رفتار شهروندی سازمانی و كارآفريني پرداختهاند (دیزگاه و همکاران16، 2011؛ زهیر و همکاران17، 2012؛ ژانگ و همکاران18، 2008)، همچنین با وجود آنچه که بیان شد، تاکنون پژوهشی کاملی بهطور اخص در زمینه بررسي اثرات معنویت در محیط کار با لحاظ نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی بر فرهنگ كارآفريني سازماني، چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور صورت نگرفته است و از این حیث، این پژوهش، منحصر بهفرد میباشد. بنابراين هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسي اثرات معنویت در محیط کار با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی بر فرهنگ كارآفريني سازماني در بنياد مسكن انقلاب اسلامي استان مازندران است.
فرهنگ کارآفرینی سازمانی: در مورد کارآفرینی باید اشاره کرد، که كارآفريني يك واژة شايع است؛ سياستگذاران، اقتصاددانان، انجمنهاي علمي و حتي دانشجويان دانشگاه در مورد آن صحبت و بحث ميكنند. همه ساله در سراسر دنيا سمينارها، كنفرانسها و كارگاههايي سازماندهي ميشوند كه بر اهميت كارآفريني براي كشور، جامعه و نيز توسعة فردي تأكيد ميكنند. امروزه كارآفريني به عنوان يكي از بهترين استراتژيهاي توسعة اقتصادي براي توسعة رُشد اقتصادي كشور و تقويت رقابتپذيري كشور در مواجهه با گرايشهاي فزايندة جهانيسازي نگريسته ميشود (کیت و همکاران19، 2011).
استیونسون کارآفرینی را به عنوان رویکردی مدیریتی تلقی میکند که فرصتها بدون توجه به منابعی که فعلاً در کنترل هستند، تحقق و پیگیری میشوند. در خصوص کارآفرینی ابتدا تاکید سنتی بر تلاشهایی بود که یک فرد، یک بینش را به یک کسبوکار موفق تبدیل مینمود. اما اخیراً کارآفرینی به عنوان فرآیندی که میتواند در سازمانها با هر نوع و اندازهای رخ دهد، که افراد نیز جزئی از آن هستند، مفهومپردازی شده است. فرآیند کارآفرینانه دارای عناصر، نگرش و رفتاری است که از نظر نگرشی به تمایل یک فرد یا یک سازمان برای استفاده از فرصتهای جدید و حس مسؤلیت برای تغییر خلاقانه اشاره دارد، این تمایلات را گرایش کارافرینانه گویند (صمدی میارکلائی و صمدی میارکلائی، 1394؛ مقیمی، 1384).
در واقع کارآفرینی بیان میکند که چگونه افراد بهصورت مستقل و یا در داخل سازمانها، مسائل و چالشهای ناشناخته را میبینند و چارچوبی جدید از ابزارها و اهداف ایجاد میکنند تا از آنها استفاده کنند. البته کارآفرین فقط مواردی را میبیند و برای استفاده از آن برنامهریزی میکند که ارزش لازم را داشته باشند. در راستای استفاده از فرصتها، کارآفرینان کالا یا خدماتی را به جامعه عرضه میکند که مشتریپسند بوده و بازار یا محیط خواهان آنهاست. بنابراین لازم است کارآفرینان اطلاعات کاملی را از بازار و محیط داشته باشند. فرایند مبادله و تعامل با محیط میتواند این اطلاعات را فراهم کند (آرو20، 1974؛ جوانویک21، 1982).
کارآفرینی سازمانی به عنوان فعالیتهای کارآفرینی در یک سازمان در حال فعالیت، و نیز به عنوان فعالیتهای کارآفرینی در قالب محصول، فرآیند، و نوآوریهای سازمانی تعریف شده است. کارآفرینی سازمانی نه تنها به ایجاد سرمایهگذاریهای تجاری جدید اشاره دارد، بلکه به سایر فعالیتها و جهتگیریهای نوآورانه از قبیل توسعة محصولات، خدمات، فنآوریها، فنون اجرائی و اداری، استراتژیها و تفکرات و گرایشات رقابتی جدید نیز اشاره میکند (آنتئونیچ و هسریج22، 2001؛ آنتونیچ و زورن23، 2001)
فرهنگ سازمانی نیز از رشتههای انسان شناسی و جامعه شناسی پدید آمده است، و بیشتر در دهه 1980 به عنوان یک مفهوم چند وجهی با طیف گستردهای از ادراک و معانی گسترش یافت (ساکمن24، 1992). فریس و همکاران (1999)، فرهنگ سازماني را اينگونه تعريف كردهاند: گونهاي از محيط اجتماعي سازمانها، كه قرار گرفتن سيستم مديريت منابع انساني در سازمانها را تحت تاثير خود قرار ميدهد. شاين (2004) فرهنگ سازماني را به مثابه الگويي از مفروضات اساسي مشترك تعريف كرده است كه بوسيلة يك گروه براي حل مسائل انطباق بيروني و يكپارچگي دروني آن آموخته ميشود و به اندازة كافي خوب كار ميكند تا مورد اعتبار قرار گيرد، بنابراين، به عنوان يك روش درست ادراك، انديشه و احساس در ارتباط با آن مسائل به اعضاي جديد آموخته ميشود (شاین25، 2004).
سازمانها برای کارآفرین شدن باید فرهنگ کارآفرینانه را در خود نهادینه سازند. سازمان باید به نیروی انسانی به عنوان منبع کلیدی نگریسته و در جهت نگهداری و حمایت از آن حداکثر تلاش خود را انجام دهد. در این نقش سازمان باید اصل ابتکار عمل را در تقویت و فضایی ایجاد کند تا فعالیتهای نوآورانه افراد حمایت و پشتیبانی شود. سازمانها باید نوآور و پیشگام باشند و ریسکپذیری را در خود تقویت کنند. کورنوال و پریمن (1990)، سازمانهای کارآفرینانه را با ریسکپذیری و تمرکز بر آینده و مرزهای منعطف و ارتباط باز و مکرر در تمامی جهات توصیف میکنند. اعضای سازمانهای کارآفرینانه، هم به خلاقیت و هم به بهرهوری ارج مینهند. آنها این موضوع را که میبایست بین این دو سبک و سنگین کرد، نمیپذیرند. هنجارهای وجود دارد که طی آن از اعضاء انتظار میرود تا رفتارهای همچون ریسکپذیری و جستجوی فرصتها را بروز دهند. بعلاوه اعضاء انتظار حمایت و پاداشرا برای بروز یک چنین رفتاری را داند. در واقع اعضای سازمانهای کارآفرین انتظار قدرتمندی و تفویض اختیار دارند (طبرسا و همکاران، 1389).
فرهنگ سازمانی کارآفرینانه، نظامی مشترک از باورها، ارزشها و هنجارهای اعضای یک سازمان است، که شامل ارزشگذاری به خلاقیت و نیز تحمل افراد خلاق میشود. برمبنای این نوع فرهنگ، در هنگام روبرویی سازمان با مشکلات بقاء، عدم قطعیت محیطی و تهدید رقبا، نوآوری و خطرپذیری برای بهرهبرداری از فرصتها، امری ضروری است. در میان پژوهشگرانی که در زمینه ادبیات فرهنگ سازمانی کارآفرینانه به پژوهش پرداختهاند، میتوان به افرادی چون: (موریس، کورنوال و پرلمن، وینزلو، اکوال و ساته) اشاره کرد (زالی و همکاران، 1392).
مایکل موریس با بیان تعریفی از کارآفرینی سازمانی، مؤلفههای فرهنگ کارآفرینی را تبیین میکند. او واژه شور کارآفرینانه را بکار برده است که مؤلفههای آن عبارت است از نوآوری، خطرپذیری و پیشنگری. موریس با اشاره به میزان شدت و ضعف ابعاد فوق و میزان توالی کارآفرینی، ماتریسی ترسیم میکند که آن را شبکة کارآفرینانه مینامد. بنابراین، فرهنگ سازمانیای کارآفرینانهتر است که بسیار نوآور، پرخطر و پیشنگرانهتر باشد. سیلوا و همکاران (2006)، برای شناسایی فرهنگ کارآفرینانه به هشت عامل اشاره میکنند، و بیان میکنند اگر این عوامل بهطور همیشگی، بهبود یابد، فرهنگ سازمانی به سطح کارآفرینانه ارتقاء مییابد، و در این فرهنگ، کارکنان به دنبال ابداع مستمر به شیوه پایدارند. این عوامل عبارتند از ارتباطات، فرایند تصمیمگیری، انگیزش، پاداش، استقلال عمل، رهبری، تیم و ارزیابی (سیلوا و همکاران26، 2006).
یکی از چارچوبهای ارائه شده برای فرهنگ سازمانی کارآفرینانه، چارچوبی است که توسط مکگوایر (2003)، پیشنهاد شده است، او برای فرهنگ سازمانی کارآفرینانه ده بُعد یا مؤلفه بیان کرده است، که این ده بُعد شامل موارد ذیل میباشد: 1. بیباکی، 2. تحمل انحرافات نوآوری، 3. سلطهجویی، 4. ارزشمندی کار، 5. ریسکپذیری، 6. ارتباط باز، 7. تشریک مساعی، 8. پیشگامی، 9. آزادی بیان، و 10. شادی در محیط کار (مکگوایر، 2003).
اکوال (1994)، برای تبیین یک فرهنگ کارآفرینانه معتقد به تحریک افراد برای خلاقیت است، و ده ویژگی برای آن ارائه میدهد، که بر اساس آن سازمانها را میتوان در یک مجموعهای از ضعیفترین درجه (که به آن محیط ایستا گفته میشود) تا بالاترین درجه (محیط خلاق) طبقهبندی کرد (قناتی و همکاران، 1389): 1. چالش و مبارزه طلبی، 2. استقلال، 3. پویایی- تا آن حدی که سازمان فعال است، 4. اعتماد و صراحت (محدودیت نداشتن)، 5. زمان تفکر، 6. شوخ طبعی و سرگرمی، 7. تعارض، 8. حمایت ایده (به نحوی که ایدههای جدید دریافت و عمل میشوند)، 9. مناظره (بحث و گفتگو)، و 10. خطر پذیری (درجهای که کارکنان ابهامها را تحمل میکنند).
کورنوال و پرلمن (1990)، نیز برای شناسایی فرهنگ کارآفرینانه سازمانی ده ویژگی معرفی میکنند (زالی و همکاران، 1392): 1. ریسکپذیری، 2. کسب احترام، 3. نظام اخلاقی مبتنی بر درستی، اعتماد و باورپذیری، 4. ترغیب مشارکت افراد، 5. تعهد احساسی، 6. کار را تفریح دانستن، 7. رهبری در تمام سطوح، 8. کسب ارزش، 9. توجه مستمر به اعضاء، جزئیات، ساختار و فرایند، و 10. اثربخشی و کارآیی.
معنویت در محیط کار: معنویت نیز واژهای است که امکان یک مفهومپردازی دقیق از آن وجود ندارد. برای برخی معنویت یک تغییر پارادایم است که بر موضوعات ذهنی و تجربه تأکید کرده و متضاد با مذهب بیطرف و منصفانه میباشد. از نظر برخی دیگر معنویت مترادف است با فاصله گرفتن از پارامترهای محدود مذهب و حرکت به سمت قلمرو گستردهتر انسانیت، بطوری که نهایت نیاز انسان به ملکوت و فضای الهی را تضمین میکند (صمدی میارکلائی و همکاران، 1395).
این نکته حائز اهیمت است که برای برخی از افراد، معنویت در کار، نوعی اتصال دینی است، در حالی که برای دیگران این معنی را نمیدهد. رابینز میگوید معنویت در محیط کار به معنای انجام سازماندهی شده شعائر مذهبی نبوده و به همین ترتیب در مورد خدا یا الهیات نیست. محقق دیگری میگوید: «معنویت زمانی جنبهای از دین بود، اما هماینک به دین به عنوان یکی از راههای معنوی ممکن نگریسته میشود. زمانی معنویت راهی بهسوی پیوند عمیق با خدا بود، اما اکنون برای بسیاری، خداوند دیگر تنها هدف جستجوی معنوی آنان نیست، بلکه یکی از راههای جستجوی معنوی و راهی برای پیوند با بسیاری از مفاهیم متعالی دیگر است» (مقیمی و همکاران، 1386).
فرای (2003)، معتقد است که معنویت دو نقش اساسی بر زندگی افراد دارد: 1. زندگی فردی افراد را ورای ارزشهای دنیوی تعالی میدهد، و 2. اعتقاد به معنویت شامل ارزشهای فراتر از منافع اقتصادی در زندگی افراد میباشد (فرای و همکاران27، 2010). ریو (2005)، پژوهشهای فراوانی در زمینه معنویت انجام رسانده است، او معتقد است معنویت در قالب ارزشهای معنوی و رفتارهای معنوی نمود پیدا میکند، ارزشهای معنوی شامل صداقت، اعتماد، نفوذ اخلاقی، ارتباط صادقانه و تواضع و فروتنی میباشد. رفتارهای معنوی نیز شامل احترام، رفتارهای صادقانه با دیگران، قدردانی از مشارکت و همکاری دیگران و درگیری در اعمال معنوی میباشد (محمدی و همکاران، 1392). پیادهسازی معنویت در محیط کار از دو دیگاه قابل بررسی است. این دو دیدگاه عبارتاند از: دیدگاه متمرکز بر سازمان یا سازمان محور و دیدگاه متمرکز بر فرد یا فرد محور.
رویکرد سازمان محور پیشنهاد میکند که معنویت باید در خصوص سازمان به عنوان یک کل بکار گرفته شود. این امر توسط پژوهشگرانی بعد از انجام مطالعات تجربی گسترده پیشنهاد گردید. آنها معتقدند از آنجای که منافع و ترجیحات متعارض زیادی بین تک تک کارکنان سازمان وجود دارد، نمیتوان معنویت را بر مبنای فردی پیاده کرد، بلکه سازمان باید یه عنوان یک کل تغییر کند. در اینجا سازمان بر اساس اصول معنویت خود، گروه بندی میشود. رویکرد فرد محور نیز سعی در پرورش معنویت به صورت فردی دارد. در اینجا سازمان دارای یک گرایش معنوی سفت و سخت نیست، اما خود را با خواستههای معنوی کارکنان همراه میسازد (صمدی میارکلائی و همکاران، 1395؛ صمدی میارکلائی و صمدی میارکلائی، 1395). توسعه و بهبود معنویت در محیط کار میتواند مزایای بسیاری برای سازمانها به ارمغان آورد. برخی از این مزایا عبارتاند از: بهبود کارآیی و اثربخشی، افزایش عملکرد و بهبود شاخصهای مالی، بهبود تعهد سازمانی، اشتراکگذاری دانشوتحول، تعالی رفتاری و معرفتی کارکنان (دهلر و والش28، 1994؛ میلمن و همکاران29، 2003؛ ناسینا30، 2011).
رفتار شهروندی سازمانی
بولینو و همکاران (2002) رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان میل و انگیزه کارکنان در فراتر رفتن از الزامات رسمی شغل به منظور یاری کردن یکدیگر، همسو کردن منافع فردی با منافع سازمانی و داشتن علاقهای واقعی نسبت به فعالیتها و مأموریتهای کلی سازمان تعریف کردهاند. آنان بر این عقیده هستند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو خصیصه عمومی هستند: اولاً آنها به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان مثال، نیازی نیست که آنها از جنبه فنی بخشی از شغل یک فرد باشند) و ثانیاً آنها ناشی از تلاشهای ویژه و فوق العادهای هستند که سازمان به منظور دستیابی به موفقیت، از کارکنانش انتظار دارد (آقاجانی و همکاران، 1392). اين رفتارها از طريق ترغيب عملكرد سازماني مؤثر و كارآمد باعث ارتقاي سطح عملكرد سازماني ميشوند (آکفلت و کت، 2005). رفتار شهروندی سازمانی را بر موفقیت سازمان تصدیق میکنند. به دلیل اینکه سازمانها نمیتوانند از طریق شرح شغلهای رسمی طیف کاملی از رفتارهای مورد نیاز برای دستیابی به اهداف سازمانی را پیشبینی نمایند، برخی از محققین معتقدند که رفتارهای شهروندی سازمانی برای سازمان دارای اهمیت بسیاری هستند. عملکرد تعریفشده، همچنانکه بوسیلة نقشهای وظیفهای تجویز شده، ضروری است اما برای پیشگوئی اثربخشی کافی نیست (پودساکاف و همکاران، 2000؛ وندین و همکاران، 1994).
بهدليل اينكه رفتار در سازمانها محدود به شرح شغلهاي رسمي يا انتظارات شغلي رسمي محدود نيست، شغلها، نقشها و رفتارها هممعني نيستند. وَندين و همکاران (1995) «رفتار فرانقش (ERB) را به عنوان رفتاري تعريف كردهاند كه به سازمان سود ميرساند و يا قصد دارد كه به سازمان سود برساند، رفتار فرانقش رفتاري است كه دلبخواهي بوده و از انتظارات موجود نقش فراتر ميرود (وندین و همکاران31، 1995).
رفتار شهروندی سازمانی منتسب به ابعاد متعددی است، اما اُرگان پنج بُعد یا مولفه برای آن ذکر کرده است: نوعدوستی، وظیفهشناسی (که به اطاعت و اجابت تعمیمیافته نیز مصطلح است)، جوانمردی، تواضع، و ادب اجتماعی؛ اطاعت و فرمانبرداری، وفاداری، و انواع متعدد مشارکت (وندین و همکاران، 1994)؛ و کمک کردن و ادا کردن (لیپین و وندین32، 1998؛ استمپر و وندین33، 1999). برخی دیگر از محققان مقياسي دوبُعدي از رفتار شهروندی را بيان كردند (نوعدوستي و اجابت) كه از طريق ارائه نوعدوستي به عنوان رفتار شهروندی فردي، و ارائة اجابت به عنوان رفتار شهروندی سازماني، بهوضوح رفتار شهروندي مورد هدف در سازمان و شهروندي مورد هدف در فرد را از هم متمايز ساختهاند (اسمیت و همکاران34، 1983)؛ اما در این پژوهش محققان از ابعاد رفتار شهروندی سازمانی، مؤلفههای نوعدوستی و ادب اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهاند:
نوع دوستی: در بُعد نوعدوستي يا بشر دوستانه، كاركنان با رعايت ملاحظات سازماني، همكارانشان را در جهت انجام كارهاي محوله ياري ميرسانند. به صورت داوطلبانه به کارکنان جدید یا با مهارت كم کمک میکنند و به همکارانی که غایب هستند، یا بار زیادی را بر دوش دارند، كمك میكنند. در اين بُعد، كاركنان نسبت به ديگران ايثار نموده و اهميت زيادي براي رفاه همكارانشان قائل هستند.
ادب اجتماعی: بعد دیگری که از مباحث گراهام (1991) در مورد مسئولیت پذیری ناشی میشود، رفتار مدنی در سازمان است. رفتار مدنی از علاقه یا تعهد به سازمان ناشی میشود. نظارت بر محیط به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدها (در نظر گرفتن تغییرات صنعت به لحاظ تأثیرات بر سازمان) حتی با هزینههای شخصی نمونه ای از این رفتارهاست. پس این رفتار منعکس کننده شناخت فرد نسبت به این موضوع است که او جزئی از یک کل بزرگتر است و همچون شهروندان مسئول در قبال جامعه، او نیز به عنوان یک عضو سازمان مسئولیتهایی را در قبال سازمان بر عهده دارد. این بعد در مطالعات ارگان (1988) به عنوان رفتار یا فضیلت مدنی و در مطالعات گراهام (1991)، به عنوان مشارکت سازمانی در نظر گرفته شده است (صمدی میارکلائی و همکاران، 1392).
پیشینه تجربی پژوهش: در مورد پیشینه تجربی پژوهش باید اشاره کرد که این موضوع (بررسي اثرات معنویت در محیط کار بر فرهنگ كارآفريني سازماني با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی)، در پژوهشهای داخلی و چه در پژوهشهای خارجی، مورد کمتوجهی قرار گرفته است، در این قسمت محققان برآنند تا مطالعات تجربی انجام گرفته را مورد بازبینی قرار دهند:
ژانگ و همکاران (2008) در تحقیقی با موضوع بررسی تاثیرکارآیی بالای منابع انسانی بر کارآفرینی از طریق رفتار شهروندی سازمانی، بامطالعهای در 139شرکت زیستفناوری کوچک و متوسط در صنعت داروسازی، دریافتند که میان کارآیی بالای منابع انسانی و کارآفرینی ارتباط معنیداری وجود دارد، و نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی نیز دراینارتباط تائید شد. همچنین آشکار شد که میان کارآفرینی و رفتار شهروندی سازمانی ارتباطی مثبت و قوی وجود دارد. کاظمیپورو همکاران (2012)، در پژوهش خود با عنوان رابطه بین معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی در میان پرستاران از طریق نقش واسطهای تعهد سازمانی، با قرار دادن 305 نفر از پرستاران بیمارستانی بهعنوان نمونه موردی، دریافتند که معنویت در محیط کار تأثیر مثبتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد عاطفی پرستاران دارد. معنویت در محیط کار 16٪ از تغییرات در رفتار شهروندی سازمانی را تبیین کرده، درحالیکه 35٪ از تغییر در تعهد عاطفی در پرستاران را تبیین میکند.
آگبیم و همکاران (2013)، در پژوهشی با عنوان بررسی اهمیت نسبی معنویت در توسعه کارآفرینی میان فارغ التحصیلان مؤسسات عالی نیجریه، با نمونه 286 نفره از جامعه مورد نظر، و از طریق آزمون رگرسیون دریافتند که معنویت و ارزشهای معنوی به توسعه کارآفرینی میانجامد. احمدی و همکاران (2013)، در بررسی نقش میانجی معنویت در محیط کار بر ارتباط میان توانمندسازی روانشناختی و رفتارهای کارآفرینی، با استفاده از دادههای جمعآوری شده از 148 پرسشنامه، دریافتند که معنویت در محیط کار و توانمندسازی روانشناختی ارتباط مثبت و مستقیمی با رفتارهای کارآفرینی دارند. همچنین ارتباط غیرمسیقیم و واسطهای موضوع این پژوهش نیز تائید شد. ناندارم (2009)، نیز در پژوهشی با عنوان معنویت در کسب و کار؛ حس درونی در کارآفرینان، دریافت که معنویت یک مفهوم چند بعدی است، معنویت در کارآفرینان منجر به استفاده بیشتر از تکنیکها برای تحریک خلاقیت در خود فرد و در سازمان میشود.
کینگکائانو و همکاران (2005)، در پژوهش خود به بررسی رابطه معنویت در محیط کار و کارآفرینی پرداختند. آنها با استفاده از مصاحبه عمیق با 35 نفر و با کمک نرمافزار اطلس.تی دریافتند که کارآفرینان از باورهای دینی و معنوی بیشتری برخودار هستند؛ و همه کارآفرینان معنویت را میپذیرند و مورد توجه قرار میدهند. سیلوا و همکاران (2006)، ضمن تبیین فرهنگ کارآفرینانه و رتبهبندی عوامل مؤثر بر آن، به بررسی ارتباط میان فرهنگ کارآفرینی و میزان نوآوری در فنآوری سازمان، در صنعت کاغذسازی ایالات پارانا پرداختند. یافته نشان داد که میان این متغیرها ارتباطی مثبت و معنیدار وجود دارد.
رازی و همکاران (1394)، در پژوهش خود به بررسی رابطه معنويت در کار و سلامت سازماني با کارآفريني سازماني در میان کارکنان دانشگاه تهران پرداختند. آنها با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي ساده تعداد 230 نفر را بهعنوان نمونه انتخاب کردند. نتايج حاصل از رگرسيون نشان داد که 74/0 عوامل مؤثر بر کارآفريني سازماني به ترتيب توسط معنويت در کار، توسعه و کارآيي، مشارکت در تصمیمگیری و نوآوري تبيين میشود. نتايج نشان داد اين سه زمينه داراي رابطه متقابل هستند، بنابراين توجه به اين زمينهها میتواند در بهبود کارآفريني سازماني مؤثر باشد.
مقیمی و همکاران (1386)، در پژوهشی با عنوان معنویت سازمانی و تأثیر آن در خلاقیت کارکنان، و با روش استقرایی فرضیه تأثیر معنویت بر خلاقیت را مورد آزمون قراردادند، بدین منظور نمونهای به حجم 108 نفر از کارکنان شاغل در محیطهای مختلف کاری و با سطح تحصیلات متفاوت اخذ کردند. یافتههای پژوهش حاکی از وجود ارتباط مثبت و معنیدار در سطح 99 درصد میان این متغیرها بوده است. دهقان و پیران (1392)، در پژوهشی به بررسی نقش میانجی یادگیری سازمانی بر رابطه میان رهبری معنوی و کارآفرینی سازمانی در صنعت بیمه پرداختند. آنها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرمافزار پی.ال.اس دریافتند که نقش معنیدار رهبری معنوی بر کارآفرینی سازمانی و همچنین نقش میانجی یادگیری سازمانی در رابطه میان این دو متغیر در جامعه پژوهش تائید شده است.
زيهیري و همکاران (2012)، در مقالهای به بررسی ارتباط میان کارآفرینی سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی، در شرکتهای کوچک و متوسط کشور ترکیه و با قرار دادن نمونهای 375 نفره، بیان کردند که میان این متغیرها ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. دیزگاه و همکاران (2011)، نیز در پژوهشی که با عنوان «عملکرد بالای منابع انسانی و کارآفرینی سازمانی: نقش واسطهای رفتار شهروندی سازمانی و عدالت رویهای» به انجام رساندند، دریافتند که شیوههای منابع انسانی با عملکرد بالا رابطه مثبتی با کارآفرینی سازمانی شرکتها دارد و این رابطه توسط رفتار شهروندی سازمانی و عدالت رویهای تعدیل میشود (نقش واسطهای دارند).
مدل مفهومی و فرضیات پژوهش: با توجه به روابط مفهومی و پیشینه تجربی پژوهش، پژوهش حاضر درصدد تبیین اثرات معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی سازماني با نقش میانجیگر نوعدوستی و ادب اجتماعی میباشد. این پژوهش درپی توسعه مطالعات (کینگ-کوانوی و همکاران، 2005؛ آگبیم و همکاران، 2013؛ ناندارم، 2009؛ دیزگاه و همکاران، 2011؛ زهیر و همکاران، 2012؛ ژانگ و همکاران، 2008)، میباشد، این محققان نیز در پژوهشهای خود دریافتند که معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی (مؤلفههای آن) بطور مستقیم و یا غیر مستقیم بواسطه اثرگذاری بر مولفههای چون یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی، توانمندسازی روانشناختی و خلاقیت و نوآوری بر فرهنگ کارآفرینی سازماني مؤثراند. با نظر به این روابط و پیشینه نظری- تجربی، و هدف پژوهش؛ مدل مفهومی و فرضیات متعلق به آن، اینگونه ترسیم میگردد:
H1: معنویت در محیط کار موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
H2: مؤلفههای معنویت در محیط کار موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
H3: معنویت در محیطکار بهواسطه نوعدوستی موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
H4: معنویت در محیط کار بهواسطه ادب اجتماعی موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
H5: نوع دوستی موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
H6: ادب اجتماعی موجب توسعه فرهنگ کارآفرینی میشود.
نمودار (1) مدل مفهومي و ابتدایی تحقيق
روش پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت و اهداف از نوع توصیفی میباشد. علت تقسیمبندی این پژوهش در زمرة پژوهشهای توصیفی این است که پژوهشهای توصیفی به مطالعه و بررسی وضع موجود و وصف آنچه دست یافته است میپردازد و هیچگونه امکان دستکاری روی متغیرهای مستقل برای محقق وجود ندارد، ولی میتوان از دستآوردهای پژوهش برای پیشنهاد یا طراحی مدل و یا طراحی سیستم استفاده نماید. این پژوهش نیز به لحاظ روش جمعآوری دادهها از نوع پیمایشی و از لحاظ روش تحلیل دادهها از نوع مطالعات همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری میباشد. این پژوهش را میتوان پیمایشی دانست، زیرا که به دنبال جمعآوری نظرات کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در مورد میزان معنویت در محیط کار، نوعدوستی، ادب اجتماعی و فرهنگ کارآفرینی سازماني است، و همبستگی بدین دلیل که به دنبال بررسی رابطه میان معنویت در محیط کار و نوعدوستی، ادب اجتماعی با فرهنگ کارآفرینی سازماني میباشد.
جامعه و نمونه: جامعه آماري پژوهش، كاركنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران را شامل ميشود، كه در زمان تحقيق 238 نفر بودهاند. بر اساس فرمول نمونهگيري كوكران، نمونه آماري پژوهش حاضر برابر با 147 نفر از كاركنان بوده که با روشهای نمونهگيري تصادفي ساده بهعنوان نمونه آماري انتخاب شدند، كه پرسشنامهها در ميان آنها توزيع شده و در نهايت تعداد 126 پرسشنامه مناسب تجزيه و تحليل آماري جمعآوري شده است.
ابزار جمعآوری دادهها: برای سنجش ادارک معنویت در محیط کار از پرسشنامه 21 سؤالی معنویت در محیط کار (اشموس و داچون35، 2000)، (شش سؤال برای سنجش کار با معنا، هفت سؤال برای سنجش احساس وحدت و یگانگی و هشت سؤال برای سنجش همسویی با ارزشها) استفاده گردید. مقیاس پاسخگویی پرسشنامه پنج گزینهای (کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) بوده است. پرسشنامه فرهنگ کارآفرینی سازماني بوسیلهی محققان تهیه و تدوین گردیده است، استفاده گردید. مقیاس پاسخگویی به این سؤالات پرسشنامه نیز پنج گزینهای (کاملا مخالفم=1 تا کاملا موافقم=5) بوده است. پرسشنامه نوعدوستی و ادب اجتماعی برگرفته از پرسشنامه (نیهاف و مورمن36، 1993)، تهیه و تدوین گردیده است، (چهار سؤال برای سنجش نوعدوستی و چهار سوال هم ادب اجتماعی) استفاده گردید. مقیاس پاسخگویی به این سؤالات پرسشنامه نیز پنج گزینهای (کاملا مخالفم=1 تا کاملا موافقم=5) بوده است.
سنجش اعتبار (روائی و پایایی): در واقع روائی مشخص میکند که ابزار اندازهگیری تهیه شده تا چه اندازه مفهوم خاص مورد نظر را اندازهگیری میکند. یکی از روشهای پرکاربرد برای تعیین اعتبار، اعتبار محتوائی است. روائی محتوا اطمینان میدهد که ابزار مورد نظر به اندازه کافی پرسشهای مناسب برای اندازهگیری مفهوم مورد سنجش را دربر دارد. از طرفی چون برای سنجش معنویت در محیط کار، نوعدوستی و ادب اجتماعی در پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است، لذا ابزار پژوهش از روائی خوبی برخوردار است. همچنین جهت اطمینان از روائی ابزار، این ابزار در اختیار تعدادی از اساتید دانشگاه که با مباحث مورد اشاره، آشنایی کافی دارند قرار گرفت و روائی این ابزار مورد تائید قرار گرفت.
در مورد قابیلت اعتماد نیز باید اشاره کرد، که این قابلیت در پژوهشها بیان میکند که تا چه اندازه ابزار اندازهگیری ویژگیهای باثبات آزمودنی و یا ویژگیهای متغیر و موقتی آن را میسنجد. میزان پایایی ابزار اندازهگیری، که آن را میتوان با هفت روش اندازهگیری کرد، ولی در این پژوهش از میان این روشها، از روش آلفای کرونباخ که مهمترین و پرکاربردترین روش میزان پایایی ابزار اندازهگیری در نرمافزار SPSS است، استفاده شد (کونکا و همکاران37، 2004؛ پترسون38، 1994). روش آلفای کرونباخ تعمیم یافته آزمون کودر- ریچاردسون است، که این روش بیشتر برای متغیرهای اسمی دو وجهی طراحی شده است. چنانچه مقدار حاصله بیشتر از 0.70 باشد، میتوان دریافت که ابزار مورد استفاده دارای پایایی بالایی هستند (وندون و فری39، 1979). میزان آلفای محاسبه شده برای کل پرسشنامهها 0.89 و برای تکتک متغیرها نیز بیش از 0.70بدست آمد. این اعداد مؤید آن است که پرسشنامه از قابلیت اعتماد بالایی برخوردار بوده و این طرح از لحاظ علمی پذیرفته است.
یافتهها
همبستگی میان متغیرها: همانگونه که اشاره شد، بمنظور بررسی وجود ارتباط و نیز میزان آن، میان متغیرها از آزمون همبستگی استفاده شد. به دلیل اینکه در این پژوهش متغیرها رتبهای و در سطح نرمال قرار دارند، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است، که نتایج مختص بهآن در جدول شماره (1) منعکس شده است. در واقع مقادیر منعکس شده و ضرائب آن نشان دهنده معنیداری همبستگی میان بیشتر متغیرهای مستقل و وابسته و ابعاد آنها با هم در سطح اطمینان 99 و 95 درصد است.
جدول (1) ماتریس همبستگی بین متغیرهای اصلی پژوهش
- | متغیر ها | 1 | 2 | 3 | 4 |
1 | نوعدوستی | 1 |
|
|
|
2 | ادب اجتماعی | **285/0 | 1 |
|
|
3 | معنویت در محیط کار | **768/0 | *229/0 | 1 |
|
4 | فرهنگكارآفريني | **552/0 | **438/0 | **629/0 | 1 |
P < 05/0* P <01/0 **
مدل معادلات ساختاری: بمنظور سنجش رابطه علّی میان متغیرها که در فرضیات ارائه شد، از مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تائیدی استفاده میشود. در واقع مهمترین هدف تحلیل عاملی تائیدی، تعیین میزان توان مدل عامل از قبل تعریف شده، با مجموعهای از دادههای مشاهده شده است. به عبارتی، تحلیل عاملی تائیدی درصدد تعیین این مسئله است که آیا تعداد بارها و عاملهای متغیرهایی که روی این عاملها اندازهگیری شدهاند، یا آنچه بر اساس تئوری و مدل نظری انتظار میرفت، انطباق دارد.
ارزیابی الگوی سنجش و اندازهگیری با استفاده از تجزیه و تحلیل عاملی، هم اکتشافی (EFA) و هم تأییدی (CFA) به انجام میرسد. در مورد نخست، EFA به عنوان یک دستورالعمل برای سنجش تلخیص و پالایش مورد استفاده قرار میگیرد، از یک دیدگاه سنتی (مانند دیدگاه غیر تأییدی) که متعاقباً با یک ارزیابی تأییدی ابعادی، اعتبار همگرا، پایایی، و اعتبار تفکیککننده تحت اصول SEM تکمیل میشود. متعاقباً، آزمون الگوی ساختاری نیز به همراه SEM، به عنوان یک ارزیابی تأییدی از اعتبار قانونی به کار میرود. SEM برای تأیید الگوی ساختاری در یک نمونۀ تأییدی و برای تجزیه و تحلیل الگوهای جایگزین/ رقیب مورد استفاده قرار میگیرد (ویرا40، 2011). بسیاری از متخصصان بر این باور هستند که تحلیل عاملی تائیدی بر تحلیل عاملی اکتشافی برتری دارد، زیرا تحلیل عاملی تائیدی فرضیهها را مورد آزمون قرار میدهد و این آزمون فرضیه، برای هر روش علمی امری اساسی است. برخی دیگر از این مزیتها را میتوان اینگونه برشمرد: سنجش همزمان چندین متغیر وابسته و مستقل که در روشهای آماری دیگر قابل ارائه نیست، ارزیابی الگوی سنجش و اندازهگیری با استفاده از تجزیه و تحلیل عاملی، هم اکتشافی (EFA) و هم تأییدی (CFA)، در نظر گرفتن خطاهای اندازهگیری. از طرفی در مدل معادلات ساختاری انطباق دادههای پژوهش و مدل مفهومی را مورد بررسی قرار میدهد؛ که آیا مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار بوده است؟، و از طرفی معناداری روابط در این مدل برازش یافته آزمون میشود. مدل معادلات ساختاری از دو مدل به عنوان مدلهای اندازهگیری و مدلهای ساختاری تشکیل شده است (ژورسکوگ و سوربوم41، 1993). در جدول ذیل شرحی از شاخصهای برازش مدل معادلات ساختاری و مقدار بهینه ارائه شده است.
جدول (2) شرح برخی از شاخصهای مورد استفاده در ارزیابی الگوهای سنجش و ساختاری
شاخصها | شرح شاخصهای برازش مدل معادلات ساختاری | حدود معقول |
χ2/df | به دلیل اینکه آزمون مجذور کای یا کای اسکوئر نسبت به اندازۀ نمونه حساس است و تنها در حالتی معنیدار است که درجههای آزادی به حساب آورده شوند و ارزش آن بوسیلۀ تعداد درجههای آزادی تقسیم میشود. | 1-2 یا 1-3 |
RMSEA | خوبی برازش مدل ماتریس کوواریانس جامعه را نشان و تعداد درجههای آزادی را مورد توجه قرار میدهد. | 0.10: معقول |
GFI | مقایسۀ باقیماندههای مجذور بواسطۀ پیشگوئی نسبت به دادههای واقعی، برای درجههای آزادی تعدیل نشده. | 0.90< |
AGFI | GFI تعدیلشده برای درجههای آزادی. | 0.90< |
NNFI | نشان میدهد که تا چه اندازه برازش الگو نیکوتر است، مقایسه شده با یک الگوی خط صفر، به طور نرمال الگوی پوچ، تعدیلشده برای درجههای آزادی (میتواند ارزشهای بالاتر از یک را بگیرد). | 0.90< |
CFI | نشان دهنده اندازه برازش نیکوتر الگو، مقایسه شده با یک الگوی خط صفر، تعدیلشده برای درجههای آزادی. | 0.90< |
بررسی مدل ابتدایی (مولفههای معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی): برای اینکه مدل ساختاری یا همان نمودار مسیر تائید شود، در ابتدا باید شاخصهای آن دارای برازش مناسبی باشند. و همچنین مقادیر T-Value و ضرائب استاندارد معنیدار باشند. اگر مقدار χ2 کم، نسبت χ2 به درجه آزادی (df)، کوچکتر از 3، RMSEA کوچکتر از 0.10 و نیز GFI و AGFI بزرگتر از 90 درصد باشد، همچنین NFI و NNFI هم بزرگتر از 90 درصد باشند، میتوان دریافت که مدل مفهومی ارائه شده دارای برازشی مناسب میباشد. همچنین مقادیر T-Value نیز اگر کمتر از 1.96- و یا بیشتر از 1.96 باشد، در سطح 95 درصد میتوان به معنیداری آن یقین داشت. جدول ذیل نتایج حاصله برای پژوهش حاضر را نشان میدهد.
جدول (3) شاخصهای برازش مدل (مولفههای معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی)
مطلوبيت | مقدار | نام كامل | شاخصها |
تاييد مدل | 27/2 | Chi Square Divided to Degrees of Freedom | χ2/df |
تاييد مدل | 089/0 | Root Mean Square Error of Approximation | RMSEA |
تاييد مدل | 94/0 | Non-Normed Fit Index | NNFI |
تاييد مدل | 92/0 | Normed Fit Index | NFI |
تاييد مدل | 86/0 | Adjusted Goodness of Fit Index | AGFI |
تاييد مدل | 94/0 | Goodness of Fit Index | GFI |
تاييد مدل | 96/0 | Comparative Fit Index | CFI |
الگویابی ساختاری (مولفههای معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی): شایان به ذکر است همانگونه که در جدول فوق مشاهده میشود (جدول شماره 3) و با توجه به نمودار ارائه شده، اعتبار و برازندگی مناسب مدلها تائید میشود، چرا که نسبت χ2 به درجه آزادی (df)، کوچکتر از 3 است. همچنین در مدل ارائه شده تمامی T-valueها بیشتر از 1.96 هستند، و یا به عبارتی دیگر در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. میزان χ2 بدست آمده برای آزمون نیز در حد مطلوب بوده است. از طرفی P-value مدل نیز که حکم سطح معنیداری را در آزمون تحلیل مسیر دارد، کوچکتر از 0.05 بوده و میزان RMSEA نیز از 0.10 کمتر است. در نهایت اینکه GFI و AGFI مدل نیز بالای 90 درصد هستند. نمودار ذیل مدل پژوهش در حالت تخمین استاندارد و عدد معنیداری را نشان میدهد.
ضرائب استاندارد |
|
|
|
شکل (2) مدل ابتدایی و مستقیم پژوهش (مولفههای معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی)
تحلیل مسیر مدل ابتدایی پژوهش: جدول (4) خلاصهای از آزمون مدل ابتدایی (نقش معنویت و مولفههای آن بر فرهنگ کارآفرینی) را نشان میدهد. برای بررسی معنیدار بودن تاثیر خشنودی شغلی بر تعهد سازمانی، ارزیابی چگونگی و میزان این تاثیر از مدل استاندارد و عدد معنیداری استفاده میشود. در مورد معنیدار بودن اعداد بدست آمده مدل میتوان گفت که از آنجا که آزمون فرضیات در سطح 0.95 انجام میشود، اعداد معنیدار خواهند بود که بین 1.96 و 1.96- نباشند. به این معنی که اگر عددی بین 1.96 و 1.96- قرار بگیرد، رابطه علّی بیمعنی خواهد بود، بر اساس این جدول، و با توجه به نتایج آزمون تحلیل مسیر، فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اثر خشنودی شغلی بر تعهد سازمانی معنیدار است و ارتباط علّی آن تائید میشود.
جدول (4) نتایج آزمون نقش مولفههای معنویت بر فرهنگ کارآفرینی
H | مسیر ارتباط | ضریب استاندارد | اعداد معناداری | نتیجه | |
H1-1 | کار بامعنا ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 07/0 | 77/0 | رد فرضیه | |
H1-2 | وحدت و یگانگی ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 69/0 | 49/6 | تایید فرضیه | |
H1-3 | همسوئی با ارزشها ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 25/0 | 93/2 | تایید فرضیه | |
RMSEA = 0.089 ، GFI = 0.94 ، AGFI = 0.86, CFI = 0.96 ، IFI = 0.96 ، NFI=0.92 و NNFI=0.94 مجذور خطاهای مدل (089/0) کوچکتر از 0.10 است و همچنین χ2/df (2.27) نیز کوچکتر از 3 است. |
با توجه به نتایج آزمون تحلیل مسیر (جدول 4)، فرضیات پژوهش مبنی بر اثر ابعاد معنویت در محیط کار (کار بامعنا، وحدت و یگانگی و همسوئی با ارزشها)، بر فرهنگ کارآفرینی سازمانی (جز کار بامعنا)، معنیدار است و ارتباط علّی آن تائید میشود. مقادیر t برای این فرضیات پژوهش هم، مبنی بر آن است که همه ابعاد معنویت (جز کار بامعنا)، بر فرهنگ کارآفرینی سازمانی دارای تاثیر و رابطه علّی دارند.
بررسی و آزمون مدل اصلی و فرضیات پژوهش: همانگونه که ملاحظه میگردد، مدل اصلی پژوهش از نظر شاخصهای تناسب در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین در مورد روابط میان اجزای مدل نیز میتوان اینگونه نتایج را بیان کرد:
معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی سازمانی دارای اثر مثبت و معناداری است (0.32)، همچنین معنویت در محیط کار بر نوعدوستی (0.77) و ادب اجتماعی (0.23) اثر مثبت و معناداری دارد. نوع دوستی (0.17) و ادب اجتماعی (0.48) نیز به نوبه خود بر فرهنگ کارآفرینی سازمانی دارای اثر مثبت و معناداری هستند. فرضیات اصلی پژوهش مبنی بر اثر معنویت بر فرهنگ کارآفرینی سازمانی بهواسطه نوع دوستی (0.58) و ادب اجتماعی (0.36) نیز تائید میگردد، یعنی این ارتباط بهصورت مثبت، غیرمستقیم و معنادار میباشد.
جدول (5) اثرات کل، مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر
مسیر ارتباط | اثر مستقیم | اثر غیرمستقیم | اثر کل | نتیجه |
معنویت در کار ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 32/0 | 94/0 | 26/1 | تایید ارتباط |
معنویت در کار ← نوعدوستی | 77/0 | ** | 77/0 | تایید ارتباط |
معنویت در کار ← ادب اجتماعی | 23/0 | ** | 23/0 | تایید ارتباط |
نوعدوستی ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 17/0 | ** | 17/0 | تایید ارتباط |
ادب اجتماعی ← فرهنگ کارآفرینی سازمانی | 48/0 | ** | 48/0 | تایید ارتباط |
معنویت در کار ← نوعدوستی ← فرهنگ کارآفرینی | ** | 58/0 | 58/0 | تایید ارتباط |
معنویت در کار ← ادب اجتماعی ← فرهنگ کارآفرینی | ** | 36/0 | 36/0 | تایید ارتباط |
RMSEA = 0.06 ، GFI = 0.98 ، AGFI = 0.85, CFI = 0.99 ، IFI = 0.99 ، NFI=0.98 و NNFI=0.93 مجذور خطاهای مدل (075/0) کوچکتر از 0.10 است و همچنین χ2/df نیز کوچکتر از 3 است. |
بررسی شاخصها و تناسب مدل نهایی: شاخصهای برازش مناسب مدل شامل: GFI (شاخص نیکویی برازش)، AGFI (شاخص تعدیل شده نیکویی برازش)، CFI (شاخص برازش مقایسهای)، RMR (ریشه میانگین توان دوم باقیمانده) میباشد. یعنی مدلی از برازش مناسب برخوردار است که نسبت χ2 به درجه آزادی (df) کمتر از 3 باشد، و همانگونه که قبلاً هم اشاره شده شاخصهای GFI، NFI، CFI و IFI بیشتر از 0.90و RMSEA هم کمتر از 0.10باشد. با توجه به ارغام مندرج در جدول فوق میتوان دریافت که مدل نهایی ارائه شده دارای شاخصهای برازش مناسبی میباشد. در نمودار ذیل برای تمامی روابط پژوهش، میزان (T-value) و (b) ارائه شده است.
نمودار (3) مدل نهایی آزمون شده پژوهش
بررسی وضعیت متغیرهای معنویت در محیط کار: برای بررسی وضعیت معنویت در محیط کار در بنیاد مسکن استان مازندران فرضیه پژوهشی پژوهش، بهصورت ذیل ارائه میگردد:
فرضیه اصلی: سطح معنویت در محیط کار (و ابعاد آن)، در بنیاد مسکن استان مازندران در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
برای بررسی فرضیه فوق، فرضیه آماری متناظر H0 و H1 بهصورت زیر تعریف میشود:
H0: µX ≤ 3
H1: µX >3
بهگونهای که H1 به منزلهی مناسب بودن سطح معنویت در محیط کار در بنیاد مسکن استان مازندران، و در مقابل، فرضیه H0 به منزلهی نامناسب بودن سطح معنویت در محیط کار در بنیاد مسکن استان مازندران است. نتیجه بررسی فرضیه آماری H0 و H1 در سطح خطای 5% و با توجه به یک دامنه بودن آزمون، بر اساس مقدار آماره آزمون تی، بهصورت ذیل خواهد بود:
t ≤ -1.645 → H0 پذیرش فرضيه
t > -1.645 → H0 رد فرضيه
قابل بهذکر است عدد 3 به خاطر پنجگزینهای بودن پرسشنامه حد وسط در نظر گرفته شده، که نتایج حاصله در غالب جدول ذیل قابل مشاهده است.
جدول (6) بررسی وضعیت معنویت در محیط کار
مقدار آزمون (test value =3) | ||||||||||||||||
متغیرها | آماره T | درجه آزادی | سطح معنیداری | اختلاف میانگین | فاصله اطمینان 95درصد | |||||||||||
| حد بالا | حدپایین | مطلوبیت | |||||||||||||
کار با معنا | 70/9 | 125 | 000/0 | 62/0 | 49/0 | 75/0 | تائید | |||||||||
احساس وحدت | 61/10 | 125 | 000/0 | 69/0 | 56/0 | 82/0 | تائید | |||||||||
همسویی با ارزشها | 86/7 | 125 | 000/0 | 50/0 | 37/0 | 62/0 | تائید | |||||||||
معنویت در محیط کار | 70/11 | 125 | 000/0 | 60/0 | 602/0 | 71/0 | تائید |
نتایج بدست آمده نشان میدهد، با توجه به مقادیر آمارهی آزمون، میتوان دریافت که سطح معنویت در محیط کار و مولفههای آن در بنیاد مسکن استان مازندران در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر، بررسي رابطه ميان معنویت در محیط کار و فرهنگ کارآفرینی سازماني با تاکید بر نقش میانجی نوعدوستی و ادب اجتماعی در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران میباشد. در اين پژوهش، به منظور تحلیل دادههای جمعآوریشده، از نرمافزارهای اس.پی.اس.اس و لیزرل استفاده شده است. یافتههای این پژوهش را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
فرضیهی اول پژوهش مبنی بر وجود رابطهی مثبت و معنیدار ميان معنویت در محیط کار و فرهنگ کارآفرینی سازماني مورد تأیید قرار گرفت. بهطور کلی میتوان چنین نتیجهگیری نمود که در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران، معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی سازماني دارای اثر میباشد. نتایج بدست آمده از آزمون این فرضیه، از حیث ارتباط با برخی از یافتههای محققانی چون: (کینگ-کوانوی و همکاران، 2005؛ آگبیم و همکاران، 2013؛ ناندارم، 2009؛ دیزگاه و همکاران، 2011؛ زهیر و همکاران، 2012) همخوانی دارد.
باید اشاره کرد که در مورد فرضیات (بين ابعاد معنویت در محیط کار و فرهنگ کارآفرینی سازماني رابطه معنيداري وجود دارد)، وجود رابطهی مثبت و معنیدار بین ابعاد معنویت در محیط کار و فرهنگ کارآفرینی سازماني مورد تأیید قرار گرفت (بهجزء کاربامعنا). و باید چنین نتیجهگیری نمود که در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران ابعاد معنویت در محیط کار بر فرهنگ کارآفرینی سازماني دارای اثر میباشند. نتایج بدست آمده از آزمون این فرضیات با نتایج (دهقان و پیران، 1391؛ مقیمی و همکاران، 1386؛ کینگ-کوانوی و همکاران، 2005) مطابقت دارد.
در مورد فرضیات اصلی پژوهش (میان معنویت در محیط کار و فرهنگ کارآفرینی سازماني با لحاظ نقش متغیرهای میانجی، رابطه معنيداري وجود دارد)، وجود این رابطهی غیر مستقیم، مثبت و معنیدار مورد تأیید قرار گرفت و باید چنین نتیجهگیری نمود که در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مازندران معنویت در محیط کار بواسطه نوعدوستی و ادب اجتماعی بر فرهنگ کارآفرینی سازماني دارای اثر میباشد. از طرفی نیز ارتباط مستقیم میان نوعدوستی و ادب اجتماعی با فرهنگ کارآفرینی سازماني نیز مورد تائید قرار گرفت، که نتایج این یافتهها را میتوان با نتایج (دیزگاه و همکاران، 2011؛ زهیر و همکاران، 2012؛ ژانگ و همکاران، 2008)، مقایسه کرد.
امروزه یکی از راههای خروج از معضلات محیطهای سازمانی، تقویت فرهنگ کارآفرینی در سازمان جهت شکوفائی بیشتر اقتصادی و اجتماعی میباشد. حال پس از جمعبندی یافتهها، در قسمت ارائه پیشنهادات و نظرات به مدیران سازمان توصیه میشود که برای پیشبرد و توسعه فرهنگ کارآفرینی سازماني، از تکنیکهای بهبود معنویت در محیط کاری و توسعه رفتار شهروندی سازمانی و مؤلفههای آن استفاده نمایند:
با توجه به نقش معنویت محیط کاری و سازههای آن در بهبود فرهنگ کارآفرینی سازماني، پیشنهاد میشود تا مدیران در بُعد اجرایی معنویت، آن را از طریق برنامهها، کلاسها و کارگاههای آموزشی گسترش دهند، تا کارکنان مهارتهای چون: نوآوری، ریسکپذیری، پیشگامی و نوسازی را از خود بروز دهند. در واقع جو معنویت میتواند در سازمان باعث بهبود نتایج فوق گردد.
یکی از بهترین راهها برای تقویت روحیه معنویت در محیط کاری، بلوغ و گسترش روحیه مذهبی کارکنان میباشد. آگاهی از حقایق و روحیات مذهبی در کارکنان، آنها را با معنا و هدف زندگی آشنا میکند؛ و کمک میکند تا بُعد معنوی زندگی را درک و به آرامش دست یابند، و از طرفی با آشنایی با این حقایق و برخی از شعائر، میتوانند آن را در محیط کاری خود پیادهسازی و اجرا کنند.
گسترش معنویت از طریق قرآن: معنویتی که قرآن نشان میدهد در واقع محدودهای وسیع از مفاهیم است، و سرچشمة زندگی سعادتمند و ریشه فرهنگ و تمدن الهی- انسانی است و معنا دهنده به همه ابعاد عبادی- اجتماعی و حیات فردی، جمعی و سازمانی است. معنویت قرآنی پویا، کارآمد و رشد دهنده، خلاقیتزا، مولد و کارآفرین خواهد بود. پس پیروز در نبرد نامتقارن جهان مدرن، معنویتی است که توأم با عقلانیت دینی و ابزاری باشد. پس مدیران سازمان باید قرآن را سرلوحه و منشوری برای پیشبرد معنویت در محیط کار قرار دهند.
عدالت سازماني به عنوان ادراكات كاركنان از انصاف در سازمانها، از عوامل موثر بر توسعه معنویت در محیط کار میباشد. مدیران در سازمان باید از طریق تخصیص مناسب و عادلانه منابع، مسؤلیتها، و مزایای سازمانی؛ حس وجود عدالت را در میان کارکنان بگسترانند. توجه به اینکه دادن استقلالکاری به کارکنان نیز موجب بهبود این متغیر میشود، مدیران در سازمان میتوانند به وسیله واگذاری مسئولیتها به کارکنان، مشارکت در تصمیمگیریها، دریافت نظرات کارکنان در مورد چگونهگی روند کارها، موجب توسعه معنویت در افکار و رفتار افراد شوند.
برقرای عدالت در قوانین و مقررات سازمانی، میتواند ابزاری برای افزایش رفتار شهروندی سازمانی کارکنان نیز باشد، همچون: آیین نامهها و دستور العملها. ایجاد فضای آزادی بیان؛ با نظر سنجی از کارکنان در مورد ارزشهای سازمانی، بیان عقاید و برگزاری نشستهای صمیمانه و تشویق کارکنان.
تجدیدنظر در ساختار سازمانی و حرکت به سوی عدم تمرکز و دخیل کردن کارکنان در امور تصمیمگیری، تشویق کارکنان به آگاهی از مسائل روز در مورد سازمان، و آموزش راههای افزایش وجهه و حسن شهرت برای سازمان و مدیران ارشد و برنامهریزان، همچنین در سطوح بالای سازمان بایستی یک فرهنگ بر مبنای ارزشهای مشترک طراحی کنند، تا این ارزشها و نگرشهای مشترک در بین کارکنان باعث اطاعت از قوانین و مقررات سازمان حتی در صورت عدم نظارت را پدید آورد، که بتوان با این نوع از رفتارهای مترقی سازمانی در نهایت به فرهنگ کارآفرینی سازمانی توسعه یافته رسید.
مديريت منابع انساني در سازمان از طريق طراحي سيستمهاي ارزيابي عملكرد، برنامههاي دقيق توسعه مديريت، تنظيم سيستمهاي پرداخت منصفانه، طراحي اسباب و لوازم شغلي در جهت افزايش رضايت شغلي و تعهد سازماني كاركنان، و كاربرد صحيح وظايف مديريت منابع انساني از قبيل: كارمنديابي، جذب، گزينش، توسعة تيم، طرح سازماني، برنامههاي مسير پيشرفت شغلي، برنامههاي پرداخت منعطف، سيستمهاي ارزيابي عملكرد و ايجاد زندگي كاري باكيفيت ميتواند نقشي كليدي و مهم در تشويق به رفتار شهروندی سازمانی ايفاء نمايد؛ با وجود کارکنان راضی و متعهد که رفتارهای فرانقشی در سازمان از خود بروز دهند، میتوان در جهت نیل به کارآفرینی سازمانی گام برداشت.
در پایان نیز باید اشاره کرد که مطالعات نشان داده است که نیروی انسانی که از تعهد و معنویت سازمانی بالایی برخوردار باشند، عملکرد شغلی بهتر و رفتارهای فرانقشی بیشتری خواهد داشت. به عبارتی مهمترین نتایج رفتارهای فرانقشی، تعهد و معنویت سازمانی که بر روی عملکرد سازمان مؤثر است عبارتند از: افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان، افزایش ماندگاری کارکنان در سازمان، توسعه فرهنگ کارآفرینی، و در نهایت مؤفقیتهای مالی سازمان و افزایش اثربخشی و بهرهوری سازمان را درپی دارد.
منابع
Aghajani, H., Samadi, H., Samadi, H. (2013). Organizational Citizenship Behavior’s Relationship and Staffs' Psychological Empowerment". Journal of Public Management. 5(2), 1-18. (In Persian)
Ashmos, D.P., Duchon, D. (2000). Spirituality at work: a conceptualization and measure. Journal of Management Inquiry, Vol. 9, 2, pp9, 134-45.
Ackfeldt, A L., Coote, L. V. (2005). A study of organizational citizenship behaviors in a retail setting. Journal of Business Research. 58,151–159.
Agbim, K C., Oriarewo, G O., Ijie, N. (2013). The relative importance of spirituality in entrepreneurship development among graduates of Nigerian tertiary institutions. Journal of Business and Management Invention. 2, 4, 25-35.
Arrow, K. (1974). Limited knowledge and economic analysis. American Economic Review, 64, 1, 1-10.
Antončič, B., Hisrich, R D. (2001). Intrapreneurship: Construct Refinement and Cross-Cultural Validation. Journal of Business Venturing, 16, 495–527.
Antončič, B., Zorn, O. (2001). The Mediating Role of Corporate Entrepreneurship in the Organizational Support–Performance Relationship: An Empirical Examination. Managing Global Transitions, Vol. 2, 1, 5–14.
Ahmadi, A A., Shahbazi, M., Taghaboni, S. (2013). The Mediating Role of Spirituality between Psychological Empowerment and Entrepreneurial Behaviors. International Journal of Management & Organizational Studies. 2, 3, 5-15.
Balthazard, P.A., Cooke, R.A., Potter, R.E. (2006). Dysfunctional culture, dysfunctional organization: Capturing the behavioral norms that form organizational culture and drive performance. Journal of Managerial Psychology, 21, 8, 709-732.
Chairy, A. (2012). Spirituality, Self-Transcendence, and Green Purchase Intention in College Students. Procedia - Social and Behavioral Sciences. 57, 243-246, 2012.
Conca, F. J., Liopis, J., Tarí, J. J. (2004). Development of a measure to assess quality management in certified firms. European journal of operational research, 156, 683-697.
Dehghan, A., Piran, M. (2012). Study on the Relationship between Spiritual Leadership Role in the Mediation of Organizational Learning and Entrepreneurship"; New Journal health insurance world. 5-21. (In Persian)
Dizgah, M R., Gilaninia, Sh., Alipour, H.R. Asgari, A. (2011). High Performance Human Resource and Corporate Entrepreneurship: the Mediating Role of Organizations Citizenship Behavior and Procedure Justice. Australian Journal of Basic and Applied Sciences, Vol. 5, 3, 492-499.
Dehler, G E., Welsh, A. (1994). Spirituality and Organizational Transformation: Implications for the New Management Paradigm. Journal of Managerial Psychology. 9, 6, 17-26.
Feiz, D., Zarei, A., & Karimi, B. (2013). Investigate the Impact of Information and Communication Technologies on Organizational Entrepreneurship in Small and Medium Enterprises (SMEs Survey Companies Around the industrial town of Semnan)"; Journal of Information Technology Management. 5(2). 170-151. (In Persian)
Fry, L W., Matherly, L L., Ouimet, J R. (2010). The Spiritual Leadership Balanced Scorecard Business Model: the case of the Cordon Bleu-Tomasso Corporation. Journal of Management. Spirituality & Religion. 7, 4, 283-314.
Ghanati, S., Kordnaeij, A., Yazdani, H. (2010). Check the Status of an Entrepreneurial Culture at Tehran University"; Journal of Entrepreneurial Development. 3(10), 133-115. (In Persian)
Jöreskog, K. G., Sörbom, D. (1993). LISREL 8: User’s guide. Chicago: Scientific Software.
Jovanovic, B. (1982). Selection and the evolution of industry. Econometrica. 50, 30, 649–670.
King-Kauanui, S., Thomas, K D., Waters, G R. (2005). Entrepreneurship and Spirituality: Integration of Spirituality into the Workplace. Journal of Management, Spirituality & Religion. 2, 2, 255-274.
Kazemipour, F., Mohamad Amin, S., & Pourseidi, B. (2012). Relationship between workplace spirituality and organizational citizenship behavior among nurses through mediation of affective organizational commitment. Journal of Nursing Scholarship, 44(3), 302-310.
Keat, O.Y., Selvarajah, C., Meyer, D. (2011). Inclination towards entrepreneurship among university students: An empirical study of Malaysian university students. Journal of Business and Social Science. 2, 4, 206-220.
LePine, J.A., Van Dyne, L. (1998). Predicting Voice Behavior in Work Groups. Journal of Applied Psychology. 83, 6, 853-868.
Moghimi, S M. (2006). Examine the relationship between organizational citizenship behavior and entrepreneurial culture in the organization, management", organizational culture; 4(13), 192-171. (In Persian)
Moghimi, S. M. (2004). Factors affecting Entrepreneurship in the Social Services Sector Culture and Government of Iran"; Journal of management culture. 2(7), 78-27. (In Persian)
Moghimi, S M., Rahbar, A., Islami, H. (2007). Organizational Spirituality and its Impact on Employee Creativity (adaptive approach)"; Journal of Ethics in Science and Technology. 2(3,4), 89-98. (In Persian)
Mahmoudi, F., Hazrati, M., Jafari, A. (2013).Investigate the Relationship Between Workplace Spirituality and Perceptions of Servant Leadership"; Public Management Research Journal. 6(20). 164-145. (In Persian)
Mahadevan, B. (2013). Spirituality in business: Sparks from the Anvil In conversation with Suresh Hundre, Chairmanand MD, Polyhydron Pvt. (2013). Ltd. IIMB Management Review, 25, 91-103.
Milliman, J., Czaplewski, A J., Ferguson, J. (2003). Workplace spirituality and employee work attitudes: An exploratory empirical assessment. Journal of Organizational Change Management. 16, 4, 426-447.
McGuire, S. J. J. (2003). Entrepreneurial Organizational Culture: Construct Definition and Instrument Development and Validation. Dissertation. Washington University.
Nandram, S S. (2009). Business Spirituality; The inner sense of entrepreneurs. NRI Working Paper Series. 1-21.
Nasina, M D., Doris, K P P. (2011). The Workplace Spirituality and Affective Commitment Among Auditors in big Four Public Accounting Firms: Does it Matter?. Journal of Global Management. 2, 1, 216-226.
Niehoff, B.P., Moorman, R.H. (1993). Justice as a mediator of the relationship between methods of monitoring organization citizenship behavior. Academy of management journal, 36, 3, 556-527.
Obino Mokaya, S. (2012). Corporate Entrepreneurship and Organizational Performance: Theoretical Perspectives, Approaches and Outcomes. Journal of Arts and Commerce, Vol. 1, 4, 133-143.
Organ, D. W., Konovsky, M. (1989). Cognitive versus affective determinants of organizational citizenship behavior. Journal of Applied Psychology, 74, 3–10.
Organ, D.W. (1990). The motivational basis of organizational citizenship behavior. In B.M. Staw, & L.L. Cummings (Eds.), Research in organizational behavior. 43–72.
Pinga, N., Sumarib, M. (2012). Malaysia women survivors' perspective on healing from childhood sexual abuse through spirituality. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 65, 455-461.
Podsakoff, P.M., MacKenzie, S.B., Paine, J.B., Bachrach, D.G. (2000). Organizational Citizenship Behaviors: A Critical Review of the Theoretical and Empirical Literature and Suggestions for Future Research. Journal of Management, 26, 3, 513–563.
Peterson, R. A. (1994). A meta-analysis of chronbach,s coefficient alpha. Journal of consumer research. 381-391.
Razi, S., Akbari, M., SHakiba, H., & Marzban, SH. (2015). Relation between Organizational Health and Spirituality with Organizational Entrepreneurship. Ethics in science and Technology. 10(2), 110-119. (In Persian)
Samadi Miarkolaei, H., Aghajani, H., Masha Zamini, M., & Samadi Miarkolaei, H. (2014). Explanation and Evaluation of Organizational Citizenship Behavior Culture Components in Among Women Employees Education and Training Administration’s. Journal of Women in Culture and Art, 6(2), 229–247. (In Persian)
Samadi Miarkolaei, H., Aghajani, H., & Samadi Miarkolaei, H. (2015). Exploration the Role of Organizational Justice and its Components on the Development of Organizational Citizenship Behavior through (SEM) Inference System. Quarterly Journal of Management Research, 8(27), 119–144. (In Persian)
Samadi Miarkolaei, H., Samadi Miarkolaei, H., & Aghajani, H. (2016). Verification of the Role of Transformational Leadership Style on Organizational Culture. Journal of Organizational Culture, 14(2), 499–519. (In Persian)
Samadi Miarkolaei, H., & Samadi Miarkolaei, H. (2016). The Effects of Job Stress on the Emersion of Employees' Organizational Citizenship Behavior in a Finance and Credit Institute in Mazandaran Province. Journal of Ergonomics, 4(2), 52–59. (In Persian)
Sackmann, S A. (1992). Culture and Subcultures: An Analysis of Organizational Knowledge. Administrative Science Quarterly. 37, 1, 140-161.
Schein, E.H. (2004). Organizational Culture and Leadership. 3rd ed. Jossey-Bass: John Wiley & Sons, Inc.
Silva, F., Hartman, A., Reis, D. (2006). The Relationship between the: NT a preneurial culture and the degree of technological innovation in the productive organizations. Third International Conference on Production Research-Americas’ Region.
Stamper, C.L., Van Dyne, L. (1999). Diversity at work: Do men and women differ in their organizational citizenship behavior?. Performance Improvement Quarterly, 12, 59-76.
Smith, C. A., Organ, D. W., Near, J. P. (1983). Organizational citizenship behavior: Its nature and antecedents. Journal of Applied Psychology. 68, 653–663.
Tabarsa, Gh., Mahbob, S., Esmaeili, M., Esmaeili, H. (2010). Effect of an Entrepreneurial Culture of Innovation at the Library Public State"; Public Information and Libraries Journal. 16(1), 5-22. (In Persian)
Van Dyne, L., Cummings, L.L., Parks, J.M. (1995). Extra-role behaviors: In pursuit of construct and definitional clarity (A bridge over muddied waters). In L.L. Cummings & B.M. Staw (Eds.), Research in Organizational Behavior, 17, 215–285.
Van de ven, A., Ferry, D. (1979). Measuring and assessing organizations. John Wiley, New York.
Vieira, A. L. (2011). Interactive LISREL in Practice: Getting Started with a SIMPLIS Approach. New York: Springer, Springer Briefs in Statistics.
Van Dyne, L., Graham, J.W., Dienesch, R.M. (1994). Organizational citizenship behavior: Construct redefinition, measurement.validation. Academy of Management Journal, 37, 765-802, 1994.
Zahra, S A., Hayton, J C., Salvato, C. (2004). Entrepreneurship in Family vs. Non-Family Firms: A Resource-Based Analysis of the Effect of Organizational Culture. Entrepreneurship Theory and Practice. 5, 2, 363-381.
Zehir, C., Muceldili, B., Zehir, S. (2012). The Impact of Corporate Entrepreneurship on Organizational Citizenship Behavior and Organizational Commitment: Evidence from Turkey SMEs. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 58, 924- 933.
Zali, M., Razavi, M., Mohammad, N. (2013). Explain the role of the Entrepreneurial University Entrepreneurship Culture at Tehran University. Journal of Business Administration. 5(2), 114-89. (In Persian)
Zhang, Z, Wan, D., Jia, M. (2008). Do high-performance human resource practices help corporate entrepreneurship? The mediating role of organizational citizenship behavior. Journal of High Technology Management Research, 19, 128–138.
Verification the Role of Spirituality at Work on Entrepreneurial Organizational Culture Development with the Mediator Variables of Civil Virtue and Altruism
Abstract
Background: Nowadays, entrepreneurship as one of the best economic development strategy for the promotion of economic growth and enhancing competitiveness in the face are seen of increasing globalization trends, In order to gain benefits from entrepreneurship in organizational, it is necessary to concentrate on and invest in effective factors on entrepreneurship, and some factor such as spirituality at work and components of OCB have a key role in its improvement.
Objective: The goal of this paper is verification the role of spirituality at work on entrepreneurial organizational culture development with the mediator variables of civil virtue and altruism in housing foundation of Islamic revolution of Mazandaran province.
Methods: The method used in this study in terms of data collection is descriptive- survey method and in terms of research purposes, it is an applied research. The statistical population of the research consisted of all staffs of housing foundation of Islamic revolution of Mazandaran province. Using Cochran’s sampling formula, 147 staffs were selected as research sample, and LISREL and SPSS software were used for data analyzing.
Findings: The research results indicated that formation of spirituality at work paves the way for entrepreneurial organizational culture. Significant role in mediating civil virtue and altruism on the relationship between variables was confirmed. Accordingly, Component of spirituality at workplace, there are positive and meaningful relationships between unity and convergence of values, for by meaningful work, with entrepreneurial organizational culture.
Conclusion: It can be concluded that the human resources in each organization are the most valuable assets and play a decisive role in effectiveness of that organization. On the one hand, managers always strive to optimize the utilization of these resources.
Keywords: Spirituality at Work, Entrepreneurial Culture, Civil Virtue, Altruism
[1] . Obino Mokaya
[2] . Ashmos & Duchon
[3] . Chairy
[4] . Pinga & Sumarib
[5] . Fry et al.,
[6] . Mahadevan
[7] . Ackfeldt & Coote
[8] . Podsakoff et al.,
[9] . Van Dyne et al.,
[10] . Balthazard et al.,
[11] . McGuire
[12] . Zahra et al.,
[13] . King-Kauanui et al.,
[14] . Agbim et al.,
[15] . Nandram
[16] . Dizgah et al.,
[17] . Zehir et al.,
[18] . Zhang et al.,
[19] . Keat et al.,
[20] . Arrow
[21] . Jovanovic
[22] . Antončič & Hisrich
[23] . Antončič & Zorn
[24] . Sackmann
[25] . Schein
[26] . Silva et al.,
[27] . Fry et al.,
[28] . Dehler & Welsh
[29] . Milliman et al.,
[30] . Nasina
[31] . Van Dyne et al.,
[32] . LePine & Van Dyne
[33] . Stamper & Van Dyne
[34] . Smith et al.,
[35] . Ashmos & Duchon
[36] . Niehoff & Moorman
[37] . Conca et al.,
[38] . Peterson
[39] . Van de ven & Ferry
[40] . Vieira
[41] . Jöreskog & Sörbom