بحرانِ دموکراسی و لویاتان جدید (نقد و بررسی کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی )
محورهای موضوعی : تاریخِ اندیشه سیاسی
1 - گروه علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: سیاست, وضع طبیعی, بحرانِ دموکراسی, معرفت شناسی عامیانه, هابز, اخلاق,
چکیده مقاله :
در این مقاله به معرفی و ارزیابیِ کتابِ دمُکراسی و دعواهای اخلاقی نوشتة رابرت بی. تلیس می پردازیم. تلیس معتقد است در بحرانِ دموکراسیِ معاصر، که نوعی وضعِ طبیعیِ هابزی است، به جایِ دیدگاه هایِ معمولِ فیلسوفانِ سیاسی که دموکراسی را نشئت گرفته از مجموعه ای از تعهدات اخلاقی می دانند، شرایطِ کنونی نشان می دهد که شهروندان بر سرهمین اصولْ اجماعی ندارند و این امر منجر به دعواهایِ اخلاقی شده است. ازهمین رو، تلیس به جای ورود به مباحث اخلاقی، سیاستی دموکراتیک را پیشنهاد می کند که برگرفته از اصول معرفتی - معرفت شناسی عامیانه – است. تلیس در سنتِ لیبرال دموکراسی می اندیشد؛ اما روش و پاسخ او به بحران دموکراسی معاصر، متأثر از تامس هابز است. هرچند، مانند هابز دولت مطلقه را راه حل بحران نمی داند؛ بلکه، تلیس دموکراسی گفتگویی را پیشنهاد می کند که در آن دولت موظف به ارتقاء معرفتی، نه اخلاقی، شهروندان است که همچنان راه حلی هابزی برای وضع طبیعی است. ترجمة فارسیِ این اثر نیز دارای نکاتی است که به آن ها اشاره کرده ایم.
This article reviews the book Democracy and Moral Conflict Written by Robert B. Talisse. Talisse in the crisis of democracy, which is a Hobbesian natural state, offered the alternative to the standard views of democratic political philosophers who believe that the democracy derived from some decidedly moral commitment. But he argued, there is good reason to think that, under current conditions, these values among citizens are essentially controversial. By contrast, the case for democratic politics which he proposed in this book draws from principles that are epistemic rather than moral and he called it folk epistemology. Talisse is a liberal democratic philosopher, but his method and solution to this crisis is Hobbesian, the separation of ethics and politics. However, he did not propose 'absolute state', but 'dialogical democracy'. Hence, a dialogical democracy requires the state to pursue the cultivation of certain epistemic capabilities among its citizens. Talisse's alternative is Hobbesian: New Leviathan.
موارد اصلاح شده با رنگ زرد مشخص شده است
بحرانِ دموکراسی و لویاتان جدید
(نقد و بررسی کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی)
چکیده
در این مقاله به معرفی و ارزیابیِ کتابِ دمُکراسی و دعواهای اخلاقی نوشتة رابرت بی. تلیس می پردازیم. تلیس معتقد است در بحرانِ دموکراسیِ معاصر، که نوعی وضعِ طبیعیِ هابزی است، به جایِ دیدگاه هایِ معمولِ فیلسوفانِ سیاسی که دموکراسی را نشئت گرفته از مجموعه ای از تعهدات اخلاقی می دانند، شرایطِ کنونی نشان می دهد که شهروندان بر سرهمین اصولْ اجماعی ندارند و این امر منجر به دعواهایِ اخلاقی شده است. ازهمین رو، تلیس به جای ورود به مباحث اخلاقی، «سیاستی دموکراتیک» را پیشنهاد می کند که برگرفته از «اصول معرفتی» - معرفت شناسی عامیانه – است. تلیس در سنتِ لیبرال دموکراسی می اندیشد؛ اما روش و پاسخ او به بحران دموکراسی معاصر، متأثر از تامس هابز است. هرچند، مانند هابز «دولت مطلقه» را راه حل بحران نمی داند؛ بلکه، تلیس «دموکراسی گفتگویی» را پیشنهاد می کند که در آن دولت موظف به ارتقاء معرفتی، نه اخلاقی، شهروندان است که همچنان راه حلی هابزی برای وضع طبیعی است. ترجمة فارسیِ این اثر نیز دارای نکاتی است که به آن ها اشاره کرده ایم.
کلید واژگان: وضع طبیعی، بحرانِ دموکراسی، اخلاق، سیاست، معرفت شناسی عامیانه، هابز.
1.مقدمه
امروزه دیگر بحثی از مطلوبیّت یا نامطلوبیّت دموکراسی در میان نیست، زیرا نظریة دموکراسی به ضرس قاطع پذیرفته شده است. لذا، سوال اصلی در باب گونه و شکل اصیل دموکراسی است (مکنزی و دیگران، 1375: 170). درعین حال، همانگونه که دیوید هلد نیز اشاره کرده است، ما با «پارادوکس» دربارة دموکراسی مواجه هستیم. این پارادوکس با گسترش دموکراسی در جهان، خود را در پرسش از خودِ دموکراسی و درنتیجه «بحرانِ مشروعیت» نشان می دهد. به عبارتی دیگر، درعین حال که دموکراسی به مثابه مطلوب ترین نظام سیاسی پذیرفته شده و حقوقی مشخص را برای شهروندان به رسمیت شناخته است؛ اما همین «حقوق» یعنی حقِ پیگیری مدعاها و اهداف «اخلاقیِ» هر فردی به شکلِ آزادانه، موجب نوعی تعارض میان شهروندان، گروه ها، احزاب و... و درنهایت کشمکش درونِ نظام هایِ دموکراتیک شده است. چنین وضعیتی، نسبت اخلاق و سیاست، که نوعی تکثرگرایی را ایجاد و موجب «بحران» و سوق یافتن جوامع دموکراتیک به سمت «وضعی طبیعی» شده است بی شباهت به «جنگ همه علیه همه» یا «وضعیت جنگی»، مدنظر هابز، نیست.
به عبارتی دیگر، تقریباً میان اکثر متفکرین این توافق وجود دارد که «دموکراسی» نظامی پذیرفته شده است و دانشمندانِ علوم سیاسی از «اجماع» بر «باورِ دموکراتیک» به مثابه «پیش شرط کارکردی» دموکراسی سخن می گویند. آنگونه که ترنس بِل توضیح داده است، در آمریکا و دموکراسی های غربی چنین «اجماعی» را به مباحث بعد از جنگِ سرد و نظریه پردازانی مانند دانیل جوزف بورستین، که ایده هایی غیرفلسفی و ضدایدئولوژیک مطرح می کرد، لوئیز هارتز که بحث «اجماعِ جان لاکی» را مطرح کرد، و منافع مادی و حقوق مالکیت را در مرکز بحث سیاست غربی قرار داد، و ایدة «پایان ایدئولوژی» دنیل بِل ربط می دهند. «تاریخنگارانِ اجماعْ» تاریخِ ایالات متحده را همچون داستانی روایت می کنند که در آن تضادهای – اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک و طبقاتی – بزرگ جلوه نمی کند؛ اما از دهة 1960م تا به امروز، این «اجماعِ» آمریکایی ها بر سر دموکراسی را دانشجویان و معترضین به جنگ ویتنام، معترضان به تبعیض نژادی، مدافعانِ حقوق مدنی و حقوق زنان و همجنسگرایان، و اخیراً مدافعانِ حقوق حیوانات به چالش کشیده اند (Ball, 2010: 1). نمونه های شاخص و بارزتری نیز می توان مثال زد، برای مثال، انتخاباتِ ریاست جمهوری آمریکا سال 2020م که به کشاکشی خیابانی تا تسخیر کنگرة آمریکا منجر شد، یکی از متأخرترین مثال هاست که نشانگر بحرانِ دموکراسی – آمریکایی – است.
رابرت تَلیس در کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی تلاش کرده است تا راه حلی برای «بحرانِ مشروعیتِ دموکراسی» ارایه دهد؛ اما او به جای مبنایی «اخلاقی»، مبنایی «معرفت شناختی» را برای گذار از بحرانِ دموکراسی مدّنظر قرار داده است. هرچند او همچنان در میانِ متفکرانِ «لیبرال» و نظریه پردازانِ «لیبرال دموکراسی» قرار می گیرد که از جان رالز تأثیر پذیرفته است؛ اما تلاش می کند افق گسترده تری را ترسیم کند. به عبارتی دیگر، تلیس معتقد است بحرانِ دموکراسی که نوعی وضعِ طبیعیِ هابزی را شکل می دهد به جایِ دیدگاه هایِ معمولِ فیلسوفانِ سیاسی که دموکراسی را «نشئت گرفته از مجموعه ای از تعهدات اخلاقی نظیر آزادی، استقلال، عزت، اختیار (آزادی فعل و ترک فعل) یا برابری» در نظر می گیرند؛ اما شرایط کنونی نشان می دهد که بر سر همین اصول میان شهروندان توافقی وجود ندارد و دایم بر سر آن در مناقشه هستند. از همین رو، تلیس به جای ورود به مباحث اخلاقی، «سیاستی دمُکراتیک» را پیشنهاد می دهد که «برگرفته از اصول معرفتی است.» لذا، از نظر او هر عقیده ای که دربارة اخلاقیات داریم چندان مهم نیست بلکه «باورهای گذشته دربارة نحوة فکردن و استدلال» ما را به «یک نظم سیاسی دمُکراتیک متعهد می کند.» ازهمین رو، او هدف خود را «کشف معرفت شناسی استفاده شده در زندگی روزمره» معرفی می کند و مدعای اصلی او این است که «معرفت شناسی عامیانة مورد نظر ما تعهد به یک معرفت شناسی اجتماعی خاص را شامل می شود که نیازمند نظم اجتماعی و سیاسی دمُکراتیک است؛ بنابراین، تعهدات معرفتی عمومی ما برای تداوم پایبندی به سیاست دمُکراتیک، ضمن داشتن اختلافات عمیق و جدی دربارة بنیادی ترین تعهدات اخلاقی کافی است.» به گونه ای که «هنجارهای معرفتی عامیانه در کلیّت خود، نوعی تعهد به هنجارهای دمُکراتیک را ایجاد می کند؛ یعنی معرفت شناسی عامیانه دربرگیرندة تعهد به هنجارهای اصلی دمُکراتیک است.» لذا، «هنجارهای معرفتی عامیانه» فرد را به «جامعة باز» مورد نظر پوپر، «بینش دمُکراتیک انسان گرا و لیبرال» جان استوارت میل، راسل و جان دیویی «متعهد» می کند (تلیس، 1399: 18-22).
ازهمین رو، در ادامه تلاش می کنیم: نخست، به طرح این نکته بپردازیم که «بحرانِ دموکراسیِ معاصر» چیست. سپس، اشاره ای مختصر به اندیشة رابرت تلیس می کنیم. در بخش بعد، طرحی کلی از کتاب تلیس به مثابه معرفی کتاب ارایه می کنیم. دست آخر، در دو بخش به نقد و بررسی شکلی و محتوایی کتاب می پردازیم. اطلاعات کتاب شناختی اثر مذکور از این قرار است:
- رابرت بی. تلیس، 1399، دمُکراسی و دعواهای اخلاقی، ترجمة عسگر قهرمان پور، تهران: انتشارات تیسا، 300صفحه.
2.بحرانِ دموکراسیِ معاصر
اگرچه نظام های دموکراتیک از بدو پیدایش تا کنون با بحران ها و چالش های پرشماری روبرو بوده اند؛ اما آنچه که امروزه با عنوان «بحران دموکراسی» از آن یاد می شود نه تهدیدی از «بیرون» بلکه عمدتاً نتیجة تغییر و تحولات «درونی» این جوامع در دهه های پایانی سدة بیستم و دو دهة آغازین سدة بیست و یکم است. به عبارت دقیق تر این بحران ها بیش تر از سنخ مسایل هویتی و ارزشی جوامع پساصنعتی است تا بحران هایِ صرفاً اقتصادی و تهدیدات نظامی (سمیعی اصفهانی، 1386: 146).
2-1.افزایشِ کمّی و کاهشِ کیفیتِ دموکراسی ها
بحرانِ «داخلیِ» دموکراسی با گسترش دموکراسی و نارضایتی از کیفیت دموکراسی نیز مورد بحث قرار گرفته است. دلاپرتا می نویسد:
«از یک سو، براساس برآورد «خانة آزادی»، تعداد کشورهای دموکراتیک در جهان در حال افزایش است؛ این آمار از 39 کشور دموکراتیک در سال 1974 تا 87 کشور آزاد و دموکراتیک در سال 2011 افزایش یافته است. از سوی دیگر، رضایت شهروندان از عملکرد «دموکراسی های موجود» در حال کاهش است. حتی برخی محققان معتقدند که موج سوم خطرات دموکراتیک سازی، باعث توسعة جنگ های اقتصادی و درگیری های مسلحانه خواهد شد. قطعاً پژوهش انجام شده توسط لاری دایاموند و لئوناردو مورلینو دربارة کیفیت دموکراسی، کیفیت پایین بسیاری از حکومت های دموکراتیک را نشان می دهد.» (دلاپرتا، 1397: 15-16)
کیفیتِ پایینِ دموکراسی ها موجبِ شکل گیریِ جنبش هایِ اعتراضیِ شهروندی شده است،
«در تعداد اعتراضات و شمار معترضان در سراسر جهان، به ویژه از سال 2010 افزایش قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. در سطح جهانی، تعداد اعتراضات از 59 مورد در سال 2006 به 112 مورد در شش ماه اول 2013 افزایش داشته است. در همین حال شهروندان مشارکت رسمی سیاسی خود را کاهش داده اند. به عنوان مثال، مشارکت رأی دهندگان در اروپا به طور مداوم از متوسط 80 درصد در اواسط دهه 1980 به 61 درصد در سال 2012 کاهش یافت ... حمایت مردم از احزاب سیاسی یک روند مشابه را دنبال کرده است.» (واندر استاک و کوردنیلو، 1399: 18)
2-2.جهانی شدن
جهانی شدن نیز یکی دیگر از چالش هایی است که منجر به بحرانِ دموکراسی ها شده است، به خصوص ایدة دموکراسیِ جهانی که در حکم چالشی برای دموکراسی های مبتنی بر دولت-ملت است. «فراشد تغییرات بنیادی و افول دولت-ملت ها مبنای مشروعیت حکومت ها را به چالش می کشد و لذا در عصر جهانی شدن باید موازین و مبادی ای وجود داشته باشند که از بحران مشروعیت عبور کنند.» (حاجی زاده، 1390: 19) از نظر کاستلز «دموکراسی به دلیل وابستگی اش به دولت-ملت ها دچار بحران شده است» (کاستلز، 1385: 412). هابرماس نیز تأکید دارد که جهانی شدن، با تضعیف تمام ظرفیت های دولت-ملت، کلیّت دموکراسی های موجود را با چالش مواجه کرده است (هابرماس، 1386: 9).
2-3.تعارضِ تمدنی
می توان بحث بحران دموکراسی را از منظری دیگر نیز طرح کرد. بسیاری از نظریه پردازان تلاش کرده اند تا در سطحِ تمدنی به توضیح بحران دموکراسی معاصر بپردازند. نمونة برجستة این متفکرین، ساموئل هانتینگتن است. او در نظریة برخورد تمدن ها به طرح این نظر پرداخته است که «جهان در آستانة تضادی جهانی بین شیوه های ناسازگار و متمایز از همِ زندگی است.» حتی، نظریه پردازانی مانند بنجامین باربر در کتاب جهاد دربرابر جهان انجیلی بحث برخورد تمدنی را در سطح فرهنگی تحلیل کرده اند و معتقدند برخورد تمدن ها یا «جنگ فرهنگی» در داخل آمریکا در جریان است (Ball, 2010: 2).
2-4.زوالِ دموکراسی
برخی بر زوال و نقص دموکراسی تأکید کرده اند و معتقدند دموکراسی در انحطاط قرار دارد. به گونه ای که، شهروندان چنان خطوط و دیوارهایی بین خود کشیده اند که بیش از پیش از هم جدا شده اند و این کار را برای یافتن «بنیادی مشترک» برای مصالحه مشکل تر می کند (Ball, 2010: 2).
در نهایت عمدة نظریه ها به این نتیجه می رسند که در دموکراسی معاصر با نوعی سیاست تمایز و ستیزه جویی، تقسیم بندی «ما و آنها» روبرو هستیم که هیچ کدام حاضر به مصالحه با دیگری نیست. در چنین شرایطی است که مسئلة «سیاست عمیق»1 پدیدار می شود. رابرت تلیس نیز جزو همین طیف از متفکرین است. مسئلة سیاست عمیق همانطورکه تلیس نیز تأکید کرده است اصلی ترین چالش درونی دموکراسی است که آن را با بحرانِ مشروعیت مواجه می کند. تلیس هدف خود در کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی را «جایگزینی برای جنگ هابزی همه علیه همه، در شرایط تکثرگرایی اخلاقی» معرفی کرده است. وضعیتی که او «سیاست عمیق را به مثابه یک مشکل» می نامد. (تلیس، 1399: 29و63)
3.معرفیِ نویسندة کتاب
رابرت بَسیل تَلیس (Robert Basil Talisse) (1970-) فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی آمریکاییِ دپارتمان فلسفة دانشگاه Vanderbiltدر شهر نَشویل (Nashville) ایالت تِنِسی (Tennessee) است. او علاوه بر فلسفه، در حوزة علوم سیاسی نیز پژوهش و تدریس می کند. تلیس سردبیر و همکار چندین ژورنال است. حوزة تخصصی او فلسفة سیاسی با تأکید بر نظریة دموکراسی و معرفت شناسی سیاسی است. علاوه بر این در حوزه ها و مسائلی مانند پراگماتیسم، فلسفة تحلیلی، نظریة استدلالی و فلسفة باستان نیز فعال است. کار و پژوهش آکادمیک او بر نظریة دموکراسی متمرکز است. به طور ویژه، پژوهش تلیس متمرکز بر این است که چگونه نظمِ سیاسیِ دموکراتیک می تواند تلاش ما برای کسبِ معرفت، اشتراک گذاری ایده ها، فهم اینکه چه چیزی ارزشمند است، و همچنین رسیدگی به اختلاف های ما را سهل تر یا پیچیده تر کند. ازهمین رو، دربارة گفتارِ عمومی، نادانیِ سیاسیِ عوام، قطبی شدنِ دسته ای و حزبی، و اخلاقِ شهروندی به طرحِ پرسش و پژوهش پرداخته است.2
تلیس در منظومة فکری خود از چندین اصطلاح و مفهوم مانند پراگماتیسم، دموکراسی، لیبرال دموکراسی، کثرت گرایی، پلورالیسمِ معرفتی و... استفاده می کند که عمدة آن ها را با رویکردی انتقادی به کار می گیرد. برای مثال، وی از پراگماتیسم استفاده ای دوگانه می کند به این معنی که ضمن استفاده از پراگماتیسم به نقد پراگماتیست هایی مانند جان دیویی و ریچارد رورتی می پردازد. از سوی دیگر، گرایش فکری او به سمت اندیشة جان رالز است و مباحث خود را با توجه به نظریة دموکراسی رالز و با رویکردی انتقادی و فرارونده از آن طرح کرده است که او را تبدیل به مدافع نوعی از دموکراسی مشورتی کرده است که ذیل آن بحث «معرفت شناسی عامیانه» را برای ارتقاء دموکراسی و گذار از آنچه «بحران دموکراسی معاصر» نامیده اند دنبال کرده است. در همین راستا، او حدود 14 کتاب و بیش از 100 مقاله منتشر کرده است. از میان کتاب های او 3 جلد تاکنون به فارسی ترجمه و منتشر شده است. یکی از آثار او دوبار به فارسی ترجمه شده است:
- تالیس، رابرت بی. 1390، دموکراسی پس از لیبرالیسم (پراگماتیسم و سیاست مشارکتی)، ترجمة عسگر قهرمانپور بناب، انتشارات طرح نو.
- تالیس، رابرت بی. 1395، دموکراسی پس از لیبرالیسم: عمل گرایی و سیاست مشورتی، مترجم: فرانرز میرزازاده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام.
- تلیس، رابرت بی. 1399، دمُکراسی و دعواهای اخلاقی، ترجمة عسگر قهرمانپور، انتشارات تیسا
- تالیس، رابرت بی و اسکات اف. ایکین، 1400، عمل باوری، مترجم حسین گلشاهی، انتشارات علمی فرهنگی
4.معرفیِ کتاب
تلیس در کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی مدعی است در وضعیتی که «دمُکراسی گرفتار بحران است» و این را همه، اعم از نظریه پردازان و سیاستمداران و کنشگران تصدیق می کنند به جای گرفتار شدن در وضعیت «جنگ همه علیه همه» می توان از آن خارج شد. «دمُکراسی به خاطر تفرقه یا از هم گسیختگی اخلاقی سنت، از درون در حال شکست خوردن است ... به نظر من جدی ترین بحران داخلی پیش روی ما به عنوان دمکرات ها [بحران] اخلاقی نیست؛ هرچند خود را در دعواهای اخلاقی نشان می دهد.» نویسنده ضمن تصدیق بحران دمکراسی، بحران را نه اخلاقی بلکه «معرفتی و شناختی» می داند (تلیس، 1399: 15-25). برهمین اساس، تلیس بحث خود را در 5 فصل تدوین کرده است.
فصل نخست با عنوان «مسئلة سیاست عمیق» تلاشی است برای نشان دادن وضعیت موجود دموکراسی در جهان معاصر، در میان «شرایط تکثرگرایی اخلاقی»، که همان بحران درونی دموکراسی است که منجر به وضعِ طبیعی هابزی می شود. تلیس با اشاره به بحث آلبرت هیرشمن، بحران مذکور را وضعی می داند که سه گزینه را پیش رو می گذارد: خارج شدن، بیان کردن و وفاداری (تلیس، 1399: 61-69). تلیس در فصل دوم با عنوان «علیه سیاست حذف» تلاش می کند تا «مشکل سیاست عمیق» را به واسطة بررسی پاسخ هایی برجسته کند که متفکرین معاصر مطرح کرده اند و همة آنها را ناکافی ارزیابی می کند چون بر بنیادی اخلاقی استوار هستند و در نهایت منجر به سیاستِ حذف (گروه هایِ رقیب) و «خروج خشونت بار» از دموکراسی می شوند (تلیس، 1399: 122-123). در فصل سوم تحت عنوان «معرفت شناسی عامیانه» تلیس بحث اصلی خود را آغاز می کند و معتقد است «موجه سازی سیاست دمُکراتیک» نباید از «پیش فرض های اخلاقی آغاز شود؛» بلکه باید از چیزی آغاز شود که او آن را «معرفت شناسی عامیانه» می نامد که به شدت ابزاری و «در کوچه و خیابان کاربرد دارد.» ویژگی این نوع معرفت شناسی، ناقص بودن و ادعای کل نگر و جهانشمول نداشتن است (تلیس، 1399: 128-138).
نویسنده در فصل چهارم تحت عنوان «موجه سازی دمُکراسی» ضمن اینکه استدلال خود را «شهودی» می داند، معتقد است «تنها در یک دمُکراسی است که فردی می تواند عامل معرفتی واقعی باشد ... دمُکراسی التزام سیاسی و در واقع، تجلّی سیاسی، پایبندی های معرفتی عامیانة هرکدام از ماست که پیش تر آن ها را تائید کرده ایم.» از نظر تلیس، این استدلال به این معناست که او راه حلی برای مسئلة سیاست عمیق ارایه کرده است. چون، وقتی «معرفت شناسی عامیانه دمُکراسی را موجه سازی می کند، در آن صورت شهروندان می توانند با وجود اختلاف در اعتقادات مذهبی و اخلاقی شان دلیلی برای پایبندی به ترتیبات سیاسی دمُکراتیک داشته باشند.» (تلیس، 1399: 189-190) درنتیجه، «معرفت شناسی عامیانه برداشت خاصی از دمُکراسی را جا می اندازد، چیزی که دمُکراسی گفت و گویی» نامیده می شود. تلیس معتقد است، «دمُکراسی گفت و گویی به نوبة خود ایجاب می کند که سیاست حذف را به نفع سیاست تعامل رد کنیم.» (تلیس، 1399: 237) در فصل پنجم با عنوان «کمال باوری معرفتی»، تلیس دلایلی در دفاع از این ایده ارایه می کند که «یک جامعة دمُکراتیک از نظر گفت و گو، نیازمند یک وضعیت کمال گرا از نظر معرفتی است.» (تلیس، 1399: 239) نویسنده در خلال مباحث خود به این نکته اشاره می کند که «دعوت برای تأمل و مشورت عمومی یا تعامل مدنی دمُکرات های تأملی و مشارکتی کافی نیست.» بلکه، «نظام معرفتی اجتماعی که خوب کار می کند و به دمُکراسی گفت و گویی وابسته است، نیازمند حفظ و نگهداری است؛ به ویژه دمُکراسی گفت و گویی نیازمند آن است که هدف مکان های تأمل عمومی باید دعوت به پیشروی یا ارتقای نوعی توانایی های معرفتی لازم برای روش های تعامل مطرح شده باشد. دیدگاه معرفتی عامیانة دمُکراسی دربرگیرندة تعهد به یک دولت کمال گرا از حیث معرفتی است.» (تلیس، 1399: 259-260) باید توجه داشت که دولت مورد نظر این نوع از کمال گرایی، بایستی «خیر و مصلحت معرفتی» را ارتقاء بدهد «نه اخلاقی را.» یعنی کمال گرایی معرفتی از دولت می خواهد «یک خیر معرفتی را ارتقا دهد که با واقعیت تکثرگرایی معقول مرتبط با تعهدات اخلاقی فراگیر در تزاحم نباشد.» (تلیس، 1399: 262-263). از همین رو، تلیس و نظریة سیاسی او «بی تردید لیبرال است.» (تلیس، 1399: 281)
5.نقد و بررسیِ شکلیِ کتاب
کتاب دموکراسی و دعواهای اخلاقی نوشتة رابرت بی. تَلیس را نخستین بار به زبان انگلیسی و تحت عنوان DEMOCRACY AND MORAL CONFLICT انتشارات دانشگاه کِیمبریج در 205 صفحه منتشر کرده است. نسخة انگلیسی کتاب شامل پیشگفتار ناشر، مقدمه، سپاسگزاری، 5 فصل، کتابشناسی و نمایه است. ترجمة فارسی این کتاب را انتشارات تیسا بهار 1399 تحت عنوان دمُکراسی و دعواهای اخلاقی با ترجمة عسگر قهرمان پور در قطع رقعی و جلد شومیز منتشر کرده است. ترجمة فارسی 300 صفحه و در 300 نسخه منتشر شده است. نکتة قابل ذکر در ترجمة فارسی این است که سپاسگزاری دو صفحه ای نسخة انگلیسی حذف شده است و پیشگفتار ناشر هم که با عنوان «دموکراسی و دعواهای اخلاقی» آمده است، در ترجمة فارسی تبدیل به «پیشگفتار» شده است که می توانست با عنوان «پیشگفتار ناشر» آورده شود. همچنین، نمایه در ترجمة فارسیِ کتاب حذف شده است. در ترجمة فارسی همان تصویر روی جلد نسخة انگلیسی، تصویر معترضان در مقابل کاخ سفید که پلاکاردهایی را حمل می کنند، حفظ شده و فقط عنوان از انگلیسی به فارسی تغییر کرده است. همان پیشگفتار ناشر در جلد پشتی کتاب و به مثابه معرفیِ بحثِ کتاب و نویسنده آمده است. کتاب فاقد مقدمة مترجم است که می توانست بحث و موضوع کتاب و همچنین نویسنده را معرفی و دربارة برخی اصطلاحات و ترجمة آن ها توضیح بدهد که گویا این کار را لازم ندیده است. «پانوشت»ها نیز در ترجمة فارسی به «پی نوشت» های آخر فصل ها تبدیل شده اند.
دربارة ترجمة کتاب نیز می توان گفت که مترجم متنی روان و قابل فهم را تحویل مخاطب داده است و مشکل چندانی در خواندن و فهم کتاب برای مخاطب پیش نمی آید. هرچند می توان به برخی نکات همچون معادل های فارسی و ترجمة برخی جملات و اغلاط املایی و ویرایشی اشاره کرد که در ادامه به برخی از آن ها می پردازیم.
1. صفحة 17، مترجم این جملات را
We find ourselves ensconced in political contexts in which it seems that there is more at stake than the satisfaction of desire or the getting of what we want;
اینگونه ترجمه کرده است: «ما به شرایط سیاسی خو گرفته و خوش کرده ایم و خطر این امر بیشتر از به دست آوردن چیزی است که می خواهیم.» جملات چندان مفهوم نیستند به خصوص «خوش کرده ایم». ترجمة پیشنهادی: «ما خودمان را در اوضاع و شرایطی سیاسی می یابیم که به نظر می رسد بیش تر در مخاطره ایم تا اینکه به رضایت خاطر یا به آنچه که می خواهیم دست یافته باشیم.»
2. صفحة 29، مترجم آورده است «این کتاب می خواهد جایگزینی برای جنگ هابزی همه علیه همه، در شرایط تکثرگرایی اخلاقی ارائه دهد.» می دانیم که چیزی به نام «جنگ هابزی» نداریم؛ بلکه هابز «وضعی طبیعی» - پیشا اجتماع سیاسی یا در نبود اجتماع سیاسی – را «وضعیت جنگی» یا «جنگ همه علیه همه» توصیف می کند. بهتر بود به جای عبارت «a Hobbesian war of all against all»، مترجم جمله را اینگونه ترجمه می کرد: «... وضعیت جنگ همه علیه همه که هابز توصیف کرده است ...»
3. صفحة 40 آمده است: «راهپیمایی نازی ها باید با مجوز لازم انجام شود ... باید منضبط باشند، عابران را تهدید نکنند، اموال را تخریب کنند و الی آخر.» گویا عبارت «اموال را تخریب کنند» بایستی «اموال را تخریب نکنند» باشد.
4. صفحة 47 جملة «هرچند دمُکراسی ممکن نیست به شهروندانش تضمین دهد»، «ممکن نیست» معادل «cannot» آمده است می توان اینگونه نوشت: «هرچند دمُکراسی نمی تواند به شهروندانش تضمین دهد.»
5. صفحة 57 عنوان کتابی که نویسنده نام برده است «موضوع کانزاس چی بود؟» ترجمه شده است. بهتر بود ترجمه می شد: مسئلة کانزاس چه بود؟
6. صفحة 60، «... مدارس عمومی، خرده کسب و کار و همسایگانشان.» بهتر بود «خرده کسب کار» جمع آورده می شد: «خرده کسب و کارها» یا «کسب و کارهایِ خُرد».
7. صفحة 60 اشتباه تایپی: «به عبارت دیگر»، «به بارت دیگر» نوشته شده است.
8. صفحة 67 پاراگراف یکی مانده به آخر، در جملة پایانیِ پاراگراف «.» جاافتاده است.
9. صفحة 74، جمله ای سوالی مطرح شده و سپس پاسخ آن آورده شده است اما مترجم به جای علامت سوال از «؛» استفاده کرده است. پاسخ را نیز اینگونه ترجمه کرده است: «لذا این پاسخ مرسوم سنتی که ما وفاداری خود به دمُکراسی را از آن رو حفظ می کنیم که بدون خون ریزی امکان سیاست ورزی را برای ما فراهم می کند.» -تا اینجا جملة فوق با «.» پایان می یابد و ناقص است، مترجم دنبالة جملة را از سطر اول پاراگراف بعد آورده است- «در جهانی که در آن افراد معتقدند باید به هر قیمتی آرای اخلاقی خود را پی گیری کنند، بسیار شکننده و ضعیف می شود؛» در متن انگلیسی، اینگونه آمده است:
The traditional answer, according to which each of us has reason to retain our loyalty to democracy because democracy allows for politics without bloodshed, is increasingly fragile in a world in which individuals hold that their respective moral visions must be pursued at any cost.
این چند خط جملات ساده ای هستند و می توان اینگونه ترجمه کرد: «پاسخ سنتی، مبنی بر اینکه هرکدام از ما دلیلی برای حفظِ وفاداری به دموکراسی دارد چون دموکراسی امکانِ سیاستِ بدون خون ریزی را فراهم می کند، این پاسخ، در جهانی که افراد بر این عقیده اند که تصورات اخلاقیشان را بایستی به هر قیمتی که شده دنبال کنند، بسیار ضعیف و نارساست.»
10. صفحة 75 مترجم آورده است که «هرچند در این فصل منتقد رویکرد رالزی خواهم بود، اما در فصل چهار فرصت خواهم داشت که بینش های بسیار مهم در دیدگاه رالز را که می دانم، مورد استفاده قرار دهم.» در متن انگلیسی آمده است:
Although in the present chapter we will be critical of the Rawlsian approach, we will have occasion in Chapter 4 to identify and adopt what I take to be crucial insights of Rawls’s view.
ترجمة پیشنهادی: «هرچند در این فصل به نقد رویکرد رالزی خواهیم پرداخت، اما در فصل چهار این فرصت را خواهیم داشت تا آنچه را که در دیدگاه رالز بینش هایی مهم و اساسی می دانیم، مطرح و به کار ببندیم.»
11. صفحة 78 اینگونه آمده است: «یعنی نظم سیاسی لیبرال برای ارائة فهم خود از مشروعیت سیاسی و باید بتواند خود را با عباراتی توجیه کند که رضایت همة آن هایی را جلب کند که انتظار می رود، تحت اقتدار این نظم زندگی کنند.» ترجمه چندان مفهوم نیست. در متن انگلیسی آمده است:
That is, in order to meet its own conception of political legitimacy, the liberal political order must be able to justify itself in terms that can command the assent of all who are expected to live under its authority.
ترجمة پیشنهادی: «به این معنا، سامانِ سیاسیِ لیبرال، برای برآورده کردن تصوری که از مشروعیت سیاسی دارد، بایستی قادر باشد خودش را به گونه ای توجیه کند تا بتواند رضایت همة آنهایی را جلب کند که انتظار دارد تحت اقتدارش زندگی کنند.»
12. صفحة 87 آمده است «دمُکرات های رادیکالی، ... معتقدند، خرد جمعی از تعیین حدود و ثغور عبارات مناسب سیاسی آغاز می کند و این یعنی اینکه تلویحا وضع موجود را ترجیح می دهد که حتی در دمُکراسی های لیبرال معاصر آن را مصداق عدالت دانست.» در متن انگلیسی آمده است:
Radical democrats, …, argue that since public reason proceeds from a strict delineation of a “proper” political vocabulary, it implicitly privileges the status quo, which, even in contemporary liberal democracies, is hardly the image of justice.
ترجمة پیشنهادی: «دموکرات های رادیکال، ...، مدعی اند چون خرد جمعی از توصیف دقیقِ واژگان «خاصِ» سیاسی آغاز می کند، پس به طور ضمنی وضع موجود را نیز ترجیح می دهد، که، حتی در لیبرال دموکراسی های معاصر، سخت بتوان چنین چیزی را نماد عدالت دانست.»
13. صفحة 88، برای fateful معادلِ «بسیار مهمِ مهم» آمده است. به نظر می رسد معادل هایی مانند «بسیار مهم»، «سرنوشت ساز» یا «حیاتی» بسنده باشند.
14. صفحة 89 «ابراز تأسف» به اشتباه «ابزار تأسف» آمده است.
15. صفحة 118 «... این است که عملی کردن به گفتمان عمومی ...» به نظر می رسد «عمل کردن» درست باشد.
16. صفحة 124 آمده است: «در فصل 3 این معرفت شناسی عامیانه را ظاهر کرده ام.» جمله چندان فارسی نیست. گویا مترجم «ظاهر کرده ام» را ترجمة «I shall make … explicit» آورده است. «صریح و روشن بیان خواهم کرد» ترجمة مناسب تری است.
17. صفحة 168 آمده است «اینکه کسی به طور مرتب از فضای دیالکتیکی که ممکن است دلایلش در این فضا ارزیابی شود، فرار می کند، نشان دهندة نگرانی ناکافی از حقیقت باورهایش است.» در متن انگلیسی آمده است:
Someone who routinely refuses to enter his reasons into the dialectical space in which they may be evaluated betrays an insufficient concern for the truth of his beliefs.
جملة «نشان دهندة نگرانی ناکافی از حقیقت باورهایش است» مفهوم به نظر نمی رسد. ترجمة پیشنهادی: «کسی که مرتب از در معرض نقد و ارزیابی قرار گرفتن دلایل یا استدلال هایش در فضایی دیالکتیکال طفره می رود، به حقیقت باورهایش اهمیت و توجه کافی نشان نمی دهد.»
18. صفحة 195 آمده است «موجه سازی معرفتی عامیانه هرکدام از ما یک به یک را مورد توجه قرار می دهد.» به نظر می رسد اگر جمله را اینگونه بنویسیم درست تر باشد: «موجه سازی معرفتی عامیانه هرکدام از ما را یک به یک مورد توجه قرار می دهد.»
19. صفحة 222 آمده است «به موجه سازی قائم به ذات ظرفیت افراد به عنوان شهروندان یک سامان سیاسی لیبرال دمُکراتیک توجه کند.» ترجمه چندان مفهوم نیست. ترجمة پیشنهادی: «موجه سازیِ قائم به ذاتْ افراد را در جایگاه آنها به مثابه شهروندان نظام سیاسی لیبرال دموکراتیک مورد خطاب قرار می دهد.»
20. صفحة 236 آمده است «به طور حتم، نیازهای بیشتری باید دربارة سیاست تعامل گفته شود.» در متن انگلیسی آمده است:
To be sure, more needs to be said about the politics of engagement.
همانطورکه می بینیم جمله بسیار ساده است. ترجمة پیشنهادی: «بی شک، بایستی دربارة سیاستِ تعامل بیش تر سخن بگوییم.»
مواردِ نیازمند به ویرایش در متن کم نیست که ما از برشمردن آن ها صرف نظر می کنیم.
6.برخی ملاحظاتِ انتقادی
تلیس مدعی است تلاش دارد تا به روشِ جان دیویی در آن چه که «فلسفة عامیانه یا عمومی» نامیده می شود شرکت کند. به این معناکه، «دوست دارم ادعا و تحلیل فلسفی جدی را به گونه ای بیان کنم که برای خوانندة غیردانشگاهی هم ملموس و قابل فهم باشد» (تلیس، 1399: 25). او قبول می کند که چنین روشی با خطرِ «ساده سازی» مفاهیم و ایده هایِ فلسفی مواجه است؛ اما صرفاً به تصدیقِ چنین «خطری» بسنده می کند و هیچ توجیهی ارایه نمی کند. از سوی دیگر، می نویسد: «شیوة نگارش من طوری است گاه مستقیماً خواننده را مخاطب قرار می دهد. شاید این روش به نظر عجیب و غریب باشد، اما صرفا یک سبک نگارش نیست، بلکه استراتژی روش شناختی است که در سرتاسر متن آن را به کار برده ام که امیدوارم به آن توجه کنید؛ ولو گذرا یا به خاطر نحوة استدلال» (تلیس، 1399: 19). باید به این نکته توجه داشت که مخاطب قراردادنِ مستقیمِ خواننده را صرفاً نمی توان «استراتژی روش شناختی» در نظر گرفت که تلاش دارد مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد؛ بلکه نوعی «استراتژی استدلالی» است که از مخاطب می خواهد به «تجاربِ شخصی» خودش مراجعه کند تا صحت استدلال های گوینده یا نویسنده را ارزیابی کرده و بپذیرد. این استراتژی استدلالی، تجربة مخاطب را اثبات مدعای خود می داند؛ نه اقامة برهان را.
6-1. بازگشت به هابز
تلیس بحث خود را با الگوبرداری از روش، استدلال، آسیب شناسی و راه حل هابزی ارائه می دهد که در ادامه به برخی وجوه آن اشاره می کنیم.
6-1-1.روشِ استدلال هابزی
روش تلیس و حتی مدعای او برای از دور خارج کردن دعواهای اخلاقی از حوزة عمومی برای پایان دادن به وضع طبیعی، ما را به یاد لویاتان هابز می اندازد. هابز نیز در روش استدلالی خود و برای اثبات مدعیاتش در مقدمة لویاتان مخاطب را با عبارت «خودت را بشناس» به این نکته ارجاع می دهد که هرکسی با «درون نگری» می تواند ببیند که انگیزه ها، ترس ها و امیدها در همة انسان ها شبیه به هم است. درنتیجه، بااینکه همة این امیال موضوعاتی متفاوت دارند اما در میان همة انسان ها مشترک هستند. هابز اثبات مدعیاتش را به همین اشتراکات ارجاع می دهد (Hobbes, 1985: "Introduction"). جالب توجه است که هابز مبتنی بر دیدگاهی جهانشمول و بی زمان از ماهیت انسان و امیالی که دارد سخن می گوید، تلیس هم مدعی است که «اپیستمولوژی عامیانه» که مدّنظر دارد «محلی» و در «اهالی کوچه و بازار» «مشترک» است اما معرفت شناسی عامیانه را نباید محلی در نظر گرفت بلکه طرح واره ای جهانشمول می تواند باشد که مصداقی از دیدگاه کلی «روشنگری» است (تلیس، 1399: 184-185). پس، روش استدلالی تلیس دست کم هابزی است که اثبات مدعیاتش را به تجربة مخاطبان، وضع طبیعی یا جنگ داخلی، حواله می دهد، در عین حال که مدعای خود را بی زمان و جهانشمول می داند.
6-1-2.آسیب شناسی: بحرانِ امنیت یا وضع طبیعی
طرح بحث، شناسایی بحران و حتی راه حلی که تلیس برای «دعواهای اخلاقی» در حوزة عمومی ارایه می کند نیز هابزی است. هابز «بحران» زمانه اش را همانگونه که اسپریگنز گفته است «بحران اقتدار» می دید (اسپریگنز، 1392: 59). این بحران اقتدار ناشی از «مواضع مطلق» فرقه های مذهبی در انگلستان بود که منجر به جنگ داخلی شده بود. هابز جنگ داخلی را از «وضع طبیعی» قیاس می گیرد. برای هابز، حسِّ بحران یا فقدان امنیت، اساسی تر از عملِ جنگیدن و ناامنی است چراکه در این وضعیت هیچ «آرامشی» در کار نیست. در چنین وضعیتی، عملاً هیچ کاری اعم از تجارت، کشت و زرع، تجارت دریایی، دانش و علم، تاریخنگاری، هنر و ادبیات و ... قابلیت تحقق ندارد. درنتیجه، تجربة بحران برای هابز نه صرفاً جنگِ واقعی بلکه حسِّ بحران و فقدان امنیت است چرا که افق انتظارِ برآمده از این فضای تجربه، همواره به سوی وقوع جنگ گشوده است و هیچ عملی که در صلح و آرامش انجام می شود در این وضعیت بحران، امکان پذیر نیست. هابز تأکید دارد که تنها «قدرتی مشترک» می تواند این وضعیت را پایان دهد (Hobbes, 1985: 186-188). تلیس نیز دعواهای اخلاقی را «سیاست عمیق به مثابه یک مشکل» (تلیس، 1399: 63) معرفی می کند که به «سیاست حذف» منجر می شود و اگر این مشکل منجر به خروج خشونت بار از «سیاست» و «دمُکراسی» شود، در نهایت همان «وضع طبیعی» که هابز تصویر کرده است شکل می دهد که «مشروعیت» دموکراسی را با بحران مواجه کرده است.
6-1-3.راه حلِ بحران دموکراسی: لویاتان جدید
راه حل هابز برای خروج از وضعیتی که در آن مدعیانِ «دعواهای اخلاقی و مذهبی»، با مواضعی مطلق، تن به «مصالحه» نداده و موجبِ جنگ داخلی شده اند جدایی «اخلاق» از «سیاست» بود.3 همانطورکه کارل اشمیت و راینهارت کوزلک توضیح داده اند، راه حل هابز این بود که برای پرهیز از دعواهای اخلاقی، در حوزة عمومی که حوزة سیاست است نمی توان مدعیات اخلاقی – دینی – داشت و این حاکم است که در مقام داور نهایی حکم می کند شهروندان به چه چیزی باور داشته باشند؛ اما در حوزة خصوصی به حکمِ «آزادی وجدان» می توانند هر اعتقادی داشته باشند و حوزة خصوصی همان «حوزة اخلاق» و «وجدان» است؛ درنتیجه، دعواهای اخلاقی در حوزة عمومی پایان می پذیرد و بحران تمام می شود (ب. ک. اشمیت، 1397 و Koselleck, 1988).
راهِ حلِ تلیس برای دعواهای اخلاقی و سیاستِ حذف شباهت هایی با راهِ حلِ هابز دارد. گفتیم که تلیس خود را لیبرال دموکرات می نامد و در سنت لیبرالی نظریه پردازی می کند. تاریخ نگاران اندیشه و نظریه پردازانِ معاصر بر ریشه هایِ هابزیِ لیبرالیسم در وجه عام، و لیبرال دموکراسی، در وجه خاص تأکید کرده اند مانند لئو اشتراوس، کارل اشمیت و راینهارت کوزلک. آن ها عمدتاً تفکیکِ حوزة عمومی و خصوصی و جداییِ اخلاق و سیاست را به دست هابز مورد بحث قرار داده اند. به گونه ای که، بیرون راندنِ افرادِ خصوصی از حوزة عمومی یا قلمرو دولت مطلقه، منجر به این شد که آنها از حوزة خصوصی و با داوری هایِ اخلاقی به نقدِ سیاست پرداخته و وارد قلمرو دولت مطلقه شده و مشروعیت آن را با چالش مواجه کنند. درنتیجه، افرادِ خصوصی (غیردولتی) در حوزة عمومی اقدام به مشروط کردنِ قدرت به قانون و برپایی لیبرال دموکراسی کردند. ازهمین رو، لیبرال دموکراسی ریشه هایی هابزی دارد. تلیس با تفاوت هایی همان راهِ هابز را ادامه می دهد و به لیبرال دموکراسی می رسد. تفاوتِ نخست این است که از خلقِ حاکمی مطلق پرهیز می کند و دوم، در دعواهای اخلاقی، حاکم را داور نهایی قرار نمی دهد. تلیس مبنایِ بحثِ فلسفة سیاسی را از حوزة اخلاق به معرفت شناسی منتقل می کند و به جایِ مبنایِ اخلاقیِ سیاست و تفکیک حوزة خصوصی و عمومی، فکر می کند که اگر در حوزة عمومی به جای مبنایی اخلاقی که منجر به مواضع «مطلق» و «دعواهای اخلاقی» می شود، رویکردی معرفت شناختی اتخاذ کنیم مبنی بر اینکه «مدعیات همه صادق» است، تلاش کنیم به جای قبولاندن مدعیاتمان، به «دموکراسی» متعهد شویم و همگی در سیاست دموکراتیک «مشارکت» کنیم و «دولت» از این موضع حمایت کند، بحران دعواهای اخلاقی حل شود.
به عبارتی دیگر، تلیس به مانند هابز به شناسایی بحرانی می پردازد که پیش رو دارد، بحران هابز جنگ داخلی به واسطة مواضع مطلق فرقه های مذهبی بود که در نهایت اقتدار سیاسی را متزلزل کرده بود. هابز چنین وضعی را وضع طبیعی یا جنگی می نامد. از نظر او، با تفکیک میان اخلاق و سیاست – جدایی حوزة خصوصی و عمومی - می توان این بحران را از بین برد. تلیس نیز بحران زمانه اش را تکثر ادعاهای اخلاقی – دینی و سکولار – به ویژه در جامعة آمریکا می داند که منجر به شکل گیری وضعی طبیعی شده است که هرکسی به واسطة آزادی عقیده تلاش دارد در موضعی مطلق مدعیات اخلاقی خود را به کرسی بنشاند و هیچ کدام از طرفین تن به مصالحه نمی دهند. چنین وضعیتی در صورت حذف یکی از طرفین از سیاست، منجر به خشونت و بروز وضع طبیعی یا جنگی می شود که هابز تصویر کرده بود. تلیس با نقد فلسفه های سیاسی موجود از رالز تا هابرماس هرگونه مبنای اخلاقی برای سیاست را ناگزیر منجر به سیاست حذف می داند. «الگوی رالز با شکست مواجه می شود، چراکه محدودیت هایی بر گفتمان عمومی اعمال می کند که ممکن نیست به طرز کافی انگیزه ایجاد کند» (تلیس، 1399: 199). «استدلال هابرماس {نیز} دایره وار است: این استدلال دمُکراسی را فقط برای آن هایی موجه سازی می کند که از قبل عضویت در اجتماع گفتمانی دمُکراتیک را پذیرفته اند. از منظر معرفتی عامیانه، موضع هابرماس از جای اشتباهی شروع می شود» (تلیس، 1399: 202). ازهمین رو، با اتخاذ موضعی معرفت شناختی، مبنی بر درست انگاشتن مدعیات همة طرف ها، موضع اخلاقی خودمان را در معرض داوری همگان قرار دهیم و به جای پافشاری بر آن موضع مطلق، تلاش کنیم از طریق گفتگو به پراکتیس سیاست دموکراتیک بپردازیم و دولت نیز از این سیاست حمایت کند. وظیفة دولت برخلاف لویاتان هابز داوری عمومی نیست بلکه در نظر تلیس دولت این بار باید شرایط را به گونه ای آماده کند، شامل آزادی بیان و گردش اطلاعات و بیان همة اعتراضات، تا شهروندان به لحاظ معرفتی تقویت و تبدیل به کنشگران معرفتی شوند نه کنشگران اخلاقی. در این صورت، بحرانِ موجود حل یا منحل خواهد شد. لذا، لویاتان جدید که تلیس خلق می کند، به جای تعیین مصداقی اعتقاد شهروندان در حوزة عمومی باید معرفت شناسی آنها را شکل دهد تا از هرگونه مطلق انگاری و درگیری های خشونت بار اخلاقی پرهیز و به سیاست دموکراتیک پایبند بمانند.
7.نتیجه گیری
کتاب تلیس با دقتِ تمام و نظمی منطقی به نگارش درآمده است و هر فصل به خوبی از عهدة مدعیات مطرح شده برآمده است. هرچند می توان نکاتی شکلی و نظری را ذکر کرد. از لحاظ شکلی، نخست اینکه، گویا پیش از انتشار کتاب، تلیس هر فصل را جداگانه در قالب مقالاتی مستقل منتشر کرده است، بهتر بود که مقالات وقتی تبدیل به فصول این کتاب می شدند بازبینی بیشتری می شدند و تلخیص صورت می گرفت. به گونه ای که، ما با تکرار و اطناب مطالب در بعضی از فصل ها مواجه هستیم. در برخی از فصل ها نیز عملاً به جای طرح مدعا با دیدگاهی سلبی مواجه هستیم که به نقد نظریه های دیگر می پردازد تا اینکه به طرح مدعا بپردازد. اما کلیّت اثر تلیس دارای نظم مطلوب بوده و نظم فصل ها نیز در راستای استدلال او تدوین شده است.
از لحاظ نظری، کتاب رابرت تلیس در آن دسته از نظریه های سیاسی جای می گیرد که معتقدند حوزة عمومی حوزة سیاست و سیاست ورزی است و مدعیات مطلق هنجاری مانند اخلاقی و دینی در حوزة عمومی نتیجه ای جز کشمکش، بحران و بحران مشروعیت دموکراسی در پی ندارد. در طیف نظریه پردازان مدرن، نخستین بار هابز بود که به چنین نظری رسید و راه حل را در خلق لویاتان دید. بسیاری از نظریه پردازان به ویژه کارل اشمیت ادعا کرده اند که ریشة لیبرال دموکراسی در نظرات هابز قرار دارد. تلیس را نیز باید در دنبالة همین سنت دید که تلاش دارد تا مواضع مطلق و سازش ناپذیر اخلاقی و دینی را خنثی کند. می توان کتاب تلیس را در سنت لیبرال دموکراسی ارزیابی کرد که تمرکزی فوق العاده، به جای محدود کردنِ دولت، بر جامعة مدنی و مشارکت شهروندان در سیاست دموکراتیک دارد. او با طرح نوعی دموکراسی «گفتگویی» که آن را از دموکراسی هابرماسی متمایز می کند، مبنای سیاست جدید را برای پرهیز از هرگونه حذف و خروج خشونت بار، معرفت شناختی معرفی می کند. راه حل تلیس برای بحران دموکراسی معاصر را با اقتدایِ او به هابز می تواند لویاتانی جدید در نظر گرفته شود که دولت را ملزم به تقویت معرفت شناسی و پلورالیسم برای پرهیز از مطلقه گرایی می داند.
[1] پی نوشت
مفهوم «Deep politics» را پروفسور پیتر دَله اسکات ابداع و برای نخستین بار در کتابش به سال 1993م استفاده کرد. اصطلاح «سیاست عمیق» رویکردی است اساسی و بنیادی برای فهم بهتر مشروعیت سیاسی در امور سیاسی امروزی. ابداع و کاربست این مفهوم حاکی از گشوده شدن حوزه ای جدید و وسیع در علوم سیاسی می دهد. این اصطلاح را در معانی گوناگون به کار گرفته اند. عده ای آن را «رویکردی» برای مطالعة قدرت می دانند که با اصطلاح «Deep state» ربط پیدا می کند: سیاست عمیق منادی «رهایی از شهریار ماکیاولّی است.» این رویکرد بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته است، هرچند سابقة آن را تا جمهوری رُم به عقب بازمی گردانند و آن را منحصر به تداول آن در آمریکای سدة بیست و یکم نمی دانند. از همین رو، این مفهوم برای جامعة مدنی در هر کشوری از اهمیت بالایی برخوردار است و این خطر را گوشزد می کند که اگر وضعیت سیاست عمیق مدیریت نشود می تواند منجر به نابودی دموکراسی شود. (Conscience Sociale, 2014) برخی نیز آن را اینگونه تعریف کرده اند: «سیاست عمیق بینشی از افراد انسانی، جوامع و محیط های انسانی ارایه می دهد و با قدرت تلاش می کند تا نظمی هماهنگ میان آن ها برقرار کند. سیاست عمیق ایده آل های رضایت انسان و اجتماع را ایجاد می کند که با اقدامات عملی جامة عمل می پوشند.» (Mohamed, 2018)
[2] برای اطلاعات دقیق تر بنگرید به
https://sites.google.com/site/rtalisse/home
[3] بنگرید به مقالة جودی، بهنام، توسلی رکن آبادی، مجید، (1399)، «روشنگری و توتالیتاریانیسم: نقد کتاب Critique and Crisis: Enlightenment and the Pathogenesis of Modern Society (نقد و بحران: روشنگری و آسیبزاییِ جامعة مدرن)»، پژوهشنامة انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی، دورة بیست، شمارة 12، اسفند 1399، صص115-136
کتاب نامه
- اسپریگنز، توماس، (1392)، فهم نظریههای سیاسی، ترجمهی فرهنگ رجایی، تهران: نشر آگه
- اشمیت، کارل، (1397)، لویاتان در نظریة دولت تامس هابز معنا و شکست یک نماد سیاسی، ترجمة شروین مقیمی زنجانی، تهران: پگاه روزگار نو
- تلیس، رابرت. بی، (1399)، دمُکراسی و دعواهای اخلاقی، ترجمة عسگر قهرمان پور، تهران: انتشارات تیسا
- دلاپرتا، دوناتلا، (1398)، می توان دموکراسی را نجات داد؟ مشارکت، شورا و جنبش های اجتماعی، ترجمة سعید کشاورزی و علی روحانی، تهران: نشر ثالث
- مکنزی، یان و دیگران، (1375)، مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی، ترجمة م قائد، تهران: نشر مرکز
- حاجی زاده، جلال، (1390) «بازخوانی آرای انتقادی و بحران های فراروی دموکراسی»، غرب شناسی بنیادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1390، ص1-24
- کاستلز، مانوئل، (1385) عصر اطلاعات: پایان هزاره، ترجمة احمد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران: طرح نو.
- هابرماس، یورگن، (1386)، جهانی شدن و آیندة دموکراسی، ترجمة احمد شمسا، تهران: روزنه.
- واندر استاک، سام، کوردنیلو، رائول، (1399) ، احزاب سیاسی، جامعة مدنی و جنبش های شهروندی در اروپا و آسیا: آینده دموکراسی، ترجمه ی مهدی مقدری، تهران: نگاه معاصر
- سمیعی اصفهانی، علیرضا، (1386) «بررسی مقایسه ای بحران دموکراسی و تاثیر آن بر رفتار سیاسی شهروندان در دموکراسی های سه گانه اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن»، پژوهش حقوق و سیاست، سال نهم، شمارة 23، پاییز و زمستان 1386، ص145-174
- Ball, Terence, Democracy and Moral Conflict, , Arizona State University, 2010.10.07 https://ndpr.nd.edu/reviews/democracy-and-moral-conflict/
- Hobbes, Thomas, 1985, Leviathan, CB. Macpherson (ed.). London: Penguin Classics
- Koselleck, Reinhart, 1988, Critique and crisis, Enlightenment and the pathogenesis of modern society, The MIT press
- Mohamed, Feisal G., Deep Politics / Shallow Politics https://yalereview.org/article/deep-politics-shallow-politics
- Robert B. Talisse, 2009, Democracy and Moral Conflict, Cambridge University Press
- http://consciencesociale.blogspot.com/search?q=deep+politics