بررسی مؤلفههای رویکرد سیاسی سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن؛ بر اساس روش قصدگرای هرمنوتیک اسکینر
محورهای موضوعی : تاریخِ اندیشۀ سیاسی در اسلاملیدا مددی 1 , حسین خوشدل مفرد 2 , محمد ناصحی 3
1 - دانشجوی دکتری الهیات، واحد کاشان ، دانشگاه دآزاد اسلامی، کاشان، ایران
2 - استاد یار گروه معارف اسلامی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران
3 - استاد یار گروه معارف اسلامی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران
کلید واژه: روش قصدگرای هرمنوتیک اسکینر, فی ظلال, تفسیر, سید قطب, سیاسی, القرآن,
چکیده مقاله :
گرایش سیاسی به تفسیر قرآن مجید یکی از روشهای تفسیری و از نوآوریهای مفسران قرآن کریم در سدههای اخیر بوده است. بر طبق این گرایش ، مفسران به دنبال پیدا کردن جواب هایی برای مسائل سیاسی جوامع هستند و راه حل معضلات و مشکلات را از قرآن کریم می جویند.در این میان آراء و اندیشه های سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن ، شایسته بازخوانی است.دیدگاه های سید قطب در خصوص مسایل سیاسی در این تفسیر با چالش هایی مواجه است که چیستی آن، مساله این مقاله را سامان داده است.روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق بصورت کتابخانه ای و اسنادی و با روش توصیفی و تحلیلی مورد نقد و بررسی و نقد قرار گرفته است.جهت نیل به این مقصود با استفاده از الگوی روش شناختی قصدگرای هرمنوتیک کوئنتین اسکینر به فهم و ِ رمزگشایی از معنای نهفته در پس آراء سید قطب پرداخته شد. بر اساس یافته ها و نتایج مقاله زمینه های دوگانه زبانی، فکری مانند،تاثیرخانواده سیاسی،بحران های داخلی جهان اسلام،پیوستن به اِخوان المسلمین،تاثیرفکری جریان المنار،تاثیر جریان سلفی معاصرو زندانی شدن از یکسو و بسترهای عملی و محیطی از قبیل، حاکمیت دینی،جامعه جاهلی،تاثیر گذاری بر گروه های رادیکال نگاه ابزاری به دین ،موضع شدید در باره اهل کتاب ونقد سختگیرانه تمدن غرب ازسوی دیگر،سبب اتخاذ روش تفسیر سیاسی از طرف سید قطب شد.
Abstract:The political orientation to the interpretation of the Holy Quran has been one of the interpretation methods and one of the innovations of the commentators of the Holy Quran in recent centuries. According to this trend, the commentators seek to find answers to the political issues of the societies and seek the solution to the problems and problems from the Holy Quran. Sayyid Qutb's comments regarding political issues in this interpretation are facing challenges, the nature of which is the problem of this article. The method of collecting information in this research is library and documentary and with descriptive and analytical methods. has been placed. In order to achieve this purpose, using Quentin Skinner's hermeneutic intentionalist methodological model, the understanding and decoding of the hidden meaning behind Seyyed Qutb's opinions was discussed. Based on the findings and results of the article, the dual linguistic and intellectual fields such as the influence of the political family, the internal crises of the Islamic world, joining the Muslim Brotherhood, the intellectual influence of the Al-Manar movement, the influence of the contemporary Salafi movement and imprisonment on the one hand, and practical and environmental contexts such as governance Religion, Jahili society, influence on radical groups, instrumental view of religion, strong stance on people of the book and strict criticism of western civilization on the other hand, caused Seyyid Qutb to adopt the method of political interpretation
_||_
{بررسی مولفه های رویکرد سیاسی سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن؛ براساس روش قصدگرای هرمنوتیک اسکینر}
چکیده:
گرایش سیاسی به تفسیر قرآن مجید یکی از روشهای تفسیری و از نوآوریهای مفسران قرآن کریم در سدههای اخیر بوده است. بر طبق این گرایش ، مفسران به دنبال پیدا کردن جواب هایی برای مسائل سیاسی جوامع هستند و راه حل معضلات و مشکلات را از قرآن کریم می جویند.در این میان آراء و اندیشه های سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن ، شایسته بازخوانی است.دیدگاه های سید قطب در خصوص مسایل سیاسی در این تفسیر با چالش هایی مواجه است که چیستی آن، مساله این مقاله را سامان داده است.روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق بصورت کتابخانه ای و اسنادی و با روش توصیفی و تحلیلی مورد نقد و بررسی و نقد قرار گرفته است.جهت نیل به این مقصود با استفاده از الگوی روش شناختی قصدگرای هرمنوتیک کوئنتین اسکینر به فهم و ِ رمزگشایی از معنای نهفته در پس آراء سید قطب پرداخته شد. بر اساس یافته ها و نتایج مقاله زمینه های دوگانه زبانی، فکری مانند،تاثیرخانواده سیاسی،بحران های داخلی جهان اسلام،پیوستن به اِخوان المسلمین،تاثیرفکري جریان المنار،تاثیر جریان سلفی معاصرو زندانی شدن از یکسو و بسترهای عملی و محیطی از قبیل، حاکمیت دینی،جامعه جاهلی،تاثیر گذاری بر گروه های رادیکال نگاه ابزاری به دین ،موضع شدید در باره اهل کتاب ونقد سختگیرانه تمدن غرب ازسوی دیگر،سبب اتخاذ روش تفسیر سیاسی از طرف سید قطب شد.
واژگان کلیدی: تفسیر ، سیاسی ،فی ظلال ،القرآن، سید قطب، روش قصدگرای هرمنوتیک اسکینر.
مقدمه:
گرایش سیاسی، گرایش تفسیری نوپدیدی است که از روش تفسیر عقلی ـ اجتهادی برآمده است وبه معنای توجه به مفاهیم سیاسی و نیازهای واقعی عصر حاضر است که مفسر در این روش تلاش میکند، بین نظریه قرآن در زمینه مسائل سیاسی هماهنگی برقرار نماید.مفسر در این تفسیر از موضعی متعهدانه و مسئولانه به قضایا نگاه میکند و نگران حوادث و تحولات است و از همین روست که همه راه حلها را بررسی میکند و آنچه را مطابق فرهنگ و تعالیم قرآنی مییابد، ارایه میدهد.( ایازی، ۱۴۱۴ق، ص۵۳).
عده ای بر این باورند که،منظور از تفسیر سیاسی قرآن، اندیشهای نصمحور است که با اعتقاد به جامعیت قرآن، مکانیسم رسیدن به نظام مطلوب سیاسی اسلام را در بازگشت و فهم مجدد قرآن میداند و از همین دیدگاه، به نقد دوگانه «تحجرگرایی» و «ایدوئولوژی سکولار» میپردازد. این تفسیر، معطوف به سیاست و اصلاح اجتماعی است و به نظامی آزاد و عدالتمحور در جامعه توجه دارد. اهمیت این رویکرد تفسیری، آن است که ما را به سوی شیوهای جدید در حکومتداری، تعاملات اجتماعی و روابط بینالمللی و تعامل بین فرد، جامعه و خداوند رهنمون میسازد.( معرفت ، 1419ق،ص32).
برخی از قرآن پژهان گسست از مفسران سابق و توجه به زمان حال انسان مسلمان و جامعه مورد تاکید قرار داده اند .به نظر آنها چون قرآنپژوهان گذشته، به سؤالات زمان خود پاسخ دادهاند و تکرار آن سؤالات و پاسخها، نیازهای جامعه امروزین را برطرف نمیکند، بلکه به آشفتگیها دامن میزند و جلو ابتکار و نواندیشی را میگیرد و به نوعی تکرار مکررات است و باعث حیران شدن پژوهشگر در دریای بیکران پژوهشهای گذشتگان میشود؛ به این جهت آشکارا و شفاف، گسست از گذشتگان را اعلام کردند. (سنگلجی، 1362ق، ص4).
شهید محمد باقر صدرویژگیهای تفسیر سیاسی را در توجه به واقعیتهای سیاسی ـ اجتماعی و مشکلات جامعه و صورتبندی آنها و عرضه آن به محضر قرآن کریم و پاسخخواهی از آن و نشان دادن مسیر جدید برای اصلاح جامعه میداند. (صدر، 1369، ج1، ص54)
برخی از مفسران ظرفیت ظاهری و باطنی آیات(طباطبائی،1387،ص80) را بستری برای برداشت های سیاسی می دانند و برخی دیگر عنصرجری و تطبیق(جوادی آملی،1388:ج1،ص148) را پاسخگویی به نیازهای بشری در دوران مختلف دانسته اند.
این نهضت جدید تفسیری، بر آن است که آموزه های سیاسی دین را در متن زندگی مردم قرار دهد و با آنچه که باعث انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان شده بود، مبارزه کند. در حقیقت می توان گفت که تاریخ تفسیر سیاسی بدون اشاره و ارجاع به نهضت های اصلاحی، نمی توان تفسیر سیاسی را در چهار چوب تاریخی اش ملاحظه کرد،واز آن بهره مند گشت.یکی از تفاسیری که مسائل سیاسی به وفور در او یافت می شود، تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب است که در این مجال به طرح و نقد برخی از دیدگاههای سیاسی او در تفسیر یاد شده می پردازیم.
سید قطب مفسر نام آشنای اهل سنت است، اعدام او توسط دوست قدیمی اش جمال عبدالناصر و تأثیر آن در دنیای معاصر را نمی توان انکار کرد. ترجمه تفسیرو سایر کتب او به فارسی ، اهمیت پرداختن به دیدگاهایش را دو چندان می کند. از این رو پرداختن به دیدگاه های این مفسر و نقد وتحلیل آن می تواند دستاوردهای مهمی از منظر تفسیری و مباحث سیاسی داشته باشد.
الگوی روش شناختی
در این پژوهش برای رمز گشائی از روش تفسیر سیاسی سید قطب از روش شناسی کوئنتین اسکینر استفاده می شود. به این منظور در ابتدا هرمنوتیک اسکینر را مختصراً بیان نموده و کاربست آن را در اندیشه سید قطب نسبت به تفسیر سیاسی بحث مینماییم.
کوئنتین اسکینر (Quentin Skinner) از اساتید دانشگاه کمبریج، به طور خاص در حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ اروپای مدرن و رنسانس نظریه پردازی می کند.(واعظی،1380،ص72) .روش اسکینر در ردیف روشهای هرمنوتیکی مؤلفمحور قرار دارد؛ روشهایی که معنای متن را همان قصد و نیت مؤلف میدانند و معتقدند که برای رسیدن به معنای متن باید مراد مؤلف آنرا درک کرد. روش اسکینر در ردیف روشهای هرمنوتیکی مؤلفمحور قرار دارد؛ روشهایی که معنای متن را همان قصد و نیت مؤلف میدانند و معتقدند که برای رسیدن به معنای متن باید مراد مؤلف آنرا درک کرد.( حقیقت، 1378، ص 356).
کوئنتین اسکینر باور دارد که برای فهم یک ایده یا اندیشه، باید سراغ نیت و قصد مؤلف یا اندیشمند رفت و با تمرکز بر باور و قصد او، به فهم معنا نائل آمد. به بیان دیگر کانون معنا، نزد مؤلف یا خالق یک اثر و اندیشه است و برای رمزگشایی و عمل فهم، باید به این نکته التفات نمود که مؤلف یا کارگزار، چه اندیشه و معنایی را از عمل و دیدگاه خود می فهمیده است.
بنابراین برای تحليل اندیشه سياسي باید زمينه اندیشه بازسازی شود و به شيوه سنتي نگارش تاریخ ایده ها که در آن متون بدون توجه به زمينه و با تکيه بر انسجام متن و ادعای حقيقت بررسي مي شود، انتقاد کرد.
اسکینر، روش خود را در آراء «ماکیاولی» به کار گرفته است. وی در ابتدای کتابی با همین عنوان، اشاره می کند که استدلال من این خواهد بود که برای فهم نظریه ها و تعالیم ماکیاولی، لازم است محیطی را که آثار او در آن تصنیف شده بازآفرینی کنیم. یعنی محیط فکری فلسفه یونان و روم و فلسفه رنسانس و همچنین محیط سیاسی زندگی در دولت شهرهای ایتالیا در اوایل سده 16. پس از بازگرداندن ماکیاولی به جهانی که اندیشه های وی بدواً در آن شکل گرفته، آنگاه خواهیم توانست کم کم حمله فوق العاده بدیع و بی سابقه او را به اصول مسلم و متداول اخلاق در آن روزگار بدانیم و به ارزش آنها پی ببریم.« (اسکینر،1372، ص 86).
بنابراین،اسکینر، برای فهم اندیشه ها و دیدگاه های ماکیاولی، به بازسازی زمینه های عملی ایدئولوژیک و زبانی وی می پردازد. ازجمله زمینه های عملی، به تیپولوژی ماکیاولی، زمینه های خانوادگی و تعلقات فکری پدر ماکیاول، به افراد ذی ِ نفوذ و تأثیرگذار به همراه و موشکافی عمیق از اوضاع واحوال اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایتالیای آن روز.
اسکینر در کنار زمینه های عملی فوق به زمینه های ایدئولوژیک و زبانی نیز توجه خاص مبذول می کند. به زعم اسکینر، خوانش متون و اندیشه اشخاص و نظریه ها، بدون توجه به این ایدئولوژی ِ ها و فضای معنایی و زبانی آن عصر، ناممکن است. اسکینر در ادامه کتاب خود، به اندیشه »اومانیزم« نیز عنایت داشته و باور دارد که این دیدگاه، بر ادبیات و کل آثار ادبی، سیاسی و حقوقی زمان ماکیاول تأثیر گذارده است. به بیان بهتر، ماکیاول در چنین بستر زمانی و فکری اندیشه ورزی کرده و ملهم از این زمینه های زبانی و فکری بود. بنابراین ازنظر اسکینر، تعامل بین زمینه های عملی و زبانی شکل دهنده اندیشه ً ماکیاول و اساسا هر نظریه و اندیشه متفکری است.(اسپریگنز،1370،ص 46).
او معتقد بود که پژوهشگر باید به دنبال این باشد که بداند مؤلف هنگامی که در هنجارهای مرسوم تصرف میکند، در حال پیگیری چه انگیزه و هدف سیاسی است. به عبارت دیگر، با قرار دادن متن در زمینهی عملی (Practical Context) تلاش میکنیم بدانیم مؤلف با تغییر در هنجارها و مفاهیم مسلط در صدد چه تغییری در کنشهای سیاسی عصر خود میباشد. در واقع مؤلف با تصرف در این هنجارهای مرسوم میتواند به بازتوصیف جدیدی از کنشهای سیاسی مطلوبی دست زند که خواهناخواه با شکلهای مسلط متفاوت خواهد بود. زمینهی عملی همان فعالیت سیاسی یا خصیصههای مربوط مسألهانگیز جامعهای است که مؤلف آنرا خطاب قرار میدهد و متن پاسخی به آن است. (اسکینر،1372،ص17).
جانمایه روش اسکینر این است که، برای بررسی و موشکافی متن یا اندیشه افراد، علاوه بر مطالعه آثار و متون هر فرد،باید زمینه های اجتماعی و سیاسی دوره زندگی آن اندیشمند،همچنین جریان ها و گرایش های فکری و فضای گفتمانی جامعه آن دوره را نیز به دقت مورد برسی قرار داد.
از نظر اسکینر، پژوهشگر پس از طی این دو مرحله و پاسخ دادن به این پرسشها خواهد توانست قصدیت موجود در نوشته یا سخن مؤلف را درک کرده و به فهم بهتر معنای متن نایل آید.با توجه به الگوی روش شناختی اسکینر، ِ در ادامه استدلال خواهد شد که برای فهم نظریات تفسیر سیاسی سید قطب باید سه مرحله،بررسی متون و آثار مولف، بازآفرینی زمینه وفهم نظریات مولف توجه کنیم.توضیخ آنکه،در نخستین مرحله از هرمونتیک قصد گرای اسکینر،با مطالعه متون، تالیفات و حتی سخنرانی های سید قطب،او را به دورانی که اندیشه های وی شکل گرفته بازگردانیم تا به وضوح مشکلات زمان و مکان او را نظارگر باشیم و اندیشه او را مورد بررسی قرار هیم.در مرحه بعد باید تلاش کرد تا بتوانیم به بازآفرینی محیط سیاسی، محیط فکری و حتی بازآفرینی محیط اجتماعی او بپردازیم تا بدرستی از میزان تاثیر گذاری زمان و مکان بر اندیشه وی دست یابیم و در آخرین مرحله از روش هرمنوتیک قصد گرای اسکینر،باید به نظریه ها،تعالیم وی و قصد او دست یازیم. بنابراین فهم اندیشه های تفسیر سیاسی سید قطب بر بستر و زمینه های یادشده میسور خواهد بود
سید قطب در مواجهه با بسترها و زمینه های دوگانه
الف. زمینه های عملی
با عنایت به چارچوب مفهومی که از اسکینر به عاریت گرفته شد، سعی خواهیم کرد اندیشه سید قطب را از منظر هرمنوتیک اسکینر فهم کنیم. براین اساس در ابتدا، زمینه های عملی و عینی و سپس بسترهای نظری و زبانی حاکم بر اندیشه آن دو بازسازی و تبیین میشود. زمینه های عینی و عملی را که سید قطب در مواجهه با آنها بوده، به اختصار در شش محور می توان اشاره نمود.
1. تاثیرخانواده سیاسی
خانواده در بر گیرندهی تمامی افکارها، الگوهای احساسی، شناختی و رفتاری و به تبع این موارد تعاملات فردی و اجتماعی است. شخصیت هر انسانی در ابتدای تولد با تاثر از عوامل وراثتی شکل میگیرد و سپس با توجه به محیط خانواده، اجتماع و نحوهی آموزش یه وی رشد میکند. به بیان دیگر شخصیت هر انسان آن دریچه هایی است که فرد به واسطهی آنها به محیط خارج از خود – افراد، مسائل شخصی، خانوادگی و اجتماعی- مینگرد و متناسب با این نگرش و خلق و خویی که توسط همین شخصیت از بدو کودکی شکل گرفته است عکسالعمل نشان میدهد.
خانواده سید قطب از جمله افرادی بودند که با سیاست آشنا بوده و در فعالیت های سیاسی فعالیت داشتند و طبعا سید با این نوع نگرش از دیر باز بیگانه نبود.حاج ابراهيم پدر سید قطب از نظر سياسي، عضو حزب اللواء مصر و منزلش مركز امور سياسي روستا بود. در جريان انقلاب 1919 م/ 1298 هجري شمسي. اجتماعات علني و سري تشكيلي داد و راه انقلاب را به مردمي آموخت. مادر سيد قطب، زني پاك دامن و از خانداني بلند مرتبه بود و قبل از ازدواج با حاج ابراهيم در قاهره زندگي مي كرد. دو تن از برادرانش در دانشگاه الازهر مصر تدريس ميكردند و از موقعيت ممتازي برخوردار بودند. از خصوصيات بارز وي اين بود كه استماع صوت قرآن را بسيار دوست داشت و پسرش سيدقطب را به اين نيت به مدرسه فرستاد تا قرآن بياموزد و براي مادر تلاوت كند(مرادی ،1394،ص32).
بنابراین سید قطب در چنین خانواده ای با مسائل اجتماعی سیاسی آشنا می گردد و رفته رفته دانش و اطلاعات اجتماعی خود را ارتقاء می بخشد. برخورداری ازخانواده ای که شم سیاسی داشتند و او را تشویق به اقدامات اجتماعی می کردند باعث شد که سید از همان دوران جوانی در کنار تلاش های ادبی ،فعالیت سیاسی داشته باشد و در حزب ملی گرا و مشروطه طلبِ «وفد» عضو گردیده به فعالیت بپردازد. (رسول نژاد، 1379،ص 16).
برخی معتقدند که فهم درست مشکلات جامعه و اولویتبندی و صورتبندی آن، به تجربه، علم، فهم و شمّ سیاسی،اجتماعی نیاز دارد که از هر کسی ساخته نیست و مهارت ویژه میخواهد. قرآنپژوه باید در عرصههای جامعهشناسی، علوم سیاسی و علوم قرآنی مهارت داشته باشد تا بتوانند بین معضلات جامعه و قرآن تعامل ایجاد کند. در ایران معاصر، متفکرانی از جمله علامه طباطبایی، مطهری، طالقانی، سیدابوالفضل زنجانی، امام موسی صدر و عبدالکریم موسوی اردبیلی، در مصر محمد عبده ، شیخ شلتوت و سید قطب، در لبنان محمدجواد مغنیه، محمدمهدی شمسالدین، علامه فضلالله و در تونس ابنعاشور، به چنین توفیقی نایل شدهاند.(خانمحمدی،1393،ص32).
2.بحران های داخلی جهان اسلام
هر چند اقدامات سیاسی اجتماعی سید قطب برگرفته از روح و ذات تعالیم اجتماعی اسلام و بصورت فعال بود،مواردی را هم می توانیم بصورت انفعال از مسائل خارجی مطرح کنیم.برخی از اندیشمندان مسلمان و حتی غربی بر این باورند که حرکت های انقلابی برخی افراد منجمله سید قطب ناشی از تغيرات بيروني و فشارهاي محيطي مي باشد. بنابراین اینها علاوه بر اینکه بازخيزي اسلام را از ويژگيهاي ذاتي اسلام مي دانند، از بحران هاي داخلي جهان اسلام هم به عنوان دلیلی بر ایجاد روحیات آزادی خواهانه نام می برند. (میراحمدی و مهربان، 1387،ص192).
بنابراین شرایط اجتماعی و محیطی و اهمیت هویت یابی مسلمانان و رویکرد انتقادي سید قطب و پیدایش دو بلوك کاپیتالیستی و سویالیستی و نگرانی ازتاثیر پذیری برخی از مسلمانان او را به فکر چاره جویی انداخت و اندیشه تغییر و انقلاب جهانی اسلام را در سر پروراند.
از خلال برخی از نوشته های سید قطب نگرانی او از بحران های جوامع اسلامی کاملا مشهود است.او برخی از جوامع مسلمانان را متهم به مساحمه در تحقق حاکمیت اسلامی کرده و می نویسد:«
مشقت بزرگى که امروزه دامن گیر جنبشهاى اسلامى حقیقى شده... وجود اقوامى از نسل مسلمانان است که در سرزمین هایى زندگى مىکنند که روزگارى دارالاسلام بود و دین خدا بر آن حاکمیت داشت، ولى این اقوام حقیقتاً اسلام را رها کردهاند و تنها اسم آن را ابراز مىکنند. این اقوام به لحاظ عقیدتى و واقعى مقولات اسلام را منکرند، هرچند گمان مىکنند که به لحاظ عقیدتى به اسلام متدینند.(سید قطب،1397،ج7،ص238).
3.پیوستن به اِخوان المسلمین
سازمان اِخوانالمسلمین جریانی سَلَفی است که در1928 میلادی توسط حسن البناء در اسکندریه مصر تأسیس گردید. حسن البنا پیرو اصلاحطلبِ پیش از خود رشیدرضا بود که از یک سو تحت تأثیر دیدگاههای ابنتیمیه و محمد عبده، تفکر سلفی داشت؛(فرمانیان،1396،ص76) و از سوی دیگر با تأثیرپذیری از سید جمالالدین اسدآبادی در راه وحدت مسلمانان تلاش میکرد.(همو،1389،ص143).
حسن البنا هسته اولیه اخوانالمسلمین را با شش نفر از جوانان پیرو خود تشکیل داد. بهزودی این جمعیت شعبههای متعددی در شهرهای مختلف مصر، فلسطین، سودان، عراق و سوریه پیدا کرد و او بین پیروانش بهعنوان مرشد عام لقب یافت.(عزام،1990م،ص276).
مهمترین اهداف اخوانالمسلمین تأسیس حکومت اسلامی، اصلاحات اجتماعی و مخالفت با استعمار برشمرده شده است.(یوسفی اشکوری،1377،ص273) در نسلهای بعد در جمعیت اخوانالمسلمین انشعاب پیدا شد و جمعی از جوانان اسلامگرای اخوان با الهام از اندیشههای سیدِ قطب که ایجاد نظام اسلامی را ضروری میدانست، گروههای جهادی تشکیل دادند.(همان).
واکنش حسن البناء در برابر بحران به وجود آمده در جهان اسلام(یعنی الغای خلافت)،طرفداری از بازگشت به بنیادهای اسلام،یعنی دعوت به سلفیه بود.دعوت بناء بازتاب مستقیم جنبش های تجدید حیات طلبانه قبلی بود.
حسن البناء را بیش از هر فرد دیگر، می توان تجسم تجدید حیات تفکر سلف سنّی قرن بیستم دانست.گرچه جنبش بنّاء فاقد عمق فلسفی جنبش سلفیه بود،اما موفق شد آن چنان حمایت توده ای را سازماندهی کند که هیچ جنبش اسلامی دیگری در قرون اخیر قادر به انجام آن نبود.بناء علاقهء چندانی به مسائل پیچیده ایدئولوژیک نداشت.وی برای ترویج ایدئولوژی اخوان،به قرآن و شش کتاب معتبر حدیث(صحاح ستّه)تکیه می کرد.به علاوه،وی به افکار و اقدامات دیگر شارحان پیشگام سلفی گری،از جمله احمد بن حنبل،ابن حزم،ابن تیمیه،نووی،و دیگر نظریه پردازان تأسی می جست. (اسحاق الحسینی،1375،ص 59)
از دل تفکرات اعتدالی و تقریبی اخوان المسلمین،گرایش افراطی هجرت و جهاد سید قطب بیرون آمد.سید قطب رهبر معنوی اخوان المسلمین،در زندان تندرو گردید و حلقه ارتباطی میان اخوان المسلمین و گرایش های افراطی گردید.
در واقع،سید قطب به عنوان یک ایدئولوگ مبارز،رهبری تبدیل سلفی گری اعتدالی اخوان المسلمین به افراطگرایی دههء 1970 را به عهده داشت.نقش و نفوذ محوری سید قطب بر مبارزات جدید از سه ویژگی برخوردار بود:
1.سید قطب به عنوان یک نظریه پرداز تأثیر نیرومندی بر نوزایی و جهت گیری جدید ایدئولوژی اسلامی داشت؛
2.قطب به عنوان عضو برجستهء اخوان المسلمین کهن،تداوم سازمانی میان اخوان و شاخه های انقلابی آن را فراهم می ساخت؛
3.سرپیچی سید قطب،به عنوان یک عنصر فعال،از دولت و مرگ او باعث شد تا مبارزان جوان تر شیوهء شهادت را از او بیاموزند.
سید قطب واقعیت اجتماعی را تضاد دائمی میان راه اسلامی و جاهلیت می دانست.قواعد و پایه های اصول ایدئولوژیک او را می توان چنین خلاصه کرد: یک.سیستم اجتماعی-سیاسی مسلط بر جهان اسلام،سیستم جاهلیت آمیخته با گناهکاری،بی عدالتی،رنج و انکار ارشاد الهی اسلامی است. (سید قطب،1410ق،ص 10)
سید قطب و همفکران اخوانی اومنشوری برای احیاء تفکر اسلامی طراحی کردند که مهمترین اصول آن عبارتند از:
1.وظیفه مسلمانان با ایمان این است که برای تبدیل جامعهء جاهلی از طریق دعوت و جهاد پیکارجویانه،به تجدید حیات اسلام دست زند.
2.این تبدیل جامعهء جاهلی به جامعهء راستین اسلامی،به عهده مسلمانان پیشتاز فداکار است.
3.هدف نهایی مسلمانان متعهد باید استقرار حاکمیت خداوند در روی زمین باشد،تا به این وسیله تمام گناهان،رنج ها،و فشارها رفع شود. (همان،ص 66)
دقت در عبارات فوق نشانگر بن مایه های تفکر سلفیه جهادی است که بعد از حیات سید قطب همچنان به راه خود ادامه داد و این روزها جامعه جهانی را تحث تاثیر قرار داده است.
سید ماجراجو و انقلابی در سال 1953، رسماً به اخوان المسلمین پیوست و در پی تیره شدن روابط اخوان المسلمین و رهبران انقلاب مصر در سال 1954، به همراه بسیاری از دیگر اخوانی ها به زندان افتاد .(رسول نژاد،1380،ص23).
4.تاثیرفکري جریان المنار
علاوه بر اتدیشه های حسن البنا، سید قطب از اندیشه های متفکرین اصلاح طلبی همچون محمد عبده و رشید رضا بخصوص در موضوعاتی مثل احیاي تمدن و حکومت اسلامی تاثیر پذیرفت از دیگر عوامل تأثیرگذار بر معرفت اجتماعی سید قطب محسوب میشود. هم برخوردار بود
سید به پیروی از اندیشه های رشید رضا، دغدغه احیاي تمدن و حکومت اسلامی داشت و بر خلاف عده ای که از طریق ملی گرایی می خواستند به احیاي تمدن اسلامی تحقق ببخشند،با رویکرد بازگشت به اسلام مباحث پیرامون حکومت و تمدن اسلامی را سامان دادند .
جریان المنار تفکرات انقلابی و سختگیرانه ای را سید قطب ایجاد کرد بطوری که سرزمین غیر مسلمانان را دارالحرب نامید و اینگونه ابراز کرد که:
تنها یک دارالاسلام هست و آن همان است که دولتى اسلامى در آن برپا و شریعت خدا بر آن حاکم است و حدود خدا اقامه مىشود و مسلمانان یار و دوست یکدیگرند. جز این هرچه هست دارالحرب است و رابطه مسلمانان با آن یا جنگ و پیکار است یا صلح بر مبناى پیمان امان(سید قطب،1410ق،ص135).
جریان المنار تاثیر زیادی بر افکار سید قطب و ایجاد گرایش افراطی گری او گذاشت.بویژه این نوع تاثیر را در کتاب معالم فى الطریق که نوشته پایانی و مانیفست سیاسی اوست بیشتر مشاهده می کنیم .در این کتاب که سند اعدام او محسوب می شود ،بطور کلی هر گونه قرابتی را بین دین و تمدن به چالش می کشد و تمدن بشری را بلایی می داند که باید آن را از بین برد.(همان،ص137)این نگاه رادیکالی او باعث انتقاد عده ای از دانشوران مصری گردید بطوری که در رد این اندیشه گفته اند:
«این تصویر دوقطبى و دوگانه که سید قطب عرضه مىکند تنها طرف الهى را لحاظ مىکند، به ویژه زمانى که با گسترش افراطى به «برپایى ملک و مملکت خدا» فرا مىخواند. این به معناى حذف ارزش فکرى انسان و نشاندن خدا به جاى انسان است. این نگرش، خدا و انسان و لاهوت و ناسوت را دو طرف نزاعى تاریخى قرارداده است و این با آیین تعارض دارد و گذشته از آن، این حقیقت بدیهى را فراموش کرده که «حکومت خدا» بدون وجود بشر امکان تحقق ندارد. و این انسانها آیا در حقیقت حاکمیت الهى و به تعبیر دیگر در تفسیر آیات و احادیث و نیز روش اجرا و عملى کردن آن اختلاف نظر ندارند؟ آیا چنین اختلاف نظرى در طول تاریخ اسلام و حتى امروزه پدید نیامده و نمىآید؟ آیا نوع و روش حکومت از یک حاکم اسلامى تا حاکم اسلامى دیگر متفاوت نیست؟ آیا جز این است که هر کدام از آن دو به رغم تفاوت روش و منششان به نام اراده و شریعت خدا حکومت مىکنند؟(محمد امین،1986م،ص262).
5.تاثیر جریان سلفی معاصر
شکل گیری جریانات سلفی در جهان اسلام منشا اتفاقات متعددی بوده است. هر یک از این جریانات با تاثیرپذیری از افکار ابن تیمیه حرانی، تغییرات فراوانی را در عقاید مسلمین به وجود آوردند. این سلسه از وهابیت تکفیری که تمام مذاهب اسلامی را کافر و مشرک قلمداد می کنند تا نسخه های جدید سلفی گری که ترکیبی از قدرت طلبی و تکفیر مسلمین بوده و در القاعده، داعش و ... تبلور یافته، خسارت های مادی و معنوی زیادی را بر پیکره اسلام وارد کرده اند که تا سال ها دامن گیر کشورهای اسلامی خواهد بود.
سَلَف بهمعنای پیشینیان است.( ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۵۸) سَلَفیّه گروهی هستند که ادعای تبعیت از «سَلَف مسلمانان» را دارند. در اینکه منظور از سلف چه کسانی هستند، اختلافاتی در بین آنان وجود دارد، اما بیشترشان منظور از «سلف صالح» را شخصیتهای سه قرن نخستین اسلامی (پیامبر اسلام(ص)، صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین) میدانند. استناد آنها در این زمینه به «حدیث قرون نخستین» است که آن را از پیامبر اسلام(ص) نقل میکنند: «بهترین مردم (مردمان) قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند.(علیزاده،1393،ص32). سَلَفیّه راهحل مشکلات مسلمانان را پیروی از شیوه سَلَف (مسلمانان متقدم) میداند. بهباور سلفیان، قرآن و سنت پیامبر تنها با تفسیر صحابه، تابعین و تابعین تابعین معتبر است. آنها عقل را حجت نمیدانند و برای فهم آموزههای دینی تنها بر آیات قرآن و احادیث تکیه میکنند. سلفیه آنچه را مخالف با گفتار یکی از صحابه پیامبر باشد، بدعت میدانند.(ابن قیم،1411ق،ص115).
این روزها برپایه اعتقادات سلفیه، گروههای جهادی و تندرویی همچون طالبان، القاعده و داعش شکل گرفته که بسیاری از مسلمانان را کافر و جهاد با آنان را وظیفه خود میدانند و عده زیادی از مسلمانان شیعه و اهل تسنن را قتل عام کردهاند.
سید قطب علاوه بر تأثیرپذیري از رویکرد سلفی معاصر، علقه هاي معرفتی آشکاري به ابن تیمیه داشت. وي در کتاب «آینده در قلمرو اسلام» بیان کرده است از آنجایی که ابن تیمیه، الهام بخش جریانهاي جهادي نظیر «سلسله ممالیک مصر»، عقیده اسلامی و رهبر روحی و معنوي آن بوده است، باید او را به عنوان یک رهبر در امر جهادي مورد توجه قرار داد (سیدقطب، 1345 ،ص205 ).
6.زندانی شدن
سید قطب انسان دردمندی بود و درد انسانهای زجر کشیده و تضعیف شده را احساس کرده و خود را شریک آلام و مصائب آنان میدانست و برای آگاهی انسانها تلاش کرد و کوشید تا بزعم خود آنها را از ورطهی جهل و نادانی رهایی بخشد،تا وظیفهای که بر عهده دارد،اداء نماید.این روحیه انقلابی و زبان سرخ او برحاکمان و تمامیت خواهان مصری گران آمد و او را در بند کشیدند.امازندان و شکنجه هایی که در آنجا بر این زندانیان اعمال می شد، تحول بزرگی در حرکت اسلامی مصر پدید آورد. بدین معنا که موجب تندترشدن مواضع گروه بزرگی از اسلام گرایان و رواج دیدگاه های تکفیری در میان آنان شد که (درست یا نادرست) به سید قطب نسبت داده می شد (مورو، بی تا،ص 69).
با توجه به دیدگاه هایی که سید قطب در زندان رواج داد، می توان زندانی شدن وی را آغاز مرحله ای جدید در زندگی اش قلمداد کرد. او تا سال 1964 در زندان ماند و در آنجا به نشر اندیشه هایی پرداخت که مطابق آنها مسلمانان کنونی مسلمان واقعی محسوب نمی شوند و تا زمانی که حکومت اسلامی برپا نکنند، در وضعیت جاهلی به شمار می روند. او در زندان جماعتی را بر اساس همین اندیشه تأسیس کرد و پس از آزادی به هدایت این جماعت ادامه داد (همان،ص70).
بررسى کنندگان تحول فکرى سید قطب معتقدند تندروى او پس از سال (1952) آشکار شد. و در واقع ایده «حاکمیت و جاهلیت» در اندیشه سیاسى سید قطب محصول رنج و آزار دوران زندان است. وى در همین دوره عضو اخوان المسلمین شد، اما تا سال 1954 که همراه هزاران تن از شخصیتهاى اخوان المسلمین براى نخستین بار وارد زندان شد، چیزى درباره حاکمیت و جاهلیت ننوشت. وى در زندان به نگارش تفسیر فى ظلال القرآن پرداخت و در این تفسیر براى نخستین بار ایده حاکمیت و جاهلیت را مطرح کرد. (خالدعبدالفتاح،1414ق،ص20).
بی گمان زندگی در زندان، سخت و طاقت فر ساست، به ویژه برای کسی که مورد ستم واقع شده و در آنجا تحت شکنجه و آزار قرار گیرد!اما سید قطب خوب میدانست چگونه از عمر خود در زندان استفاده کند و آنرا در خدمت تقویت ایمان و دانش خود قرار دهد. او زنگی در زندان را به«خلوت» با قرآن تبدیل کرد و در این خلوت، به تدبر و تأمل در این کتاب آسمانی پرداخت. بر فهم معانی آن همت گماشت و در سایه آن آرمید و از نعمت زندگی با قرآن بهره مند گشت .
زندان باعث شد که سید به قرآن نزدیکتر شود،چنانچه در تفسیر فی ظلال می نویسد:« «زندگی در سایه قرآن نعمتی بزرگ است، نعمتی که تنها راه درک آن، تجربه کردن آن است. نعمتی که به عمر، ارزش و برکت میبخشد و آن را پالوده و پاکیزه می کند.
و خدا را شکر که بر من منت نهاد مدتی در سایه قرآن زندگی کنم، در آن مدت نعمت هایی از قرآن چشیدم که هیچگاه در عمرم احساس نکرده بودم و همین نعمتی را که به عمر ارزش و برکت میبخشد و آن را پاکیزه مینماید هم در آن مدت چشیدم…».(سید قطب،1397،ج1،ص12).
گر چه او اجبارا با قرآن در زندان مونس و همدم شد ولی این مصاحبت او را با دنیایی از معارف قرآنی آشنا کرد و آستین همت بالا زد و به تفسیر آیات قرآن با رویکردی سیاسی اجتماعی پرداخت و از این ببعد است که دیگر مرارت و سختی های زندان بکلی فراموش می شود و این جنین از فرصت بدست آمده اغتنام می جوید.
« بعد از همراهی و هم نشینی طولانی با قرآن و همدلی و همگرایی طولانی بر اساس ویژگی ها، روشها و رویکرد های قرآن پسندانه با بند بند آیات آن، دوباره به تلقی، زندگی و تعامل با این کتاب آسمانی پرداختم!
بر اثر این همدلی روشمند، به سبب تنوع الگو ها در سوره های قرآن به آرامش میرسیدم، به سبب همگرایی شخصی عمیق، احساس اُنس و آسایش و به سبب نا همگونی ویژگی ها، رویکرد ها و مطلع ها احساس کامیابی درونی می کردم.
همه آن عبارات و آیات با من دوست بودند… همه صمیمی… همه همراز… همه محبوب و همه کام بخش و امید بخش …! قلب در نزد همه آنها به انواع فعالیت های دلنشین، انواع کامیابی های جدید، انواع آهنگها و تمتعات روح پرور و عاطفه نواز دست میافت که آن را از لذتی خاص و فضایی بی نظیر بهره مند میساختند.
همدلی و همرازی با یک سوره از آغاز تا پایان آن درست همچون رفتن به یک سفر است… سفری در عوالم و مناظر گوناگون، در میان رویا ها و حقایق، در میان انواع گزارش ها و الهامات! و همچون فرو رفتن در ژرفای جانها و کشف جلوه های هستی…».(همان،ص13).
در تفسیر آیه:« إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ »،1(انفال/11) ضمن اینکه می گوید،با اراده و امداد الهى، در برابر دشمن مسلّح و انبوه هم مىتوان آرامش داشته و آرام خوابيد به خوابی این چنینی که در زندان برایش اتفاق افتاد می گوید:« این آیات را مرور می کردم و اخبار این خواب آرام را می خواندم و آن را همچون حادثه ای تلقی می کردم که عملاً رخ داده و سرّ آن، فقط نزد خداست و او خبر چنین رخدادی را بر ایمان بازگو می کند.
بعد ها یک بار در میان سختی و تنگنا افتادم و به هنگام غروب، لحظاتی احساس نوعی بن بست نامعلوم و دلهره هراس آور بر درونم سایه افکند… اما ناگهان به مدت چند دقیقه خوابی آرام مرا فرا گرفت… و بیدار شدم در حالی که به انسانی جدید غیر از انسان قبلی تبدیل شده بودم: کاملا آسوده، با قلبی آرام و غرق در میان آرامش یقینی و عمیق… این اتفاق چگونه رخ داده بود؟! نمی دانم! اما بعد از این ماجرا بود که داستان بدر و احد را لمس و درک کردم…».(همان،ج2،ص14).
این بود مختصری از علل و عواملی که در ترسیم شخصیت سیاسی اجتماعی سید قطب می توانست موثر باشد.مطالعه شخصیت او از آنجا مهم است که از طریق شناخت آن می توان به صورت علمی،اندیشه ها و گرایشات او را در آثارش جستجو کرد .این عوامل شش گانه باعث شده که رفتاری خاص در او رشد و ظهور کند و در ادامه زندگی همراه او باشد و شاکله ای را برای او رقم زند که بصورت مجموعه اى سازمان يافته و واحدى متشكل از خصوصيات نسبتاً ثابت و مداوم و متمايز از دیگران بیانجامد.اما در بین این عوامل نه گانه که برخی درونی و برخی برونی هستند،کدام عامل تاثیر بیشتری در تکوین و رشد اندیشه های سیاسی اجتماعی او داشته، با توجه به روحیات سید قطب به نظر می رسد مورد دوم و سوم یعنی آموزه های سیاسی اجتماعی اسلام وهستی شناسی توحیدی رجحان داشته باشد چرا که این سرمایه معنوی و بن مایه اسلامی به مثابه موتور محرک او باعث شده که سایر اقدامات را انجام دهد.
ب )زمینه های زبانی و ایدئولوژیک
زمینه های زبانی و ایدئولوژیکی را که سید قطب تحت تأثیر آنها به روش تفسیر سیاسی متمایل گشته را می توان در شش محور اساسی خلاصه نمود:
1.حاکمیت دینی
سیدقطب، اسلام را فراتر از یک سری برنامه های عبادی و شخصی می دید.او به اسلام اجتماعی که در همه عرصه های نیازهای بشری رهنمود و برنامه دارد معتقد بود و سعی داشت که ذهنیت مسلمانان را از این اشتباه خارج نماید. او قویا معتقد بود که اسلام اگر بخواهد نقش محوری خود را در این زمینه ایفا کند و عامل نجات شود، باید حكومت کند (سید قطب، 1397،ج4،ص123) او با شجاعت مثال زدنی در آن جو اختناق ناصری می گفت:اگر موفق شویم حاکمیتی بر اساس ارزشهای اسلام واقعی بنیان نهیم، نحوه حکومت داری اسلام دلها را بوی خود جذب خواهد کرد. » (همو، 1410 ،ص48.)
سید معتقد بود که تمامی لوازم یك زندگی سیاسی سعادتمندانه، به صورت مقرراتی متین و محكم، پیوسته و غیر قابل انفكاك، در برنامه دین اسلام گنجانیده شده (همان )و این دین تمامی جنبه های زندگی بشری را در بر گرفته است. اما یا از روی جهالت مردم و یا از روی عداوت، این عقیده نتوانسته است در عرصه سیاسی و بین المللی به طور کامل خود را نشان داده و به منصه ظهور برساند(همان،ص49)
سید قطب ولایت والیان امر را در طول ولایت خداوند متعال و پیامبر (ص) دانسته است .(قطب، 1397،ج2،ص42).این در حالی است که برخلاف دیدگاه سید قطب و بر اساس تفکر شیعی هر حاکمی در طول حاکمیت الهی قرار ندارد. بعد از پیامبر اکرم سزاوارترین فرد برای حکومت امامان معصوم هستند.در زمان غیبت امام زمان هم حاکمیت باید به فقهای جامع الشرایط که دارای ویژگی هایی همچون، اجتهاد، مدیریت، حسن تدبیر و آگاه به شرایط زمانه است، تفویض گردد. (مغنیه،1385،ج5،ص34).
از نظرسید حاکمیت اسلامی بر سه محور مبتنی است،عدالت حاکمان، اطاعت افراد و رایزنی میان حاکمان و مردم .در این راستا فرمانروا قادر است قوانینی را که برای مردم مفید است و مشکلات آنها را حل و فصل می کند در نظر بگیرد. نکته مهم و قابل مناقشه او این است که اطاعت از این فرمانروا به دلیل تلاشش برای شریعت لازم است.البته مشروط بر اینکه از جاده انصاف و شریعت منحرف نگردد.(سید قطب،1397،ج5،ص321).این در حالی است که بر اساس باورهای تشیع، در عصر غیبت،مسلمانان طبق سیره پیامبر اکرم(ص)باید بر اساس شاخصه های قرآنی،حاکمی را انتخاب کنند .(مغنیه،1385،ج4،ص65).
سید قطب در تفسیر این کلام الهی که فرمود« فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اَللّهِ وَ اَلرَّسُولِ»(نساء/59) بیان می کند که معنای آیه این است که حاکم می تواند هرچه را درباره آن نصّى از كتاب و سنت وجود ندارد، بر مانند آنكه داراى نصّ از كتاب و سنّت است، قياس كند. 2(سید قطب،1397،ج2،ص690)چیزی که مورد اعتراض شدید فقهای شیعه قرار دارد.
این در حالی است که سید قطب بر اساس نگرش اهل سنت به تئوري خلافت اعتقاد داشت و با برداشت های شخصی و ذوقی خود آنرا باز تعریف کرد و آنرا در بین شاگردان و همفکرانش بخصوص در جمعیت اخوان المسلمین تفسیر و تحلیل نمود..
حاکمیت دینی مد نظر سید قطب بر اساس محور ولایت و راهبردهای اهلبیت نیست.اصولا نگاه سید به اهلبیت با نگاه شیعی دارای زاویه زیادی است.برای مثال آیاتی که عموما و منجمله مفسران شیعه در شان امام علی علیه السلام به حساب می آورند را جور دیگری تفسیر می کند.در تفسیر آیه،وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ(بقره/207)می نویسد:« این آیه دربارۀ صهیب رومی نازل شده است. .(سید قطب ،1397،ج1،ص321).
این در حالی است که امام محمدباقر عليهالسلام نقل می کند كه: اين آيه درباره امام على مرتضى علیهالسلام نازل شده، هنگامى كه در بستر پيامبر به جاى او خوابيد. وقتى كه قريش قصد كشتن پيامبر را داشتند در اين هنگام رسول خدا شبانه از خانه خويش بيرون آمده و فرار نمود .(مغنیه،1385،ج1،ص541).
با اینکه برخی مفسرین اهل سنت مثل میبدی و ثعلبی هم نقل می کند که گفته اند موضوع نزول آيه را درباره امام مرتضى علیهالسلام می باشد(همان).
هم چنین به عقیده علمای شیعه آیه:«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(بقره/274)3
در شأن امام على مرتضى عليهالسلام نازل گرديده كه چهار درهم داشت و آن را به اين كيفيت يعنى در شب و در روز و در پنهان و در آشكارا انفاق و بخشش كرده بود. چنان كه از امامين باقر و صادق عليهماالسلام نيز روايت گرديده است.(کلینی،1365،ج1، ص512). این در حالی است که سید قطب از آیه یاد شده چنین برداشتی ندارد.
عبارت جامعه جاهلی از اصطلاحات پرکاربرد ایشان است .ابوالاعلی مودودی از متفکران و اندیشمندان شبه قاره هند،نخستین بار در کتاب مصطلحات الاربعه(اصطلاحات چهار گانه قرآن) این موضوع را مطرح ساخت و سید از او اقتباس نمود.آنها می گفتند:تمام جهان در جاهليتي همانند جاهليت پيش ازاسلام و بلكه وحشتناکتر از آن گرفتاراست؛ هرچه درپيرامون ايشان است، همه جاهليت اسـت وبـرا ي اجرای برنامـة حركت اسلامي بايد خودرا ازتمام عوامل جاهلي مؤثربرزندگي رهانيد. حتي سيد قطب معتقد بود، جامعهای كه افرادآن مسلمان باشند ونماز، روزه و حج به جـا آورند، اماشريعت خدا به عنوان قانون درآنجا حاكم نباشد، جامعةاسـلامي نخواهـد بـود و جامعة جاهلي محسوب میشود. ضمناً وي معتقد بود، كلية دستاوردهاي قديم و جديـد فلـسفه، تاريخ، روانشناسي، اديان تطبيقي ونظام هاي اجتماعي درقلمروانديشة جاهلي قرارمي گيرد (مودودی،1389،ص48؛سید قطب،1397، ج 6، ص 329).
به اعتقاد او،علت جاهليت تمام جهان تجاوزبه فرمانروايي خداوند درزمين ونيزتجـاوز به مهمترين ويژگي حاكميت، يعني الوهيت است؛ چراكه به جاي حاكميت االله، حاكميت را به بشرواگذاركرده اند وعده اي ازآنهامعبودعده اي ديگرشده اند؛در حاليكه هيچ حاكميتي جز حاكميت خداوهيچ شريعتي جزشريعت خداموردقبول نيست. (سید قطب،1397، ج6،ص329).
وی این اصطلاح را از زمان قبل از اسلام گرفت و به همه زمانها تعمیم و تسری داد. جاهلیت از دیدگاه سید قطب، نوعی دور شدن از اسلام بود و جاهلیت تنها مربوط به بحث های تاریخ اسلام خلاصه نمی شود.جاهلیت یک نوه فرهنگ و تفکر واپسگرائی است که در هر زمان و مکان می تواند ظهور و بروز یابد.از نظر او جامعه جاهلی یعنی مردمی که خالصانه با خداوند متعال رفتار نمی کنند و صادقانه به اوامر و نواهی او تمکین نمی نمایند.آنها فقط به منافع شخصی و گروهی خود می اندیشند و تمام تلاش خود را در راستای چنگ یازیدن به منافع بیشتر دنیوی صرف می نمایند و به حضور خداوند در جامعه و استقرار راهبردهای وحیانی نمی اندیشند.با این حساب تعداد قابل توجهی از مردم دنیا در دایره جامعه جاهلی قرار می گیرند و وظیفه مسلمانان واقعی و مسئولیت اجتماعی آنها بیشتر می شود و باید با کمال جدید به استقرار تفکر ناب اسلامی بپردازند. .(سید قطب،1410،ص90).
وی در جای دیگر و در تفسیر سوره عبس اظهار می دارد که متاسفانه در سرزمین های اسلامی جاهلیت نخستین حاکم است، جاهلیتی که اسلام آمد تا آن را از لجنزار برگیرد و بلندش گرداند و آرزو می کند که روزی امت اسلامی از جاهلیت نجات یابند و بر دستهای آن تولد جدید بشریت را بوجود آورند.. (سید قطب،1397، ج6،ص3822).از دیدگاه سـید قـطب، اسـلام جز دو نوع از جـوامع را نـمیشناسد: جامعه اسلامی و جامعه جـاهلی.
در نمونه اول،اسلام به معنای واقعی و با جامعیت آن در حوزه های مختلف تحقق می یابد.در این جامعه قانون اسلامی پیاده می گردد و دستورات سازنده آن اجرا می گردد و مهمتر از همه عبودیت الهی مستقر می گردد و دیگران هم می توانند از آثار و برکات آن بهرمند گردند و کشور های اسلامی آباد و آزاد می شوند..(همان،ج4،ص411).
مهمترین نکته ای که سید قطب در جامعه اسلامی ناب روی آن تاکید دارد، تقویت هر چه بیشتر بنیه اعتقادی افراد است.از نظر او عقیده صحیح و درست راه پیشرفت و موفقیت در عرصه های دیگر را هموار می سازد.از نظر او مسلمان بودن به داشتن اسم و شناسنانه اسلامی نیست بلکه اسلامی بودن یعنی برخوردار بودن از فکر صحیح اسلامی بر اساس قرآن و سنت و مهمتر از آن اصرار و مجاهده در راستای پیاده کردن قوانین اسلامی در کشور است تا قانون اساسی و همه برنامه های جامعه بر اساس اسلام باشد .در نمونه دوم هم جامعه کلا از مبانی اسلام راستین و عبودیت خالصانه الهی فاصله دارند، چه اسم اسلامی را یدک بکشند و یا به اسلام اعتقادی نداشته باشند.(همان،ص412).
سید قطب در کتاب معالم فی الطریق با اشاره به نمونه تاریخی جاهلیت می گوید:«وضعیت فعلی مسلمانان با وضعیت جاهلیت قبل از اسلام تفاوتی ندارد.در هر دو حاکمیت اسلامی حضور ندارد.افکار و اعتقادات و سبک زندگی و نحوه تعاملات افراد و اخلاق و شیوه داد و ستد همان است که قبلا بود یعنی منفک از تعالیم اصیل الهی ودر برخی زمینه های حتی بدتر از جاهلیت .
پس به ناچار میباید از زیر فشار این جامعة جاهلی و تصورات و تقالید و رهبری جاهلی رهایی یافت ... و خصوصاً در درون خودمان .... وظیفة ما این نیست که با واقعیت این جامعه جاهلی به صحبت بنشینیم و دوستیش را بپذیریم. چرا که او با این صفتش، صفت جاهلی، غیر قابل گفتگوست.ما موظفیم که حرکتی و دگرگونی در درون داشته باشیم تا بتوانیم تحولی در برون بوجود آوریم و به دنبال آن جامعه بتواند بسوی رشد و پیشرفت واقعی حرکت نماید و از اسارت طاغوت ها رهایی یابد.. وظیفة نخستین، دگرگون ساختن واقعیت این جامعه است. وظیفة ما دگرگون ساختن بنیاد این واقعیت جاهلی است. این واقعیتی است که از اساس در برابر راه و روش اسلامی قرار گرفته و با جبر و فشار مانع از آن بود که بر مبنای آن چه خداوند از ما خواسته زندگی کنیم.» (سید قطب،1410ق،ص17).
وی با تقسیم جوامع به جامعه جاهلی و جامعه اسلامی می گوید:«اسلام بیش از دو نوع جامعه را سراغ ندارد.اسلامی و جاهلی.جامعه اسلامی معتقد به اسلامی که در منظومه آن ابعاد مختلف اسلام فرصت ظهور و تحقق پیدا کرده اند و قوانین و مقررات اسلامی بر جامعه حاکم است و مسلمانان در پرتو قرآن مجید به سیادت و آقائی رسیده اند و تحت استثمار و زیر یوغ ظالمان و ستمکاران قرار ندارند.
برخلاف اینها در جامعه جاهلی خبری از تعالیم سازنده اسلامی نیست و مسلمانان سر در جیب خود کرده اند و به عبادات شخصی خود مشغولند و به حج می روند و به سرنوشت اندوهبار و فلاکت بار مسلمانان نمی اندیشند و نمی دانند که از چه سرمایه بزرگی برخوردار هستند.آنها مرعوب تمدن خیره کننده و اغواگر غرب شده اند و روز بروز از آرمان های اسلامی خود فاصله می گیرند. (همان)از نظر او جامعه جاهلی فقط سوسیالیست ها و کاپیتالیت ها نیستند،جامعه ای هم که دم از خدا می زند ولی در همه شئونات جامعه قانون الهی را پیاده نمی کند جامعه جاهلی است«جامعة جاهلی ممکن است شکلهای گوناگون داشته باشد. ممکن است جامعهای باشد که خدا را انکار کند و به تفسیر مادی و دیالکتیکی تاریخ پردازد و آن چه را خود «سوسیالیسم علمی» مینامد بهعنوان نظام اجتماعی تحقق بخشد. همچنانکه ممکن است جامعهای باشد که خدا را انکار نمیکند، امّا تنها آسمانها را به او اختصاص داده و از زمین محرومش میکند. نه به قوانینش گردن مینهد و نه به ارزشهای ثابتش. به مردم اجازه میدهد خداوند را در صومعه و کلیسا و مساجد عبادت کنند، امّا بدانها اجازه نمیدهد که حاکمیت قوانین دینی را در جهات مادّی خود بطلبند و بهاینترتیب الوهیّت خدا را انکار میکند و یا آن را معطّل میگذارد. حال آنکه قرآن بدان تصریح دارد: اوست کسی که در آسمان معبود است و در زمین معبود است» لذا جامعهای اینچنین در دین خدا نیست چراکه خدا میفرماید: «فرمان داده که جز او را نپرستید. این است دین قیّم و استوار.» و چنین جامعهای جاهلی خواهد بود هرچند خدا را بپذیرد... جامعة اسلامی تنها جامعة مترقی است و جوامع جاهلی، جاهلیت در شکلهای مختلفش، جامعههایی عقبماندهاند. میباید این حقیقت بزرگ روشن شود.» (همان، صص 106 و 105).
طرح تئوری جامعه جاهلی گر چه به مذاق انقلابیون و جوانان حماسی خوش آیند بود و روح انقلابی آنرا را تسخیر می کرد ولی اندیشمندان و حتی برخی از هفکرانش را نتوانست قانع کند.این بود که عموم منتقدان مسلمان از اینکه او جامعه مسلمانان را جامعهای جاهلی نامیده و آن را همانند دارالحرب دانسته، انتقاد کردهاند.و نمی خواستند چیزی فراتر از قرائت قرآنی و روایی جاهلیت داشته باشند.یک نظر خوشبیانه آن است که مخالفین و منتقدان او وضعیتی را که او هم فکرانش داشتند را درک نمی کردند.سید قطب اصولا شخص متعهد و دردمندی بود که اصلاحات سیاسی و تغییر ساختارهای سنتی جامعه را مطمح نظر داشت و بعید نیست که برای به جنبش درآوردن خیل عظیم افکار عمومی باید به خلق واژگان و تعابیر حماسی روی آورد و طرح جامعه جاهلی در همین راستاست.
از مهمترین و نخستین انتقاد کنندگان رئیس کمیسیون فتوای الازهر، شیخ سبکی است که میگوید: «توصیف هر دورهای به جز دوره نزدیک به عصر پیامبر به عنوان دوره جاهلی، عمل کفرآمیزی است» و نیز گفت «اگرچه در نگاه اول کتاب معالم فی الطریق به یک کتاب اسلامی شباهت دارد ولی نباید فراموش کنیم که چه پیام های خطرناکی در آن برای جوانان هیجانی در پی داشته است و آنها را بسوی رفتارهای افراطی و خلاف اسلام کشانده است.» حتی فردی چون «یوسف العظم» که به واقع مرید قطب است در کتابش «رائد الفکر الاسلامی المعاصر» از او انتقاد میکند.
عموم منتقدان مسلمان از این که او جامعه مسلمانان را جامعه ای جاهلی نامیده و آن را همانند دار الحرب دانسته،انتقاد کرده اند. (مسجد جامعی،1389،ص 172.)
در تفسیر آیه (اَفَحُکْمَ الجاهِلیَّةِ یَبغونَ)، (مائده/50) معتقد است «جاهلیت تنها دوره ای از زمان نیست، بلکه جاهلیت وضعی از اوضاع است.این وضع، دیروز بوده است و امروز هم هست و فردا نیز یافت می شود»(سید قطب،1397،ج2،ص457).
اما موضوع مهم و نکته شایان توجهی که سید قطب به آن نپرداخته است،ارتباط امامت با مفهوم جاهلیت است.
در نگرش شیعی و بر اساس برخی روایات نشناختن امامت به جاهلیت تعبیر شده است.چنانچه پیامبر اکرم(ص)فرمود: مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است».(کلینی، 1365، ج۱، ص۳۷۶ ؛ مجلسی، ۱۴10ق، ج۸، ص۳۶۸).
بنابراین اگر کسی امام زمان خود را نشناسد و از فرامین او فرمان نبرد به مرگ جاهلی از دنیا می رود. البته این روایت با جزئیاتی اندک در منابع روایی اهل سنت آمده است،( مسلم نیشابوری، 1422ق، ج۳، ص۱۴۷۵) منتها آنان از این روایت ضرورت شناخت و اطاعت از امام برداشت نمی کنند بلکه صرفا به ارتباط مردم با حاکم و ضرورت بیعت با او محدود می نمایند،چه این حاکم واجد شرایط باشد یا نه.
بنابراین معلوم می شود جاهلیتی که سید قطب جعل کرده از برداشت های ذوقی خود او بوده است و نبایستی حکم به جاهلیت همه جوامع بدهد و خوب بود که سید قطب نظریات ذوقی و ابداعی خود را بر اساس بنای مستحکم و مدلل و مبرهن می گذاشت.
3.تاثیر گذاری بر گروه های رادیکال
سید قطب تاثیر شگرفی در ایجاد و شروع جنبش های آزادی خواهانه بعد از خود نهاد.گر چه سید قطب هیچ گاه شاهد تحقق آروزهای خود که در آثارش آنرا ترسیم کرده بود و جانش را بر آن نهاد بود ،نشد.اما ثمره تلاش بی وقفه و ایثار و خودگذشتگی او به بار نشست و همفکران اخوانالمسلمینی او نزدیک یک سال در مصر و در زمان محمد مرسی زمام امور را در دست گرفتند.تفکر و آثار سید قطب می توانست انقلابیون را تغذیه فکری نماید به همین دلیل برخی از کتاب های او در قبل از انقلاب و اوایل انقلاب در ایران طرفدارانی داشت.
بنابراین اندیشه های سیدقطب در میان انقلابیون قبل از انقلاب اسلامی قابل کتمان نیست و گفتمان خاصی در ادبیات نیروهای مذهبی بوجود آورد .اندیشه های وی در انقلاب افسران آزاد مصر در سال1953 موثر واقع شد و همچنان این تفکر انقلابی او در میان مردم و روشنفکران مطرح است و باعث تحرکات سیاسی در میان مسلمانان می شود.در این راستا رادیکالیسم اسلامی مثل القاعده به دنبال احیای تفکر او هستند و همچنان از او الهام می گیرند.
تعهد سیاسی سید قطب باعث شد که برای ترسیم آینده حرکت های انقلابیون مانیفستی را بنویسد.بنابراین در زندان اقدام به نگارش کتابی با عنوان« معالم فی الطریق ،یعنی نشانههای راه کرد.این کتاب آخرین اثر او و به عنوان سند جرمش محسوب می شود و محتوای ساختار شکنانه آن باعث شد که حکومت مصر تاب هماوردی با روشنگری های او را نداشته باشد و آنرا از صحنه سیاسی مصر حذف کند.گفته اند اگر می خواهید بدانید چرا سید قطب به دار آویخته شد کتاب معالم الطریق را بخوانید(کوپل،1366،ص41).
تفسیر سید قطب هم ویژگی های خاص خود را دارد و با بقیه تفاسیر متفاوت است.تفسیر او نوعی حرکت و پویش است(المنهج الحرکی»قرآنی در صحنه و روشی پویا.سید معتقد است«ما براین ویژگی قرآن تاکید می کنیم، زیرا به نظر ما ویژگی واقعگرایی و پویایی، مهمترین کلید راه یابی به مفاهیم و معارف قرآنی و شناخت دیدگاه ها و اهداف وحی است»(سید قطب،1397،ج4،ص2121).
بالاخره اندیشه و گرایشات سیاسی او بگونه ای بوده که توانسته بر پیکره سازمان های انقلابی مثل القاعده انطباق و چسبندگی فکری ایجاد کند. و بر اساس تفکر و مکتب اعتقادی سید قطب اقدامات عملی و جهت گیری های رادیکال خود را بنیان گذارند.
سید قطب جامعه و افکار عمومی مسلمانان را متموج کرد و بازبان رسا و با شجاعت مثال زدنی اهدافش را بر ملا نمود.او ویژگی ها و شاخصه های لازم برای به حرکت در آوردن و خروشان کردن مردم و بوجود آوردن انقلاب را داشت .
4.نگاه ابزاری به دین
سید قطب دارای یک ویژگی منحصر به فرد داشت و آن اینکه دارای گفتمان سیاسی مستقل و خاص خودش بود.او تفکر احیاگرانه داشت،نظریه پرداز بود.او پشتوانه علمی حرکت ها و جنبش های انقلابی و اصلاحی در اواسط قرن بیستم محسوب می شود که از مرزهای یک کشور پا را فراتر گذاشت.
به نظر می رسد،سید قطب دارای اندیشه سیاسی مستقلی بود و رویکردی مخصوص به خود در جهان بینی اسلام داشت و آنرا با تفکرات انقلابی ممزوج نمود و شیوه نوینی برای مبارزه طراحی کرد و از آن دفاع می نمود.او به ایجاد حکومت الهی براساس برداشتی که از تعالیم اسلام داشت فکر می کرد و می خواست با مبارزه و استعمار ستیزی را به اهدافش دست یازد.
سید قطب سعی داشت تفسیر خود را بر اساس واقعیت ها تنطیم کند.این است که دروس اسلامی را با شک و تردید نگاه می کند و به سراغ فلسفه که دانشی انتزاعی است، نمی رود و نگرش فلسفی را که نمیتواند دغدغهمند واقعیتهای جامعه باشد را بر نمی تابد.بنابراین سید قطب بیشتر به دنبال واقعیت بود تا حقیقت و توجهش به بخش انقلابی و ایدئولوژی دین بود.
البته اگر شرایط سیاسی آنروز مصر و دغدغه های مسلمان در آن دوران را مورد توجه قرار دهیم شاید به این باور برسیم که سید قطب این نوع تفکر را برای به جریان انداختن و حرکت دادن مردم در مشارکت سیاسی ترجیح می داده. به بیان دیگر شاید سید قطب با دیدن وضعیت جامعه خود این مدل نگاه کردن به دین یعنی بخشی دیدن را انتخاب کرده است.و این یکی از وجوه تمایز بین نگرش سید قطب با سایر مفسرین می باشد که دین را بصورت جامع می بینند .سید قطب اصرار در خوانش جنبه ائدولوژی دین آنهم با رویکرد عملگرایان و انقلابی دارد.
سید قطب بیشتر به صحنه و ملاحظات سیاسی عنایت داشت و در یک نگاه بدبینانه می شود گفتت که نگاه سید قطب به دین تقریبا ابزاری است.قرائنی در زندگی اوست که این را تقویت می کند.او در دو دهه آخر عمرش به سراغ مباحث دینی رفته است و بیشتر تلاشش در زمینه ادبیات و شعر و نقد ادبی بوده است.بنابراین اطلاعات اسلامی او از تعمیق مطلوبی برخوردار نیست.برای همین عده ای او را بی اطلاع از دین و حتی بی دین خواندند.
5.موضع شدید در باره اهل کتاب
سید قطب در برابر اهل کتاب برخورد تند و شدیدی دارد. به نظر او آنها دارای تفکر جاهلی هستند و باید با شدت و خدت با آنها برخورد کرد تا مانعی برای تحقق حاکمیت اسلامی نباشند.
در تفسیر آیه 29سوره توبه 4سید قطب مسیحیان را متهم می کند که به خدا و روز ایمان نداشته و حرام خدا را حرام نمی پندارند و مومن به دین الهی نمی باشند.بنابراین باید با آنها جنگید تا با ذلت تن به جزیه دهند..(سید قطب،1397،ج3،ص1628).
ودر تفسیر آیه 28سوره توبه 5آنان را جزء کفار محسوب کرده و بنابراین نجس معرفی می کند.(سید قطب،1397، ج3،ص1618).
6.نقد سختگیرانه تمدن غرب
سید قطب و افراد دیگری مثل سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده، محمد اقبال، محمد جواد مغنیه با تمام وجود با فرهنگ غرب چالش داشتند.اما انتقادات سید قطب خیلی بی محابا و جنجالی بود.سید در تفسیر آیه«وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ»(اعراف/157).،فرهنگ غربی را فرهنگ انسانی نمی شمرد بلکه می گفت که تمدن غرب گرچه در ظاهر از لحاظ مادی پیشرفت های شگفت انگیزی کرده ولی در بعد انسانی و اخلاقی فاجعه بار است.او تعبیر فرهنگ پست حیوانی را بکار می برد.تمدنی که استفاده ابزاری از زنان را به بهانه آزادی در دستور کار دارد.او می گفت که آزادی در غرب ، آزادی انسانی نیست و آزادی بدن است در صورتی که در اسلام تلاش می شود تا انسان ها به آزادی حقیقی و رهایی از غل و بندگی بنده برساند.(سید قطب،1397، ج3،ص1378).
همچنین سید قطب در تفسیر آیه«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰإِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ»(انعام/44)6
به موضوع مهلت دادن به مجرمان و سرگرم شدن خلافكاران، پرداخته و نقل می کند که وقتی در آمریکا بودم، آشکارا مصداق این فرمودۀ خداوند بزرگوار را می دیدم: که مردمان سرمست رفاهی هستندکه در آن قرار دارند و همچون بهائم در مادیت غوطه ورند و بویی از انسانیت و معنویت نبرده اند.(سید قطب،1397،ج4،ص101).
معلوم می شود تعریف و تحلیلی که سید قطب از تمدن دارد با آنچه در نظریات متفکرین غربی و یا آنچه عملا در جوامع غربی می گذرد تفاوت فاحشی دارد.سید قطب تمدن واقعی را در سایه سار نخل تعالیم اسلامی می داند و سودای اجرای قوانین و احکام اسلامی را در سر می پروراند.
تمدن اسلامی از ديدگاه سيد قطب، وقتی محقق می گردد که جامعه اسلامی و نگرش مسلمانان انفصال عملی از تمدن غربي یابند . سید قطب نگران تضعیف هویت اسلامی بود و پیشرفت های مادی را مانعی بر سر آن می پنداشت.این بود که بی محابا به علوم تجربی غربی تاخت و آنرا غیر ضروری دانست.دلیلش این بود که گسترش و کسب معنویت برای تمدن سازی کفایت می کند.معلوم می شود که سید این اظهار نظرها را بر اساس احساسات و مقتضیات زمانه خود عنوان کرده و با عقلانیت فاصله دارد.
فرجام سخن
این بود مختصری از مولفه های نگرشی سیاسی این متفکر اسلامی. سید قطب برای به جریان انداختن روحیه انقلابی در کالبد افراد اصطلاحاتی از جمله جامعه جاهلی و غیره را مطرح ساخت، تا مرز خود را با دشمنان به دوستاران اندیشه اش مشخص نماید و بدین وسیله مشاهده می کنیم که موجی در جامعه مصر و دیگر کشورها به راه انداخت.سید با جوش و خروش و غلیان احساسات و با دلی دردمند با شجاعت و تهور مثال زدنی با اظهار نظرهای سیاسی افکار عمومی مسلمانان را به حرکت درآورد، ولی در این راستا هم دچار لغزش هایی گردید که مورد انتقاد قرار گرفت.
سید قطب که یکی از اعضای اخوان المسلمین مصر به شمار می رفت بالاخره به اتهام فعالیت در مسیر براندازی حاکمیت ،مظلومانه به اعدام محکوم شد .حاکمیت مصر اندیشه های سیاسی ستیزه گرانه او را بر نتافت چرا که سید آنها را امرای جاهلی می دانست.از نظر او مسلمانانی که از شیوه زندگی پیامبر اکرم(ص)فاصله گرفته اند، محکوم به جاهیت هستند .البته اندیشه های سیاسی سید قطب مسبوق به سابقه است و در تاریخ اسلام در میان علمای مسلمان وجود داشته اند، اما سید قطب آنها را به زبان دیگری بیان کرده و گاهی واژه های غلط و گمراه کننده ای را برای بیان منظور خود به کار گرفته است. همچنین، معلوم شد که دغدغه و انگیزه قطب، کوبیدن جامعه و نظام حکومتی و مخالفت با آن به هر قیمتی بوده است؛ به گونه ای که وی در این راه، گاه از مفاهیم اسلامی استفاده نادرست کرده است.
این است که با الهام از روش شناسی کوئنتین اسکینر، زمینه ها وبسترهای اتخاذ روش تفسیر سیاسی سید قطب به دودسته ، زمینه های عملی (عینی) و زمینه های زبانی و ایدئولوژیک توجه شد. بسترهایی متفاوتی که سید قطب به آنها تعلق داشت ومعناهای مختلف از تفسیر سیاسی را باعث می شد. نگرش تفسیر سیاسی او ، امری اتفاقی و دفعی نبود بلکه محصول زمینه های مختلفی بود که در ورای دیدگاه سید قطب قرار داشت. به همین منوال اتخاذ این نوع تفسیر قرآن محصول هیجانات و احساسات زودگذر و آنی نیست، بلکه طی فرایندی مدت دار شکل گرفت. فرایندی که در آن زمینه های عملی و زبانی و ایدئولوژیک باهم در تعامل بودند. مفاهیم و معانی مختلف و متفاوت را باید مبتنی بر بسترها و زمینه هایی دانست که در یک فرایند زمان بر، به مفاهیم تزریق معنا می کنند و البته پرواضح است که نقش اندیشمند و ذهنیت او تحت تأثیر بافت و زمینه ای که بدان تعلق دارد، انکارناپذیر است.
این است که در این مقاله برای بررسی و موشکافی متن واندیشه سید قطب، علاوه بر مطالعه آثار و متون او، زمینه های اجتماعی و سیاسی دوره زندگی وهمچنین جریان ها و گرایش های فکری و فضای گفتمانی جامعه آن دوره را مورد برسی قرار دادیم .خلاصه آنکه دغدغه اصلی سید قطب این بود که روزنه ای برای رسیدن به فهم جدید و روزآمد از قرآن،به روی علاقه مندان بگشاید.فلذابه روش جدیدی دست یازید و فهم از متون دینی را به شکل متفاوت عرضه کرد .او برای مقابله با مارکسیسم و لیبرالیسم غربی از یک سو و مبارزه با استبداد و گسترش اوهام و خرافات از سوی دیگر، «راه سوم» را با بازگشت به قرآن مطرح کرد و با تغییر روشهای سنتی دینیپژوهی، روش جدیدی در قرآنپژوهی طراحی نمود.
منابع و مآخد :
قرآن کریم، ترجمه، ناصر مکارم شیرازی،قم:انتشارات مدرسه امیرالمومنین(ع) ، 1386ش.
الف)کتاب ها:
اسپریگنز، توماس، فهم نظریه های سیاسی، ترجمهی فرهنگ رجایی، تهران، آگاه،1370ش.
اسکینر، کوئینتن، ماکیاولی، ترجمهی عزتالله فولادوند، تهران، طرح نو، 1372ش.
جوادی آملی، عبدالله،تفسیر تسنیم،قم،اسراء،چاپ هشتم،1388ش.
الحسيني، اسحاق موسي، اخوان المسلمين بزرگترين جنبش اسلامي معاصر، ترجمـة هـاد ي خسروشاهي، تهران: انتشارات اطلاعات،1377ش .
حقیقت، صادق، روششناسی علوم سیاسی، قم، دانشگاه مفید، 1378ش.
خان محمدی ، یوسف ، سیاسی قرآن در ایران معاصر،تهران، ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،1393ش.
رسول نژاد، عبدالله ، سید قطب و شعر او، تهران: نشر احسان،1379ش.
شریعت سنگلجی، محمد حسن ،کلید فهم قرآن،چاپ دوم،چاپخانه مجلس،1362ش.
صدر، سید محمد باقر، سنت های اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، مترجم حسن منوچهری،مرکز نشر فرهنگی رجا،1369.
طباطبائی، محمد حسین، قرآن در اسلام،قم،بوستان کتاب، چاپ دوم،1387.
علیزاده موسوی، سید مهدی، سلفیگری و وهابیت، نشر آوای منجی، ۱۳۹۳ش.
قطب، سید ،فی ظلال القرآن، مترجم،خرم دل،مصطفی،نشر احسان،چاپ چهارم 1397.
قطب، سید،آینده در قلمرو اسلام؛ ترجمه سیدعلی خامنه ای، قم: هجرت، 1345 ش.
كوپل، ژيل.، پيامبر و فرعون: جنبش هاي نوين اسلامي در مصر، ترجمه حميد احمدي، تهران: انتشارات كيهان،1366ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، ، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ چهارم، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش.
مرادی، مجید ،سید قطب، در:کتاب اندیشه سیاسی در جهان اسلام از فروپاشی خلافت عثمانی، علی اکبر علی خانی و همکاران، تهران: جهاد دانشگاهی، 1394ش.
معرفت ، هادی ،التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب ،الجامعة الرضویة للعلوم الاسلامی ، مشهد ، 1419ق.
مغنیه. محمد جواد، الکاشف، ترجمه موسی دانش، قم، بوستان کتاب،1385ش.
مودودی، ابوالاعلی، اصطلاحات چهار گانه در قرآن، ترجمه سامان یوسفی نژاد،تهران،نشر احسان،1389ش. مجلسی،محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه وفا،چاپ اول:1410ق. واعظی،احمد، درآمدی بر هرمنوتیک، تهران، پژوهشکده فرهنگ و اندیشه معاصر، 1380ش.
منابع عربی
ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین ،بیروت،دار البحوث العلمیه ،1411ق.
ابنمنظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
ایازی، سید محمدعلی؛ المفسرون حیاتهم و منهجهم؛ تهران، وزارت ارشاد اول، ۱۴۱۴ق.
الخالدی، صالح عبدالفتاح، ســید قطب من المیلادإلی اإلستشــهاد. دمشق: دارالقلم،1414ق.
عبدالفتاح، علی،أعــلام المبدعین من علماء العرب والمســلمین ، بیروت: دار ابن حزم،2010م.
عزام،عبداالله،عملاق الفكرالاسلامي (الشهيد سيد قطب)، بيشاور: مركزشهيد عزام الاعلامي،1990م.
قطب، سید ،معالم فی الطریق،قاهره، دار الشروق،1410 ق.
مورو، محمد ، جماعات العنف، قاهره: المختار الاسلامی،بی تا.
ب)مقاله ها:
فرمانیان، مهدی، «سلفیه و تقریب»، مجله هفت آسمان، شماره۴۷، ۱۳۸۹ش.
میراحمدی، منصور؛ مهربان، احمد ، «ایدئولوژی سید قطب و اسلام رادیکال»، در: پژوهش نامه علوم سیاسی، ش13، سال1387ش.
[1] - (یاد آرید) هنگامی که خواب راحت را بر شما فرو پوشاند برای اینکه از جانب او ایمنی یابید و از آسمان آبی میفرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کید شیطان را از شما دور سازد و دلهای شما را محکم و استوار گرداند و گامهای شما را استوار بدارد.
[2] - و الرجوع إليه فيما لم ينص عليه نصا، من جزئيات
[3] - کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت.
[4] - قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ. با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا ، و نه به روز جزا ایمان دارند ، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می شمرند ، و نه آیین حق را می پذیرند ، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم ، جزیه را به دست خود بپردازند!
[5] - .يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا. ای کسانی که ایمان آوردهاید، محققا بدانید که مشرکان نجس و پلیدند و بعد از این سال (که عهدشان به پایان میرسد) نباید قدم به مسجد الحرام گذارند
[6] - -پس چون آنچه به آنها تذکر داده شد همه را فراموش کردند ما هم ابواب هر چیز را به روی آنها گشودیم تا چون به نعمتی که به آنها داده شد شادمان و مغرور شدند ناگاه آنها را (به کیفر اعمالشان) گرفتار کردیم و آن هنگام (خوار و) نا امید گردیدند.