اهداف راهبردی و نقش راهبری ایران در محور مقاومت
محورهای موضوعی : تحولات سیاسی در ایرانمهدی لطفی 1 , علی شیرخانی 2 , مهدی جاودانی مقدم 3
1 - دانشجوی دوره دکتری، گروه علوم سیاسی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.
2 - استاد گروه علوم سیاسی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
3 - استادیارگروه روابط بین الملل، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران
کلید واژه: محورمقاومت, هویت اسلام انقلابی, مقاومت اسلامی, انقلاب اسلامی, غرب آسیا,
چکیده مقاله :
هدف از تشکیل محور مقاومت، دفاع و حمایت از نهضت های آزادی بخش و مستضعفین جهان در مقابل سیاست های استعماری نظام سلطه بوده است که ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب خود با نفی سیاست نظام سلطه به تشکیل محور مقاومت پا فشاری نمود، در این تقابل همواره ایران متهم به صدور ایدئولوژی اسلام انقلابی و تشکیل امپراتوری شیعه پارسی بوده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که ایران با حضور فعّال خویش در محور مقاومت چه هدفی را دنبال می کند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که انقلاب اسلامی ایران منطبق بر اصول قانون اساسی خود و با تأکید بر منافع ملّی از مستضعفین و جنبش های آزادی بخش جهان حمایت نموده و با حضور و نقش آفرینی در محور مقاومت به ماهیت و بقای آن معنا و مفهوم می دهد.چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریات مکتب کپنهاگ تدوین گردیده است، روش پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با خوانش منابع دست اول گردآوری شده و به این نتیجه می رسد ایفای نقش انقلاب اسلامی در محور مقاومت در راستای ماهیت ایدئولوژیکی خویش بوده است که با شناخت از ظرفیت های جهان شمول اسلام به رهبری این محور و سایر بازیگران آن پرداخته است.
The purpose of forming the axis of resistance has been to defend and support the liberating movements and the oppressed of the world against the colonial policies of the domination system. Iran has always been accused of exporting the ideology of revolutionary Islam and forming the Persian Shiite Empire. The main question of this research is, what is the purpose of Iran with its active presence in the axis of resistance? The hypothesis of the current research is that the Islamic Revolution of Iran, in accordance with the principles of its constitution and by emphasizing the national interests, supports the oppressed and the liberating movements of the world, and by being present and playing a role in the axis of resistance, it gives meaning and meaning to its nature and survival. The theoretical framework of this research has been developed based on the theories of the Copenhagen school, the research method has been compiled with a descriptive-analytical approach and by reading first-hand sources, and it comes to the conclusion that playing the role of the Islamic Revolution in the axis of resistance was in line with its ideological nature. Recognizing the universal capabilities of Islam, he has led this axis and its other actors.
_||_
اهداف راهبردی و نقش راهبری ایران در محور مقاومت
چکیده
هدف از تشکیل محور مقاومت، دفاع و حمایت از نهضت های آزادی بخش و مستضعفین جهان در مقابل سیاست های استعماری نظام سلطه بوده است که ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب خود با نفی سیاست نظام سلطه به تشکیل محور مقاومت پا فشاری نمود، در این تقابل همواره ایران متهم به صدور ایدئولوژی اسلام انقلابی و تشکیل امپراتوری شیعه پارسی بوده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که ایران با حضور فعّال خویش در محور مقاومت چه هدفی را دنبال می کند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که انقلاب اسلامی ایران منطبق بر اصول قانون اساسی خود و با تأکید بر منافع ملّی از مستضعفین و جنبش های آزادی بخش جهان حمایت نموده و با حضور و نقش آفرینی در محور مقاومت به ماهیت و بقای آن معنا و مفهوم می دهد.چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریات مکتب کپنهاگ تدوین گردیده است، روش پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با خوانش منابع دست اول گردآوری شده و به این نتیجه می رسد ایفای نقش انقلاب اسلامی در محور مقاومت در راستای ماهیت ایدئولوژیکی خویش بوده است که با شناخت از ظرفیت های جهان شمول اسلام به رهبری این محور و سایر بازیگران آن پرداخته است.
واژگان کلیدی: مقاومت اسلامی، محورمقاومت، انقلاب اسلامی، غرب آسیا، هویت اسلام انقلابی
1.مقدمه
واکاوی و بررسی جریان مقاومت اسلامی، بدون توجه به نقش و جایگاه انقلاب اسلامی ایران، یک اقدام بی معنا و بی هویت است.«ظهور انقلاب اسلامی در ایران و روی کارآمدن حکومت شیعه در این کشور این فرصت را در اختیار اندیشه سیاسی شیعه قرار داده است» (صادقی و همکاران،1398 ،133) تا بتواند آرمان و مبانی ایدئولوژیک خویش به صورت یک حقیقت آشکار در راه مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفین جهان معرفی نموده و این سؤال را مطرح نماید که ایران با حضور فعّال خویش در محور مقاومت چه هدفی را دنبال می کند؟
از این رو اگر بخواهیم درک دقیقی از بنیان های فکری این محور جریان ساز داشته باشیم، باید این مبانی را با منابع هویت ساز انقلاب اسلامی ایران تطبیق دهیم، زیرا انقلاب اسلامی الگوی تمام نمای محور مقاومت با هویت اسلام انقلابی بوده است. البته مفاهیم مقاومت درمکتب شیعه خلاصه نگردیده بلکه الگوی فراگیر برای سایر مذاهب و ملت های آزادی خواه بوده است. بنابراین نقش راهبری ایران در محور مقاومت و ارتباط آن با عناصر مقاومت و همچنین سیاست منطقه ای و بین المللی محور مقاومت، انجام یک پژوهش علمی دقیق را بسیار ضروری دانسته است. چون در مطالعۀ پژوهش های صورت گرفته داخلی و بین المللی مرتبط با این موضوع، تقریباَ پژوهشی اختصاصی و عمیق به تحلیل و بررسی نقش ایران در محور مقاومت نپرداخته است که همین خلاء موجود، دلیل انجام پژوهش حاضر بوده و با استفاده از یافته های این دست از پژوهش ها به تبیین و تحلیل نقش راهبردی و راهبری ایران در جریان مقاومت پرداخته شده است.
2.پیشینه تحقیق
در مورد اهداف راهبردی و نقش راهبری ایران در محور مقاومت تعداد مقالات پژوهشی نگاشته شده به زبان فارسي به مراتب بيشتر از كتاب هاي است كه در اين حوزه نگاشته شده است، که به برخی از کتب و مقالات انجام شده در زمینۀ مسائل مرتبط با محور مقاومت و نقش راهبردی ایران اشاره می گردد:
عرفانی فر(1399) نقش راهبردی حاج قاسم سلیمانی در شکل گیری محور مقاومت و مدیریت توحیدی آن، که بیشتر بر نقش شاخص حاج قاسم سلیمانی در محور مقاومت و جنبه های شخصیتی و مدیریتی ایشان در محور مقاومت مورد تحلیل قرارگرفته است.
قربانی و همکاران(1399) راهبردنگاری نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت اسلامی با تحلیل SWOT، دراین مقاله با بهره گیری از نظریۀ سازه انگاری و واقع گرایی تدافعی به نقش جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت پرداخته شده است.
کریمی(1396)به مفهوم امنیت از منظر مکتب کپنهاگ پرداخته شده است و در ادامه به نحوۀ شکل گیری گفتمان مقاومت که براساس هویت انقلابی- اسلامی شکل گرفته است به بررسی مجموعه امنیتی محور مقاومت اقدام نموده است.
دبیری(1392)از جمله هدف گذاری های صورت گرفته در این پژوهش توجه به مولفه های گفتمانی مقاومت اسلامی و چارچوب های نظری مرتبط با آن می باشد که ابتدا به پیشینه های تاریخی این گفتمان از منظر سیاسی، دینی و ملی مورد تحلیل قرار داده است.
اکبری(1388)به بروز و ظهور انقلاب اسلامی ایران و نقش و جایگاه الهام بخشی آن در قرن بیستم در بین کشورها و ملت های منطقه پرداخته شده است.
قاسمی(1397) در این پژوهش به نقش انقلاب اسلامی ایران و اندیشه امام خمینی(ره) در جهان اسلام و تأثیرات عمیق آن بر محور مقاومت پرداخته شده است و همچنین ماهیت گفتمانی انقلاب اسلامی و تأثیرات بنیادی و عینی بر محور مقاومت در مقابل استکبار ورژیم صهیونیستی را بررسی نموده و درپی نشان دادن تأثیر انقلاب اسلامی بر قوت و گسترش محور مقاومت در منطقه می باشد.
3. نوآوری
در این پژوهش، با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با رویکرد مسئله محوری به ماهیت ایجابی و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در منطقۀ غرب آسیا به عنوان یک پدیدۀ خاص مورد توجه قرارگرفته است، که توانسته در جایگاه رهبری هستۀ محور مقاومت قرار گیرد. در این پژوهش علمی با رویکرد پژوهش توسعه ای با بهره مندی از منابع اصلی دست اول به تبیین اهداف راهبردی و نقش راهبری ایران در محور مقاومت پرداخته شده است.
4. مفهوم شناسی
«مقاومت اسلامی نیز در اصطلاح ، دو مفهوم عام و خاص را دربردارد: در مفهوم عام، شامل هر نوع مقاومتی براساس آموزهها و احکام دین توسط یک مسلمان و یا گروهی از مسلمانان در مقابله با تهاجم دشمنان اسلام و مسلمانان در هر مکان و در هر زمان شکل میگیرد. امّا در مفهوم خاص که شامل عبارت «محور مقاومت اسلامی» میباشد، عبارتست از مقاومت کشورها، سازمانها، گروهها و افراد، بر اساس اسلام در برابر تهاجم نظام سلطه و متحدان آن که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همسو با این انقلاب، در سطح منطقه و با محوریت مسئله فلسطین و مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل تبلور یافت. در سالهای بعد نیز مقاومت در برابر تجاوزات آمریکا و متحدان آن نیز برآن افزوده شد.»(هدایتی شهیدانی و بابایی،1399، ۲۵)
«اگربتوان فاصله سالهای ۱۹۷۹تا ۱۹۸۲م، یعنی پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا تهاجم ارتش اسرائیل به جنوب لبنان، را دورۀ بستر ساز شکلگیری محورمقاومت عنوان کرد، بهطورحتم، سالهای میانی دهۀ ۱۹۸۰ میلادی را میتوان مرحلۀ شکلگیری عملی این محور نامید که با تولد حزبالله و شروع مناسبات راهبردی میان ایران و سوریه آغاز میگردد.» (زحمتکش و معصومی زارع،۱۳۹۵، ۱۵۳)
واژه محور مقاومت برای اولینبار به وسیله ی یک روزنامه ی لیبیایی به نام الزحف الاخضر مورد استفاده قرار گرفت. در واقع این محور برابر محور شرارت جورج بوش پسر(متشکل از ایران، عراق و کره شمالی) مطرح شد این روزنامه در سال ۲۰۰۲ در مقالهای بهعنوان «محور شرارت یا محورمقاومت» تأکید کرده بود «تنها مخرج مشترک ایران، عراق و کره شمالی مقاومت آنها برابر هژمونی آمریکاست.» بر این اساس میتوان حدس زد که این واژه در کاربردهای اولیهاش بیشتر بار و معنای ایدئولوژیک داشته است. (هدایتی شهیدانی وبابایی،1399، 26)
5. مبانی نظری( مکتب کپنهاگ)
«مؤسسه تحقیقات صلح کپنهاگ که مکتب کپنهاگ یکی از شاخههای فکری آن بشمار میآید، توسط پارلمان دانمارک و در سال ۱۹۸۵ تأسیس گردید... باری بوزان1 و الی ویور2 دو تن از نظریهپردازان مسائل راهبردی هستند که بنیانگذار مکتب کپنهاگ میباشند. باری بوزان با انتقاد از آنچه آن را برداشت سادهانگارانه از مفهوم امنیتی مینامند، اظهار میدارد که برخلاف اعتقاد رئالیستها به کسب امنیت از طریق کسب قدرت و یا اعتقاد آرمانگرایان به تأمین امنیت از طریق صلح، اکنون نیاز به ارائه یک دیدگاه میانه که هر دو مفهوم قدرت و صلح را در خود جای دهد بهعنوان بهترین تعریف برای مفهوم امنیت ضروری میباشد. وی ابعاد امنیت را در پنج بعد نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی گسترش میدهد. مکتب کپنهاگ را میتوان واکنشی نسبتبه دیدگاه رئالیستها و لیبرالیستها نسبتبه امنیت دانست. درحالیکه رئالیستها در بحث امنیت محوریت را به قدرت نظامی میدادند، لیبرالها با خوشخیالی تأمین امنیت را در دستیابی به صلح میدانستند. درواقع چارچوب تنگ و محدود دامنه امنیت در دیدگاه آنان در مکتب کپنهاگ اصلاح گردیده است. بوزان برخلاف دیدگاه رویکردهای پیشین در مورد امنیت که آن را امری عینی و واقعی تصور میکردند، بیان میدارد که امنیت مسئلهای است بین ذهنی که مبتنی بر تصمیم بازیگران خواهد بود. (آدمی،۱۳۹۴ ،۴-۵) بوزان، بر خلاف روال غالب در دوران جنگ سرد معتقد است جهان قرن ۲۱، یک یا دو قطبی و حتی چندقطبی نیست، بلکه شاهد بازیگران متعددی هستیم که بعضی از آنها ابرقدرت هستند(مانند آمریکا)، برخی قدرت بزرگ هستند(مانند چین و روسیه)، برخی قدرت منطقهای اند، مانند هند و ایران و بسیاری دیگر قدرت ضعیف هستند، مانند نپال و لائوس. براساس اندیشه و مدل بوزان، هر کدام از خوشهها یا مجموعههای منطقهای، خود یک یا دو قطب هستند. بهعنوان مثال، در جنوب آفریقا شاهد سیستم تکقطبی هستیم، در آسیای جنوبی شرقی دو قطب برتر به چشم میخورد و در خاورمیانه، شاهد نظام چندقطبی هستیم. علاوه بر این، ممکن است بعضی قدرتهای بزرگ یا ضعیف منطقهای با قدرتهای برتر یا ابرقدرتها ائتلاف کنند. در تحلیل بوزان همه گرایشهای ائتلاف جویان، ریشه منطقهای دارند، یعنی قدرتهای منطقهای صرفاً از بیم همسایگان خود به همگرایی و ائتلاف با قدرتهای بزرگ فرا منطقهای روی میآورند.(نصری،۱۳۹۰، ۱۲۰)
«مجاورت سرزمینی از نظر بوزان برای موجودیت یک مجموعه امنیتی ملاک ارزشــمندی اســت.با توجه به اینکه تهدیدات در فاصله های نزدیک شدت و نفوذ بیشتری دارند و کشورها از تهدیدات امنیتی در مجاورت خود بسیار نگران هستند، هرگونه کنش و واکنش را در دولت های همســایه زیر نظر دارند. حال اگر مجموعه امنیتی از دولت هایی که در مجاورت یکدیگر قرار دارند، پدید آید؛ دو نتیجۀ مهم را در پی خواهد داشت. اول اینکه می تواند از حضور و نفوذ قدرت های بزرگ فرا منطقه ای در کشــورهای همسایه جلوگیری کند و دوم اینکه هیچ نگرانی از حضور مســتقیم دولت همســایه و تجاوز به مرزهای ســرزمینی خود نخواهند داشــت.نزدیکی جغرافیایی کشورها هم ملاک اســت و وقتی که تهدیدات سیاسی و نظامی در حوزه جغرافیایی نزدیک باشــد، اثرات آن بیشتر مشهود است. ایدۀ اصلی در این نظریه این است که ازآنجایی که تهدیدات آسان تر در فاصله های کوتاه در مقایسه با فواصل زیاد قابل انتقال است، وابســتگی های متقابل امنیتی به طورمعمول در این مجموعه ها بیشتر است.»(عسکری کرمانی و معین آبادی بیدگلی، ۱۴۰۰، 133)
6. محورمقاومت، رویکرد شبکه سازی و نقش محوری ایران
انقلاب اسلامی ایران نقشی تعیین کننده در شکل گیری محور مقاومت داشته است. «همه نیروها و گروه های مقاومت و نهضتی که امروزه در چارچوب محور مقاومت فعّالیت می کنند، بعد از انقلاب اسلامی و الهام گرفته از این انقلاب هستند و جمهوری اسلامی ایران آنها را سازماندهی کرده است و ظرفیت ها و توانمندی های آنها به ویژه در حوزه های امنیتی و نظامی نیز مرهون حمایت های جمهوری اسلامی است. البته برخی افراد و گروه ها در محور مقاومت، قبل از انقلاب اسلامی نیز به عنوان عناصر مبارز در کشورهای خود فعّال بوده اند، امّا بی تردید بدون وقوع انقلاب اسلامی و بدون پشتیبانی جمهوری اسلامی، نمی توانستند به جایگاه و توانمندی هایی که در حال حاضر دارند، دست پیدا کنند.» (شاپوری،1401، 88)
آنقدر نقش ایران در محور مقاومت پر اهمیت می باشد که حتی طرح ها و برنامه های دستوری نظام سلطه در خصوص منطقه و سایر اعضای محور تضمینی برای تحقق نداشته است و یا به اهداف صدرصد خود نزدیک نمی شود. مارتین ایندیک3 مدیر بخش خاورمیانه شورایعالی امنیت ملّی آمریکا معتقد است:
«حمایت ایران از حزبالله لبنان که نابودی اسرائیل را دنبال میکند، موجب شدهاست که هیچ برنامه صلحی در خاورمیانه، میان اعراب و اسرائیل شکل نگیرد و تنها زمانی این فرایند کامل میشود که اصول آن مورد توافق ایران باشد و ایران با آن سیاستها مخالفتی نداشته باشد.»(بخشی نکو،1393 ،۱۶۳)
شبکۀ ایجاد شده توسط جمهوری اسلامی ایران در حین سادگی در ماهیت و رسالت خویش در نظام بین الملل، از پیچیدگی و گستردگی عناصر و بازیگران زیادی برخوردار بوده است. محور مقاومت، ائتلاف غیررسمی امنیتی نظامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و جایگاه بسیار مهمی در سیاست خارجی ایران دارد. می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران در مرکز و قلب محور مقاومت قرار دارد و محور مقاومت نیز در مرکز و قلب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. (شاپوری،1401، 105)
«یکی از تأثیرات مهم انقلاب اسلامی بر محور مقاومت بر اهداف، اصول و راهبردهای آن تاثیر غیرقابل کتمان داشتهاست، تأکید بر محوریت امت اسلامی بهجای تأکید صرف بر کشورهاست. انقلاب اسلامی در واقع با تأکید بر وحدت شیعه و سنّی، تقریب مذاهب اسلامی نفی فرقهگرایی مذهبی، درصدد برآمده تا میان ملتهای مسلمان وحدت ایجاد کند و از سویی پروژهی امتسازی را عملی نماید.»(عیوضی و هراتی، ۱۳۹۸، ۱۵۷)بازیگران اصلی محور مقاومت عبارت اند از: «جمهوری اسلامی ایران؛ حزب الله لبنان؛ حشدالشعبی عراق؛ حکومت سوریه؛ حماس و جهاد اسلامی فلسطین؛ انصارالله یمن؛ بخشی از شیعیان افغانستان که لشکر فاطميّون از میان آنها برخاسته و گروهی از شیعیان پاکستان که تشکیل دهنده لشکر زینبیّون هستند. جمهوری اسلامی ایران نقطه کانونی و پیوند دهندۀ نیروها و بازیگران محور مقاومت است که هم، از نظر گفتمانی و معنوی و هم از نظر حمایت های مادی اعم از اقتصادی و نظامی، وجودش شرط لازم برای بقای این محور است».(شاپوری،1401، 60-59)
روزنامه الشرق الأوسط نیز در یادداشتی به قلم طارق حمید نوشت: «احزاب دینی در عراق در رأس قدرتند و نفوذ ایران در این کشور چه از منظر سیاسی و چه نظامی بسیار بالاست و شبه نظامیان مطرح در عراق همگی از پشتیبانی ایران برخوردارند. در لبنان حزب الله در رأس امور است و در يمن حوثی ها به کمک ایران بازسازی و سازماندهی شده اند و در مقابل عربستان سعودی به خوبی مقاومت می کنند.»(شکوری و وزیریان،1398، 11) «اگر عراق شيعه، عمق راهبردی را برای ایران یا هسته محور مقاومت فراهم میکند، حزب الله، در نوک پیکان، دفاع از جلو را بر عهده داشته و سوریه عقبه یا پشتیبان محور مقاومت است. یمن و حتی بحرین نیز اگرچه از لحاظ جغرافیایی متصل به این کلیت نیستند، با ایجاد چالش های اساسی برای بازیگران مخالف محور مقاومت، آنها را از تمرکز بر مقابله با محور مقاومت باز می دارند. در محور مقاومت، مركز را ایران و پیرامون را دیگر اعضای محور مقاومت یا به تعبیر غربی ها، پیکر را ایران، و دیگر بازیگران را بازوان ایران تشکیل می دهند.»(نکو لعل آزاد،1399، 94)
البته گسترۀ محور فراگیرتر از اعضای فوق بوده است و در کشورهای دیگری از سایر قارهها را نیز دربر میگیرد؛ برای مثال میتوان به مقاومت مردمی کشور الجزایر و ونزوئلا و در قاره آفریقا و آمریکا اشاره کرد.(پوراسمعیلی،1400،۱۰۷)
در گزارشی از مؤسسه واشنگتن برای خاور نزدیک در همین باره آمده است: «هر جایی در منطقه که جوامع شیعۀ جنگ زده با دولت های ضعیف وجود دارد، ایران تلاش می کند گروه های نیابتی شبه نظامی برای گسترش نفوذ خود ایجاد کند و هر جایی که این شبه نظامیان یافت می شوند، می توان فرهنگ مقاومت، جهاد و شهادت ایران را مشاهده کرد که به عنوان اولین گام به سوی نهادینه سازی نفوذ ایران در این جوامع در حال تبلیغ است و گام بعدی آن نیز مشارکت در سیاست است. ایران سیستم اتحاد منطقه ای خودش را که محور مقاومت خوانده می شود، گسترش داد و تقویت کرده و روابطش را با جوامع شیعه توسعه و تعمیق داده است. ایجاد شبکه ای فراملّی از شیعیان سوری، عراقی، افغانستانی و پاکستانی توسط ایران، فرصت هایی برای آینده ایجاد خواهد کرد تا این کشور بتواند نفوذش را در منطقه، و فراتر از آن بپراکند.»(13، 2015،Eisenstadt) با اجرای این سیاست ها ضریب نفوذ به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های قدرت منطقه ای ایران افزایش یافت و موجب شد پژوهشگری مانند ولی نصر محقق ارشد شورای روابط خارجی آمریکا اظهار کند که «ایران در جای جای منطقه غرب آسیا اثبات کرده که می تواند حتی در مناطق دورتری همانند فلسطین و لبنان که از دیرباز حیات خلوت حکومت های عرب بوده است خیلی بیشتر دارای نفوذ باشد.»(داد درویش،1400، 176)
این همان موضوعی است که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان بیان فرمودند: «توجه بکنیم که ظرفیت های ما و تواناییهای ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیت های مهمی داریم؛ طرفدارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی بهخاطر اسلام، بعضی بهخاطر زبان، بعضی بهخاطر مذهب شیعه؛ اینها عمق راهبردی کشور هستند؛ اینها جزو تواناییهای ما هستند؛ از همهی این تواناییها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم، در قسمت های مهمی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکاناتِ استفاده داریم؛ از اینها بایستی استفاده کنیم، اینها کشور را قوی خواهد کرد.(بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری،13/06/1393)
درهمین زمینه «در گزارش هیل4 پس از حضور نظامی روسیه در سوریه و انتشار تصاویری از نصرالله، اسد، پوتین و آیت الله خامنه ای در کنار یکدیگر، و با عنوان عربی«مردانی که به هیچ کس جز خدا تعظيم نمی کنند» آمده است «این پوسترها نشان میدهند که محور مقاومت دیگری درحال ظهور است.»؛ امّا با گذشت زمان به تدریج در کنار تعابیر ایدئولوژیک از «محور»، تفاسیر ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک نیز مطرح شده است.»(نکو لعل آزاد،1399، 28)
هرچه بر گستردگی و عمق استراتژیک محور مقاومت افزوده می شود تأثیر گذاری و گسترۀ جبهۀ مقاومت بیشتر جلوه می نماید، امروزه «خاورمیانه بزرگ اسلامی» در مقابل «طرح خاورمیانۀ بزرگ» آمریکا است که بر اساس طرح «خاورمیانۀ بزرگ بهعنوان ژاندارم منطقه و قدرت برتر نظامی شناخته میشد، امّا در خاورمیانۀ اسلامی که پساز خیزشهای اسلامی نظم جدیدی به خود گرفته و با تغییر توازن استراتژیک در منطقه که هر چه به جلو میرویم، به نفع محور مقاومت و به ضرر محور سازش با اسرائیل بوده است؛ مهمترین بحرانی که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند؛ بحران موجودیت و مشروعیت است بهعبارتدیگر، خاورمیانهی اسلامی با ویژگی «استقلالطلبی»، به مقابله با خاورمیانه جدید با ماهیت «سلطهطلبی» میپردازد. از اینروست که احیای خاورمیانهی اسلامی، بهشدت موجب نگرانی غرب و همپیمانان آن در منطقه فراهم کردهاست.»(صادقی نقد علی،1393، 43-42)
در کنار ایران و عراق که دارای اکثریت جمعیت شیعه هستند، «کشورهای لبنان و بحرین به دلیل جمعیت زیاد شیعی و سوریه با حاکمیت اقلیت شیعیان علوی و گروه شیعیان عربستان سعودی به دلیل سکونت در مناطق نفت خیز، با شکل دادن به هلال شیعه، تحولات ژئوپلیتیکی را از خلیج فارس تا مدیترانه تحت تأثیر قرار می دهند. در حقیقت، «موقعیت جغرافیایی استقرار شیعیان یا ژئوپلیتیک شیعه در منطقۀ خاورمیانه، کمربند استراتژیک اقتصادی و سیاسی در منطقه محسوب می شود، زیرا شیعیان در قلب بزرگترین منطقۀ نفت خیز خاورمیانه، که ۷۵ درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد، قرار گرفته اند.»(حقیقی و ارم، 1395، 8-7)
7. محور مقاومت، ابزار بازدارندگی و امنیت ملّی ایران
امنیت ملّی عبارت است«از توانایی یک دولت در اعمال یا جلوگیری از تهدید نسبت به این سه مؤلفه: تهدید نسبت به تمامیت ارضی؛ تهدید نسبت به جامعه و تهدید نسبت به نظام. پس میزان امنیت یک کشور به دو عامل بستگی پیدا خواهد کرد.«وسعت تهدیدها نسبت به سه عنصر سرزمین، جامعه و نظام سیاسی و میزان توانایی دولت برای مقابله تهدیدها نسبت به سه عنصر یادشده.نکتۀ مهم در تحلیل امنیت ملّی، بقای دولت است.زیر بالاترین شکل ناامنی یک کشور این است که آن سرزمین اشغال شود، حکومت آن از هم بپاشد، جامعه آن به واسطه نا آرامی های قومی- مذهبی یا جدایی طلبی کاملاً تهدید شود و دولت توانایی اندکی برای مقابله با این تهدیدها در اختیار داشته باشد.»(داد درویش،1400، 188)
از نظر اندیشمندان مکتب کپنهاگ «امنیت منطقه ای یک نظام امنیتی است که کشورهای واقع در آن، اولاً دغدغه امنیتی مشابهی دارند، ثانیاً از نظر تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی دارای خاطرات یا سرنوشت نسبتاً مشترکی اند و واحدهای تشکیل دهنده آن بر حسب نگرانی ها و درک و برداشت یکسان از تهدیدات، به منظور تأمین امنیت و حفظ خود تن به قواعد و سازوکارهای مشخص می دهند.»(نصری، ۱۳۸۱، ۵۹۹) براین مبنا اندیشمندان مکتب کپنهاگ معتقدند «خاورمیانه، به واسطه پاره ای از عوامل، ذاتاً منازعه پرور و منطقه ای کشمکش ساز و محل دائمی نزاع بین قدرت ها و گروه های متخاصم است و همین کشمکش به قدرت های دیگر نیز رخصت می دهد، میدان منازعه خود را به این منطقه انتقال دهند. برای نمونه اگر آمریکا عراق را در مقابل ایران تقویت کند، ناخواسته آن را در مقابل رژیم صهیونیستی قوی ساخته است یا اگر عربستان سعودی را تضعیف کند، بدون آنکه بخواهد ایران را تقویت کرده است و این خصیصه، ویژه خاورمیانه است.»(عبدالحسین زاده،1396، 23) این موضوع بیانگر آن است که در خاورمیانه دوستی یک بازیگر با بازیگر دیگر، حتماً متضمن خصومت با بازیگر دیگر است. به طوری که در خاورمیانه نمی توان به کشور دوست کمک کرد بدون آنکه دشمن خود را تقویت کرد. (بوزان و ویور ،1388، 190)
بنابراین ایران برای مقابله با تک افتادگی، گذار به شرایط تساوی با کشورهای منطقه و بهویژه مقابله با تهدیدات ناشی از حضور مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، راهبرد امنیتی ویژه خود را در قالب راهبرد «امنیت بههمپیوسته»5 دنبال میکند.امنیت بههم پیوسته دارای تفاوتی اساسی با امنیت مشارکتی است...راهبرد امنیت بههمپیوسته در واقع بدینمعنی است که هرگونه ایجاد ناامنی برای ایران، بهمعنای ناامنی برای منطقه خواهد بود و رفع تهدیدات امنیتی ایران مهمترین اصل ثبات سازی در منطقه است. هدف اصلی این راهبرد، قبول نقش ایران از سوی آمریکا و متحدان آن و سوق دادن سیاست دفاعی ایران به سمت شناسایی و رفع چالشهای امنیتی موجود است. (برزگر، ۱۳۸۸،۳2 - ۳1)
تأمین امنیت ملّی بدون توجه به ابعاد منطقه ای امنیت و دفع تهدیدات پیرامونی قابل اتکا نخواهد بود. از طرف دیگر، «تروریسم در اشکال مختلف (تروریسم مذهبی، قومی و حرفه ای) در مناطق پر آشوب پیرامون ایران، به ویژه با توجه به ضعف اقتدار دولت هایی مانند عراق، افغانستان و پاکستان، و فعّال و متراکم بودن گسست های قومی، مذهبی و ایدئولوژیک، همچنان عاملّی مؤثر بر مؤلفه های امنیتی ملّی خواهد ماند. در این میان، آن دسته از جریان ها و گروه های تروریستی قومی، مذهبی و حرفه ای که سمت گیری ضدایرانی دارند، علاوه بر تهدیدهای مستقیم امنیتی، می توانند به مثابه ابزاری در اختیار دولت های رقیب و متخاصم قرار گیرند و قدرت و نفوذ منطقه ای ایران را به چالش بکشند و کشور را مواجه با تهدیدهای داخلی بنمایند.»(بیدالله خانی و حق پناه، ۱۳۹۲، ۱۳۲)
در همین راستا برخی محور مقاومت را حاصل قدرت هوشمند6 جمهوری اسلامی می دانند؛ یعنی ترکیبی از توان سخت و نرمی که جمهوری اسلامی توانسته است با استفاده از آن در منطقه نفوذ در خور توجهی ایجاد کند. عده ای به دنبال تبلیغ این ایده هستند که محور مقاومت را باید در چارچوب تلاش جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد هژمونی منطقه ای یا به تعبير عده ای شکل دهی به یک امپراتوری شیعی یا احیای امپراتوری ایران» در نظر گرفت. این در حالی است که برخی نیز معتقدند که محور مقاومت بخشی از تلاش جمهوری اسلامی ایران برای شکل دهی به نظم مدنظر خود با جلوگیری از شکل گیری نظم مطلوب رقبا و دشمنان در منطقه است. در این چارچوب، محور مقاومت ابزاری است برای حفظ با تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران.
البته دورکردن تهدیدها از مرزهای کشور و کشاندن جبهه تقابل با دشمنان و رقبا به بیرون از گستره سرزمینی ایران، هدف دیگری است که برای محور مقاومت عنوان کرده اند. به هر حال، برخی معتقدند به دلیل اینکه سرزمین ایران از نظر جغرافیایی قابلیت های دفاعی مطلوبی ندارد، استراتژی دفاع در مرزها نمی تواند امنیت ایران را تأمین کند و به همین منظور، برای ایجاد بازدارندگی و مقابله با تهدیدها باید دورتر از مرزها اقدام کرد. از این نظر، محور مقاومت بخش اساسی رویکرد دفاع در برابر چالش ها و تهدیدها در خارج از مرزهاست. برخی معتقدند جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از محورهای قدرت در منطقه، با تشکیل و تقویت محور مقاومت در پی ایجاد موازنه قوا و در صورت امکان، تغییر موازنه قوا به نفع خود است. این استدلال بر مبنای ایده های سنت واقع گرایی در روابط بین الملل مطرح می شود که معتقد است هدف ائتلاف ها و اتحادها، موازنه سازی است. از نظر واقع گرایان، دولت ها از دو طریق تلاش می کنند در برابر رقبا و دشمنان خود موازنه ایجاد کنند؛ یکی، خودیاری و دیگری، تشکیل ائتلاف ها و اتحادهای نظامی. (شاپوری،1401 :109-108)
البته محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران دارای پیچیدگی ها و تنوع متغیرهاست. از لحاظ جغرافیایی، محیط امنیتی ایران مشتمل بر چندین محیط جغرافیایی است: «پنج نظام منطقه ای مجاور(خلیج فارس، غرب آسیا، آسیای مرکزی، قفقاز و آسیای جنوبی) و همچنین، نظام های غیر مجاور (در درجۀ نخست، آفریقای شمالی، بالکان و همچنین مناطق دیگر)، تحولات در هریک از این مناطق تأثیر مستقیم بر ایران می گذارد و فرصت ها و تهدیدات ایران در همین مناطق تعریف می شود.» در محیط امنیتی ایران، علاوه بر پانزده کشور همسایه، آمریکا و همه قدرت های بزرگ نیز به نوعی در حال ایفای نقشی تعیین کننده هستند. همچنین، ناتو که ترتیباتی ورای ترتیبات امنیتی دارد..در حال ایفای نقش در این محیط است. برخی قدرت های بین المللی، منطقه ای و کنشگران محلی، که مبانی قدرت ایران و فرصت های استثنایی فراروی ما را می دانند، می کوشند با ایجاد تغییراتی در محیط امنیتی ایران، امکان بهره برداری ایران را کاهش دهند و تهدیدات بیشتری برای کشور ایران ایجاد کنند.(صادقی و همکاران،۱۳۹8 : 180-179)
یکی از شاخص های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، «امنیت گرایی و نگرانی دائمی از به خطر افتادن امنیت ملّی است. امروزه تلقی از امنیت صرفاً نظامی نیست و تهدیدات حالت نرم افزاری یافته است. ایران به دلیل احساس آسیب پذیری تاریخی خود همواره به بهره گیری از خط و مشی بازدارندگی و دفاع گرایش داشته است. این کشور در خاورمیانه واقع شده که در مقایسه با سایر مناطق پیرامون ایران، بین المللی ترین و در عین حال امنیتی ترین منطقه محسوب می شود. موضع خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبت به جمهوری اسلامی و محیط غیردوستانه عربی در همسایگی ایران، وضعیت نا آرام افغانستان و عراق ایران را مجبور کرده تا بیشترین توجه خود را بر مسائل امنیتی و نظامی متمرکز سازد. بنابراین ملاحظات سیاسی امنیتی در سیاست خارجی ایران با هدف حفظ بقا، در محیطی به شدت امنیتی و آشوب زده به عنوان رویکردی غالب مورد توجه قرار دارد.»(عبدالحسین زاده،1396، 34) در مجموع، دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای «دفاع فعّال» و استراتژی نظامی اش بر اساس «جنگ ترکیبی7» توسعه یافته است. همین مدل به متحدان ایران در محور مقاومت نیز تسری پیدا کرده است که یکی از مبانی بسیار مهم قدرت آن ها نیز محسوب می شود.
به طور کلی، می توان گفت: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امنیت محور است و کلیۀ تصمیم ها، کنش ها و رفتارهای آن را می توان حسب تأمین امنیت ملّی تبیین و تحلیل کرد. بر این اساس، مهم ترین و فوری ترین هدف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تأمین و تضمین بقا و امنیت ملّی در نظام بین الملل آنارشیک است».(بصیری و باقری، 1394، 6۳) از این رو، «حمایت از حزب الله به عنوان متحد استراتژیک ایران در کنار مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی باعث افزایش عقبه استراتژیک سیاسی، دفاعی و ژئواستراتژیک جمهوری اسلامی ایران تا هزاران کیلومتر خارج از مرزهای وسیع جغرافیایی ایران می شود. بنابراین سیاست ایران در حمایت از حزب الله را می توان پاسخی به اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی برای حضور در حوزه پیرامون ایران و افزایش فشار بر این کشور ارزیابی کرد؛ زیرا اثر مستقیم پیروزی های حزب الله توسعه و افزایش ابعاد مختلف عمق راهبردی ایران در سطح منطقه و نظام بین الملل است و جمهوری اسلامی ایران در صورت لزوم از این ابزار می تواند در برابر تهدیدات متصور عليه خویش استفاده کند. این امر با توجه به حضور گسترده اعضا و حامیان حزب الله در سراسر جهان ابزاری استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و این امر در مقابل ضعف عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی حائز اهمیت است.»(گلشنی و باقری،1391، 143) بنابراین می توان گفت که با توجه به نقش و نفوذ ایران در شکل گیری حزب الله، «این سازمان یک سپر دفاعی خارج از مرزهای ملّی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. در واقع، حضور حزب الله و دیگر گروه های شیعی توان ایران را در پیشبرد اهداف منطقه ای و بین المللی افزایش می دهد و به تقویت هم پیمانان منطقه ای همچون سوریه می انجامد؛ چنان که با تثبیت حزب الله در عرصه سیاسی لبنان با حفظ ابزار مقاومت، عرصه بازیگری و تأثیرگذاری ایران افزایش پیدا کرده و از این منظر موجب ارتقای امنیت پیرامونی ایران شده است.»(حسینیان،1369، 174)
بهطورکلی، «حذف رژیم صهیونیستی» برای جمهوری اسلامی ایران یک «کلان استراتژی» است که تقریباً تمام شئون سیاست خارجی ما را تحت تأثیر قرار داده است. «جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر گفتمان اسلامی و اندیشه جهاد و شهادت و مبارزه با ظلم و ظالم، به حمایت معنوی گسترده از محور مقاومت در برابر اسرائیل پرداخته و دایرة تهدید امنیتی علیه اسرائیل را تنگتر نموده است. نمونه های این تقابل سخت افزارانه را در برخی از جنگ ها از جمله جنگ ۳۳ روزۀ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله در ژوئیه ۲۰۰۶م، جنگ ۲۲ روزۀ غزه در دسامبر ۲۰۰۸م، جنگ ۸ روزه در نوامبر ۲۰۱۲م و جنگ ۵۱ روزه در ۲۰۱4م می توان مشاهده نمود.»(صادقی و همکاران، 1398، 148-147)
بر این اساس، «یکی از عوامل تقابل انقلاب اسلامی و به تبع آن محور مقاومت با رژیم صهیونیستی، ماهیت و هویت ضداستعماری و ضد استثماری محور مقاومت تحت تأثیر ارزشها و آرمانهای هویتبخش انقلاب اسلامی ایران بودهاست در طرف مقابل هویت صهیونیستها در پیوند با غرب و قدرتهای برتر غربی و در رأس آن آمریکا و حمایتهای گسترده آنها شکل گرفته شدهاست. اتحاد با قدرتهای برتر جهانی و نیز قدرتهای منطقهای همواره از بدو تشکیل کشور جعلی اسرائیل در دکترین امنیتی آن قرار داشتهاست.»(کریمی، 1396، ۸)
کنشگری فعّال در عراق و سوریه، خصوصاً در بُعد مستشاری، از منظرهای امنیتی- اطلاعاتی، فرصت هایی را در اختیار ایران قرار می دهد، به طوری که مبادرت به ایجاد پایگاه های اطلاعاتی در عمق استراتژیک جمهوری اسلامی شده است. ایجاد پایگاه های اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعاتی در نزدیکترین حلقه به بزرگترین دشمن ایران، یعنی رژیم صهیونیستی، یک مزیت تاکتیکی قابل توجه است. همچنین، در اثر این رویکرد، ضربۀ اطلاعاتی به زیرساخت های اطلاعاتی - عملیاتی گروه های تروریستی تکفیری وارد آمده است، بنابراین برای جمهوری اسلامی ایران، حضور مؤثر در بحران سوریه از هر دو منظر امنیتی عمده دارای توجیه امنیت ملّی است، چراکه هم از منظر راهبردی سبب می شود طرح کلان اسرائیلی- آمریکایی دچار اختلال شود و هم اینکه از منظرتاکتیکی، امکان مقابله مؤثر با گروه های تروریستی را پیش از رخنه به داخل فضای ایران مهیا نمود.(صادقی و همکاران، 1398، 181)
از جمله نتایج اقدامات بازدارندۀ محور مقاومت با نقش آفرینی ایران را می توان به یاداشت ولی نصر رئیس دانشکده مطالعات پیشرفته بینالمللی دانشگاه جانهاپکینز8 آمریکا در روزنامه نیویورکتایمز، نسبت به ظهور«محور ایرانی- روسی» اشاره کرد که معتقد است«ظهور یک محور نظامی روسی- ایرانی از دل جنگ سوریه میتواند امیدها را برای ثبات در خاورمیانه و مهار جاهطلبیهای جهانی روسیه بر باد دهد. به اعتقاد وی اگر چنین ائتلافی به شکلگیری جبهه نظامی مشترک منجر شود، شاهد ایران غیرقابل مهار برای غرب خواهیم بود که قدرت خود در خاورمیانه بیشتر بسط خواهد داد از نظر وی، اشتراک منافع میان روسیه با غرب برای نفوذ راهبردی در خاورمیانه در رقابت است و ایران موجب شده تا این دو کشور بهسرعت به سمت ایجاد همکاریهای نظامی پیش روند.»(بهمن،1396،90)
8. منطق و راهبرد حمایتی ایران از محور مقاومت
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، حمایت از نیروها و جنبش های رهایی بخش و دولت های مستقل مخالف سلطه گری و سلطه پذیری در دستورکار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. حمایت از مجاهدین افغان در جنگ علیه شوروی؛ کمک به شکل گیری و تقویت حزب الله لبنان در راستای مقابله با اشغالگران خارجی به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی؛ حمایت از گروه های فلسطینی که برای آزادی سرزمینشان ازاشغال صهیونیست ها می جنگند؛ حمایت از نیروهای عراقی مخالف اشغال کشورشان توسط آمریکا و نیز کمک به شکل گیری و تقویت نیروی بسیج مردمی عراق در مقابله با داعش؛ حمایت از حکومت سوریه در مقابل بازیگران بیرونی و گروه های تروریستی که قصد براندازی آن را داشتند که هنوز هم ادامه دارد؛ حمایت از انصارالله یمن در جنگی ویرانگر و خانمان سوز که توسط حکومت سعودی و متحدانش بر مردم يمن تحمیل شده است؛ حمایت از مسلمانان بوسنّی در جریان جنگ صرب ها علیه آنها در دهه ۱۹۹۰؛ حمایت از برخی حکومت های آمریکای لاتین در برابر فشار آمریکا و حمایت های عمدتاً معنوی دیگری که جمهوری اسلامی ایران از دیگرانی که مورد ظلم و ستم اردوگاه سلطه گران به رهبری آمریکا قرار گرفته اند، در این چارچوب پیگیری شده است.(شاپوری،1401، 40-39)
در همان روزهای آغازین انقلاب، حکومت جدید ایران،« سفارت اسرائیل را تعطیل و بهجای آن سفارت فلسطین ایجاد کرد؛ سفارت آمریکا به اشغال دانشجویان درآمد و اعضای آن به گروگان گرفته شدند؛ و ایران درهای خود را به روی نهضتهای آزادیبخش گشود و برای کمک به آنها تشکیلاتی را در سپاه پاسداران راهاندازی کرد.این اقدامات ایران بازتابهایی در سطح منطقه خصوصاً در ارتباط با مسئله فلسطین داشت. به گونهای که «موشه دایان» وزیر دفاع اسرائیل (طی دهههای ۶۰ و ۷۰) در واکنش به انقلاب اسلامی میگوید: «زلزلهای در منطقه به وقوع پیوست که بهزودی پسلرزههای آن به اینجا (اسرائیل) کشیده خواهد شد.»(بخشی نکو،1393، 149-148)
ازاین رو حمایت از مستضعفان و نهضت های آزادی بخش و صدور انقلاب، به دو محور بسیار مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد. در راستای حمایت از نهضت های آزادی بخش، در اوایل انقلاب، ابتدا واحدی با عنوان «نهضت های آزادی بخش» در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد. این واحد با افراد و گروه هایی در عراق، لبنان، افغانستان و فلسطین در ارتباط بود. البته در سال ۱۳۶۱ واحد نهضت های آزادی بخش نیز منحل شد و وظایف آن به واحد اطلاعات سپاه انتقال یافت. بر این اساس و باتوجه به شرایط جنگ تحمیلی، قرارگاه های برون مرزی «بلال» و «رمضان» نیز به منظور ساماندهی فعّالیت های برون مرزی سپاه تشکیل شدند. دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی، در سال ۱۳۶۹ به منظور سازمان دهی فعّالیت های برون مرزی سپاه، واحدی با عنوان «نیروی قدس» به ساختار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزوده شد که تاکنون نقش اصلی را در سازماندهی و تقویت نهضت ها و گروه های مقاومت ایفا کرده است. محور مقاومت محصول فعّالیت های برون مرزی واحد نهضت های آزادی بخش سپس اطلاعات سپاه و درنهایت نیروی قدس است که البته در این میان، نقش نیروی قدس و به ویژه سردار شهید قاسم سلیمانی در خور مقایسه با دو نیروی قبلی نیست و بسیار برجسته تر است. نیروی قدس سپاه و سردار شهید قاسم سلیمانی، فعّالیت اساسی را در راستای سازماندهی به نیروهای نهضتی و مقاومت و تقویت توانمندی های آنها در زمینه های مختلف به ویژه امنیتی، نظامی و سیاسی انجام داده اند.»(شاپوری،1401، 88-87)
البته حمایت از نهضتهای آزادی بخش اصل دیگری در سیاست خارجی است که قانون اساسی نیز به آن اشاره کردهاست، رهبرکبیر انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(ره) نیز در این زمینه، پیام روشنی دارد:
«ملت آزاده ایران هماکنون از ملتهای مستضعف جهان در مقابل آنانی که منطقشان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است کاملاً پشتیبانی مینماید ما از تمام نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند پشتیبانی میکنیم. »(اخترشهر،1388، 42-41)
همچنین در اصل 154 قانون اساسی نیز آمده است:
«جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در همۀ جوامع بشری را آرمان خود می داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همۀ مردم جهان می شناسد. بنابراین، در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزۀ حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. حمایت می تواند مفهوم گسترده ای را شامل شود و از ارسال سلاح و اعزام قوا تا تقدیم عواطف و ابراز احساسات صمیمانه و دوستانه و نصیحت مشفقانه به مظلومان را در راستای همدردی و یا گفت وگو با ظالمان برای احقاق حقوق محرومان در برگیرد.»
با این توصیف، یکی از مأموریت های مهم نظام حمایت از جنبش ها و نهضت های اسلامی و مستضعفان جهان است که در جمهوری اسلامی مدیریت آن بر عهدۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدیریت عالی نهضتی است. (صدقی،1394، 133-132)
از این منظر، حمایت و پشتیبانی از نهضتهای رهاییبخش از سه جنبه حائز اهمیت است: « اول، امکان و ابزار مبارزه با ابرقدرت به عنوان سردمداران نظام سلطه را فراهم میسازد. دوم، وسیلهای برای مبارزه با دولتهای دستنشانده و وابسته به استکبار جهانی و رهایی ملتها از آن بشمار میرود. سوم، از این طریق میتوان انقلاب اسلامی را به ملتهایی مشتاق و مستضعف جهان، صادر کرد».(صادقی،1396، 62)
از نظر آیتالله خامنهای، مقاومت در اندیشه امامخمینی دارای پشتوانهای منطقی، علمی و دینی بود. به گفته ایشان، برخی از اجزای پشتوانه منطقی مقاومت عبارتاند از ۱. مقاومت واکنش طبیعی هر ملت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است؛ ۲. مقاومت بر خلاف تسلیم، موجب عقبنشینی دشمن میشود؛ ۳. مقاومت هزینه دارد، اما هزینه آن کمتر از تسلیم در مقابل دشمن است؛ ۴. طبق وعده الهی، اهل حق، پیروز نهایی اند؛ ۵. مقاومت امر ممکن است. مقاومت منطقی در اندیشه و عمل امامخمینی سبب پیروزی انقلاب اسلامی ایران گردید و توانست این کشور و اصول انقلابی و اسلامی آن را بهعنوان الگو در منطقه و جهان مطرح نماید، به گونهای که آیتالله خامنهای معتقدند«معادله مقاومت در منطقه با کمک جمهوری اسلامی تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به«موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهای اسلامی در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامی بود».(پوراسمعیلی،1400: 98)
البته حمایت ایران از نهضت های آزادی بخش و گروه های مقاومت دارای چارچوبی مشخص می باشد، باانحراف از آرمان و مسیر گفتمان مقاومت هیچ ضمانتی دائمی برای حضور در محور وجود ندارد، در اوایل انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب با جنبش آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات رابطه بسیار خوبی داشتند و عرفات اولین مقام خارجی بود که شش روز بعد از انقلاب به ایران آمد و سفارت فلسطین را در جایی که پیش تر سفارت غیر رسمی رژیم صهیونیستی بود، افتتاح کرد. با این حال، پس از حمایت عرفات از عراق در جنگ تحمیلی سپس امضای قرارداد صلح میان وی و نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کمپ دیوید، به عنوان «سازشگر» (با نظام سلطه) خارج از گفتمان مقاومت قرار گرفت و حمایت ایران را از دست داد. بنابراین در همین راستا بود که جمهوری اسلامی شروع به حمایت از گروه های حماس و جهاد اسلامی که در برابر عرفات قرار داشتند، کرد و این رویه تا پایان مرگ عرفات و پس از آن نیز ادامه داشته است. این موارد نشان می دهد در گفتمان مقاومت، نیروها و بازیگران در اردوگاه سلطه گران و سلطه ستیزان در طول زمان لزوما ثابت نمی مانند و باتوجه به شرایط و مواضع آنها، امکان تغییر و تحول جایگاه شان وجود دارد. رهبرانقلاب در این باره فرموده اند: «موضع ما در برابر مقاومت موضعی اصولی است و ربطی به گروه خاصی ندارد. هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است. عمق رابطه ما با گروه های مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است» (شاپوری،1401، 39)
نتیجه گیری
محور مقاومت در مقایسه با سایر ائتلاف های امنیتی از ویژگی های برجسته ای برخوردار بوده است که توانسته کلیۀ تنظیمات قدرت در نظام بین الملل را برهم زند و در منطقۀ غرب آسیا پیمان های امنیتی و زیرشاخه های امنیتی موجود را به چالش بکشد و هستۀ مقاومت منطقه ای را حول هویت مغناطیس انقلاب اسلامی به وجود آورد، با ظهور انقلاب اسلامی، توجه به فلسطین، آزادی سرزمین و استقلال آن در قالب گفتمان امت محوری بسیار برجسته شد و یکی از سیاست های اصولی و اولویت های اعلامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موضوع گروه های مقاومت، نهضت های آزادی خواه و حمایت از مستضعفین جهان قرار گرفت، در حقیقت به وجود آمدن گروه های مقاومت در مناطق مختلف جهان، با الهام از انقلاب اسلامی و مولفه های پایداری و مقاومت، یک تجربۀ عینی برای تمام آزادی خواهان جهان بوده است، این شرایط گویای آن است که ایران به خوبی توانسته است در رهبری هستۀ مقاومت ایفای نقش نماید و اردوگاه نظام سلطه را به چالش بکشد و به عنوان یک سپر امنیتی و سیستم دفاعی برای اعضای محور مقاومت عمل کند. همواره حاکمان وابسته عربی در منطقه غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را متهم به صدور انقلاب، تلاش برای سرنگونی دولتهای منطقه و تشکیل امراتوری پارسی کرده اند و همسو با غرب سعی میکنند ایران را تهدیدی برای کشورهای منطقه، و گسترش نفوذ در چهار پایتخت(بیروت، دمشق، بغداد و صنعا) معرفی نمایند، امّا ایران با صداقت رفتار خویش توانسته است اقدامات ایران هراسی را به سراب تبدیل کند و با گسترش دامنۀ محور مقاومت در تمامی نقاط جهان بر قدرت تأثیرگذاری محور مقاومت بیفزاید.
منابع
آدمی، علی.(۱۳۹۴).نقد نظریهی فرهنگ امنیتی ملی با تأمل در آثار باری بوزان و مکتب کپنهاک، نشریه مطالعات تحول در علوم انسانی، شماره ۵، ص۱۶-۱.
اخترشهر، علی .(1388).ارتباط ایران با آمریکا، چاپ چهارم،تهران،انتشارات کانون اندیشه جوان، ص167.
بخشی نیکو، حمید رضا.(1393).اقتدار فزایندۀ حزب الله لبنان و چالش ارتجاع عرب (با تاکید بر نقش عربستان سعودی)، چاپ اول، قم، انتشارت زمزم هدایت،ص360.
برزگر، کیهان.(1388). سیاست خارجی ایران از منظر رئالیسم تهاجمی و تدافعی، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، سال اول، شماره ۱،
بصیری، محمدعلی؛ باقری، محسن.(1394). بررسی رابطۀ حزب الله لبنان با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از منظر سازه انگاری و نوواقع گرایی، مطالعات انقلاب اسلامی، سال دوازدهم، شماره 40، صص72-49.
بهمن، شعیب.(1396). توافق سلیمانی-پوتین؛ امکانسنجی روابط راهبردی ایران و روسیه، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ص199.
بوزان، باری؛ ویور، الی .(1388). مناطق و قدرت ها: ساختارامنیت بین الملل، ترجمه رحمان قهرمانپور، چاپ اول، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص190.
بیدالله خانی، آرش؛ حق پناه، جعفر.(1392). جمهوری اسلامی ایران و الگوهای امنیتی آسیای جنوب غربی، علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم، ش 63، صص153-113.
پور اسمعیلی، نجمیه.(1400).رویکرد ادراکی به محور مقاومت در غرب آسیا (بازشناسی ذهنیت رهبران، چاپ اول، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، ص326
حسینیان، میرمسعود.(1369). لبنان؛ تاریخچه و احزاب سیاسی، تهران، نشر نیستان.
حقیقی، علی محمد؛ ارم، ابراهیم.(1395). نقش ایران در تحولات سوریه (سال های ۲۰۱0-۲۰۱6م)، مطالعات علوم سیاسی، حقوق و فقه، دوره دوم، ش2/4، ص1-21.
داد درویش، رضا.(1400).مقاومت و محور مقاومت: نظریه و عمل، چاپ اول، تهران، انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، ص464
شاپوری، مهدی.(1401).کتاب محورمقاومت، جمهوری اسلامی ایران و نظم منطقه ای، چاپ اول، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص226.
شکوری، ابوالفضل؛ وزیریان، امیرحسین.(1398). احیای قدرت منطقه ای ایران، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، شماره38،صص30-1.
صادقی نقد علی، زهرا.(1393). از طرح خاورمیانه بزرگ تا خاورمیانه اسلامی،چاپ اول،تهران، نشر شهر، معاونت پژوهش و آموزش اداره کل پژوهش خبرگزاری فارس، ص79.
صادقی، شمس الدین.(1396).ائتلافسازی در نظام بینالملل و معمای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، چاپ اول، تهران، ناشر فرزان، ص422.
صادقی، محمدمهدی؛رفیعی آتانی، رستمعلی؛ حبیب زمانی، محجوب؛ حسینی فاضل، سید مرتضی.(1398). دفاع سرزمینی: علل حضور رزمندگان ایران در سوریه، چاپ دوم، قم، انتشارات زمزم هدایت، ص256.
صدقی، ابوالفضل.(1394). مدیریت عالی نهضتی مبانی و ماموریت ها، مطالعات راهبردی جهان اسلام، ش 64، ص۱۳۲-۱۳۳.
عبدالحسین زاده، شراره.(1396). در برج امنیت، چرایی ورود ایران به پرونده های منطقه ای، چاپ اول ، تهران، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ص199.
عسکری کرمانی، محمد؛ معین آبادی بیدگلی، حسین .(1400).بررسی مجموعه امنیتی خاورمیانه و شناخت ائتلافها و تهدیدها با تأکید بر نقش ائتلاف محور مقاومت در مناسبات آن مجموعه، فصلنامه علمی مطالعات بیداری اسلامی ، سال دهم شماره دوم.
عیوضی، محمدرحیم؛ هراتی، محمدجواد.(1398). درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، چاپ دوم، تهران، نشر معارف، ص 182.
قاسمی علیآبادی، محمدمهدی، ؛ مسعود نیا، حسین؛ امامجمعه زاده، سید جواد.(۱۳۹۷). بررسی تطبیقی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا در قبال بحران داعش و پسا داعش از منظر واقعگرایی تدافعی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال چهاردهم، شماره ۴۰ سوم،ص 81-55.
قربانی، مصطفی؛ غفاری، سلیمان؛ کارگر شورکی، علی.(۱۳۹۹).راهبرد نگاری نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت با تحلیل SWOT،فصلنامه علمی مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال نهم، شمارهی ۱، پیاپی ۳۳، ص۱۷۶- ۱۵۵.
کلانتری، فتحالله.(۱۳۹۵). تدوین راهبردهای جنگ احتمالی آینده با تأکید بر اجرای جنگ هیبریدی، فصلنامه آیندهپژوهی دفاعی، سال اول، شماره۲.
کریمی، ابوالفضل.(1396). نقش جمهوری اسلامی ایران در هویتبخشی به مجموعه امنیتی محور مقاومت، ماهنامه پژوهش ملل، دورهی دوم، شماره بیستم، ص1-14.
گلشنی، علیرضا؛ باقری، محسن.(1391). جایگاه حزب الله لبنان در استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی، ایران، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، شماره یازدهم، صص156-123.
نصری، قدیر.(1381). تأملّی روش شناختی بر مکتب بافتار منطقه ای امنیت، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال هشتم، شماره سوم، شماره مسلسل29، صص607-585.
نکو لعل آزاد، فاطمه .(1399).محور مقاومت؛ از مفهوم پردازی تا پیوند با امنیت منطقه ای و بین المللی ایران، تهران، انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، ص123.
Eisenstadt, Michael .(2015).The Strategic Culture of the Islamic Republic of Iran: Religion, Expediency, and Soft Power in an Era of Disruptive Change, The Washington Institute for Near East Policy.
Iran's strategic goals and leadership role in the axis of resistance
Mehdi Lotfi9
* Dr. Ali Shirkhani10
Dr. Mehdi Javadani Moghadam11
Abstract
The purpose of forming the axis of resistance has been to defend and support the liberating movements and the oppressed of the world against the colonial policies of the domination system. Iran has always been accused of exporting the ideology of revolutionary Islam and forming the Persian Shiite Empire. The main question of this research is, what is the purpose of Iran with its active presence in the axis of resistance? The hypothesis of the current research is that the Islamic Revolution of Iran, in accordance with the principles of its constitution and by emphasizing the national interests, supports the oppressed and the liberating movements of the world, and by being present and playing a role in the axis of resistance, it gives meaning and meaning to its nature and survival. The theoretical framework of this research has been developed based on the theories of the Copenhagen school, the research method has been compiled with a descriptive-analytical approach and by reading first-hand sources, and it comes to the conclusion that playing the role of the Islamic Revolution in the axis of resistance was in line with its ideological nature. Recognizing the universal capabilities of Islam, he has led this axis and its other actors.
Key words: Islamic resistance, axis of resistance, Islamic revolution, West Asia, identity of revolutionary Islam
[1] .Barry Buzan
[2] . Ole Waver
[3] . Martin Indyk
[4] . نشریه رسمی کنگره آمریکا
[5] . Integrated Security Strategy
[6] . Smart power
[7] . جنگ ترکیبی(Hybrid war): جنگی با ترکیبی از ابزارهای متعارف، نامنظم و نامتقارن است جنگ ترکیبی شامل استفاده یک بازیگر دولتی یا غیردولتی از همه ابزارهای در دسترس دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی با هدف ایجاد بیثباتی در کشور هدف است. جنگ ترکیبی جنگی است که نیروهای منظم و نامنظم قابلتوجهی بهطور همزمان تحت فرماندهی واحدی رزم میکنند. (کلانتری، ۱۳۹۵، ۱۴۶)
[8] . Johns Hopkins University
[9] . PhD student, Department of Political Science, Qom branch, Islamic Azad University, Qom branch, Qom, Iran. lotfi1079@yahoo.com
[10] . Professor, Department of Political Science, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran (Corresponding author). rooz1357@gmail.com
[11] . Assistant Professor, Department of International Relations, Imam Sadegh University, Tehran, Iran. javdani2020@gmail.com