تبیین ارتباط حضور آسمان در فضای معماری و نگارگری دوره صفوی از منظر ساحتهای حیات انسان
محورهای موضوعی : معماریسیدغلامرضا اسلامی 1 , زهراالسادات حسینی 2
1 - استاد گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 - دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: ساحت های حیات انسان, فضای معماری, نگارگری ایرانی دوره صفوی, حضور آسمان,
چکیده مقاله :
انسان معاصر به دلیل احاطه شدن در دنیای مدرن، تحت تأثیر فضای معماری خودساختهای است که به دلیل حذف مظاهر طبیعی ازجمله آسمان، انواع بیماریهای جسمی و روانی را متحمل میگردد. از طرفی طبق نظریه اندیشمندان، نیازهای انسان در پاسخ به ساحتهای مادی، روانی و معنوی او دستهبندی گردیده و فعالیتهای او را در تمام دوران زندگیاش تحتالشعاع قرار میدهد. پژوهش نظری حاضر با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با شواهدی از منابع کتابخانهای و آثار گرافیکی منتشرشده (شاهنامه شاهتهماسبی و خمسه نظامی)، با پاسخ به این سؤال که حضور آسمان در نگارههای بارز دوره صفوی به چه میزان ظاهر گردیده و به کدامیک از ساحتهای انسانی توجه بیشتری داشته، تدوینشده است. نتایج، نشان میدهد که وسعت آسمان در نگارگریهای مکتب اصفهان، با سهم عمده در ایجاد انگیزه در انسان جهت برقراری ارتباط با عالم بالا، باعث تأمین نیازهای معنوی انسانها در عصر صفوی و شکوفایی هنر معنوی این دوره شده است.
From the moment of birth, human beings grow with the formation of their physical, physiological, and security needs, and then they are placed in the space of knowing the psychological realm and providing psychological and social security needs, as well as being respected and loved and loved. Due to the insufficient provision of these needs for human beings, he experiences the spiritual realm with the provision of respectful and self-fulfilling demands. All these areas and requirements are formed in an environment that is based on the two elements of earth and sky. However, being surrounded by the modern world, the contemporary man is influenced by self-made architectural space, which is led to mental and physical disease due to the elimination of natural elements such as the sky. Moreover, human needs are categorized based on the response to his physical, psychological, and spiritual aspects, which affect his activities according to the theory of thinkers. Also, the dependence of art on nature has caused people to express what they have learned from nature through art. In this regard, Iranians, who have had a special respect for nature from the past to the present, have been inspired by nature. According to Iranian mythology, the sky, as the father of nature, vast and glorious, has played a key role in shaping Iranian art. Iranian art from the past to the present, including stories and legends, poets, miniatures and paintings, music, carpets, shows the role of the sky in meeting human needs. On the other hand, the representation of the sky in the arts can prove its effect on the health of the human body and soul to emphasize the importance of the existence of the sky in the living space of human beings. In order to show the effect of the sky on the improvement of human life, two views have been applied, including Western and Islamic ones based on Maslow's view, and human areas, based on the Islamic view. Study of the existence of the sky in Iranian art and especially in painting and analyzing the meaning and concept of the sky in this art shows the special place of the sky in the body and mind of human beings and also considers the existence of the sky necessary to meet human vital needs. It should be noted that a large part of the image in blue or gold color shows the role of the sky in meeting the material, psychological and spiritual needs of human beings. By using the qualitative approach, a descriptive-analytical method, and logical reasoning, the present theoretical research studies, how to extend the sky appears in the prominent Safavid paintings as well as which humans aspects are considered based on the pieces of evidence , are from the published library sources and the graphic works (Shahnameh, Shah Tahmasebi and Khamseh Nezami). The results show the sky in the school of Isfahan causes meets spiritual needs in the Safavid era, flourishing spiritual arts in a way that motivates a man to communicate with the metaphysical world.
برهانیفر، سحر؛ موسوی، سید جلیل؛ طلیسچی، غلامرضا؛ و مظهری، محمدابراهیم. (1396). انتقال معنای اثر نقاشی در معماری، بازگویی معنای اثر نقاشی مادام دوسون ویل و مجموعه استودیو در معماری خانه دیوار. باغ نظر، 14(46)، 51-64.
بورکهارت، تیتوس. (1386). مبانی هنر اسلامی. (امیر نصری، مترجم). تهران: حقیقت. (نشر اثر اصلی 1992).
پاکباز، رویین. (1393). نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: انتشارات شادرنگ.
حیدرخانی، مریم. (1394). نقاشی ایرانی در مقام منبع تاریخ معماری ایران. مطالعات معماری ایران، 4(7)، 151-162.
سمیعی، امیر؛ خدابخشی، سحر؛ و فروتن، منوچهر. (1395). مطالعه تطبیقی بازنمایی فضای معماری سنتی در آثار نقاشی و معماری معاصر ایران، نمونه موردی، آثار نقاشی پرویز کلانتری و آثار معماری سید هادی میرمیران. آرمانشهر، 9(17)، 63-78.
شوالیه، ژان. (1388). فرهنگ نمادها. (سودابه فضائلی، مترجم). تهران: انتشارات جیحون. (نشر اثر اصلی 2006).
صفایی پور، هادی؛ معماریان، غلامحسین؛ و بمانیان، محمدرضا. (1392). بررسی نقش آسمانه در شخصیت بخشی به فضا در معماری اسلامی ایران. کتاب ماه هنر، 16(180)، 12-20.
ضرغام، ادهم؛ و حیدری، الهام. (1393). بررسی آسمان در نگارگری از آغاز تا سده دهم هجری. پیکره، دانشکده هنر دانشگاه شهیـد چمــران اهـواز، 3(6)، 25-40.
فروتن، منوچهر. (1389). زبان معمارانِ نگارههای ایرانی (بررسی ویژگیهای نگارههای ایرانی بهعنوان اسناد تاریخی معماری اسلامی ایران). هویت شهر، 4(6)، 131-142.
گروت، لیندا؛ و وانگ، دیوید. (1386). روشهای تحقیق در معماری. (علیرضا عینی فر، مترجم). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلی 2002).
کریمیان، حسن؛ و جایز، مژگان. (1386). تحولات ایران عصر صفوی و نمود آن در هنر نگارگری. مطالعات هنر اسلامی، 4(7)، 65-88.
گودرزی، مرتضی؛ و حلیمی، نگاره. (1385). پژوهشی پیرامون طبیعت در نگارههای ایرانی. خیال شرقی، 2(3)، 84-86.
نصر، سید حسین. (1373). عالم خیال و مفهوم فضا در مینیاتور ایرانی. هنر، 14(26)، 79-86.
نصر، سید حسین. (1375). هنر و معنویت اسلامی. (رحیم قاسمیان، مترجم). تهران: دفتر مطالعات دینی هنر. (نشر اثر اصلی 1990).
نقیزاده، محمد. (1380). ساحتهای حیات و مراتب هنر. نامه فرهنگ، 9(42)، 157-167.
نقیزاده، محمد. (1391). تأملی در شناخت مبانی مسکن اسلامی ایرانی. کتاب ماه (هنر)، 15(170)، 38-55.
_||_تبیین ارتباط حضور آسمان در فضای معماری و نگارگری دوره صفوی از منظر ساحتهای حیات انسان1
دکتر زهراالسادات حسینی2، دکتر سید غلامرضا اسلامی3، دکتر ایرج اعتصام4
چکیده
انسان معاصر بهدلیل احاطهشدن در دنیای مدرن، تحتتأثیر فضای معماری خودساختهای است که بهدلیل حذف مظاهر طبیعی ازجمله آسمان، انواع بیماریهای جسمی و روانی را متحمل میگردد. ازطرفی طبق نظریه اندیشمندان، نیازهای انسان در پاسخ به ساحتهای مادی، روانی و معنوی او دستهبندی گردیده و فعالیتهای او را در تمام دوران زندگیاش تحتالشعاع قرار میدهد. پژوهش نظری حاضر با رویکردی کیفی، بهشیوه توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با شواهدی از منابع کتابخانهای و آثار گرافیکی منتشرشده (شاهنامه شاهتهماسبی و خمسه نظامی)، با پاسخ به این سؤال که حضور آسمان در نگارههای بارز دوره صفوی به چه میزان ظاهر گردیده و به کدام یک از ساحتهای انسانی توجه بیشتری داشته، تدوینشدهاست. نتایج، نشان میدهد که وسعت آسمان در نگارگریهای مکتب اصفهان، با سهم عمده در ایجاد انگیزه در انسان جهت برقراری ارتباط با عالم بالا، باعث تأمین نیازهای معنوی انسانها در عصر صفوی و شکوفایی هنر معنوی این دوره شده است.
واژه های کلیدی
حضور آسمان، فضای معماری، نگارگری ایرانی دوره صفوی، ساحتهای حیات انسان
مقدمه
با عنایت به اینکه عالیترین حالت و مطلوبترین وضعیت برای انسان، حالت آگاهی و هشیاری و بیداری وی و دوری از غفلت، که جلوهگاه و ظهور تمایز انسان با سایر موجودات است، میتوان گفت که عالیترین نسخه همه موضوعات مربوط به انسان، نسخههایی هستند که او را هشیار و بیدار و آگاه نگهدارند، بر آگاهی و علم او بیفزایند، او را به سمت تعالی و کمال هدایت کنند، از غافل ماندن و غافل شدن او پیشگیری کنند و حس حضور را (بهعنوان برآیند حسها و دریافتهای وی از محیط) به او القا نمایند. از میان همه موضوعات، یکی از اصلیترین موضوعاتی که میتواند عامل بیداری و آگاهی و هشیاری و تعالی و کمال انسان و یا بالعکس زمینهساز غفلت و خواب کردن اهل خویش و غوطهور کردن مردم در قلمرو زندگی فیزیولوژیکی و دنیایی باشد، مجموعه محیط و فضای زندگی انسان است، زیرا مجموعه بسیاری از عناصر و اجزا و اصول و مفاهیم و رفتارها و فضاها و معانی است، همچنین انسان را به انجام رفتارهایی دلالت میکند و نیز ارزشهایی را به او القا میکند. بهبیاندیگر محیط زندگی و ازجمله شهر و معماری مجموعه اجزایی است که هرکدام از این اجزا میتوانند بهعنوان یادآور و تذکردهنده و هشیار کننده انسان ایفای نقش کنند. از طرف دیگر حیات انسان در ابعاد مختلف قابلبررسی است که هر بعد نیز نیازهای خاص خود را دارد. بهاجمال، برای حیات انسان سه بعد روحانی، نفسانی و جسمانی قابلتصور است و بهتناسب این سه ساحت از حیات، نیازهای انسان نیز تحت سه مقوله نیازهای مادی یا فیزیولوژیکی (مثل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آنها)، نیازهای نفسانی (مثل آزادی، حب ذات و سایر نیازهای روانی) و نیازهای روحانی (مثل ارتباط با مبدأ هستی و جنبههای معنوی و مرتبط با ماوراءالطبیعه) تقسیمبندی میشوند. بهاینترتیب، حیات و وجود انسان متشکل از جنبهها و ساحتهای متمایزی است که برای هر جنبه و هر ساحت نیازهایی نیز قابلشناسایی و تعریف هستند (نقیزاده، 1391).
علاوه بر آن، کلیه ساحات و حالات انسانی در محیط و فضایی شکل میگیرد که میتواند بر تعدیل و یا تشدید آن حالت تأثیرگذار باشد. درواقع چنانچه محیط یا فضا را بستر معماری بدانیم میتوان اذعان داشت که، معماری میتواند جدا از وجهه کارکردی خود، واجد معنا بوده و معنای آن را بهروشنی بیان کند. معماری بهنوبه خود با در برگرفتن انسان و یا بهواسطه تجربهای که از درک فضا برای انسان ایجاد میکند میتواند در سایر هنرها نیز واردشده و از طریق حواس پنجگانه مخصوصاً حس دیدن، احساس حقیقی درک فضا را برای مخاطب تکرار نماید. به تعبیر دیگر، معماری و سایر هنرها همچون نقاشی میتوانند واسطه و رسانههایی برای عرضه معنا باشند، معنا میتواند بین عرصهها و رسانههای مختلف مشترک باشد. بسیاری از معماران معاصر پیوسته در تلاش برای انتقال معنای متداعی از یک اثر هنری به رسانه معماری بوده و در این راستا به بازگویی ایدهها و مفاهیم در محیطهای نمادین میپردازند (برهانیفر و همکاران، 1396).
از طرفی، بهترین حالات انسانی از درک و تجربه فضای مأنوس با طبیعت شکلگرفته و طبیعت، همواره منبع الهام انسان برای بهتر زیستن بوده است. چنانچه طبیعت را در دو منبع مهم آسمان و زمین خلاصه نموده و نقش آسمان برمبنای اسطورههای قدیمی ایرانی و همچنین آموزههای اسلامی، پررنگتر و قابلتوجهتر از زمین در نظر گرفته و بر نقش پدری آسمان که در اسطورههای ملل مختلف هم بیان گردیده، تأکید گردد، عدم حضور آسمان در فضاهای معماری و حتی نگارههای امروزی بهعنوان مسئله مهمی در اثرگذاری بر جامعه انسانی اعم از بعد مادی، روانی و معنوی لحاظ گردیده که بازتاب آن در تغییر خواست و رفتار محیط مشهود میباشد.
درواقع میتوان اذعان داشت که علاوه بر تجلی طبیعت در معماری و اثر آن بر روی انسان، در سایر هنرها ازجمله هنر نگارگری نیز، انس با طبیعت و درک حقیقت آن عرصهای را برای نگارگر ایرانی ایجاد میکند تا با استنباطی که از وجود عناصر طبیعت در این عالم در ذهن خود دارد، بیانی نمادین به آنها ببخشد و با انتخاب هوشیارانه این عناصر و قرار دادن آنها در صفحه نقاشی، در جهت بیان بهتر اهداف خود از آنها استفاده کند.
ازآنجاکه: معماری و نقاشی بهعنوان دوشاخه از هنر، مانند بسیاری از هنرهای دیگر، در ابعاد مختلف معنا تشابهات زیادی دارند (برهانی فر و همکاران، 1396)، معماران میتوانند با معطوف کردن ذهن خود از مفهوم موضوع نقاشی به معماری از ایدة مشابهی به روش استعاری برای انتقال معنای نقاشی به معماری استفاده کنند. در این راستا در جابجایی از موضوع نقاشی به معماری با بهرهگیری از قوه تخیل، رابطهای انتزاعی برقرار میشود که بیانگر استعاره است (برهانی فر و همکاران، 1396) و ازآنجاییکه آسمان همواره ظهوری از نیروهای ماورایی، قدرت و قداست بوده است (ضرغام و حیدری، 1393)، لذا در پژوهش حاضر سعی شده است با تحلیل این مفاهیم استعاری در نگارگری دوره صفوی، میزان حضور آسمان در فضای زندگی و تأثیر آن بر ساحات وجودی انسان موردبررسی قرار گیرد.
پیشینه پژوهش
با توجه به بررسیهای بهعملآمده در منابع کتابخانهای به نظر میرسد مطالبی همراستای عنوان این پژوهش بهصورت مستقیم وجود نداشته است، لیکن در موردمطالعهی نقاشی بهعنوان منبع تاریخ معماری که در تجزیهوتحلیل و بازنمایی بناها و شهرهای دوره رنسانس تا دوران معاصر کمک کرده است، میتوان به پژوهشهای صورت گرفته توسط برخی از معماران و شهرسازان غربی ازجمله ادموند بیکن، یاکوب بوکهارت و گیدئن اشاره نمود. البته در این زمینه دو پژوهش توسط (حیدرخانی، 1394) در مقاله «نقاشی ایرانی در مقام منبع تاریخ معماری ایران» و (فروتن، 1389) در مقاله «زبان معمارانه نگارههای ایرانی» صورت گرفته است.
در پژوهش نخست، محقق نقاشی ایرانی را بهعنوان مدرک مهم تصویری برای مطالعهی تاریخ معماری ایران بررسی کرده و چگونگی استفاده از آن را در قالب شناخت کلیاتی درباره نقاشی ایرانی، انواع نقاشی ایرانی به اعتبار محل و محمل بهکارگیری آنها و نسبتشان با معماری موردپژوهش قرار داده است و نهایتاً با اشاره به ظرفیتهای نقاشیهای ایرانی، آنها را در زمره یکی از مدارک مهم تاریخ معماری ایران قلمداد کرده و اطلاعاتی ارزشمند در مورد روشهای ساخت و نوع مصالح بناها، کیفیات فضایی و نحوه استفاده از فضاها را در اختیار محققین قرار داده است.
در پژوهش دوم نیز پژوهشگر از نگارههاي دوران اسلامي بهویژه از ايلخاني تا اوايل صفوي براي شناخت معماري اسلامي ايران استفاده نموده است. محقق ضمن بررسي شیوههای بياني نگارگري در تبيين معماري در دوره موردنظر به بررسي تاريخ تصوير بناهاي معماري، مقايسه نگارهها با نمونههای معماري اسلامي ايران و نگارههای ديگر فرهنگهای اسلامي پرداخته است و درنهایت ویژگیهای بياني نگارگري اسلامي ايران را در تبيين معماري ايراني ارائه نموده است.
در پژوهش دیگری که توسط (نقیزاده، 1380) در مقاله ای با عنوان «ساحتهای حیات و مراتب هنر» تدوین گردیده است، ارتباط بین ساحتهای حیات انسانی و مراتب هنر موردبررسی قرارگرفته است. در این پژوهش محقق ضمن تأکید بر ارتباط بین اثر هنری، هنرمند و اجتماع به چندبعدی بودن انسان و قائل شدن ساحتهای مختلف برای هستی او ازجمله ساحتهای روحانی (معنوی)، روانی (ذهنی) و مادی(فیزیکی) به طبقهبندی نیازهای مختلف انسان در قالب علل فاعلی، مادی، صوری و غایی پرداخته است.
همچنین پژوهشهای دیگری توسط سایر محققین ازجمله (نصر، 1375، ف5)، در کتاب «هنر و معنویت اسلامی» با گردآوری مجموعه ای از مقالات در خصوص ارتباط معماری و نگارگری در سالهای اخیر ارائهشده است، لیکن بررسی نتایج این مطالعات نشان میدهد که در هر یک از آثار فوق تنها از ساحت جسمانی همانند نور و رنگ و نمادهای سمبلیک، عناصر طبیعی و غیره به موضوع نگارهها و نقاشیهای ایرانی در دورههای گذشته پرداختهشده و در تحلیل آثار نگارگری ایرانی کمتر به ساحتهای معنوی و روانی پرداختهشده است. لذا در این پژوهش تلاش شده است که ضمن بررسی ارتباط نگارگری و معماری ایرانی، با بازنمایش آسمان در نگارگری دوره صفوی، حضور آسمان از منظر ساحات جسمانی، روانی و معنوی انسان مورد کنکاش قرار گیرد.
مبانی نظری پژوهش
هنر، بیش از هر چیز وابسته به طبیعت و تجلیات آن است، بهبیاندیگر، انسان، آموختههایش از طبیعت را در قالب هنر به نمایش گذارده است. در همین راستا، ایرانیان که از گذشته تا به امروز احترامی ویژه برای طبیعت قائل بودهاند، آثار خود را یا از طبیعت برگرفته و یا به آن ممزوج کردهاند. بر اساس اسطورههای ایرانی، آسمان بهعنوان پدر طبیعت، بزرگ و مقدس و متعالی، دستنیافتنی و وسیع و باشکوه، نقشی اساسی در شکلگیری هنر ایرانی داشته است. خصوصاً هنر قدیم که لطافت روح هنرمندان به دنیای پر از تکنولوژی معاصر گره نخورده بود، این اثربخشی نمود بیشتری داشت. مروری بر هنر ایرانیان از گذشته تا به امروز، ازجمله قصهها و افسانهها، دیوان شعرا، آثار نقاشی اعم از مینیاتورها و آثار نگارگری، موسیقی، نقش فرش و غیره که هریک بهنوعی در آثار این هنرمندان به نمایش گذاشتهشدهاند؛ وحدت کلمهای برای اثبات بزرگی و بیکرانگی آسمان و درعینحال همهجانبه بودن و رافع نیازهای بشری بودن را اثبات مینماید. همچنین بازنمایش آسمان در هنرها میتواند تأثیر آن را بر سلامت جسم و جان انسانها به اثبات رسانده و به اهمیت حضور آسمان در فضای زندگی انسانها تأکید نماید. در جهت نمایش تأثیر آسمان بر بهبود زندگی انسان، تلفیق و ترکیب دو دیدگاه غربی و اسلامی جهت همپوشانی بهتر و ایجاد یک دید همهجانبهی تأمین نیازهای انسان، ترکیب مراحل نیازهای انسان برمبنای دیدگاه آقای مازلو و ساحات انسانی برمبنای دیدگاه اسلامی است.
هرم مازلو، بر اساس شکل1، هرمی پنجگانه بوده که بهصورت پلهای از ابتداییترین نیاز انسان یعنی نیازهای فیزیولوژیکی بهصورت پایینترین سطح شروعشده و پس از طی پله دوم یعنی نیازهای امنیتی به پله سوم یعنی نیازهای اجتماعی رسیده و پس از گذر از پله چهارم یا همان نیازهای احترامی به آخرین مرحله یعنی نیازهای خودشکوفایی میرسد. بدیهی است که همه موجودات عالم بهطور طبیعی تا پایان عمر، برای تأمین نیازهای فیزیولوژیکی و امنیتی و اجتماعی در تلاش هستند اما آنچه باعث تمایز انسان با سایر موجودات میگردد، میل به معنای واقعی زندگی یعنی تأمین نیازهای احترامی و خودشکوفایی در مراحل بالاتر هرم نیازهای مازلو است. به بیان دیگر برای انتقال این معانی، سلسله مراتبی وجود دارد که براساس آن، معنای هر سطح به سطوح بالاتر محدود می شود (صفایی پور و همکاران، 1392).
شکل 1. هرم مازلو.
ازآنجاکه بسیاری مکاتب فکری صرفاً بر جنبههای مادی و درنتیجه بر نیازهای مادی انسان تأکید میورزند و اینگونه تفکرات با درجهبندی کردن نیازهای انسان به درجات مختلف، شرط احساس نیاز انسان به هر مرتبه (مراتب بالاتر) را ارضاء نیاز مرحله پایینتر میدانند (نقیزاده، 1391)؛ بامطالعه نیازهای انسان برمبنای هرم مازلو، تفکر وابستگی نیازهای موجودات به هم و همچنین رشد نیازها با تأمین و گذر از نیازهای پایینتر بهخوبی روشن میگردد.
بر اساس جدول 1، انسان سه ساحت وجودی دارد که برای هر ساحت نیز یکسری نیاز هم نام قابلشناساییاند. جنبهای از نظریات و آرا که از هر ساحت منبعث شده و بهعنوان علت فاعلی عمل مینماید به ترتیب عبارتند از آرای قدسی (عقل کلی)، آرای انسانی (عقل جزئی) و آرای مادی (غریزه). درواقع اگر علت فاعلی ساحت روحانی حیات باشد که در پی رفع نیازهای معنوی است با استناد به عقل کلی و آرای قدسی عمل میکند. اگر علت فاعلی ساحت روانی (ذهنی) انسان باشد با تکیه بر عقل جزئی و (آرای انسانی) بهعنوان علت فاعلی در پی رفع نیازهای روانی و ذهنی خواهد بود و اما اگر علت فاعلی جنبه مادی و فیزیکی حیات انسان باشد، رفع نیازهای مادی و فیزیولوژیکی هدف خواهد بود که در این حالت غریزه و آرا متکی بر ماده علت فاعلی خواهد بود (نقیزاده، 1380).
جدول1. روابط علل اربعه و ساحتهای حیات انسان در ایجاد هنرهای ما به ازای هر ساحت حیات (مأخذ: نقیزاده، 1380)
علت فاعلی | ساحتهای حیات انسان | ||
ساحت روحانی | ساحت روانی | ساحت مادی | |
نیاز معنوی و روحانی | نیاز روانی و ذهنی | نیاز مادی و فیزیولوژیکی | |
آرای قدسی (عقل کلی) | آرای انسانی (عقل جزئی) | آرای مادی (غریزه) | |
علت مادی | ماده و قوانین مادی | ||
توجه به باطن و ملکوت اشیاء (آیات و سمبلها) | توجه به نشانههای قراردادی و طبیعت | توجه به بازدهی حداکثر اقتصادی | |
علت صوری | هنر قدسی، هنر رحمانی، هنر دینی، هنر الهی | هنر انسانی | هنر مادی، هنر مجازی، هنر شیطانی |
علت غائی | تقرب به آرمانهای معنوی حیات، عرفان، آگاهی، علم وصول جمال روحانی، بهجت | ارضای نیاز روانی، رفاه، برابری، تناسب و زیباییهای بصری، حظ روانی | تهییج و تحریک غرایز و شهوات، غفلت، لذت مادی |
این سه ساحت در کلیه موارد هستیشناسی، قابلبررسی میباشد. بهعبارتدیگر، هر عنصر یا هر موضوع از دیدگاه مادی به نیازهایی توجه دارد که اصولاً انسان، بهخودیخود، برای تداوم حیات مادی و بقای زندگی خویش به آنها توجه دارد. بهعنوانمثال برای شناخت آسمان از جنبه مادی، باید به این نکته توجه نمود که آسمان، محل تولید انرژی گرمایی، سرمایش، هوا، نور، باران و غیره بوده و بهنوعی اغلب منابع حیات، ریشه در وجود آسمان دارند. نوع دوم ساحت پاسخی گوی نیازهای حیات، ساحت نفس، روان یا ذهن انسان است. این ساحت حیات نیز تعالی و ارضای نیازهای خویش را در ذهن بشر و یا بطن آن عنصر و موضوع بررسی مینماید. بهعنوانمثال برای شناخت آسمان از بعد روانی، تأثیر رنگ آبی آسمان بر ایجاد آرامش و یا رنگهای طوسی و سیاه در مواقع ابر و طوفان برآشفته سازی روان انسان و یا دلگرفتگی یا تأثیر بلندی آسمان و سکوت آن در ذهن میباشد. ساحت سوم، ساحت روح و معناست. این ساحت صرفاً به بیان زیبایی نپرداخته و هر آنچه بیان میشود، به دلیل ماهیت معنوی و روحانی خویش، زیباست. این ساحت، بیانگر حالات درونی و اشتیاق فرد به ماوراءالطبیعه است و به همین دلیل روح را صیقل داده و بر صفای درون میافزاید. لذا وجود آسمان از دیدگاه معنوی، محل و حضور خداوند و به همین جهت مکان نیایش و ارتباط با خالق است و در نگاره ها نیز: منظره تغییر شکل یافتهای است که نمادپردازی بهشت زمینی و موطن آسمانی در چشم اندازی فاقد سایه است که در آن هر چیزی از جوهری به غایت پر ارج ساخته شده (بورکهارت، 1386، 174) و به همین سبب در بررسی آثار هنرمندان، آنچه مورد اهمیت است، نگاه هنرمندان به آسمان جهت تأمین نیازهای انسان از سه ساحت مادی و روانی و معنوی میباشد که با توجه به مدلی که قبلاً ارائه گردید و در شکل2 نیز دیده میشود، هرم نیازهای انسان که توسط مازلو، مدل شده را دربرمی گیرد.
شکل2. تطبیق نیازهای انسان بر اساس هرم مازلو با ساحتهای انسان.
روش پژوهش
پژوهش حاضر، پژوهشی نظری است که با رویکردی کیفی: به فهم پدیده ها از دیدگاهی کل نگر و همه جانبه (گروت و وانگ، 1386، 14) پرداخته، به شیوه توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی میزان حضور آسمان در برخی از نگارههای دوره صفوی (دوره طلایی هنر و معماری ایرانی اسلامی) مورد بررسی قرار داده و تأثیرگذاری حضور آسمان بر تأمین برخی از نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، اجتماعی، احترامی و خودشکوفایی انسانهای ساکن فضاهای معماری را در سه ساحت مادی، روانی و معنوی مورد ارزیابی قرار داده است. در این روش، علیرغم دیدگاه واقعی در فضای سهبعدی که زمین و متعلقات آن را محاط در آسمان دانسته (و از این دیدگاه، تأثیر آسمان بر فضای زندگی انسان ازهرجهت بسیار زیاد خواهد شد)، به جهت بررسی آسمان در فضای دوبعدی، صرفاً آسمان با همان ویژگیهای شناختهشده مانند رنگ و عناصر موجود در آن ازجمله ماه و خورشید و ابر، در نظر گرفته میشود. به همین جهت، ابتدا فضاهای پر در تصویر شامل عناصر کالبدی، اشیاء، گیاهان و انسانها و همچنین فضاهای خالی در تصویر با شناسههای مرتبط با آسمان، تفکیک گردیده و سپس با تقسیمبندی هر نگاره به ابعاد مساوی در هر تصویر (پیکسلهای منظم)، میزان سطحی از اثر که توسط آسمان پوشانده شده است، محاسبه و نهایتاً با استفاده از روشهای آماری، درصد سطح اشغال نگاره توسط آسمان در جدول مربوطه تعیینشده است.
مروری بر آثار نگارگری عصر صفوی و تجزیهوتحلیل آنها از جنبه آسمان و ساحتهای سهگانه حیات انسانی
آسمان، بهعنوان عنصری کلیدی در کلیه مکاتب نگارگری ایرانی، یا غالب بر حالات و احوال نگارگری و یا بهعنوان عنصری اثرگذار در این آثار حضورداشته است. درعینحال با پژوهشی که در نقش آسمان و میزان حضور آن در مکاتب مختلف به عمل آمد، میزان تأثیر نقش آسمان در هنر عصر صفوی، بهمراتب بیش از سایر مکاتب بود و به همین جهت و هم به دلیل نزدیکتر بودن این دوره به دوران معاصر، در مرحله بررسی نقش آسمان بر ساحات مختلف انسانی، صرفاً به بررسی آثار نگارگری دوره صفویه بسنده گردید.
صفویان، هنرمندانی با اعتقاد به ابعاد مختلف مادی، و بهویژه روانی و معنوی بوده و این اعتقاد و باور، در اغلب آثار هنری ازجمله معماری و نگارگری قابلمشاهده است. اتکا بر حضور عمیق عرفان و ادبیات عرفانی در نگارگری، باعث ارتقاء حضور آسمان در هنر این دوران شده و کاهش پیوند و نقطه اتصال میان محیط مصنوع و منظره طبیعی باعث نمود بیشتر نقش آسمان بارنگهای طلایی در صبح و ظهر، قرمز و بنفش در عصر و لاجوردی در شب، جهت ایجاد قابلیت تجزیهوتحلیل گردیده است. نگارگران این دوره به پیروی از سنت مکتب بهزاد؛ علاقهای وافر در تصویر کردن محیط زندگی و امور روزمره داشتند. آنها میکوشیدند تا نمودی کامل از دنیای پیرامون را در نگارهای کوچک بگنجانند؛ ازاینرو، سراسر صفحه را با پیکرها و تزئینات معماری و جزئیات منظره پر میکردند ... و سنت فضاسازی مفهومی نیز به قوت خود باقی است. به سخن دیگر، فضا همچنان با نشانههای انتزاعی از جهان واقعی تعریف میشود (پاکباز، 1393، 91). نگارگر ایرانی در این دوره بهطورکلی طبیعت را در نگارههایش بر دو قسم آسمان و زمین تقسیم میکرده است و برای هر یک از اجزاء آن معانی و تعاریفی را نیز در نظر داشته است (گودرزی و حلیمی، 1385). در نگارههای دوره صفوی، آسمان نیل به معنویتی زوالناپذیر دارد و هر آنچه در آسمانها است همگی نشان از معنویت و نظم مقدس کیهان دارند (شوالیه، 1388، 186). همچنین رنگ اصلی زمینه در آسمان آبی لاجوردی، به نماد شب و یا طلایی که متأثر از نقاشی اروپایی و نمادی از نور خورشید و روز میباشد، نمایان شده است که همراه با ابرهای پویا و مواج سفیدرنگ باد خورده به تصویر کشیده شده است (گودرزی و حلیمی، 1385). مهمترین ویژگیهای نگارگریهای دوره صفوی عبارتند از: تبدیل جهان سهبعدی به دوبعدی و بهرهگیری از تدابیر مختلف برای اجتناب از مشکلات حاصل از آن، کاربرد مطمئن و استادانه رنگهای موزون و پر کردن زمینه با آسمان و پرندگان و درختان، استفاده از آسمان طلایی و آبنقره فام و سروهای سبز تیره، واقعگرایی، بازنمایی وقایع تاریخی، نگارههای مستقل از متن و با صحنههای خیالی و مستقل شدن نگارگری از کتابت (کریمیان و جایز ،1386).
بررسی نقش حضور آسمان از منظر ساحت مادی در نگارگری عصر صفوی
در بررسی نقش آسمان از ساحت مادی در آثار نگارگری دوره صفوی میتوان اذعان داشت که آسمان بهعنوان یک منبع پایانناپذیر نعمتهای الهی مانند تأمین غذا و خوراکی، نور، گرما، باران، آب و غیره و با ایجاد آسایش فیزیکی، در تأمین نیازهای فیزیولوژی و امنیت، همیشه موردتوجه نگارگران ایرانی بوده و در اغلب آثار نگارگری این دوره میتوان بخشی از نیازهای اساسی انسان را در نگرش مادی به آسمان، مشاهده کرد. منطبق بر جدول 2، نگاره «دختر هفتواد و کرم» علاوه بر نمایش داستان روزی بخشی طبیعت بر هفتواد و خانوادهاش، با تصویری از عناصر طبیعی ازجمله درخت، گیاه، کوه، حیوان و عناصر مصنوع مانند ساختمان، زندگی جاری مردم بر روی زمین و محاط در آسمان را به نمایش میگذارد. آسمان در این نگاره، تأمینکننده هوا، نور، گرما، سرزندگی گیاهان و حیوانات برای تأمین غذا و ... بوده و فضای امنی را برای فعالیتهای روزمره جانداران فراهم کرده است.
همچنین نگاره «ساختن کاخ خورنق» در جدول 3، علیرغم محوریت ایجاد بنا، با نمایش آسمان در پسزمینه با تفاوت رنگی بارز با کل زمینه (یکنواختی رنگ ساختمان و زمین و نوشته)، بر لزوم وجود آسمان در زندگی مادی انسان، تأکید مینماید. ازاینرو در بسیاری از آثار هنرمندان این دوره، آسمان از ساحت فیزیکی و مادی اشاره به نیازهای فیزیولوژیکی و امنیتی داشته و نگرشی مادی به آسمان دارد.
جدول2. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای فیزیولوژیکی و امنیتی هرم مازلو با ساحت فیزیکی انسان.
ساحت اثر | مادی یا فیزیکی (تأمین نیازهای امنیتی و فیزیولوژیکی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | دختر هفتواد و کرم |
|
| |
نام نگارگر | دوستمحمد | |||
رنگ آسمان | طلایی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | بالا | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 96/13 | |||
درصد حضور آسمان در نگاره | 14 درصد | منبع اثر | شاهنامه شاهتهماسب | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | در این اثر، آسمان در رنگ طلایی روز و به معنای عنصری برای تأمین حیات انسان، با هوای خوب، گرمای لطافت بخش، سرزندگی گلها و بخشندگی طبیعت به مدد حضور زمین و آسمان در اهداء سیب روزیبخش دختر هفتواد به تصویر درآمده است. |
جدول3. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای فیزیولوژیکی و امنیتی هرم مازلو با ساحت فیزیکی انسان.
ساحت اثر | مادی یا فیزیکی (تأمین نیازهای امنیتی و فیزیولوژیکی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | ساختن کاخ خورنق |
|
| |
نام نگارگر | کمالالدین بهزاد | |||
رنگ آسمان | آبی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | بالا | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 122/11 | |||
درصد حضور آسمان در نگاره | 9 درصد | منبع اثر | خمسه نظامی | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | تصویر حاضر، با نمایش ساخت یک بنا برای ایجاد امنیت، آسایش و آرامش با پیوند زمین و آسمان در فضای ساخت، بر تأمین نیازهای فیزیکی انسان ازجمله نور، هوا، گرما و غیره بهواسطهی آسمان، تأکید مینماید. |
بررسی نقش حضور آسمان از منظر ساحت روانی در نگارگری عصر صفوی
بررسی آثار نگارگری دوره صفوی نشان میدهد که در بسیاری از آثار هنرمندان دوره صفوی، موضوعات شادی و نشاط روانی مردم در قالب به تصویر کشیدن مراسمهای اجتماعی و مجالس بزم و شادی در فضای باز و یا نیمهباز با حضور آسمان میباشد، که این امر بیانگر تأثیرپذیری روح و روان انسان از محیط طبیعی بالأخص آسمان میباشد. در این تصاویر بهجامانده، حضور آسمان و محیط طبیعی در آثار، به معنای حس آدمیان به فضایی امن که هم از بعد مادی در شرایط محیطی مناسب و هم از بعد روانی به دلیل امنیت مردم از عدم فضای مخاطرهآمیز در محیط طبیعی میباشد، قابلمشاهده است. از طرفی در اغلب این تصاویر روابط اجتماعی، بیان عشق و دوستی که برای سلامت روان انسان لازم و ضروری میباشد، در فضای باز و یا نیمهباز به نمایش گذارده شده است. همچنین حس استقلال، قدرتمندی، موفقیت، شهرت و غیره، جهت پاسخگویی به نیازهای احترامی در بعد روانی ساحت انسان، در همین تصاویر با فضاهای باز و نیمهباز و با حضور غالب و یا نیمه غالب آسمان بر روابط انسان، قابلمشاهده است.
با عنایت به ساحت روانی آسمان، آسمان با مضمون تأثیرگذاری بر روان انسان و ایجاد آرامش در ساحت روانی از باب تأمین نیازهای امنیتی، اجتماعی و احترامی مطابق با جدول 4 ، در نگارهی «خسروپرویز به نوای باربد گوش فرا میدهد»، با نمایش اجرای موسیقی در زیر آسمان، برافزایش سلامت روان انسان و ایجاد نشاط در آنها و تأثیر آسمان و فضای باز، در ایجاد آسایش روانی افراد، تأکید مینماید.
همچنین در نگاره «خسرو بر در کاخ شیرین»، در جدول 5، با ادغام لایههای متفاوت محیط طبیعی و مصنوع، رویارویی دو انسان برای بیان عشق و دوستی در فضایی میان زمین و آسمان رخ میدهد. نکته حائز اهمیت در این نگاره این است که، حضور آسمان و تأثیر آن بر داستان، در همهی قسمتهای نگاره مشاهدهشده و تفاوت رنگ آسمان در داخل و خارج بنا، میتواند بیانگر حالات روانی افراد از شرایط باشد.
جدول4. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای امنیتی،اجتماعی،احترامی هرم مازلو با ساحت روانی انسان.
ساحت اثر | روانی (تأمین نیازهای امنیتی و اجتماعی و احترامی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | خسروپرویز به نوای باربد گوش فرا میدهد |
|
| |
نام نگارگر | میرزاعلی | |||
رنگ آسمان | آبی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | بالا و مرکز | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 100/4 | |||
درصد حضور آسمان در نگاره | 4 درصد | منبع اثر | خمسه نظامی | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | در نگاره حاضر، علاوه بر تأثیر روانی موسیقی بر انسان، نیازهای اجتماعی افراد نیز مثل سایر آثار این دوران، در فضاهای جمعی و شاد و در محیطی امن در زیر آسمان آبی و یا فضاهایی نیمهباز که آسمان را به درون خود میکشد، تأمین میگردد. |
جدول5. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای امنیتی،اجتماعی،احترامی هرم مازلو با ساحت روانی انسان.
ساحت اثر | روانی (تأمین نیازهای امنیتی و اجتماعی و احترامی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | خسرو بر در کاخ شیرین |
|
| |
نام نگارگر | کمالالدین بهزاد | |||
رنگ آسمان | طلایی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | بالا، پیرامون و درون بنا | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 96/25 | |||
درصد حضور آسمان در نگاره | 27 درصد | منبع اثر | خمسه نظامی | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | در اثر خسرو بر در کاخ شیرین، با نمایش آسمان تودرتو، که بخشی از آن بیرون کاخ، و بخشی در درون کاخ نشان دادهشده است، تأثیر آسمان در همه لحظات و فضاهای حاکم بر داستان را به نمایش گذاشته و پیوند نیازهای اجتماعی و احترامی از بعد روانی دو انسان بالغ را در فضای امن و تحت نفوذ آسمان طلایی روز با آغاز تصویر از زمین و ختم آن به آسمان میتوان شاهد بود. |
بررسی نقش حضور آسمان از منظر ساحت معنوی در نگارگری عصر صفوی
رشد مذهب شیعه در عصر صفوی، باعث افزایش بار معنوی بسیاری از هنرهای این دوره ازجمله نگارگری گردید: مینیاتور(نگارگری) ایرانی با پیروی کامل از مفهوم فضای منفصل، توانست سطح دوبعدی مینیاتور را به تصوری از مراتب وجود بدل سازد و بیننده را از افق حیات عادی و وجدان روزانه خود، به مرتبهای عالیتر از وجود و آگاهی ارتقا دهد و او را متوجه جهانی سازد مافوق این جهان جسمانی، اما دارای زمان و مکان و رنگها و اشکال خاص خود؛ جهانی که در آن حوادثی رخ میدهد، اما نه به نحو مادی. این جهان است که حکمای اسلامی آن را عالم خیال یا مثال و یا عالم صور معلقه خواندهاند... حتی حیوانات و نباتات صحنههای مینیاتور (نگارگری)، صرفاً تقلید از عالم طبیعت نیست، بلکه کوششی است درمجسم ساختن آن طبیعت بهشتی و آن خلقت اولیه و فطرت؛ همان فردوس برین و جهان ملکوتی که در این لحظه نیز در عالم خیال یا عالم مثال فعلیت دارد (نصر، 1373).
بر همین اساس، جدول 6 و 7، با تحلیل نگارههای «کشتی نجات» و «معراج» پیامبر در آسمان که به معنای نیاز معنوی انسان و میل به خودشکوفایی و ظرفیت او در نیل به حقیقت است، با انفصال جسم و جان انسان از عالم مادی، فضای سیر انسان بهسوی معنویات را به نمایش میگذارد. همچنین وجود فرشتگان، در ترکیب رنگ لاجوردی و طلایی آسمان علاوه بر تأکید بر نور احدیت، بر غنای معنوی آسمان افزوده و این آسمان معنوی با ایجاد انگیزه در انسان جهت احترام فردی، احترام اجتماعی، عزتنفس و خودشکوفایی و برقراری ارتباط با عالم بالا برای رسیدن به غنا و بینیازی و درنهایت باعث شکوفایی هنر معنوی و الهی عصر صفوی گردیده است.
جدول6. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای احترامی، خودشکوفایی هرم مازلو با ساحت معنوی انسان
ساحت اثر | معنوی (تأمین نیازهای احترامی و خودشکوفایی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | کشتی نجات |
|
| |
نام نگارگر | میرزاعلی | |||
رنگ آسمان | آبی لاجوردی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | بالا | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 90/21 | |||
درصد حضور آسمان | 23 درصد | منبع اثر | شاهنامه شاهتهماسبی | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | حضور آسمان لاجوردی در این نگاره که نشان از قدرت لایزال الهی دارد و طلوع خورشید درخشان بر فراز آسمان و بر حضرت امام حسین(بهعنوان کشتی نجات شیعیان)، تکمیلکنندهی توجه به ساحت معنوی انسان در نگارههای عصر صفوی با تفکر قوی شیعی است. |
جدول7. تحلیل نقش آسمان در آثار نگارگری ایرانی برمبنای تطبیق نیازهای احترامی، خودشکوفایی هرم مازلو با ساحت معنوی انسان
ساحت اثر | معنوی (تأمین نیازهای احترامی و خودشکوفایی انسانی) | سطح آسمان در نگاره | اصل نگاره | |
نام اثر | معراج |
|
| |
نام نگارگر | سلطان محمد | |||
رنگ آسمان | آبی لاجوردی | |||
جهت قرارگیری آسمان در نگاره | همه جهات | |||
نسبت سطح آسمان به سطح کل نگاره | 90/57 | |||
درصد حضور آسمان | 60 درصد | منبع اثر | خمسه نظامی | |
تحلیل اثر از منظر حضور آسمان در نگاره | تصویر معراج پیامبر در آسمان به معنای نیاز معنوی انسان و میل به خودشکوفایی و ظرفیت او در نیل به حقیقت است. آسمان در این نگاره، فضای سیر انسان از دنیای مادی به معنویات است و وجود فرشتگان در ترکیب رنگ لاجوردی و طلایی آسمان علاوه بر تأکید بر نور احدیت، بر غنای معنوی آسمان میافزاید. |
نتیجهگیری
انسان از بدو تولد با شکلگیری ساحت مادی و نیازهای فیزیولوژیکی و امنیتیاش رو به رشد مینهد و پس از گذر از دوران نوزادی و شکلگیری شخصیت اولیهاش، کمکم در فضای شناخت ساحت روانی و تأمین نیازهای امنیتی روانی، اجتماعی و همچنین مورداحترام و محبت قرار گرفتن، دیده شدن و عشق ورزیدن، قرار میگیرد. به دلیل کافی نبودن تأمین این نیازها برای انسان به دلیل پاسخگویی به فطرت ازلیاش، ساحت معنوی را با تأمین نیازهای احترامی و خودشکوفایی بهمنزله حس استقلال، رهایی و اتصال به نیرویی ماورایی تجربه مینماید. همه این ساحتها و نیازها در محیطی شکل میگیرد که اساس آن بر مبنای دو عنصر زمین و آسمان بوده و بررسی حضور آسمان، در هنر ایرانزمین و بهویژه در نقاشی در دورهها و مکاتب مختلف و همچنین بررسی حالات و ساحتهای وجودی انسان بهعنوان مهمترین مخلوق خداوند و از طرفی تحلیل معنا و مفهوم بیان آسمان در این هنر از منظر تصویرگر و همچنین بیننده اثر، بیانگر جایگاه ویژه آسمان در جسم و روان انسانها در هر دورهای بوده و بر اثربخشی وجود آسمان بر رفع نیازهای حیاتی انسان تأکید میورزد. این تأکید بهاندازهای است که بخش قابلتوجهی از تصویر را شامل شده و با پسزمینه رنگ آبی یا طلایی بر حضور حداکثری آسمان در زندگی انسانها و نقش محوری آن بر رفع نیازهای مادی و روانی و معنوی او، گاهی حتی بر زمین نیز تسلط دارد. لذا مطابق با جدول 8، هریک از ساحتهای مادی و روانی و معنوی آثار برگزیده نگارگری دوره صفوی بر اساس یک مقایسهی تطبیقی، بررسی گردیده و میانگین درصد حضور آسمان در نگارههای مذکور، به ترتیب برای هریک از ساحتهای مادی و روانی و معنوی، 11.5%، 15.5% و 41.5% میباشد و بیانگر این موضوع است که در این دوره، وجود آسمان بهعنوان یک عنصر کلیدی در فضای معماری بهخصوص در پرورش بعد معنوی انسان، در هنر آنان نیز به تجلی درآمده است.
جدول8. مقایسه تطبیقی ساحتهای مادی، روانی و معنوی حضور آسمان در نگارگری دوره صفوی
ساحت اثر | رنگ آسمان | نسبت سطح آسمان بهکل نگاره | درصد حضور آسمان | میانگین درصد حضور آسمان |
مادی یا فیزیکی | طلایی | 13.96 | 14% | 11.5% |
آبی | 11.122 | 9% | ||
روانی | آبی | 4.1 | 4% | 15.5% |
طلایی | 25.96 | 27% | ||
معنوی | آبی لاجوردی | 21.9 | 23% | 41.5% |
57.9 | 60% |
همچنین شکل 3، مدل نهایی حضور آسمان در زندگی انسان برمبنای ساحات مادی، روانی و معنوی برگرفته از نگارگری عصر صفوی میباشد.
شکل 3. مدل نهایی حضور آسمان در آثار نگارههای دوره صفوی برمبنای ساحات مادی، روانی و معنوی
این مدل که برگرفته از ارزیابی و تحلیلهای پژوهش حاضر میباشد، نشانگر این موضوع است که وسعت آسمان در نگارگریهای مکتب دوره اصفهان، در ساحت مادی، کمتر، در ساحت روانی، متوسط و در ساحت معنوی، بیشتر بوده و رنگ طلایی آسمان عموماً برای بیان تأمین نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی و احترامی انسان و رنگ آبی آسمان، غالبا برای بیان نیازهای اجتماعی و خودشکوفایی او استفاده گردیده است. همچنین، نقش آسمان در نگارههای این عصر در بعد مادی، ایجاد آسایش و در ابعاد روانی و معنوی به آرامش انسان منجر گردیده و آسمان محیط بر وجود انسان در نگارههایی که بیانگر ساحت معنوی انسان هستند، اهمیت نقش آسمان در پرورش معنوی انسان را نشان میدهند. بر همین اساس، میتوان اذعان داشت که آسمان معنوی با ایجاد انگیزه در انسان جهت احترام فردی، احترام اجتماعی، عزتنفس و خودشکوفایی و برقراری ارتباط با عالم بالا ، باعث تأمین نیازهای معنوی انسانها در عصر صفوی و شکوفایی هنر معنوی و الهی این دوران شده است. لذا همانگونه که در مقدمهی پژوهش حاضر، حذف مظاهر طبیعی ازجمله آسمان از فضای زندگی انسان امروز بهعنوان یکی از مهمترین عوامل ایجادکنندهی بیماریهای جسمی و روانی مطرح گردید و از طرف دیگر، اهمیت ورود معماری در سایر هنرها ازجمله نقاشی بهعنوان واسطهای برای عرضهی معنا تبیین گردید، با مشاهده و بررسی اثر حضور آسمان در فضای نگارگری دوره صفوی بهعنوان عصر طلایی هنر و معماری ایران اسلامی، میتوان اذعان داشت که حضور و تجلی آسمان در آثار هنر و معماری امروز، میتواند باعث افزایش کیفیت زندگی در سه ساحت مادی، روانی و معنوی انسان عصر حاضر گردد.
با توجه به گستردگی و اهمیت موضوع آسمان در فضای زندگی و تأمین نیازهای انسان، پیشنهاد میگردد موضوعاتی از قبیل: ارتباط حضور آسمان در فضای معماری و نگارگری سایر مکاتب، همچنین مظاهر تجلی آسمان ازجمله نمادها و عناصری که در معماری ایرانی اسلامی (شمسه، گنبد و ....) نماد آسمان میباشند، در پژوهشهای آتی موردبررسی قرار بگیرند.
فهرست مراجع
1. برهانیفر، سحر؛ موسوی، سید جلیل؛ طلیسچی، غلامرضا؛ و مظهری، محمدابراهیم. (1396). انتقال معنای اثر نقاشی در معماری، بازگویی معنای اثر نقاشی مادام دوسون ویل و مجموعه استودیو در معماری خانه دیوار. باغ نظر، 14(46)، 51-64.
2. بورکهارت، تیتوس. (1386). مبانی هنر اسلامی. (امیر نصری، مترجم). تهران: حقیقت. (نشر اثر اصلی 1992).
3. پاكباز، رويين. (1393). نقاشي ايران از ديرباز تا امروز. تهران: انتشارات شادرنگ.
4. حیدرخانی، مریم. (1394). نقاشی ایرانی در مقام منبع تاریخ معماری ایران. مطالعات معماری ایران، 4(7)، 151-162.
5. سمیعی، امیر؛ خدابخشی، سحر؛ و فروتن، منوچهر. (1395). مطالعه تطبیقی بازنمایی فضای معماری سنتی در آثار نقاشی و معماری معاصر ایران، نمونه موردی، آثار نقاشی پرویز کلانتری و آثار معماری سید هادی میرمیران. آرمانشهر، 9(17)، 63-78.
6. شوالیه، ژان. (1388). فرهنگ نمادها. (سودابه فضائلی، مترجم). تهران: انتشارات جیحون. (نشر اثر اصلی 2006).
7. صفایی پور، هادی؛ معماریان، غلامحسین؛ و بمانیان، محمدرضا. (1392). بررسی نقش آسمانه در شخصیت بخشی به فضا در معماری اسلامی ایران. کتاب ماه هنر، 16(180)، 12-20.
8. ضرغام، ادهم؛ و حیدری، الهام. (1393). بررسی آسمان در نگارگری از آغاز تا سده دهم هجری. پیکره، دانشکده هنر دانشگاه شهیـد چمــران اهـواز، 3(6)، 25-40.
9. فروتن، منوچهر. (1389). زبان معمارانه نگاره هاي ايراني (بررسي ويژگي هاي نگاره هاي ايراني به عنوان اسناد تاريخي معماري اسلامي ايران). هویت شهر، 4(6)، 131-142.
10. گروت، لیندا؛ و وانگ، دیوید. (1386). روشهای تحقيق در معماري. (عليرضا عيني فر، مترجم). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلی 2002).
11. کریمیان، حسن؛ و جایز، مژگان. (1386). تحولات ایران عصر صفوی و نمود آن در هنر نگارگری. مطالعات هنر اسلامی، 4(7)، 65-88.
12. گودرزی، مرتضی؛ و حلیمی، نگاره. (1385). پژوهشی پیرامون طبیعت در نگارههای ایرانی. خیال شرقی، 2(3)، 84-86.
13. نصر، سید حسین. (1373). عالم خیال و مفهوم فضا در مینیاتور ایرانی. هنر، 14(26)، 79-86.
14. نصر، سید حسین. (1375). هنر و معنویت اسلامی. (رحیم قاسمیان، مترجم). تهران: دفتر مطالعات دینی هنر. (نشر اثر اصلی 1990).
15. نقیزاده، محمد. (1380). ساحتهای حیات و مراتب هنر. نامه فرهنگ، 9(42)، 157-167.
16. نقیزاده، محمد. (1391). تاملی در شناخت مبانی مسکن اسلامی ایرانی. کتاب ماه (هنر)، 15(170)، 38-55.
[1] * این مقاله برگرفته از رساله دکترای نگارنده اول با عنوان « بازآفرینی معماری ایران، مبتنی بر حضور و تجلی آسمان در فضای معماری با روخوانی معماری شیوه اصفهانی» است که به راهنمایی دکتر سید غلامرضا اسلامی و مشاوره دکتر ایرج اعتصام، در دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام گرفته است.
[2] ** دانشآموخته دکتری معماری، گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
Email: zs.hosseini@srbiau.ac.ir
[3] ***استاد گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران. (مسئول مکاتبات)
Email: gheslami@ut.ac.ir
[4] **** استاد گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
Email: i.etessam@srbiau.ac.ir