چکیده سکونتگاههای غیر رسمی بعنوان بافتهای مساله دار همواره دارای ظرفیت بالقوه و بالفعل مردمی است که لزوم شناخت ابعاد و ماهیت، و سپس به کارگیری آن در نظام مدیریت شهری جهت ساماندهی ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده که نتیجه آن تحقق توسعه پایدار شهری است. در راستای حل مسائل این گو چکیده کامل
چکیده سکونتگاههای غیر رسمی بعنوان بافتهای مساله دار همواره دارای ظرفیت بالقوه و بالفعل مردمی است که لزوم شناخت ابعاد و ماهیت، و سپس به کارگیری آن در نظام مدیریت شهری جهت ساماندهی ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده که نتیجه آن تحقق توسعه پایدار شهری است. در راستای حل مسائل این گونه سکونتگاه ها برنامه ریزی دقیق و صحیحی به منظور ساماندهی و توانمندسازی آنها ضروری می باشد. شهر اسلامشهر در استان تهران یکی از این سکونتگاه های غیر رسمی است که تحت تاثیر نظام اجتماعی اقتصادی کشور و کلان شهر تهران، تغییرات زیادی را بر پیکره خود بخصوص از دهه 1350 به بعد شاهد بوده است. شناخت روند شکل گیری و ویژگیهای اجتماعی – اقتصادی و کالبدی سکونتگاه غیر رسمی اسلامشهر به عنوان یک کل و محله مظفریه به عنوان جزئی از آن و ارائه و تدوین برنامه ای جهت ساماندهی و توانمند سازی آن مورد توجه این پژوهش می باشد. روش انجام این پژوهش از نوع پیمایشی با روش گرداوری اطلاعات بصورت اسنادی و میدانی(پرسش نامه) می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد در مناطق و محلات غیررسمی محلات هدف اسلامشهر پدیده فقر با همه ابعاد آن مشاهده می شود طرحهای توانمندسازی این محلات نیز هم به موضوع مشارکت ساکنان و هم نگرش همه جانبه و به اقدامات ضروری اقتصادی، اجتماعی، کالبدی برای تغییر وضع موجود اشاره شده است که در شرایط کنونی و علی رغم تفاوت های قومی، تنوع فرهنگی می توان شاهد تمایل 69 درصدی خانوارهای نمونه به انجام فعالیت های اجتماعی و مذهبی و ... در محله مظفریه می باشیم که این امر نشاندهنده افزایش پتانسیل این محله جهت توانمند سازی آن از لحاظ مشارکت مردمی می باشد و مدیران شهری باید بستر لازم برای بسیج نیروهای مردمی را فراهم نماید.
پرونده مقاله
شهرها همچون موجودات زنده، نیازمند گسترش و رشد هستند و هنگامی که این خصوصیت را از دست بدهند، عمرشان به پایان خواهد رسید. با این وجود، همچون هر موجود زنده ای اگر این رشد و گسترش به صورت غیر عادی و جهشی صورت بگیرد، نتیجه ای جز نابودی و از هم گسیختگی کالبد فیزیکی و اجتماعی چکیده کامل
شهرها همچون موجودات زنده، نیازمند گسترش و رشد هستند و هنگامی که این خصوصیت را از دست بدهند، عمرشان به پایان خواهد رسید. با این وجود، همچون هر موجود زنده ای اگر این رشد و گسترش به صورت غیر عادی و جهشی صورت بگیرد، نتیجه ای جز نابودی و از هم گسیختگی کالبد فیزیکی و اجتماعی شهر نخواهد داشت. به همین منظور، این بررسی در نظر دارد، شرایط توسعه شهر اهواز را در چند دهه اخیر مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که آیا این توسعه با الگوی بهینه گسترش کالبدی هماهنگ بوده است و یا خیر و اصولا چگونه میتوان در مسیر مناسب در این زمینه گام برداشت. روش تحقیق در این بررسی توصیفی و تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز از اسناد و مدارک ادارای و کتابخانه ای، نقشه ها، عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای به دست آمده است. داده های به دست آمده از این طریق با استفاده از روش ها و مدل های مختلف علمی و از جمله ضرایب جینی، آنتروپی و موران مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که گسترش این شهر از مرکزیت بخصوصی برخوردارنبوده و الگوی گسترش آن از نوع تصادفی و افقی است. بنابراین برای آن که شهر به سمت الگوی بهینه گسترش کالبدی حرکت نماید بایستی به سمت تمرکز پیش رفته و افزایش جمعیت شهری بصورت درون ریزی جمعیت صورت گیرد تا از گسترش بی حد این شهر جلوگیری به عمل آید و شهر بصورتی فشرده و متراکم(الگوی بهینه) رشد نماید.
پرونده مقاله