عدم تعادل فضایی و توسعه فیزیکی ناموزون در گستره مناطق به ویژه در محدودة شهرهای بزرگ، باعث شده پایش تغییرات کاربری زمین و هدایت آن در راستای کاهش آثار سوء در کوتاه مدت و بلند مدت اصلی ترین دغدغه سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری ارا چکیده کامل
عدم تعادل فضایی و توسعه فیزیکی ناموزون در گستره مناطق به ویژه در محدودة شهرهای بزرگ، باعث شده پایش تغییرات کاربری زمین و هدایت آن در راستای کاهش آثار سوء در کوتاه مدت و بلند مدت اصلی ترین دغدغه سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. هدف از این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی زراعی شهرستان شهریار با سه روش حداکثر احتمال (MLC)، شبکه عصبی (NNC) و ماشین بردار پشتیبان (SVM)، طی بازة زمانی (1366- 1388) با استفاده از داده های رقومی لندست است. نتایج تحقیق نشان داد که توسعه شهری منطقة طی دورة 22 ساله، روندی افزایشی ولی اراضی کشاورزی روندی کاهشی داشته است. تغییرات کاربری کشاورزی با روش های ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی و حداکثر احتمال، نشان داد که این کاربری به ترتیب به میزان 37، 26 و 25% کاهش داشته است. همچنین نتایج روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی به ترتیب نشان دهنده افزایش 57 و 41 درصدی کاربری های شهری بوده، در حالی که روش حداکثر احتمال، کاهش 4 درصدی این کاربری را نشان می دهد، که نشان دهنده ضعف برآوردهای محاسباتی این روش می باشد.
پرونده مقاله
در این مطالعه ابتدا با استفاده از مدل مرسوم کاربری توریسم و 5 پارامتر اکولوژیکی (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، پوشش گیاهی و خاک)، مناطق مناسب برای استفاده تفرجی به دو شکل متمرکز و گسترده در پارک جنگلی شوراب شناسایی گردید. نتایج نشان داد که 447/46 هکتار از سطح پارک توان چکیده کامل
در این مطالعه ابتدا با استفاده از مدل مرسوم کاربری توریسم و 5 پارامتر اکولوژیکی (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، پوشش گیاهی و خاک)، مناطق مناسب برای استفاده تفرجی به دو شکل متمرکز و گسترده در پارک جنگلی شوراب شناسایی گردید. نتایج نشان داد که 447/46 هکتار از سطح پارک توان تفرج گسترده طبقه 1، 244/14 هکتار توان تفرج گسترده طبقه 2 و 401/515 هکتار توان تفرج متمرکز طبقه 2 است. با بررسی های مختلف مشخص شد که یکی از مشکلاتی که سبب افزایش ناهنجاری در طبیعت پارک می شود، عدم توجه به کلیه عوامل اساسی مؤثر در تعیین قابلیت تفرجی پارک (امکانات تفریحی و منابع آبی) می باشد. به همین منظور برای ارزیابی استفاده گردشگران از مکان های تفرجی از مصاحبه حضوری با پرسش نامه استفاده گردید. همزمان با این ارزیابی و به منظور تهیه نقشه منابع آبی و امکانات پارک، کلیه نقاط مربوط به منابع آبی و امکانات پارک شناسایی شده و با GPS ثبت شد. نتایج نشان داد استفاده مردم از پارک مطابق طبقه بندی صورت گرفته نبوده و تفرج با امکانات و منابع آبی پارک ارتباط مستقیم دارد. لذا این فاکتورها به عنوان لایه های اطلاعاتی مثبت با نقشه توان تفرجی به دست آمده رویهم گذاری شده و نقشه نهایی توان تفرجی پارک بر اساس این عوامل به دست آمد. نتایج نهایی نشان داد که روش متداول با وجود کارآیی بسیار، به دلیل در نظر نگرفتن کلیه عوامل مؤثر در تفرج، نیاز به وارد کردن لایه های اطلاعاتی دیگری علاوه بر عوامل اکولوژیکی دارد. همچنین با دخالت فاکتورهای منابع آبی و امکانات توجه در مدل نهایی توان تفرجی، نقشه امکان توسعه برای طبقات تفرجی متمرکز درجه یک و دو تهیه گردید. نتایج حاصل از این نقشه ها نشان داد که بر اساس وسعت مکانی در جهت ارتقاء طبقات تفرجی منطقه برای طبقه متمرکز درجه یک، هفت اولویت و برای طبقه متمرکز درجه دو نیز سه اولویت وجود دارد.
پرونده مقاله
هدف از این مطالعه بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی دشت سیرجان با استفاده از روشهای زمین آماری در دوره آماری 1375 تا 1385 است. دادههای سطح ایستابی مربوط به 30 حلقه چاه منطقه جمع آوری گردید. پس از کنترل کیفیت، صحت و بررسی نرمال بودن داده ها، سطح ایستابی با اس چکیده کامل
هدف از این مطالعه بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی دشت سیرجان با استفاده از روشهای زمین آماری در دوره آماری 1375 تا 1385 است. دادههای سطح ایستابی مربوط به 30 حلقه چاه منطقه جمع آوری گردید. پس از کنترل کیفیت، صحت و بررسی نرمال بودن داده ها، سطح ایستابی با استفاده از روشهای قطعی توان دهی عکس فاصله، روش چندجملهای محلی، روش چندجملهای جهانی با توانهای 1، 2 و 3، روش توابع پایه شعاعی (اسپلاین کاملاً منظم، اسپلاین با کشش، مولتی کوادریک، مولتی کوادریک معکوس، اسپلاین صفحه نازک) و روشهای کریجینگ معمولی، کریجینگ ساده و کریجینگ گسسته میانیابی گردید. انتخاب بهترین روش میانیابی با استفاده از معیارهای میانگین خطا، مجذور میانگین مربعات خطا و ضریب تبیین انجام و نقشههای پهنه بندی مکانی در دوره مطالعه ترسیم شد. نتایج نشان داد که واریوگرام مدل گوسین با ضریب تبیین 7/0 به عنوان بهترین مدل برازش شده به ساختار فضایی دادهها و روش چندجملهای محلی و روش کریجینگ معمولی به ترتیب با داشتن مجذور میانگین مربعات خطا 6/43 و 85/23، بهترین روش میانیابی میباشند. نتایج همچنین نشان داد که روش کریجینگ معمولی با تغییرنما گوسی در مقایسه با سایر روشهای بکار رفته، برای برآورد عمق سطح ایستابی آب زیرزمینی در هر دو دوره آماری دقت بیشتری دارد. پهنه بندی با روش کریجینگ معمولی نشان داد که سطح آب زیرزمینی در بیشتر نقاط دشت در دوره مطالعه افت داشته است. حداکثر این افت معادل 40 متر و به طور متوسط 15 متر می باشد. در نقاط غربی دشت سطح آب افزایش پیدا کرده که باعث تغییر جهت آب از سمت سفره آب شور غرب به سمت سفره آب شیرین و کاهش کیفیت سفره آب زیرزمینی دشت سیرجان شده است.
پرونده مقاله
فناوری سنجش از ابزاری برای شناسایی و بررسی تغییرات رخسارههای ژئومرفیک است. تهیة نقشههای ژئومرفیک و آشکارسازی تغییرات یکی از ارکان اصلی جهت اجرای طرحهای مربوط به ارزیابی قابلیت اراضی است. در این تحقیق تغییرات رخسارههای ژئومرفیک مخروطه دلتایی زاینده رود در بازه زمانی چکیده کامل
فناوری سنجش از ابزاری برای شناسایی و بررسی تغییرات رخسارههای ژئومرفیک است. تهیة نقشههای ژئومرفیک و آشکارسازی تغییرات یکی از ارکان اصلی جهت اجرای طرحهای مربوط به ارزیابی قابلیت اراضی است. در این تحقیق تغییرات رخسارههای ژئومرفیک مخروطه دلتایی زاینده رود در بازه زمانی 27 ساله با استفاده از تصاویر ماهوارهای MSS (1975) و ETM+ (2002)، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و مطالعات میدانی، مورد بررسی قرار گرفت. تصویر ماهوارهای +ETM به روش نزدیک ترین همسایه با درصد خطای 15/0 و تصویر ماهوارهای MSS با درصد خطای 18/0 تصحیح هندسی گردید. برای هر تصویر با استفاده از پروفیل طیفی و شاخص PCA بهترین ترکیبات رنگی کاذب تهیه گردید. پس از استرچ خطی با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده نقشه رخسارههای هر دو تصویر با دقت کلی62% (MSS 1975) و دقت کلی 74% (ETM+ 2002) تهیه گردید. نقشههای حاصله با استفاده از روش مقایسه بعد از طبقه بندی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رخساره زمین های پف کرده از 13 کیلومتر مربع (MSS 1975) به 26 کیلومتر مربع (ETM+ 2002)، و رخساره پهنه ماسهای- رسی نیز از 45 به 52 کیلومتر مربع افزایش وسعت داشته است. در حالی که بقیه واحدها به دلیل حاکم بودن شرایط خشکسالی و در پارهای از موارد تغییر کاربری اراضی با کاهش مساحت مواجه بودهاند.
پرونده مقاله
اراضی ساحلی استان بوشهر به علت موقعیت ویژه در صادرات و واردات دریایی، وجود ذخایر نفت و گاز، کشاورزی، وجود نیروگاه هستهای، شرایط مناسب صید و صیادی و جاذبه های گردشگری از اهمیت راهبردی و اقتصادی بالایی برخوردار است. از این رو می بایست از روش های نوین جهت پایش و مدل سازی چکیده کامل
اراضی ساحلی استان بوشهر به علت موقعیت ویژه در صادرات و واردات دریایی، وجود ذخایر نفت و گاز، کشاورزی، وجود نیروگاه هستهای، شرایط مناسب صید و صیادی و جاذبه های گردشگری از اهمیت راهبردی و اقتصادی بالایی برخوردار است. از این رو می بایست از روش های نوین جهت پایش و مدل سازی تغییرات در این مناطق استفاده نمود. هدف از این مطالعه، پایش و مدل سازی تغییرات کاربری اراضی در یک دوره 23 ساله (1367-1390) با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و زنجیره مارکف در محیط اکستنشن مدل ساز تغییرات اراضی (LCM) می باشد. بدین منظور از هفت متغیر، سه زیرمدل و دوره واسنجی 1379-1384 جهت مدل سازی تغییرات کاربری اراضی سال 1390 استفاده گردید. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آماره کاپا، نقشه پوشش اراضی سال 1395 با استفاده از دوره واسنجی 1390-1384 پیش بینی شد. نتایج نشان داد که در طول دوره مطالعه، تغییرات شدید از اراضی باز به اراضی کشاورزی و رهاسازی زمین های کشاورزی در منطقه مشاهده گردید. از سال 1367 تا 1384 به میزان 76/19715 هکتار به وسعت اراضی کشاورزی افزوده شده و بین سال های 1384 تا 1390 تنها 48/14% از کاربری کشاورزی بدون تغییر مانده است و وسعت زیادی از کشاورزی رهاسازی شده است. از دیگر نتایج این تحقیقی توسعه زیاد کاربری شهری (33/17760 هکتار) است. در این مطالعه LCM توانست 76/0 از تغییرات را بدرستی پیش بینی نماید. به طوری که در سال 1395 به میزان 12000 هکتار افزایش وسعت در توسعه شهری منطقه پیش بینی شده است.
پرونده مقاله
افزایش روزافزون جمعیت، توسعه پدیده شهرنشینی و نیاز به تأمین مناطق جدید مسکونی و منابع غذایی برای انسان ها باعث تشدید روند تغییر کاربری اراضی در نقاط مختلف جهان شده است. هدف این مقاله بررسی روند تغییر کاربری اراضی در 25 سال اخیر در شهرستان اردبیل می باشد. در این تحقیق، ا چکیده کامل
افزایش روزافزون جمعیت، توسعه پدیده شهرنشینی و نیاز به تأمین مناطق جدید مسکونی و منابع غذایی برای انسان ها باعث تشدید روند تغییر کاربری اراضی در نقاط مختلف جهان شده است. هدف این مقاله بررسی روند تغییر کاربری اراضی در 25 سال اخیر در شهرستان اردبیل می باشد. در این تحقیق، از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور و روش های آماری، تغییر سطح کاربری های اراضی مختلف براساس تفسیر تصاویر ماهواره ای لندست در سه دوره زمانی 1366، 1377 و 1390 بررسی گردید. پس از انجام تصحیحات هندسی و اتمسفری، محدودة مورد نظر با استفاده از نقشه های رقومی زمین مرجع شد. سپس نقاط تعلیمی برای هر یک از طبقات کاربری به تعداد کافی و با پراکنش مناسب اخذ گردید و با استفاده از طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال تشابه بهترین ترکیب باندی انتخاب و نقشه کاربری اراضی منطقه برای سال های 1366، 1377 و 1390 تهیه شد. با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا صحت نقشه های تولیدی تعیین گردید. نتایج نشان داد که سطح کاربری های زراعت آبی، باغات، مناطق مسکونی، صنعتی و نیز اراضی بایر در فاصله سال های 1366 تا 1390 افزایش یافته و در مقابل سطح کاربری های جنگل، مرتع و اراضی دیم روندی کاهشی داشتهاند. به طوری که در دوره 1366 تا 1377 سطح اراضی مرتعی 20/10% و سطح جنگل ها 5/0% کاهش یافته است. سطح اراضی دیم 62/5%، سطح اراضی زراعی آبی 8/1% و اراضی بایر 8/1% افزایش یافت. در دوره 1377 تا 1390 سطح اراضی مرتعی 9/7%، سطح اراضی دیم 52/11% و سطح جنگل ها 69/3% کاهش یافته است. سطح اراضی زراعی آبی 2/1% و اراضی بایر 7/17% افزایش یافته است. ضریب کاپا برای نقشههای سال های 1987، 1998 و 2010 به ترتیب 81/0، 87/0 و 89/0 بود.
پرونده مقاله
امروزه بیابان زایی به عنوان یک مشکل اساسی در خیلی از نقاط دنیا مطرح می باشد. یکی از روش ها برآورد میزان بیابان زایی، مدل مدالوس می باشد. در این تحقیق شدت بیابان زایی دشت شمیل در شمال شرقی شهرستان بندرعباس که یکی از مراکز عمده کشاورزی استان هرمزگان می باشد، با استفاده از چکیده کامل
امروزه بیابان زایی به عنوان یک مشکل اساسی در خیلی از نقاط دنیا مطرح می باشد. یکی از روش ها برآورد میزان بیابان زایی، مدل مدالوس می باشد. در این تحقیق شدت بیابان زایی دشت شمیل در شمال شرقی شهرستان بندرعباس که یکی از مراکز عمده کشاورزی استان هرمزگان می باشد، با استفاده از مدل مدالوس مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا چهار معیار (اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت) و معیار منطقه ای آب زیرزمینی که در روند بیابان زایی منطقه مؤثر بوده، انتخاب گردید. برای هر کدام از معیارها در مدل مدالوس شاخص هایی تعریف شده است. لایه های اطلاعاتی شاخص های مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی در نرم افزار ArcGIS®9.3 تهیه شد. این اطلاعات بر اساس روش مدالوس امتیاز دهی شده و از میانگین هندسی شاخص های هر یک از معیارها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه تهیه گردید. نتایج نشان داد که 27/68% منطقه در کلاس بحرانی (ج)، 07/30% منطقه در کلاس بحرانی (ب)، 02/1% منطقه در کلاس بحرانی (الف) و 67/0% منطقه در کلاس شکننده (ج) قرار دارند. از بین معیارهای مورد مطالعه معیار کیفیت اقلیم به عنوان نامناسب ترین و معیار کیفیت پوشش گیاهی هم به عنوان مناسب ترین معیار مشخص شدند.
پرونده مقاله