تحلیلی بر نقش سرمایه اجتماعی در افزایش زیست پذیری محلات شهری مطالعه موردی شهر سراب
محورهای موضوعی : مقالات تحلیلی جغرافیایی و محيطيمهری امینی پور 1 , میر سعید موسوی 2 , حسن ستاری ساربانقلی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2 - دانشیار گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3 - دانشیار گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
ترکیب و چینش فضا برای سرمایه اجتماعی قبل از هر چیز بر منطقی تکیه میکند که حاکی از استقلال و خودآیینی فضا - مکان جغرافیایی است. به عبارت دیگر فضای جغرافیایی مبتنی بر انگارة کانتی ظرف پدیده های اجتماعی – اقتصادی و معلول کنشگری حوزه های غیر فضایی نیست بلکه آغاز گر بسیاری از کنشها است. کنش زیست پذیری شهری به مثابه کالایی عمومی و فضامند، در واقع محصول مناسباتی همانند سرمایه اجتماعی است. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی پیش می رود و با استفاده از آزمون های آماری ربط و پیوست متغیر سرمایه اجتماعی به زیست پذیری شهر سراب را مورد سنجش قرار می دهد. ابزار تحقیق پرسشنامه که به روش نمونه گیری تصادفی ساده به سنجش تاثیر شاخص های متغیر سرمایه اجتماعی بر زیست پذیری شهر سراب پرداخته ایم. نتایج آزمون رگرسیونی حاکی از این است که زیست پذیری شهر سراب از تغییرات سرمایه اجتماعی متاثر می شود.
akhbari M, ebrahimi H. Domestic policy variables affecting the geopolitical environment around the republic Islamic Republic of Iran(Case Study: Caspian Sea Countries. Journal of Geographical space, No. 76, Vol. 21, PP:119-133. [In Persian]
Aulia, D. N. (2016). A framework for exploring livable community in residential environment. Case study: public housing in Medan, Indonesia. Procedia-social and behavioral sciences, 234, 336-343
Andrews R.( 2008), Civic Engagement, Ethnic Heterogeneity and social capital in urban areas: evidence from England, urban affairs review, Vol.44, No.3,pp: 428- 440
Besser T.( 2009), Changes in small town social capital and civic engagement, Rural studies, No.25, p: 185-193 Blanco H., Cambell T.(2006), social capital of cities: emerging networks of horizontal assistance, available at: www.elsevier.com
Castells., M.,(210), Network society: the age of information, economy, society and culture, trans by, Aligoliyan, A., Khakbaz, A., Paya,A., Tarh-e- No Press.[in parsian]
Chuang Y.C, Chuang K.Y,(2008), Gender differences in relationships between social capital and individual smoking and drinking behavior in Taiwan, Social science and Medicine, No.67,pp: 1321- 1330
Gutberlet, J. (2023). Grassroots eco-social innovations driving inclusive circular economy. Detritus, (22), 3, 2-12.
Harper R., Kelly M.(2003), Measuring social capital in the united kingdom, available at: statistics,gov.uk/social capital
Harvey, D., (2003), social justice and the city, translated by Farrokh Hesamian , Mohammadreza Haeri, Behrooz Monadizade, Press of urban planning company , second print . [in Persian]
Harm Kaal,(2011), A comprehensive concept of social innovation and its implications for the local context–on the growing importance of social innovation ecosystems and infrastructures. European planning studies, 28(3), 454-474.
Huang J., Brink M.V.D, Groot W.(2009), A meta- analysis of the effect of education on social capital, Economics of education review, No.28,pp: 454-464
Doost Mohammadian, H., & Rezaie, F. (2019). Sustainable innovative project management: Response to improve livability and quality of life: Case studies: Iran and Germany. Inventions, 4(4), 59.
Field J., (2009), Social Capital, translated by, Ghaffari, G., and Ramezani, H., Published by Kavir. [in Persian]
Ishihara H., Pascuala U.(2009), social capital in community level environmental governance: a critique, ecological economics, No.68,pp: 1549-1562
Mohan J., Twigg L.,Barnard S., Jones K.(2005), Social capital, geography and health: a small- area analysis for England, Social science and Medicine,No.60, pp: 1267-1283
Palatzo, P., (2011), Urban Renewal, Community and Participation, Theory, Policy and Practice, Publisher: Springer; 1st Ed.
Patrik ., T., F., (2002), welfare Theory, what is the social plicy? Trans by Homayunpoor, H., Gam e No Press, 1st print[in Persian] ,
Piri I., (2011), scientific explanation of good governance and communicative efficiency, the case of study city system of east Azarbaijan, ph.D thesis . university of Tabriz. [in Persian]
Poortinga W.(2006), social relations or social capital? Individual and community health effects of bonding social capital, social science and medicine, No.63, pp: 255- 270
Sen A. (2009), Development as freedom, Oxford university press
Setijanti&others, P., (2014), A new approach to measuring the liveability of cities: the Global Liveable Cities Index. World Review of Science, Technology and Sustainable Development, 11(2), 176-196.
Shomali, M., Hajializadeh, J., Hamidzadeh khiyavi, S., Nazmfar, H., (2002), Assessing the Suitability of Tabriz Metropolitan Development with Urban Livability Approach, Journal of Geographical space, No. 79. Vol. 22.PP: 157-183. [in Persian]
Snelgrove W.J, Pikhart H. Stafford M.(2009), A multi level analysis of social capital and self – rated health: evidence from the British household panel survey, social science and medicine, No.68, pp: 1993- 2001
Suzuki E., Takao S. Subramanian SV., Kumatsu H., Doi H., Kawachi I. (2010), Does low work place social capital have detrimental effect on worker’s health? Social science and Medicine, No.70, pp: 1367- 1372
Swoodhooz, .( 2016), Contextual social capital as a risk factor for poor self – related health: A multi level analysis, Social science and Medicine, N. 66, pp: 2268-2280
Tajbakhsh, K., (2006), social capital, trust, Democracy and development, translated by Afshin Khakbaz, Hassan Pouyan, Shirazeh press. [in Persian]
Titeca K., Vervisch T.(2008), The dynamics of social capital and community associations in Uganda: linking capital and its consequences, world development, Vol.36,No.11,pp: 2205-2222
Walstrom C. Svendsen G. Lind H. (2008), On the capitalization and cultivation of social capital: towards a neo- capital general science?, socio- economics, No.37,pp: 1495-1514
Zhang X.,Fan SH.,Zhang L.,Huang J.(2004), Local governance and public goods provision in rural China, Public Economics,No.88,pp: 2857-2871
مجله علوم جغرافيايي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد، دوره 20، شماره 47، تابستان 1403، صص 81-63
تحلیلی بر نقش سرمایه اجتماعی در افزایش زیست پذیری محلات شهری
مطالعه موردی شهر سراب
دانشجوی دکتری، گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
میر سعید موسوی
دانشیار گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران(نویسنده مسئول)
mirsaiid@gmail.com
حسن ستاری ساربانقلی
دانشیار گروه شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
دريافت: 20/1/1403 پذيرش: 15/2/1403
چکیده
ترکیب و چینش فضا برای سرمایه اجتماعی قبل از هر چیز بر منطقی تکیه میکند که حاکی از استقلال و خودآیینی فضا - مکان جغرافیایی است. به عبارت دیگر فضای جغرافیایی مبتنی بر انگارة کانتی ظرف پدیده های اجتماعی – اقتصادی و معلول کنشگری حوزه های غیر فضایی نیست بلکه آغاز گر بسیاری از کنشها است. کنش زیست پذیری شهری به مثابه کالایی عمومی و فضامند، در واقع محصول مناسباتی همانند سرمایه اجتماعی است. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی پیش می رود و با استفاده از آزمون های آماری ربط و پیوست متغیر سرمایه اجتماعی به زیست پذیری شهر سراب را مورد سنجش قرار می دهد. ابزار تحقیق پرسشنامه که به روش نمونه گیری تصادفی ساده به سنجش تاثیر شاخص های متغیر سرمایه اجتماعی بر زیست پذیری شهر سراب پرداخته ایم. نتایج آزمون رگرسیونی حاکی از این است که زیست پذیری شهر سراب از تغییرات سرمایه اجتماعی متاثر می شود.
کلید واژه: سرمایه اجتماعی، زیست پذیری، فضای شهری، کالای عمومی، سراب
مقدمه
در طول چند دههی گذشته، اکثر شهرها در سراسر جهان با رشد بیسابقه جمعیت و صنعتی شدن، گسترش سریعی را تجربه کردهاند (Aulia, 2016: 337 ) شهرها میتوانند برای مردم جذاب باشند زیرا کیفیت زندگی راحت و پایدار را با فرصتهای مختلف از جمله اشتغال، تحصیل و فرهنگ را تضمین میکنند که بر افزایش زیست پذیری شهری تاثیر می گذارد (Mallick, 2021: 1). حدود 55٪ از جمعیت جهان در حال حاضر در مناطق شهری زندگی می کنند که تنها کمتر از 1٪ از مساحت زمین را تشکیل میدهند (Doost Mohammadian et al, 2019: 59) با این حال، گسترش سریع و برنامهریزی نشده شهری، چالشهای جدی برای رشد شهرها نیز ایجاد کردهاست. پراکندگی شهری و حومه نشینی ، زیرساختها و تراکم ترافیک را افزایش داده است و باعث گسترش فیزیکی شهرها شدهاست(McDonald et al, 2011:, Park et al, 2011: 105). زیست پذیری شهری به فضا – مکان پیوند می خورد و بدون چشم انداز شهری مطلوب و طراحی محیطی در مقیاس انسانی زیست پذیری شهری به وجود نخواهد آمد. تحقیق در خصوص زیست پذیری درسالهای اخیر به عنوان یک موضوع کلیدی شهری در دنیا مطرح می باشد(Harm Kaal,2011:27) و یک شرایط آرمانی است که به واسطه آن شهر توانایی ایجاد یک زیستگاه مناسب برای فراهم نمودن یک زندگی با کیفیت و لذت بخش می باشد و یک کاربرد اجرایی در پایدارسازی بافت های شهری دارد( Setijanti&others,2014:211). ترکیب و چینش فضا برای سرمایه اجتماعی قبل از هر چیز بر منطقی تکیه میکند که حاکی از استقلال و خودآیینی فضا - مکان جغرافیایی1 است. به عبارت دیگر فضای جغرافیایی مبتنی بر انگارة کانتی ظرف پدیده های اجتماعی – اقتصادی و معلول کنشگری حوزه های غیر فضایی نیست بلکه آغاز گر بسیاری از کنشها است. افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش نامطلوبیت های اجتماعی با مطلوبیت عناصر فضایی همانند تراکم، منظر شهری، نورپردازی مناسب، نوع محله و .... شدت می یابد و در نهایت کیفیت زندگی و حس مکانی و تعلق اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد. تمام پدیده های اجتماعی متحمل بعدی فضایی هستند. مقولة سرمایه اجتماعی نیز مسبوق به همین قاعده دارای بعدی فضایی و جغرافیایی است. با توجه به شهرنشینی گسترده و تبدیل شدن آن به الگوی غالب زیستی (Field, 2009: 88) و حتی شکل گیری پدیده هایی همچون جهان شهرها (Geddes, 1915; Sassen,1991) و مادر شهرهایی که میلیونها انسان را به همراه طیف گسترده و بسیار متنوعی از کارکردها و فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی درون خود جای داده اند توجه به شبکه های مدنی و اجتماعی برای تداوم وضعیت زیست پذیری و کیفیت زندگی بسیار اساسی است. فضاهای شهری در دوران متاخر چرخش های متعددی را از منظر هستی شناختی از سر گذرانده اند. شهر به مثابه امر جمعی و ابژکتیو محمل این تحول هستی شناختی است از این رو فضای شهرها در اثر تغییرات گسترده و شتابان در فرآیند جمعیت پذیری و الگوی سکونت و افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی در بسترهای جغرافیایی به توجه بیشتری نیاز دارد (Shomali et al , 2022: 158) و مکان ها و فضاهای جغرافیایی دارای موقعیت و محتوای ویژه ای هستند (Akhbari and Ebrahimi, 2021: 122). تحول هستی شناختی فضا، آشفتگیِ معرفت شناختی ناشی از دگرگونی عملکردی و آشکار شدن زوایای دیگری از وجود و ماهیت فضا است(Piri, 2011: 16). فرماسیون سرمایه اجتماعی در طول زمان و در بستر فضا- مکانی مخصوصا محلات شهری به مثابه یک "رویداد"2 رخ می دهد و تاثیرات اجتماعی – اقتصادی و همچنین منابع اصلی و ساز و کارهای گرد آوری آن علت اصلی مطالعات انبوه و فراوانی است که مخصوصا از دهه 1990 روی این مفهوم صورت گرفته است(Huang and et al,2009:454) و در طول دو دهه گذشته تحقیقات زیادی رابطه بین سرمایه اجتماعی و موفقیت تحصیلی، کارایی، حکمروایی، توسعه اقتصادی و بسیاری از پدیده های دیگر را نشان داده است(Snelgrove and et al,2009: 1993). این مفهوم اغلب به همراه مشارکت مدنی و موازی با شبکه های همکاری و یکپارچگی است اما مفاهیم بسیار انتزاعی دیگری همراه سرمایه اجتماعی است که عبارتند از: انسجام، اعتماد، معامله به مثل و کارایی نهادی(Franke,2005:1). مفهوم مرکزی آن این است که مردم از طریق مشارکت در زندگی جمعی، عضو گروههایی می شوند که هویت، هنجارها، اعتقادات و اولویتهای شان را منعکس کرده و در عین حال هم به این هنجارها شکل می دهند (Suzuki et al, 2010:). رابرت پوتنام بیشترین سهم را در عمومی کردن و مفهوم سازی سرمایه اجتماعی دارد که توانست آنرا از حالت انتزاع در اندیشه اجتماعی و اقتصادی نجات بخشد(Mohan and et al,2005:1267, Harper and et al, 2003:2 ، Field, 2018: 12 ، Tajbakhsh, 2010: 11). مطالعه او درباره دموکراسی، سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی در ایتالیا، تمایل عمومی شدیدی نسبت به قابلیت سرمایه اجتماعی در بهبود کیفیت زندگی و تسهیل التزام مدنی بوجود آورد(Besser,2009:185.).
پیشینه تحقیق
پورمحمدی و همکاران(1390) در نوشتاری تحت عنوان «تحلیلی بر دگرگونی کیفی سرمایه اجتماعی در نظام شهری نمونه موردی: نظام شهری استان آذربایجان شرقی» سرمایه اجتماعی مفهومی چند بعدی و یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی است که در سالهای اخیر توسط سازمانهای بین المللی تلاشهای زیادی به منظور تبیین آن و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی صورت گرفته است. ولی در ادامه به این نتیجه می رسد که بین نوع سرمایه اجتماعی با اندازه شهر رابطه وجود دارد. بدین ترتیب که با افزایش اندازه شهر گسترش معکوسی در سرمایه اجتماعی اتصالی اتفاق می افتد.
تاج بخش(1392) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی سرمایه اجتماعی بین حاشیه نشینان شهر ایلام» مینویسد مطابق با نظریات پوتنام و فوکویاما مشارکت افراد در امور شهری به منظور گسترش اعتماد اجتماعی، رشد و گسترش و تقویت مشارکت رسمی می تواند به ارتقای سرمایه اجتماعی در مجموع و در مناطق حاشیه نشین منتهی گردد.
کوئین (2002) در پژوهشی تحت عنوان «نقش سرمایه اجتماعی در کاهش فقر: نقش سازمانهای جامعه مدنی و دولت »، مینویسد آیا استراتژی افزایش سرمایه اجتماعی به کاهش فقر شهری منجر میگردد؟ سرمایه اجتماعی به شکلهای مختلفی تعریف شده و کارشناسان در تعاریف اختلاف نظر دارند. ساده ترین فرم سرمایه اجتماعی عبارت است از مشارکت در شبکههای غیر رسمی، سازمانهای ثبتی3، انجمنها و دیگر جنبشهای اجتماعی که نشان دهنده مجموع تجربیات میباشد. برخی استدلال می کنند که تنها مشارکت در سازمانهای رسمی میتواند به عنوان سرمایه اجتماعی تعریف شده است. دیگران استدلال میکنند که مشارکت پراکنده در یک جنبش اجتماعی نیز باید به عنوان سرمایه اجتماعی تعریف شود. اعتقاد بر این است که از طریق عضویت در سازمانها و شبکههای مختلف افراد منافع مشترک و هنجارها را توسعه داده شده و به اشتراک گذاشته شده که به نوبه خود به اعتماد و درک بهتر از تفاوت فرهنگی و سبک زندگی منجر میگردد.
بیرد و همکاران (2010) در پژوهشی تحت عنوان «مقدمه ای بر کانونهای فضایی فقر» به ارزیابی تعاریف و شواهد کانونهای فضایی فقر، ارتباط کانونهای فقر شهری، اهمیت مکان و فضا در تجزیه و تحلیل فقر و سیاستهای توسعه پرداخته اند. و در ادامه مینویسد امروزه میلیونها نفر در کانونهای فضایی – جغرافیایی فقر، نواحی حاشیه ای و فقدان امکانات و خدمات زندگی میکنند. معمولاً کانونهای فضایی فقر در مناطق دور افتاده روستایی و همچنین در سطح محلات فقرنشین و رو به رشد شهرها یافت میشوند. در عمل ارائه خدمات عمومی سخت افزاری( نظیر جاده ها، برق و آب و فاضلاب) و خدمات نرم افزاری (نظیر مدرسه و درمانگاه) و تمایل سیاسی به ارائه خدمات نقش موثری در ساماندهی این کانونها دارد که اغلب به شکل سکونتگاههای غیر رسمی در پیرامون و نواحی داخلی شهرها شکل گرفته اند.
چارچوب نظری
- دیالکتیک سرمایه اجتماعی فضامند در پارادایم زیست پذیری
در نظریه و تجربه شهریِ متاخر، فضای شهری به مثابه بستر و کنشگر اصلی ساحت های مختلف هویت های انسانی است که وضعیت های اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی مختلف خود را بازتولید می کند. از این منظر می توان گفت که هر نوع زیست پذیری دارای گفتمان فضایی است و بدون فضای شهری زیست پذیر، هر نوعِ دیگری از زیست پذیری امکان پذیر نخواهد بود و نوعی دیالکتیک بر مناسبات فضای شهری و پارادایم مزبور سایه افکنده است. گفتنی است که پرابلماتیک اصلی برنامه ریزی شهری در ساحت معرفت شناختی و پراتیک شهری همانا فراپیچیدگی هایی از نوع جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ است که مفاهیم بازنمایی کننده همچون سرمایه اجتماعی و نمادین و .... در حقیقت متناظر بر وضعیت های متغیر و دگرگون شونده در سپهر سیاست و اقتصاد متاخر است. به این معنی که تحولات و پویایی های ناشی از امر تنوعِ شهری زمینه ظهور مفاهیم و ساختارهای اندیشگی جدیدی است که حکایت از وضعیت شهری نوین است. تحول فضا و زمان در جوامع معاصر باعث دگرگونی معنی عمل اجتماعی می شود. کاستلز معتقد است که در جریان شهری شدن، زندگی مادی شکل فضایی خاصی پیدا کرده است که ما آنرا "منطقه مادر شهری" می خوانیم. او معتقد است جوامع در فضا و زمان قرار دارند. در جغرافیای انسانی شکل خاص این قرارگیری در فضا و زمان را چشم انداز جغرافیایی می نامند که حاوی پدیده های طبیعی و انسانی در کنشی متقابل است. همچنین کاستلز یکی از جریان های رایج در بحرانهای اجتماعی معاصر را شکل گرفتن رابطه ای جدید و تاریخی میان فضا و جامعه می داند. فضای جدید مادر شهر، فضای بیگانگی جمعی است(Castells, 2010: 235). مارکس این فرایند را تخریب مکان بوسیله زمان می داند( Piri, 2011: 29). بر خلاف گذشته هر شهروندی به طور همزمان در میان تار و پودی از فضاهای چند سطحی در مقیاس های عملکردی متفاوت همانند جهانی، منطقه ای، بین المللی و ملی و محلی به تجربه شهری می پردازد. هاروی در کتاب ارزشمند "خود آگاهی و تجربه شهری4(Harvey, 1985) به خوبی بر مفهوم چند سطحی از فضای شهری متمرکز شده است. به جرات می توان گفت پرابلماتیک اصلی نظام برنامه ریزی شهری در ساحت ملی و منطقه ای و جهانی، فهم و ادراک فراپیچیدگی هایی است که اقتصاد شهری، سیاست و فرهنگ و اجتماع شهری را فراتر از هویت های های ملی و محلی بازنمایی می کند. همزمان با این تحولات، آموزش برنامه ریزی شهری نیز به ابزاری برای حرفه مندان و متخصصانی تبدیل شده است که فراتر از "زیباسازیِ فضاهای عمومی" به باز - شکل دهیِ فضاهای شهری در روند تغییر و توسعه یِ شهرها می اندیشد تا از این طریق با شرایط شهریِ جدید همساز شده و در تولید و بازتولیدِ "فرم شهری به مثابه یِ فضای اجتماعی" مشارکت نماید( Palatzo, 2011: 68 ) برنامه ریزی شهری صرفا تنظیم ابعاد و تعیین ساختارهای کالبدی متن بزرگ تر شهری نیست بلکه در حال حاضر ، فراتر از یک تخصص، به معنای فهم و ادراک حوزه های عمومیِ کنش ها و واکنش هایی است که سهامداران شهری در سپهر سیاسی شهر انجام می دهند و پیامدهای متقاطع و متکثر این کنش گری زمینه تصمیم سازی و تصمیم گیری نهادها در عصر "هم آیی جهان های موازی ای" است که در ساحت مصرف جمعی، رفاه، تفریح و اوقات فراغت و ایدیولوژی سرمایه داری به توافق نهایی می رسد. بنابراین روال سنتی شهر و شهرداری پاسخگوی این نوع انسان شهری- مصرفی جدید نیست. در ساحت دیگر این انسان شهری- مصرفی جدید به شبکه جهانی و جهانی شدن پیوسته است که از این رهگذر محیط مجازی موجود ذهنیت و سوبژه گی خاصی را برای او به ارمغان می آورد که وضعیت را تشدید می کند. فرم شهری، فضا و مکانی برای تدارکِ ارتباطات و تعاملات شهری در مقیاس های جغرافیایی مختلف مانند واحد همسایگی، محله، شهر و .... است که هر کدام هستی اجتماعی متفاوتی در قیاس با یکدیگر دارند و بنابراین سرمایه اجتماعی مختلفی را بروز خواهند دارد. رابرت پوتنام از دو نوع سرمایه اجتماعی به هم پیوستگی5 و سرمایه اجتماعی اتصالی6 بحث می کند که نوع اول را می توان در همه نوع روابط اجتماعی دید که حاکی از روابط میان اعضای یک شبکه(Chuang,2008:1321) و عمق زیاد روابط فردی است که توانایی گروهی برای تحت تاثیر قرار دادن رفتار فردی را تقویت کرده و اعضا را برای کنش در جهت منفعت گروهی تحریک می کند(Besser,2009: 186). اما نوع دوم مستلزم تولید، مراقبت و بازتولید است که در عرصه عمومی بوجود می آید. این نوع سرمایه اجتماعی شامل پیوندهای بین گروههای مختلف جامعه است که ضرورتا هویتهای اجتماعی مشابهی ندارند و به سطوح عدالت اجتماعی، انسجام و احترام متقابل در جامعه به عنوان یک کل ( Poortinga,2006: 256) و به روابط بین افراد از گروههای مختلف و گذار از مرزهای گروهی و در کنار همدیگر آوردن مردم از گروههای مجزا به درون یک اجتماع محلی اشاره دارد(Besser, 2009: 186). تسهیم دانش ( Ishihara and Pascuala , 2009: 1550) و انسجام بسیار فراگیر ( Titeca and Vervisch, 2008: 2206) بین مردمانی با زمینه های فرهنگی و ارزشی متفاوت( Andrews, 2008: 431) موکول به وجود سرمایه اجتماعی اتصالی است که مرزهای تعین یافته طبقه ای، قومی و جنسیتی را در می نوردد و همچنین می تواند شامل پیوندهای افقی میان گروههای دینی به منظور گسترش تفاهم های بین دینی یا الزام به فعالیتهای مدنی همانند پشتیبانی از برنامه های کاهش فقر باشد( Schneider, 2007: 578)(شکل 1).
شکل 1 - چارچوب مفهومی سرمایه اجتماعی در زیست پذیری شهر
Source: woodhooz, 2016: 2269
- زیست پذیری شهری به مثابه کالای عمومی در توسعه شهری:
چنانچه اشاره کردیم در نسبت و در مقیاس رابطه ایِ فضا، مردم و مکان، دو سوی مفهوم زیست پذیری هستند به عبارت دیگر بستر فضایی شهر ابتدا باید امکان فرماسیون رابطه های انسانی را در سطح و مقیاس مناسب فراهم آورد که مهمترین نهاد و خروجی این مناسبات همانا زیست پذیری است که در سال های اخیر به عنوان یکی از مهمترین زیرساخت های اجتماعی توسعه شهری - منطقه ای و ملی مورد نظر بوده است. بحث درباره ویژگی های شهر زیست پذیر به سال 1958زمانی که مجله معماری منظر مجموعه مقالات کوتاهی از طراحان حرفه ای و دانشگاهیان درباره ایجاد شهر زیست پذیر منتشرکرد باز می گردد جالب اینکه هیچ کدام از نویسندگان این مقالات، اصطلاح زیست پذیر یا زیست پذیری را در نوشته های خود نیاورده بودند این مقالات به جای پرداختن به مشکلات جاری شهری، به زشتی های مدرنیسم، علل رهایی شهر به نفع حومه و راهکارهایی برای جذاب تر کردن مراکز شهری توجه کرده بودند آنها واژه زیست پذیری را در اداره ملی هنرامریکا در سال 1970برای اولین بار و به منظور دستیابی به ایده های برنامه ریزی شهری مدنظر قرار دادند و بعدها، مراکز و سازمان های تحقیقاتی دیگر این واژه را به کار گرفتند (Larice , 2005) . زیست پذیری فضامند شهری صرفا در بخش خصوصی و مربوط به این بخش نیست بلکه کالایی عمومی است که توسط سیاست گذار در عرصه فضایی شهر بازتولید می شود به عبارت دیگر جنبه ای از این عرصه عمومی، فضایی- کالبدی است که متقارن با انتظام نهادی است. به این ترتیب که هرچه قدر حکومت شهری واجد بنیانهای دموکراتیک و مبتنی بر ارزشهای برخاسته از اجتماعات محلی باشد به همان میزان دارای عرصه های عمومی فراختر و بازتر خواهد بود. هم در حوزه رسانه های جمعی و هم در حوزه فضاهای شهری. مهمترین عرصه فعالیت نظم نهادی – فضایی مبتنی بر عقلانیت ارتباطی، ارائه کالاهای عمومی و حفاظت از حوزه عمومی است. در واقع مهمترین وظیفه حکومت تهیه کالاهای عمومی است(Zhang,2004:2859). این کالاها از اموال خصوصی متمایز است و حالت همگانی دارند به عنوان مثال، غذا از مصادیق کالاهای خصوصی است اما بهداشت مواد غذایی از مصادیق کالاهای عمومی است( Patrik, 2002: 31 ) به عبارتی مصادیق بارز کالاهای عمومی عبارتند از هوای پاکیزه، چراغ خیابانها،دفاع ملی، قانون و نظم( همان منبع). باید به این لیست مراقبتهای بهداشتی و درمانی، آموزش و حتی حفظ سطح حداقل درآمد و آزادی را بیافزاییم. از نظر فضایی، مکان یابی مناسب خدمات شهری و حفظ دسترسی ها نیز کالایی عمومی محسوب می شود. هاروی معتقد است که مکان یابی را به عنوان شکل خاصی از نظریه حاکم بر تامین کالاهای عمومی در نظر آوریم(Harvey, 2003: 89 (. کالاهای عمومی هم می تواند توسط بخش خصوصی هم به وسیله بخش دولتی تهیه و عرضه شود. در حالت اول قیمتها به عنوان عاملی برای حل تناقض میان ضرورت فنی تولید در معدودی نقاط مشخص فضا و ضرورت فیزیکی مصرف در نقاط متعدد و پراکنده عمل خواهند کرد. اما هاروی معتقد است که ساز و کار بازار در امر مکان یابی کالاهای عمومی و رساندن نظام به تعادل پاره تو کارآمد نیستند. همانطور که این ساز و کارها در بازار مسکن نیز ناموفق هستند. زیرا الگوی مکان یابی که از طریق منحنی های عرضه و تقاضا شکل می گیرد، ضرورتاً منطبق بر تعادل پاره تو نیست( Ibid, 85). در حالت دوم دخالت دولت در تامین و عرضه کالاهای عمومی ناشی از ناکارآمد بودن ساز و کارهای بازار در ارائه آنها است زیرا نمی توان قیمت مناسبی برای این کالاها مشخص کرد بنابراین این کالاها ( خدمات آموزشی، آتش نشانی و پلیس و ....) توسط دولت تامین می شود. . اما معضل کالاهای عمومی، سواره گیری مجانی7 است به این معنی که افراد جامعه یا از پرداخت هزینه های تامین آنها خودداری می کنند و یا مالکیت آنرا خصوصی می کنند که این معضل بنیادین همکاری را دانشمندان علوم اجتماعی تحت عناوینی چون مصیبت اراضی مشاع8، منطق کنش جمعی9، دوراهی زندانی10 و ... تحلیل کرده اند(Tajbakhsh, 2006: 94 ). به عنوان مثال هزینه های زیست محیطی ناشی از مکان یابی نامناسب تاسیسات صنعتی و یا آلودگی هوای ایجاد شده توسط کارخانجات بخش خصوصی و دولتی، نمونه ای از آن است. در بسیاری از شهرهای جهان سوم، مردم فقیر شهر به طرز نامتناسبی تاثیرات منفی آلودگی آب، زمین و هوا را تجربه می کنند و این در حالی است که درآمدهای فزاینده بین گروههای طبقه متوسط و ثروتمند در همان شهرها باعث تراکم ترافیک و قیمتهای سر به فلک کشیده زمین و مسکن می شود(Baud and Dhanalakashmi,2007:134). با آشکار شدن محدودیتهای عقلانیت اقتصادی(Sen, 2009; Harvey;1973, Habermas, 1984)، تهدید حیات اجتماعی Jacobs,1961; Andrews,2008)) و بوم شناختی (Harding,2006 ) با متروپلیتن بیشتر از آنکه به عنوان نماد توسعه اقتصادی و پیشرفت برخورد شود بلکه از منظر افزایش نابرابری های منطقه ای(Daneshpoor, 2006;) و گردش نامتعادل سرمایة ملی نگریسته شد. در نظام اجتماعی – اقتصادی سرمایه داری، سرمایه، عبارت از هرگونه ذخیره ارزشی است که کنش را تسهیل می کند((waldstorm,2008: 1498 و از اینجا زیست پذیری چیزی است که در اختیار شبکه محلی قرار می گیرد اما زیست پذیری در بین مناطق جغرافیایی کالایی عمومی است که در صورت توزیع نامتناسب آن علاوه بر بی عدالتی اجتماعی- اقتصادی باعث تحمیل بی عدالتی فضایی و اکولوژیکی نیز می شود که درشکل زیر آمده است( شکل1). اگر فرض کنیم که کالای عمومی(تولید فضای زیست پذیر شهری) Q مورد نظر دو منطقه است اما سطح نامتعادل این تولید در بین دو منطقه بیشتر باشد تابع تقاضای منطقه اول با D1 و تابع تقاضای منطقة دو را با D2 نشان می دهیم. اگر دولت به اندازة OP مخارج سرانه بر روی این کالا داشته باشد. در این قیمت تقاضای منطقة اول برابر با Q1 و تقاضای منطقة دوم برابر با Q2 است. با توجه به اینکه دولت نمی تواند برآورد مناسبی از تقاضا داشته باشد بنابراین در هر دو منطقه به اندازة Q3 تولید می کند. در این حالت منطقةاول به اندازةمثلث ABC سود رفاهی و منطقة دوم به اندازةمثلث CDE زیان رفاهی را متحمل خواهد شد(شكل 2).
شكل 2- زیست پذیری به مثابة کالایی عمومی
Figure 2. livability as public goods
Samimi, 2005: 14
سود رفاهی همان تولید و حفظ شرایط بازتولید زیست پذیری برای اهداف توسعه شهری است که در شکل فوق با مثلث ABC است. اهداف توسعه محله و شهری با بازتولید زیست پذیری در سطح مثلث فوق امکان می یابد و فقدان آن زیان رفاهی و بالطبع فقدان زیرساخت مطلوب توسعه را فراهم می کند.
معرفی محدوه مورد مطالعه
شهر سراب در مختصات 47 درجه و 34 دقیقه طول شرقی و 37 درجه و 57 دقیقه عرض شمالی واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریا 1680 متر است فاصله سراب تا تبریز 126 کیلومتر است( شکل ؟) . در سال 1385 جمعیت شهر سراب با افزایش 5616 نفر نسبت به 1375 به 42335 نفر می رسد و با افزایش 2511 نفری در سال 1390 به 44846 نفر رسید که نرخ رشد 15/1 درصدی را نشان می دهد. در سرشماری سال 1395 جمعیت شهر سراب با نرخ رشد 08 /0 درصد به 45031 نفر رسید ( جدول 1 و شکل 3 ).
شکل3: محدوده مورد مطالعه
جدول 1- روند تغییرات جمعیتی شهر سراب در طی دوره های سرشماری
سال | تعداد خانوار | تعداد جمعیت | بعد خانوار | نرخ رشد |
1345 | 2851 | 17063 | 98/5 | 0 |
1355 | 3444 | 18361 | 33/5 | 73/0 |
1365 | 6434 | 33552 | 21/5 | 03/6 |
1375 | 8041 | 36719 | 57/4 | 90/0 |
1385 | 10717 | 42335 | 95/3 | 42/1 |
1390 | 13190 | 44846 | 4/3 | 15/1 |
1395 | 14072 | 45031 | 2/3 | 08/0 |
منبع : سرشماری نفوس و مسکن شهر سراب از سال های 1345 تا 1395
نمودار روند تغییرات جمعیتی شهر سراب در فاصله سرشماری های 1345- 1395
روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است.. واحد تحلیل از نظر مقیاس فضایی کل شهر سراب و از نظر جمعیتی ، نفر است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 300 نفر در نظر گرفته شده است روش نمونه گیری تصادفی ساده و ابزار جمع آوری داده هم پرسشنامه بوده است که در قالب طیف لیکرت پنج سطحی (از خیلی کم تا خیلی زیاد) اندازه گیری شده اند. پایایی ابزار تحقیق بوسیله آلفای کرونباخ سنجش شده است. در مدل تجربی زیر ابعاد و شاخص های مورد سنجش بیان شده است. میانگین آلفای کرونباخ سازه های تحقیق 75 به دست آمده است( جدول 2)
جدول 2 - آلفای کرونباخ سازه های تحقیق
Table 2. Cronbach's alpha of research constructs
متغیرها
| سازه
| تعداد گویه | آلفای کرونباخ |
سرمایه اجتماعی اتصالی BRSC | اعتماد به همسایگان و غریبه ها | 4 | 60/ |
همکاری مردم شهر در مسائل بهداشتی و آسیب های اجتماعی | 4 | 53/ | |
حضور در فعالیتهای مدنی مانند عضویت در نهادهای غیر رسمی(NGO) | 5 | 55/ | |
وجود نهادهای قانونی برای محافظت از حقوق مالکیت | 6 | 68/ | |
سرمایه اجتماعی مربوط کننده LSC | مسئولیت پذیری شهرداری و سایر ادارات شهر در برآوردن مناسب خدمات شهری و حل مشکلات | 5 | 71/ |
شرکت در انتخابات و داشتن کنش سیاسی | 3 | 71/ | |
اعتماد به خویشاوندان و دوستان نزدیک | 6 | 80/ | |
دریافت کمک مالی از دوستان نزدیک و خویشاوندان | 5 | 73/ | |
اعتقاد به انجام فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار با مشارکت خویشاوندان و دوستان نزدیک | 4 | 63/ |
بحث و یافته ها
مهمترین یافته های توصیفی تحقیق حاضر شامل جنسیت، سواد و تحصیلات، محل اولیه تولد، اشتغال و ... می باشد. براساس نتایج به دست آمده از 300 نفر 80/0 درصد پاسخ گویان مرد و 40/0 درصد زن میباشد. . وضعیت تاهل این نتایج را به دست داده است که 23 درصد نمونه آماری مجرد و 5/89 درصد متاهل بوده اند. در بررسی وضعیت سن، داده ها حاکی از این است که در نمونه آماری ، بیشترین فراوانی مربوط به سنین 41 تا 51 سال با فراوانی 36/0 درصد است. داده های مربوط به تحصیلات حاکی از این است که 43 درصد نمونه آماری دارای مدرک دیپلم و پایین تر بودند و بیش از 32 درصد فوق دیپلم داشته اند . . بیشترین مقدار سطح درآمد مربوط به محدوده 4 تا 8 میلیون تومان در ماه با 47 درصد از کل نمونه است داده های توصیفی مربوط به وضعیت شغلی 5/62 درصد بیکار و 5/37 درصد خود را شاغل معرفی نموده اند.. بیشترین درصد شاغلان با 66/26 درصد کارمند بخش دولتی( اغلب شاغل در آموزش و پرورش) و 24 درصد بقال و مغازه دار خرد بوده اند.
سنجش میزان همبستگی بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی
نتایج مربوط به بررسی رابطه بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی براساس ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد، نمی توان رابطه معناداری از ارتباط بین مولفه های (مشارکت و اعتماد اجتماعی)، (مشارکت اجتماعی و نهادهای محلی) استنباط کرد به عبارتی، افزایش یا کاهش میزان و کیفیت مولفه ی مشارکت اجتماعی هیچ تاثیری بر روند افزایشی و یا کاهشی مولفه های اعتماد اجتماعی و نهادهای محلی ندارد و بالعکس(جدول 3).
جدول3- ماتریس همبستگی ابعاد سرمایه اجتماعی
Table 3. Correlation matrix of social capital dimensions
|
| اعتماد اجتماعی | نهادهای محلی | مشارکت اجتماعی | انسجام اجتماعی |
اعتماد اجتماعی | همبستگی پیرسون | 1 | *0.151 | 0.030 | *0.152 |
سطح معناداری | - | 0.026 | 0.663 | 0.025 | |
نهادهای محلی | همبستگی پیرسون | *0.151 | 1 | 0.054- | **0.0261- |
سطح معناداری | 0.026 | - | 0.426 | 0.000 | |
مشارکت اجتماعی | همبستگی پیرسون | 0.030 | 0.054- | 1 | **0.225 |
سطح معناداری | 0.663 | 0.426 | - | 0.001 | |
انسجام اجتماعی | همبستگی پیرسون | *0.152 | **0.0261- | **0.225 | 1 |
سطح معناداری | 0.025 | 0.000 | 0.001 | - | |
جمع | 300 | 300 | 300 | 300 |
*سطح معناداری : یک درصد ؛ ** سطح معناداری : پنج درصد
طبق اطلاعات جدول بالا می توان این چنین نتیجه گرفت که ارتباط تنگاتنگی بین مولفه های نهادهای محلی و انسجام اجتماعی(سطح معناداری 0.0261-) برقرار است؛ به این صورت که به تناسب بهبود میزان و کیفیت کارکرد نهادهای محلی در شهر، بایستی انتظار افزایش میزان انسجام اجتماعی را داشت.
تفاوت سطح کلی سرمایه اجتماعی در شهر سراب
به طور کلی میزان سرمایه اجتماعی در مقیاس شهر سراب متفاوت است اما در عین حال انواع آن تغییراتی پیدا می کنند.
جدول4- سطح سرمایه اجتماعی با توجه به مقیاس فضایی شهر سراب
Table 4. The difference in the level of social capital according to the spatial scale of Sarab
متغیر | شاخص | گویه | میانگین رتبه ها در مقیاس کل شهر | U Man Vitny | sig |
سرمایه اجتماعی به هم پیوستگی (BOSC) |
اعتماد غیر رسمی | اعتماد به خویشاوندان و دوستان نزدیک | 99/662 | 000/600 | 000/0 |
دریافت کمک مالی از دوستان نزدیک و خویشاوندان | 00/562 | 990/400 | 000/0 | ||
اعتقاد به انجام فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار با مشارکت خویشاوندان و دوستان نزدیک | 89/661 | 458/581 | 000/ | ||
مشارکت اجتماعی | مشارکت همسایگان و تشریک مساعی نقش مهمی در کاهش مشکلات شهر و محله ما دارد | 99/521 | 002/450 | 001/0 | |
کارهای گروهی موفقیت بیشتری نسبت به کارهای فردی دارد | 97/652 | 147/562 | 004/0 | ||
علاقه دارم در کارهای مربوط به مشکلات محله و شهر با همسایگان مشارکت داشته باشم | 00/632 | 899/583 | 002/0 | ||
سرمایه اجتماعی اتصالی (BRSC) |
اعتماد تعمیم یافته | اعتماد به همسایگان و غریبه ها | 99/661 | 654/489 | 000/0 |
همکاری مردم شهر در مسائل بهداشتی و آسیب های اجتماعی | 00/661 | 564/600 | 001/0 | ||
حضور در فعالیتهای مدنی مانند عضویت در نهادهای غیر رسمی(NGO) | 48/571 | 001/488 | 000/0 | ||
مشارکت مدنی | پیگیری مسائل اجتماعی – اقتصادی جامعه از طریق شبکه های ارتباطی | 63/541 | 258/500 | 001/0 | |
سوال از ماموران دولتی یا نمایندگان مجلس درباره مشکلات جامعه | 00/621
| 586/574 | 000/0 | ||
تلقی از توانایی خود در تاثیر گذاری در امور شهر | 98/456 | 000/389 | 001/0 |
جدول بالا حاکی از آن است به طورکلی میزان سرمایه اجتماعی در شهر سراب بالا است. همچنین در بعد شناختی، سرمایه اجتماعی از جمله علاقه مندی به مشارکت اجتماعی و تشریک مساعی و اعتقاد به موفقیت بیشتر کارهای گروهی در مقایسه با کارهای فردی سطح معنی داری کمتر است. با این حال مقایسه پاسخ های داده شده به گویه های متناظر با هر شاخص سطح کلی سرمایه اجتماعی نشان می دهد علیرغم وضعیت نامناسب اقتصادی و کالبدی ، اما نیروی موثر سرمایه اجتماعی به عنوان یک زیرساخت زیرساخت زیست پذیری از وضعیت بهتری برخوردار است.
نتیجه گیری
اجتماعات محلی در طول زمان و در گستره فضای محلات شکل ویژه خود را پیدا می کنند که نمونه مهم این فرم ویژه و خاص همانا سرمایه اجتماعی است. رابطه اجتماعی، عنصر پیوند دهنده کنشگران منفرد به یکدیگر است که این عنصر تحت تاثیر اندازه شهر می تواند کیفیتهای متفاوتی به خود بگیرد. یکی از مفاهیم منتج از این روابط، مفهوم سرمایه اجتماعی است که مولود روابط کنشگران در بازی های مکرر است. با توجه به سطح گسترده روابط و مناسبات اجتماعی از نظر مولفان زیست پذیری پیامد فضامند مناسبات انسانی در شهر و سرمایه اجتماعی است که توسط اندیشمندانی مانند پوتنام، بوردیو و کلمن و .... به نظام فکری توسعه و تحول صلح آمیز جوامع شهری مطرح شده است. با توجه به تنوع آداب و رسوم و سنن اجتماعی در جوامع شرقی به نظر می رسد سرمایه اجتماعی در قیاس با رشد فردگرایی و مالکیت خصوصی در جوامع غربی از وضعیت بهتری برخوردار باشد بنابراین نظام مدیریت شهری کشور می تواند با توجه به وضعیت نامناسب سرمایه های مالی و فیزیکی در بودجه های شهرداری و ترازهای پی در پی منفی، از زیرساخت سرمایه اجتماعی به صورت مطلوبی استفاده نمایند.
چنانکه در تحقیق ما مشخص شد و در جدول 4 نیز به صورت کمی و آزمون رگرسیونی نشان داده شده است شاخص های متغیر سرمایه اجتماعی به غایت تاثیر زیادی در زیست پذیری شهر سراب دارد. با توجه به بافت اجتماعی – اقتصادی متباین موجود در ساختار فضایی سراب و ساختار سنتی روستایی – شهری در برخی قسمت های شهر ، توجه به سرمایه اجتماعی در بازساخت فضای اجتماعی زیست پذیری بسیار تاثیرگذار است.
منابع
akhbari M, ebrahimi H. Domestic policy variables affecting the geopolitical environment around the republic Islamic Republic of Iran(Case Study: Caspian Sea Countries. Journal of Geographical space, No. 76, Vol. 21, PP:119-133. [In Persian]
Aulia, D. N. (2016). A framework for exploring livable community in residential environment. Case study: public housing in Medan, Indonesia. Procedia-social and behavioral sciences, 234, 336-343
Andrews R.( 2008), Civic Engagement, Ethnic Heterogeneity and social capital in urban areas: evidence from England, urban affairs review, Vol.44, No.3,pp: 428- 440
Besser T.( 2009), Changes in small town social capital and civic engagement, Rural studies, No.25, p: 185-193 Blanco H., Cambell T.(2006), social capital of cities: emerging networks of horizontal assistance, available at: www.elsevier.com
Castells., M.,(210), Network society: the age of information, economy, society and culture, trans by, Aligoliyan, A., Khakbaz, A., Paya,A., Tarh-e- No Press.[in parsian]
Chuang Y.C, Chuang K.Y,(2008), Gender differences in relationships between social capital and individual smoking and drinking behavior in Taiwan, Social science and Medicine, No.67,pp: 1321- 1330
Gutberlet, J. (2023). Grassroots eco-social innovations driving inclusive circular economy. Detritus, (22), 3, 2-12.
Harper R., Kelly M.(2003), Measuring social capital in the united kingdom, available at: statistics,gov.uk/social capital
Harvey, D., (2003), social justice and the city, translated by Farrokh Hesamian , Mohammadreza Haeri, Behrooz Monadizade, Press of urban planning company , second print . [in Persian]
Harm Kaal,(2011), A comprehensive concept of social innovation and its implications for the local context–on the growing importance of social innovation ecosystems and infrastructures. European planning studies, 28(3), 454-474.
Huang J., Brink M.V.D, Groot W.(2009), A meta- analysis of the effect of education on social capital, Economics of education review, No.28,pp: 454-464
Doost Mohammadian, H., & Rezaie, F. (2019). Sustainable innovative project management: Response to improve livability and quality of life: Case studies: Iran and Germany. Inventions, 4(4), 59.
Field J., (2009), Social Capital, translated by, Ghaffari, G., and Ramezani, H., Published by Kavir. [in Persian]
Ishihara H., Pascuala U.(2009), social capital in community level environmental governance: a critique, ecological economics, No.68,pp: 1549-1562
Mohan J., Twigg L.,Barnard S., Jones K.(2005), Social capital, geography and health: a small- area analysis for England, Social science and Medicine,No.60, pp: 1267-1283
Palatzo, P., (2011), Urban Renewal, Community and Participation, Theory, Policy and Practice, Publisher: Springer; 1st Ed.
Patrik ., T., F., (2002), welfare Theory, what is the social plicy? Trans by Homayunpoor, H., Gam e No Press, 1st print[in Persian] ,
Piri I., (2011), scientific explanation of good governance and communicative efficiency, the case of study city system of east Azarbaijan, ph.D thesis . university of Tabriz. [in Persian]
Poortinga W.(2006), social relations or social capital? Individual and community health effects of bonding social capital, social science and medicine, No.63, pp: 255- 270
Sen A. (2009), Development as freedom, Oxford university press
Setijanti&others, P., (2014), A new approach to measuring the liveability of cities: the Global Liveable Cities Index. World Review of Science, Technology and Sustainable Development, 11(2), 176-196.
Shomali, M., Hajializadeh, J., Hamidzadeh khiyavi, S., Nazmfar, H., (2002), Assessing the Suitability of Tabriz Metropolitan Development with Urban Livability Approach, Journal of Geographical space, No. 79. Vol. 22.PP: 157-183. [in Persian]
Snelgrove W.J, Pikhart H. Stafford M.(2009), A multi level analysis of social capital and self – rated health: evidence from the British household panel survey, social science and medicine, No.68, pp: 1993- 2001
Suzuki E., Takao S. Subramanian SV., Kumatsu H., Doi H., Kawachi I. (2010), Does low work place social capital have detrimental effect on worker’s health? Social science and Medicine, No.70, pp: 1367- 1372
Swoodhooz, .( 2016), Contextual social capital as a risk factor for poor self – related health: A multi level analysis, Social science and Medicine, N. 66, pp: 2268-2280
Tajbakhsh, K., (2006), social capital, trust, Democracy and development, translated by Afshin Khakbaz, Hassan Pouyan, Shirazeh press. [in Persian]
Titeca K., Vervisch T.(2008), The dynamics of social capital and community associations in Uganda: linking capital and its consequences, world development, Vol.36,No.11,pp: 2205-2222
Walstrom C. Svendsen G. Lind H. (2008), On the capitalization and cultivation of social capital: towards a neo- capital general science?, socio- economics, No.37,pp: 1495-1514
Zhang X.,Fan SH.,Zhang L.,Huang J.(2004), Local governance and public goods provision in rural China, Public Economics,No.88,pp: 2857-2871
[1] - برگرفته از مفهوم هنر خودآیین پست مدرنیستی. این مفهوم متفاوت از مفهوم مدرنیستی هنر برای هنر استکه از طرف بنژامین کنستان در سال 1804 باب شد و توسط بودلر و فلوبر در دهه 1840 و 1850 به صورت ایدئولوژی نظام مند زیبایی پرستی در آمد. این ایدئولوژی با هنر به عنوان کرداری متمایز رفتار می کرد که از جهان اجتماعی منفک است.(Heilbron,1995:157). قرار گرفتن هنر در خدمت منظورهای انسانی در جنبش سوررئالیسم متجلی شد(پیری، 1390). چارلز نیومن بخش عمدة زیبایی شناسی پسامدرنیستی را واکنشی در قبال موج تورمی سرمایه داری متاخر ارزیابی می کند.
[2] 1- event
[3] - informal networks, registered organizations,
[4] 1- consouisness and urban experience, 1985
[5] - Bonding Social Capital (BOSC)
[6] - Bridging Social Capital(BRSC)
[7] 1- Free rider
[8] 2- Tragedy of the commons
[9] 3- The logic of collective action
[10] 4- Prisoner’s dilemma