هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای ارزیابی کارایی هزینه های تولید شرکت ایران خودرو با محوریت زنجیره تامین ناب و با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری است.روش مورد نظر، کیفی- کمی بوده که در بخش کیفی با انجام مصاحبه با خبرگان تعداد 17 متغیر استخراج و در بخش کمی برای مدل سازی از چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای ارزیابی کارایی هزینه های تولید شرکت ایران خودرو با محوریت زنجیره تامین ناب و با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری است.روش مورد نظر، کیفی- کمی بوده که در بخش کیفی با انجام مصاحبه با خبرگان تعداد 17 متغیر استخراج و در بخش کمی برای مدل سازی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) بهره گرفته و سپس تحلیل میک مک انجام گرفت.یافته‎ها بدست آوردن مدلی پنج سطحی بود که تاثیرگذارترین و تنها ترین متغیر این مدل در سطح پنجم تغییرات تکنولوژی و تاثیرپذیرترین متغیرهای این مدل در سطح اول سودآوری، درآمد ناخالص تولید و شاخص پایه کارایی هزینه تولید بودند. بر اساس تحلیل میک-مک معیار تغییرات تکنولوژی دارای وابستگی کم و هدایت بالا می باشد، معیار کاهش بهای تمام شده و درآمد ناخالص تولید تاثیرپذیری بالا و تاثیرگذاری کمی روی سیستم دارند؛ مابقی معیارها از نوع رابط هستند.باتوجه به مدل این پژوهش تغییرات تکنولوژی میتواند بیشترین تاثیر را در کارایی هزینه تولید داشته باشد. سایر راهکارهای بهبود کارایی هزینه های تولید عبارتند از: افزایش کیفیت تولید، بهینگی هزینه های ورودی تولید، مدیریت اثربخش تغییرات قیمت ورودی های تولید، افزایش توان تولید و...
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر افشای ابزارها و مشتقات مالی بر اساس استاندارد حسابداری شماره 15 ایران بر بازده مازاد و ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نمونهای متشکل از 82 شرکت طی دوره زمانی چهار ساله از سال 1393 تا 1396 مورد بررسی قرار گرفتند. چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر افشای ابزارها و مشتقات مالی بر اساس استاندارد حسابداری شماره 15 ایران بر بازده مازاد و ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نمونهای متشکل از 82 شرکت طی دوره زمانی چهار ساله از سال 1393 تا 1396 مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی سطح افشا ابزارها و مشتقات مالی از تعدیل چک لیست پیشنهادی یکینی (2011) و ترکیب آن با چک لیست پیشنهادی برگرفته شده از سه استاندارد حسابداری شماره 15 ،36 و37( تازه تصویب شده) ایران استفاده شده است. جهت برازش فرضیه های پژوهش، از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافتههای فرضیه اول نشان میدهد که در شرکتهایی که ابزارهای مالی خود را بر اساس استاندارد داخلی شماره 15 افشا میکنند، ریسک نرخ تنزیل کاهش مییابد و این به معنای افزایش بازده آتی و افزایش قیمت بازار است. یافتههای فرضیه دوم نیز نشان میدهد در شرکتهایی که مدیریت سود وجود دارد، از طریق کاهش سطح افشای ابزارها و مشتقات مالی، ریسک نرخ تنزیل نیز افزایش می یابد. همچنین، یافتههای فرضیه سوم حاکی از آن است که بین سطح افشا ابزارهای مالی با ارزش شرکت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بنابراین، وجود نوسان بالای بازده مازاد برای شرکتها با سطح افشا پایینتر، نشاندهنده ریسک بالاتر میباشد. در نتیجه ذینفعان شرکتها با توجه به سطح و کیفیت افشا ابزارها و مشتقات مالی، بایستی منتظر ریسک باشند.
پرونده مقاله