تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاست های مالیاتی جسورانه: شواهدی از شرکت ها پذیرفته شده در اوراق بهادار تهران
محورهای موضوعی : مدیریت
1 - استادیار گروه حسابداری، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی
کلید واژه: سیاست مالیاتی جسورانه, ساختار هیئت مدیره, حاکمیت شرکتی, پاداش هیئت مدیره,
چکیده مقاله :
در زمینه حسابداری از سال 2000، تعیین عوامل مؤثر بر سطح مالیات جسورانه یک نگرانی عمده بوده است. هیچ تعریف پذیرفته شدهای عمومی از سیاستهای مالیاتی جسورانه وجود ندارد. ادبیات مربوطه، سیاستهای مالیاتی جسورانه را به عنوان کاهش عمدی در درآمد مشمول مالیات از طریق فعالیتهای برنامهریزی مالیاتی، تعریف کرده است.هدف این تحقیق بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاستهای مالیاتی جسورانه کسب و کار شرکتها پذیرفته شده در اوراق بهادار تهران بوده است. این تحقیق دربازه زمانی 1399-1393 بر روی 107 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است. در این مطالعه، از دادههای تابلویی برای بررسی تأثیر ساختار حاکمیت شرکتی، پاداش هیت مدیره بر سیاستهای مالیاتی جسورانه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد میزان پاداش هیئت مدیره و ساختار حاکمیت شرکتی بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی کسب و کار شرکتها، تاثیر معنی داری دارد. اندازه هیئت مدیره، دوگانگی مدیر عامل و استقلال هیئت مدیره بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکتها، تأثیر معنیداری ندارد.
Determining the factors influencing tax aggressiveness level has been a major concernin the accounting field since 2000. There is no generally accepted definition of taxaggressiveness. The literature has defined tax aggressiveness as a deliberate reductionin taxable income through tax-planning activities.The purpose of this study was to investigate the impact of corporate governance and CEO compensation on the tax aggressiveness of companies listed on Tehran stock exchange. This research has been performed on 107 companies listed on the Tehran Stock Exchange during the period 1399-1393.In this study, we used panel data to test the effect of corporate governance structure,CEO compensations and characteristics on the level of tax aggressiveness.The results showed that the amount of CEO salary and corporate governance structure have a significant impact on tax aggressiveness of companies. Board size, CEO duality, and board independence have no significant effect on corporate tax aggressiveness policies.
_||_
تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاستهای مالیاتی جسورانه: شواهدی از شرکت ها پذیرفته شده در اوراق بهادار تهران
چکيده
در زمینه حسابداری از سال 2000، تعیین عوامل مؤثر بر سطح مالیات جسورانه یک نگرانی عمده بوده است. هیچ تعریف پذیرفته شدهای عمومی از سیاستهای مالیاتی جسورانه وجود ندارد. ادبیات مربوطه، سیاستهای مالیاتی جسورانه را به عنوان کاهش عمدی در درآمد مشمول مالیات از طریق فعالیتهای برنامهریزی مالیاتی، تعریف کرده است.
هدف این تحقیق بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاستهای مالیاتی جسورانه کسب و کار شرکتها پذیرفته شده در اوراق بهادار تهران بوده است. این تحقیق دربازه زمانی 1399-1393 بر روی 107 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است.
در این مطالعه، از دادههای تابلویی برای بررسی تأثیر ساختار حاکمیت شرکتی، پاداش هیت مدیره بر سیاستهای مالیاتی جسورانه استفاده شده است.
نتایج تحقیق نشان داد میزان پاداش هیئت مدیره و ساختار حاکمیت شرکتی بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی کسب و کار شرکتها، تاثیر معنی داری دارد. اندازه هیئت مدیره، دوگانگی مدیر عامل و استقلال هیئت مدیره بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی کسب و کار شرکتها، تأثیر معنیداری ندارد.
واژههاي كليدي
حاکمیت شرکتی، ساختار هیئت مدیره، سیاست مالیاتی جسورانه، پاداش هیئت مدیره.
1- مقدمه
در کسب و کار شرکتها، به دلیل تعدد مالکان و سهامداران، نظارت مستقیم بر عملکرد شرکت توسط سهامداران میسر نیست و گروه مزبور صرفا میتوانند از مزایای حاصله بهره مند گردند. لذا منطقی است که از طریق ایجاد مکانیزمهای نظارتی، درصدد حفظ منافع خود و کنترل بهینه رفتار مدیران استخدامی برآیند. یکی از ابزارهای رایج جهت دستیابی به این مهم، اعطای پاداش به مدیران براساس عملکرد آنان و انگیزش این مباشران، در راستای اهداف شرکت بدان طریق است، که در تئوری نمایندگی بحث میشود (جوادی و فتاحی، 1395).
بر اساس تئوری رقابتی در کسب و کار بنگاهها، نسبت به تئوری پرداخت منصفانه، پیشبینی میشود که میزان پرداختی به مدیران پراکندگی بیشتری خواهد داشت. اولین بار لازر و روسن (1981) بر اساس نظریه مسابقه ای، نشان داد که پراکندگی پرداخت، منجر به بهره وری نهایی نمی گردد بلکه به تفاوتهای نسبی بین افراد، بستگی دارد. یک ارتباط تنگاتنگی بین تلاش و بازدهی کارکنان وجود دارد که می تواند با افزایش پراکندگی پرداخت ها به صورت سلسله مراتبی، افزایش یابد. بر اساس تئوری عدالت منصفانه، نشان داده است که پراکندگی پرداخت های زیاد، سبب ایجاد حسادت و رفتارهای ناکارآمد در میان اعضای تیم می شود و این امر می تواند منجر به اثرات منفی متفاوتی بر روی عملکرد شرکت گردد. مطالعات تطبیقی زیادی به بررسی رویکرد های مسابقه ای و منصفانه پرداخته اند. بائومنت و هاریس1 (2003) در بررسی ساختار سلسله مراتبی یا فشرده، نشان داد که بر عملکرد سازمای تاثیر دارد و فشرده سازی دستمزد سبب کاهش پراکندگی سطح دستمزد می گردد که می تواند با توجه به ویژگی های درون صنعت، یعنی اندازه و تفاوت مالکیت، این رابطه تغییر کند(یو و لوو2 ، 2015).
به طور عام، پاداش مدیریت، راه حـل اصـلی مسأله نمایندگی تصور میشود. بر اساس این اعتقاد، در صورت استقرار الگوی مـناسب بـرای پرداخت پاداش؛ مدیران در جهت منافع سهامداران و وامدهندگان فـعالیت مـیکنند. دلیـل اصلی طرح پاداش این است که بـاید بـه مدیران به خاطر مسؤولیتهای سازمانی که بر عهده دارند، پاداش داد و انگیزه لازم را برای عملکرد بـهتر در آنـان ایجاد کرد (سجادی و همکاران، 1390). هزینههای مالیاتی یکی از مهمترین هزینه های شرکتها را تشکیل میدهد و موجب خروج نقدینگی از شرکتها شده و سود سهام سهامداران را کاهش می دهد و همواره مورد توجه مدیران اجرائی و هیأت مدیره و همچنین سهامداران شرکتها می اشد. لذا اتخاذ سیاستهای مالیاتی ( متهورانه یا محافظه کارانه) از جمله خط مشیهایی است که در ارزیابی عمل مدیران از سوی سهامداران و همچنین کل بازار سرمایه مورد توجه قرار میگیرد ( سبزه و همکاران، 1394). سیاستهای مالیاتی اغلب به عنوان مدیریت کاهشی درآمد مشمول مالیات از طریق فعالیت ها و اقدامات برنامه ریزی مالیاتی یاد می شود که میتواند قانونی یا غیرقانونی باشد.
بدین منظور، در این تحقیق به تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاست های مالیاتی جسورانه کسب و کار شرکتها، پرداخته میشود.
2- ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق
ادبیات مربوط به مالیات بر کسب و کار شرکتها نشان میدهد که در شرکتها، پرداختهای مالیات بر درآمد از مهمترین پرداخت ها است و معمولاً شرکتها آن را به عنوان پرداختی که نباید پرداخت نمایند تلقی میکنند؛ زیرا با پرداخت مالیات نقدینگی بیشتری از شرکت خارج میشود و سود و وجوه نقد باقیمانده برای سایر ذینفعان شرکت از جمله سهامداران کاهش مییابد. از این رو به طور طبیعی این انگیزه وجود دارد تا شرکت و سهامداران آن از طریق مدیران خود اقدام به اجتناب از پرداخت مالیات نمایند (دهالیوال و همکاران، 2011).
مالیاتها عوامل برانگیزانندهای در بسیاری از تصمیمات شرکتهاست. شواهد تحقیقات اخیر در نقاط مختلف دنیا نشان میدهد که اقدامات مدیریتی طراحیشده برای کاهش مالیات شرکتی از طریق فعالیتهای تهور مالیاتی در حال تبدیل شدن به یک ویژگی بنوعی فزاینده و معمول دورنمای شرکتی در بسیاری از کشورهای سراسر جهان است. با این وجود، سیاست های متهورانه مالیاتی شرکتی با خود هزینهها و فواید حائز اهمیتی برای مدیریت، سهامداران و بطورکلی جامعه دربردارد. در صورت که فواید و مزایای اعمال سیاست های متهورانه مالیاتی بر هزینه و مجازاتهای در پی آن، فزونی یابد شرکت ها از این سیاستها بهره میگیرند. البته از آنجاییکه مالیاتها هزینه قابل ملاحظه ای برای کسب و کار شرکت و سهامداران به وجود می آورند، معمولا انتظار می رود که سهامداران تهور مالیاتی را ترجیح دهند. با این حال این بحث هزینههای غیرمالیاتی بالقوه ای که می تواند با تهور مالیاتی همراه شود خصوصا هزینه های ناشی از مشکلات نمایندگی را نادیده میگیرد. آندرونی و همکارانش(1998)3، اینگونه اظهار نظر میکنند که از دیدگاه سیاست ملی، مقوله اعمال سیاست های مالیاتی مشکلی است به دیرپایی و قدمت خود مالیاتها و از اینرو از اهمیت واضحی برای ملل سراسر جهان برخوردار است. چون ادبیات مالیات به لحاظ تاریخی تمایزی بین جنبههای شرکتی و فردی تهور مالیاتی پدید آورده است، مدلهای پیشین تهور مالیاتی کسب و کار شرکتی بر مبنای تطبیق با هر فرد مالیاتدهنده تنظیم شده است. هرچندکه، تحقیقات اخیر توسط چن و چو(2005)4، کراکر واسلمرود(2005)5 و دزایی و دارماپالا6 (2006) دربرگیرنده تهور مالیاتی کسب و کار شرکتی در مقوله نظریه نمایندگی میباشد که بخاطر رابطه اصل نمایندگی بین سهامداران و مدیریت در فضای کسب و کار شرکتی بسیار مناسبتر است.
ازدیدگاه نمایندگی، فواید مدیریتی تهور مالیاتی برای سهامداران، شامل صرفهجوئی بیشتر مالیاتی برای شرکت است درحالی که هزینههای حاشیهای، شامل توان بالقوه برای جرائم مالیاتی و مجازاتهایی تحمیلی از سوی سازمان مالیاتی، هزینههای پیادهسازی، هزینههای اعتباری و هزینههای سیاسی است. (اسلمرود7، 2005؛ اسکولز و همکاران، 20058؛ هانلون و اسلمرود9، 2009؛ چن و همکاران10، 2010) همچنین هزینههای بالقوه نمایندگی در در جهت منافع توسط مدیران در نتیجه رابطه تعریف بین تهور مالیاتی و انحراف مدیریتی وجود خواهد داشت. (دزایی و دارماپلا، 112006). ازاینرو، از دیدگاه نمایندگی، تهور مالیاتی یک پیشفرض سیاسی مطلق برای تمامی شرکت ها نبوده و به هزینههای همراه آن و فوایدی که درپی دارد بستگی خواهد داشت.
تحقیقات پیشین (دسای و دارماپلا، 2006؛ چن و همکاران، 2010؛ هانلون و اسلمرود، 2009) با بررسی حاکمیت شرکت و تهور مالیاتی در تلاش برای تجزیه حاکمیت شرکتی به مولفههای عمدهای همچون اعضای هیأت مدیره نیست؛ تحقیقات پیشین دربرگیرنده رابطه بین ساختار هیأت مدیره و تهور مالیاتی نمیباشد. هرچندکه، تطبیق کسبوکاری در مقولات نظریه نمایندگی و مسئولیت اجتماعی شرکتی نشان می دهد که ساختار هیاتهای مدیره دارای نقش با اهمیتتری در نظارت بر مدیریت است تا اجرای دیگر سازوکارهای حاکمیتجویانه شرکتی (زهرا و استنانتون121988، زهرا و پیرس131989، بیسلی199614، ابراهیم152003، اوزون و همکاران162004). بویژه، بخش اعظم روسای غیراجرایی در هیأت مدیره باید به نظارت بهتر بر مدیریت برای منافع سهامداران و بطورکلیتر برای جامعه منتج شود. علاوه براین، ادبیات موجود ارائهکننده بررسی ناچیزی درباره وظایف روسا نسبت به افراد ذینفع است تا سهامداران، بویژه از حیث اعمال مالیاتی و تطبیق مالیاتی. این فقدان بررسی علیرغم ابتکارعملهای دولتها در کشورهای مختلفی همچون استرالیا و بریتانیا برای اصلاح قوانین شرکتی با توسعه حیطه عمل طرفین به روسایی است که وظایف خود را شمول تمامی افراد ذینفع در جامعه مدیون هستند (ویلیامز، 200717).
گرچه آنچه که دزایی و دارماپالا (2006) بیان میکنند بنظر غیرشهودی و غیرذاتی است، این حالت را به بهترین نحو بوسیله شرایطی میتوان توصیف نمود که شرکتهای دارای مدیریت ضعیف از ابتدا پرخاشگری بیشتری به مالیات دارند، بویژه در مواقعی که تاثیر بازخورد مثبتی بین افزایش سود و تهور مالیاتی وجود دارد. آنها همچنین براین مدعا هستند که سهامداران، حضور مدیران را در تهور مالیاتی رد میکنند، علیرغم درآمدهای بالقوه در ارزش پیش از کسر مالیات شرکتی، این نظریه نیز بنظر این تصور را با به خود به همراه دارد که در شرایطی که تهور مالیاتی و افزایش سود جایگزین هستند، شرکتهای دارای مدیریت مناسب از انگیزه بالاتری برای تهور مالیاتی برخوردارند.
مورفی و جنسن(2012)، در بررسی رابطه بین پاداش مدیران عامل و عملکرد شرکت، نتیجهگیری کردند که رابطه مثبتی بین اختیار معامله سهام اهدایی به مدیران و تغییر ثروت سهامداران وجود دارد. آلوس و همکاران18 (2016) به بررسی تاثیر پاداش های اجرایی و عملکرد شرکتهای پرتغالی پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان پاداش پرداختی به مدیران، ویژگیهای هیئت مدیره بر عملکرد شرکتها تاثیر دارد.
نتیجه تحقیق کلاین و همکاران19(2017) نشان میدهد که دستههای مختلفی از پاداش های پرداختی مدیران می تواند بر عملکرد سازمانی تاثیر گذار باشد و رابطه معکوسی بین مالکیت سهام و عملکرد شرکت، وجود دارد. ژو و همکاران20 (2017) نشان داد که مدیران غیر کنترلی و مستقل بر میزان پرداخت های مدیران تاثیر دارد و این امر بر عملکرد شرکت ها تاثیر دارد.
تارکواسکا (2017) نتایج نشان داد که میزان پرداختی بالاتر به مدیران، روحیه و انگیزه تیم اجرایی را منفی می کند. جیانگ و همکاران21 (2020) نشان داد محدویت ها در پاداش های اجرایی با عملکرد حسابداری شرکتها رابطه منفی دارد این تاثیر منفی این رابطه در شرکتهایی با سطح حاکمیت خوب شرکتی، بهبود یافته و در سطح مطلوبی قرار دادند.
مولایی ایل ذوله و همکاران (1399) در تحقیق نشان دادند بين مسئوليت اجتماعي شركت با گزارشگري متهورانه مالياتي رابطهي منفي و معناداري، دارد ولي پاداش مديران، داراي رابطهي مثبت و معناداري، است.
3- روش تحقیق و مدل
3-1- روش تحقیق
تحقيق حاضر از نظر روش، توصیفی همبستگی و از نظر هدف، يك تحقيق کاربردی مي باشد. همچنین جامعه آماری تحقیق شامل کليه شرکتهای پذيرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است که بهطور مستمر از سال 1393 الي 1399 در بورس فعال بودهاند. روش گردآوری داده های تحقیق حاضر از نوع میدانی و ابزار گردآوری دادههای تحقیق، بانکهای اطلاعاتی بورس اوراق بهادار خواهد بود. به منظور جمع آوري دادههاي مورد نياز براي محاسبه متغيرهاي پژوهش، از بانكهاي اطلاعاتي استفاده شد. نمونه گیری پژوهش به صورت هدفمند و بصورت حدف سیستماتیک انتخاب گردیه است. بدین صورت که از کلیهی شرکتهای موجود بانکهایی که دارای شرایط فوق نباشند حذف شده و در نهایت از کل شرکتهای باقی مانده 107 بانک جهت انجام آزمون انتخاب خواهند شد.
3-2- مدل و متغیرهای تحقیق
در این در این تحقیق با الگوپذیری از تحقیق الخاموسی و همکاران (2017) و مدل رگرسیونی زیر، به آزمون فرضیه ها، پرداخته شده است:
در مدل فوق
BOARD_SIZE: اندازه هیئت مدیره، مجموع اعضای هیئت مدیره، DUALITY: دوگانگی نقش مدیرعامل است. اگر مدیرعامل، رئیس هیئت مدیره باشد، این متغیر برابر یک خواهد بود، در غیر این صورت برابر صفر است. BODI مدیر مستقل، درصد مدیران مستقل به کل اعضای هیئت مدیره، SALARY: حقوق مدیرعامل، STOCK: سهامی که در اختیار مدیرعامل، TOTAL_COMPENSA: مجموع پاداشهای دریافتی مدیرعام، TAX_FEES: نسبت هزینه مالیاتی به کل هزینه حسابرسی، بدست میآید.
مالیات جسورانه: برای اندازه گیری این متغیر با الگوپذیری از تحقیق الخاموسی و همکاران (2016)، از نرخ موثر مالیاتی، نشان دهنده ی مالیات جسورانه است، استفاده شده است:
متغیر کنترلی در این تحقیق نیز شامل:
AGE: نشان دهنده سن شرکت است. TENURE: نشان دهنده مدت زمان تصدی مدیر عامل، SIZE: لگاریتم کل داراییهای شرکت، CINT: نسبت کل تجهیزات، داراییهای خالص و کارخانه، به کل دراییها، INTANG: نسبت داراییهای نامشهود به کل داراییها، ROA: از نسبت سود خالص به کل داراییها بدست میآید.
4- نتایج تحقیق
4-1- آمار توصیفی
تحلیل دادهها در این بخش با محاسبه شاخص های مرکزی از جمله میانگین و میانه و شاخص های پراکندگی از قبیل انحراف معیار، حدکثر و حداقل مقدار متغیرها انجام شده است. نتایج آمار توصیفی در جدول (1) گزارش شده است.
جدول(1): آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیر | میانگین | میانه | ماکزیمم | مینیمم | انحراف معیار | چولگی | کشیدگی |
AGE | 1.5 | 1.6 | 1.8 | 1.0 | 0.2 | -0.8 | 2.9 |
BOARD_SIZE | 0.7 | 0.7 | 0.8 | 0.4 | 0.1 | -0.6 | 4.1 |
BODI | 0.3 | 0.3 | 0.3 | 0.0 | 0.1 | -1.1 | 4.1 |
CINT | 0.3 | 0.2 | 0.8 | 0.0 | 0.2 | 0.8 | 3.0 |
DUALITY | 0.2 | 0.0 | 1.0 | 0.0 | 0.4 | 1.6 | 3.6 |
INTANG | 1.3 | 0.0 | 173 | 0.0 | 8.3 | 14 | 260 |
ROA | 0.1 | 0.1 | 0.6 | -0.8 | 0.1 | -0.2 | 6.5 |
SALARY | 2.5 | 2.2 | 7.7 | 0.3 | 1.1 | 2.2 | 8.0 |
SIZE | 14.1 | 13 | 19.1 | 10 | 1.6 | 0.9 | 3.9 |
STOCK | 0.2 | 0.1 | 0.9 | 0.0 | 0.1 | 1.5 | 5.9 |
TAX_FEES | 5.1 | 5.3 | 7.8 | 0.0 | 1.5 | -2.2 | 8.7 |
TENURE | 0.2 | 0.2 | 0.3 | 0.0 | 0.1 | -2.6 | 8.8 |
TOTAL_COMPENSA | 1.0 | 1.2 | 2.8 | 0.0 | 0.6 | -0.2 | 2.7 |
AGE | 5.5 | 5.4 | 8.0 | 3.7 | 0.8 | 0.8 | 3.7 |
ماخذ: یافته های تحقیق
4-2-آزمون مانایی متغیرها (ریشه واحد):
بهمنظور بررسي مانايي متغیرهای تحقیق از آزمون ریشه واحد فیلیپس پرون برای متغیرهای تحقیق استفاده میگردد. درصورتیکه سریهای زمانی مورداستفاده در رگرسیون پایا نباشد، ممکن است دچار رگرسیون کاذب شویم. نتیجه آزمون ریشه واحد فیلیپس پرون برای متغیرهای مدل موردبررسی در جدول (2) آمده است. نتایج نشان دهنده این است که مقدار آماره احتمال متغیرها کمتر از 0.05 می باشد و این نشان دهنده این است که متغیرها در سطح مانا میباشند.
جدول (2): بررسی مانایی متغیرها به روش فیلیپس پرون
متغیر | آزمون فیلیپس پرون | نتیجه آزمون | |
آماره | معنا داری | ||
AGE | 323.481 | 0.0000 | مانا |
BOARD_SIZE | 211.458 | 0.0000 | مانا |
BODI | 489.624 | 0.0000 | مانا |
CINT | 276.177 | 0.0027 | مانا |
DUALITY | 223.037 | 0.0000 | مانا |
INTANG | 660.149 | 0.0000 | مانا |
ROA | 303.559 | 0.0001 | مانا |
SALARY | 437.128 | 0.0000 | مانا |
SIZE | 299.615 | 0.0001 | مانا |
STOCK | 322.744 | 0.0000 | مانا |
TAX_FEES | 316.963 | 0.0000 | مانا |
TAX_MAN | 482.867 | 0.0000 | مانا |
TENURE | 513.692 | 0.0000 | مانا |
TOTAL_COMPENSA | 416.223 | 0.0000 | مانا |
ماخذ: یافته های تحقیق
جدول (3): مقدار قدر مطلق ضریب همبستگی
ماخذ: یافته های تحقیق
همچنین برای مشخص کردت عدم خطی بودن بین متغیرها، در جدول (3) مشخص است بیشترین مقدار قدر مطلق ضریب همبستگی بین متغیرها برابر با مقدار 472/0 میباشد و سایر ضرایب، مقادیر اندکی به دست آمده و این نشان دهنده این است که بین متغیرهای توضیحی هم خطی بالایی وجود ندارد.
4-3- آزمون تعیین نوع دادههای ترکیبی اف لیمر و هاسمن
در دادههای ترکیبی برای انتخاب بین روشهای دادههای تابلویی و تلفیقی از آزمون F لیمر استفاده شود. اگر آماره F محاسبه شده از مقدار جدول کوچکتر باشد از دادههای تابلویی و در غیر این صورت از دادههای تلفیقی استفاده میشود. در صورتی که دادهها به صورت تابلویی باشند، باید آزمون هاسمن انجام شود.
مدل تحقیق | مقدار آماره | درجه آزادی | معناداری | نتیجه |
آزمون Fلیمر | 201 | 106,6 | 0.0000 | مدل panel |
آزمون هاسمن | 36.7 | 13 | 0.0005 | اثرات ثابت |
ماخذ: یافته های تحقیق
با توجه به جدول (4) روش پولینگ دیتا برای تخمین مدل تحقیق انتخاب میشود. با توجه به اینکه مقدار معناداری آزمون هاسمن در مدل از سطح خطای 05/0 کوچکتر است، فرضیه صفر مبتنی بر تخمین معادله به روش اثرات تصادفی رد شده و مدل باید با استفاده از اثرات ثابت تخمین زده شود.
آزمون خود همبستگي یکی از فروض كلاسيك رگرسيون است. آماره دوربین واتسن22، یک آماره آزمون می باشد که برای بررسی وجود خود همبستگی23 (رابطه بین مقادیری که با تاخیر زمانی24 مشخص از یکدیگر جدا شده اند) بین باقیمانده ها در تحلیل رگرسیون استفاده می گردد. مقدار این آماره همواره بین (۰ تا ۴) قرار میگیرد که آستانه های مورد پذیرش آن به صورت زیر است: مقدار ۲ برای این آماره نشانگر عدم وجود خود همبستگی می باشد که حالت مطلوب در فرضیات اصلی مربوط به باقیمانده ها در تحلیل رگرسیون می باشد. اصلا مقدار کمتر از ۲ همبستگی پیاپی مثبت (نوعی همبستگی پیاپی می باشد که در آن مقدار باقیمانده مثبت برای یک مشاهده شانس مثبت بودن باقیمانده مشاهده دیگر را افزایش میدهد و بالعکس) و مقدار بیشتر از ۲ این آماره همبستگی پیاپی منفی را در بین باقیمانده نشان می دهد. لازم به ذکر است مقدار آماره آزمون اگر کمتر از ۱ یا بیشتر از ۳ باشد زنگ هشدار برای وجود خود همبستگی مثبت یا منفی بین باقیمانده می باشد. همانطور که در جدول (5) مشخص است مقدار این آماره در این مطالعه نزدیک به 2 می باشد که این مقدار نشان دهنده عدم وجود خود همبستگی میباشد که حالت مطلوب در فرضیات اصلی مربوط به باقیمانده ها می باشد.
4-5- آزمون مدل
نتايج حاصل از برآورد مدل رگرسيوني با روش تلفیقی در جدول (5) گزارش شده است. نتايج حاصل از برآورد مدل و سطح معناداری مربوط به F کوچکتر از 05/0 است حاكي از معنيدار بودن متغيرهای ورودی از جمله متغیرهای کنترلی و مستقل، در سطح اطمينان 95 درصد ميباشد و نشان از برازش مناسب مدل دارد. مقدار ضریب تاثیر متغیر مستقل اندازه هیئت مدیره بر متغیر وابسته سیاستهای جسورانهی مالیاتی برابر 0.0206 محاسبه شده است آما به لحاظ آماری معنیدار نمیباشد.
جدول (5): تخمین مدل تحقیق
متغیر | Y= TAX_MAN | ||
ضریب | آماره تی | معناداری | |
AGE | -0.03 | -2.79 | 0.01 |
BOARD_SIZE | 0.02 | 0.88 | 0.38 |
BODI | 0.03 | 1.53 | 0.13 |
CINT | -0.07 | -7.05 | 0.00 |
DUALITY | -0.01 | -1.99 | 0.05 |
INTANG | 0.00 | -0.54 | 0.59 |
ROA | 0.02 | 1.62 | 0.10 |
SALARY | 0.01 | 4.40 | 0.00 |
SIZE | -0.02 | -14.28 | 0.00 |
STOCK | -0.01 | -0.67 | 0.50 |
TAX_FEES | 0.03 | 39.05 | 0.00 |
TENURE | 0.00 | -0.74 | 0.46 |
TOTAL_COMPENSA | 0.02 | 7.78 | 0.00 |
C | 0.22 | 7.29 | 0.00 |
برازش کلی مدل | 0.80 F= 21.31 Prob (F)= | ||
D.W=2.181 |
ماخذ: یافته های تحقیق
مقدار ضریب تاثیر متغیر مستقل دوگانگی مدیر عامل بر متغیر وابسته سیاستهای جسورانهی مالیاتی برابر -0.01 محاسبه شده که به لحاظ آماری معنیدار است. بنابراین میتوان گفت دوگانگی مدیر عامل، بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکت، تاثیر منفی و معناداری دارد. درخصوص استقلال هیئت مدیره، بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکتها، تأثیر معنیداری ندارد. در این راستا محققان به نتایج مختلفی رسیده اند مینیک و نگا (2010) دریافتند که هیئتهای مستقل بیشتر بر سیاست های جسورانه تمرکز کرده اند. در واقع، مدیران مستقل خارجی بیشتر احتمال دارد که مالیات را به میزان قابل توجهی کاهش دهند و مالیات داخلی افزایش یابد. ژو (2011) استدلال کرد که شرکتهایی که مدیران مستقل بیشتری دارند، کمتر تحت تاثیر تجاوز مالیاتی قرار میگیرند. آرمسترانگ و همکاران (2015) مشاهده کرد که هیئت مدیره با مدیران مستقل بیشتر متعهد به پرداخت مالیات شد.
با توجه به نتایج بدست آمده مبنی عدم تاثیر معنادار متغیرهای اندازه هیئت مدیره، دوگانگی مدیر عامل و استقلال هیئت مدیره، بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی، میتوان در مجموع گفت ساختار حاکمیت شرکتی بر سیاستهای جسورانه یمالیاتی شرکتها، تأثیر معنی درای ندارد. شیرین حصار و اسعدی (1394) در بررسی خود نشان دادند نتایج پژوهش حاضر بیانگر عدم وجود رابطه معنادار بین ساختار مالکیت با سیاستهای جسورانه مالیاتی و همچنین وجود رابطه معنادار بین ساختار مالکیت و سیاستهای جسورانه مالیاتی با نقش تعدیل کننده ی عملکرد شرکت ها است
با توجه به نتایج بدست اماده،: میزان پاداش هیئت مدیره بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکت، تاثیر معناداری به اندازه 0.02 واحد دارد. عسگری و مولانی نیا (1397) و مولانی نیا و همکاران (1396) نشان دادند که پاداش هییت مدیره با اجتناب مالیاتی رابطه منفی و معناداری دارد، به عبارت دیگر هر چه میزان پاداش هییت مدیره بیشتر باشد انگیزه مدیران برای کاهش و فرار از پرداخت مالیات کاهش می یابد. خاموسی و همکاران (2016) نشان دادند ساختار حاکمیتی و پاداش هیئت مدیره بر کاهش مالیات جسورانه، تاثیر دارد. در واقع بین اندازه هیئت مدیره، پاداش مدیرعامل، با مالیات جسورانه، رابطه منفی وجود دارد همچنین بین دوگانگی نقش مدیران و مالیات جسورانه، رابطه منفی وجود دارد.
بهبود فضای کسب و کار امروزه به عنوان یک راهبرد اقتصادی شناخته شده است. این راهبـرد مکمل راهبرد خصوصیسازی است و برخی نیز حتی براین باورند که رفع موانع بخش خصوصی یـا همان بهبود فضای کسب و کار میبایست جایگزین خصوصیسازی شـود. همچنـین، بهبـود فـضای کسب و کار مـیتوانـد منجـر بـه ایجـاد فعالیـتهـای متکـی بـر کـارآفرینی گـردد
اهمیت انجام این پژوهش در این است که بررسی عوامل موثر بر اتخاذ سیاستهاي جسورانه مالیاتی توسط شرکتها، بدلیل تاثیرگذاري آن بر عملکرد و اعتبار شرکت در بازار سرمایه از جایگاه ویژه اي براي سهامداران و دولت برخوردار است. از سوي دیگر با توجه به نقش و جایگاه هیأت مدیره به عنوان نمایندگان سهامداران در راهبري سیاستها و فعالیتهاي شرکت که در قانون تجارت نیز بر آن تاکید شده است؛ بررسی تاثیر هیأت مدیره بر سیاست هاي مالیاتی، میتواند به تبیین درست جایگاه آن در تصمیم گیري هاي شرکت کمک شایانی کند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و پاداش مدیریتی بر سیاستهای مالیاتی جسورانه کسب و کار شرکتها بوده است.
نتایج تحقیق نشان داد ساختار حاکمیت شرکتی، اندازه هیئت مدیره
دوگانگی مدیر عامل، استقلال هیئت مدیره بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکتها تاثیر معنیداری نداشته است. میزان پاداش هیئت مدیره بر سیاستهای جسورانهی مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تاثیر معنیداری داشته است.
می توان پیشنهاد کرد با توجه اهمیت افزایش ارزش شرکت، لازم است که اطلاعات دقیق در زمینه ی پاداشهای دریافتی مدیران، در اختیار بازار قرار گیرد تا میزان عدم تقارن اطلاعاتی شرکتها کاهش یاید. تا سرمایهگذران در مورد رفتار مالیاتی شرکت، بتوانند به درستی تصمیمگیری نمایند.
همچنین جهت تجزیه و تحلیل بنیادی و ارزیابی صحیحی از عملکرد مدیر به شرکتها پیشنهاد می شود تا اطلاعات کاملی در مورد ویژگیهای حاکمیت شرکتی، در قالب معیارهای کمی قابل اندازه گیری، به سرمایهگذاران ارائه شود. تا سرمایهگذاران بتوانند با شناخت کامل از شرکتها، سرمایهگذاری نمایند.
[1] Beaumont and Harris
[2] Yu Peiyi, Luu
[3] Andreoni et al.
[4] Chen and Chu
[5] Crocker and Slemrod
[6] Desai and Dharmapala
[7] Slemrod
[8] Scholes et al.
[9] Hanlon and Slemrod
[10] Chen et al.
[11] Desai and Dharmapala
[12] Zahra and Stanton
[13] Zahra and Pearce
[14] Beasley
[15] Ibrahim et al.
[16] Uzun et al.
[17] Williams
[18] Alves
[19] Kline
[20] Zhou
[21] Jiang
[22] Durbin–Watsonstatistic
[23] autocorrelation
[24] Lag
منابع
[1] بحري ثالث جمال؛ بهنمون يعقوب, مددي زاده ابراهيم.1393. "ويژگي هاي هيات مديره و استراتژي مالياتي جسورانه"، حسابداري مديريت، پاييز 1393 , دوره 7 , شماره 22 ; از صفحه 53 تا صفحه 67 .
[2] اسعدی, عبدالرضا؛ رضا تهرانی و سمانه خستو، ۱۳۹۲، "تأثیر ساختار هیات مدیره بر سیاستهای جسورانه مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، یازدهمین همایش ملی حسابداری ایران، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد.
[3] ولایی نیا, رضا و محمدرضا عسگری، ۱۳۹۷، "بررسی رابطه بین کیفیت پاداش هییت مدیره و اجتناب مالیاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پنجمین کنفرانس اقتصاد و مدیریت کاربردی با رویکرد ملی، بابلسر، دانشگاه بوعلی سینا همدان - شرکت پژوهشی طرود شمال- دانشگاه سیستان و بلوچستان-دانشگاه پیام نور مرکز یزد- شبکه پژوهشگران ایرانی
[4] خستو، سمانه. 1391. "تأثیر ساختار هیأت مدیره شرکتها بر سیاستهای متهورانه مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پایان نامه کارشناسی ارشد، واحد نیشابور
[5] یوسفی, ابراهیم، ۱۳۹۶، "بررسی رابطه بین پاداش هییت مدیره و مدیر عامل و اصول حاکمیت شرکتی بر روی مدیریت مالیاتی"، سومین کنفرانس بین المللی مدیریت و مهندسی صنایع، تهران، دانشگاه مقدس اردبیلی
[6] Armstrong, C., Blouin, J. & Larcker, D. (2010). "The Incentives for Tax Planning", Working Paper, SSRN: http://ssrn.com/abstract=1416422
[7] Desai, M. Dharmapala, D. (2009). "Corporate Tax Avoidance and Firm Value". Review of Economics and Ststistics, 91, 537-546.
[8] Frank, M.M., Lynch, L.J. and Rego, S.O. (2009), “Tax reporting aggressiveness and its relation to aggressive financial reporting”, The Accounting Review, Vol. 84 No. 2, pp. 467-496.
[9] Richardson, G., Wang, B. & Zhang, X. (2016). Ownership structure and corporate tax avoidance: Evidence from publicly listed private firms in China. Journal of Contemporary Accounting & Economics, 12(2), 141-158.
[10] O'Connor. Thomas, Byrne. Julie, (2015) "When does corporate governance matter? Evidence from across the corporate life-cycle", Managerial Finance, Vol. 41 Issue: 7, pp.673-691, doi: 10.1108/MF-11-2013-0306, p: 6
[11] Nanik Lestari and Ratna Wardhani (2015) "The Effect of the Tax Planning to Firm Value with Moderating Board Diversity", International Journal of Economics and Financial Issues ISSN: 2146-4138 available at http: www.econjournals.com International Journal of Economics and Financial Issues, 2015, 5(Special Issue) 315-323.
[12] Lanis, R. and Richardson, G. (2011a), “The effect of board of director composition on corporate tax aggressiveness”, Journal of Accounting and Public Policy, Vol. 30 No. 1, pp. 50-70
[13] Kim, J.-B., Li, Y. and Zhang, L. (2011), “Corporate tax avoidance and stock price crash risk: firm-level analysis”, Journal of Financial Economics, Vol. 100 No. 3, pp. 639-662.