تحلیلی بر عوامل درونی نابرابری آموزشی در دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان
محورهای موضوعی : آموزش عالیمحمد فاروق رگام 1 , اسماعیل شیرعلی 2 , مصطفی ازکیا 3 , عاصمه قاسمی 4
1 - دانشجوی دکتری جامعه شناسی توسعه اقتصادی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
2 - دانشیار جامعه شناسی دانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایران
3 - استاد جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 - استادیار جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: توسعه, عوامل درونی, نابرابری آموزشی.,
چکیده مقاله :
هدف: امروزه ارزیابی توسعه جوامع درسطح بین¬المللی بر مبنای میزان برابری و برقراری عدالت در همه جنبههای مختلف زندگی از قبیل جنسیت، آموزش و آموزش عالی، سرمایه گذاری، زندگی اجتماعی و... میباشد. هدف از این پژوهش تحلیلی بر عوامل درونی نابرابری آموزشی در دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع روش داده بنياد مي باشد. جامعه و نمونه آماری این پژوهش را 15 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی، اعضای هیئت علمی رشته های مدیریت آموزشی، اقتصاد و جامعه شناسی تشکیل داده اند. روش نمونهگيري، در روش دادهبنياد به صورت نمونه گیری هدفمند بوده است که افراد متخصص بعد از شناسایی براي مصاحبه دعوت شدند. در این تحقیق اطلاعات به دو روش مطالعات اسنادي و مصاحبه و کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) گردآوری شده است. بدین صورت که با بررسی چندباره مصاحبهها، کدهای تبیینی استخراج شد و با ادغام و تلفیق کدهای مشابه و حذف کدهای تکراری مقوله ها و تم ها استخراج گردید. یافته ها: مهمترین عوامل درونی اقتصادی توسعه نیافتگی در استان از منظر اعضاء هيأت علمی کشور عبارتند از: آسیب و فساد در حوزه اقتصادی استان، موانع سرمایه گذاری استان، توسعه نامتوازن، چالش های اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان، ضعف شبکه ارتباطی و حمل و نقلی و تبعیض آموزشی است. همچنین مهم ترین عوامل درونی اجتماعی توسعه نیافتگی در سیستان و بلوچستان به ترتیب عدم اعتماد نهاد به سیستم آموزشی، ضعف سرمایه اجتماعی، ضعف سرمایه انسانی، مهاجرت نخبگان، چالش های قومی- مذهبی، فقدان امنیت و ضعف قانون گرایی بوده است. نتیجه گیری: گسترش فرصت های آموزشی و تحصیلات تکمیلی و همچنین افزایش سطح سواد موجب افزایش سطح آگاهی و همچنین ایجاد فرصت های شغلی و کاهش بیکاری فارغ التحصیلان در استان سیستان و بلوچستان می شود.
Purpose: Today, the evaluation of the development of societies at the international level is based on the level of equality and justice in all aspects of life, such as gender, education and higher education, investment, social life, etc. The purpose of this research is to analyze the internal factors of educational inequality in the universities of Sistan and Baluchistan province. Method: The current research is applied in terms of purpose and in terms of the nature and type of study, it is a data-based method. The population and statistical sample of this research are made up of 15 managers of executive bodies, faculty members of educational management, economics and sociology. Also, the sampling method was targeted sampling in the database method, and experts were invited for interviews after identification. In this research, information has been collected by two methods: documentary studies and interviews and coding (open, central and selective). In this way, explanatory codes were extracted by reviewing the interviews several times, and categories and themes were extracted by merging and combining similar codes and removing duplicate codes. Findings: The results of the research showed that the most important internal economic factors of underdevelopment in the province from the perspective of the academic staff of the country are: damage and corruption in the economic sphere of the province, obstacles to investment in the province, unbalanced development, challenges of employment and unemployment. Graduates are the weakness of the communication and transportation network and educational discrimination. Also, the most important internal social factors of underdevelopment in Sistan and Baluchistan are the lack of trust in the educational system, weak social capital, weak human capital, emigration of elites, ethnic-religious challenges, lack of security and weak rule of law. Conclusion: The expansion of educational opportunities and post-secondary education as well as increasing the level of literacy in the region will increase the level of awareness as well as create job opportunities and reduce the unemployment of graduates in Sistan and Baluchistan province.
ابراهيم¬زاده، عيسي. اسكندري ثانی. اسمعيل نژاد، مرتضي. (1389). كاربرد تحليل عاملي در تبيين الگوي فضايي توسعه و توسعه نيافتگي شهري و منطقه اي در ايران، جغرافیا و توسعه، 8(17): 28-7.
بهشتی، محمدباقر و نصرالهی وسطی، لیلا. (1395). تحلیل پویای نقش سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه:رویکردی بین رشته ای، فصلنامه علوم اجتماعی، 23 (3): 76-54.
زمانی، مهدی. (1400). شناسایی و رتبه بندی عوامل اثرگذار بر توسعه نیافتگی بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی زود بازده با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبیAHP، پنجمین کنفرانس بین المللی مطالعات جهانی در علوم انسانی، مدیریت و کار آفرینی، تهران.
خورسندی طاسکوه، علی .(1386). نظام ارتباطی آموزشی در ایران: بررسی انتقادی رابطه بین آموزش متوسطه و آموزش عالی. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
سبحانی نژاد، مهدی. افشار، عبدالله .(1387). تبیین ماهیت و مؤلفههای کیفیت سنجی نظام آموزش عالی. فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی. 12 (4): 98-81.
کیانی، وحید و طاهری، محسن. (1400). واکاوی دلایل توسعهنیافتگی اقتصادی و تأثیر آن بر امنیت جنوب شرق ایران (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)، پژوهش های جغرافیای سیاسی، 7 (1): 31-19.
فتحی و اجارگاه، کوروش. پرداختچی، محمدحسن. ابوالقاسمی، محمود. محمد هادی، فریبرز .(1380). تضمین کیفیت در آموزش بر مبنای مدل تحلیل اهمیت/ عملکرد. فصلنامه راهبردهای آموزش، 12 (3): 57-41.
میرفردی، اصغر. صادق¬نیا، آسیه. مرادی، رامین. (1398). تحلیل جامعه شناختی موانع توسعه¬ی اجتماعی در ایران از دیدگاه اعضاء هیأت علمی جامعه¬شناسی دانشگاه¬های دولتی، فصلنامه مطالعات اجتماعی و فرهنگی، 7(4): 162-131.
مهدی، رضا .(1390). طراحی و تدوین مدلی جهت تضمین کیفیت آموزش مهندسی در بخش دولتی. رساله دکتری دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی.
معروفی، یحیی.کیامنش، علیرضا. (1388). تبیین عوامل مؤثر برکیفیت آموزش دانشگاهی. نامه آموزش عالی، 2 (2):37-9.
یارقلی، بهبود .(1392). تبیین فلسفه عدالت تربیتی برمبنای واکاوی نظریه عدالت واشارههای آن برای نظام آموزشی ایران. رساله دکتری دانشگاه خوارزمی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
Adda, H. D. (2017). Divergent Effect of Social capital on Economic Growth in East Asia and Latin America, Sustainable Cities and Society, 17 (2): 110-125.
Brighouse, H. (2014). The place of Education Equality in Educational Justice Routledge. London: London university press
Easterly, W. (2017). Inequality does cause underdevelopment. Journal of Development Economics, 84: 755–776.
Hartwell, R.H. (2020). Assessing quality in higher education: a study of information management practice. Submitted to the school of graduate and professional studies in partial fulfillment of the requirement for the degree of Doctor of education at Delaware Valley University.
Harvey, L., Williams, J., & Dill, D. (2012). Quality in higher education. Routledeg Talor & Franceis Group.
Li, L.w., Mahuteau, S., Dockery, A., &Junankar P.N. (2017). Equity in higher Education and graduate labour markt outcomes in Australia. Journal of Higher Education Policy and Management, 13 (4): 77-89.
Olowo, F. (2018). Transit Accessibility: Equity in Mobility for vulnerable population Groups: practices and Possibilities. submitted in partial fulfillment of the requirement for the degree of master of art in geography in the graduate school of Binghamton university state university state university of New York.
Patel, L., Noyoo, N., Du Preez, J., Triegaardt, J. (2015). Department of Social Development: Capacity Building Program, Social Policy, University of Johannesburg Department of Social Work.
Robertson, K.N. (2015). Define equity and addressing the social determinants of equity in international development evaluation. A dissertation submitted to the Graduate college in partial fulfillment of the requirements for the degree of doctor of philosophy inter disciplinary PH. D in Evaluation Western Michigan university.
Rozario, S. (2019). Higher Education in Bangladesh: An Inquiry into Educational Equity at Notro Dame University Bangladesh. published by ProQuest LLC.
Xiao, Y., Chai, J., Wang, R., & Huang, H. (2022). Assessment and key factors of urban live ability in underdeveloped regions: A case study of the Loess Plateau, China. Sustainable Cities and Society, 79, 103674.
فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامیواحدگرمسار سال هفدهم، شماره 4، زمستان 1402 صص 258-233 |
تحلیلی بر عوامل درونی نابرابری آموزشی در دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان
محمد فاروق رگام1، اسماعیل شیرعلی2، مصطفی ازکیا3، عاصمه قاسمی4
چکیده:
هدف: امروزه ارزیابی توسعه جوامع درسطح بینالمللی بر مبنای میزان برابری و برقراری عدالت در همه جنبههای مختلف زندگی از قبیل جنسیت، آموزش و آموزش عالی، سرمایهگذاری، زندگی اجتماعی و... میباشد. هدف از این پژوهش تحلیلی بر عوامل درونی نابرابری آموزشی در دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان می باشد.
روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع روش داده بنياد مي باشد. جامعه و نمونه آماری این پژوهش را 15 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی، اعضای هیئت علمی رشته های مدیریت آموزشی، اقتصاد و جامعه شناسی تشکیل داده اند. روش نمونهگيري، در روش دادهبنياد به صورت نمونه گیری هدفمند بوده است که افراد متخصص بعد از شناسایی براي مصاحبه دعوت شدند. در این تحقیق اطلاعات به دو روش مطالعات اسنادي و مصاحبه و کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) گردآوری شده است. بدین صورت که با بررسی چندباره مصاحبهها، کدهای تبیینی استخراج شد و با ادغام و تلفیق کدهای مشابه و حذف کدهای تکراری مقوله ها و تم ها استخراج گردید.
یافته ها: مهمترین عوامل درونی اقتصادی توسعه نیافتگی در استان از منظر اعضاء هيأت علمی کشور عبارتند از: آسیب و فساد در حوزه اقتصادی استان، موانع سرمایهگذاری استان، توسعه نامتوازن، چالش های اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان، ضعف شبکه ارتباطی و حمل و نقلی و تبعیض آموزشی است. همچنین مهم ترین عوامل درونی اجتماعی توسعه نیافتگی در سیستان و بلوچستان به ترتیب عدم اعتماد نهاد به سیستم آموزشی، ضعف سرمایه اجتماعی، ضعف سرمایه انسانی، مهاجرت نخبگان، چالشهای قومی- مذهبی، فقدان امنیت و ضعف قانونگرایی بوده است.
نتیجه گیری: گسترش فرصتهای آموزشی و تحصیلات تکمیلی و همچنین افزایش سطح سواد موجب افزایش سطح آگاهی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی و کاهش بیکاری فارغ التحصیلان در استان سیستان و بلوچستان می شود.
کلید واژه ها: توسعه، عوامل درونی، نابرابری آموزشی.
پذیرش مقاله: 22/5/ 1403 دریافت مقاله: 6/2/1403
مقدمه
امروزه رشد، توسعه و یا انحطاط و پیشرفت با شاخص های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته و از زاویه دید مشترکی برخوردار نبوده اند؛ به عنوان مثال، برخی انحطاط را نقطه مقابل بازگشت به خویشتن و آن را معادل از خود بیگانگی و برخی دیگر، آن را معادل عقب ماندن از قافله رشد و توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیای جدید به کار بردهاند. به همان ترتیبی که نمی توان از توسعه یافتگی مفهوم دقیقی ارائه داد به دست آوردن تعریف دقیقی از توسعه یافتگی نیز به سادگی امکان پذیر نیست (پاتل5 و همکاران، 2015: 8). توسعه یافتگی یک مفهوم نسبی به شمار می رود. به طور کلی می توان گفت این مفهوم بیانگر میزان پایین درآمد سرانه در مقایسه با کشورهای توسعه یافتگی است. گفته می شود کشور توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته کشوری است که درآمد سرانه آن در مقایسه با درآمد سرانه کشورهای صنعتی توسعه یافتهای در سطح پایین تری قرار دارد. چنانچه از منابع و عوامل طبیعی و اکتسابی خود استفاده کنند سطح درآمد خود را به کشورهای گروه نخست نزدیک نمایند و در راه توسعه قرار می گیرند. یکی از مشکلات اصلی کشورهای کمتر توسعه یافته وجود فقر عمومی است که در تمام ابعاد زندگی انسان ها بازتاب خواهد یافت (استرلی6، ۲۰17: 757).
امروزه ارزیابی توسعه جوامع درسطح بینالمللی بر مبنای میزان برابری و برقراری عدالت در همه جنبههای مختلف زندگی از قبیل جنسیت، آموزش، سرمایهگذاری، زندگی اجتماعی، حمل و نقل و... میباشد. (روبرتسون7، 2015) برابری نیاز جوامع انسانی است تا گروههای جمعیتی حاضر درآن بتوانند از تحرک و جابجایی عدالت گونهای بر خوردار باشند و امکان فعالیت و حرکت به سمت توسعه و استفاده از منابع طبیعی و غیر طبیعی را داشته باشند. ( اولوو8، 2019 ). با این حال، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که بتواند ادعا کند که نابرابریهای اجتماعی_اقتصادی در آموزش را کاملاً از میان برده باشد. برخی از کشورهای عضو پیزا 9 موفق به ایجاد سیستمهای آموزشی شدهاند که در آن وضعیت اجتماعی و اقتصادی کمتر در یادگیری، رفاه و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دخالت دارد، هر کشوری میتواند برای بهبود برابری در آموزش بیشتر تلاش کند. امروزه با توجه به افزایش شدید نابرابری اقتصادی در سالهای اخیر، بهبود حقوق برابر در آموزش ، بیش از دهههای پیش از آن ضروری است. نابرابری درآمد در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی امروزه در بالاترین سطح خود از دهه 1980 است (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی10، 2018) و بهبود اقتصادی که از سال 2010 دیده شده است این روند را تغییر نداده است. (همان ، 2016) در نتیجه، کشورها به طور فزایندهای از پیامدهای بالقوه منفی رشد نابرابری اقتصادی در تحرک اجتماعی و آموزشی نگران هستند.
تحلیل پیامدهای آموزشی یا ارزیابی عملیات دانشگاهی نیازمند ایجاد و بررسی دادهها و عوامل مربوط به کیفیت در مؤسسات آموزش عالی است. این داده ها جهت بررسی کیفیت مؤسسات آموزش عالی می بایست به صورت صریح و روشن باشد. فرهنگ و تکنیک ایجاد کیفیت و جلوگیری از موانع آن در آموزش عالی نیازمند تحلیل کاربردی آن است ( هارت ول11 ، 2020).
آگاهی نسبت به عقب ماندگی در ایران پیشینهای دیرینه دارد. شاید بتوان تأمل و تفکر عباس میرزا پس از شکست در جنگ با روسها و عقد عهدنامه های گلستان و ترکمنچای، درباره علل شکست در این جنگ و پیشرفت و توسعه یافتگی آنها و ضعف و ناتوانی ما را از نخستین و ابتدایی ترین بارقه های آگاهی ایرانی در زمینه عقب ماندگی خود دانست. در سال های متمادی، از آن زمان تاکنون، مصلحانی چند ظهور کرده و در پی حل مشکل عقب ماندگی ایران تلاش ها نموده اند، اما تمام این تلاش ها نیز ناکام ماند و فاصله کشور بزرگ و پهناور ایران، با دنیای پیشرفته و توسعه یافته مغرب زمین هر روز بیشتر و بیشتر شد (ابراهیم زاده و همکاران، 1389: 9). در خصوص توسعهنیافتگی ایران دو نوع نگاه را می توان از یکدیگر متمایز نمود؛ برخی برای عقبماندگی کشور به عوامل درونی و برخی دیگر به عوامل بیرونی تأکید دارند.
یکی از این مناطق چالشی در کشور استان سیستان و بلوچستان میباشد. استان سیستان و بلوچستان با جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون و 800 هزار نفر، 5/3 درصد جمعیت کشور را شامل میشود. از این تعداد 1/49 درصد در نقاط شهری و9/50 درصد در نقاط روستایی و غیر ساکن هستند. و به رغم ظرفیتهای سرزمینی، طبیعی و فرهنگی فراوان، از محرومترین استانهای کشور به شمار میرود. ناامنی در مرزهای طولانی این استان با افغانستان و پاکستان، نرخ بالای زاد ولد (عليرغم عدم وجود چشمانداز در آمدی مناسب)، شکافهای قبیلهای، قومیتی و مذهبی، خشک سالی و مدیریت نامناسب آب، عدم انباشت سرمایه و قاچاق از جمله مهمترین عوامل محرومیت و بیکاری در استان هستند که در قالب شاخصهای ضعیف توسعه استانی و مهاجرت گسترده از استان نمایان میگردد. البته همانگونه که پیشتر نیز بیان گردید مشکل اصلی عدم توسعه نیافتگی سیستان و بلوجستان عدم توجه مدیریتی در سطح کلان به این استان و عدم برنامه ریزی صحیح نسبت به این استان در سطح کلان کشوری می باشد. برخی نیز معتقدند که استان سیستان و بلوچستان میتواند در توسعه ی ایران ضریب بالایی را به خود اختصاص دهد ولی این استان با سایر نواحی ایران پیوند گسترده ای نداشته و در انزوای جغرافیایی محصور مانده است. تفاوتهای مذهبی و زبانی این منطقه با بدنه اصلی کشور همراه با اقتصاد بسته و کم تحول یافته ی آن، این استان را در حصار اجتماعی و اقتصادی خود باقی گذاشته و در نتیجه علایق مادی و معنوی آن را با سایر نواحی کشور محدود ساخته است.
به نظر می رسد عدم توجه به توان ژئوپولوتیک استان در ابعاد توسعه اقتصادی و اجتماعی یکی از دلایل مهم عدم توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان همین دو عامل و نگرش سیاستمدران در سطح کلان از بعد امنیتی باشد. در این که علل از دست رفتن این فرصت ها ناشی از مسائل این بخش کشور که عمدتا مسائل سیاسی امنیتی هستند شکی نیست. با توجه به ماهیت دو مقوله توسعه و امنیت که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، امنیت به عنوان مرحله مقدماتی روند توسعه محسوب می گردد. رابطه امنیت نیز با خیلی از شاخصه های توسعه مانند فقر، عدالت سرزمینی، بیکاری و اشتغال و ... به اثبات رسیده است، چنانکه نابرابری های فضایی، اقتصادی و رفاهی، بویژه بین مناطق مرکزی و پیرامونی، شهری و روستایی می تواند شکافهای سیاسی را عمیق و نارضایتی ناحیه ای را تغذیه کنند و چنانکه محرومیت حاشیه ها و عدم برخورداری آنها از امکانات با عدم رسیدگی به مشکلات آنها همراه گردد می تواند زمینهساز ناامنی و بروز بحران گردد (کیانی و طاهری، 1401).
در اوایل سالهای گسترش آموزش عالی، نابرابریهای کمّی بزرگترین دغدغه کشورها بوده است اما اکنون نابرابریهای کیفی در بخشهای اداری، سازمانی، آموزشی و پژوهشی به عنوان معضل مقایسه و تفاوت بین دانشگاهها مطرح است (بصری و آلتینی 12، 2018). صرف دارا بودن کیفیت برخی دانشگاهها، کیفیت نیروهای کاری آینده تضمین نمیشود زیرا سازمانها به فراخور شرایط مکانی و زمانی خود از همه فارغالتحصیلان دانشگاهها برای جذب نیرو استفاده میکنند و نیروی کاری به تناسب عدم کیفیتهای دانشگاهی، متفاوت خواهد بود (هاروی، ویلیامز و دیل13، 2012).
از طرفی موقعیّت و شرایط پذیرش دانشجو در بسیاری از مؤسسات خوب آموزشی، به خصوص در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی طوری است که افراد شهرهای کوچک و روستاها به علت دوری مسافت، پایین بودن نسبی سطح آموزش دبیرستانی و موفق نشدن به احراز شرایط پذیرش یا فقر و نداشتن بضاعت مالی، نمیتوانند به این مؤسسات راه یابند.کسانی که دسترسی به آموزش وپرورش صحیح پیدا نمیکنند و استعدادها و توانایی هایشان آنطورکه شاید و باید پرورش نمییابد، نمیتوانند در میدان زندگی با افرادی که از آموزش و پرورش بهره بیشتری برده اند، برابری کنند و در مقایسه با آنها " فرصت " مساوی برای تحرک اجتماعی ندارند. آموزش و پرورش باید فرصت یکسان استعدادها، اندوختن دانشهای لازم برای زندگی و نیز یافتن ارزشها و بینشهای انسانی را میسر سازد .(فیوضات، 1396).
برابری در آموزش عالی تأکید میکند که دانشجویان با پسزمینههای مختلف به طور مساوی دارای مدارک تحصیلی عالیتر باشند که باعث موفقیت آنها در بازار کار و رسیدن به اهداف خود به عنوان اعضای بزرگسال جامعه میشود. (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، 2018).
زمانی (1400) در پژوهشی به شناسایی و رتبه بندی عوامل اثرگذار بر توسعه نیافتگی بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی زود بازده با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش یک تیم نه نفره از خبرگاناین حوزه (بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی زود بازده) که در سازمانهای ذیربط نظیر شرکت شهرکهای صنعتیاستان سمنان، سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان سمنان، استانداری سمنان و شرکت های تولیدی فعال در سطح استانمشغول به کار هستند، می باشد. بنابراین تعداد نه فقره پرسشنامه در جامعه آماری توزیع میشود تا ضریب اولویت عواملاثرگذار بر توسعه نیافتگی بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی زود بازده تعیین گردد. برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اکسپرت چویس استفاده شد. برای محاسبه نرخ ناسازگاری از نرم افزار choice expert استفاده و میزان آن کمتر از ۱.۱ تعیین گردید. خروجی نرم افزار اکسپرت چویس حاکی از آن است در بین معیارهای ضعف مدیریت، مشکلات تامین مالی، بازاریابی و توزیع و حوزه فناوری، معیارضعف مدیریت مهمترین معیار برای توسعه نیافتگی بنگاه های اقتصادی زود بازده از دید خبرگان معرفی گردید.. به طورکلی و از بین عوامل ۱۵، عامل فقدان دانش مدیریت مهمترین معیار انتخاب از نظر خبرگان را به خود اختصاص داد. در پژوهشی دیگر میرفردی و همکاران (1398)، تحقیقی به عنوان تحلیل جامعهشناختی موانع توسعه اجتماعی در ایران از دیدگاه اعضاء هیأت علمی جامعهشناسی دانشگاههای دولتی انجام دادهاند. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده است و تعداد ۱۳۱ نفر از اعضاء هیأت علمی به عنوان نمونه با نمونهگیری هدفمند انتخاب و دیدگاه آنها درباره موانع توسعه اجتماعی در ایران مورد پرسش قرار گرفت. در گام اول با مصاحبه باز با تعدادی از اعضاء هیأت علمی و بهرهگیری از ادبیات پژوهش، مؤلفههای مورد بررسی شناسایی و سپس در گام دوم با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، دادهها گردآوری شدند. روایی صوری و ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای ارزیابی اعتبار و پایایی ابزار سنجش به کار گرفته شدند. نتایج مطالعه نشان داد که از دیدگاه کارشناسان دانشگاهی موانع اقتصادی، سیاسی فرهنگی و اجتماعی به ترتیب به عنوان مهمترین موانع توسعه اجتماعی در ایران ارزیابی شدند. به صورت مصداقی شبکه فساد، اقتصاد دولتی و نبود شایستهسالاری به ترتیب به عنوان مهمترین موانع توسعه اجتماعی در کشور بوده اند. نتیجه این که موانع اقتصادی و سیاسی به عنوان مهمترین بازدارندههای توسعه اجتماعی معرفی شدهاند. همچنین تحلیل پویای نقش سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه عنوان تحقیقی است که توسط بهشتی و نصرالهی (1395) انجام گرفته است. این مطالعه بر این موضوع تأکید دارد که وجود سرمایه اجتماعی در یک جامعه میتواند تأثیر قابل توجهی بر توسعه آن جامعه داشته باشد. در این مطالعه تلاش شده است تا با ارائه مدلی دینامیکی، کاربرد تفکر سیستمی و مدل سازی سیستمهای پویا، به تجزیه و تحلیل پویاییهای سرمایه اجتماعی پرداخته شود. در این مقاله از یک مدل دینامیکی بهره گرفته شده است. تحلیل سیستمهای پویا یکی از تکنیکهایی است که امکان مدلسازی سیستمهای پیچیده و غیرخطی را فراهم میآورد. به علاوه، به منظور درک بهتر روابط مدل، از روش سناریوپردازی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که سرمایه اجتماعی از طریق مکانیزمی پیچیده و پویا میتواند توسعه را در یک جامعه رقم بزند.
ایکسائو14 و همکاران (2022) در پژوهشی به ارزیابی و عوامل کلیدی زندگی شهری در مناطق توسعه نیافته: مطالعه موردی فلات لس، چین پرداختند. زیست پذیری شهری یک شاخص مهم برای سنجش توسعه پایدار اجتماعی- اقتصادی شهری است. بر اساس ساختارشکنی اهداف توسعه پایدار شهری (SDGs)، یک سیستم شاخص ارزیابی علمی جدید و جامع برای ارزیابی زیست پذیری شهری مناطق توسعه نیافته ساخته شد، از مدل TOPSIS وزن آنتروپی و مدل توبیت برای بررسی زیست پذیری شهری و عوامل کلیدی استفاده شد. در مناطق توسعه نیافته سیستم شاخص ارزیابی در این مطالعه به هفت جنبه، شامل توسعه اقتصادی، ساخت و ساز شهری، خدمات عمومی، پیشرفت اجتماعی، استاندارد زندگی، محیط زیست محیطی و استفاده از منابع تقسیم شد. برای بررسی عوامل کلیدی زیست پذیری شهری و کاربرد سیستم شاخص در مناطق توسعه نیافته، فلات لس برای این تحقیق انتخاب شد. نتایج تجربی نشان میدهد که شش عامل کلیدی مهم مؤثر بر زندگی شهری در فلات لس وجود دارد. در این میان نرخ شهرنشینی، نرخ رشد طبیعی جمعیت و تراکم جمعیت نقش منفی در زیست پذیری شهری دارند. از سوی دیگر، سرانه درآمد مالی محلی، سرانه منطقه سبز و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی نقش مثبتی در زندگی شهری دارند. سیستم شاخص می تواند زیست پذیری شهری مناطق توسعه نیافته را به صورت علمی ارزیابی کند، می تواند برای ساخت و ساز شهر قابل زندگی برای سایر مناطق توسعه نیافته یا کشورهای در حال توسعه استفاده شود. همچنین آنچورنا و آنجوس15(۲۰1۸) در تحقیق با عنوان «روابط اجتماعی و توسعه اقتصادی» به بررسی تأثیر گرههای اجتماعی (شاخصی برای سنجش سرمایه اجتماعی) روی توسعه اقتصادی ۲۷ کشور پرداختند. این محققان نشان دادند که: ۱) ناهمسانی در تعداد گره های اجتماعی می تواند سبب ناهمسانی در درآمد سرانه کشورها شود، ۲) سرمایه اجتماعی میتواند کارایی سرمایه انسانی و با بهرهوری نیروی کار را افزایش دهد، ۳) افزایش در بهرهوری حتی میتواند سبب کاهش در رفاه شود و این زمانی اتفاق میافتد که گرههای اجتماعی هماهنگ. با هم شکل نگیرند. در تحقیقی دیگر آدا16 (۲۰1۷)، با عنوان «تأثیر واگرا سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی در شرق آسیا و آمریکای لاتین» به بررسی اثر تقسیمات قومی- زبانی بر رشد اقتصادی آمریکای لاتین و آسیای شرقی به منظور مقایسه مسیرهای متفاوت رشد در آنها میپردازد. برای این منظور از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده می کند. نتایج ابن تخمین نشان می دهد شاخص سرمایه اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای آسیای شرقی دارد در حالی که در آمریکای لاتین این اثر دیده نمی شود. آدا علت این تفاوت را در متغیری که به عنوان شاخص سرمایه اجتماعی (مشارکت و انسجام) انتخاب شده است بیان می کند. لذا، به برآورد شاخص سرمایه اجتماعی با روش میمیک می پردازد. برای این منظور، از متغیرهای تقسیمات قومی، ضریب جینی و شدت بحران در حکمران به عنوان عوامل مؤثر در ایجاد مشارکت و انسجام و از متغیرهای رفتار مالیاتی و تضادهای اجتماعی و میزان انجمن های جمعی به عنوان اثرات انسجام استفاده می نماید. اما این بار نیز شاخص سرمایه اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای آسیای شرقی نشان می دهد. در حالی که در آمریکای لاتین این اثر دیده نمی شود. تحقیقی درکشور استرالیا در سال 2017 در مورد برابری بازدههای فارغالتحصیلان دانشگاهها در بازار کار با پیشینههای مختلف انجام شد که فارغالتحصیلان چهار دانشگاه را بر اساس ثبت سوابق دانشجویان مورد بررسی قرار دادهاند. بررسی نابرابریهای فارغالتحصیلان دانشگاهها به عنوان یک کار مهم و قابل ارزیابی در سیاستهای آموزشی این کشور به منظور کاهش نابرابریهای مناطق محروم مورد توجه قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان داد بین فارغالتحصیلان دانشگاهها در مناطق مختلف استرالیا به لحاظ جذب بازار کار و مهارتهای خروجیهای دانشگاهها تفاوت وجود دارد. همچنین طبق نتایج انگیزه بیشتری در بازار کار در قبال افزایش برابری کیفیت سرمایههای انسانی ایجاد میشود. در این خصوص حمایت بیشتر ازسیاستهای تشویقی به منظور دسترسی و تکمیل آموزش عالی مناطق مورد نیاز است. تشکیل گروههای عدالت محور در دانشگاهها و حتی بعد دانش آموختگی دانشجویان در مناطق بومی استرالیا کم کم منجر به افزایش سطح برابری در مناطق با جمعیت زیادتر خواهد شد. برخی گروههای عدالتمحور تلاش جهت کاهش شرایط نامساعد و نابرابر بازار کار بعد از دانشآموختگی را بر عهده دارند. در حالیکه برخی، سیاستهایی جهت عمل همراه با اندازهگیری به منظور تشخیص موانع قبل و بعد از دریافت مدرک را دنبال میکنند.( لی، ماهوتی، دوکری و جونانکار17، 2017 ).
گسترش تعلیم و تربیت و آموزش عمومی و فراهم آوردن امکانات و فرصتهای برابر آموزشی برای کلیه افراد جامعه در سطوح مختلف آموزشی یکی از عمدهترین و مهمترین وظایف سده اخیر دولتها بوده است.در تعمیم و تحقق این سیاست جهانی، جامعه آموزش ایران، در دو دهه اخیر سیاست گسترش کمّی جامعه دانشآموزی و دانشجویی را اجرا کرده است. این در حالی است که کمبود نیروی انسانی ماهر و نامتوازن بودن آن با توجه به پراکندگی جغرافیایی کشور و نابرابری در دسترسی به نیروی انسانی کافی یکی از مهم ترین چالشها و نابرابریهایی است که نظام آموزش ایران با آن روبرو بوده است. از جمله نابرابریهای کمّی دیگر، نابرابری در برخورداری از منابع، امکانات، تجهیزات و فرصتهای متنوع بین مناطق مختلف جغرافیایی، نابرابری جنسیتی، فقدان تخصیص و تسهیم منابع و اعتبارات بسیار محدود و آموزشی متناسب یا پراکندگی و فقر جغرافیایی و منطقه ای، نابرابری در تخصیص سرانه فضاهای فیزیکی و محیطهای آموزشی میباشد. مطالعه عوامل دروني نابرابری های آموزشی استان سيستان و بلوچستان می تواند برنامهریزان کشور را با تحلیل عمیق و علمی علل و موانع موجود بر سر راه توسعه آشنا سازد تا آنها با طراحی برنامه های مدون توسعه در سطح کلان راه را به سوی توسعه پایدار در منطقه همراه سازند. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تحليل عوامل درونی نابرابری آموزشی در دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان انجام شده است.
روش تحقیق
روش تحقيق در این پژوهش، کیفی و با استفاده از «روش دادهبنياد» انتخاب شده است. دادههای این نوع تحقیق از طریق مصاحبه18 و تعاملهای شفاهی گردآوری شده و تمرکز بر معانی و تفسیرهای مشارکتکنندگان می باشد. از این رو برای تحليل جامعه شناختي عوامل دروني اقتصادي و اجتماعي توسعه نيافتگي استان سيستان و بلوچستان از روش مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد.
جامعه و نمونه آماري پژوهش حاضر با توجه به استراتژي انتخاب شده براي انجام پژوهش، روش دادهبنياد ذيل رويکرد تحقيقِ کيفي است. مطابق با مراحل استراتژي پژوهش، جهت گردآوري اطلاعات با صاحبنظران مدیریت آموزشی، علوم اجتماعی و علوم اقتصادی مصاحبه شده (دادههاي دست اول) لذا جامعه آماري پژوهش صاحبنظران حوزه توسعه می باشد.
جدول 1. پراکنش کلّي مصاحبه شوندگان تحقیق
معيار خبرگي | قلمرو کاري | تعداد |
سابقه اجرايي | مدیران دولتی و خصوصی | 4 |
دانش توسعه اقتصادی | اعضای هيئت علمي رشتههاي مرتبط با اقتصاد و توسعه اقتصادی | 5 |
دانش توسعه اجتماعی | اعضای هيئت علمي رشتههاي مرتبط با مدیریت آموزشی، جامعه شناسی توسعه اقتصادی و جامعه شناسی سیاسی | 6 |
مجموع | 15 |
در مورد روش نمونهگيري، روش دادهبنياد داراي تدبير خاصّ خود ميباشد. اين روش در نمونهبرداري هدفمندِ افراد براي مصاحبه که به آن «نمونهبرداري نظري» ميگويد از نگرشي منحصربهفرد حمايت ميکند که آن را از ديگر رهيافتهاي کمّي و کيفي به جمعآوري دادهها متمايز ميسازد. از سويي بر خلاف نمونهبرداري صورت گرفته در بررسيهاي کمّي که معمولاً تصادفي است، نمونهبرداري نظري کاملاً ارادي و هدفمند است. ثانياً اين شيوه نمونهبرداري نميتواند قبل از شروع پژوهش برنامهريزي شود، بلکه تصميمات خاص نمونهبرداري در خلال فرآيند پژوهش شکل ميگيرند. علت اصلي بروز اين تمايز در روش نمونهبرداري نيز آن است که روش دادهبنياد از شيوهاي استفاده ميکنند که مستلزم جمعآوري و تحليل همزمان و زنجيرهوار دادهها است.
بنابراين ميتوان گفت نمونه تحقيق در روش دادهبنياد، تحت تأثير هر يک از موارد (مصاحبههاي نيمهساختار يافته تخصصي و يا متون مراجعه شده) جهت مييابد به اين صورت که تجزيه و تحليل هر مصاحبه، رهنمون مصاحبه بعدي خواهد بود. مطابق با مراحل روش تحقيق، روش دادهبنياد فرآيند نمونهبرداري نظري تا مرز تحقق کفايت نظري ادامه یافته است. خبرگي مصاحبه شوندگان در تحقيق حاضر از يکي از دو معيار زير تبعيت کرده است:
1) برخورداري از سابقه اجرايي در حوزه های توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی؛
2) برخورداري از دانش علمي و تخصصي در حوزه های توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی.
مطابق با مراحل روش تحقيق روش دادهبنياد فرآيند مصاحبه ها تا مرز تحقق کفايت نظري ادامه یافته است. بدين منظور در مجموع 15 مصاحبه نيمهساختاريافته تخصصي با در نظر گرفتن معيارهاي فوق صورت گرفته است. مصاحبهها ضبط شد و با مرور چندباره گفتگوها، تحليل و بررسي دقيقتري نسبت به ديدگاههاي طرح شده مشارکت کنندگان انجام شد. رکن اساسي در فرآيند تجزيه و تحليل در روش دادهبنياد «کدگذاري» است. کدگذاري در نظريهپردازي داده بنياد شکلي از تحليل محتواست که در پي يافتن و مفهومسازي موضوعات قابل بحثي است که در ميان انبوه دادهها وجود دارند (دانايي فرد، 1394: 60). در اين پژوهش از دو نوع کدگذاري باز و محوری استفاده شده است.
یافتهها
در این بخش به تجزیه و تحلیل نتایج مطالعات انجام شده میپردازیم. از آنجا که روش انتخابی به منظور تأمین اهدف تحقیق اقدام به انجام مصاحبه با مدیران دستگاههای اجرایی، اعضای هیئت علمی رشتههای اقتصاد و جامعهشناسی موضوع گردید. مطابق با مراحل و اصول روش مذکور فرآيند گردآوري و تجزيه و تحليل دادههاي هر کدام از مصاحبهها به صورت همزمان صورت گرفته و پس از اتمام تجزيه و تحليل مصاحبه مورد نظر، مصاحبه بعدي آغاز شد. لذا در اين بخش تجزيه و تحليل يافتههاي هر کدام از مصاحبهها به صورت مجزّا ارائه شده و پس از اتمام مرحله تجزيه و تحليل هر مصاحبه، دادههاي مربوط به مصاحبه بعدي آمده است. اين فرآيند تا تحقّق «کفايت نظري» مورد نظر در روش دادهبنياد ادامه يافته و حدّ توقّف مصاحبهها با اين معيار مشخص شده است. مشارکتکنندگان در این پژوهش 15 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی، اعضای هیئت علمی رشته های اقتصاد و جامعه شناسی بودند که با بررسی مصاحبهها به تجزیه و تحلیل یافتهها پرداخته شده است. با بررسی چندباره مصاحبهها، کدهای تبیینی استخراج شد و که با ادغام و تلفیق کدهای مشابه و حذف کدهای تکراری مقوله ها و تم ها استخراج گردید.
جدول 2. مشخصات مصاحبهشوندگان
ردیف | جنسیت | تحصیلات | حیطه فعالیت |
1 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته اقتصاد |
2 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته اقتصاد |
3 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته اقتصاد |
4 | زن | دکتری | عضو هیئت علمی رشته اقتصاد |
5 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته اقتصاد |
6 | زن | دکتری | عضو هیئت علمی رشته مدیریت آموزشی |
7 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته مدیریت آموزشی |
8 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته مدیریت آموزشی |
9 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته جامعهشناسی |
10 | زن | دکتری | عضو هیئت علمی رشته جامعهشناسی |
11 | مرد | دکتری | عضو هیئت علمی رشته جامعهشناسی |
12 | مرد | دکتری | مدیر دولتی |
13 | مرد | فوق لیسانس | مدیر دولتی |
14 | مرد | فوق لیسانس | مدیر خصوصی |
15 | مرد | دکتری | مدیر خصوصی |
در این مرحله یافتههای پژوهش را بر اساس مدل استقرایی (جزء به کل) بهطور کامل تشریح میشوند. ابتدا در جداول کد گذاری باز و کدگذاری محوری انجام میگیرد و در نهایت کدگذاری انتخابی به صورت ترسیم مدل تشریح می شود.
کدگذاري باز و کدگذاري محوري: در کدگذاري باز، محقق رويدادها و وقايع را برچسب زده و از طريق مقايسه مداوم گروههايي ايجاد ميشود که منجر به تشکيل طبقات و اجزاء مربوط به آنها ميگردد. در اين مرحله از فرآيند کدگذاري، با انجام تحليل محتوا و مطالعه خط به خط اطلاعات جمعآوري شده، اقدام به درست کردن مفاهيم گرديد. ابتدا تمام دادههاي حاصل از مصاحبه با شرکتکنندگان در جامعه مورد بررسي، بهطور مجزا بررسي شد و پاسخهاي آنان به سؤالات نيمه ساختارمند در طي مصاحبههاي فردي، همچنين ساير مطالبي که در حين صحبتهاي آنان مطرح ميشد، کلمه به کلمه در متن مرور شد. و مباحث کليدي که مطرح شده بود به صورت قطعات جداگانه بيرون کشيده شد. به اين ترتيب، از جامعه نمونه يعني مدیران و اعضای هیئت علمی، جمعاً 34 مقوله شناسايي و از دادههاي حاصل استخراج شد.
در كدگذاري محوري، طبقهبنديها به طور نظاميافته گسترش مييابند و به طبقات خردتر مرتبط ميشوند؛ اما هنوز هنگام آن نرسيده كه طبقهبنديها براي يك طرح نظري كلي يگانه شوند (استراوس و كوربين، ۱۹۹۰). اين مرحله منجر به ايجاد مقولات از خرده مقولات حاصل از کدگذاري باز ميشود. مقولهها در مقايسه با مفاهيم، انتزاعيتر بوده و سطحي بالاتر را نشان ميدهند. آنها از طريق همان فرآيند تحليلي انجام مقايسه براي برجستهسازي شباهتها و تفاوتها، كه در سطح پايينتر براي توليد مفاهيم استفاده شد، توليد ميشوند. مقولهها شالودههاي ساختن نظريه هستند. آنها ابزاري فراهم ميكنند كه به وسيلة آن نظريه ميتواند يكپارچه شود (استراوس و کوربين، 1990). در پژوهش حاضر در اين مرحله، ابتدا کدها و دستههاي اوليهاي که در کدگذاري باز ايجاد شده بود با موارد مشابه ادغام و ارتباط بين خرده طبقهها مشخص شد و در نهايت طبقاتي با مفاهيم جديد تشکيل داده شد. مقايسهي مداوم از الزامات کدگذاري محوري است، به اين ترتيب در تشکيل مفاهيم جديد همواره فرآيند مقايسه مداوم دادهها مد نظر قرار داده شد. مفاهيم حاصل از بررسيهاي جامعه نمونه که در فرآيند کدگذاري باز، عوامل اجتماعی توسعه نیافتگی در 75 مفهوم، عوامل توسعه نیافتگی اقتصادی در 49 مفهوم گروهبندي شده بودند، در اين مرحله به طور مجدد بررسي و سرانجام بر اساس اشتراکاتي که بين خرده مقولات به دست آمده وجود داشت، برخي از خرده مقولات که به يک جنبه مشترک اشاره داشتند، در طبقهبندي جديدي تحت عنوان مقولات قرار داده شدند.
به اين ترتيب در طي مرحله کدگذاري محوري با مشخص کردن روابط بين خرده مقولهها، محورهاي اصلي تشکيل دهنده مدل ارائه و 4 مقوله اساسي که تشکيل دهنده مدل محسوب ميشدند، تحقق يافت. اين مقوله اساسي عبارتاند: ضعف سرمایه اجتماعی، ضعف سرمایه انسانی، چالشهای قومی- مذهبی و موانع توسعه اقتصادي ميباشند.
کدگذاري باز و کدگذاري محوري عوامل اقتصادی توسعه نیافتگی: استان سیستان و بلوچستان با وجود اينکه دارای قابلیتها و پتانسیلهای بسیار خوبی در زمینههای ذخاير معدنی است، اما علیرغم اين پتانسیلها و امکانات هنوز دارای تنگناهای اساسی برای توسعه میباشد و در مقايسه با ساير مناطق کشور، سهم چندانی از مواهب توسعه ملّی نبرده است. عدم اختصاص بودجه و اعتبارات کافی برای اين منطقه يکی ديگر از عوامل مهّم اقتصادی است که بدان اشاره جدی داشتهاند. سیستان و بلوچستان استانی است که به دلايل مختلف و درگیر شدن مستقیم به واسطه مرزی بودن و شرایط امنیتی و قاچاق مواد مخدر و تروریست، نتوانسته از ظرفیتهای انسانی خود استفاده کند و زمینه جدی برای اشتغال در آن فراهم نشده است. در سالهای اخیر نیز تعداد جوانان تحصیلکرده جويای کار به بازار کار افزوده شده و متأسفانه پیشبینیها و زمینههای لازم برای اين قشر جوان صورت نگرفته است.
جدول 3. نگاه کلی به تمهای عوامل اقتصادی توسعه نیافتگی
کدها | مفهومسازی واحد معنای (کد باز) | مقولات | تم |
1
2 3 4 | وجود شبکههای فساد در نظام تولید و توزیع کالا در سطح استان پایین بودن امنیت سرمایهگذاری در استان نبود شفافیت اقتصادی در استان رابطهمداری در تعاملات اقتصادی دولتی و عمومی |
آسیب و فساد در حوزه اقتصادی استان |
موانع اقتصادی توسعه |
1 2 3 4 5 6
7 8 9 10
11 12
13 14 15 16 17 18
19 20
21 | کمبود سرمايهگذاری و تسهیلات شکاف فاجعهآمیز بین بودجه و هزينهها رشد بیتناسب بخش خدمات شغلهای کاذب و غیررسمی پایين بودن انگيزه سرمایه گذاري در منطقه سرمایه گذاریهاي ناكافي بخش خصوصي به سبب حمایت ناكافي بخش دولتي کافی نبودن اعتبارات عمرانی دولتی اندک پرداخت اعتبارات به وسیله مسئولان استانی عدم تمايل مردم به سرمايهگذاري در منطقه عدم سرمایهگذاری کلان بخش دولتی و خصوصی بویژه در بخشهای دارای توان مانند گردشگری و منابع آب و منابع طبیعی کمبود سرمایه و سرمایه گذاری و نبود عوامل کارفرمایی عدم کارآفرینی و فقدان تأسیسات زیربنایی مشکل تامین مواد اولیه بدلیل دوری از مرکز کشور احساس ناامنی سرمایهگذاران به دلیل شرایط امنیتی، قاچاق و قاچاق مواد مخدر و وجود اشرار شرایط نامساعد آب و هوایی توسعه زیرساختها از دید محلی به جای منطقه ای و بین المللی کمبود زیرساختهای محیطی – کالبدی بوروکراسی اداری و قوانین دست و پاگیر برای سرمایه گذاران فقدان ظرفیتهای نرم افزاری لازم در ضوابط بانک و بیمه محدودیت نیروی کار زیده و متخصص |
موانع سرمایهگذاری استان | |
1
2 3 4
5
6 7 8
9 10 11
12 | عدم تداوم و لزوم مستمر بودن فعاليت ها و برنامه هاي توسعه عدم توجه مركز استان در بحث توسعه نبود برنامه هاي متناسب با ظرفيت و پتانسيل عدم الگو برداري و الهام از برنامه هاي موفق سایر ملت ها سنتی بودن شیوه تولید محصولات کشاورزی و نبود سیستمهای مکانیزه و عدم مدیریت در این بخش عدم حمايت از تولید بومی نبود تفکر توسعه در بين ساكنان استان عدم تداوم و لزوم مستمر بودن فعاليتها و برنامههاي توسعه عدم برنامهریزیهاي هماهنگ، منسجم و دقيق توزیع نابرابر امکانات اقتصادی در سطح استان توزیع نابرابر امکانات اقتصادی در منطقه بلوچنشین نسبت به سایر مناطق کشور کاهش عمران و تشدید محرومیت بدلیل ضعف نظام تصمیمگیری |
توسعه نامتوازن |
موانع اقتصادی توسعه |
1 2 3 4
5
6 | بیکاری و پديد آمدن شغلهای کاذب و غیررسمی محدود بودن فرصت هاي شغلي در منطقه مهاجرت نیروی فعال پایین بودن سطح مهاراتهای شغلی نیروی فعال و آگاهی پایین فقر اقتصادی مردم در راه اندازی کسب و کار و خوداشتغالی ظهور انواع آسیب های اجتماعی |
چالش های اشتغال و بیکاری | |
1
2
3
4 | ضعف شبکههای ارتباطی سریع بینمنطقهای (عدم وجود آزادراه و بزرگراه در استان) ضعف شدید زیرساختهای لازم در مراکز شهری و ناکارآمدی سطوح خدماتی در استان عدم وجود زیرساختهای بازرگانی و مبادلات اقتصادی عدم وجود حمل و نقل ریلی و محدود بودن شبکه حمل و نقل هوایی در استان |
ضعف شبکه ارتباطی و حمل و نقلی | |
1
2 | نابرابری در توزیع ثروت، امکانات، درآمدها و خدمات رفاهی نبود کارخانجات صنعتی و معدنی و ضعف شدید زیرساختها در این زمینهها | تبعیض اقتصادی |
کدگذاري باز و کدگذاري محوري عوامل اجتماعی توسعه نیافتگی: در این قسمت از یافتههای پژوهش، عوامل اجتماعی توسعه نیافتگی در مفاهیم و مقولات به صورت کد گذاری باز و کدگذاری محوری انجام گرفته است.
دیدگاههاي که در مباحث توسعه مطرح است و در توسعه و نیز توسعه نیافتگی نیز می تواند دخیل باشد. یکی از این دیدگاهها این است که توسعه نیافتگی نتیجه عوامل داخلی و خارجی می باشد (لهساییزاده، 1391: 55). که این دیدگاه نزدیکترین دیدگاه براي مطالعه حاضر می باشد. به دلیل اینکه این دیدگاه علاوه بر بررسی سایر شاخصها، سئوال اساسی این مقاله را که آیا عوامل اجتماعی در توسعه نیافتگی تاثیر دارد را هم می تواند مورد بررسی قرار دهد به طوري که صاحب نظران توسعه معتقد هستند سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از متغیرهاي اصلی عوامل اجتماعی توسعه نقش مهمی در توسعه دارد که متأسفانه در جامعه ایران در سطح کلان بسترسازي لازم براي تحقق مشارکت سازمان یافته مؤثر که مستلزم توانمندسازي مردم، نجات آنها از وابستگی به دولت، تقویت خوداتکایی در آنها و مشارکت دادن آنها در سطوح مختلف مشارکتی و تغییر لازم در ویژگیهاي شخصیتیشان، تقویت روابط بین فردي، تمرکززدایی و است صورت نگرفته است (غفاری، 1396: 282).
سیستمهای اجتماعی که تقسیم کار، مسؤولیتها و توزيع امکانات در آنها بر اساس بینشهای غلط صورت میگیرد، دارای روابط اجتماعی نابرابر و ناعادلانه بوده و دگرگونی و توسعه در جهت منافع و خواستههای افراد بهصورت يکسان نخواهد بود. همچنین هنگامی که تقسیم کار اجتماعی بهصورت ناعادلانه در جامعه وجود داشته باشد، تناقضات و نابسامانیهای اجتماعی را بهوجود میآورد. از آن جمله، مهاجرتهای بیرويه به شهرها است. اين پديده، پیامدهای ناگوار بسیاری در پی دارد؛ از قبیل فشار بر منابع اقتصادی در شهرها، نابسامانی خانوارهای مهاجر، خالی از سکنه شدن روستاها، افزايش ناهنجاریهای اجتماعی در شهرها و ... .
مطالعات گستردهای در خصوص ابعاد فاجعهآمیز و اجتماعی بیکاری صورت گرفته که نشان میدهد بیکاریهای طولانی مدت، روحیه بیارادگی در افراد را تشديد میکند و باعث شکلگیری بحران هويت در افراد بیکار میشود. مهاجرتهای روستا به شهر هم خود مشکلات ديگری را بهمراه دارد از جمله اينکه کالبد فضايی، فیزيکی و انسانی شهر را به کلی دگرگون ساخته و زندگی را بر ساکنان شهری تلخ و ناگوار گردانیده است. پديده سکونتگاههای غیررسمی نمونه بارزی است که میشود از آن ياد کرد که يکی از مهمترين مشکلات استان سیستان و بلوچستان است.
جدول 4. نگاه کلی به تمهای عوامل اجتماعی توسعه نیافتگی
کدها | مفهومسازی واحد معنای (کد باز) | مقولات | تم |
1 2 3 4 5
6 | عدم تسلط مسئولین به مشاغلشان پارتی بازي مامورین دولتی عدم توجه مامورین دولتی به حرفهاي ارباب رجوع توجه مامورین دولتی به اطرافیان خود عدم تامین نیاز مردم منطقه و برنامه هاي اجرا نشده توسط دولت ضعف اعتماد عمومی در بین شهروندان |
عدم اعتماد نهادی |
ضعف سرمایه اجتماعی |
1 2 3 4 5 6 | ضعف روحیه مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان عدم مسئولیتپذیری مدیران محلی عدم همکاری مردم با ادارت برای سازندگی نبود روحیه کار جمعی بین مردم استان عدم همکاری مردم با نهادهای محلی و دولتی پايين بودن مشاركت مردم در برنامه ريزي |
ضعف مشارکت اجتماعی | |
1 2 3 4 5 6 7 8 | پیوند ضعیف میان مردم و نهادهای دولتی عدم اتحاد مردم و مسئولین استانی در زمینه توسعه فقدان حس تعلق مشترک پایين بودن همبستگي تضعيف هبستگي اجتماعي و روحيه جمعي مراودات ضعيف فرهنگي و اجتماعي ميزان پایين همدلي و دوستي بين ساكنان فقدان همگرایی و انسجام اجتماعی، بیثباتی و روابط ضعیف |
ضعف انسجام اجتماعی |
|
1
2 3 4 | نبود یا کمبود رسانههای مسـتقل و منتقـد بـه عنـوان نماینـده افکار عمومی جامعه رقابتهاي شخصی تاکید بر منافع شخصی در بین مردم تاکید بر منافع شخصی در بین مدیران دولتی و خصوصی |
سست شدن روابط اجتماعی
|
|
1 2 3 4 5 | عدم پذیرش شیوه های جدید مقاومت و تقابل در برابر شیوه های جدید مقاومت در مقابل تغییر عدم پیش قدم در مقابل شیوه های جدید تخریب مدیران توانمند بومی |
نوگرایی |
ضعف سرمایه انسانی
|
1
2
3 | پایینی نرخ باسوادی مردم استان نسبت به کشور و عدم توجه به وضع آموزش باکیفیت خروج افراد تحصیلکرده و با سواد به خارج از استان به دلیل نبود امکانات عدم تناسب مدرک تحصیلی مدیران و کارمندان اداری استان با شغل آن ها |
تحصیلات | |
1 2 3 4 5 | عدم توجه به توانمندیهاي نخبگان عدم استقبال از ایده هاي نو عدم حمایت از خلاقیت ها و نوآوریها فقدان نظام شایسته سالاري بر حسب تخصص کم رنگ شدن نقش و فعالیت نخبگان قومی |
عدم نخبه گرایی | |
2 | ابراز نارضایتی تحصیلکردگان از وضعیت نابرابر موجود مهاجرت دانشجویان به مرکز و سایر کشورها | مهاجرت تحصیلکردگان |
مهاجرت |
1 2 3 4 5 6 | خشکسالیها بیآبی تغییرات اکولوژیک بسته شدن مرز نبود آب در تالاب بین المللی هامون عدم امکان فعالیتهای دامداری و کشاورزی پایدار در منطقه |
شرایط نامساعد محیطی | |
1 2 3 4
5 | محروم بودن مناطق مرزي استفاده ضعيف و اندک از پتانسيل هاي مرزي مرزي و بن بست بودن منطقه مهاجرپذیر نبودن بخاطر فرصت هاي اشتغال و درآمدي محدود بودن درامد ساكنان به كشاورزي |
موقعیت اكولوژیکي | |
1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 | ضعف حافظه تاریخی کاهش عِرق و روحیة ملّی در بین افراد جامعه ارتباط فرهنگی ضعیف اختلافات بین اقوام مختلف در استان سنتگرايی تجدد ستیزی تقابل فرهنگ قومی با فرهنگ مدون و غالب و تسلط فرهنگ سنتی و قومی در استان پایبندي به تفکرات سنتي تعصبات بي جا نابرابري هاي شدید قوميتي حاکم بودن ارزشهای قومی- مذهبی بر بوروکراسی |
ویژگیهای هویتی و قومی |
چالشهای قومی- مذهبی |
1 2 3
4 5 6 7
| تنش های مذهبی بین شیعه و سنی تبعیض قومی مذهبی وجود شکاف مذهبی و تأکید حکومت بر شیعه بودن نظام تفاوت های مذهبی مرکز پیرامون در ایران شکاف های قومی- مذهبی میان قوم بلوچ با مرکز تداوم سیاست امنیتی دولت نسبت به قوم بلوچ عدم پایبندی به هویت ملی توسط قوم بلوچ به سبب افزایش محرومیت و تبعض در سطح استان |
ناسیونالیسم قومی- مذهبی | |
1 2 3 | ضعف روحیهی قانونگرایی شهروندان فقدان یا ضعف نهادهای مدنی پایمالشدن حقوق شهروندی |
ضعف قانون گرایی |
|
1 2 3 4 5 6 7 8 | ترس از جرم و خشونت بینظمی اجتماعی قاچاق مواد مخدر خشونت و آشوب اجتماعی تجربه تبعیض عدم امنیت شغلی و مالی عدم امنیت روانی درگیری طایفه ای |
فقدان امنیت |
|
بحث و نتیجهگیری
در سالهای اخیر، منتقدان به عملکرد آموزش عالی در کشور بر آن شدهاند تا برخی عوامل مربوط به کاهش عملکرد آن را ریشهیابی کنند. یکی از عوامل مهم در حوزه عملکرد دانشگاهها، نابرابری آموزشی است که منجر به کاهش کیفیت کاری افراد در جامعه، عدم رشد و توسعه علمی کشور، عدم شکوفایی استعدادها و در نهایت اتلاف منابع انسانی و مالی خواهد شد.
دیدگاههایی که در این پژوهش به عنوان چارچوب نظری به کار گرفته شدند، از جمله دیدگاه نوسازی اجتماعی و به ویژه دیدگاه پارسنز، دیدگاه اسملسر، گیدنز و دیدگاه میجلی که به صورت مشخص به توسعه اجتماعی پرداخته است، به شناسایی ابعاد چهارگانه موانع توسعه و همچنین شناسایی برخی مؤلفه های درونی ابعاد یاد شده کمک کردند. به بیان دیگر، دیدگاههای یادشده در زمینه توسعه اجتماعی بر مجموعهای از شاخصها به عنوان شاخصهای توسعه به ویژه توسعه اجتماعی تأکید کرده اند و زمینهها و موانع فراروی دستیابی به توسعه اجتماعی را برشمرده اند. در این دیدگاهها زمینهها و موانع توسعه در ابعاد نهادی و اجتماعمحور چون اقتصادی، اجتماعی، مطرح شده است. بعدبندی این موانع هم راستا با خرده نظامهای اجتماعی در دیدگاه پارسنز است که هم تغییری را برای خرده نظامهای گوناگون در جامعه مد نظر دارد. اولویتبندی ابعاد اصلی نشان داد که بر اساس ارزیابی نخبگان مهمترین موانع توسعه یا همان عوامل توسعهنیافتگی در استان سیستان و بلوچستان به ترتیب شامل موانع اقتصادی، اجتماعی است.
با توجه به میانگینها مهمترین عوامل اقتصادی توسعه نیافتگی در استان از منظر اعضاء هيأت علمی کشور عبارتند از: آسیب و فساد در حوزه اقتصادی استان، موانع سرمایهگذاری استان، توسعه نامتوازن، چالش های اشتغال و بیکاری، ضعف شبکه ارتباطی و حمل و نقلی، تبعیض اقتصادی.
چنین ویژگیهایی جامعه دانشگاهی استان را از فرصت توسعه اقتصادی باز میدارد و هزینههای پیاپی و در نتیجه تسلسل درماندگی اقتصادی را بر جامعه تحمیل میکند. یافتههای تحقیق با دیدگاه میجلی و تانگ (۲۰۰۱) همخوانی دارد. در دیدگاه پارسنز، تزریق انرژی توسط خرده نظام اقتصادی انجام میشود و برای ایفای چنین نقشی باید هماهنگی درون بخشی و بین بخشی وجود داشته باشد و همانگونه که در متغیرهای الگویی تبیین شده است. دوری از گرایشها و جهتگیریهای خاص گرایانه عاطفی و سنتی از پیش نیازهای اساسی برای کارکردپذیری همه خرده نظامها است. همان گونه که گیدنز در مدل خود برای دستیابی به یک جامعه رفاه، بر کاهش فقر و نابرابری دست یابی به رفاه عادلانه و فرصتهای برابر اقتصادی تأکید کرده بود؛ دستیابی به توسعه اقتصادی بدون توجه به این شاخصها ممکن نیست. نتایج این مطالعه در زمینه موانع اقتصادی همخوانی نزدیکی با آموزه ها و شاخص های مطرح شده در نظریه گیدنز دارد. نتایج مطالعه درباره موانع اقتصادی با نتایج مطالعه میرفردی و همکاران (1398)، مطلق و گندمی (۱۳۹۶) که بر کیفیت زندگی و هم چنین وضعیت عدالت اقتصادی تأکید نموده؛ با نتایج مطالعه ازکیا و همکاران (۱۳۹۳) و نتایج مطالعه عزیزی و سیدیان هاشمی (۱۳۹۵) همخوانی دارد و هم راستا با آنها بر نقش بازدارنده های اقتصادی در توسعه نیافتگی استان سیستان و بلوچستان تأکید میکند.
با توجه به میانگینها مهم ترین عوامل اجتماعی توسعه نیافتگی در سیستان و بلوچستان به ترتیب عبارتند از: عدم اعتماد نهادی، ضعف مشارکت اجتماعی، ضعف انسجام اجتماعی، سست شدن روابط اجتماعی، ضعف سرمایه انسانی، مهاجرت، چالشهای قومی- مذهبی، فقدان امنیت و ضعف قانونگرایی، سطح پایین آموزش؛ رسانه های جمعی؛ مسایل اجتماعی؛ بهداشت و درمان؛ شرایط نسلی به بیان دیگر چالشهای طبقاتی، تعاملات اجتماعی، سواد و آگاهی اجتماعی نوع نگاه به آموزش و تحصیلات در جامعه از مهم ترین موانع اجتماعی توسعه استان سیتان و بلوچستان هستند. مؤلفههای اجتماعی گسترده ترین مؤلفه ها در توسعه هستند و گستردگی آنها در بسیاری از موارد موجب بی توجهی به آنها و کارکردشان در جامعه می شود. با این وجود، در شکلگیری جامعه ای شهروند مدار و توسعه ای این مؤلفه ها نقش بی بدیلی ایفا می کنند و بروز کاستی و مشکل در آنها زمینه توسعه نیافتگی را پدید می آورند. در دیدگاه گیدنز شاخص هایی چون آموزش، مشارکت اجتماعی، جامعه مدنی، بهداشت و درمان، اشتغال، عدالت در دسترسی به امکانات و فرصتهای گوناگون از اهمیت محوری برای رسیدن به جامعه رفاه و توسعه اجتماعی برخوردارند. در این پژوهش نیز نخبگان کاستیها و نابسامانی ها را در این حوزه ها، به عنوان موانع دستیابی به توسعه اجتماعی برشمرده اند. رویکرد نوسازی وجود آموزش کارآمد و رسانه های جمعی را از پیش زمینه های توسعه اجتماعی دانسته و در این پژوهش نیز کاستی در این زمینه ها به عنوان موانعی مهم برای توسعه اجتماعی شناخته شده است. بنابراین پیشنهاد می شود گسترش فرصتهای آموزشی و تحصیلات عالی و همچنین افزایش سطح سواد در منطقه که موجب افزایش سطح آگاهی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی در منطقه می شود، گسترش یابد. و همچنین پیشنهاد می شود با توجه به اینکه موانع اقتصادي توسعه از مهمترین موانع پیش روي استان می باشند، بنابراین لازم است دولت در زمینه زیرساخت هاي اقتصادي، سرمایه گذاري هاي کلان و نیمه کلان جهت ایجاد صرفه هاي حاصل از مقیاس و ترغیب بخش خصوصی به سرمایهگذاري در طرحهاي صنعتی و اشتغالزا، سیاستی مشخص و معین براي توسعه استان سیستان و بلوچستان داشته باشد. گسترش فرصتهای آموزشی و تحصیلات تکمیلی و همچنین افزایش سطح سواد در منطقه که موجب افزایش سطح آگاهی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی و کاهش بیکاری فارغ التحصیلان در منطقه می شود.
منابع
ابراهيمزاده، عيسي. اسكندري ثانی. اسمعيل نژاد، مرتضي. (1389). كاربرد تحليل عاملي در تبيين الگوي فضايي توسعه و توسعه نيافتگي شهري و منطقه اي در ايران، جغرافیا و توسعه، 8(17): 28-7.
بهشتی، محمدباقر و نصرالهی وسطی، لیلا. (1395). تحلیل پویای نقش سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه:رویکردی بین رشته ای، فصلنامه علوم اجتماعی، 23 (3): 76-54.
زمانی، مهدی. (1400). شناسایی و رتبه بندی عوامل اثرگذار بر توسعه نیافتگی بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی زود بازده با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبیAHP، پنجمین کنفرانس بین المللی مطالعات جهانی در علوم انسانی، مدیریت و کار آفرینی، تهران.
خورسندی طاسکوه، علی .(1386). نظام ارتباطی آموزشی در ایران: بررسی انتقادی رابطه بین آموزش متوسطه و آموزش عالی. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
سبحانی نژاد، مهدی. افشار، عبدالله .(1387). تبیین ماهیت و مؤلفههای کیفیت سنجی نظام آموزش عالی. فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی. 12 (4): 98-81.
کیانی، وحید و طاهری، محسن. (1400). واکاوی دلایل توسعهنیافتگی اقتصادی و تأثیر آن بر امنیت جنوب شرق ایران (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)، پژوهش های جغرافیای سیاسی، 7 (1): 31-19.
فتحی و اجارگاه، کوروش. پرداختچی، محمدحسن. ابوالقاسمی، محمود. محمد هادی، فریبرز .(1380). تضمین کیفیت در آموزش بر مبنای مدل تحلیل اهمیت/ عملکرد. فصلنامه راهبردهای آموزش، 12 (3): 57-41.
میرفردی، اصغر. صادقنیا، آسیه. مرادی، رامین. (1398). تحلیل جامعه شناختی موانع توسعهی اجتماعی در ایران از دیدگاه اعضاء هیأت علمی جامعهشناسی دانشگاههای دولتی، فصلنامه مطالعات اجتماعی و فرهنگی، 7(4): 162-131.
مهدی، رضا .(1390). طراحی و تدوین مدلی جهت تضمین کیفیت آموزش مهندسی در بخش دولتی. رساله دکتری دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی.
معروفی، یحیی.کیامنش، علیرضا. (1388). تبیین عوامل مؤثر برکیفیت آموزش دانشگاهی. نامه آموزش عالی، 2 (2):37-9.
یارقلی، بهبود .(1392). تبیین فلسفه عدالت تربیتی برمبنای واکاوی نظریه عدالت واشارههای آن برای نظام آموزشی ایران. رساله دکتری دانشگاه خوارزمی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
Adda, H. D. (2017). Divergent Effect of Social capital on Economic Growth in East Asia and Latin America, Sustainable Cities and Society, 17 (2): 110-125.
Brighouse, H. (2014). The place of Education Equality in Educational Justice Routledge. London: London university press
Easterly, W. (2017). Inequality does cause underdevelopment. Journal of Development Economics, 84: 755–776.
Hartwell, R.H. (2020). Assessing quality in higher education: a study of information management practice. Submitted to the school of graduate and professional studies in partial fulfillment of the requirement for the degree of Doctor of education at Delaware Valley University.
Harvey, L., Williams, J., & Dill, D. (2012). Quality in higher education. Routledeg Talor & Franceis Group.
Li, L.w., Mahuteau, S., Dockery, A., &Junankar P.N. (2017). Equity in higher Education and graduate labour markt outcomes in Australia. Journal of Higher Education Policy and Management, 13 (4): 77-89.
Olowo, F. (2018). Transit Accessibility: Equity in Mobility for vulnerable population Groups: practices and Possibilities. submitted in partial fulfillment of the requirement for the degree of master of art in geography in the graduate school of Binghamton university state university state university of New York.
Patel, L., Noyoo, N., Du Preez, J., Triegaardt, J. (2015). Department of Social Development: Capacity Building Program, Social Policy, University of Johannesburg Department of Social Work.
Robertson, K.N. (2015). Define equity and addressing the social determinants of equity in international development evaluation. A dissertation submitted to the Graduate college in partial fulfillment of the requirements for the degree of doctor of philosophy inter disciplinary PH. D in Evaluation Western Michigan university.
Rozario, S. (2019). Higher Education in Bangladesh: An Inquiry into Educational Equity at Notro Dame University Bangladesh. published by ProQuest LLC.
Xiao, Y., Chai, J., Wang, R., & Huang, H. (2022). Assessment and key factors of urban live ability in underdeveloped regions: A case study of the Loess Plateau, China. Sustainable Cities and Society, 79, 103674.
[1] - دانشجوی دکتری جامعه شناسی توسعه اقتصادی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. mohammadfaroghregam@gmail.com
[2] - دانشیار جامعه شناسی دانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایران (نویسنده مسئول). esmaeil.shirali@gmail.com
[3] - استاد جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. mostafa_azkia@Yahoo.com
[4] - استادیار جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. asemeh.ghasemi@srbiau.ac.ir
[5] - Patel
[6] -Easterly
[7] - Robertson
[8] -Olowo
[9] -Program for International Student Assessment
[10] -Organization for Economic Cooperation and Development
[11] -Hartwell
[12] - Basari & Altinay
[13] -Harvey, Williams & Dill
[14] - Xiao
[15] -Anchorena & Anjos
[16] -Adda
[17] -Li, Mahut au, Dockery & Junankar
[18] - Interview
An analysis of the internal factors of educational inequality in the universities of Sistan and Baluchistan province
Mohammad farogh regam, Esmaeil Shirali, Mostafa Azkia, Asemeh Ghasemi
Abstract:
Purpose: Today, the evaluation of the development of societies at the international level is based on the level of equality and justice in all aspects of life, such as gender, education and higher education, investment, social life, etc. The purpose of this research is to analyze the internal factors of educational inequality in the universities of Sistan and Baluchistan province.
Method: The current research is applied in terms of purpose and in terms of the nature and type of study, it is a data-based method. The population and statistical sample of this research are made up of 15 managers of executive bodies, faculty members of educational management, economics and sociology. Also, the sampling method was targeted sampling in the database method, and experts were invited for interviews after identification. In this research, information has been collected by two methods: documentary studies and interviews and coding (open, central and selective). In this way, explanatory codes were extracted by reviewing the interviews several times, and categories and themes were extracted by merging and combining similar codes and removing duplicate codes.
Findings: The results of the research showed that the most important internal economic factors of underdevelopment in the province from the perspective of the academic staff of the country are: damage and corruption in the economic sphere of the province, obstacles to investment in the province, unbalanced development, challenges of employment and unemployment. Graduates are the weakness of the communication and transportation network and educational discrimination. Also, the most important internal social factors of underdevelopment in Sistan and Baluchistan are the lack of trust in the educational system, weak social capital, weak human capital, emigration of elites, ethnic-religious challenges, lack of security and weak rule of law.
Conclusion: The expansion of educational opportunities and post-secondary education as well as increasing the level of literacy in the region will increase the level of awareness as well as create job opportunities and reduce the unemployment of graduates in Sistan and Baluchistan province.
Keywords: development, internal factors, educational inequality.