تحلیل فضایی آسیب های اجتماعی در بافت جدید و غیر رسمی شهر مراغه
محورهای موضوعی : آمایش محیطابراهیم سامی 1 * , وحید شیری 2 , رسول رضایی 3 , امید مبارکی 4 *
1 - استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، گروه جغرافیا، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
2 - کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
3 - عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان ، تبریز، ایران
4 - دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، گروه جغرافیا ، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
کلید واژه: تحلیل فضایی, آسیب های اجتماعی, شهر مراغه,
چکیده مقاله :
آسیبهای اجتماعی یکی از محورها و مباحث اصلی مطالعات آسیبشناسی شهری در اغلب شهرهاست. هدف پژوهش حاضر، تحلیل فضایی آسیبهای اجتماعی بافتهای شهری (مطالعه موردی: بافتهای جدید(گلشهر) و غیررسمی(میکائیل آباد) شهر مراغه) بود. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسهای بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل افرادی که در بافتهای شهر جدید گلشهر و بافت غیررسمی میکاییل آباد زندگی میکنند. نمونه آماری با توجه به روش تحقیق و نظر متخصصان، تعداد ۱۰۰ نفر برای هر گروه و در کل ۲۰۰ نفر از طریق روش نمونهگیری خوشهای احتمالی انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه آسیبهای اجتماعی محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون خی دو و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان میدهد؛ که نوع آسیبهای اجتماعی در بافتهای جدید و غیررسمی شهر مراغه متفاوت است. ولی در مؤلفههای ۵ گانه (اجتماعی، خشونت، خانواده، محیط عمومی و اموال) تفاوتی وجود نداشت. همچنین میزان آسیبهای اجتماعی در بافتهای جدید و غیررسمی شهر مراغه متفاوت است و میزان مؤلفههای ۵ گانه آسیبهای اجتماعی (اجتماعی، خشونت، خانواده، محیط عمومی و اموال) تفاوت معنیداری را در بین بافتهای غیررسمی و بافت شهری جدید نشان داد. در نهایت میتوان گفت که در هر دو بافت شهری جدید و بافتهای غیررسمی آسیبهای اجتماعی وجود دارد و میزان آسیبهای اجتماعی در بافتهای غیررسمی بیشتر از بافتهای شهری جدید میباشد.
Social damage is one of the central themes in urban pathology studies, reflecting the challenges of both informal settlements and newly developed urban areas. The present research aimed to conduct a spatial analysis of social damage in urban contexts, focusing on the new and informal settlements of Maragheh city. The study employed a descriptive, causal-comparative design. The statistical population consisted of residents of Golshahr (a new urban settlement) and Mikael Abad with its surrounding informal areas. Based on the research method and expert recommendations, a sample of 200 participants (100 from each context) was selected through probability cluster sampling. Data were collected using a researcher-designed questionnaire on social harms, and analyzed through chi-square tests and multivariate analysis of variance. The results of the first hypothesis revealed significant differences in the types of social damage between the new and informal contexts of Maragheh; however, no significant difference was found across the five components (social relations, violence, family, public environment, and property). The second hypothesis test indicated that the overall level of social damage differs significantly between the two contexts, with notable variation across all five components. The findings conclude that while social harms exist in both contexts, their prevalence is considerably higher in informal settlements than in new urban areas.