پژوهشی تطبیقی درباره انسان از دیدگاه مولوی و اسپینوزا
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسی
مهناز صفایی هوادرق
1
(عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی هشتگرد)
کلید واژه:
چکیده مقاله :
انسان موجودی است که از دیرباز توجه اندیشمندان را به خویش معطوف ساخته و از جهات گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. عرفا و فلاسفه نیز، هر کدام به این موضوع پرداختهاند، لیکن دستیابی به تعریفی که تفاوتهای لفظی و ظاهری آنان را در این حوزه خاتمه بخشد بس دشوار است. باوجود این، پرداختن به این مسأله برای تقریب دیدگاه اندیشمندانی که دراینباره اندیشیدهاند، لازم و ضروری به نظر میآید. در این مقاله پژوهشگر بر آن است که در راستای تبیین این مفهوم، به بررسی ضعف و قوت انسان در اندیشه مولوی و اسپینوزا که از برجستهترین چهرههای اندیشه بشریاند بپردازد و برخی از وجوه تشابهانسان کاملِ مولوی و انسان عاقلِ اسپینوزا را موردبررسی و تحلیل قرار دهد و با بهره بری از نگرش این دو متفکّر، نشان دهد چگونه انسانِ ضعیفی که اسیر پنجه عواطف و هواجس نفسانی است به فضیلت و سعادت دست مییابد و به والاترین مقام انسانی نائل میشود.
Man is a creature who has excited so many intellectuals' attention to itself since times immemorial, and has been examined and analyzed from various aspects. Besides, a host of re-known mystics and philosophers have considered and overseen human being over the years. However, it is almost difficult to reach a definition concluding literal and verbal differences of the views. It seems necessary, though, to examine and approximate intellectuals’ attitudes in this regard. In order to determine the concept of human being, the researcher has aimed to deal with human strengths and weaknesses studied and considered by well-known and outstanding icons such as Spinoza and Rumi. In addition, some similarities between Rumi's “perfect man” and Spinoza's “rational man” have been viewed and analyzed. As a final effort, by referring to these two scholars, this study has intend to depict how the powerless man surrounded by passion and carnal desires achieves virtue and fortune and wins the highest human rank
_||_