بررسی تطبیقی اشعار بیدل دهلوی با کلام امام علی علیه السلام
محورهای موضوعی : شعرفاطمه نوریان 1 , بهرام پروین 2 , زهرا قرقی 3
1 - دانشجوی رشته ادبیات فارسی دانشگاه آزاد تهران شمال
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران.
3 - گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران.
کلید واژه: کلام علی علیه &lrm, لسلام, بیدل دهلوی, ادبیات تطبیقی, بینامنتی.,
چکیده مقاله :
کلام امام علی علیه السلام بر اشعار و نوشته های شاعران و نویسندگان بسیاری سایه افکنده است و می توان ادعا کرد که در آثار آن ها به طور مستقیم و یا به صورت بینامتنی هویدا است. در این مقاله، مجموعه کامل غزلیات بیدل دهلوی یکی از شاعران معروف دورۀ صفویه که از عرفای زمان خود بوده و ارادت خاص به امام علی علیه السلام داشته است، مطالعه و بررسی شد تا مشخص شود، اشعار بیدل دهلوی تا چه حد با کلام امام مطابقت دارد. نتیجه این بررسی بنا بر موضوعات موردنظر که شامل شناخت خدا، صفات و شناخت انسان، ادای امانت، حیا، غفلت، قناعت، رزق، فقر و فقرا، حرص، غرور، حسد و خموشی و سکوت بود، نشان داد که بیت هایی از این شاعر را می توان به صورت بینامتنی متاثر از سخنان علی علیه السلام دانست. برای رعایت اختصار تنها به آوردن بیت یا بیت هایی که متاثر از کلام امام علیه السلام است، اکتفا شده است.
The words of Imam Ali (peace be upon him) cast a shadow on the poems and writings of many poets and writers, and it can be claimed that it is evident in their works directly or intertextually. In this article, the complete collection of gazals by Bidel Dehlavi, one of the famous poets of the Safavid period, who was one of the mystics of his time and had a special devotion to Imam Ali (peace be upon him), was studied and examined to determine to what extent his poems correspond to the Imam's words. The result of this study, based on the desired topics, which included knowledge of God, human attributes, faithfulness, modesty, negligence, contentment, sustenance, poverty and poors, greed, pride, jealousy, and silence showed that some verses of this poet can be intertextually affected by words of Ali (peace be upon him). For the sake of brevity, only the verses that are influenced by the words of the Imam (peace be upon her), have been presented.
بررسی تطبیقی اشعار بیدل دهلوی با کلام امام علی علیهالسلام
فاطمه نوریان1، بهرام پروین2و* و زهرا قرقی2
1. دانشجوی دکترا گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2. استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
کلام امام علی علیهالسلام بر اشعار و نوشتههای شاعران و نویسندگان بسیاری سایه افکنده است و میتوان ادعا کرد که در آثار آنها بهطور مستقیم و یا بهصورت بینامتنی هویدا است. در این مقاله، مجموعه کامل غزلیات بیدل دهلوی یکی از شاعران معروف دورۀ صفویه که از عرفای زمان خود بوده و ارادت خاص به امام علی علیهالسلام داشته است، مطالعه و بررسی شد تا مشخص شود، اشعار وی تا چه حد با کلام امام مطابقت دارد. نتیجه این بررسی بنا بر موضوعات موردنظر که شامل «شناخت خدا»، «صفات و شناخت انسان»، «ادای امانت»، «حیا»، «غفلت»، «قناعت»، «رزق»، «فقر و فقرا»، «حرص»، «غرور»، «حسد» و «خموشی و سکوت» بود، نشان داد که بیتهایی از این شاعر را میتوان به صورت بینامتنی متاثر از سخنان علی علیهالسلام دانست. برای رعایت اختصار تنها به آوردن بیت یا بیتهایی که متاثر از کلام امام علیهالسلام است، اکتفا شده است.
واژههای کلیدی: کلام علی علیهالسلام، بیدل دهلوی، ادبیات تطبیقی، بینامنتی.
* عهدهدار مکاتبات: b_parvin@iau- tnb.ac.ir & p.bahram47@yahoo.com
1. مقدمه
ادبیات فارسی بهطور چشمگیری متاثر از کلام علی علیهالسلام است. ازاینرو، تاکنون پژوهشهای زیادی در زمینه سخنان امام و تاثیر آن بر اشعار شاعران انجام شده است.
با توجه به اینکه صفویان شیعه بودهاند، انتظار میرود که شاعران آن دوره نسبت به شاعران دورههای دیگر بیشتر از کلام علی علیهالسلام متاثر بوده باشند، ولی پژوهشی جامع در مورد تاثیر اشعار آنان از کلام علی علیهالسلام صورت نگرفته و گزارشی ارائه نشده است. ازاینرو، ضروری بود در مورد تاثیرپذیری اشعار شاعران دوره صفوی، از کلام علی علیهالسلام پژوهشی صورت گیرد. بیدل دهلوی نیز از این موضوع مستثنی نبوده است. از وی اشعاری درمدح امام علی علیهالسلام به جای مانده که بیانگر علاقه و ارادت وی به امام بوده است. ازاینرو، در مقاله پیش رو، غزلیات بیدل دهلوی مطالعه و با روش تحلیلی- توصیفی و با موضوعیکردن اشعار وی به بررسی تطبیقی آنها با کلام امام پرداخته شد. موضوعات موردبررسی شامل شناخت خدا، صفات انسان، ادای امانت، فقر، حیا، غفلت، قناعت، رزق و حرص بودند. بدیهی است که ارائه این اشعار بهطورکامل امکان پذیر نیست. ازاینرو، تنها به ارائه شاخصترین بیتها اکتفا شده است.
2. پیشینه پژوهش
2-1. پیشینه نظری
ایران از زمانهای گذشته فرهنگ غنی داشته است که با پیدایش دین مبین اسلام، تحت تاثیر دین و فرهنگ اسلامی نیز بهگونهای محسوس قرار گرفته است. این تاثیر در آثار بیشتر شعرا و ادبا مشهود است. تاثیرپذیری آثار ادبی از متون دیگر با شیوههای متفاوتی صورت میگیرد. یکی از این شیوهها، بینامتنی (بینامتنیت) است. این شیوه بیانگر رابطه و تعامل متن با متون دیگر است. بهبیاندیگر، انتقال معنی یا لفظ و یا هر دو از متنی به متن دیگر صورت میپذیرد. لازم به ذکر است که این شیوه در گذشته به اقتباس، سرقت ادبی، تلمیح، تضمین و . . . شناخته میشد.
این شاخه ادبی در اواخر دهه 1960 میلادی در آثار ژولیا کریستوا در بررسی اندیشه میخائیل باختین، در بحث از «تخیل گفت و گویی» او مطرح شد. به گونهای که رولان بارت «مرگ مؤلف» را اعلام کرد. از آن پس خواننده با توجه به پیشزمینههای ذهنی خود، معنایی ویژه را از متن برداشت میکرد. این عدم قطعیّت معنا به پیدایش رویکرد بینامتنیت منجر شد (مکاریک، 1390: 172).
در بینامتنیت، «متن پنهان»، «متن حاضر» و «روابط بینامتنی»، سه رکن اصلی متن را تشکیل میدهند. انتقال لفظ یا معنا از متن پنهان به متن حاضر، مهمترین رکن نظریه بینامتنی در تفسیر متون است. بازآفرینی متن پنهان و حضور آن در متن حاضر، به سه صورت نفی جزئی یا اجترار، نفی متقارن یا امتصاص و نفی کامل یا حوار انجام میشود (نامور مطلق، 1394: 131-133). در نفی جزئی، بخشی از متن پنهان، رد و انکار میشود. در نفی متقارن، معنای دو متن یکی است، ولی از دو دیدگاه به معنایی نزدیک به هم اشاره دارند. در نفی کامل افزون بر انکار متن پنهان، معنا نیز واژگون میشود.
2-2. پیشینه تجربی
بهطور کلی میتوان گفت از سخنان عرفانی، حماسی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی حضرت علی علیه السلام در ادبیات فارسی و عربی استفاده شده است. برای مثال، بخشهایی از اشعار شاعران بزرگی مانند فردوسی، رودکی، سعدی، حافظ، مولوی، نظامی، ناصرخسرو، عطار و . . . به سخنان امام نسبت داده میشود (جعفری، 1384: 4 و راثی، 1383: 149).
در کتاب «تاثیر نهجالبلاغه و کلام امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در شعر فارسی» (راثی،1383: 149)، کلام امام مشتمل بر مضامین عالی انسانی و ارزشهای بلند معنوی و دریای عرفان و حقیقت معرفی و به تبیین بیتهایی از شاعران بزرگ پرداخته شده است.
پژوهشگران دیگری نیز در باره تاثیر سخنان امام علی علیهالسلام بر اشعار شاعران بزرگ نتایج پژوهش خود را ارائه کردهاند. برای مثال، پورهادی اشعار شاعران دوره سامانیان تا صفویه را بررسی کرده است. وی ضمن پرداختن به علل و عوامل تاثیرگذاری کلام علی علیهالسلام بر نثر و نظم فارسی، نمونههایی از اشعار و آثار نثر شاعران و نویسندگان فارسی از رودکی تا دورۀ صفویه را مطالعه کرده است (پورهادی، 1391: 281).
مهدوی نیز به تحلیل تاثیرپذیری شعر معاصر فارسی از نهجالبلاغه پرداخته است. وی در این مقاله اشاره بر این دارد که با ورود اسلام، روحی تازه در زبان فارسی دمیده شد. به بیان دیگر، قرآن، سخنان پیامبر (ص) و اهل بیت به ویژه علی علیهالسلام را بسیار تاثیرگذار بر نثر و نظم فارسی میداند (مهدوی، 1391: 229).
حسینیاجدادنیاکی و همکارانش نیز به بازتاب سخنان امام علی علیهالسلام در اشعار ناصرخسرو پرداختهاند. حسینی در مقالهای با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی تاثیرپذیری ناصرخسرو از سخنان امام را تبیین کرده است. همچنین، خضری با ذکر بیتهایی از ناصرخسرو، اشعار وی را نشأت گرفته از کلام امام علی علیهالسلام میداند (خضری 1394: 84).
مختاری و محّبی اشعار خیام نیشابوري را متأثر از کلام امام علیهالسلام دانستهاند. آنها ضمن اشاره به گزیدهای از آثار این شاعران، از دید بینامتنی، آنها را نشأت گرفته از امام علیهالسلام میدانند (مختاری و محبی، 1391: 258).
در پژوهشهای یادشده، بیشتر آثار شاعران پیش از صفویه بررسی شده است. درحالیکه ادبيات عصر صفوی به بعد به شيوه اغراقآميزی، مضامين دينی مذهب تشيع را در خود میگنجاند، ليكن به نسبت دوران پیش از آن تا جامی، ارزش هنری و ادبی بالايی ندارد. برای مثال، میتوان به مقالهای اشاره کرد که در آن به بیتهایی از صائب تبریزی اشاره شده که نشأت گرفته از سخنان علی علیهالسلام است (خورانی، 1389: 25). همچنین، درمقالهای دیگر (حجت، 1390: 47) به بیان آموزههایی اسلامی و عرفانی از دیوان بیدل دهلوی پرداخته شده است.
در پژوهشهای دیگری، ضمن بررسی آثار شاعران معاصر، نتیجهگیری شده است که دربخشهایی از اشعار آنان، سخنان امام علیهالسلام تجلی کرده است. در بین این شاعران میتوان به پروین اعتصامی (همتی و محمدی، 1391: 312) و شهریار (ساحلی زادگان، 1397: 4) اشاره کرد.
3. مباحث اصلی
3-1. نگاهی کوتاه به مجموعههای سخنان امام علیهالسلام
در سالهای پايانی قرن چهارم هجری مقارن با حضور آلبویه در بغداد و پیدایش دوباره خردورزی و آزادانديشی، ابوالحسنمحمد الرضیالموسوی، مجموعهای از سخنان امام علی علیهالسلام را با عنوان نهجالبلاغه گردآوری کرد. وی این نام را به دلیل اینکه دربرگیرنده مطالبی است که جويندگان راه بلاغت را به مقصود نزديک ميسازد، انتخاب کرده است. هيچ يك از خطابهها و سخنان امام با آمادگی قبلی، ارائه نشدهاند، بلکه متناسب با رویدادهای آن زمان بهطور ناگهانی بیان شدهاند. ازاینرو، شيوه بيان ایشان را میتوان برگرفته از قرآن، سنت نبوی و استعداد ذاتی دانست. سید رضى در نهجالبلاغه در برخى از موارد مستند خود را ذکر مىکند و درمجموع از 15 ماخذ نام مىبرد (نوریان، 1390: 9).
اثر دیگری که سخنان امام علیهالسلام در آن متبلور است، غررالحکم و دررالکلم نام دارد. این کتاب توسط عبدالواحد امدی از علمای قرن پنجم هجری گردآوری شده و توسط محمدعلی انصاری ترجمه شده است. حدود شش هزار جمله و حدیث از امام علی علیهالسلام در این کتاب آورده شده است.
در مجموعهای دیگر ابیات سرودهشده توسط امام علیهالسلام جمعآوری شده است. این اثر که دیوان امام علی علیهالسلام نام دارد، توسط قطبالدین ابوالحسن محمدبنالحسین بنالحسن بیهقی نیشابوری کیدری در قرن ششم هجری گردآوری شده است. این دیوان توسط ابوالقاسم امامی تصحیح و ترجمه و مقدمه و اضافاتی نیز بر آن آورده شده است. لازم به ذکر است که دیوانهای دیگری نیز منسوب به امام علی علیهالسلام نگارش یافته که برای رعایت اختصار در اینجا از پرداختن به آنها خوداری میشود.
3-2. نگاه کوتاهی به زندگینامه بیدل دهلوی
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ارلاس، تورانیالاصل متخلص به بیدل، و نیز مشهور با نام بیدل دهلوی، شاعر پارسیسرای سبک هندی در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. وی در سال ۱۰۵۴ هجری قمری در عظیمآباد پتنه هندوستان به دنیا آمد و در آنجا رشد کرد و تربیت یافت. در پنج سالگی قرآن آموخت، در اواسط همان سال پدر وی رخت هستی بربست. میرزاقلندر برادر میرزاعبدالخالق بار تربیت و پرورش وی را به دوش گرفت. در شش سالگی از مادر خود حروف الفبا را آموخت. سپس، قرآن را یادگرفت (بهداروند، 1395: 11). او شاعر پارسیگوی است که از ترکان جغتایی برلاس یا ارلاس بود وی در جوانی در سال ۱۰۷۹ هجری قمری با سومین پسر اورنگ زیب، یعنی شاهزاده محمد اعظم همدم شد. این شاهزاده از مقام شعری بیدل آگاهی نداشت و منصب لشگری به وی واگذار کرد، ولی زمانی که متوجه قدرت شاعری بیدل شد، از او درخواست مداحی خویش کرد. ازاینرو، بیدل از او کناره گرفت و به شاه جهانآباد رفت. وی بیشتر عمر خود را در بنگاله گذرانید. سپس، به سیاحت پرداخت و در سال ۱۰۹۶ هجری قمری در دهلی سکنی گزید و آثار منظوم و منثور خود را ایجاد کرد. سرانجام، در صفر سال «۱۱۳۳ هجری قمری» در سن 79 سالگی در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانهاش، در جایی که خودش وصیت کرده بود، دفن شد (سبحانی، 1380: 85).
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر ابتدا تخلص «رمزی» را داشت و تا مدتی به آن متخلص بود. روزی دیباچه گلستان سعدی را مرور میکرد، چون به این مصراع رسید که «بیدل از بینشان چه گوید باز»، اهتزاز و رقّتش روی داد و از روح پر فتوح سعدی استمداد جست و لفظ «بیدل» را تخلّص خود قرار داد. معنی این تخلص آن است که چون دل را خاطر گفتهاند، همه خطرات و عوارض از دل بهوجود میآید. پس، «دل» نام صفتی است که به سوی خطررفتن از نتایج اوست. ازآنجاکه در نفی، صفت «بی» بهکارگرفته میشود، در تخلص اختیار نفی دل که صفتی بیش نیست، آمده و ازطرفی «بیدل» عنوانی نیکو برای عاشقان هم است (بهداروند، 1395: 89).
آثار بیدل به نظم و نثر است. دیوان وی که مجموعه آثار اوست در چهار جلد در سال 1341 هجری شمسی در پوهنی مطبعه به چاپ رسیده است. جلد اول دربرگیرنده غزلیات؛ جلد دوم شامل ترکیببندها، ترجیعبندها، قصاید، قطعات و رباعیات؛ جلد سوم به مثنویهای او اختصاص دارد که شامل عرفان، طلسم حیرت، طور معرفت و محیط اعظم و جلد چهارم آثار نثر اوست. آثار نثر او شامل «رقعات»، «چهار عنصر» و «نکات» است (عبداللهی، 1399: 55).
4. موضوعات مورد بحث
1-4. شناخت خدا
امام علی علیهالسلام در خطبه 185/1 در موردستایش خداوند میفرمایند: «الدّالُ عَلَی قِدَمِهِ بِحُدُوثِ خَلقِهِ وَ بِحُدوُثِ خَلقِهِ عَلَی وُجُوُدِهِ» (با حدوث آفرینش ازلی بودن خود را ثابت کرد و با پیدایش انواع پدیده ها وجود خود را اثبات فرمود) (دشتی و محمدی، 1380: 104). این فرمایش امام اشاره بر این دارد که انواع پدیدهها در عالم نشانه کثرت است ولی ثابت میشود که ماهیت همه از یک همانندی برخوردار است. یا بهبیاندیگر، نشان از آن دارد که خالق یکتا موجودات را به وجود آورده است.
بیدل نیز میگوید:
هر سبزه درین دشت شد انگشت شهادت تا از گل خودروی تو دادند نشانها
(بیدل، 1395: 393)
از طرفی، بیدل با اشاره به هر سبزه در این دشت به گونهای تصویربرداری از کثرت پدیدهها در دنیا میکند که همه آن ها شهادت میدهند که گلی خودروی وجود دارد که نشان از ازلیبودن ذات اقدس خداوند است. در بیت یادشده بیدل خداوند را این گونه تشبیه کرده که در تعامل با سخن یادشده از امام میتوان نتیجه گرفت که بیدل به صورت بینامتنی به نحو امتصاص یا متقارن از کلام امام استفاده کرده است.
در خطبه 49/4 امام علیهالسلام میفرمایند: «تَعالَیاللهُ عَمّا يَقُولُهُ المُشَبِهُّونَ (اَلمُشتَبِهونَ) بِهِ وَ الجاحِدونَ لَهُ عُلُوًّا كَبيرًا» (خدایی که برتر از گفتار تشبیهکنندگان و پندار منکران است) (دشتی و محمدی، 1380: 23).
امام خداوند را از گفتار کسانیکه او را به خلق تشبیه میکنند و کسانی که او را انکار میکنند، منزه میدانند. به بیان دیگر، امام میفرمایند که خداوند را نمیتوان مخلوق تصور کرد و کسانی که خداوند را به مخلوقات تشبیه می کنند، در اشتباه هستند. از طرفی، اندیشه انکارورزان را که همان کافران باشند، باطل میداند.
بیدل نیز در این باره میگوید:
اثرها بنگر اما از تصرّف دم مزن بیدل به چون و چند نتوان حُکمکردن صنع بیچون را
(بیدل، 1395: 321)
بیدل نیز میگوید به آثار وجود خداوند که همان مخلوقات هستند بنگر، ولی فکر نکن که با دیدن آثار او به ذات خداوند پیبردهای، چون اگر اینگونه تصور کنی خدا را در حد ذهن خود محدود کردهای؛ درصورتی که خداوند همانندی ندارد و آنچه که در ذهن ما نقش میبندد در حد مخلوقات است. بنابراین، میتوان اذعان کرد که بیدل با این بیت به تبیین سخن امام به صورت بینامتنی به نحو جزئی یا نفی اجترار پرداخته است.
حضرت علی علیهالسلام در بخشی از خطبه 162 در باره شناخت خدا فرمودهاند که لا يُقالُ لَهُ: «متَيّْ؟» وَلا يُضرَبُ لَهُ أَمَدٌ «بِحَتَّي» (برای او گفته نمیشود: در چه زمانی بوده؟ و تعیین نمیگردد تا چه زمانی خواهد بود) (فیضالاسلام، 1326: 511).
برای ذات اقدس خداوند زمان و مکان نمیتوان قائل شد. قراردادن خداوند در ظرفهای مکان و زمان، ذات او را محدود میسازد. سخن یادشده از امام علیهالسلام نیز بیانگر همین حقیقت است که هیچ بازه زمانی برای خدا نمیتوان متصور شد و خدا هیچ آغاز و انتهایی ندارد.
بیدل هم در این راستا بیت زیر را سروده است:
مه و سال و شب و روزت مجازیست حقیقت نِی زمان دارد نه ساعات
(بیدل، 1395: 435)
بیدل نیز میگوید حقیقت که ذات خداوند است، وابستگی به زمان ندارد و برای روشنشدن این موضوع واحدهای اندازهگیری زمان را نام میبرد. ازاینرو، با ذکر ساعت، روز و شب، ماه و سال، اشاره به این نکته دارد که اینها همه برای ما انسانها است و به گونهای، زمان مجازی است. او سعی دارد «معقول» را با مثال «محسوس»، تبیین کند. لذا ذات خدا را منزه از وابستهبودن به زمان میداند. در اینجا، بیدل با تلمیح «ذات خدا» و «زمان»، کلام امام را در بیت یادشده با استفاده ازبینامتنی صورت اجترار یا نفی جزیی بهره برده است.
علی علیهالسلام دررابطه با شناخت انسان میفرمایند که مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ (هرکس خود را بشناسد خدای خود را شناخته است. (آمدی، 1335: 625).
امام میفرمایند اول نسبت به خودت شناخت پیدا کن و ببین که چه گوهر کمیابی هستی، تو عالم کبیری و ارزشت از عالم صغیر به مراتب خیلی بیشتر است. بعد از شناخت به فکرشکستن خویشتن خویش باش، که بالاترین مرتبههاست تا بتوانی گوهر وجودت را شناسایی کنی و بعد از آن پرواز کنی و دیگران را هم پرواز آموزش دهی تا بتوانند پرواز کنند.
بیدل هم در این راستا ابیات زیر را سروده است که با گذشت و فداکاری میتوان جانشین خدا شد و به خدا رسید و عالم کبیر را به طور کامل محقق کرد.
چو آب روان پُر مگذر بی خبر از خود کز هر چه گذشتی، نگذشتی مگر از خود
در بارگه عشق نه ردّی نه قبولی است ای تحفه کش هیچ تو خود را ببر از خود
چشمی بگشا منشاء پرواز همین است چون بیضه شکستی دمدت بال و پَر از خود
(بیدل، 1395: 967)
- «پُر» اِیهام دارد از جوی پر آب و همچنین در این جا قید است یعنی همه و بسیار. مصراع دوم بیت اول، معنای ایهامی دارد که اگر به معنی عبورکردن باشد، بدین معنی است که از هر چه بگذری و آن را ببینی، بدان که خود را دیدهای و این دیدنهای تو اندکی از کل وجود تو است (پس به هوش باش به خود بنگر و عبرت بگیر). مفهوم دیگرمصراع: تنها گذشتن از خود و خود را در برابر خداوند ناچیزدیدن، میتوان اطلاق کرد.
- بارگه عشق، اضافه استعاری است. عشق به پادشاهی تشبیه شده که دارای بارگاه و تخت است. در بارگاه معشوق هم اگر همه وجودت را تقدیم کنی چه بسا بپذیرد یا نپذیرد.
- منظور از بیضه شکستن در بیت سوم، شکستن تخم و رهاشدن جوجه از پوسته آن است
از دید عارفان طلب و اراده مهم است، یعنی زمانی که نیروی طلب در دل مرید جان گرفت و قدم در راه نهاد، کافی است. از آن به بعد کشش حق او را به سوی خود میکشد. به قول عین القضات همدانی «اگر مورچهای بخواهد از همدان به کعبه رود نتواند، ولی اگر خود را به بال کبوتری برساند و در آن جای گیرد کبوتر او را به کعبه خواهد رساند.» پس وقتی جوجه پوسته تخم را بشکند و سر از تخم درآورد، پر و بالش به خودی خود میروید و آماده پرواز میشود. و به دور دستها پرواز میکند. بیدل در این سه بیت میگوید: تو به مانند آب بسیار روان از گذر و گذار خود در حال بیخبری عبور مکن. از هر چه بگذری از خودت غافل وار گذر مکن. هر چه از جلوی چشم می گذرانی، نشانی از تو دارد و تو غافل از این حقیقت هستی. هر چیز را پشت سراندازی، هیچ است و از خود گذشتن همه چیز است (سجادی، 1383: 172).
با توجه به مطالب مورد اشاره میتوان گفت، بیدل در ابیات یادشده از رابطه بینامتنی به نحو امتصاص و یا نفی متقارن از کلام امام بهره برده است.
در دیوان امام علی علیهالسلام نیز آمده است:
أَتَزعَمُ أَنَّکَ جِرمٌ صَغِیرٌ وَفِیکَ انطَوَی العالَمُ الاکبَرُ
وَأَنتَ الکِتابُ المُبِینُ الَّذِی بِأَحرُفِهِ یَظهَرُ المُضمَرُ
(علی علیهالسلام، 1391: 236)
حضرت علی میفرمایند که فکر میکنی کالبد ناچیزی هستی، در حالی که عالم کبیر در تو گنجانده شده است. بنابراین آدمی آینه تمام نمای جمال و کمال خداوند است. این بیتوجهی به حقیقت شناخت خود که مقدمه شناخت خداست، او را از حقیقت باز میدارد.
ز نفی ما و من اثبات وحدت کرد آگاهی حبابی چند از خود رفت و بیرون ریخت دریایی
(بیدل، 1395: 1643)
بیدل با اعتقاد در نفی خود و اثبات خداوند و با شیوه بینامتنی و به صورت اجترار یا نفی جزیی میگوید: تا حباب در دریا از بین نرود، برای خود وجودی دارد. شکستن حباب یعنی یکیشدن با دریا یعنی نفی خود و اثبات دریا حباب از واژهای پر بسامد و از بن مایه های شعر بیدل است. بیدل بارها با حباب مضمون شاعرانه ساخته است که وجه هنری بیت را افزایش می دهد. هستی حباب از متزلزل ترین و ناپایدارترین هستی هاست.حباب اگر ذره ای دهان باز کند نیست و نابود می شود که این نیستی، موجب کمال حباب شده، مستغرق در دریا می شود. این در نگاه عارف یعنی پیوستن به اصل هستی و یکیشدن با اصل خویش.
در خطبه 147/12 امام در مورد تسلیم انسان در برابر خدا میفرمایند: یَنبَغِی لِمَن عَرَفَ عَظَمَهَ اللهِ انَ يَتعَظَّمَ، فَإِنَّ رفِعَهَ الَّذِينَ يعَلمَوُنَ ما عَظَمَتُهُ أَن یَتَواضَعُوا لَهُ (آن کس که عظمت خدا را میشناسد سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد، پس بلندی ارزش کسانی که بزرگی پروردگار را میدانند، در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند) (دشتی و محمدی، 1380: 75).
ابیات زیر را از بیدل را میتوان به صورت بینامتنی و نفی کامل یا حوار الهام گرفته از کلام یادشده امام دانست:
نبری گمان که مفتی به خدا رسیده باشی تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی
سرت ار به چرخ ساید نخوری فریب عزَّت که همان کف غباری به هوا رسیده باشی
به هوای خودسری ها نروی ز ره که چون شمع سرناز تا ببالد تَه پا رسیده باشی
(بیدل، 1395: 1590)
بیت اول، مصراع دوم به صورت استفهام انکاری است، یعنی به هیچ جا نرسیدهای. به بیان دیگر، مقام و جایگاه دنیایی فریبت ندهد. زیرا انسان به این دنیا آمده تا گوهر وجودش را تابان کند و انسان کامل شده، برگردد. بیدل میگوید وقتی انسان به یار، فکر میکند، در حقیقت از خود رهاشده، به جایی میرسد که میتواند از پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی کند و در نهایت آیینه حق میشود. شمس تبریزی میگوید: حضرت محمد (ص) به معراج رفت و متابعت از او آن است که تو نیز به معراج روی، یعنی از خودت خروج کنی و سپس آیینه حق شوی.
همچنین، در ابیات زیر نیز بیدل میگوید:
نه تَرنُّمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی به خُم سپهر تا کی مَی نارسیده باشی
نگه جهان نوردی، قدمی ز خود برون آی که ز خویش اگر گذشتی همه جا رسیده باشی
ز شکست رنگ هستی اثر تو بیدل این بس که به گوش امتیازی چو صدا رسیده باشی
(بیدل، 1395: 1590)
در بیت دوم بیدل میگوید تو مشتی خاک هستی و اگر رهایت کردهاند و یکی دو روزی به مقام و پستی رسیدی، تصور نکن چیزی شدهای بلکه تو و موقعیتی که الان بهدست آوردهای مانند غباری است که به هوا بلند شده، به سر جایش بر میگردد. زمانی که بمیری و خاک شوی جزء زمین میشوی.
در غزلیات بیدل گذشتن از خود و تأویل و تمثیلهای مکرر به شکلهای تازه و آفرینش تصاویر جدید به کار رفته است. لازم به ذکر است که تسلیم بودن بیدل در برابر اراده خداوند است نه درمقابل ستمگری و نابسامانی اجتماعی، زیرا عجز (در برابر خدا) در عالم هستی برای انسان مایه رشد و نمو انسان است! همانطور که عجز برای دانه زمانی که به خاک میافتد، باعث شکافتن پوسته و سبزشدن و قدافراشتن میشود (حسینی، 1396: 115).
بیدل میگوید: یافتن امتیاز و رسیدن به برتری از دیگران کار آسانی نیست باید بسوزی و داغشوی و با همین داغ، خالی بر چهره هستی بگذاری تا نسبت به دیگران تفاوت و امتیاز بهدست آوری. شکست رنگ ما عملا اثبات نور را میکند و نشانه این است که فقط با خورشید میتوان زندگی کرد وگرنه هیچ چیز بدون او وجود خارجی ندارد.
خودشناسی عَرض جوهر یکتایی نیست بیدل اینها همه خویشند که نشناختهاند
بنابراین، بیدل معتقد است اگر انسان تسلیم محض در برابر اراده خداوند باشد، با به خاک افتادن، یعنی با سجده و تواضع به مقامات دسترسی پیدا میکند. حضرت علی علیهالسلام نیز در خطبه یادشده فرمودند: اگر انسان عظمت خداوند را بشناسد سزاوار است که در مقابل این عظمت کرنش کند. این کرنش جز سجده و تواضع و به خاک افتادن و خود را ندیدن چیز دیگری نیست، مگر ایجاد حرکت در انسان به سوی متعالیشدن، نه متوقفشدن.
4-3. ادای امانت
امام علی علیه السلام در خطبه 199/10 در باره ادای امانت میفرمایند: ثُمَّ أَداءَ الأمانهِ، فَقَد خابَ مَن لَیسَ مِن أَهلِهَا إِنَّهَا عُرِضَت عَلَی السَّماوَاتِ المَبنِیَّهِ وَ الأَرَضِینَ المَدحُوَّهِ، وَ الجِبَالِ ذاتِ الطُّولِ المَنصُوبَهِ، فَلَا أَطوَلَ وَ لا أَعرَضَ، وَ لا أَعلَیَ و لا أَعظَمَ مِنهَا. وَلَو امتَنَعَ شَیءٌ بِطُولٍ أَو عَرضٍ أَو قُوَّهٍ أَو عِزٍّ لاَمتَنَعنَ؛ وَلَکِن أَشفَقنَ مِنَ العُقُوبَهِ، وَ عَقَلنَ مَا جَهِلَ مَن هُوَ أَضعَفُ مِنهُنَّ، وَ هُوَ الاِنسَانُ، «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» (یکی دیگر از وظائف الهی، ادای امانت است، آن کس که امانتها را نپردازد زیانکار است. امانت الهی را بر آسمانهای افراشته و زمینهای گسترده و کوههای به پا داشته، عرضه کردند که از آنها بلندتر، بزرگتر، وسیعتر یافت نمیشد، ولی نپذیرفتند، اگر بنا بود که چیزی به خاطر طول و عرض و توانمندی و سربلندی از پذیرفتن امانت سرباز زند آنان بودند، ولی از کیفر الهی ترسیدند، و از عواقب تحَّمل امانت آگاهی داشتند، ولی انسان ناتوانتر از آنها که آگاهی نداشت، پذیرفت. «همانا انسان ستمکارِ نادان است» (دشتی و محمدی ، 1380: 126).
بیتهای زیر از بیدل را میتوان به این سخن امام نسبت داد:
ای دعوی عِلم و عَمَل افسون حجابت گَرد تب و تاب نَفس است این چه علوم است
از عاریت هر چه بود، عار گزینید مسرور امانات جُهول است و ظَلَوم است
بیدل تو جنونی کن و زین ورطه به در زن عالم همه زندانی تقلید و رُسوم است
(بیدل، 1395: 499)
میتوان گفت، در این ابیات بیدل به صورت بینامتنی و نفی موازی (امتصاص) از کلام امام استفاده کرده است. به این نحو که معنای مقطعی متن همان است، ولی در معنی متن جدید مقداری تغییر و تنوع بهکاررفته، ولی تغییر اساسی ایجاد نشده است. همچنین، این ابیات اشاره دارد به بارامانتی که انسان آن را پذیرفت، در حالی که بقیه موجودات سرباز زدند. چون او ظلوم و جهول بود.
4-4. حیا
از سخنان امام علی علیهالسلام در مورد حیا در حکمت 214 است که میفرمایند: مَن کَساهُ الحَیاءُ ثَوبَهُ لَم یَرَ النَّاسُ عَیبَهُ (هرکه حیا و شرم پیشه گرفت، مردم زشتی او را نخواهند دید) (دشتی و محمدی، 1380: 207).
بیت زیر از بیدل را میتوان نشأت گرفته از این سخن امام دانست.
کسی که نیک و بد هوشیار و مست بپوشد خدا عیوب وی از چشم هرکه هست بپوشد
(بیدل، 1395: 844)
دراین بیت، بیدل نیز میگوید کسی که کارهای نیک و بد هوشیار و مست را بپوشاند، خداوند هم عیبهای اورا میپوشاند. ازاینرو، میتوان گفت این بیت بیدل با شیوه اقتباس حل و تحلیل از کلام امام تاثیرپذیرفته است.
همچنین، بیت زیر از بیدل را نیز میتوان به این سخن امام نسبت داد:
تماشا نیست کم، چشم هوس گر شرمناک افتد حیا آینیهی گل های سیراب است شبنم را
(بیدل، 1395: 314)
شبنم از کلماتی است که در دیوان بیدل بسامد بالایی دارد و استعاره از متغیرشدن انسان است. شبنم سبک و زلال که تعلقاش کم است، میآید تا بر اثر شعاع گرمابخش خورشید، جذب او شود. پس خورشید استعاره از خدا و شبنم هم استعاره از انسان است. آیینه هم اختیاری از خود ندارد و فقط جمال و تمثالی که در مقابلش قرار میگیرد را نشان میدهد.
بر ما خطا گرفتن از کیش شرم دور است کس عیب کس نبیند تا بیحیا نباشد
(بیدل، 1395: 802)
در محفلی که احباب چون و چرا فروشند مگشا زبان که شاید آنجا حیا نباشد
(بیدل، 1395: 803)
جز حیا نمیباشد جوهر کرم بیدل هرچه ریزشی دارد سرفکنده میریزد
(بیدل، 1395: 790)
حیا ز کف ندهد دامن ادب بیدل گرفتن گهر از مشت آب دشوار است
(بیدل، 1395: 462)
در ابیات بالا بیدل به نحو امتصاص با شیوه بینامتنی از کلام امام استفاده کرده تا حیا را تبیین کند. اگر حیا مانع چشم هوسناک انسان نباشد، همه چیز را آشکار میکند. آیینه هم در پوشاندن عیبها از خود اختیاری ندارد.
توجه به عیب خویش، موجب افزایش شرم و حیا و عدمتوجه به عیب دیگران میشود. درنتیجه به جای اینکه آیینه دیگران شود، آیینه خود خواهد شد. به بیان دیگر، حفظ حیا، مانند عرق دریا، چیزی است که هرچقدر هم سعی در فرار از آن داشته باشیم، باز هم در ما باقی میماند و گریزی از آن نیست.
5-4. غفلت
حضرت علی علیهالسلام در خطبه 175/1 در باره غفلت فرمودهاند: اَیُّها النّاسُ غَيرُ المَغفولِ عَنهُم، وَ التّارِكونَ المَأخوذُ مِنهُم (ای بیخبران آنی مورد غفلت نیستید و ای ترککنندگان فرمان الهی از تمام کارهایتان بازخواست میشوید) (دشتی و محمدی، 1380: 95).
بیدل هم در باره غفلت چنین میگوید:
غفلت نشو و نمایت صرفهی جمعیّت است تخم این مزرع به جای ریشه آفت میکشد
غفلت از عاقبت عقوبت زاست سیلی انجام بیخبر ز قفاست
(بیدل، 1395: 468)
بیدل از روابط بینامتنی بهره برده و میتوان گفت، در این ابیات بیدل با روابط بینامتنی و به صورت نفی موازی (امتصاص) از کلام امام بهره برده است، به طوری که معنای مقطعی متن همان است، ولی در معنی متن جدید مقداری تغییر و تنوع و نوع آوری بهکاربرده شده، ولی تغییر اساسی ایجاد نشده و سعی کرده است کلام غایب (سخن امام علیه السلام) را روشنتر به مخاطب منتقل کند. همچنین، این ابیات تلمیحی دارد به قیامت و جزای آن روز برای شخص غافل وابسته به دنیا.
6-4. قناعت
علی علیهالسلام در مورد قناعت بسیار سخن گفتهاند. برای مثال، در حکمت 229، فرمودهاند که کَفی بِالقَناعَهِ مُلکاً (با قناعت میتوان پادشاهی کرد) (دشتی و محمدی، 1380: 207).
بیشتر غزلهای بیدل درمورد قناعت، توجه به باطن است. او بارها تاکید کرده است که اگر به قناعت برسی، «فقر»، «غنا» میشود. وی در اینجا با نفی جزئی (اجترار) از این کلام امام بهصورت بینامتنی در ابیات زیر با تلمیح به زندگی خاقان و قیصر که با همه ثروتشان زیر خاک رفتند استفاده کرده است. از طرفی اگر زندگی قیصرها و خاقانها را با افراد قناعتپیشه مقایسه کنیم، متوجه میشویم که زندگی این افراد به مراتب آسان و با آرامش زیادتری از زندگی خاقان ها و قیصرها و . . میگذرد.
شکوهی که دارد جهان قناعت به خاقان و قیصر نباشد نباشد
محتاج کریمان نشود مفلس قانع سر چشمه آیینه ز بحر آب نگیرد
7-4. رزق
همچنین، در خطبه 114/19 امام میفرماید: قَد تَكَفَّلَ لَكُم بِالرِّزقِ وَ اُمِرتُم بِالعَمَلِ؛ فَلا يَكونَنَّ المضَمونُ لَكُم طَلَبُهُ أَوليّْ بِكُم مِنَ المَفروضِ عَلَيكُم عَمَلُهُ، مَعَ اَنَّه وَ اللهِ لقِد اعترَضَ الشَّكُّ وَ دَخِلَ اليَقينُ، حتّی كَّانَّ الَّذي ضُمِنَ لَكُم قَد فُرِضَ عَلَيكُم وَ کانَّ لَّذي قَد فُرِضَ عَلَيكُم قَد وُضِعَ عَنكُم (خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و کوشش امر فرموده، پس نباید روزی تضمینشده را برآنچه که واجب شده مقدم دارید، با این که به خدا سوگند آن چنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمینشده بر شما واجب است و آن چه بر شما واجب کردهاند، برداشتند) (دشتی و محمدی، 1380: 60).
بیدل از روابط بینامتنی در این بیت به صورت نفی جزئی( اجترار) بهره برده است.
آن را که نفس مایه جمعیّت روزیست چون مار نباید همه پا کرد شکم را
(بیدل،1395: 308)
تا نفس باقیست گرد رزق میگردیده باش آب چون واماند از رفتار لنگ است آسیا
(بیدل، 1395: 308)
4-8. فقر و فقرا
در نامه 26/ 5 علی علیهالسلام آمده است: وَبُؤسَی لِمَنخَصمُهُ عِندَاللهِ الفُقَراءُ وَ المَساکِینُ وَ السَّائِلُونَ وَ المَدفوعُون، وَ الغارمُونَ وَابنُ السَبِیلِ! (وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا، مساکین، درخواستکنندگان و آنان که از حقّشان محرومند و بدهکاران، ورشکستگان و درراهماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند) (سیدرضی، 1380: 152).
بیدل هم در ابیات زیر به صورت بینامتنی به روش امتصاص میگوید: ای ثروتمند از حال اشخاص ندار غافل مباش که خواب راحت تو در گروی زندگی فقیرانه بیبضاعتهاست. توجه به فقرا و دستگیری آنها باعث میشود که فرد زمینگیر از زمین بلند شود. اگر این کار انجام نشود باید از آه محتاجان ترسید که دودمان انسان منعم را بر باد خواهد داد.
ز حال گوشهگیر فقر، ای منعم مشو غافل که خواب مخملی در رهن نقش بوریا دارد
(بیدل، 1395: 712)
دل بینوا به کجا برد غم تنگدستی و مفلسی مژه بر هم آورم از حیا که برهنهای به قبا رسد
مگذر ز خاصیّت سخا، که سحاب مزرعهی وفا به فتادگی شکند عصا که فتادهای به عصا رسد
(همان: 790)
9-4. حرص
امام علی علیهالسلام در نامه 49/1 در باره حرص فرمودهاند: فَإِنَّ الدُّنیَا مَشغَلَهٌ عَن غَیرِهَا، وَلَم یُصِب صَاحِبُهَا مِنهَا شَیئًا إِلَّا فَتَحَت لَهُ حِرصاً عَلَیهَا، وَ لَهَجاً بِهَا (همانا دنیا انسان را به خود سرگرم و از دیگر چیزها باز میدارد. دنیاپرستان چیزی از دنیا بهدست نمیآورند، جز آن که دری از حرص به رویشان گشوده و آتش عشق آنان تندتر میشود) (دشتی و محمدی،1380: 170).
از آنجا که بیدل به عرفان و اخلاق توجه خاصی داشته، در اغلب ابیات خود با بهرهجویی از نکتههای اخلاقی، دیگران را متنبه میکند. از این رو در بیت زیر با تصویرسازی از امر معقول به صورت محسوس در مورد حرص میگوید:
بر حرص، پشت پا زدم اما چه فایده گردی فشاندهام که ز دامان تر نرفت
(بیدل، 1395: 656)
در بیت زیر نیز بیدل میگوید وقتی زمینه حرص در انسان رشد کند، انسان را به مرحله جنون میکشد که نمیتواند از این خصوصیت نجات پیدا کند. رفتار او به جایی منتهی میشود که به کشکول خالی فقرا هم رحم نمیکنند و از آن هم نمیگذرند.
چشم دنیا دار، هرجا میگشاید دام حرص مینهد برخاک کشکول گدایان پشت دست
جایی که سعی حرص جنون آفرین دَود در سنگ نَقب ریشه چو نقش نگین دَود
(بیدل، 1395: 967)
میتوان بیتهای ذکر شده از بیدل را به این سخن امام نسبت داد. وی از روابط بینامتنی به صورت امتصاص بهره برده است.
در بیت زیر نیز بیدل با استفاده از استعاره تلمیحی اشاره به مبارزه با حرص، در داستان زندگی عنقا در کوه قاف میکند.
تا حرص آب و دانه به دامت نیفکند عنقا صفت به قاف قناعت خزیدنست
(بیدل، 1395: 642)
در دیوان بیدل عنقا و سیمرغ میتواند همان ذات خداوند باشد، چون شاعر در اشعارش خواهان رسیدن به عنقا و سیمرغ است که جایگاه بلند رفیع در کوه قاف است. همچنین، در بیت زیر بیدل با تلمیح به صورت مصداقی، حرص قارون را بیان میکند. در حالی که همه انسان ها اگر نفس خود را مهار نکنند، قارون هستند. زیرا او در پی زراندوزی و جمعآوری مال بود و فکر میکرد در این دنیا زندگی جاودانه خواهد داشت، در حالی که حرص او در جمع آوری زر و کنز، دنیا و آخرتش را بر باد داد.
با لئیمان گر چنین حرص گدا طبعت خوش است بایدت زیر زمین بُردن به قارون احتیاج
(بیدل، 1395: 667)
ز سختیهای حرص است این که خاک اژدها طینت فرو بردهست اما هضم ننموده ست قارون را
(بیدل، 1395: 321)
10-4. غرور
امام علی علیهالسلام در خطبه 192/27 در باره تکبر و غرور میفرماید: فَاللهَ اللهَ فِی کِبرِ الحَمِیَّهِ وَفَخرِ الجاهِلِیَّهِ! فَإِنَّهُ . . . مَناَفِخُ الشَّیطانِ . . . حَتَّی أَعنَقُوا فِی حَنادِسِ جَهاَلَتِهِ، وَ مَهاَوِیِ ضَلَالَتِهِ، ذُلُلاً عَن سِیاقِهِ.ُسلُساً فِی قِیادِهِ. أَمراً تَشَابَهَتِ القُلُوبُ فِیهِ، وَ تَتاَبَعَتِ القُروُنُ عَلَیهِ ، وَکِبراً تَضَایَقَتِ الصُّدُورُ بِهِ (خدا را! خدا را! از تکبّر و خود پسندی، و از تفاخر جاهلی برحذر باشید، که جایگاه . . . وسوسههای شیطانی است . . . و تا آنجا که در تاریکیهای جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند، به آسانی به همان جایی که شیطان میخواست کشانده شدند. کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبّران را همانند کرده، تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند، سینهها از کینهها تنگ شد) (سیدرضی، 1380: 113).
بیدل هم در ابیات زیر به صورت بینامتنی گفته اگر خودت را میهمان غرور کنی توسری خواهی خورد. گمان نبری که با لباس میشود به دیگران فخر بفروشی، یادت باشد این لباس به صورت جلّ بر پشت چهارپایان است. اگر میخواهی به معرفت و خدا نزدیک شوی باید از غرور و فخرفروشی دست بکشی تا راه نزدیک شود.
کسی مباد هوس میهمان خوان غرور ز اشتهای سری میخورد قفا گردن
(بیدل، 1395: 1440)
آدمی را بر لباس صوف و اطلس فخر نیست دیده باشی این قماش اکثر ستوران را جُل است
(همان: 490)
عجز بساط اعتبار از مدد غرور چند بنده به خود نمیرسد تا به خدا نمیرسد
(همان: 796)
چون غرور ما و من این دشت پالغزی نداشت تا نفس در لب شکستم راه دل هموار شد
(همان: 825)
این جاه و حشم مایهی اقبال طرب نیست درد سر تل گشته تجمّل شده باشد
گر نخل هوس سرکش انداز ترقّی ست در ریشه توفیق تنزّل شده باشد
(همان: 814)
اوج عزَّت فروتنی دارد قطره پستی گزید گوهر گشت
(همان: 649)
در اینجا بیدل از بینامتنیت به نحو نفی کلی یا حوار میگوید: اگر میخواهی به عزت و بزرگی برسی با غرور نمیشود بلکه با کوچکدیدن خود و دیگران بهحسابآوردن میتوان محبوب دل دیگران شد و ارزش حقیقی را بهدست آورد.
11-4. حسد
در حکمت 256 نیز در مورد زیان حسد آمده است: صِحَّهُ الجَسَدِ مِن قِلَّهِ الحَسَدِ (سلامتی تن در دوری از حسادت است) (سید رضی 1380: 209).
به خود ستم مکن، ای ظالم حَسد بنیاد که هست یک سر پیکان همیشه در دل تیر
(همان: 1056)
بیدل امر معقول را به محسوس که بیماری حسد را به رنج تیر در بدن انسان، نهادینه شده تشبیه میکنند تا ملموس تر باشد تا انسان از این خصلت زشت که باعث نابودی اش می شود کناره بگیرد.
12-4. خموشی و سکوت
امام علی علیهالسلام در حکمت 224 نیز فرمودهاند: بِکَثرَةِ الصَّمتِ تَکُونُ الهَیبَةُ (با سکوت بسیار، شکوه انسان بیشتر شود) (سیدرضی، 1380: 207).
بیتهای زیر از بیدل در باره خموشی نیز در راستای سخن یادشده از امام است.
دلیل عزّت موج گهر خموشی بود به سکته ساخت نفس تا کلام موزون شد
حُسن خاموشی از زبان عشق دارد ترجمان سرو مینا جلوه را کوکوی قُمری قُلقل است
(همان: 490)
پُختگی دیگ سخن را باز می دارد ز جوش تا خموشی نیست بیدل مُدّعا خام است و بس
(همان: 1076)
اسرار سخن جز به خموشی نتوان یافت مفتاح در گنج معانیست تأمّل
(همان: 1186)
فروغ دل طلبی خامُشی گُزین بیدل که شمع صرفه ندارد به رهگذار نفس
به سوی خویش کشد صید را خموشی دام سخن ز فیض تامّل شود شکار نفس
( همان: 1080)
در این ابیات بیدل با توجه به اثر خاموشی که چه ثمری را بوجود میآورد وبا استفاده از بینامتنیت به نحونفی موازی یا امتصاص خواسته، سخن امام علیه السلام را تبیین کند.
نتیجهگیری
در این پژوهش، با مرور کل غزلیات بیدل، حدود 80 موضوع که میتواند نشات گرفته از سخنان علی علیهالسلام باشد، شناسایی شد. از این موضوع ها، 12 موضوع شامل «شناخت خدا»، «صفات و شناخت انسان»، «ادای امانت»، «حیا»، «غفلت»، «قناعت»، «رزق»، «فقر و فقرا»، «حرص»، «غرور»، «حسد» و «خموشی و سکوت» الهامگرفته از سخنان علی علیهالسلام تشخیص داده شدند. بیدل با نوآوریها در سخن و مضمون آفرینیهایش از بقیه شعرا متمایز شده است. وی از سخن امام بیشتر به صورت بینامتنی متاثر بوده است. او با این که مذهب تشیع را نداشته ولی بهموجب ارادتی که به حضرت علی علیهالسلام داشته، به مدح ایشان نیز پرداخته است.
فهرست منابع
- آمدی، عبدالواحد. 1335، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه انصاری، محمدعلی. قم: دارالکتاب.
- بیدل دهلوی، عبدالقادر. 1395، غزلیات بیدل دهلوی، جلد 1 و 2، مصحح بهداروند، اکبر. قزوین: انتشارات سایهگستر.
- بیهقی نیشابوری کیدری، محمد. 1391، دیوان امام علی علیهالسلام، چاپ پنجم، مصحح امامی، ابوالقاسم. تهران: انتشارات اسوه.
- پورهادی، آتنا. 1391، تاثیرپذیری ادب فارسی از نهجالبلاغه (ازعصرسامانیان تا دوره صفویان)، در مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نهج البلاغه و ادبیات، جلد 3، جمعی از نویسندگان. قم: نشراء.
- جعفری، سید محمد مهدی. 1384. «تاثیر نهجالبلاغه بر ادب فارسی». مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 22. 42. 1-18.
- حجت، محمد. 1390. «نمود آموزههای عرفانی در اشعار بیدل دهلوی». فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسي. 3. 9. 47-76.
- حسینی، سیدحسن. 1396، مشق معنی بیدل. تهران: انتشارات سوره مهر.
- حسینیاجدادنیاکی، سید اسماعیل. رخشندهنیا، سیده اکرم و بانگآور، سودابه. 1391، بینامتنی نهجالبلاغه در اشعار حکیم ناصرخسرو، در چکیده مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نهج البلاغه و ادبیات. سرویراستار حیدرزاده، حسن. قم: نشراء.
- خضری، علی. 1394، بازتاب نهجالبلاغه در شعر ناصرخسرو، در مجموعه مقالات همایش حکیم ناصرخسرو قبادیانی، ویراستار دبیرخانه همایش. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
- خورانی، بهزاد. شریفی، غلامحسین. 1389. «صائب تبریزی و هنجارهای اخلاقی: بازنمایی اخلاق در عصر صفویه». اخلاق. 22. 25-50.
- دشتی، محمد و محمدی، سیدکاظم. 1380، معجم المفهرس لاالفاظ نهجالبلاغه. قم: انتشارات مشهور.
- راثی، محسن. 1383، تاثیر نهج البلاغه و کلام امام امیر المؤمنین علی (ع) در شعر فارسی، چاپ اول. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- ساحلی زادگان، آسیه. 1397. «بررسی تطبیقی تأثیر نهج البلاغه بر اشعار شاعران ایرانی و استاد شهریار». فصلنامه اورمزد. 44. 4-25.
- سجادي، سیدعلیمحمد. 1383، صائب تبریزی و شاعران معروف سبک هندی، چاپ نهم. تهران: دانشگاه پیام نور.
- عبداللهی، بابک . 1399، برمدار فهم ناایستا در محتوای تأملات بیدل دهلوی. اهواز: انتشارات معتبر.
- فیضالاسلام، سید علینقی. 1326، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، جلد 1 و 2. تهران: آذربادگان.
- مختاری، قاسم و محبی، سحر. 1393. «بینامتنی قرآن و نهج البلاغه در اشعار خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی». پژوهشهاي ادبي- قرآني. 2. 1. 63-80.
- مکاریک، ایرناریما. 1398، دانشنامه نظریههای ادبی، چاپ ششم، مترجمان نبوی، محمد و مهاجر، مهران. تهران: آگه.
- مهدوی، معصومه 1391، تجلی مفاهیم نهجالبلاعه در شعر معاصر فارسی، در مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نهج البلاغه و ادبیات، جلد 4. قم: نشراء.
- نامور مطلق، بهمن. 1390، درآمدی بر بینامتنیت نظریهها و کاربردها، چاپ اول. تهران: انتشارات سخن.
- نوریان، فاطمه. 1391، قناعت در نهجالبلاغه و بررسی تطبیقی آن با رساله قشریه و مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، در مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نهج البلاغه و ادبیات، جلد 4، جمعی از نویسندگان. قم: نشراء.
- هاشمپور سبحانی، توفیق. 1380، تاریخ ادبیات 3، چاپ یازدهم. تهران: دانشگاه پیام نور.
- Abdullahi, Babak. 2019, On the Orbit of Unstable Understanding (in the Content of Bidel Dehlavi's Reflections). Ahvaz: Motabar.
- Amedi, Abdul Wahid. 1335, Qorara-ol-Hekam and Daorar-ol-Kalem, Translated by Ansari, Mohammad Ali. Qom: Dar-ol-Ketab.
- Bayhaqi Nishabouri Kidari, Mohammad. 2011, Divan of Imam Ali (peace be upon him), 5th ed, Corrected and Translated by Imami, Abu al-Qasim. Tehran: Asoeh.
- Bidel Dehlavi, Abdolqader. 2017, Ghazaliyat Bidel, Volumes 1 & 2, By the Efforts of Akbar Behdarvand. Qazvin: Sayegostar Publication.
- Dashti, Mohammad and Mohammadi, Seyyed Kazem. 2001, Nahj al-Balagha's Encyclopedia of Words. Qom: Mashhor Publications.
- Faiz Al-Islam, Seyyed Alinaqi. 1326, Translation and Description of Nahj al-Balagha. Tehran: Azarbadgan.
- Hashempour Sobhani, Towfiq. 2001, History of Literature 3, 11th ed. Tehran: Payame Noor University.
- Hojjat, Mohammad. 2012. “The Manifestation of Mystic Doctrines in Bidel-E- Dehlavi’s Poetry”. Persian Language and Literature. 3. 9. 7-47.
- Hosseini, Seyyed Hasan. 2017, Biddle Meaning Lesson. Tehran: Surah Mehr Publications.
- Hosseini Ajdadniaki, Seyyed Ismail. Rakhshandehnia, Seyedah Akram and Bangavar, Sudabah. 2013, Intertextuality of Nahj al-Balagha in the Poems of Hakim Nasser Khosrow, in: The Abstracts of the First National Conference on Nahj al-Balagha and Literature, Chief Editor Heydarzadeh, Hassan. Qom: Nashra.
- Jafari, Seyyed Mohammad Mehdi. 2006. “The Influence of Nahj al-Balagha on Persian Literature”. Journal of Social Sciences and Humanities of Shiraz University. 22. 42. 1-18.
- Khazri, Ali. 2015, Reflection of Nahj al-Balagha in Nasser Khosrow's Poetry. Proceedings of the conference of Hakim Nasser Khosro Qabadiani, Editor Conference Office. Tehran: Shahi Beheshti University Publications.
- Khurani, Behzad. And Sharifi, Ghulam Husein. 2015. Saeb Tabrizi and Ethical Norms: Representation of Ethics in the Safavid Era. Akhlagh. 6. 22. 25-51.
- Mahdavi, Masoumeh. 2012, Manifestation of Nahj al-Balagha Concepts in Contemporary Persian Poetry, in: Proceedings of First National Conference on Nahj al-Balagha and Litherature. Qom: Nashra.
- Makarik, Irnarima. 2018, Encyclopaedia of literary theories, 6th ed, Prophetic translators Nabavi, Mohammad. and Mohajer, Mehran. Tehran: Aghah.
- Mokhtari, Qasem. And Mohebbi, Sahar. 2014. “Quran and Nahj al-Balagha Intertextual Khayyam’s Poetry and Abuk Ala Marry”. Literary- Qura’nic Researches. 2. 1. 63-80.
- Namvar Motlagh, Bahman. 2012, An Introduction to intertextuality (Theories and Applications). Tehran: Sokhon Publications.
- Nourian, Fatemeh. 2011, Contentment in Nahj al-Balagha and its Comparative Study with the Ghoshairiah Dissertation and Misbah al-Hidayeh and Miftah al-Kafayah, in: Proceedings of First National Conference on Nahj al-Balagha and Litherature. Qom: Nashra.
- Porhadi, Athena. 2011, Influence of Persian Literature from Nahj al-Balagha (from Samanian era to Safavid period). Proceedings of the First National Conference on Nahj al-Balaghah and Literature, Vol. 3, A group of authors. Qom: Nashra.
- Rathi, Mohsen. 2004, The effect of Nahj al-Balagha and the Words of Imam Amirul Momineen Ali (AS) in Persian Poetry. Tehran: Amir Kabir Publications.
- Saheli Zadegan, Asia. 2017. “A Comparative Study of the Influence of Nahj al-Balaghe on the Poems of Iranian Poets and Shahriar”. Ourmazd Journal. 11.44. 4-25.
- Sajjadi, Seyyed Ali Mohammad. 2004, Saeb Tabrizi and Other Famous Poets of Indian Style, 9th Edition. Tehran: Payam-e-Noor University Publications.
Comparative study of the poems of Bidel Dehlavi with
the words of Imam Ali (peace be upon him)
F. Nourian1, B. Parvin2,*, and Z. Ghoroghi2
1. Ph.D Student of Persian Language and Literature, Persian Language and Literature Group, Faculty of Humanities, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2. Assistant Prof. of Persian Language and Literature, Persian Language and Literature Group, Faculty of Humanities, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Abstract
The words of Imam Ali (peace be upon him) cast a shadow on the poems and writings of many poets and writers, and it can be claimed that it is evident in their works directly or intertextually.
In this article, the complete collection of gazals by Bidel Dehlavi, one of the famous poets of the Safavid period, who was one of the mystics of his time and had a special devotion to Imam Ali (peace be upon him), was studied and examined to determine to what extent his poems correspond to the Imam's words. The result of this study, based on the desired topics, which included knowledge of God, human attributes, faithfulness, modesty, negligence, contentment, sustenance, poverty and poors, greed, pride, jealousy, and silence showed that some verses of this poet can be intertextually affected by words of Ali (peace be upon him). For the sake of brevity, only the verses that are influenced by the words of the Imam (peace be upon her), have been presented.
Keywords: The words of Ali (peace be upon him), Bidel Dehlavi, Comparative literature, Intertextually.