مقایسه اثرات سمیت دو ماده پارس 2 و گملن به عنوان پراکندهسازهای آلودگیهای نفتی بر روی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)
محورهای موضوعی : فصلنامه زیست شناسی جانوری
سیما نیکبخت
1
,
مهناز سادات صادقی
2
*
,
مژگان امتیازجو
3
1 - گروه علوم و فنون دریایی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه علوم و فنون دریایی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - گروه علوم و فنون دریایی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: سمیت حاد, آبزیان دریایی, ماهی کپور معمولی, آلودگیهای نفتی, پراکندهسازها,
چکیده مقاله :
آلودگی های نفتی به یکی از چالش های پیش رو و اصلی اکوسیستم های دریایی تبدیل شده است. نشت نفت از نفتکش ها، حوادث دریایی و انتشار از سکوهای نفتی همواره به عنوان آلودگی های نفتی در محیط زیست دریایی شناخته شده اند. در این تحقیق سمیت پراکنده ساز های پارس2، گملن، نفت و ترکیب نفت با هر کدام از این پراکنده ساز ها بر روی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایشات بر روی ماهی کپور معمولی (50/37 ± 500 گرم) در شرایط آزمایشگاهی یکسان صورت گرفته است. تعداد تلفات در هرکدام از تیمارها در هر 24 ساعت مورد شمارش قرار گرفت. تعداد تلفات در نرم افزار اکسل وارد گردید و با استفاده از نرم افزار تخصصی Probit مقادیر LC50 هر یک از ترکیبات محاسبه گردید. مقادیر به دست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS بررسی شد. بر اساس نتایج آماری میزان سمیت پراکنده ساز گملن بسیار بیشتر از پراکنده ساز پارس2 ارزیابی شد. با توجه به این موضوع که هرچقدر میزان LC50 بیشتر باشد، سمیت ماده کمتر است، می توان نتیجه گرفت که پراکنده ساز پارس2 سمی تر از پراکنده ساز گملن است. مقدار LC50 نمی تواند به تنهایی بیان کننده کیفیت یک پراکنده ساز باشد. RET محاسبه شده برای پراکنده ساز پارس2 بیشتر از میزان محاسبه شده برای پراکنده ساز گملن بود. بنابر اطلاعات بدست آمده به نظر می رسد که پراکنده ساز گلمن دارای کارایی بیشتر و سمیت کمتری برای آبزیان نسبت به پراکنده ساز پارس2 می باشد.
Oil pollution has become one of the main challenges facing marine ecosystems. Oil spills from oil tankers, marine accidents and emissions from oil platforms have always been known as oil pollution in the marine environment. In this research, the toxicity of Pars 2 dispersants, Gamlen, oil and combination of oil with each of these dispersants on common carp (Cyprinus carpio) was investigated. These experiments were carried out on common carp (500 ± 37.50 grams) in the same laboratory conditions. The number of deaths in each treatment was counted every 24 hours. The number of casualties was entered in Excel software and the LC50 values of each combination were calculated using Probit specialized software. The obtained values were analyzed by SPSS statistical software. Based on the statistical results, the toxicity level of Gameln dispersant was evaluated to be much higher than that of Pars2 dispersant. Considering the fact that the higher the LC50 value, the less toxic the substance is, it can be concluded that the Pars2 dispersant is more toxic than the Gamlen dispersant. The value of LC50 cannot be the only indicator of the quality of a dispersant. RET calculated for Pars2 dispersant was higher than the amount calculated for Gameln dispersant. According to the obtained information, it seems that the Gamlen dispersant has more efficiency and less toxicity for aquatic animals than the Pars2 dispersant.
_||_