بررسی اصالت در قلمرو موضوعی پذیرش شهادت برشهادت در تحلیل نظام حقوقی ایران و فقه اهل سنت
محورهای موضوعی : فقه و مبانی حقوقعلیرضا عسگری 1 , سید مهدی میرداداشی 2 , علی کشاورز 3
1 - استادیار، گروه حقوق ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران
2 - استادیار، گروه حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران
3 - کارشناس ارشد حقوق خصوصی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران
کلید واژه: مشقت از حضور, إشهاد, استحسان, شهادت برشهادت, تعذر,
چکیده مقاله :
در نظام حقوقی ایران، اصالت شهادت برشهادت(شهادت ثانوی) در مواد 1320 ق.م. و ماده231 ق.آ.د.م. با عدم امکان حضور شاهد اصل مورد تثبیت قرار گرفته است، ولی به جهت تعدد اقوال در شیعه و اهل سنت، ضروری است تا موارد اختلافی تشریح و پاسخ داده شود. اصالت شهادت بر شهادت در فقه شیعه از رویکرد توسعه ای آن در فحوی فقه امامیه و قانون استظهار می گردد. در فقه اهل سنت نیز توسعه ای بودن شهادت برشهادت مشهود با بیانات پراکنده و غیرمنسجم همراه شده است. چه اینکه در شافعی ضابطه عذری که سبب پذیرش است، عدم حضور ذکر شده است که علمای سنی مذهب بر غیبت طولانی و یا موت شاهد اصل آن را تعبیر کرده اند. در حنابله نیز ضابطه مشخصی نیست و می توان به تبعیت از اقلیت آنان عذر را استظهار نمود. در حنفیه بدون احراز ضابطه، استحسان بزرگترین مبنای پذیرش شهادت فرع ذکر شده است که ضابطه ای روشن به دست نمی دهد. در مالکی، بر خلاف سایرین اجتهاد در مقابل نص صورت گرفته و قلمرو موضوعی برای شهادت فرع قائل نیستند، چه اینکه آن را در همه امور جاری و ساری می دانند. یافته های این پژوهش حاکی از عدم وحدت نظر در نظام حقوقی ایران و فقه سنی در حوزه موضوعی به جز قسم إشهادی برای شهادت برشهادت و در ضابطه ی پذیرش آن از جهت عذر می باشد. از این رو هدف این پژوهش تتبع در مولفه های صحیح مبانی شرعی شهادت برشهادت و گذر از ظهور جمود در پذیرش شهادت بر شهادت به عنوان یکی از ادله جایگزین اثبات دعوا می باشد.
In the Iranian legal system, the authenticity of Hearsay evidence (secondary testimony), in situations where the presence of original witness is not possible, has been established in 1320 CL and Article 231 of the CPL. Because there are multiple statements in Shi'ah and sunni, it is essential that their differences be explained and answered. The authenticity of Hearsay evidence in Shi'ah jurisprudence is evident from its developmental approach in the context of Imami jurisprudence and the law. In Sunni jurisprudence, the development of evident Hearsay evidence has been accompanied by miscellaneous and incoherent statements. In Shafi'i jurisprudence, the excuse rule that causes acceptance is the absence, which Sunni scholars have interpreted it as a long absence or death of an original witness. In the Hanafi jurisprudence, without obtaining criteria, juristic preference is the most substantial basis for accepting Hearsay evidence that does not provide clear criteria. In al-Maliki's jurisprudence, unlike others, ijtihad is performed against the text, and they do not consider any subject for the Hearsay evidence, because they consider it is in all matter. The findings of this study indicate that there is no unity of opinion in the Iranian legal system and Sunni jurisprudence in the field of the subject, the only exception is the attestation for the Hearsay evidence and its criteria of acceptance is due to excuses attestation to. Therefore, this study aims to research the right elements of Sharia principles of testimony on testimony and to transition from the emergence of Intellectual rigidity in the acceptance of Hearsay evidence as one of the alternative arguments for litigation.
قرآن کریم.
_||_