این مطالعه سعی دارد نشان دهد کدام عوامل به ترس از جرم دامنزده و چه مولفههایی می-تواند این مشکل را محدود نموده و یا آن را به طور کلی بیاثر سازد. روش کار، پیمایشی بوده و به بررسی و مقایسه ترس از جرم و عوامل فردی و محلهای مرتبط با آن در بین محلات شهر اهواز میپردازد. چکیده کامل
این مطالعه سعی دارد نشان دهد کدام عوامل به ترس از جرم دامنزده و چه مولفههایی می-تواند این مشکل را محدود نموده و یا آن را به طور کلی بیاثر سازد. روش کار، پیمایشی بوده و به بررسی و مقایسه ترس از جرم و عوامل فردی و محلهای مرتبط با آن در بین محلات شهر اهواز میپردازد. اطلاعات مورد نیاز از نمونهای ۳۰۰ نفری از ساکنین شهر اهواز و با پرسشنامه محققساخته، گردآوری شد. این دادهها، با استفاده از نرم افزارهای مختلف به خصوص نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با وجود متفاوت بودن تاثیر متغیرهای مورد بررسی در بین محلات مختلف، از میان متغیرهای فردی، جنسیت رابطه معناداری با ترس از جرم داشته و زنان ترس از جرم را بیش از مردان گزارش کردهاند و این وضعیت برای قومیتهای غیرعرب نیز بیش از عربها بودهاست. سایر متغیرهای فردی رابطه معناداری با ترس از جرم نداشتهاند. از سوی دیگر، متغیرهای مربوط به محله، از جمله بینزاکتی، دلبستگی به محله، کیفیت محله و درک جرم در محله به شکل معناداری با ترس از جرم رابطه داشتهاند. در رگرسیون چند متغیره نیز تنها متغیر بینزاکتی وارد مدل شده و توانسته 21 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نماید. با توجه به یافته-های بررسی، از آنجایی که خصوصیات محله مهمتر از متغیرهای جمعیتشناختی و فردی است، میتوان گفت که جلوگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، میتواند ترس از جرم را کاهش دهد.
پرونده مقاله
تحولات شکلی، کارکردی و اقتصادی بخش مسکن در طی صد سال اخیر به حدی بودهاست که تمام ارکان زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده و همیشه برای متخصصان و حتی مردم عادی این سوال اساسی مطرح بوده که این تحولات تابع چه عواملی است؟ به همین منظور، این بررسی در پی آن بود تا این تحو چکیده کامل
تحولات شکلی، کارکردی و اقتصادی بخش مسکن در طی صد سال اخیر به حدی بودهاست که تمام ارکان زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده و همیشه برای متخصصان و حتی مردم عادی این سوال اساسی مطرح بوده که این تحولات تابع چه عواملی است؟ به همین منظور، این بررسی در پی آن بود تا این تحولات را با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی در قالب رویکردهای اسنادی، مورد بررسی قرار دهد. دادههای مورد نیاز با استفاده از سرشماریهای عمومی، بانک مرکزی و سایر نهادهای رسمی گردآوری و با استفاده از ارزیابی سیاستهای کلی، برنامههای پنج ساله و تحولات سیاسی و اجتماعی تجزیه و تحلیل شده است. یافتهها نشان داد که در یک قرن گذشته، بخش مسکن در ایران چه از نظر تغییرات در مصالح مصرفی و تکنولوژی ساخت و چه از نظر تنوع و تعداد و همچنین نوع کارکرد و جایگاهش در سبد اقتصادی خانوارها، بشدت دگرگون شده و دولتها نه تنها در مدیریت این تحولات موفقیت چندانی به دست نیاورده، بلکه به جای بهرهگیری از برنامه های جامع، از سیاستهای واکنشی و دفعی بهره برده و مشکلات موجود را پیچیدهتر ساختهاند.
پرونده مقاله