• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - واکاوی پدیدارشناسانه واکنش‌های معلمان نسبت به تغییرات نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی
        شیوا گوران کیوان صالحی محمد جوادی پور
        معلمان به‌عنوان مؤثرترین نیروی انسانی سازمان آموزش‌وپرورش در اجرای تغییرات محسوب می‌شوند. واکاوی در تجربه زیسته معلمان در تغییرات اخیر نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی، زمینه‌ای مناسبی را برای ارتقای کیفیت نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، فراهم می‌نماید. پژوهش حا چکیده کامل
        معلمان به‌عنوان مؤثرترین نیروی انسانی سازمان آموزش‌وپرورش در اجرای تغییرات محسوب می‌شوند. واکاوی در تجربه زیسته معلمان در تغییرات اخیر نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی، زمینه‌ای مناسبی را برای ارتقای کیفیت نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، فراهم می‌نماید. پژوهش حاضر، با هدف واکاوی واکنش‌های معلمان نسبت به تغییرات نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی انجام شده است. مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری، با حضور 14 مشارکت‌کنندة معلم زن‌ومرد در منطقه دو شهر تهران به روش نمونه‌گیری هدفمند، با انجام مصاحبه نیمه‌ساختاریافته انجام شده و به روش (Diekelmann, Allen and Tanner, 1989) تحلیل گردید. یافته‌ها نشان داد معلمان در کل، نسبت به ماهیت برنامه ارزشیابی توصیفی، نظر مثبتی ندارند. از دیدگاه معلمان تغییرات نظام ارزشیابی باعث شده انتظارات سیستم آموزشی از آنها زیاد شود که این مسئله منجر به شکل‌گیری ذهنیت منفی در معلمان شده است. واکنش معلمان در مقابل تغییرات نظام ارزشیابی در سه مضمون اصلی صلاحیت‌های حرفه‌ای، مشکلات سیستم آموزشی، انتظارات سیستم آموزشی و نُه زیرمضمون، شناسایی و طبقه‌بندی گردید. به‌نظر می‌رسد، تمرکز و علاقه‌مندی به ایجاد تغییر بدون توجه به شرایط تغییر و به‌ویژه تناسب تغییر با بلوغ سازمانی، چالش‌های متعدد و متنوعی را برای نظام آموزشی به همراه داشته است که تداوم آن می‌تواند تبعات مخربی را برای تمامی ارکان نظام آموزشی به همراه داشته باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - طراحی و تدوین الگوی جامع ارزشیابی کیفیت تدریس اساتید: مطالعة موردی دانشگاه رازی
        امیرحسین علی بیگی شهرزاد بارانی مهدی کزمی دهکردی
        هدف این پژوهش، تدوین الگوی جامع ارزشیابی کیفیت تدریس اساتید با روش پژوهشی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة آماری را اعضای هیئت‌علمی تمام‌وقت استخدام شده در دانشگاه رازی تشکیل دادند (224=N). برای نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و کاربرد جدول بارتلت (132n=) بهره گرفته ش چکیده کامل
        هدف این پژوهش، تدوین الگوی جامع ارزشیابی کیفیت تدریس اساتید با روش پژوهشی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة آماری را اعضای هیئت‌علمی تمام‌وقت استخدام شده در دانشگاه رازی تشکیل دادند (224=N). برای نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و کاربرد جدول بارتلت (132n=) بهره گرفته شد. روایی ابزار با پانل متخصصین و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (83/0). در تحلیل داده‌ها، از آماره‌های میانگین و انحراف معیار و روش‌های آماری استنباطی شامل تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام توسط نرم‌افزار SPSS14 استفاده شد. نتایج نشان داد که اساتید دانشگاه رازی از کیفیت موجود ارزشیابی چندان خرسند نیستند. مهم‌ترین تهدیدکنندة ارزشیابی، سخت‌گیری یا آسان‌گیری استاد، جدی نگرفتن فرم‌ها و عدم دقت دانشجویان بود. روش و زمان مناسب ارزشیابی، افراد باصلاحیت برای ارزشیابی و شیوة مناسب در انعکاس نتایج، مهم‌ترین پیشگوکننده‌های کیفیت ارزشیابی بودند. پنج مقوله مناسب ارزشیابی شامل رفتار مدرس، مدیریت تدریس، خصوصیات شخصیتی، نوآوری در تدریس، توانایی پرورش روحیات، از تحلیل عاملی استخراج گردید. درنهایت، الگوی جامع کیفیت تدریس ارائه شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - طراحی برنامه درسی سواد حقوقی
        کمال محمدزاده رحمت اله مرزوقی محمد هادی صادقی مهدی محمدی محمد حسن کریمی
        هدف این پژوهش، دستیابی به چارچوب برنامه درسی آموزش سواد حقوقی بود. این پژوهش کیفی و به روش مطالعه موردی است. رویکرد تحلیلی در تدوین چارچوب بر اساس رویکرد بازآفرینی بافت- محوراست. مشارکت‌کنندگان در پژوهش متشکل از 15 نفر از قضات، وکلا و متخصصین رشته حقوق و برنامه درسی بود چکیده کامل
        هدف این پژوهش، دستیابی به چارچوب برنامه درسی آموزش سواد حقوقی بود. این پژوهش کیفی و به روش مطالعه موردی است. رویکرد تحلیلی در تدوین چارچوب بر اساس رویکرد بازآفرینی بافت- محوراست. مشارکت‌کنندگان در پژوهش متشکل از 15 نفر از قضات، وکلا و متخصصین رشته حقوق و برنامه درسی بودند؛ که با رویکرد نمونه‌گیری هدفمند و روش نمونه‌گیری معیار انتخاب شدند. معیار کفایت تعداد مشارکت‌کنندگان، اشباع نظری بود. ابزار گردآوری داده‌های کیفی پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه‌ساخت‌مند بود. اعتباریابی داده‌های ‌کیفی از طریق اعتبارپذیری و اعتمادپذیری با استفاده از تکنیک همسوسازی داده‌ها صورت گرفت. با توجه به روش کیفی پژوهش از شیوة تحلیل مضمون (شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) با استفاده از نرم‌افزار N-Vivo11 برای تشکیل شبکه مضامین برنامه درسی آموزش سواد حقوقی استفاده شد. نتایج پژوهش، بیانگر وجود نه مضمون سازمان دهنده در حوزة عناصر نه‌گانه برنامه درسی (هدف، محتوا، فعالیت یادگیرنده، منابع و مواد کمک‌آموزشی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، زمان آموزش، فضای آموزش، گروه‌بندی فراگیران و ارزشیابی) بود و مضمون‌های مذکور دارای حدود 31 مضمون پایه بودند که ‌باید در دستیابی به چارچوب برنامه درسی آموزش سواد حقوقی، مورد توجه قرار گیرند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - بررسی نقش مؤلفه‌های شایستگی مرتبط با فناوری در برنامه درسی
        فریده نوری محمد حسین یارمحمدیان محمد علی نادی
        هدف این پژوهش بررسی نقش مؤلفه‌های شایستگی مرتبط با فناوری در برنامه درسی بود. این پژوهش در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، مؤلفه‌های شایستگی مرتبط با فناوری از مقالات و اسناد شناسایی و با استفاده از نرم‌افزار Maxqda12 کدگذاری و با چکیده کامل
        هدف این پژوهش بررسی نقش مؤلفه‌های شایستگی مرتبط با فناوری در برنامه درسی بود. این پژوهش در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، مؤلفه‌های شایستگی مرتبط با فناوری از مقالات و اسناد شناسایی و با استفاده از نرم‌افزار Maxqda12 کدگذاری و با روش آتراید استرلینگ قالب مضامین طراحی شد. انتخاب نمونه، از طریق نمونه‌گیری هدفمند انجام و تا سر حد اشباع (22 مقاله) ادامه یافت. به‌منظور تعیین روایی محتوایی از نظر خبرگان و برای سنجش پایایی، از ضریب هولستی (818/0) بهره گرفته شد. در روش کمی، از نوع توصیفی- پیمایشی، ابتدا پرسشنامة اولیه ساخته شد و روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اساتید و آگاهان خبره مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ به مقدار 85/0 تأیید شد، پرسشنامه نهایی پس از اجرا در میان هنرآموزان هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای با کمک نرم‌افزار SPSS19 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. حجم نمونه در بخش کمی طبق فرمول کوکران 384 نفر در نظر گرفته شد. از نتایج بخش کیفی دو مؤلفه دانش و مهارت استخراج شد و یافته‌های بخش کمی نشان داد نقش مؤلفه دانش با (365/12= t و 01/0>p) و مؤلفه مهارت با (229/5= t و 01/0>p) شایستگی‌های مرتبط با فناوری در برنامه درسی بیش‌ازحد متوسط است. نتایج آزمون فریدمن نقش مؤلفه دانش از شایستگی‌های مرتبط با فناوری در برنامه درسی را بالاتر از نقش مهارت نشان داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - برنامه درسی بومی‌شده، ضرورت انکارناپذیر برای کلاس‌های چندپایه
        سمانه طاهری زاده رسول شعبانی
        برنامه‌ریزی درسی کلاس‌های درس چندپایه از موضوعات چالش‌برانگیز در کشورهای پیشرفته و درحال‌توسعه است. در این کشورها، برنامه‌ریزی درسی چندپایه از حیث ضرورت، کارایی و عملی بودن مورد توجه و بحث جدی قرار دارد. مقاله مروری حاضر با استفاده از منابع موجود در کتابخانة چاپی و به‌ک چکیده کامل
        برنامه‌ریزی درسی کلاس‌های درس چندپایه از موضوعات چالش‌برانگیز در کشورهای پیشرفته و درحال‌توسعه است. در این کشورها، برنامه‌ریزی درسی چندپایه از حیث ضرورت، کارایی و عملی بودن مورد توجه و بحث جدی قرار دارد. مقاله مروری حاضر با استفاده از منابع موجود در کتابخانة چاپی و به‌کارگیری موتور جستجوی گوگل اسکولار (google scholar) پایگاه‌های داده‌ای مثل مرکز پایان‌نامه‌های ‌ایرانی (Irandoc)، جهاد دانشگاهی (sid)، مگ ایران (magiran)، نورمگز (noormags) را بررسی و به ارائة برخی از مفاهیم نظری و نتایج پژوهش‌های انجام شده در این زمینه، به تشریح دلایل لزوم توجه بیشتر برنامه درسی ملی به کلاس‌های چندپایه و تدوین برنامه درسی خاص برای این کلاس‌ها پرداخته است. یافته‌ها بیانگر آن است که کلاس‌های چندپایه، یکی از جنبه‌های مغفول برنامه درسی ملی است و با توجه به وجود این کلاس‌ها در نظام آموزش رسمی کشور ما، ارائه ساختارها و پشتیبانی‌های لازم جهت آموزش کیفی در این شرایط، ضروری به نظر می‌رسد؛ بنابراین تدارک یک برنامه درسی بومی‌شده برای این کلاس‌ها یک ضرورت انکارناپذیر است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی، مبتنی بر آموزش شایسته محور پلیس (مطالعة موردی: فرماندهی انتظامی استان اصفهان)
        سید حسن خلیلی زهره سعادتمند نرگس کشتی آرای کشتی آرای
        هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر آموزش شایسته محور پلیس بر اساس اسناد بالادستی، جهت طراحی دوره‌های آموزشی تخصصی، تکمیلی کارکنان ناجا بود. روش مورد استفاده کیفی- کمی مرحله‌ای و ابزار مورد استفاده فیش‌برداری از اسناد بالادستی بود. در بخش اول ب چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر آموزش شایسته محور پلیس بر اساس اسناد بالادستی، جهت طراحی دوره‌های آموزشی تخصصی، تکمیلی کارکنان ناجا بود. روش مورد استفاده کیفی- کمی مرحله‌ای و ابزار مورد استفاده فیش‌برداری از اسناد بالادستی بود. در بخش اول برای رسیدن به شاخص‌های برنامه درسی آموزش شایسته‌محور پلیس از روش کدگذاری موضوعی استفاده شد و در بخش کمی جهت اعتبار یابی شاخص‌های استخراج شدة مرحلة اول، از روش ضریب نسبی روایی محتوایی استفاده شد. در مرحلة اول اطلاعات از طریق تحلیل، محتوای کیفی منابع و اسناد بالادستی گردآوری شد. در مرحلة دوم، اطلاعات به دست آمده از مرحلة قبل در قالب پرسشنامه، در اختیار 15نفر از متخصصین و خبرگان حوزة تربیت و آموزش ناجا به‌عنوان نمونة آماری قرار داده شد. همچنین جامعة آماری شامل تعداد 65 نفر از اساتید و برنامه‌ریزان آموزشی ناجا بود که بر اساس جدول توافق لاوشه، شاخص‌های بالاتر از 49/0تأیید محتوا شد. بر این اساس در مرحلة آخر از مجموع مقوله‌های استخراجی، 31 مقوله فرعی و 153 شاخص تأیید شد. الگوی پیشنهادی پس از اعتباریابی، توسط متخصصان و خبرگان و اعمال تعدیل‌ها، مورد تأیید قرار گرفت که بر اساس الگوی برنامه درسی تایلر 16 دوره آموزش عمومی و 7 دوره تخصصی طراحی گردید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تحلیل محتوای کتاب‌های درسی فارسی خوانداری دوره ابتدایی بر اساس معیارهای تفکر فلسفی با تأکید بر نظریه لیپمن
        مرضیه معتمدی محمدآبادی الهام عظیمی رضاعلی نوروزی
        هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتاب‌های فارسی خوانداری دوره ابتدایی (با تأکید بر داستان‌های آن) بر اساس مؤلفه‌های تفکر فلسفی در برنامه فلسفه برای کودکان بود. با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و بر اساس چک‌لیستی از معیارهای تفکر فلسفی، شامل سه مفهوم (استدلال، مفهوم‌ساز چکیده کامل
        هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتاب‌های فارسی خوانداری دوره ابتدایی (با تأکید بر داستان‌های آن) بر اساس مؤلفه‌های تفکر فلسفی در برنامه فلسفه برای کودکان بود. با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و بر اساس چک‌لیستی از معیارهای تفکر فلسفی، شامل سه مفهوم (استدلال، مفهوم‌سازی و قضاوت) و دوازده زیرمؤلفه، داده‌ها جمع‌آوری شد. جامعة آماری شامل کتاب‌های فارسی خوانداری پایه‌های اول تا ششم ابتدایی چاپ سال 1395 بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش آمار توصیفی و آزمون خی‌دو استفاده شد. در همة کتاب‌های مورد تحلیل، درمجموع 578 مؤلفه مربوط به مفاهیم تفکر فلسفی شناسایی شد. نتایج نشان‌دهندة آن بود که در کتب درسی مورد بررسی مقولة استدلال بیشترین میزان فراوانی‌ها را به خود اختصاص داد و کمترین توجه به مقولة قضاوت شده بود. همچنین در بین کتب درسی مورد بررسی، کتاب‌های فارسی خوانداری پایه‌های پنجم و ششم بیشتر از سایر کتب به مؤلفه‌های تفکر فلسفی توجه داشت و کمترین میزان توجه به این مؤلفه‌ها مربوط به کتاب فارسی خوانداری پایه اول ابتدایی بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بررسی جایگاه تفکر انتقادی در ادبیات داستانی کتاب‌های درسی «بخوانیم» دورة ابتدایی
        حلیمه مصری ادریس اسلامی کمال آفانی
        هدف این پژوهش، بررسی جایگاه تفکر انتقادی در ادبیات داستانی کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفاده‌شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی داستان‌های کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی در سال ۹۵ بود. نتایج مطالعه نشان می‌دهد ک چکیده کامل
        هدف این پژوهش، بررسی جایگاه تفکر انتقادی در ادبیات داستانی کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفاده‌شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی داستان‌های کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی در سال ۹۵ بود. نتایج مطالعه نشان می‌دهد که در ادبیات داستانی بخوانیم پایة اول ابتدایی، هیچ اشاره‌ای به مؤلفه‌های تفکر انتقادی نشده ‌است؛ در ادبیات داستانی پایة دوم مؤلفه‌های هنر اندیشیدن دربارة تفکر خود و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک)؛ در ادبیات داستانی پایة سوم، مؤلفه‌های کنجکاوی اندیشه و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک)؛ در ادبیات داستانی پایة چهارم، مؤلفة کنجکاوی اندیشه؛ در ادبیات داستانی پایة پنجم، مؤلفه‌های تعریف و شفاف‌سازی مسئله و در ادبیات داستانی پایة ششم، مؤلفه‌های استدلال و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک) بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تحلیل محتوای برنامه درسی درس علوم تجربی دوره ابتدایی از منظر توجه به مولفه های محیط زیست
        زهرا ماشاءاللهی نژاد حسین جعفری ثانی بهروز مهرام محمود سعیدی رضوانی شیوا جلایری لایین
        هدف پژوهش حاضر، بررسی تحلیل محتوای کتاب‌های درسی علوم تجربی دورة ابتدایی از منظر توجه به مقوله‌های محیط‌زیست است. برای اجرای این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و هدف‌های آن، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این راستا، محتوای کتاب‌های درسی علوم تجربی دورة ابتدایی بر اساس چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر، بررسی تحلیل محتوای کتاب‌های درسی علوم تجربی دورة ابتدایی از منظر توجه به مقوله‌های محیط‌زیست است. برای اجرای این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و هدف‌های آن، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این راستا، محتوای کتاب‌های درسی علوم تجربی دورة ابتدایی بر اساس مؤلفه‌های آموزش محیط‌زیست و بر مبنای مدل ویسکانسین کدگذاری شد. واحد ثبت، جمله و تصویر بود. در فرایند کدگذاری، مؤلفه‌های مرتبط با استانداردهای آموزش محیط‌زیست مشتمل بر: 1. مهارت‌های پرسش و تحلیل، 2. دانش فرایندها و سیستم‌های طبیعی، 3. بررسی موضوعات زیست‌محیطی، 4. مهارت‌های عمل و تصمیم‌گیری و 5. مسؤولیت شهروندی و مدنی، مورد بررسی قرار گرفت. قلمرو این پژوهش شامل تمام محتوای کتاب‌های علوم تجربی دورة ابتدایی، مصوب وزارت آموزش‌وپرورش بود در سال تحصیلی 90- 1389 بود. یافته‌ها نشان داد که بیشترین میزان توجه کتاب‌های درسی علوم تجربی دورة ابتدایی به آموزش‌های محیط‌زیست، به ترتیب مربوط به پایة پنجم، چهارم، سوم، اول و دوم بوده است. به‌علاوه بیشترین توجه کتاب‌ها به آموزش‌های محیط‌زیست برحسب پنج استاندارد آموزش محیط‌زیست، به ترتیب مربوط به پرسش و تحلیل و پس‌ازآن به دانش فرایندها و سیستم‌های طبیعی، مهارت‌های بررسی موضوعات زیست‌محیطی و مسؤولیت شخصی و مدنی بوده و به آموزش مهارت‌های عمل و تصمیم‌گیری توجه نشده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - مقایسة میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به شیوة کلاس فناوری چندرسانه‌ای، کلاس آزمایشگاهی و کلاس معکوس و کلاس سنتی در ابتدایی
        علیرضا بادله حامد محمودزاده رضا کبیری زاده
        این پژوهش بر آن است تا در‌یابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانه‌ای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه‌آزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی د چکیده کامل
        این پژوهش بر آن است تا در‌یابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانه‌ای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه‌آزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی دانش‌آموزان مقطع ابتدایی به تعداد 8304 نفر در پایة ششم دبستان‌های پسرانه در سال تحصیلی 96-95 در ناحیه 3 شهر کرج است. روش نمونه‌گیری به‌صورت خوشه ای چندمرحله‌ای بوده است بدین‌صورت که ابتدا از مناطق چندگانه کرج ناحیه 3 به‌صورت تصادفی انتخاب شد و آنگاه یک مدرسه در آن ناحیه به‌صورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار پژوهش از نوع آزمون‌های چندگزینه‌ای محقق‌ساخته که روایی آن 4 نفر از آموزگاران برتر کشوری تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد و اطلاعات با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS20 در دو بخش توصیفی و استنباطی تجزیه‌وتحلیل شد. نتایج نشان داد که روش آموزش معکوس تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری و یادداری دانش‌آموزان دارد؛ اما سایر روش‌های آموزش کلاس آزمایشگاهی، کلاس چندرسانه‌ای و کلاس سنتی تأثیری بر میزان یادگیری و یادداری دانش‌آموزان ندارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی بر عزت‌نفس و اهمال‌کاری تحصیلی دانش‌آموزان دختر
        فهیمه اقاسی هادی فرهادی اصغر آقایی
        هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی بر عزت‌نفس و اهمال‌کاری تحصیلی در دانش‌آموزان دختر پایه نهم شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 است. در این پژوهش از روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل و مرحلة پیگیری دو ماهه استفاده شد. جامعة آماری چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی بر عزت‌نفس و اهمال‌کاری تحصیلی در دانش‌آموزان دختر پایه نهم شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 است. در این پژوهش از روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل و مرحلة پیگیری دو ماهه استفاده شد. جامعة آماری شامل دانش‌آموزان دختر پایه‌ی نهم بود که نمونه مورد نظر از میان آنها با روش نمونه‌گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب گردید و با انجام غربالگری و اجرای پرسشنامة اهمال‌کاری تحصیلی سولمون و راثبلوم (Solomon & Rothblum, 1984) و عزت‌نفس کوپر اسمیت (1967) 40 نفر از دانش‌آموزانی که بیشترین نمره اهمال‌کاری و کمترین نمره عزت‌نفس را اخذ نمودند، انتخاب شده و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش 8 جلسه آموزش ذهن‌آگاهی (Burdick, 2017) دریافت نمودند و نتایج آنها از طریق تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS23 مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در هریک از متغیرها در مرحله پس‌آزمون و پیگیری مشاهده گردید. نتایج نشان داد که آموزش ذهن‌آگاهی بر افزایش میزان عزت‌نفس و کاهش اهمال‌کاری تحصیلی در گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. بر همین اساس، تمرین‌های ذهن‌آگاهی با افزایش آگاهی افراد از لحظه حال از طریق فنونی مثل توجه به تنفس و وارسی بدن، آگاهی از زمان حال و پردازش اطلاعات بر افراد اثر می‌گذارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - تأثیر روش تدریس حل مسئله بر افزایش خلاقیت
        هادی درزی رامندی فاطمه یوسفی رامندی محمد درزی رامندی
        هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانش‌آموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانش‌آموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) چکیده کامل
        هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانش‌آموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانش‌آموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) بوده که از بین مدارس ابتدایی شهر دانسفهان یک مدرسه انتخاب شد و سپس 2 کلاس برای حجم نمونه انتخاب شد که دانش‌آموزان آن به‌صورت تصادفی در 2 کلاس گواه (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) جای داده شدند. از دو گروه پیش‌آزمون خلاقیت اجرا شد. گروه آزمایش به‌طور جداگانه در طول 2 ماه، روش تدریس حل مسئله دریافت کردند و پس از طی این دورة آموزشی از دو گروه پس‌آزمون خلاقیت گرفته شد. به‌منظور تجزیه تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش با بررسی نمرات پیش‌آزمون روشن شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود ندارد، ولی پس از گذراندن دوره آموزشی حل مسئله به مدت دو ماه و اجرای پس‌آزمون و مقایسة نتایج آن با نتایج حاصل از پیش‌آزمون مشخص شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود دارد که نتایج بیانگران است که روش تدریس حل مسئله باعث افزایش میزان مؤلفه‌های خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط و انعطاف‌پذیری) دانش‌آموزان شده است. پرونده مقاله