هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی بر همدلی و شایستگی اجتماعی در کودکان پیشدبستانی بود. این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان پیشدبستانی ناحیه 4 شهر مشهد در سال تحصیلی چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی بر همدلی و شایستگی اجتماعی در کودکان پیشدبستانی بود. این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان پیشدبستانی ناحیه 4 شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش 48 نفر بودند که با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی با کمک قرعهکشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند و گروه آزمایش 20 جلسه 45 دقیقه با روش بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. دادهها با دو خردهمقیاس همدلی و شایستگی اجتماعی در مقیاس ارزشهای هیجانی- اجتماعی و تابآوری برای کودکان پیشدبستانی (راویتچ، 2013) گردآوری و با آزمونهای خیدو، تی مستقل و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که در مرحله پیشآزمون گروههای آزمایش و کنترل از نظر هیچیک از متغیرهای همدلی و شایستگی اجتماعی تفاوت معنیداری نداشتند (05/0P>)، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری از نظر هر دو متغیر مذکور تفاوت معنیداری داشتند (05/0P<). دیگر یافتهها نشان داد که مداخله به روش بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی باعث افزایش معنیدار همدلی و شایستگی اجتماعی در کودکان پیشدبستانی شد و نتایج مداخله در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<). نتایج نشاندهنده اثربخشی روش بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی بر افزایش همدلی و شایستگی اجتماعی در کودکان پیشدبستانی بود. بنابراین، برای بهبود ارزشهای هیجانی- اجتماعی کودکان پیشدبستانی میتوان از روش بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی در کنار سایر روشها استفاده کرد.
پرونده مقاله
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شیوه فرزندپروری سلیگمن بر گرایش به کودکآزاری و خود کارآمدی والدگری در مادران دارای سابقه کودکآزاری در شهر اصفهان انجام شد. روش کار: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. بدین منظور از ب چکیده کامل
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شیوه فرزندپروری سلیگمن بر گرایش به کودکآزاری و خود کارآمدی والدگری در مادران دارای سابقه کودکآزاری در شهر اصفهان انجام شد. روش کار: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. بدین منظور از بین مراجعین مراکز اورژانس اجتماعی در سال 1399به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از مادران دارای سابقه کودکآزاری که علاقمند به همکاری بودند انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنیهای هر دو گروه پرسشنامههای گرایش به کودکآزاری (شمایی زاده ویوسفی، 1397) و خودکار آمدی والدگری (دومکا، 1996) را در مراحل پیشآزمون پسآزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش سبک فرزندپروری سلیگمن را به صورت دوبار درهفته و به مدت چهار هفته دریافت نمودند، گروه کنترل در این مدت هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. پس از اجرای آموزش مذکور پس از دو ماه هردو گروه مورد پیگیری قرار گرفته و پرسشنامه های مورد پژوهش را پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل واریانس اندازههای تکراری) استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکراری نشان داد که آموزش سبک فرزندپروری سلیگمن به طور کلی باعث کاهش گرایش به کودکآزاری و نیز افزایش خود کارآمدی مادران دارای سابقه کودکآزاری میشود (05/0 P<). نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل میتوان گفت یکی از روشهای موثر برای کاهش گرایش به کودکآزاری و بهبود خودکارآمدی مادران دارای سابقه کودکآزاری میتواند آموزش سبک فرزندپروری سلیگمن باشد.
پرونده مقاله
پاندمی کرونا، طیف گستردهای از ورزشکاران را از انجام فعالیتهای ورزشی خود محروم نموده و از این طریق برای آنها مشکلاتی را ایجاد نموده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه محرومیت از ورزش در دوره پاندمی کرونا، نگرش به ورزش، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سطح فعالیت با افسردگی، س چکیده کامل
پاندمی کرونا، طیف گستردهای از ورزشکاران را از انجام فعالیتهای ورزشی خود محروم نموده و از این طریق برای آنها مشکلاتی را ایجاد نموده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه محرومیت از ورزش در دوره پاندمی کرونا، نگرش به ورزش، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سطح فعالیت با افسردگی، سرزندگی و شادمانی در بدنسازان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی در قالب تحلیل همبستگی کانونی و جامعه آماری پژوهش ورزشکاران بدنساز در شهر اصفهان در بهار 1400بودند که از میان آنها 211 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه نگرش به ورزش (1399)، پرسشنامه وضعیت اجتماعی- اقتصادی (قدرت نما و همکاران، 1392)، یک سوال برای سنجش محرومیت از تمرین، یک سوال برای سنجش سطح فعالیت، پرسشنامه افسردگی بک (بک، 1961)، پرسشنامه سرزندگی (رایان و فردریک، 1997) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990) برای سنجش متغیرها استفاده شدند. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل همبستگی کانونی و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل گردید. نتایج تحلیل همبستگی کانونی نشان داد که در تابع کانونی اول، از بین چهار متغیر پیشبین، وضعیت اجتماعی-اقتصادی با ضریب استاندارد کانونی برابر با 72/0، سپس نگرش به ورزش با ضریب استاندارد کانونی برابر با 55/0-، و به دنبال آن محرومیت از تمرین به دلیل پاندمی کرونا با ضریب استاندارد کانونی برابر با 39/0 قادر به پیش بینی افسردگی، سرزندگی و شادمانی هستند. در مجموع یافتههای این پژوهش نشان داد که محرومیت از ورزش به دلیل کرونا توانسته در کنار وضعیت اجتماعی-اقتصادی و نگرش به ورزش برای افسردگی، سرزندگی و شادمانی بدنسازان نقش ایفاء نماید.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مثبتنگر بر شادکامی زناشویی، امید و بهزیستی اجتماعی زنان در آستانه طلاق انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مثبتنگر بر شادکامی زناشویی، امید و بهزیستی اجتماعی زنان در آستانه طلاق انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصلهای بهار و تابستان سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی شامل گروههای آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای دو جلسه به مدت یک ماه تحت آموزش گروهی ذهنآگاهی مثبتنگر قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با پرسشنامه شادکامی زناشویی (آزرین و همکاران، 1973)، پرسشنامه امید (اسنایدر و همکاران، 1991) و خردهمقیاس بهزیستی اجتماعی در مقیاس بهزیستی روانشناختی (کییز و ماگیار-مو، 2003) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که روش آموزش گروهی ذهنآگاهی مثبتنگر باعث تغییر معنادار هر سه متغیر شادکامی زناشویی، امید و بهزیستی اجتماعی زنان در آستانه طلاق در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. به عبارت دیگر، روش مداخله مذکور باعث افزایش شادکامی زناشویی، امید و بهزیستی اجتماعی زنان در آستانه طلاق شد (001/0P<). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامهریزی برای بهرهگیری از روش ترکیبی آموزش ذهنآگاهی مثبتنگر جهت بهبود ویژگیهای روانشناختی بهویژه افزایش شادکامی زناشویی، امید و بهزیستی اجتماعی ضروری است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی در رابطه بین نظریه ذهن و خودکارآمدی با گرایش به شبکه های مجازی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی 300 دانش آموزان تیزهوش مدرسه سمپاد متوسطه دوم در پایه 11 رشته تحصیلی تجربی د چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی در رابطه بین نظریه ذهن و خودکارآمدی با گرایش به شبکه های مجازی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی 300 دانش آموزان تیزهوش مدرسه سمپاد متوسطه دوم در پایه 11 رشته تحصیلی تجربی در شهر گرگان در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که تعداد 300 دانش آموز به روش سرشماری انتخاب شدند و با پرسشنامه گرایش به شبکه های مجازی مجردی و همکاران (1393)، پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1994)، خودکارآمدی شرر (1982) و پرسشنامه سازگاری کالیفرنیا (1953) ارزیابی شدند. روش تجزیه و تحلیل از نوع تحلیل مسیر با نرم افزار 18SPSS و 23Amos استفاده شد. نتایج نشان داد، مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 58/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن، خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود. تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و خودکارآمدی و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد. نتایج نشان داد، مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 58/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن، خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود. تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و خودکارآمدی و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد.
پرونده مقاله
چکیدهاسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آن ها برای اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و تحقق اخلاقی تربیت اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد. مراد و مقصود از تربیت، فراهم کردن زمینه ها برای شکوفایی و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه ا چکیده کامل
چکیدهاسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آن ها برای اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و تحقق اخلاقی تربیت اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد. مراد و مقصود از تربیت، فراهم کردن زمینه ها برای شکوفایی و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه انسان می باشد. هدف پژوهش حاضر مروری بر مبانی، اصول و روشهای تربیت اجتماعی از دیدگاه قرآن کریم است .در این راستا با استناد قرآن کریم در زمینه تربیت اجتماعی، آیات مرتبط استخراج گردید. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است و داده های تحقیق عودتا از آیات قرآنی به دست آمده اند. برای گرد آوری داده های این پژوهش از روش کتابخانه ای و برای تحلیل متن و تفسیر و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که پویایی نظام تربیت اجتماعی ودینی در این است که اصول، روش ها و کارکردهای خود را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواسته هایش را متناسب با تغییرات پیرامون، سرحال و زنده نگه دارد. سعی نگارنده در این مقاله آن است که پایه های تربیت اجتماعی را در قرآن از دیدگاه قرآن کریم بررسی کند. همین اساس باید به تربیت اجتماعی و دینی همچنین روش های کارآمد تربیت اجتماعی ودینی توجه کنیم که قرآن کریم وسیره ی معصومین معتبرترین و جامع ترین منبع برای این موضوع است. و روش هایی که برای این منظور از منابع دینی استخراج کردیم شامل تجربه تاریخی، الگوپذیری و ... می باشد.
پرونده مقاله
کارکنان دانشگاه به عنوان زمینه سازان شرایط مورد نیاز تعلیم و تربیت هر جامعهای باید مجهز به اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی مطلوب باشند. لذا نیاز به آموزش مداوم دارند تا با استفاده از سنجش جامع بتوان از موثر بودن نتایج آموزش آنان آگاهی یافت. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی چکیده کامل
کارکنان دانشگاه به عنوان زمینه سازان شرایط مورد نیاز تعلیم و تربیت هر جامعهای باید مجهز به اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی مطلوب باشند. لذا نیاز به آموزش مداوم دارند تا با استفاده از سنجش جامع بتوان از موثر بودن نتایج آموزش آنان آگاهی یافت. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مهارت مثبتاندیشی بر اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی کارکنان دانشگاه بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری است. جامعة آماری این مطالعه شامل 55 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوسنگرد در سال 1397 بود. از میان آنان، افرادی که در مرحلة پیش آزمون اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی، نمرة آنها یک انحراف معیار پایینتر از میانگین بود به صورت تصادفی ساده؛ 24 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند و در هر گروه 12 نفر قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامة اخلاق حرفهای کادوزیر (2002) و خشنودی شغلی اسپکتور (1997) گردآوری شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسة 90 دقیقهای و هر هفته فقط یک جلسة آموزش مهارت مثبت اندیشی به عنوان مداخله دریافت نمود. در حالیکه گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت ننمود. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری انجام شد. نتایج در دو مرحلة پس آزمون و پیگیری نشان داد که آموزش مهارت مثبت اندیشی، بر اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی کارکنان دانشگاه اثر مثبت معنیداری دارد. برحسب این نتایج مدیران دانشکدهها و دانشگاهها میتوانند از آموزش مهارت مثبت اندیشی برای افزایش اخلاق حرفهای و خشنودی شغلی کارکنان دانشگاه استفاده نمایند.
پرونده مقاله
خانواده بنیادیترین نهاد اجتماعی است که در پرورش افراد سالم و در تیجه جامعهی سالم نقش اساسی دارد. بدون شک جوعاطفی مناسب و منسجم در خانواده منجر به ارتقاء خودشکوفایی افراد و توانایی آنان در کشف راهحلهای انطباقی و افزایش همبستگی در جامعه خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر، ب چکیده کامل
خانواده بنیادیترین نهاد اجتماعی است که در پرورش افراد سالم و در تیجه جامعهی سالم نقش اساسی دارد. بدون شک جوعاطفی مناسب و منسجم در خانواده منجر به ارتقاء خودشکوفایی افراد و توانایی آنان در کشف راهحلهای انطباقی و افزایش همبستگی در جامعه خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای توانایی حلمسئله اجتماعی در ارتباط بین جوعاطفی خانواده و سلامت اجتماعی در مدلی واریانس محور بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل همهی دانشجویان مراکز استان غرب ایران و نمونهی آماری شامل همهی دانشجویان 4 مرکز استان در سال 1398 با تعداد 377 نفر بود. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای چندمرحلهای انجام شد. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای جوعاطفیخانواده هیلبرن (1964)، سلامتاجتماعی کییز (2004)، و توانایی حلمساله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002)، استفاده شد. نتایج تحلیلدادهها در چارچوب مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار اسمارت پی-ال-اس 3.2.8 نشان داد مدل کلی پژوهش، به صورت مطلوبی با دادهها برازش دارد. نتایج شاخصهای پایایی و روایی به منظور بررسی مدل بیرونی مطلوب میباشند. در بخش درونی مدل، معیارهای همخطی، مقادیر t،R^2 ،f^2 ، Q^2 مورد بررسی قرار گرفت و مقادیر به دست آمده قابل قبول میباشند. بر اساس نتایج اثر مستقیم جوعاطفی خانواده بر حلمسئله سازنده و ناکارآمد، اثر مستقیم حلمسئله سازنده و ناکارآمد بر سلامت اجتماعی و همچنین اثر غیرمستقیم جوعاطفی خانواده بر سلامت اجتماعی معنیدار میباشد (01/0P≤). نتایج تحلیل اندازهاثر و ماتریس اهمیت- عملکرد بیانگر ضرورت تلاش روانشناسان بر روی راهکارهای کاهش استفاده از "حلمسئله ناکارآمد" و نیز ارتقاء "جوعاطفی خانواده" میباشد که سهم مهمی در سلامت اجتماعی دارند.
پرونده مقاله