پرسش از معنای زندگی، از مهمترین سؤالات انسان است. ویکتور فرانکل در مکتب خویش که معنادرمانی نامیده میشود، کوشیده است به این پرسش اساسی پاسخ دهد. وی بر آن است به فرد بیاموزد که معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آمده و سرچشمههای زلال زندگی را ادراک چکیده کامل
پرسش از معنای زندگی، از مهمترین سؤالات انسان است. ویکتور فرانکل در مکتب خویش که معنادرمانی نامیده میشود، کوشیده است به این پرسش اساسی پاسخ دهد. وی بر آن است به فرد بیاموزد که معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آمده و سرچشمههای زلال زندگی را ادراک کند. فضایل اخلاقی یکی از سرچشمههای زلال زندگی و از ارکان اساسی سعادت بشر و مایۀ تعالی و تکامل مادی و معنوی است. بزرگان ادب فارسی، غالب شاهکارهای خود را با بهرهگیری از فرهنگ اسلامی و آموزههای قرآنی خلق کرده و کوشیدهاند تا مخاطب را بهسمت فضایل اخلاقی در پرتو معنابخشی به زندگی رهنمون سازند. قناعت از جمله فضایل اخلاقی مهمی است که شاعران هرکدام بهشیوهای بدان اشاره کردهاند. مولوی و سعدی از جمله شاعرانی هستند که به گواهی آثارشان، نظرگاهی دینی و تربیتی دارند و از همین روی است که آشنایی با آیات و روایات و تسلط بر آموزههای دینی را در آثارشان قابل ستایش میبینم. سعدی در بوستان، فقط به توصیف افراد قناعتپیشه اکتفا نکرده است، بلکه ضمن ارائۀ بابی با عنوان قناعت، نمونهای از حکایات و تمثیل را برای روشنگری خوانندگان و تأثیر کلام و بیان نصایح ذکر میکند. مولوی نیز در مثنوی معنوی، ضمن ستودن قناعت به مذمت حرص و طمع میپردازد و میکوشد تا با از بین بردن رذایل، زمینۀ کسب فضایل را برای مخاطب فراهم سازد. در این راستا، مکتب معنادرمانی به مؤلفههایی چون رنج، جزء جداییناپذیر زندگی، محور کوشش و پاداش، وسعت نظر برای معنایابی، انسانساز بودن و پاسخی به معنای زندگی و شناخت خداوند اشاره دارد. تطبیق مؤلفههای حاکم بر جایگاه قناعت در متون یادشده و مؤلفههای مستخرج از مکتب معنادرمانی، منتج به شکلگیری الگویی تربیتی گردید.
پرونده مقاله
ساقینامهها از انواع ادبی غنایی هستند که شاعر در آنها ابیاتی خطاب به ساقی، مغنّی و مطرب سروده، از او طلب باده و نواختن ساز و سرود میکند. سرایندگان در این نوع ادبی، علاوه بر مضامین خمری و میخانهای و توصیف باده، جام، ساقی و... مضامینی دیگری دربارۀ دنیای فانی و بیاعت چکیده کامل
ساقینامهها از انواع ادبی غنایی هستند که شاعر در آنها ابیاتی خطاب به ساقی، مغنّی و مطرب سروده، از او طلب باده و نواختن ساز و سرود میکند. سرایندگان در این نوع ادبی، علاوه بر مضامین خمری و میخانهای و توصیف باده، جام، ساقی و... مضامینی دیگری دربارۀ دنیای فانی و بیاعتباری مقام و منصب ظاهری، ناهنجاری روزگار، دورویی مردم زمانه و... نیز آورده و در ضمن آنها کلمات حکمتآمیز هم افزودهاند. یکی از مفاهیم پرکاربرد و موضوعات مهم در ساقینامهها نکات اخلاقی و تعلیمی و عبرتآموز است. نگارندگان در این جستار، توصیه و وصیتنامه در ساقینامهها را بررسی میکنند. این پژوهش با شیوۀ توصیفیتحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، به بررسی و تحلیل موضوع توصیه بهشکل عام و وصیتنامه بهشکل خاص در ساقینامهها پرداخته است. بررسیها نشان از آن دارد که سفارش و توصیۀ عام در این نوع ادبی شامل اندرزها و پندهای اخلاقی (اعم از سفارش به انجام فضایل و نیکیها و ترک رذایل و بدیها) عرفانی، خیامی و کشورداری است. توصیههای خاص (وصیتنامه) که مراد از آن سفارشهایی در سیاق وصیتنامۀ شرعی با بیانی ادیبانه است نیز در شعر برخی از ساقینامهسرایان چون ملاهادی سبزواری و والی کرمانی و محمدحسن سهایی وجود دارد که سرایندگان در آنها سفارش به امور مربوط به مرگ و خاکسپاری را در فضایی میخانهای به تصویر کشیدهاند.
پرونده مقاله
تعلیم کوششی برای آشنا ساختن نسل جوان با دستاوردهای نسلهای گذشته و تربیت به معنی پرورش نفس انسان برای درک فضایل است. موضوع ادبیات تعلیمی، مسائل تربیتی است. متون عرفانی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن جنبههای تربیتی آن بررسی کرد؛ چون پرورش فضایل اخلاقی، ارزشهای فلسفی و د چکیده کامل
تعلیم کوششی برای آشنا ساختن نسل جوان با دستاوردهای نسلهای گذشته و تربیت به معنی پرورش نفس انسان برای درک فضایل است. موضوع ادبیات تعلیمی، مسائل تربیتی است. متون عرفانی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن جنبههای تربیتی آن بررسی کرد؛ چون پرورش فضایل اخلاقی، ارزشهای فلسفی و دینی، کمال، زیبایی و معرفت را در اولویت قرار میدهد. اما تعلیم و تربیت عرفانی به موضوعات فراتر از مسائل سطحی اخلاقی میپردازد؛ زیرا سالک از این مراحل گذشته و با عرفان عملی، در مقام رسیدن به قرب حق است. بنابراین اعمال و رفتاری را تعلیم میدهد که به تصفیۀ باطن و تعالی روحی میانجامد. حدیقۀ سنایی بهعنوان اولین منظومۀ تعلیمی عرفانی شناخته میشود. پرسش اصلی و هدف پژوهش حاضر، مسئلۀ ارتباط روشهای تربیتی حدیقه با اهداف و اصول عرفانی است. بدین منظور آموزههای تربیتی حدیقه، از منظر اصول تعلیم و تربیت در متون تصوف و عرفان بازخوانی گردید و دادههای آن بهروش کتابخانهای گردآوری شد. این تحقیق ماهیت توصیفی و رویکرد تحلیلی دارد و بر مبنای یافتههای آن، درونگرایی در قالب معرفت، عشق و انحلال فردیت، اصول مهم تربیت عرفانی هستند که سالک متربی باید با اتکا به آنها مراحل و منازل مختلف را برای وصال به حقیقت طی کند. تعلیم پیر در قالب آموزههای مستقیم و غیرمستقیم، روشهای دیگرسازی هستند که در مکتب سنایی برای تربیت سالک به کار میرود تا او بتواند شایستگی خودسازی مورد نظر سنایی را به دست آورد. با این نتایج، حدیقۀ سنایی، یکی از مراجع ادبیتعلیمیِ اهداف و روشهای تربیت عرفانی به شمار میآید.
پرونده مقاله
کلیله و دمنه و مثنوی معنوی مولوی از تمثیل برای بیان آموزشهای اخلاقی، تربیتی و... کمک گرفتهاند. یکی از آموزشهای تربیتی این دو کتاب، روش حل مسئله بهشیوهای خلاقانه است. حل مسئله عبارت است از تلاش ذهنی بهمنظور پیدا کردن روشی مناسب برای حل کردن مسئله. جان دیویی از جمل چکیده کامل
کلیله و دمنه و مثنوی معنوی مولوی از تمثیل برای بیان آموزشهای اخلاقی، تربیتی و... کمک گرفتهاند. یکی از آموزشهای تربیتی این دو کتاب، روش حل مسئله بهشیوهای خلاقانه است. حل مسئله عبارت است از تلاش ذهنی بهمنظور پیدا کردن روشی مناسب برای حل کردن مسئله. جان دیویی از جمله کسانی است که روشی منطقی برای حل مسئله ارائه کرده است. روش او پنج اصل بدین صورت دارد: 1. تشخیص مسئله، 2. تعریف و بازنمایی مسئله، 3. پیدا کردن راه مناسب، 4. عمل کردن روی راهحلهای مناسب و پیشبینی نتایج، 5. نگاه به عقب و ارزشیابی نتایج فعالیتها. در این پژوهش تلاش شده است که با روش توصیفیتحلیلی، حکایت بوف و زاغ از کتاب کلیله و دمنه و حکایت شیر و نخجیران از کتاب مثنوی معنوی مولوی، با تکیه بر روش حل مسئلۀ دیویی مورد بررسی قرار گیرد. سؤال اساسی در این باره آن است که روش بیان، ویژگیها و مراحل داستانی روش حل مسئله در این دو حکایت چگونهاند؟ نتیجه آن است که در هر دو کتاب با روش تمثیل حیوانی تلاش شده است روش حل مسئله بیان شود. شخصیتهای دو داستان با خلاقیت و طبق مراحل حل مسئلۀ دیویی پیش رفته و توانستهاند دشمنان را از بین ببرند. نگاه کلیله و دمنه به پیروزی، مادیگرایانه است درحالیکه مولوی تفسیری عرفانی از پیروزی دارد.
پرونده مقاله
اسطوره بهصورتهای گوناگون تعریف شده است. پس از بررسی، این نتیجه حاصل میشود که ظاهراً اسطوره قابل تعریف جامع و مانع نیست. در اغلب این تعاریف و دستهبندیها شاخصهایی چون روایت، نمادین، جهانبینی، مقدس، فراتاریخی، قدسی، مینوی، تخیل، نظام، ایزدان، فرشتگان و... به چشم می چکیده کامل
اسطوره بهصورتهای گوناگون تعریف شده است. پس از بررسی، این نتیجه حاصل میشود که ظاهراً اسطوره قابل تعریف جامع و مانع نیست. در اغلب این تعاریف و دستهبندیها شاخصهایی چون روایت، نمادین، جهانبینی، مقدس، فراتاریخی، قدسی، مینوی، تخیل، نظام، ایزدان، فرشتگان و... به چشم میآید. در این پژوهش کوشش شده است تعریف دیگری از اسطوره، حماسه و تراژدی ارائه شود. در این بازتعریف، اسطوره مفاهیم ناشناخته یا چند گونۀ شناختۀ ذهن بشرند؛ مفاهیم ناشناختهای که ذهن او را در بر میگیرد، همیشه و همهجا همراهیاش میکند و کوشش بیپایان انسان، شناختن و شناساندن آنهاست. از آنجا که این مفاهیم، انسانی، جهانی و همیشگیاند و در این ویژگی با اسطوره یکسان مینمایند، میتوان مفاهیم ناشناختۀ ذهن بشر را اسطوره نامید. این همگونسازی، گره از تعاریف فراوان و گهگاه ناهمخوان و رودررو (از اسطوره) میگشاید. حماسه چالش انسان برای شناختن و شناساندن آن مفاهیم و تراژدی، نتیجۀ (میزان پیروزی/ شکست بشر در) شناختن و شناساندن آن مفاهیم است. مفاهیم، خود نمایشیشان را در پدیدهها نمایان میکنند که در اینجا با عنوان نماد از آنها یاد میشود. پذیرندگی، گنجایی، ژرفایی و گستردگی مفاهیم، نمادهای بهکاررفته، کارافزارهای لازم و متغیرهای فراوان در فرایند چرخۀ اسطوره، حماسه، تراژدی کارایی دارند. ادبیات تعلیمی در فرهنگ ایرانی، جایگاه ویژهای برای یاددهی و کاربردی کردن این مفاهیم دارد؛ مفاهیمی که گاه از تعالیم دین اسلام و گاه از فرهنگ کهن ایرانزمین برگرفته شده است. گلستان سعدی بهعنوان نمونۀ ارزندهای از ادبیات تعلیمی، گسترۀ مناسبی برای تحلیل مفهومشناختی است. ابَرمفهوم مورد توجه سعدی، انسان است که با مادرمفهوم آرامش چالش دارد اما اسطورۀ بنیادین آز پیش روی اوست که در سراسر کتاب، حضوری شگرف دارد و مانع دستیابی (و پیروزی) میشود و او را از شناخت خود و دیگر مفاهیم (آرامش، ترس، مرگ و...) بازمیدارد.
پرونده مقاله
داستان سمک عیّار از جمله شاهکارهای داستانهای عامیانه در ادبیات ایران است. قهرمان داستان عیّاری است به نام سمک که با استفاده از شگردهای گوناگون و همچنین با بهرهگیری از روشهای روانشناسی، بهخصوص نظریۀ هوش هیجانی، هدفهایش را محقق میسازد. در این مقاله هدف، بررسی عملک چکیده کامل
داستان سمک عیّار از جمله شاهکارهای داستانهای عامیانه در ادبیات ایران است. قهرمان داستان عیّاری است به نام سمک که با استفاده از شگردهای گوناگون و همچنین با بهرهگیری از روشهای روانشناسی، بهخصوص نظریۀ هوش هیجانی، هدفهایش را محقق میسازد. در این مقاله هدف، بررسی عملکرد و رفتار سمک و یارانش از منظر هوش هیجانی از دیدگاه بار- اون (bar-on) است. این پژوهش میکوشد با روش تحقیق تحلیل محتوای توصیفی بهصورت کمی و کیفی با استفاده از آمار توصیفی، مؤلفههای هوش هیجانی را در این داستان مورد تحلیل قرار دهد. در روش تحلیل محتوا از نوع توصیفی، واحد تحلیل، عبارات و جملاتی است که عملکرد و رفتار قهرمانان داستان را بیان میکند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در این داستان، مؤلفههای روابط بین فردی، واقعیتسنجی، خودآگاهی، قاطعیت، حل مسئله، مسئولیتپذیری، کنترل فشار، خرسندی، همدلی، خودشکوفایی، حرمت نفس، خوشبینی، کنترل تکانه و استقلال از لحاظ بهکارگیری، به ترتیب آماری قرار گرفتهاند؛ بهخصوص شش مؤلفۀ اول که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از لحاظ توجه به مقیاسهای کلی، بهترتیب حوزۀ برونفردی، سازگاری، درونفردی، کنترل استرس و خلق کلی مطرح شده است. دو حوزۀ برونفردی و سازگاری از لحاظ فراوانی، فاصلۀ بسیار زیادی با حوزههای دیگر دارد. بهکارگیری و طرح کاربردهای اجتماعی، مدیریتی و سازمانی این مؤلفهها، جهت ارتقای سطح علمی و عملکردی در اغلب آموزشها و رشتههای مختلف تعلیمی از دورۀ ابتدایی تا سطوح آموزش عالی امکانپذیر و قابل دستیابی است. تهیۀ کتب، فیلمها و کارگاههای آموزشی و نشر و گسترش آنها در بین آحاد جامعه و تطابق آن با شرایط مختلف اجتماعی حاکم بر جامعه، بسیار حائز اهمیت و مورد نیاز است.
پرونده مقاله
در جامعهشناسی زبان، متغیر جنسیت در کنار مؤلفههای دیگر، بهعنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیستها اول بار آن را بهعنوان یک مؤلفۀ اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبانشناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنا چکیده کامل
در جامعهشناسی زبان، متغیر جنسیت در کنار مؤلفههای دیگر، بهعنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیستها اول بار آن را بهعنوان یک مؤلفۀ اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبانشناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنانه و مردانه از هم جدا شد و ادبیات تعلیمی که نمایشگر زندگی و مبیّن ارزشها و معیارهای یک جامعۀ زبانی است بهطور گستردهای در میان انواع ادبی دیگر، گسترهای شگرف در زبان زنانه و مردانه به خود گرفت. آرای زبانشناسان بهسرعت در متون ادبی بررسی شد و دستاوردهای جالبی از تفاوت زبان زنانه و مردانه ارائه گردید. این پژوهش، تحقیقی و تحلیلی و با تکیه بر مؤلفههای زبانِ زنانه و مردانه، در دو مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه از ابراهیم گلستان و کولی کنار آتش از منیرو روانیپور در تطابق با آرای زبانشناسان حوزۀ جنسیت بهخصوص لیکاف میباشد که با رویکرد تعلیمیاخلاقی بررسی شده است. فرضیۀ تحقیق ما این است که در آثار دو نویسندۀ مذکور، زبان زنانه و مردانه با رویکرد تعلیمیاخلاقی مطابق آرای زبانشناسان بهخصوص لیکاف و در مواردی نیز، با نظر آنها در تناقض است. این تفاوتها در اثر گلستان بیشتر از روانیپور است و در کاربرد دشواژه، صفات عاطفی و جملات تعدیلی نمود بیشتری دارد. بنابراین باید گفت گاهی مواضع تعلیمیاخلاقی بر جنسیت زبان غلبه دارد و نظریات زبانشناسان اجتماعی را باید در بستر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعۀ داستانی، مورد بررسی قرار داد.
پرونده مقاله