مناظره، گفتوگویی مبتنی بر ادب بیاضطراب است و آنگاه که درصدد اقناع و اثبات بربیاید، خود را با پوششی از کنایه و ایهام و ابهام و تحقیر و طنز بر حریف میآراید. طرفین مناظره و بیشتر طرف غالب آن، سخن خود را در لفافهای از الفاظ مؤدبانه میآرایند، حال آنکه ظرایف و لطایف و تع چکیده کامل
مناظره، گفتوگویی مبتنی بر ادب بیاضطراب است و آنگاه که درصدد اقناع و اثبات بربیاید، خود را با پوششی از کنایه و ایهام و ابهام و تحقیر و طنز بر حریف میآراید. طرفین مناظره و بیشتر طرف غالب آن، سخن خود را در لفافهای از الفاظ مؤدبانه میآرایند، حال آنکه ظرایف و لطایف و تعریضهایی در پشت آن سخن برای تنبیه و تعلیم نهفته است. این مقاله بر آن است مناظره را با توجه به ظرفیت گفتمانی آن، از نظر نقش کارکردی آن در اجتماع بررسی کند و در انواع مختلف ادبی که ذهن انسان، آمال و خواستهها و وسعت نظر او را آینگی میکنند، نشان دهد. حاصل آنکه مناظره طبق بافتار و ساختار روایی خاص در جهت عینی کردن مسائل فلسفی و فکری و اجتماعی در انواع ادبی تجلی دارد و بر اصل رعایت بافت موقعیت و رندی در کنایه و ادب بیاضطراب استوار است. با تحلیل ژرفساختی مناظره، نگاشتی تازه از موضوع مبدأ برای شخص سؤالگر آشکار میشود که با کارکردهای کنایه و استعاره همخوانی دارد. موضوع غالب مناظرات عرفانی، عادتزدایی و حقیقتجویی، مناظرات حماسی، مفاخره و نبرد داد و بیداد، مناظرات تعلیمی، طرحوارههای تعلیمی برای ایجاد سؤالهایی در ذهن مخاطب و مناظرات غنایی، بافت موقعیتی و آموزش آداب است. با رعایت این آداب ظریف، شاه و نوکر، غنی و فقیر و... ضمن گفتاری مؤدبانه، موقّرانه، بیاضطراب سخن خود را بیان داشته از مزیت گفتوگویی راهگشا بهره میبرند.
پرونده مقاله
تذکرۀ کلام الملوک از باباجان قزوینی در سال 1043 به فارسی تالیف شده است. موضوع کلام الملوک باباجان قزوینی درمقامات عرفانی، احوالات و سخنان عرفا و اولیاء است.توجه به کمال آدمی و شکوفایی فرد در آرای عرفانی باباجان بسیار مورد توجه بوده است. به علاوه انسان کامل محور اصلی عرف چکیده کامل
تذکرۀ کلام الملوک از باباجان قزوینی در سال 1043 به فارسی تالیف شده است. موضوع کلام الملوک باباجان قزوینی درمقامات عرفانی، احوالات و سخنان عرفا و اولیاء است.توجه به کمال آدمی و شکوفایی فرد در آرای عرفانی باباجان بسیار مورد توجه بوده است. به علاوه انسان کامل محور اصلی عرفان نظری است. آبراهام مزلو (1908- 1970م.) بنیان گذار روانشناسی انسان گرا است. استفاده از دستاوردهای دانش روان شناسی در ادبیّات، ابزاری سودمند در تحلیل شخصیّت ها در متون عرفانی است. موضوع انسان و الزامات حیاتی او سیر کمال درآرای مزلو و باباجان نقشی محوری دارد. این مقاله به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی با تلفیق الگو و تفکرکمال طلبی و خودشکوفایی شخصیت آبراهام مزلو و باباجان قزوینی تلاش دارد به این مهم دست یابد. از نتایج تحقیق برمی آید که تحلیل نگرش باباجان قزوینی بر پایۀ دیدگاه مزلو و در ارتباط با حسّ همدردی نشان می دهد که رفتار او همچون مزلو، در مناسبات بینافردی توأم با خشم و مهربانی بوده است. نگرش باباجان قزوینی نسبت به مخاطبان خود، کل نگر و فراگیر بوده و دغدغه های او شامل همۀ افراد جامعۀ انسانی می شده است.
پرونده مقاله
با پیدایی انقلاب مشروطه و طرح مفاهیم جدید در حوزۀ فرهنگی و اجتماعی، پرداختن به مسائل تعلیمی مرتبط به زنان نیز مورد توجه قرار گرفت. از اواخر عصر قاجار شاهد انتشار نشریاتی هستیم که بهصورت اختصاصی به موضوعات مربوط به آنان پرداختهاند. در پژوهش حاضر با تأکید بر نخستین نشری چکیده کامل
با پیدایی انقلاب مشروطه و طرح مفاهیم جدید در حوزۀ فرهنگی و اجتماعی، پرداختن به مسائل تعلیمی مرتبط به زنان نیز مورد توجه قرار گرفت. از اواخر عصر قاجار شاهد انتشار نشریاتی هستیم که بهصورت اختصاصی به موضوعات مربوط به آنان پرداختهاند. در پژوهش حاضر با تأکید بر نخستین نشریات تخصصی زنان که در اواخر دورۀ قاجار با مدیریت بانوان ایرانی انتشار یافته، مباحث و موضوعات تعلیمی و تربیتی بررسی شده است. این نشریات با بهرهگیری از شیوههای گوناگون، بهویژه استفاده از آموزههای ادب تعلیمی و گونههای ادبی همچون شعر و داستان و نمایشنامه، در پی تربیت نسل جدید دختران ایرانی بودند که همسو با تحولات پدیدآمده در جامعۀ آن روز ایران است. آنچه در وهلۀ اول برای نویسندگان این نشریات اهمیت داشته، تشویق بانوان به علمآموزی و کسب دانش است. در این دسته از نشریات به هیچ روی دیدگاههای برتریجویانۀ زنانه دیده نمیشود و شاید بتوان گفت همچنان نوعی نگاه مردسالار در این مطالب دیده میشود. مضامین تعلیمی بهکاررفته در این نشریات با توجه به مسائل موجود در جامعۀ آن روزگار، بهعنوان گامهایی ارزشمند در راستای احیای حقوق زنان در جامعۀ ایران به شمار میآید.
پرونده مقاله
یکی از مسائلی که همواره اذهان ملل جهان را به خود مشغول داشته، تعلیم و تربیت و ضرورت وجودی آن است؛ بهگونهای که همۀ ملتها سعی دارند مطابق با امکانات و شرایط اجتماعی و فرهنگی خویش، نظام تربیتی کامل و بینقصی را بنا نهاده و نسلهای آینده را بر اساس آن به شکلی آرمانی تربی چکیده کامل
یکی از مسائلی که همواره اذهان ملل جهان را به خود مشغول داشته، تعلیم و تربیت و ضرورت وجودی آن است؛ بهگونهای که همۀ ملتها سعی دارند مطابق با امکانات و شرایط اجتماعی و فرهنگی خویش، نظام تربیتی کامل و بینقصی را بنا نهاده و نسلهای آینده را بر اساس آن به شکلی آرمانی تربیت کنند. ایرانیان نیز از این امر مستثنی نبوده و وجود کتب متعدد تعلیمی گواه این ادعاست. ما در این پژوهش از میان کتب متعدد تعلیمی، دو کتاب اخلاق ناصری و کلیلهودمنه بهرامشاهی را برگزیده و به روشی کتابخانهای و تحلیلیتوصیفی به بررسی وجوه تربیت اخلاقی مطرح در آنها پرداختهایم. نتایج بررسی نشان میدهد که از میان این دو صاحبنظر، خواجه طوس نگاهی گستردهتر و عمیقتر به اصول تربیتی داشته و با مطرح ساختن هر جنبه از اصول تربیتی به شرح مفصل و بسط آن پرداخته، درحالیکه نصرالله منشی چون اغلب در پی به نمایش گذاشتن مهارت خود در نویسندگی است و تعلیم و تربیت در درجه دوم اولویتهای او قرار دارد. ازاینرو در هر موردی اغلب به بیان کلی و ذکر حدیث و سخنی قصار اکتفا کرده و از تشریح بیشتر مسئله امتناع کرده است.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین موضوعاتی که در اکثر آثار اخلاقی، حکمی و ادبی گذشتۀ ما بدان پرداخته شده، بحث حکمت عملی یا بهطور عام اخلاق و ملکات انسانی است. از دیرباز شاعران و نویسندگان، مسئولیت حساس ترسیم چهرۀ زیبای فضایل اخلاقی و نیز تصویر زشتی رذایل اخلاقی را برای نشان دادن مرز بی چکیده کامل
یکی از مهمترین موضوعاتی که در اکثر آثار اخلاقی، حکمی و ادبی گذشتۀ ما بدان پرداخته شده، بحث حکمت عملی یا بهطور عام اخلاق و ملکات انسانی است. از دیرباز شاعران و نویسندگان، مسئولیت حساس ترسیم چهرۀ زیبای فضایل اخلاقی و نیز تصویر زشتی رذایل اخلاقی را برای نشان دادن مرز بین ارزشها و ضد ارزشها، بر عهده داشتهاند. یکی از آثار حماسی زبان فارسی که در اواخر سدۀ پنجم سروده شده، بهمننامه، اثر حکیم ایرانشاه ابن ابوالخیر میباشد که به موضوع زندگی بهمن پسر اسفندیار و نبردهای او با خاندان رستم پرداخته است. حکیم ایرانشاه توانسته است، آموزههای دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزههای تدبیرمنزل و سیاست مدن را بهگونهای شیوا در سراسر این اثر بازتاب دهد؛ نوشتار حاضر جنبههای مختلف تدبیر منزل در منظومۀ بهمننامه را بررسی کرده است. یافتهها نشانگر این است که ایرانشاه ابن ابوالخیر، علاوه بر آشنایی با آثار حکمی ایران باستان، آشنایی کامل به اعتقادات و معارف اسلامی داشته و آن را به طرز زیبا در این اثر، به رشتۀ نظم کشیده است.
پرونده مقاله
مدیر مدرسه یکی از آثار جلال آل احمد است. این داستان روایت زندگی مدیری است که قصد تغییر در شرایط آموزشی و تعلیمی مدرسۀ خود در دوران پهلوی را دارد. این پژوهش میکوشد با نگاهی بر آراء کاترین ایموت دربارۀ نظریۀ چارچوبهای بافتی بر مبنای سبکشناسی شناختی، تفاوت انواع چارچوب چکیده کامل
مدیر مدرسه یکی از آثار جلال آل احمد است. این داستان روایت زندگی مدیری است که قصد تغییر در شرایط آموزشی و تعلیمی مدرسۀ خود در دوران پهلوی را دارد. این پژوهش میکوشد با نگاهی بر آراء کاترین ایموت دربارۀ نظریۀ چارچوبهای بافتی بر مبنای سبکشناسی شناختی، تفاوت انواع چارچوبهای بافتی را از منظر دانشهای پیشین خواننده و همچنین تأثیر آن بر جنبههای تعلیمی اثر بررسی کند. ایموت، چارچوبهای بافتی را به چهار نوع احضار/ فراخوانی، تغییر، تعویض و تعمیر/ اصلاح تقسیم میکند. در این راستا مشهود است که چگونه پیشینۀ آگاهی خوانندگان عامل اصلی تمایز انواع چارچوبهای بافتی در داستان است و دو عنصر مکان و شخصیت علاوه بر تأثیر بر شکلگیری انواع چارچوبهای بافتی بر جنبههای تعلیمی متفاوت داستان نیز نقش دارند. این جستار در پی آن است با روش توصیفیتحلیلی، امکان ارزیابی و سنجش داستانها و رمانهای معاصر ادبیتعلیمی را بر اساس نظریۀ یادشده فراهم کند.
پرونده مقاله
بهرهگیری از تصویر در متون تعلیمی صوفیانه عموماً یا برای تزیین است یا بهسبب تفهیم. نجمالدین رازی در مرصادالعباد به هر دو سبب از تصویرسازی بهره برده، اما هدف اصلی او ملموسسازی مفاهیم عرفانی است. به این منظور، نویسنده از شگردهای مختلفی استفاده کرده و از جمله کوشیده اس چکیده کامل
بهرهگیری از تصویر در متون تعلیمی صوفیانه عموماً یا برای تزیین است یا بهسبب تفهیم. نجمالدین رازی در مرصادالعباد به هر دو سبب از تصویرسازی بهره برده، اما هدف اصلی او ملموسسازی مفاهیم عرفانی است. به این منظور، نویسنده از شگردهای مختلفی استفاده کرده و از جمله کوشیده است با استفاده از اضافههای تشبیهی مرتبط، خوشههای تصویری روشن و ملموسی برای تبیین مفاهیم عمدتاً پیچیدۀ عرفانی عرضه کند. دقت در این متن تعلیمی روشن میسازد که نویسنده به خوشههای تصویری خاصی گرایش داشته است. مسئلۀ این تحقیق چرایی تکرار خوشههای تصویری خاص در مرصادالعباد و ترتیب بسامد هریک از آنهاست. نتایج تحقیق نشان میدهد کارکرد تعلیمیِ خوشههای تصویری با استفاده از تصویرسازی مبتنی بر زیستجهان مخاطبان و تناسب مضمون و تصویر شکل گرفته است. نجمرازی از تصویرسازی در حوزههای زندگی روزمرۀ ایرانی، حکومت، کشاورزی، سفر، آموزش و کتابت، طبیعت، داستان پیامبران و تصاویر مربوط به پرندگان، برای تسهیل آموزش مضامین عرفانی استفاده کرده است. همچنین تناسب خوشههای تصویری با موضوع، دیگر شگرد تعلیمی اوست. وی از تصاویر مرتبط با سفر برای تبیین مضمون سلوک از تصاویر زراعت و کشاورزی، برای تبیین مفاهیم مرتبط با هستیشناسی از تصاویر مربوط با آموزش و کتابت، برای بیان مفاهیمی چون تبعیت از پیر (آموزگار) و خلقت (انشاء) و از تصاویر مربوط به پرندگان و پرواز برای مضمون اسارت روح انسانی و لزوم بازگشت آن استفاده کرده است. وی از این طریق، علاوه بر توانایی ادبی، هنر خود را در امر آموزش نیز نشان داده است.
پرونده مقاله