• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ارزیابی داده‌های ماهواره ای رپیدآی (RapidEye) در برآورد برخی مشخصه‌های کمی جنگل های خزری منطقه گرگان
        نورالدین نوریان شعبان شتایی جهانگیر محمدی
        برآورد مشخصه های کمی جنگل اهمیت زیادی ازنظر کاربردهای آن برای آگاهی از وضعیت جنگل و نحوه عملکرد آن دارد. هدف از این پژوهش برآورد مشخصه های کمی (حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار) با استفاده از داده های طیفی ماهواره رپیدآی RapidEye)1390) و الگوریتم های ناپارام چکیده کامل
        برآورد مشخصه های کمی جنگل اهمیت زیادی ازنظر کاربردهای آن برای آگاهی از وضعیت جنگل و نحوه عملکرد آن دارد. هدف از این پژوهش برآورد مشخصه های کمی (حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار) با استفاده از داده های طیفی ماهواره رپیدآی RapidEye)1390) و الگوریتم های ناپارامتریک در بخشی از جنگل های خزری منطقه گرگان بود. به این منظور تعداد 418 قطعه‌نمونه هرکدام با مساحت 1000 مترمربع به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شد. در هر پلات قطر برابرسینه تمامی درختان و ارتفاع برخی از آن‌ها به همراه موقعیت مراکز قطعه‌نمونه برداشت شد. سپس حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار محاسبه گردید. پس از انجام برخی پردازش های تصویر رپیدآی شامل نسبت‌گیری، تجزیه مؤلفه های اصلی، تحلیل بافت و تبدیل تسلدکپ، ارزش های رقومی متناظر با قطعات نمونه زمینی از باندهای طیفی استخراج و به‌عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. مشخصه های کمی نیز به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. مدل‌سازی با روش‌های k نزدیک‌ترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی با 75 درصد از قطعات نمونه انجام گردید و نتایج با 25 درصد باقیمانده قطعات نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهترین برآوردها با روش جنگل تصادفی برای مشخصه های حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار با درصد مجذور میانگین مربعات خطا برابر با 39.83، 29.71 و 50.11 درصد و اریبی نسبی 0.01، 1.69 و 2.11 به دست آمد که در بین روش های ناپارامتریک دارای بهترین عملکرد بود. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که با توجه به ناهمگنی و متراکم بودن جنگل های خزری داده های طیفی ماهواره RapidEye دارای قابلیت نسبتاً خوبی در برآورد مشخصه های کمی جنگل می‌باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ارزیابی کارایی و پهنه بندی کیفی منابع آب زیرزمینی دشت نقده جهت مصارف شرب، کشاورزی و صنعت
        فریبا صادقی اقدم عطا الله ندیری اصغر اصغری مقدم اسفندیار عباس نوین پور
        آبخوان دشت نقده، واقع در قسمت جنوب غربی دریاچه ارومیه تأمین کننده نیازهای آبی این ناحیه است. به منظور ارزیابی و طبقه بندی کیفی منابع آبی این دشت، نمونه برداری از تعداد 33 حلقه چاه بهره برداری در تیرماه سال آبی 96-1395 انجام گرفت و ویژگی های هیدروشیمیایی، غلظت یون های اص چکیده کامل
        آبخوان دشت نقده، واقع در قسمت جنوب غربی دریاچه ارومیه تأمین کننده نیازهای آبی این ناحیه است. به منظور ارزیابی و طبقه بندی کیفی منابع آبی این دشت، نمونه برداری از تعداد 33 حلقه چاه بهره برداری در تیرماه سال آبی 96-1395 انجام گرفت و ویژگی های هیدروشیمیایی، غلظت یون های اصلی، فرعی و فلزات سنگین نمونه های آبی توسط روش های استاندارد اندازه گیری شد. با استفاده از داده های حاصل، امکان سنجی استفاده از آب زیرزمینی در مصارف مختلف با کاربرد روش های گرافیکی و معیارهای طبقه بندی کیفی شولر (شرب)، ویلکاکس (کشاورزی) و لانژیلر (صنعت) موردبررسی قرار گرفت. براساس اطلاعات موجود، به منظور تهیه نقشه های پهنه بندی کیفی مصارف آب، توزیع پارامترهای مؤثر در کیفیت هر نوع از کاربری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روش درون‌یابی زمین آماری (کریجینگ) برای سطح دشت انجام گرفت. در این راستا پس از ایجاد لایه های رستری پارامترهای مؤثر، رده بندی و تلفیق آن‌ها، نقشه های نهایی پهنه بندی کیفی تهیه گردید. بر پایه نتایج درجه سختی آب شرب تمام نمونه ها بالا بوده و غلظت برخی از پارامترهای بیش از حد مجاز استاندارد آب شرب (WHO) و کشاورزی (FAO) است که می بایست کیفیت نامناسب این منابع موردتوجه قرار گیرد. ارزیابی کیفیت آب صنعتی، نشانگر رسوب‌گذار بودن 61% و خورنده بودن 39% نمونه ها، و همچنین کیفیت آب کشاورزی نشانگر کیفیت خوب و متوسط به ترتیب 46% و 39% نمونه های آبی بود. تجزیه و تحلیل نقشه های پهنه بندی کیفی با اطلاعات زمین شناسی، کاربری اراضی و توزیع واحدهای صنعتی دشت صورت گرفت و مشخص گردید که آب های زیرزمینی باکیفیت نامناسب به طور عمده در نواحی شمالی مرکز دشت و نواحی شرقی دشت وجود دارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مدل‌سازی دالان‌های زیستگاهی با استفاده از روش تجسم در مدل آنتروپی بیشینه مطالعه موردی: قوچ و میش (Ovis orientalis) مناطق حفاظت‌شده استان‌های مرکزی و همدان
        پیمان کرمی کامران شایسته
        از مرسوم‌ترین روش‌های تهیه نقشه هزینه جابه‌جایی، معکوس سازی مطلوبیت زیستگاه است. هدف از این مطالعه تهیه نقشه هزینه، مدل‌سازی زیستگاه در مقیاس محلی در هر یک از مناطق لشگردر-گلپرآباد، پلنگاب و الوند-چال، خاتون-راسوند با استفاده مدل حداکثر بی‌نظمی است. هم‌زمان نتایج اجرای چکیده کامل
        از مرسوم‌ترین روش‌های تهیه نقشه هزینه جابه‌جایی، معکوس سازی مطلوبیت زیستگاه است. هدف از این مطالعه تهیه نقشه هزینه، مدل‌سازی زیستگاه در مقیاس محلی در هر یک از مناطق لشگردر-گلپرآباد، پلنگاب و الوند-چال، خاتون-راسوند با استفاده مدل حداکثر بی‌نظمی است. هم‌زمان نتایج اجرای هر محدوده در ابعاد وسیع‌تر به مرزی که تمام مناطق مذکور را در برگیرد تعمیم داده شد. این عملکرد منجر به ایجاد سه سناریو در جابه‌جایی قوچ و میش (Ovis Orientalis) شد. سناریو 1 مطلوبیت زیستگاه مناطق لشگردر- گلپرآباد به‌عنوان نقشه هزینه‌، سناریو 2 مطلوبیت زیستگاه منطقه پلنگاب به‌عنوان نقشه هزینه و سناریو سه نقشه مطلوبیت زیستگاه مناطق الوند-چال خاتون و راسوند به‌عنوان نقشه هزینه. مدل‌سازی دالان‌ به روش تحلیل کمترین هزینه در نرم‌افزار ArcGIS انجام گرفت. سنجه‌های تراکم و مطلوبیت دالان بررسی شدند. اعتبار سنجی دالان و مدل آنتروپی بیشینه به‌وسیله مساحت سطح زیر منحنی (AUC) انجام گرفت. انطباق دالان‌های طراحی‌شده هر سناریو بر با مطلوبیت زیستگاه مناطق مختلف از طریق آزمون فریدمن بررسی شد. درنهایت میانگین دالان‌های طراحی‌شده در 3 سناریو به‌عنوان دالان اصلی بین تمام مناطق موردمطالعه معرفی شد. نتایج نشان داد که دالان طراحی‌شده در سناریو 1 و 2 بر اساس AUC دارای انطباق خوبی با زیستگاه مطلوب گونه در سایر مناطق هستند، اما آزمون فریدمن مشخص کرد که دالان‌های طراحی‌شده در سناریوهای مختلف دارای تفاوت معنی داری(0.0001>P-value) ازنظر انطباق با زیستگاه مطلوب در سایر مناطق است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - پایش تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی و تحلیل گرادیان
        فاطمه محمدیاری میرمهرداد میرسنجری اردوان زرندیان
        در تحقیق حاضر تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج در سال های 1385، 1390 و 1396 با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI)، تلفیق متریک های سرزمین و تحلیل گرادیان بررسی‌شده است. پس از محاسبه شاخص NDVI، برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال -جنوب و شرق- چکیده کامل
        در تحقیق حاضر تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج در سال های 1385، 1390 و 1396 با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI)، تلفیق متریک های سرزمین و تحلیل گرادیان بررسی‌شده است. پس از محاسبه شاخص NDVI، برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال -جنوب و شرق- غرب طراحی شد. سپس 6 متریک در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین با روش پنجره متحرک محاسبه گردید. نتایج مقایسات مساحت طبقات نشان داد که بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی بسیار خوب‌صورت گرفته، به‌طوری‌که 5104 هکتار (4 درصد) بر وسعت آن افزوده‌شده است. همچنین بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش عالی است که در بازه زمانی موردمطالعه به میزان 4055 هکتار (3 درصد) کاهش‌یافته است. نتایج تحلیل گرادیان نیز نشان داد که الگوی پراکنش پوشش گیاهی در هر سه سال موردبررسی به صورت کپه ای است. نتایج حاصل از آنالیز هر دو ترانسکت در سطح سیمای سرزمین و کلاس نشان داد که میانگین فاصله از نزدیک‌ترین همسایه به‌تدریج در طول ترانسکت ها افزایش و درمجموع در سال 1396 نسبت به سال اولیه افزایش‌یافته است. این امر نشانگر افزایش فاصله میان لکه های هم نوع و دشواری ارتباط میان آن‌هاست که از علائم بروز ازهم‌گسیختگی در سیمای سرزمین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تعیین رویشگاه بالقوه گیاه دارویی آنغوزه (Ferula assafoetida) با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: منطقه چترود، کرمان)
        امیر سعادت فر ایرج توسلیان سمیرا حسین جعفری
        استفاده بهینه اراضی نیازمند ارزیابی دقیق منابع بوم شناختی است. ازآنجایی‌که گیاهان دارویی شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبند، لذا محققان و کارشناسان توجه ویژه ای به ارزیابی تناسب اراضی داشته و بر پایه مدل های بوم شناختی-کشاورزی، منابع محیطی را با روش های مناسب شناسایی چکیده کامل
        استفاده بهینه اراضی نیازمند ارزیابی دقیق منابع بوم شناختی است. ازآنجایی‌که گیاهان دارویی شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبند، لذا محققان و کارشناسان توجه ویژه ای به ارزیابی تناسب اراضی داشته و بر پایه مدل های بوم شناختی-کشاورزی، منابع محیطی را با روش های مناسب شناسایی، ارزیابی و به‌منظور اهداف خاصی قابلیت سنجی می نمایند. تحقیق حاضر به‌منظور بررسی تأثیر عوامل اقلیمی، توپوگرافی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بر رویشگاه گیاه دارویی آنغوزه در منطقه چترود استان کرمان و پهنه بندی نواحی مناسب و مستعد توسعه این گیاه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. بدین منظور ابتدا نیازهای بوم شناختی گیاه آنغوزه با استفاده از منابع علمی تعیین و درجه بندی گردید. سپس با نمونه برداری خاک از سطح منطقه در 14 نقطه، نقشه های موضوعی موردنیاز تهیه و طبقه بندی شد. پارامترهای بررسی‌شده شامل بارش، دما، ارتفاع، شن، سیلت، رس، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم، رطوبت اشباع، فسفر، ماده آلی، و نیتروژن می باشند. درنهایت با تلفیق و هم پوشانی نقشه های وزن دهی شده در محیط GIS، پهنه بندی رویشگاه گیاه آنغوزه استخراج گردید. نتایج نشان داد که گیاه آنغوزه در چهار پهنه (خیلی مناسب، مناسب، متوسط و ضعیف) ازنظر تناسب اراضی قرار گرفت. حدود 4826 هکتار (16.9درصد) از منطقه چترود دارای تناسب بالایی جهت رویش گیاه آنغوزه می باشند که داشتن هدایت الکتریکی و اسیدیته پایین، ماده آلی بالا و ارتفاع 1900 تا 2500 متر از ویژگی‌‌های این منطقه است. حدوداً 6819.6هکتار (23.8 درصد) از مساحت اراضی منطقه به دلیل کمبود بارش، ارتفاع بالا و کمبود مواد آلی جهت رویش آنغوزه نامناسب ارزیابی شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - اثر نوع پیش‌پردازش رقومی و روش مدل سازی بر برآورد اندوخته کربن روی زمینی جنگل های زاگرس با استفاده از تصویرهای لندست 8
        امیر صفری هرمز سهرابی
        هدف این مطالعه، بررسی اثر روش های مختلف پیش پردازش تصویرهای لندست و روش های مدل سازی بر صحت برآورد اندوخته کربن روی زمینی در جنگل های زاگرس در دو منطقه گهواره با حداقل تخریب و سرفیروزآباد با شدت تخریب بالا در استان کرمانشاه است. مقایسه روش های مختلف پیش پردازش رقومی بر چکیده کامل
        هدف این مطالعه، بررسی اثر روش های مختلف پیش پردازش تصویرهای لندست و روش های مدل سازی بر صحت برآورد اندوخته کربن روی زمینی در جنگل های زاگرس در دو منطقه گهواره با حداقل تخریب و سرفیروزآباد با شدت تخریب بالا در استان کرمانشاه است. مقایسه روش های مختلف پیش پردازش رقومی بر روی تصویرهای لندست 8 را در قالب سناریوهای مختلف پیش پردازش های تصحیحات رادیومتری، اتمسفری، توپوگرافی و ترکیب آن‌ها اجرا شد. برای هر سناریو چهار روش مدل سازی رگرسیون خطی، مدل جمعی تعمیم‌یافته، جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان مورد آزمون قرار گرفتند. در اغلب موارد تصحیح رادیومتری با ضریب تبیین اصلاح‌شده 0.71 (0.71=R2adj) و درصد ریشه میانگین مربعات خطای 30 درصد (0.30% =RMSe) نتایج بهتری ارائه کرد. مقایسه چهار روش مدل سازی بیانگر صحت پایین تر برآوردها در منطقه سرفیروزآباد با شدت تخریب بیشتر (0.58% =RMSe) در مقایسه با منطقه گهواره با تخریب کمتر (0.74=R2adj) است. روش جنگل تصادفی برای منطقه گهواره و روش رگرسیون خطی و مدل جمعی تعمیم‌یافته برای منطقه سرفیروزآباد نتایج بهتری ارائه نمود. به هرحال، نتایج نشان داد که انتخاب روش پیش پردازش و مدل سازی مناسب تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای بر صحت برآورد مشخصه های کمی جنگل با استفاده از تصویرهای لندست دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - شناسایی شواهدی بر وجود گنبد نمکی مدفون و جدید در ناحیه زاگرس با استفاده از روش تداخل‌سنجی تصاویر راداری سنتینل-1 و ایسار
        علی مهرابی
        گنبدهای نمکی یکی از زیباترین پدیده های طبیعی است. باوجود رخنمون یافتن تعداد زیادی گنبد نمکی در ناحیه زاگرس، هنوز بسیاری از آن‌ها مدفون می باشند. به دلیل تکتونیک فعال زاگرس، روند حرکتی و صعودی گنبدهای نمکی متوقف نشده و ادامه دارد. در این تحقیق با استفاده از روش تداخل سنج چکیده کامل
        گنبدهای نمکی یکی از زیباترین پدیده های طبیعی است. باوجود رخنمون یافتن تعداد زیادی گنبد نمکی در ناحیه زاگرس، هنوز بسیاری از آن‌ها مدفون می باشند. به دلیل تکتونیک فعال زاگرس، روند حرکتی و صعودی گنبدهای نمکی متوقف نشده و ادامه دارد. در این تحقیق با استفاده از روش تداخل سنجی راداری و باهدف پایش تغییرات پوسته زمین در ناحیه زاگرس، یکی از گنبدهای نمکی احتمالی در حال صعود مورد شناسایی قرار گرفت. بدین منظور از تصاویر راداری ایسار (ASAR) مربوط به سال های 2007 و 2012 و سنتینل-1 (SENTINEL-1) مربوط به سال های 2014 و 2017 استفاده شد. جهت تعیین میزان تغییرات پوسته زمین ضمن انجام فرایند واپیچش فاز بر روی تصاویر، تداخل نگاشت هر یک از تصاویر استخراج شد. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده از تحلیل تصاویر ایسار نرخ رشد گنبد نمکی مذکور بین سال‌های 2007 تا 2012 به میزان 1.6 سانتیمتر در سال بوده است. طبق تصاویر تداخل‌نگاشت به‌دست‌آمده از تصاویر سنتینل-1 سرعت صعود این گنبد نمکی در بین سال‌های 2014 تا 2017 افزایش‌یافته و به 2.9 سانتیمتر در سال رسیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که گنبد نمکی احتمالی، فعال بوده و درنتیجه به دلیل اهمیت گنبدهای نمکی در زمینه های مختلف منابع طبیعی به ‌ویژه در تشکیل مخازن نفتی در منطقه زاگرس، و همچنین در جهت شناسایی بیشتر و دقیق‌تر موضوع، لازم است تا مطالعات ژئوفیزیکی ویژه‌ای در این محل انجام پذیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - ارزیابی تأثیر توسعه شهری و تغییرات پوشش اراضی بر دمای سطح زمین در شهر شهرکرد
        عطاالله ابراهیمی الهام کیانی سلمی
        تغییر کاربری اراضی و افزایش مناطق شهری، تأثیر قابل‌توجهی بر دمای سطح زمین دارد. ازآنجاکه توسعه شهری در حال حاضر یکی از پدیده‌های مهم درزمینه افزایش گرمای جهانی است، با توسعه سریع فناوری ماهواره‌ای و سنجش‌ازدور می‌توان به بررسی تغییرات دمای مناطق شهری در کمترین زمان ممکن چکیده کامل
        تغییر کاربری اراضی و افزایش مناطق شهری، تأثیر قابل‌توجهی بر دمای سطح زمین دارد. ازآنجاکه توسعه شهری در حال حاضر یکی از پدیده‌های مهم درزمینه افزایش گرمای جهانی است، با توسعه سریع فناوری ماهواره‌ای و سنجش‌ازدور می‌توان به بررسی تغییرات دمای مناطق شهری در کمترین زمان ممکن پرداخت. هدف از این مطالعه، بررسی توسعه شهری و جزایر گرمایی شهری (UHI) در شهرکرد با استفاده از داده‌های سنجش‌ازدور است. در این مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای لندست 7 و 8، شاخص نسبت گیاهی (RVI) و شاخص پوشش گیاهی نرمال (NDVI) و دمای سطح زمین (LST)، با استفاده از باندهای چند طیفی و حرارتی برآورد شد. نقشه کاربری اراضی نیز با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در نرم‌افزار TerrSet تهیه گردید. ضریب کاپا کل در سال 1382 و 1395 به ترتیب معادل 0.82 و 0.93 برآورد شد. با مقایسه دو شاخص گیاهی (RVI و NDVI) و دمای سطح زمین در طی دوره 13 ساله (1382 تا 1395) مشخص گردید که با توسعه شهری مقدار دمای سطح زمین برابر 2.21 درجه سانتی‌گراد (از 40.69 به 42.90 درجه سانتی‌گراد) افزایش‌یافته است. نتایج نشان داد که همبستگی شاخص NDVI با نقشه دمای سطح زمین منفی ولی با شاخص RVI مثبت است. همچنین هر دو شاخص NDVI و RVI در محدوده فضای سبز با LST رابطه معنی داری تری را در مقایسه با اراضی شهری و اراضی لخت دارند. با توجه به نقش پوشش گیاهی در تعدیل شرایط دمایی توصیه گردید، توسعه فضای سبز هم‌زمان با توسعه شهری، افزایش یابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - پهنه‌بندی خطر وقوع زمین‌لغزش با استفاده از روش‌های نسبت فراوانی، آنتروپی و روش تصمیم‌گیری تاپسیس (مطالعه موردی: حوزه فهلیان، فارس)
        سید وحید رضوی ترمه کورش شیرانی
        شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین‌لغزش از طریق پهنه‌بندی خطر با مدل‌های مناسب، یکی از اقدامات اولیه در کاهش خسارات احتمالی و مدیریت خطر در حوزه‌های آبخیز کشور محسوب می‌شود. در این تحقیق، 13 عامل شامل؛ ارتفاع، شیب، جهت شیب، بارندگی، انحنای سطح، انحنای آبراهه، شاخص توان آبراه چکیده کامل
        شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین‌لغزش از طریق پهنه‌بندی خطر با مدل‌های مناسب، یکی از اقدامات اولیه در کاهش خسارات احتمالی و مدیریت خطر در حوزه‌های آبخیز کشور محسوب می‌شود. در این تحقیق، 13 عامل شامل؛ ارتفاع، شیب، جهت شیب، بارندگی، انحنای سطح، انحنای آبراهه، شاخص توان آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، سنگ‌شناسی و کاربری اراضی به‌عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین‌لغزش‌های منطقه تشخیص داده شدند. نقشه پراکنش زمین‌لغزش حوزه آبخیز با استفاده تصاویر ماهواره‌ای لندست 2017 و مطالعات میدانی (سال 1396) تهیه گردید. سپس پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با استفاده از روش‌های نسبت فراوانی، آنتروپی و تاپسیس صورت گرفت. جهت ارزیابی نتایج از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) استفاده شد. سطح زیر منحنی (AUC) به‌دست‌آمده از منحنی تشخیص عملکرد نسبی، نشان‌دهندۀ دقت 84، 87.7 و 91 درصد به ترتیب برای مدل‌های آنتروپی، نسبت فراوانی و مدل تاپسیس است. نتایج به‌دست‌آمده نشان‌دهنده دقت بالای مدل‌های آماری در مقایسه با مدل‌های تصمیم‌گیری و مبتنی بر کارشناسی است. نتایج این مطالعه می‌تواند به‌منظور مدیریت مناطق آسیب‌پذیر و کاهش خسارات آن استفاده گردد. پرونده مقاله