توجه به شاخص های اقلیمی در شعر معاصر با نظریه های نیما آغاز شد. پس از او بسیاری از شاعران، عناصر بومی اقلیم خود را در تصویرآفرینی های شاعرانۀ خود به کار گرفتند. شمس لنگرودی شاعری گیلانی است که عناصر بومی شمال ایران در آفرینش تصاویر شاعرانۀ او نقش قابل ملاحظه ای داشت چکیده کامل
توجه به شاخص های اقلیمی در شعر معاصر با نظریه های نیما آغاز شد. پس از او بسیاری از شاعران، عناصر بومی اقلیم خود را در تصویرآفرینی های شاعرانۀ خود به کار گرفتند. شمس لنگرودی شاعری گیلانی است که عناصر بومی شمال ایران در آفرینش تصاویر شاعرانۀ او نقش قابل ملاحظه ای داشته است. در این پژوهش، با مطالعۀ کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن شدیم تأثیر شاخصهای اقلیمی خطۀ شمال را بر تصویرهای شاعرانۀ اشعار شمس لنگرودی بررسی کنیم. عناصر بومی در سه سطح شاخص های جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی تقسیم بندی و بررسی شد. در شاخص های جغرافیایی، طبیعت، حیوانات محلی و نام مکان های خاص؛ در شاخص های فرهنگی، کاربرد واژه های محلی، کاربرد ضرب المثل ها و باورهای محلی؛ و در شاخص های اقتصادی، مشاغل و شیوه های امرار معاش مردم در تصویرهای شعری شمس لنگرودی بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد در تصویرهای شعری شمس لنگرودی، شاخص های جغرافیایی با 82.8 درصد، بیشترین و شاخص های اقتصادی با 6.3 درصد کاربرد، کمترین بازتاب را دارند. در شاخص جغرافیایی، طبیعت با 70.2 درصد، بیشترین نقش را در آفرینش تصاویر شاعر ایفا می کند.
پرونده مقاله
ضرب المثل ها جملاتی پرمغز و کوتاه هستند که کاربردی گسترده دارند و مردم برای اقناع یکدیگر از آنها استفاده می کنند. هر کدام از اقوام ایرانی، مثل های خاص خود را دارند که به خاطر ارتباط با یکدیگر و گاهی ارتباط با طبیعت ، آنها را ساخته اند. در میان قوم لک نیز مانند سا چکیده کامل
ضرب المثل ها جملاتی پرمغز و کوتاه هستند که کاربردی گسترده دارند و مردم برای اقناع یکدیگر از آنها استفاده می کنند. هر کدام از اقوام ایرانی، مثل های خاص خود را دارند که به خاطر ارتباط با یکدیگر و گاهی ارتباط با طبیعت ، آنها را ساخته اند. در میان قوم لک نیز مانند سایر اقوام، ضربالمثل هایی وجود دارد. قوم لک از جمله اقوام ایرانی است که در استان هایی مانند لرستان، ایلام، کرمانشاه و همدان و... زندگی می کنند و به زبان لکی که یکی از زبان های بازمانده از زبان پهلوی است، سخن می گویند. نام واژه های حیوانات در ضربالمثل های این زبان نمودی پررنگ دارد. این موضوع می تواند بیانگر زندگی در کوهستان و ارتباط با حیوانات باشد. در این پژوهش کوشیده ایم نامواژه های حیوانات را در ضربالمثلهای لکی به روش توصیفی- تحلیلی و میدانی مورد بررسی قرار دهیم. بنابراین نخست آنها را آوانگاری کرده ایم و ترجمۀ آنها را به زبان فارسی نوشته ایم؛ سپس جایگاه کاربرد آنها را مورد بررسی قرار داده ایم؛ سرانجام مثل های معادل آنها را که در زبان فارسی و یا دیگر گونه های زبان های ایرانی وجود داشته است، آورده ایم.
پرونده مقاله
احمد محمود نویسندۀ رئالیست اجتماعی و راوی خطّۀ جنوب، مخاطبان را با زندگی واقعی روبه رو و از دادن نسخۀ تحریف شدۀ آن پرهیز کرده است. وی در دو داستان کوتاه آسمان آبی دز و پسرک بومی ریشۀ همۀ نابهسامانی ها، فقر و جهل طبقۀ فرودست را در پدیدۀ استعمار و حکومت سرسپرده می جوید چکیده کامل
احمد محمود نویسندۀ رئالیست اجتماعی و راوی خطّۀ جنوب، مخاطبان را با زندگی واقعی روبه رو و از دادن نسخۀ تحریف شدۀ آن پرهیز کرده است. وی در دو داستان کوتاه آسمان آبی دز و پسرک بومی ریشۀ همۀ نابهسامانی ها، فقر و جهل طبقۀ فرودست را در پدیدۀ استعمار و حکومت سرسپرده می جوید و از کارکرد ارجاعی زبان برای نزدیکشدن به زندگی روزمره استفاده می کند. دستورزبان نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی نیز زبان را با استناد به نقش آن در تعاملات اجتماعی بررسی می کند. به نظر هلیدی، بررسی دستورزبان باید به صورت کمّی انجام شود و از آن رو که به باور وی زبان پدیده ای اجتماعی است، می توان آن را در داده های تجربی آماده، کنش های ارتباطی و فرانقش های زبانی که با مبحث سبک مرتبط است، توصیف و تحلیل کرد. در آثار محمود می توان در بافت موقعیّتی دو داستان یاد شده چگونگی بازنمایی استعمار را در فرانقش های شش گانۀ دستورزبان هلیدی، مقایسه کرد. هدف این پژوهش آن است که با توجه به اطلاق عام رئالیسم به مکتب ادبی وی، مشخص گرداند که آیا پیروی از این مکتب خاص، سبب بهره گیری یکسان در فرانقش های دستوری شده، آیا وی اقلیم جنوب و برخورد افراد بومی آن را با فرنگیان معدودی که نمایندۀ طبقه فرادست هستند، به گونه ای همسان بازنمایی کرده است؟ داده های پژوهش نشان می دهند که در سبک زبانی او در این دو داستان، به ترتیب فرایند مادی، رابطه ای و کلامی بیش از همۀ فرایندها استفاده شده است. گرایش وی به بیان وقایع دنیای بیرون سبب وجود بسامد بیشتر فرایند مادی نسبت به سایر فرایندهاست و بسامد انجام اعمال فیزیکی به وسیلۀ غیرجانداران، در آسمان آبی دز بیشتر از پسرک بومی است.
پرونده مقاله
افسانههای عامّه یکی از گونههای ادب داستانی عامّهاند. در همین راستا، افسانۀ دختر جولاه، یکی از افسانههای مردم چهارمحالوبختیاری به زبان فارسی گفتاری رایج در روستای گیشنگان است که با این روایت تاکنون ثبت و تحلیل نشدهاست. نگارنده در این مقاله با معرفی و گزارش کامل افس چکیده کامل
افسانههای عامّه یکی از گونههای ادب داستانی عامّهاند. در همین راستا، افسانۀ دختر جولاه، یکی از افسانههای مردم چهارمحالوبختیاری به زبان فارسی گفتاری رایج در روستای گیشنگان است که با این روایت تاکنون ثبت و تحلیل نشدهاست. نگارنده در این مقاله با معرفی و گزارش کامل افسانه، آن را از منظر عناصر داستان و افسانه کاویده و در نهایت آن را بر اساس الگوی ریختشناسی قصهها (الگوی پراپ) بررسی کردهاست. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوا) و روش گردآوری دادهها از نوع میدانی است و بهطور خلاصه مشخصشده که این روایت از افسانۀ دختر جولاه، روایتی متفاوت با روایتهای ذیل تیپ g879 است که مارزلف بررسی کردهاست. این افسانه، از منظر عناصر داستان، قوی است؛ کنشها همانند اغلب افسانهها، بیرونی، متنوع و گوناگوناند؛ زاویۀ دید، سوم شخص مفرد؛ و راوی، دانای کل است. شخصیتها متنوعاند، اما اغلب بینام و نشان؛ مقدمهچینی، گرهافکنی، اوج، گرهگشایی و فرود، در نهایت اختصار تنظیم شدهاند. زمینۀ خرق عادت در آن قوی است. تصادف و تقدیر بهخوبی نمایان است و یکی از مضامین اصلی آن، تقدیرباوری است. تقابلهای دوگانه در قالب شاه و فقیر، بدجنس و نیکاندیش، دروغگو و راستگو ترسیم شدهاند. حوادث در عین فشردگی، همانند بسیاری از افسانهها، استقلال دارند و تشابه بنمایهها در این افسانه در قالب وجود سیمرغ، دیو، خوابِ دیو، تبدیلشدن به سنگ، ناپدیدشدن، داروی شگفتانگیز و... رخ مینماید. این افسانه بر اساس الگوی پراپ هم بررسی و مشخصشده که اغلب خویشکاریها را دارد.
پرونده مقاله
تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز مبانی اصلی بلاغت سنّتی هستند که شاعر را در ساختن تصاویر مخیّل یاری میرسانند. در این میان کنایه به دلیل پیوندی که با زبان عامۀ مردم دارد و از آبشخورهای آداب و رسوم و باورهای مردم بهره میگیرد، در انتقال اندیشه ها و تجارب، شگردی کاراتر و اثر چکیده کامل
تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز مبانی اصلی بلاغت سنّتی هستند که شاعر را در ساختن تصاویر مخیّل یاری میرسانند. در این میان کنایه به دلیل پیوندی که با زبان عامۀ مردم دارد و از آبشخورهای آداب و رسوم و باورهای مردم بهره میگیرد، در انتقال اندیشه ها و تجارب، شگردی کاراتر و اثرگذارتر است. اساساً اعتبارسنجی کنایه در کنار تصویرآفرینیای که دارد، به محتوای فکری آن وابسته است که می تواند اندوخته های ارزشمندی را در اختیار مخاطب خود قرار دهد. در این پژوهش بهمنظور بررسی و شناساندن بهتر کنایه در فرهنگ مردم، جنگنامۀ نادر، از الماس خان کندولهای بهروش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. این منظومه در قرن دوازده هجری سروده شده است و اثری حماسی در زبان کُردی محسوب میشود. بررسی کنایه در منظومۀ جنگنامۀ نادر نشان میدهد که الماس خان کندوله ای با آگاهی از نقش کم نظیر کنایه در گسترش زبان و انتقال افکار و باورها، و حفظ آداب و رسوم اجتماعی به گونه ای گسترده از این شگرد ادبی بهره برده است. کنایاتی که برخی دستاورد ادبی خود او بوده و زبان شعر او را مایه ورتر کرده است. نکتۀ درخور تأمّل این است که بیشتر کنایاتی که از عواطف انسانی سرچشمه گرفته اند یا ژرف ساختی اسطوره ای، اعتقادی و اجتماعی دارند، نیز در تقویت جنبه های حماسی اثر یاری رسانده اند و این موضوع نشان میدهد که سراینده از این دلالت های کنایه غافل نبوده و عمداً آن ها را در سروده های خود به کار بسته است. همچنین پایبندی سراینده به اصول دینی سبب شده بسیاری از کنایاتی که ژرفساخت اعتقادی دارند، در شعر او راه یابند.
پرونده مقاله
ادبیات یکی از شئون اجتماعی است که همواره تحت تأثیر وقایع و رویدادهای سیاسی عصر خود بوده و جایگاهی برای بیان و بازتاب آن جریان هاست. از پیامدهای حاکمیت استبداد و اختناق بر جامعه، رویکرد شاعران به بیان نمادین است. سواره ایلخانی زاده از جمله شاعران نوپرداز کُرد در کردستا چکیده کامل
ادبیات یکی از شئون اجتماعی است که همواره تحت تأثیر وقایع و رویدادهای سیاسی عصر خود بوده و جایگاهی برای بیان و بازتاب آن جریان هاست. از پیامدهای حاکمیت استبداد و اختناق بر جامعه، رویکرد شاعران به بیان نمادین است. سواره ایلخانی زاده از جمله شاعران نوپرداز کُرد در کردستان ایران است، که تحت تأثیر شرایط جامعه و شعر نو فارسی و تأثیر پذیری از شعر نیمایوشیج، در شعر خود به جامعه گرایی و توجه به دردها و رنج های مردم و متعهد دانستن خود در فضای خفقان زده که ارمغان حکومت عصر بود، پرداخت. برخی از شاعران در شعر نو فارسی، برای بیان مشکلات و آرمان های مردم، از زبانی سمبولیک و نمادین بهره می بردند. سواره نیز به تأثیر از شرایط حاکم بر جامعه، در شعر، زبانی سمبولیک داشت. در این مقاله با نگاهی به اوضاع تاریخی و سیاسی دوران شعری سواره، به بررسی زبان شعر خه وه به ردینه (خواب سنگین/ khava bardîna)، سمبول های شعری اش و بهره گیری از آنها برای بیان مشکلات و آرمان های جامعۀ سواره می پردازیم و به این مهم دست می یابیم که سواره با تلفیق نمادگرایی و جامعه گرایی که دو ویژگی بارز سمبولیسم اجتماعی است، بازگوکنندۀ وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی عصر خود است.
پرونده مقاله