گورو در عرفان هندویی استاد و اصلی است که مراتب معنوی را پشتسر گذاشته، وادیهای پر پیچ و خم آن را درنوردیده و به بالاترین مرتبۀ بینش معنوی یعنی مکشه نائل شده است. در طریقههای رهبانی هندویی، گورو تجسد خداوند، سنت، تعالیم طریقت و واسطۀ فیض الهی است که به سنت جان میبخشد، چکیده کامل
گورو در عرفان هندویی استاد و اصلی است که مراتب معنوی را پشتسر گذاشته، وادیهای پر پیچ و خم آن را درنوردیده و به بالاترین مرتبۀ بینش معنوی یعنی مکشه نائل شده است. در طریقههای رهبانی هندویی، گورو تجسد خداوند، سنت، تعالیم طریقت و واسطۀ فیض الهی است که به سنت جان میبخشد، منشأ و بستر حیات نوین معنوی، کانون تقدس و رابط سالک با قوای متعالیتر است. بر همین اساس نقش وی در تعلیم و تربیت مرید واجب، و از آداب سلوک به شمار میآید و میتواند هدایت و ارشاد کسی را که قصد پیمودن این مسیر را دارد، بر عهده بگیرد، او را از عقبات سخت سلوک گذر دهد و تا رسیدن به سر منزل مقصود دلیل راه وی باشد. وی شایستۀ تکریم و احترام است و اطاعت محض از دستورات او، هر چند خلاف عرف باشد، برای رسیدن به مقصود نهایی ضروری به شمار میآید. از این روست که برای تبیین جریان سلوک عرفانی در این سنت، بررسی نقش گورو از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این نوشتار مفهوم گورو و حوزۀ شناختی و معنایی آن بر اساس متون مقدس و منابع ادبی و عرفانی هندویی بخصوص در نگاه شنکره و آثار او بررسی شده است.
پرونده مقاله
اخلاق ایجابی مجموعة فضایل و ملکات جاری در تمام جوامع بشری، و ضامن قوام و دوام حیاتجامعة انسانی است. از آن جهت که در عرفان دستیابی به بطون نهایی این فضایل مورد توجه است،این گونه فضیلت ها عرفانی هم تلقی می شوند و در سیروسلوک در مقام عمل، تنها به جنبه هایمشترک آنها اکتفا ن چکیده کامل
اخلاق ایجابی مجموعة فضایل و ملکات جاری در تمام جوامع بشری، و ضامن قوام و دوام حیاتجامعة انسانی است. از آن جهت که در عرفان دستیابی به بطون نهایی این فضایل مورد توجه است،این گونه فضیلت ها عرفانی هم تلقی می شوند و در سیروسلوک در مقام عمل، تنها به جنبه هایمشترک آنها اکتفا نمی شود، بلکه عارفان به آخرین مراحل آن عطف توجه می کنند. البته اینموضوعات از آن جهت که اخلاقی اند، با موضوعات عام اخلاقی تفاوتی ندارند، اما عارفان نه به1582 م) و - لایه های ظاهری و عا م آنها، بلکه به ژرفای آنها می پردازند. ترزا آویلایی ( 1515672 ق) عارفانی از دو سنت مسیحی و اسلام یاند که در آثارشان - جلال الدین محمد مولوی ( 604عنایت ویژه ای به اخلاق ایجابی عرفانی هم چون فروتنی، اخلاص، عفو و ... داشته اند و بر اهمیت وجایگاه آنها در سلوک عرفانی تأکید ورزیده اند. اخلاق در آثار عارفان یادشده از جایگاه ویژه ایبرخوردار است، چندان که بدون توجه به آنها سلوک ناممکن می شود. در این میان، ترزا آویلایی بهحدی به فضیلت اخلاقی- عرفانی فروتنی اهمیت می دهد که می توان عرفان وی را عرفان فروتنیدانست که بدون توجه به آن سلوک به سرانجامی نمیرسد. نظر مولوی هم کم و بیش در این مقولهشبیه ترزاست و تخلق سالک به فروتنی را مانع نفوذ شیطان در وجود او، و عامل رسیدن به مقامامیری انسان بر کائنات و دستیابی به وصال الاهی می داند.
پرونده مقاله
یکی از عناصر بنیادین سلوک در عرفان اسلامی نفی خواطر است که به معنای پاکسازی ضمیر و ذهن از هر گونه اندیشه ها، واردات و صورت هاست. نفی خواطر از آموزه هایی است که سالک از ابتدای سیر سلوکی خویش تا آخرین منازل آن- که فنای فی الله است- ملزم به کوشش برای تحقق آن خواهد بود و تن چکیده کامل
یکی از عناصر بنیادین سلوک در عرفان اسلامی نفی خواطر است که به معنای پاکسازی ضمیر و ذهن از هر گونه اندیشه ها، واردات و صورت هاست. نفی خواطر از آموزه هایی است که سالک از ابتدای سیر سلوکی خویش تا آخرین منازل آن- که فنای فی الله است- ملزم به کوشش برای تحقق آن خواهد بود و تنها در صورت تحقق کامل نفی خواطر و تخلیة باطن است که وجود سالک شایستة پذیرش انوار و تجلیات الهی، و سزاوار رسیدن به منزل جانان خواهد شد. با درک نقش اساسی نفی خواطر در طریقت عرفانی، این مقاله در پی آن است که چرایی و چگونگی این مفهوم را بررسی کند و افزون بر ارائة روش هایی برای تحقق آن، ضمن بیان اجمالی ارتباط نفی خواطر با دیگر عناصر سلوکی، ثمرات و نتایجی را که نفی خواطر در مسیر رسیدن به مقصود به بار میآورد، تبیین نماید. از آنجا که لازمة پرداختن به نفی خواطر، شناخت ماهیت و انواع خواطر، و روش تشخیص آنها است، پیش از ورود به بحث، این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد.
پرونده مقاله
کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی ( 505 م) و مکاتیب از عبدالله قطب (909م) در شمار آثار ارزشمند تصوف قرار دارند. در این مقاله برای دستیابی به نظرات این دو عارف محقق دربارۀ مراحل سلوک، مجموعهای از دیدگاههای آنها در باب این موضوع از دو اثر مورد نظر استخراج و سپس نظرات آنه چکیده کامل
کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی ( 505 م) و مکاتیب از عبدالله قطب (909م) در شمار آثار ارزشمند تصوف قرار دارند. در این مقاله برای دستیابی به نظرات این دو عارف محقق دربارۀ مراحل سلوک، مجموعهای از دیدگاههای آنها در باب این موضوع از دو اثر مورد نظر استخراج و سپس نظرات آنها با هم مقابله شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که غزالی و عبدالله قطب، هنگام توضیح منازل و مراحل سلوک، بین حال و مقام تفکیک انجام نداده و به شیوۀ برخی آثار اهل تصوف احوال و مقامات را تقسیم بندی نکرده اند. همچنین عبدالله قطب در مباحثی نظیر ارکان سلوک، خلوت و عزلت، توکل، زهد و فقر تحت تأثیر غزالی بوده است. در مجموع می توان گفت که غزالی در کیمیای سعادت دیدگاه های خود را در این زمینه نظام مند و منسجم تر بیان کرده است و نظم و ترتیبی که در آن دیده می شود در مکاتیب وجود ندارد. روش این تحقیق این نوشتار، توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
پرونده مقاله
امام سجاد(ع) به سبب زهد و عبادتهای بسیار و همچنین مناجاتهای زیبا و پرمحتوا، نزد متصوفه از جایگاه علمی و عملی ویژهای برخوردارند؛ از بعد علمی، ایشان را سرآمد دانشهای ظاهری و باطنی شمرده؛ و معتقدند که آن حضرت نه تنها در علوم ظاهر، بلکه در معارف معنوی نیز سرآمد بود؛ و ح چکیده کامل
امام سجاد(ع) به سبب زهد و عبادتهای بسیار و همچنین مناجاتهای زیبا و پرمحتوا، نزد متصوفه از جایگاه علمی و عملی ویژهای برخوردارند؛ از بعد علمی، ایشان را سرآمد دانشهای ظاهری و باطنی شمرده؛ و معتقدند که آن حضرت نه تنها در علوم ظاهر، بلکه در معارف معنوی نیز سرآمد بود؛ و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) را در زمره کسانی میدانند که عالم به علم الافراد بودهاند.
از حیث عملی نیز، ضمن نقل مناجاتها و نیز کرامات بسیاری از ایشان، سیره عبادی و اخلاقی آن حضرت(ع) را الگویی برای اهل معرفت دانسته، و گفتهاند هنگامی که حضرت به نماز میایستاد کائنات بر وی کشف میگشت و بر دست نیافتنیترین اسرار عالم قدس اطلاع مییافت. در متون صوفیه، از گریههای بسیار حضرت(ع)، زهد و ورع، تقوی و خوف، سخاوت و خدمت به خلق، خلوص و تواضع و بردباری ایشان سخن به میان آوردهاند.
پرونده مقاله
نشانه شناسی به بررسی نشانه هایی می پردازد که در زبان و همچنین آثار ادبی به کارگرفته شده اند. مادۀ اصلی ادبیات، زبان است و زبان ساختاری یکپارچه از نشانه هاست. شاعر یا نویسنده به حکم اینکه از زبان برای بیان اندیشه خود کمک می گیرد، با نشانه های زبانی سروکار دارد. مقالۀ حاض چکیده کامل
نشانه شناسی به بررسی نشانه هایی می پردازد که در زبان و همچنین آثار ادبی به کارگرفته شده اند. مادۀ اصلی ادبیات، زبان است و زبان ساختاری یکپارچه از نشانه هاست. شاعر یا نویسنده به حکم اینکه از زبان برای بیان اندیشه خود کمک می گیرد، با نشانه های زبانی سروکار دارد. مقالۀ حاضر با شیوۀ تحلیلی- توصیفی سعی دارد نشانه شناسی عناصر عرفانی و اسطوره ای را در منظومۀ عرفانی منطق الطیر بررسی کند. بررسی حاضر به این نتیجه دست یافته است که عطار در منظومۀ خود، از پرندگان به عنوان نشانه ها و عناصری عرفانی و اسطوره ای برای بیان مفاهیم سلوک عرفان استفاده کرده است. مهم ترین این نشانه ها سیمرغ است که به عنوان پرنده ای اساطیری، در منظومۀ منطق الطیر عنصری نمادین و نشانه ای اسطوره ای در مفهوم حقیقت وجودی به کاررفته که هر سالک پس از طی مراحل سلوک عرفانی به آن دست می یابد. همچنین دیگر پرندگان نشانه هایی برای طیف راهبران راه عرفان هستند که در متن مقالۀ حاضر به تفصیل دربارۀ آن ها بحث شده است.
پرونده مقاله
منطقالطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسانهاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر میزنند و سختیها و مصائب راه سبب میشود که یکی پس از دیگری از ادامة راه چکیده کامل
منطقالطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسانهاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر میزنند و سختیها و مصائب راه سبب میشود که یکی پس از دیگری از ادامة راه منصرف شود. در پایان مسیر، سیمرغ به کوه قاف میرسند و در نهایت در مییابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. محمود درویش، شاعر معاصر فلسطینی نیز دستیابی به جامعه آرمانی و تلاش برای رسیدن به آن را در قصیدهای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را هدهدنامگذاری کرده است.نکته قابل ذکر آنکه محمود درویش در هیچ یک از قصاید خود به طور مستقیم تحت تأثیر عرفان و تصوف قرار نگرفته است و تنها در قصیده مورد بحث نگارنده؛ یعنی قصیده هدهد متأثر از اندیشههای عرفانی بوده است.نگارنده در این پژوهش با بهرهگیری از مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطق الطّیر با قصیده هدهد محمود درویش پرداخته و در نهایت بیان نموده است که محمود درویش در قصیده خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسیگوی دارد.
پرونده مقاله
در ادبیات عرفانی، عموماً قدم گذاشتن در راه طریقت با خروج از عادات روزمره محقق می شود. مهمترین اصلی که جهان بینی عارفان بر آن استوار است عادت ستیزی و ترک عادت های موروثی و نگاه کهن به هستی و خالق آن است، این خصیصه بارز به عارفان نوعی ویژگی منحصربه فرد در نگرش عرفانی آنان چکیده کامل
در ادبیات عرفانی، عموماً قدم گذاشتن در راه طریقت با خروج از عادات روزمره محقق می شود. مهمترین اصلی که جهان بینی عارفان بر آن استوار است عادت ستیزی و ترک عادت های موروثی و نگاه کهن به هستی و خالق آن است، این خصیصه بارز به عارفان نوعی ویژگی منحصربه فرد در نگرش عرفانی آنان بخشیده و حجم عظیمی از شعرهای شاخص و خصیصه عارفان را نیز به وجودآورده است. هدف از این تحقیق نیز، تبیین مراحل حصول عادت ستیزی از نگاه ابن فارض در اشعار عرفانی وی است که با روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از دیدگاه ابن فارض عادت ستیزی با مراقبه حاصل می شود که مراقبه نیز یکی از مهمترین تمرین های سلوک در بسیاری از نحله های عرفانی است. ابن فارض در پی غبارروبی از مفاهیم و پدیده هاست، به گونه ای که با شناخت صفات جمال الهی، دیده مخاطبان را به روی واقعیات پشت غبار نشسته، بازنماید و از خواب غفلت و تقلید بیدارشان کند.
پرونده مقاله
سفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است چکیده کامل
سفر (اسطورهای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر اسطوره و عرفان میپردازد. در الگوی پیرسون ـ مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطورهای قهرمان اشاره شده است: معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینشگر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک. در منطقالطّیر، اثر برجستة عطّار نیشابوری، به هفت وادی یا همان مراحل سفر عرفانی یا سلوک اشاره شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. هدف اصلی مقاله حاضر تطبیق مراحل دو الگوی مذکور از رهگذر بررسی یک رمان سفرمحور، به قلم جانبانیان (1678) و در زمره آثار کلاسیک مسیحی است. قهرمان داستان سالکی به نام ترسا است که از ویرانشهر راهی شهر آسمانی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که، دلیل اصلی همانندی میان مقامات سلوک در منطقالطیر و سیر و سلوک زائر، پیشزمینۀ مذهبی این دو اثر است. همچنین مشخص شد هر چند، میان مراحل سفر در دو الگوی عطار و پیرسون ـ مار به دلیل اختلاف در تعداد منازل، تناظر یکبهیک وجود ندارد، اما از آنجا که اثر مذکور سفری اسطورهای ـ عرفانی است، مقامات ترسا در قالب تحلیلِ تطبیقی هر دو چارچوب قرار میگیرد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد