• فهرست مقالات کریستوفر الکساندر

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - رویکردی تحلیـلی بر نظریه های طراحی کریستوفر الکسـاندر
        ناهید مهاجری شیوا قمی
        در نظریات کریستوفر الکساندر1 دو جریان فکری عمده و متمایز ملاحظه می گردد. وی ایده های قبلی خود را به طور کامل رد نمی کند بلکه آنها را بسط و پرورش می دهد. نظریه های وی ابتدا براساس خردگرایی دکارت پایه گذاری شد: مشکلات به کوچکترین اجزاء تقسیم و هر جزء جداگانه بررسی و در نه چکیده کامل
        در نظریات کریستوفر الکساندر1 دو جریان فکری عمده و متمایز ملاحظه می گردد. وی ایده های قبلی خود را به طور کامل رد نمی کند بلکه آنها را بسط و پرورش می دهد. نظریه های وی ابتدا براساس خردگرایی دکارت پایه گذاری شد: مشکلات به کوچکترین اجزاء تقسیم و هر جزء جداگانه بررسی و در نهایت به راه حلی کلی منجر گردید. بعدها در مسیری کاملاً متضاد و متفاوت گام نهاد، عرصه ای که در آن توجه خاصی به رویکرد کل نگر مبذول داشت و اکنون توجه وی بیشتر به ابعاد تجربی فرآیندهای طراحی معطوف است. او الگوهای طراحی را پایه ای برای درک فضاهای معماری و شهرهای آینده در دستیابی به کیفیتی زنده میداند. در این مقاله با تحلیل زمینه های فکری وی با شفاف سازی و تحلیل محتوای متن نظریه های طراحی، رشته تحصیلی، تجربیات و دیدگاه های اخیر وی در زمینه نظریه پیچیدگی طی چهار مرحله تحلیل شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - واکاوی اثربخشی نظریه ساختارهای زنده کریستوفر الکساندر در معماری دست‌کند در راستای تحقق بومی‌سازی در معماری (مطالعه موردی: دست‌کندهای استان اصفهان)
        نرگس درویش طالخونچه سید غلامرضا اسلامی حسین سلطان زاده
        کریستوفر الکساندر بر‌اساس ایده سرشت نظم، همه پدیده های جهان هستی را تحت دو عنوان ساختارهای زنده و ساختارهای غیر‌زنده مطالعه می کند و به بررسی و شناخت الگوی ساختارهای زنده با توجه به پانزده خصلت بنیادی می‌پردازد. او معماری مدرن را قبول ندارد و ساختارهای زنده را درمعمار چکیده کامل
        کریستوفر الکساندر بر‌اساس ایده سرشت نظم، همه پدیده های جهان هستی را تحت دو عنوان ساختارهای زنده و ساختارهای غیر‌زنده مطالعه می کند و به بررسی و شناخت الگوی ساختارهای زنده با توجه به پانزده خصلت بنیادی می‌پردازد. او معماری مدرن را قبول ندارد و ساختارهای زنده را درمعماری بومی می یابد. در این میان معماری دست‌کند، به‌عنوان یک نمونه معماری بومی است که به نیازهای انسان، در ارتباط با خود، جامعه، ساختارهای اجتماعی، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، حوادث و طبیعت پاسخ مناسب داده است. بر همین اساس پژوهش حاضر قصد دارد با هدف تبیین نقاط مشترک بین معماری دست‌کند و نظریه الکساندر و تطبیق آن ها با یکدیگر زمینه مناسب تری برای بهره از تجربه معماران گذشته و شناخت هوشمندی به‌کار‌رفته در این آثار و تطبیق آن با بومی سازی و نیازها و ضرورت های معماری امروز ایران در جهت تداوم برای آینده را فراهم آورد. از همین‌روی، این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و در رده پژوهش های کیفی و از نظر روش، از نوع تحقیقات اقدام پژوهی مبتنی بر مطالعات اسنادی و مشاهدات میدانی ‌-‌پیمایشی طبقه بندی می شود، که بررسی تعمیم پذیری نظریه در حوزه استان اصفهان و به‌صورت هدفمند در 6 شهر زیرزمینی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که این مجموعه ها به‌طور نسبی بر پانزده خصلت، قابل تطبیق هستند، اما از این پانزده خصلت، نقش مقیاس‌های مختلف، مراکز نیرومند، مرزها، ابهام و انسجام عمیق، تضاد، درجه بندی، ناهمگونی، سادگی و آرامش درونی و جدایی ناپذیری در بومی سازی بسیار زیاد و چشمگیر و نقش تکرار متناوب، فضای معین، شکل خوب، تقارن موضعی، پژواک و فضای خالی کمتر است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - شناسایی و اولویت بندی مولفه‌های اتمسفر فضای زیست در معماری با رویکرد داده بنیاد
        اسماء جامی رضا میرزایی سید مسلم سیدالحسینی احمد حیدری
        فضای زیست انسان را مجموعه‌ای از عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی دربرمی‌گیرد. علی‌رغم پیچیدگیهای زندگی امروزه، تجربه حسی مطلوب بناها و برقراری ارتباط عاطفی و معنایی با آن که همان اتمسفر بناست، در بسیاری از فضاهای انسان‌ساخت معاصر مورد بی‌توجهی قرارگرفته‌است. معماری دررابطه بنا چکیده کامل
        فضای زیست انسان را مجموعه‌ای از عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی دربرمی‌گیرد. علی‌رغم پیچیدگیهای زندگی امروزه، تجربه حسی مطلوب بناها و برقراری ارتباط عاطفی و معنایی با آن که همان اتمسفر بناست، در بسیاری از فضاهای انسان‌ساخت معاصر مورد بی‌توجهی قرارگرفته‌است. معماری دررابطه بنا و کاربرانش شکل‌می‌گیرد و اتمسفر با ایجاد زبانی مشترک و فهمی دو طرفه میان آن‌دو، تقویت‌کننده این ارتباط است. اغلب مطالعات موجود در این خصوص با دیدگاهی پدیدارشناسانه، بیشتر بعد معنایی و ذهنی کاربران پرداخته‌اند. اما این تحقیق با نگاهی ساختارشناسانه در جستجوی معیارها و ابزارهایی برای معماران است تا با استفاده در روند طراحی معماری، بتوانند بناهایی دارای حیات و روح بیافرینند. در این مسیر با توجه به اینکه اتمسفر معماری ناشی از کلیتی یکپارچه است، روش تقویت ساختار الکساندر میتواند در روند تامین الگوی اتمسفری راهبر باشد. جهت تبیین مساله پژوهش، از روش نظریه پردازی داده‌بنیاد متنی استفاده‌شده‌است. از نظر هدف کاربردی و توسعه‌ای می‌باشد. به‌روش مطالعات اسنادی, پس از بررسی منابع مرتبط، دسته‌بندی و تدقیق نظریات با شورای خبرگان, نظریات 25 اندیشمند با رویکرد ساختاری انتخاب‌شدند. داده‌ها به‌صورت کدگذاری باز شامل 93 مشخصه و در کدگذاری محوری 9 کد و در کدگذاری انتخابی 7 مقوله دسته‌بندی‌شدند. در نرم افزار10 MAXQDAداده‌ها کدگذاری شده و باتوجه به اشتراک و میزان تکرار کدها انتخاب‌‌شدند. نتیجۀ مطالعات نشان‌داد اتمسفرها در بنای معماری با مجموعه عوامل ساختاری، کالبدی و مجموعه مفاهیم نامرئی بسیار موثر یا همان شبه‌چیزها ایجادمی‌شوند که در تاثیر و تاثراتی که باهم و بر هم در فضای معماری می‌گذارند، مخاطب را بسته به دریچه‌ها و توانایی های حسی و ادراکی‌اش تحت‌تاثیر قرار‌می‌دهند. معیارهای کالبدی بیشتر از عملکردیها در تحقیقات اتمسفری موجود پرتکرار بوده اما در بین شاخصه‌ها، مهمترین و پرتکرارترین، کلیت یکپارچه عنوان‌شده‌است. معماری اتمسفری کلیتی هم افزاست که اثرات بهینه‌ای بر رفاه، سلامت و سرزندگی داشته ومی‌تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی شود. پرونده مقاله